loader-img
loader-img-2
بنر بالا - خرید قسطی
پاتوق کتاب

وبلاگ پاتوق کتاب - معرفی، نقد و بررسی

مشاهده همه
بهترین رمان های ایرانی
بهترین رمان های ایرانی
ستارگانی بر تارک آسمان اهل قلم معرفی بهترین رمان‌های ایرانی کاری نیست که هر کسی بتواند به آن ادعا کند، اما کتابخوانی مثل من که شاید سه چهارم که نه حتی بتوانم به راحتی ادعا کنم 38 سال از 42 سال عمرم را میان صفحات کتاب‌ها گذرانده‌ام به خودم اجازه می‌دهم ستاره‌های درخشانی را که در این سال‌ها از میان این منظومه پرستاره کشف و گلچین کرده‌ام به شما معرفی کنم. کتاب ها و رمان های برتر ایرانی که باید بخوانیم تا هم به قدرت نویسندگان‌مان ایمان بیاوریم، هم اجازه ندهیم هر کتاب بی‌ارزشی خود را در میان بهترین رمان های ایرانی جا بزند. البته باز هم به خاطر اعتقادم به اینکه کتاب‌ها به قدر طول عمرشان در دست خوانندگان، قدر و قیمت می‌یابند 11 رمان فارسی برتر از دید خودم را به ترتیب سال انتشار از قدیمی‌ترین به جدیدترین برایتان معرفی خواهم کرد. برترین رمان های ایرانی 1. چشم هایش (1331) سید مجتبی آقابزرگ علوی متولد 1282 ، نویسنده واقع‌گرا، سیاست‌مدار چپ‌گرا، روزنامه‌نگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی یکی از چند نویسنده بزرگی است که پدر داستان ایرانی مدرن نام گرفته است. رمان ایرانی چشم هایش مانند نگینی بر تارک آسمان ادبیات داستان ایرانی می‌درخشد. گویند مگو سعدی، چندین سخن از عشق / می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها. "خیابان‌های شهر تهران را آفتاب سوزان غیرقابل تحمل کرده‌بود. معلوم نیست که به شهرداری گفته بود که خیابان‌های فرنگ درخت ندارد، تیشه و اره به دست گرفته و درخت‌های کهن را می‌انداختند. کوچه‌های تنگ را خراب می‌کردند. بنیان محله‌ها را بر می‌انداختند، مردم را بی‌خانمان می‌کردند و سال‌ها طول می‌کشید تا در آن بر برهوت خانه‌ای ساخته بشود. آنچه هم ساخته می‌شد، توسری خورده و بی‌قواره بود. در سر تا سر کشور زندان می‌ساختند و باز هم کفاف زندانیان را نمی‌داد. از شرق و غرب، از شمال و جنوب پیرمرد و پسر بچه ده ساله، آخوند و رعیت، بقال و حمامی و آب حوض کش را به جرم اینکه خواب‌نما شده بودند و در خواب سقوط رژیم دیکتاتوری را آرزو کرده بودند، به زندان‌ها انداختند." در این تاریکی و خفقان سیاسی دوره اول پهلوی، نقاشی بر دیوار یک گالری قدیمی پس از مرگ نقاش چیره دستش در حال خاک خوردن است و مردی به دنبال راز چشمان زن میان این نقاشی است. داستان چشم هایش در دو خط موازی زمانی داستان استاد ماکان و فرنگیس و جریانات سیاسی دوره تاریخی آنها را با رمزگشایی بیان می‌کند. دکتر ماکان مردی جاافتاده و هنرمند و شناخته شده است و فرنگیس شاگرد جوانی است که قرار است استاد ماکان سخت و سنگی به ظاهر را برای ما با عشقش رمز گشایی کند. این پرده‌برداری عاشقانه و سیاسی لذتی است که قرار است در این رمان ایرانی پرطرفدار تجربه‌اش کنید. هنر روایت‌گری بزرگ علوی در کنار هیجان ماجراهای سیاسی و تاریخی باعث شده است این کتاب به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و عربی نیز ترجمه شده است. فرنگیسِ داستان چشم هایش، زنی است جوان که برای به دست آوردن آنچه می‌خواهد از هیچ تلاشی مضایقه نمی‌کند و در این رمان درخشان این استاد ماکان بزرگ است که بوسیله فرنگیس به جهان شناسانده می‌شود نه فرنگیس که یک دختر معمولی است.   2. مدیر‌ مدرسه (1337) سید جلال‌الدین سادات آل احمد معروف به جلال آل احمد یکی از پر آوازه‌ترین نویسندگان معاصر که متولد سال 1302 شمسی است، نویسنده‌ای است که نمی‌توان از آثار او در میان لیست رمان های معروف و بزرگ ایرانی نامی به میان نیاورد. جلال آل احمد را با لیستی از مشهور ترین و پرخوانش‌ترین آثار معاصر زبان فارسی مثل پنج داستان، نفرین زمین،سنگی بر گوری، نون والقلم، مدیر مدرسه، سرگذشت کندوها، زن زیادی، سه تار، از رنجی که می‌بریم و دید و بازدید می‌شناسیم. اما من همان‌طور که سیمین دانشور را با اتاقش شناختم جلال آل احمد را از نقشه دستی که در رویایش برای خانه‌اش تجسم کرده‌بود و صدای قطرات آبی که فواره‌ای هنوز بر حوض آب آن خانه می‌پاشد و رقص نسیم میان شاخه درختانی که از پنجره کنار میز کارش پیدا بود شناختم. جلال آل احمد را در نیم طبقه‌ای که مثل یک خانه درختی روح کودکانه‌اش را در حصار کتاب‌هایش قرار می‌داد شناختم. کتاب مدیر مدرسه رمان کوتاه و جذابی است که در آن قرار است بار دیگر از تقابل آرمان‌خواهی تا واقعیت جهان بخوانیم. شاید روح مبارزه طلب و نقاد جلال آل احمد در کتاب مدیر مدرسه به شفافیت آشکار شود اما نباید فراموش کنیم که زبان روان و توصیفات به‌جا و قلم قدرتمند جلال آل احمد است که کتاب مدیر مدرسه را خواندنی و لذت‌بخش کرده است. مدیر مدرسه معلم جوان با آرمان‌های عدالت طلبانه به مدرسه‌ای جدید می‌رود و قرار است آن مدرسه را با روشی متفاوت از مسئولین قدیمش اداره کند اما گام به گام با او همراه می‌شویم تا خم شدنش را در ساختار اجتماعی فاسد دورانش لمس کنیم.   3. سووشون (1348) سیمین دانشور نویسنده متولد سال 1300 را روبروی آن آینه روی میز آن اتاق نیم‌طبقه بالایی خانه‌اش که خود جلال آل احمد (همسرش) با عشق طراحی کرده و برای عشق جاودانی‌اش سیمین ساخته است شناختم. همیشه با خودم فکر می‌کنم تنها سیمین دانشور زنی که جلال آل احمد ادبیات ایران شیفته‌اش بود می‌تواند زنی باشد که بی‌جلال و با جلال پر قدرت ادبیات فارسی و داستان ایرانی را به اوج خود برساند. رمان ایرانی سووشون داستان همه مردم ایران میان سال‌های اشغال ایران در جنگ جهانی دوم است. داستان پدربزرگ من که در قحط نان آن سال‌های قحطی تعریف می‌کرد مادرش گوسفند را کباب می‌کرد و توی سینی برای او و خواهرش جلویشان می‌گذاشت ولی آن پسر و دختر کوچولوی نازپرورده نان می‌خواستند و از گرسنگی گریه می‌کردند و داستان سووشون در چنین روزهایی آغاز می‌شود و اتاق عقد دختر حاکم از نگاه زری این چنین جلوی چشمان ما تصویر می‌شود: دور تا دور سفره سینی‌های اسفند با گل و بته و نقش لیلی و مجنون قرار داشت و در وسط نان برشته به رنگ گل. خط روی نان با خشخاش پر شده بود: "تقدیمی صنف نانوا به حکمران عدالت گستر." با زعفران و سیاهدانه نقطه‌گذاری کرده‌بودند و دور تا دور نان نوشته‌بود:"مبارک باد" زری می‌اندیشید: در چه تنوری آن را پخته‌اند؟ چانه‌اش را به چه بزرگی برداشته‌اند؟ چقدر آرد خالص مصرف کرده‌اند؟ و آن هم به قول یوسف در چه موقعی؟ در موقعی که می‌شد با همین یک نان یک خانوار را یک شب سیر کرد. در موقعی که نان خریدن از دکان‌های نانوایی کار رستم دستان بود.همین چند خط از ورودیه داستان تکلیف ما را با این رمان ایرانی روشن می‌کند. قرار است از ایران بخوانیم. داستان سووشون با این نام نمادین که خواننده را پرت می‌کند به معروف‌ترین داستان بلند فارسی یعنی سیاوش شاهنامه کافی است تا با خیال راحت بدانیم با یک نویسنده باسواد و نمادگرا طرفیم. قرار نیست از کنار هیچ جمله‌ای راحت عبور کنیم. در جان یک داستان روان از اوضاع اجتماعی تاریخی به مهم‌ترین حقایق جهان یعنی عشق و وطن و مرگ و زندگی بپردازیم. زبان داستان با ظرافت ساده و محلی انتخاب شده و البته شاه‌بیت این کتاب ارزشمند و رمان ایرانی محبوب آنجاست که باز به زنان ایران پرداخته است. به زری که قهرمانانه در داستان ظاهر می‌شود و نه چون زنانی که نویسندگان خرده‌پا آن‌ها را ضعیف و منفعل و مظلوم می‌نمایانند که قصه‌هایشان بفروشد. این بار حقیقت زنان ایرانی را که گردآفرید زمانه خودند به تصویر می‌کشد. سووشون یکی از تحسین شده‌ترین داستان‌های ایرانی است که حداقل به پنج زبان در دنیا ترجمه شده است.   4. ملکوت (1349) بهرام صادقی نویسنده و پزشک متولد سال 1315 که بیشتر کار نویسندگی‌اش در داستان کوتاه بود، در تنها داستان بلندش توانست با رمان ملکوت اقبال خوانندگان را به دست آورد. "در ساعت یازده شب چهارشنبه آن هفته، جن در آقای مودت حلول کرد." در میان لیست رمان‌های بزرگ ایرانی نام یک رمان در سبک سورئال و گوتیک بسیار خالی بود اما در رمان ملکوت قرار است یک جن در بدن یک مرد بسیار محترم حلول کند و شخصیتی که دوست دارد اعضای بدنش را از دست بدهد در داستان با ما همراه شود. آنچه این داستان را برای من جزء لیست بهترین رمان‌های ایرانی کرده است همراه شدن داستان و شخصیت‌های کاملا ایرانی در یک سبک مدرن ادبیات داستانی است."مساله برای من باور کردن یا باور نکردن است. نه بودن یا نبودن. زیرا من همیشه بوده‌ام! در همه سفرهایم، پای پیاده، در دل کجاوه‌ها، روی اسب‌ها و درون اتومبیل‌ها، وقتی که برف و بوران جاده‌ها را مسدود می‌کرد، یا آن زمان که از میان درختان گل می‌گذشتم، و آن غروبی که به شهری می‌رسیدیم و به سراغ مهمانخانه‌اش می‌رفتیم یا در سحری که باران بر سرمان می‌ریخت و درِ خانه رعیتی را می‌کوفتیم که پناهمان بدهد، در صبحی که تک و تنها به میدان دهی می‌رسیدیم و از سر چاه آب برمی‌داشتم و می‌خوردم، اگر یکی از زن‌هایم همراهم بود و اگر تنها بودم، همیشه بوده‌ام. یا اگر برایتان ثقیل است جور دیگر بیان می‌کنم: احساس می‌کنم که همیشه می‌توانم باشم."اما تنها دلیل لطف بسیار خواندن کتاب ملکوت سبک جذاب سورئالیم نیست، همان‌طور که در بخشی از کتاب الان مطالعه کردید قرار است کتاب جدالی بین خیر و شر را نیز به نمایش بگذارد تا در دل یک داستان سرگرم کننده خواننده جهان هستی شناسانه‌اش را هم را گسترده‌تر کند. داستان‌های کوتاه صادقی را در سنگر و قمقمه‌های خالی می‌توانید مطالعه کنید.   5. آتش بدون دود (1353) نادر ابراهیمی نمایش‌نامه نویس، مستندساز، ترانه‌سرا و البته یکی از نویسندگان برجسته زبان فارسی است. او متولد سال 1315 و نویسنده قهار خالق کتاب آتش بدون دود یکی از رمان‌های معروف ایرانی است. آتش بدون دود، این رمان بلند و بی‌نظیر که به زندگی مردم ترکمن صحرا در سه نسل می‌پردازد، داستان دشمنی ازلی دو قوم یموت و گوکلان است. از آغاز افسانه جایی که پدری بین فرزندانش فرق می‌گذارد و قصه کلید می‌خورد و نسل به نسل تا آنجا که دو قوم یموت و گولان بوجود می‌آیند و عشق میان دو جوان از دو قبیله دشمن و آتش و دود و جوانی ... در کتاب آتش بدون دود جهان مردم ترکمن صحرا با جزییاتی شگفت و روحیات ویژه در سه جلد کتاب که حاوی هفت فصل است با زبان شاعرانه نادر ابراهیمی تصویر شده است. وقتی به چنین مجموعه پرعظمتی نگاه می‌کنم که در آن به جز یک عالم داستان پرکشش آداب و رسوم زندگی مردم در سه نسل و جریانات تاریخی و سیاسی با دقت گنجانده شده، اشعار و اصطلاحات میان داستان به دقت انتخاب شده و جهانی از عشق ها، جنگ‌ها، مرگ‌ها و زندگی‌ها روبروی خواننده به نمایش گذاشته می‌شود. قهرمان رمان "آتش بدون دود" در جلد اول گالان اوجا نام دارد که یک قهرمان اسطوره‌ای ترکمن است. در جلدهای بعدی دکتر آلنی آق‌اویلر و همسر وفادارش دکتر مارال آق‌اویلر محور اصلی جهان داستانی می‌شوند. رمان آتش بدون دود حاصل سی سال تلاش و قلم زنی نادر ابراهیمی است. فصول کتاب به ترتیب به شرح زیر هستند: اول: گالان و سولماز، دوم: درخت مقدس، سوم: اتحاد بزرگ، چهارم: واقعیت‌های پرخون، ششم: تو هرگز از حرکت باز نخواهی ایستاد، هفتم: هر سرانجام سرآغازی‌است. فاطمه سادات طاهری استاد ادبیات زبان فارسی دانشگاه کاشان درباره شاعرانگی زبان ابراهیمی در کتاب آتش بدون دود اینطور می‌گوید: "روی هم رفته می‌توان گفت ابراهیمی با در آمیختن شعر و داستان سبک تازه‌ای در داستان نویسی ابداع کرد که توانست با خلق تصاویر انتزاعی و آمیختن خیال و واقعیت، شخصیت بخشی به اشیا و در عین حال پایبندی به عناصر و اصول داستان نویسی نوین افزون بر ایجاد رستاخیز در کلمات داستان خویش، جایگاه زبان را در ادبیات داستانی اعتلا بخشد."   6. همسایه‌ها (1353) احمد محمود نویسنده اهوازی متولد سال 1310 یکی از نوابغ ادبیات فارسی و خالق آثاری چون داستان یک شهر، زمین سوخته، مدار صفر درجه، درخت انجیر معابد است. رمان فارسی همسایه ها داستانی است درباره زندگی مردم فرودست جامعه که در دوره تاریخی شهریور 1330 تا ماجراهای کودتای 28 مرداد 1332 می‌پردازد. در میانه داستان خالد از نوجوانی سرکش به مردی سیاسی بدل می‌شود و در آزمون عشق قرار می‌گیرد. رمان همسایه‌ها به زبان‌های روسی، انگلیسی، کردی، آلمانی و عربی نیز منتشر شده است. آنچه در دوره ملی‌شدن نفت بر مردم ایران رفت بیش از پیش در منطقه جنوب ایران به خاطر حضور پررنگ مستشاران خارجی نمود داشت و جریان فقر و ظلم ناشی از بی‌عدالتی در میان مردم ایران پیش از ملی شدن نفت دست‌مایه داستان‌های بسیاری مانند رمان همسایه ها است. اما نویسنده‌ای چون احمد محمود است که با آن گرمای نفس جنوبی‌اش و آن زبان روان و ساده پخته‌اش از ملی شدن نفت تا جنگ و محاصره در شهرهای جنگ زده در جنگ هشت ساله (در کتاب زمین سوخته) را آن‌چنان می‌تواند تصویر کند که خواننده را جلوی صفحات کتاب ساعت‌ها میخکوب کند.   7. سمفونی مردگان (1368) عباس معروفی متولد سال 1336 خالق رمان معروف سمفونی مردگان است. کتاب در سبک سیال ذهن نوشته شده است. داستان کتاب که ماجرای یک حادثه را از منظر چند ناظر روایت می‌کند در شهر اردبیل و در خانه تاجری سنتی رخ می‌دهد و مواجهه او با یکی از فرزندانش که دیدگاه‌های روشنفکری دارد را بیان می‌کند. شخصیت اصلی داستان شاعر جوانی است، که گرفتار خشم پدر سنتی خود می‌شود. باقی شخصیت هایی که در حال تماشای این روایت هستند، اورهان پسر کوچک خانواده و وارث تفکرات سنتی پدر نماینده نسل جدید قدیم اندیش، آیدا دختر خانواده، نماینده احساسات جامعه، پدر نماینده عوام، تحت تأثیر مذهب، بیوه همسایه روبه‌رو نماینده روشنفکران، صاحب کارگاه چوب‌بری نماینده روشنفکران محافظه‌کار، آیدین پسر خانواده، شاعر و نماینده نسل جوان درگیر در تناقضات هستند. داستان کتاب بسیار نزدیک به رمان "همانطور که می میریم"(as I lay dying) ویلیام فاکنر است البته در اندازه‌های کوچکتر و در رنگ و لعابی ایرانی و اسلامی که باعث می شود به عنوان یکی از بهترین رمان های ایرانی در لیست من قرار بگیرد. شاید بیست سال پیش که هیچ آشنایی با سبک سیال ذهن نداشتم وقتی در میان کتاب‌های یکی از هم‌اتاقی‌ها در خوابگاه دانشگاه این کتاب را پیدا کردم فضای پیچیده و ترسناک کتاب مرا مجذوب خود کرد اما امروز می‌توانم بی‌اغراق این کتاب را یکی از بهترین نسخه‌های رمان ایرانی در سبک سیال ذهن معرفی کنم و به علاقمندان این سبک توصیه‌اش کنم.   8. اسفار کاتبان (1379) ابوتراب خسروی متولد 1335 نویسنده خاص سال‌های اخیر است. از ابوتراب خسروی سه کتاب که یک سه‌گانه منزه و قوی است منتشر شده که اسفار کاتبان اولین آن‌هاست. این کتاب را از یک دستفروش در کوهپایه کوه دماوند خریدم. بی‌آن‌که به سال چاپ و نام نویسنده نگاه کنم کتاب را شروع کردم: "شیخ یحیی کندری رحمه‌الله علیه، صاحب تاریخ منصوری مشهور به رساله‌ی مصادیق الاثار؛ شبی در رویای صادق بر ما ظاهر شد و ... و گفت: همچنان‌که خداوند در این آیه وعده فرموده، اینک ما به هیات همچون شمایی به جهان خاکی بازگشته‌ایم ..." در آن صبح زیبای زمستانی که نفس‌ها آه می شد، همین صفحه اول میخکوبم کرد. اما هرگز فکر نمی‌کردم در پس این ورودیه فاخر و اعجاب‌انگیز قرار است یکی از عاشقانه‌های زیبایی را بخوانم که در روزهایی نه چندان دور در همین کوچه پس کوچه‌های شهرمان رخ داده است. داستان اسفار کاتبان روایت سعید بشیری دانشجوی جامعه شناسی است که همراه اقلیما همکلاسی‌اش که دختری یهودی است به دنبال غور و پژوهش در موضوعی تاریخی فلسفی در عاشقانه‌ای خونبار از دل سه داستان تو در تو در سه زمان مختلف ما را با خود می‌برد به لذت محشر صغری که همانا بازخوانی کلام است. بی‌شک اگر به رسم همیشگی‌ام بدون آن‌که نام و نشان نویسنده کتاب‌های ناگهانی خودم را دیده بودم باورم نمی‌شد قرار است چنین شاهکاری را مطالعه کنم. همانطور که هوشنگ گلشیری می‌گوید با اتکا به کتاب‌های بزرگی چون تذکره الاولیا و قرآن و اوستا نویسندگان فارسی زبان هم می‌توانند شاهکارهایی در حد جهانی بسازند، همان‌طور که شاگرد خوش‌قلمش ابوتراب خسروی در سه گانه اسفار کاتبان، رود راوی و ملکان عذاب آن را به نمایش گذاشته است.   9. دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت (1380) شهرام رحیمیان متولد سال 1338 نویسنده ایرانی که از سال 1365  سه کتاب دارد. کتاب‌هایی که پر خوانش‌ترین و جذاب‌ترین آنها کتاب "دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت" است. کتاب دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت را که در دست می‌گیرید آن قیافه نحیفش به شما نهیب می‌زند که با یک داستان ساده طرف هستید اما دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت داستان مردی است جذاب که شما را با خود به میان داستان پرکشش عاشقانه و احساسی می‌کشاند. کتاب پر است از تکنیک‌های ادبی مدرن."افسر شهربانی گفت : "شما حق نداشتین جنازه رو از سردخونه بیمارستان بدزدین. شما مرتکب جرم بزرگی شدین. امیدوارم از عواقب کاری که کردین خبر داشته باشین." گفتم : "سرکار آدم غریبه رو که ندزدیدم. زن قانینی مو بردم خونه . زنی رو که سال‌های سال باهاش زندگی کردم و برگردوندم پیش خودم. این کار جرمه؟""دکتر نون داستان حال خوشی ندارد و در همان صفحه اول میخکوب این صحنه می‌شویم، اما قرار است ناگهان به یک واقعه سیاسی یعنی کودتای 28 مرداد پرت شویم و جهان رمانتیک داستان شما را در کنار دکتر نون در لحظه‌ای قرار دهد که تا آخر عمر همیشه با خودتان بگویید آیا اگر من هم جای دکتر نون بودم این کار را می‌کردم . اینکه نویسنده کم‌کاری مثل شهرام رحیمیان توانسته است یک کتاب در لیست بهترین رمان های ایرانی داشته باشد به خاطر تکنیک عالی داستان، زبان خوب داستان و البته یک داستان کاملا ایرانی است که در این کتاب آورده است.   10. چراغ ها را من خاموش می کنم (1380) زویا پیرزاد متولد سال 1331 در آبادان، نویسنده و مترجم ایرانی که یکی از پر افتخاران این حوزه است، پس از دو ترجمه و چند داستان کوتاه، اولین داستان بلندش؛ چراغ ها را من خاموش می کنم به سرعت جایگاه این نویسنده زن ایرانی قدرتمند را به همگان نشان داد."جعبه دستمال کاغذی را سراندم وسط میز و چرخیدم وسط میز و چرخیدم طرف یخچال شیر در بیاورم که دیدم چهار نفر دم در آشپزخانه ایستاده‌اند. گفتم: سلام. نگفته بودید مهمان دارید. تا روپوش عوض کنید، عصرانه دوستتان هم حاضر شده." خدا را شکر کردم فقط یک مهمان آورده‌اند و به دخترکی نگاه کردم که بین آرمینه و آرسینه این پا و آن پا می‌شد. از دوقلوها بلندقدتر بود و وسط دو صورت سرخ و سفید و گوشتالو، رنگ پریده و لاغر به نظر می‌آمد. آرمن چند قدم عقب‌تر ایستاده‌بود. آدامس می‌جوید و به موهای بلند دخترک نگاه می‌کرد. پیراهن سفیدش از شلوار زده بود بیرون و سه دگمه بالا باز بود. لابد طبق معمول با یکی دست به یقه شده بود. بشقاب و لیوان چهارم را گذاشتم روی میز و با خودم گفتم امیدوارم باز احضار نشوم مدرسه."زویا پیرزاد فرزند یک پدر مسلمان و مادر ارمنی و بزرگ‌شده‌ی جنوب ایران است؛ جایی که شرکت‌های نفت و مهندسان و ماجراهای آنها را از نزدیک لمس کرده‌است. حالا یک نویسنده باسواد و خوش‌زبان قرار است از زبان یک زن و یک مادر، داستان زندگی زنی ارمنی را که زندگی بسیار خوب و عادی است برایمان تعریف کند، آن چیزی که به نظر بسیار ساده انگاشته شده و بالاخره یک نویسنده تصمیم گرفته است آن را از درون به ما نشان دهد. کلاریس داستان "چراغ ها را من خاموش می‌کنم" زنی سی و هشت ساله است که در حال روایت ماجراهای عادی زندگی یک مادر و همسر و دختر است و ما را با چالش‌های روحی زنی که می‌خواهد به احساسات خودش هم کمی بها بدهد می‌پردازد. آنچه رمان ایرانی "چراغ ها را من خاموش می‌کنم" را آن‌قدر درخشان می‌کند که حداقل به پنج شش زبان زنده دنیا ترجمه شود، آن چیزی است که من آن را ایرانی‌بودن داستان می‌دانم. موقعیت کلاریس در عین حال که یک حس مشترک بین تمام زنان تاریخ جهان است، یک موقعیت بسیار ویژه ایرانی است. رمان ایرانی "چراغ ها را من خاموش می‌کنم" غیر از تحسین و جوایز پر شمارش به نظر من به دلیل پرداخت واقع‌گرایانه و ساده خود بسیار خواندنی است.   11. قوها انعکاس فیل ها (1397) پیام ناصر متولد سال 1348 نویسنده کتابهایی مثل سارق چیزهای بی ارزش و بهت زدگی توانست با کتاب قوها انعکاس فیل‌ها توجه بسیاری از خوانندگان و منتقدان را به خود جلب کند. واقعیت این است که نام کتاب یعنی "قوها انعکاس فیل‌ها" که نام تابلویی از سالوادور دالی است یکی از دلایل هیجان من برای خواندن این کتاب بود. اما چه بگویم که داستان این رمان ایرانی که به سرعت جوایز ادبی را از آن خود کرد از نامش هم جذاب‌تر بود. داستانی در سبک سورئال که تا صفحه آخر خواننده را در یک جهان وارونه نگه می‌دارد و تا آخر جهان خواننده نمی‌داند دختر داستان یعنی نورا، واقعیت زندگی نقاش کتاب ما بود یا یک خیال که در همان صفحه اول انعکاس آن زنی است که در تابلو دالی هم نمی‌دانیم دارد می‌رود یا اصلا هست یا نیست. داستان با صحنه‌ای که در آن شخصیت اصلی داستان در شبی بارانی در خیابان‌های تهران پیاده‌روی می‌کند آغاز می‌شود که ناگهان زنی با یک چتر به او حمله می‌کند و پشت سرش نورا دختر عجیب داستان که دوست آن زن است جلو می‌آید و به خاطر رفتار دوستش عذرخواهی می‌کند و برای سال‌های زیادی از زندگی شخصیت اصلی داستان محو می‌شود تا وقتی که دوباره سال‌ها بعد ... کتاب قوها انعکاس فیل‌ها روایتی است قوی و چقر که خواننده هنرمند و دانا را به چالش می‌طلبد و قرار است ماهیچه‌های بخش فهم و درکتان را خوب ورز دهد. قوه تخیلتان را تیز کنید و این کتاب را به دست بگیرید تا لذتش را بچشید. این ستاره‌های درخشان آسمان ادبیات روزهای و شب‌های زیبایی را برای من ساخته‌اند و امیدوارم با خواندن این رمان‌های زیبای ایرانی، شادی و خوشی این خوانش را شما هم لمس کنید. به قلم "زهره عواطفی حافظ"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
مزایا و معایب خواندن چند کتاب به طور همزمان و نحوه انجام آن
مزایا و معایب خواندن چند کتاب به طور همزمان و نحوه انجام آن
چه کسی می‌تواند مدعی شود کتابی را شروع نکرده که بعد متوجه شده باشد، به آن علاقمند نیست؟ خواه این یک مطالعه اجباری در مدرسه باشد یا صرفا انتخاب اشتباه خود شما، حتما حداقل یک بار با این واقعیت روبه‌رو شده‌اید که خواندن همه کتاب‌ها آن‌قدرها هم جالب نیست. اما آیا خواندن چند کتاب همزمان می‌تواند راه‌حلی برای گذر از دوره‌های مطالعات دشوار باشد؟ واقعیت این است که خواندن بیش از یک کتاب در یک زمان فواید و همچنین معایبی دارد که در این مقاله به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت. آیا می‌توان چندین کتاب را همزمان خواند؟ پاسخ کوتاه این است که بله، قطعاً می‌توانید خواندن چند کتاب همزمان را دنبال کنید. هیچ‌چیز مانع از خواندن یک کتاب دشوار و جایگزین کردن آن با خواندن یک کتاب جالب‌تر نیست؛ درست مانند توانایی انجام چند ورزش و مهارت در آن‌ها. اما بااین‌حال، این هدف به سادگی قابل دستیابی نیست و نیاز به تمرین دارد. مزایای خواندن چند کتاب همزمان پیش از هر چیزی بیایید نگاهی به این بیندازیم که آیا باید این تکنیک را در عادات مطالعه خود لحاظ کنید یا خیر. حضور همزمان در دو یا چند کتاب می‌تواند مزایای خاصی داشته‌باشد و این شما هستید که تصمیم می‌گیرید آیا ارزشش را دارد یا خیر. درهرحال، مهم‌ترین مزایای خواندن چند کتاب همزمان شامل موارد زیر است: خواندن چند کتاب همزمان میل شما به خواندن را زنده نگه می‌دارد حتما از تأثیرات یک کتاب خسته‌کننده، دشوار یا کلافه‌کننده بر تمایل برای ادامه مطالعه آگاه هستید اما گاهس چاره‌ای جز خواندن آن‌ها ندارید. در این هنگام، تقسیم کردن جلسات مطالعه‌تان بین کتاب‌هایی که دوست ندارید و کتاب‌هایی که از آن‌ها لذت می‌برید می‌تواند کمک بزرگی برای غلبه بر این وضعیت باشد و میل و انگیزه شما را زنده نگاه دارد. به شما امکان می‌دهد در مورد مکان مطالعه انعطاف‌پذیر باشید آیا تابه‌حال متوجه شده‌اید که فراموش کرده‌اید کتابی را که در حال خواندن آن بودید، با خود ببرید و در رفت و آمد به محل کار چیزی برای خواندن ندارید؟ نداشتن چیزی برای خواندن در اتوبوس، قطار یا مترو باعث می‌شود که بی‌هدف از پنجره به بیرون نگاه کنید یا در شبکه‌های اجتماعی پرسه بزنید و وقت‌تان را هدر دهید. یک راه‌حل خوب این است که یک کتاب در خانه بخوانید و وقتی از خانه خارج می‌شوید کتاب  سبک‌تری برای خواندن در کیف‌تان بگذارید و هر زمان که وقت آزاد داشتید آن رابخوانید. پس از بازگشت به خانه، می‌توانید به خواندن کتاب دیگر ادامه دهید. به این ترتیب هیچ وقت زمان تلف شده نخواهید داشت. با خواندن چند کتاب همزمان می‌توانید کتاب‌های بیشتری بخوانید خواندن چند کتاب همزمان فواید خاصی برای تمرکز و حافظه کوتاه‌مدت دارد. درگیر شدن فعالانه در چندین رمان و خط داستانی برای مدت زمان طولانی، راهی عالی برای فعال نگه داشتن مغز است. می توانید درباره موضوعات مختلف بخوانید مطالعه ژانرهای مختلف به درک کلی شما از جهان کمک می‌کند. برای مثال، اگر یک کتاب تخیلی بخوانید، مغز شما روی شخصیت‌ها، صحنه‌ها، طرح داستان و مضمون تمرکز می‌کند و اگر یک کتاب غیرداستانی بخوانید، مغز بر روی ویژگی‌های مفید و یادگیری حقایق زندگی واقعی متمرکز خواهد شد. می‌توانید مطالعه را با توجه به روحیه فعلی خود جلو ببرید خواندن رمان‌های داستایوفسکی پس از یک روز کاری طولانی یا صرفاً زمانی که ذهن شما درگیر رویدادهای روزانه است، احتمالاً بهترین ایده نیست. اگر زمانی که حال و هوایتان متفاوت بود شروع به خواندن یک کتاب دشوار کردید، به این معنی نیست که تا زمانی که به روحیه قبلی برنگشتید، مطالعه را متوقف کنید. شما به سادگی می‌توانید از خواندن کتابی که به تمرکز کامل شما نیاز دارد، به خواندن کتابی ساده‌تر تغییر جهت دهید. به این ترتیب زمان مطالعه آن روز را به‌طور کامل از دست نخواهید داد و به سادگی می‌توانید هر زمان که روحیه شما حکم می‌کند، به خواندن متون دشوار بازگردید. فهرست خواندن خود را سریع‌تر جلو می‌برید باور کنید یا نه اما بسیاری از خوانندگان دریافته‌اند که عناوین فهرست‌های مطالعه‌شان در حین خواندن چند کتاب همزمان خیلی سریع‌تر پیش می‌رود. برخلاف برخی باورهای رایج، درگیر شدن همزمان با رمان‌های بیشتر، سرعت شما را کاهش نمی‌دهد. چون برخی کتاب‌ها سرعت را کاهش می‌دهند اما برخی دیگر شما را جذب و سرعت را جبران می‌کنند. یافتن تعادل مناسب بین مطالعات می‌تواند به شما کمک کند تا لیست‌های خواندن خود را خیلی سریع‌تر از زمان معمول، مرور کنید. معایب خواندن چند کتاب همزمان باید به خاطر داشته‌باشید که این کار معایبی دارد که باید به آن‌ها نیز توجه کنید و شامل موارد زیر هستند: با خواندن چند کتاب همزمان تمرکز کم می‌شود و کیفیت خواندن کاهش می‌یابد یک ضرب‌المثل لاتین وجود دارد که می‌گوید «کسی که به شکار دو خرگوش برود، هیچ‌کدام را نمی‌تواند بگیرد». این حقیقت تا حدی در مورد خواندن چند کتاب همزمان نیز صدق می‌کند. وقتی همزمان چندین کتاب را می‌خوانید، به احتمال زیاد به همه آن‌ها توجه یکسانی نخواهید داشت و درگیر همه مطالب نخواهید شد. برخی از افراد با این روش گیج می‌شوند اگرچه ممکن است لزوماً جزئیات چندین کتابی را که در حال خواندن آن‌ها هستید، فراموش نکنید اما این احتمال وجود دارد که آن‌ها را اشتباه به خاطر بسپارید یا اطلاعات خاصی را به کتاب اشتباهی در ذهن خود نسبت دهید و سردرگم شوید. از دست دادن جزئیات و نکات مهم هر زمان که بیش از یک کتاب می‌خوانید، باید حداقل دو برابر اطلاعاتی را که زمان خواندن یک کتاب به ذهن می‌سپردید، به خاطر بسپارید. این کار بدون تمرین و مشارکت مناسب ممکن است منجر به از دست رفتن یا فراموش شدن بسیاری از اطلاعات شود. بسته به آنچه می‌خوانید و چرا، این می‌تواند یک مشکل باشد. برای جلوگیری از این مساله بهتر است ابتدا دو کتاب جالب و آسان را به‌طور همزمان بخوانید و سپس سختی را افزایش دهید. تمام نشدن بسیاری از کتاب‌های در حال مطالعه یکی دیگر از دلایلی که برخی توصیه می‌کنند چندین کتاب را به‌طور همزمان نخوانید، افزایش احتمال رها کردن برخی از آن‌ها و ناتمام ماندن آن‌ها است. جایگزین کردن یک مطالعه بسیار لذت‌بخش با کتابی که عمیقاً از آن متنفرید، می‌تواند به این منجر شود که کتابی را که دوست ندارید کاملاً رها کنید. درحالی‌که بهتر است فقط آن‌چه را که دوست دارید، بخوانید تا اصلا کتاب نخوانید. راهکارهای خواندن چند کتاب همزمان اگر پس از بررسی مزایا و معایب بالا، به این نتیجه رسیدید که خواندن چند کتاب همزمان می‌تواند برای عادات خواندن شما مفید باشد، بهتر است به راهکارهای زیر توجه کنید: یک لیست مطالعه ایجاد کنید از آن‌جایی که یکی از دلایل خواندن چندین کتاب به‌طور همزمان این است که در عین توانایی مطالعه، راهی برای مبارزه با کسالت داشته‌باشید، اولین قدم بسیار واضح این است که چند کتاب را انتخاب و عناوین آن‌ها را یادداشت کنید. می‌توانید فقط با چند عنوان شروع کنید و سپس به توسعه لیست خواندن خود ادامه دهید. البته این فهرست باید شامل کتاب‌هایی باشد که احتمالا واقعا نمی‌خواهید بخوانید، اما مجبورید! کتاب در سطح‌ها و موضوعات مختلف انتخاب کنید خواندن چندین ژانر به‌طور همزمان می‌تواند مفید باشد، چون تغییر حالت از یک کتاب غم‌انگیز یا جدی به یک کتاب سرگرم‌کننده یا کمدی راه خوبی برای زنده نگه داشتن انگیزه و اشتیاق شما به خواندن است. همچنین با تغییر ژانرها می‌توانید از مزایا و جذابیت‌های مختلف هر ژانر به‌طور همزمان بهره ببرید. این که می‌خواهید کتاب‌های تاریخی را با داستان‌های علمی تخیلی یا عاشقانه و هیجان‌انگیز جایگزین کنید، به شما بستگی دارد. انتخاب با شما است و آزادی کامل دارید که از غرایز خود پیروی کنید. جنبه مهم در این‌جا این است که حداقل یکی از کتاب‌هایی را که می‌خوانید، مطالعه اجباری یا کتابی باشد که برای دانش عمومی شما مهم است. کتاب‌هایی در موضوعات مختلف بخوانید بدن و به‌خصوص مغز جزو شگفتی‌های طبیعی هستند. یاد بگیرید علائمی که ذهن‌تان به شما می‌دهد را درک و فرمت‌های مطالعه را با خلق و خوی خود تنظیم کنید تا زمان و کارایی خود را به حداکثر برسانید. مثلا یک روز ممکن است برای خواندن کتاب‌های سنگین علمی خیلی خسته باشید یا ممکن است ذهن‌تان کمی درگیر باشد. بنابراین، صرف‌نظر از این‌که چقدر تلاش می‌کنید، ممکن است نتوانید به کتابی که شروع کرده‌اید، بچسبید. به‌جای این‌که از آن عنوان خاص متنفر شوید و در نهایت بدون درک آن و جمع‌آوری اطلاعات، کتاب را رها کنید، به یک کتاب با موضول ساده‌تر یا لذت‌بخش‌تر متوسل شوید. هرگز خودتان را مجبور نکنید که کتابی را مرور کنید، مگر اینکه کاملاً ضروری باشد. همیشه به خودتان حق انتخاب بدهید.  در مکان‌های مختلف بخوانید همان‌طور که قبلا گفتیم، خواندن چند کتاب همزمان در مکان‌های مختلف راه خوبی برای اتلاف نکردن زمان است. اطمینان حاصل کنید که در هر کجا که هستید، کتابی در دست دارید. این کار جایگزینی یک کتاب به کتاب دیگر را بسیار آسان‌تر می‌کند. شما بسته به موقعیت مکانی خود ممکن است در حالات ذهنی مختلفی باشید و سطح تمرکز و حتی سلیقه شما نیز ممکن است بسته به این‌که در خانه یا رختخواب باشید یا در مترو مسیر محل کار، متفاوت باشد. سخن پایانی خواندن چندین کتاب به‌طور همزمان تمرینی است که احتمالا مزایای آن بیشتر از معایب است. اگر آهسته شروع کنید، در مورد عناوینی که جایگزین می‌کنید انتخاب‌های عاقلانه‌ای داشته‌باشید و به قوانین کلی که ذکر شد، پایبند باشید، می‌توانید لذت و بهره زیادی از ساعات مطالعه داشته‌باشید. منابع: https://basmo.app/reading-multiple-books-at-once/ https://www.thechildrensbookreview.com/2022/04/why-is-it-important-to-read-books-from-different-genres#:~:text=Reading different genres helps with,and learning real-life facts.
زندگی و آثار اوریانا فلاچی
زندگی و آثار اوریانا فلاچی
یک عمر خبرنگاری پر شور اوریانا فالاچی متولد سال 1929 در شهر فلورانس ایتالیا، یکی از انگشت‌شمار زنان خبرنگاران سیاسی و جنگی جهان بود که بعدها با کتاب‌های ویژه‌اش مورد توجه کتابخوان‌های جهان قرار گرفت. اوریانا فالاچی؛ یک خبرنگار جوان اوریانا کودکی خود را در کنار پدر  مادری از طبقه کارگر و زحمتکش آغاز کرد. در حالی که پدرش یک فعال سیاسی ضد فاشیسم ایتالیایی بود. اوریانا پس از تمام کردن دوره تحصیلی اولیه وارد کالجی در رشته داروسازی و شیمی شد اما زندگی نقشه های بسیار متفاوتی برای اوریانای نوجوان داشت. برونو فالاچی عموی جوان اوریانا پس از آنکه متوجه عدم علاقه برادرزاده اش به رشته تحصیلی‌اش شد او را ترغیب کرد که به شغل روزنامه نگاری وارد شود. از عمو به اشاره از اوریانا به سر دویدن و به این ترتیب اوریانا در هفده سالگی روزنامه نگاری نوجوان در یکی از مطرح‌ترین روزنامه‌های روز ایتالیا شد. اوریانا فالاچی؛ یک زن ضد جنگ نوشتن مطالب سیاسی تنها هنر اوریانا فالاچی نبود. اینکه از سال‌های جوانی عضو گروه‌های انقلابی ضد فاشیسم بود باعث می‌شد نوشته‌های پر شور و قابل توجه سیاسی داشته باشد اما با شروع جنگ جهانی دوم می‌توان گفت اوریانا در رودخانه پر خروش شهرت و موفقیت به آبشار بسیار بزرگی رسید، پرش بزرگ و پر خطر بعدی او تبدیل شدن به یک خبرنگار جنگی بود. حالا اوریانا فالاچی به یک چریک ضد فاشیسم بدل شده بود که با تمام توان به کشف حقایق جنگی می‌پرداخت. حضور در میدان‌های جنگ ویتنام، جنگ هند و پاکستان، خاورمیانه و آمریکای جنوبی که نام هر کدام مو به تن مردان جنگی سیخ می‌کند جایی بود که اوریانا توانست در آن شجاعت زنانه خود را به منصه ظهور برساند.  کتاب های اوریانا فالاچی زندگی، جنگ و دیگر هیچ در 2 اکتبر 1968، 10 روز قبل از آغاز بازی‌های المپیک تابستانی 1968 در مکزیکو سیتی نیروهای مسلح مکزیک به روی شهروندان غیرمسلح در تظاهرات بزرگی که در اعتراض به المپیک 1968 مکزیکو سیتی برگزار شده بود، آتش گشودند که منجر به کشته شدن صدها تن از مردم بی‌گناه و غیرمسلح در منطقه تلاتلولکو مکزیکو سیتی شد، خانم اوریانا فالاچی یکی از حاضرین در این قتل عام بود که طی این اتفاق از طرف نیروهای مصلح سه تیر خورد، حتی با موهایش روی پله‌ها کشیده شد و در نهایت رها شد تا در همان جا بمیرد اما اوریانا از این تونل وحشت جان سالم به در برد و مدرکی زنده شد برای اتفاقی که ده ها سال صاحبان قدرت در مکزیکو سیتی آن را قبول نمی‌کردند. کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ کتابی است به ترجمه خانم لیلی گلستان که حاصل حضور فالاچی در میدان‌های جنگ در ویتنام و مکزیک است.  نوشتن زنانه از جنگ چیزی است که جهان ادبیات بسیار به آن نیاز دارد. کتابی مثل کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ از اوریانا فالاچی که مملو از صحنه‌های خشونت بار جنگ‌های کثیفی است که متاسفانه در همین نزدیکی در جهان ما در حال رخ دادن است، از دید یک زن شجاع و خبرنگار پرتجربه و سخنور یک نوشته بسیار مهم در زمینه کتاب‌های ضد جنگ جهان است. یک مصاحبه گر ترسناک؛ «جنس ضعیف» جنس ضعیف اولین کتابی بود که من از اوریانا فالاچی بدست گرفتم. اولین چیزی که در این کتاب توجه من را جلب کرد شجاعت و تهور این زن بود، زن خبرنگار ایتالیایی به گوشه گوشه جهان سفر کرده و پای صحبت زنان نشسته و روزمرگی‌ها، تلخی‌ها و سختی‌های آنها را برای همه جهانیان به تصویر کشیده است. این مصاحبه‌ها و همزیستی‌ها ارزش زیادی برای همه زنان جهان دارد چون ازطریق اوریانا فالاچی شاید برای اولین بار صدای برخی از آنها شنیده شده است. گفت و گوهای اوریانا فالاچی اما آنچه باعث شهرت خیره کننده اوریانا فالاچی شد مصاحبه‌های جذاب او با افراد مشهور بود. این مصاحبه‌ها در آغاز با ادبا و بازیگران آغاز شد و در یک کتاب به زبان ایتالیایی منتشر شد. مصاحبه‌های دوره‌ای با بزرگترین و تاثیرگذارترین شخصیت‌های سیاسی روز، گام بلند بعدی اوریانا فالاچی بود. ایندیرا گاندی، گلدا مایر، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، ویلی برانت، محمدرضا پهلوی و هنری کیسینجر، رئیس جمهور ویتنام جنوبی نگوین وان تیو و ژنرال ویتنام شمالی وو نگوین جیاپ در طول جنگ ویتنام، دنگ شیائوپینگ، آندریاس پاپاندرئو، امام خمینی، هایله سلاسی، لخ والسا، معمر قذافی، ماریو سوارس، جورج حبش و آلفرد هیچکاک لیست کوتاهی از پیچیده‌ترین شخصیت‌های سیاسی و رهبران تاثیرگذار تاریخ معاصر فالاچی هستند که او مصاحبه‌هایی تکان دهنده و جذاب با آنها داشته است. سیلویا پاگیولی خبرنگار ایتالیایی در مصاحبه رادیویی که به مناسبت مرگ اوریانا فالاچی در اثر سرطان داشت در مورد او گفته است: "فالاچی بر زندگی رهبران جهان نور تاباند." آنچه در مصاحبه‌های او به وضوح مشخص است حساسیت بالای فالاچی بر حقوق زنان و پافشاری بر آن است. در دو مصاحبه‌ای که از او منتشر شده و در آنها با محمدرضا پهلوی و امام خمینی (ره) صحبت کرده است، مبارزه طلبی و هیجان او برای ایجاد تنش در مصاحبه شونده بسیار مشخص است و جالب آنکه در هر دو مورد دیدگاه‌های تند و مخالفی با هر دو این رهبران سیاسی که هر کدام متعلق به دو دیدگاه سیاسی کاملا مخالف هم است دارد و این موضوع چالشی بودن مصاحبه‌های او را نشان می‌دهد. مجموعه این مصاحبه‌ها در کتابی به نام مصاحبه با تاریخ از او منتشر شده است. بخشی از این مصاحبه‌ها شامل مصاحبه با آیت‌الله خمینی؛ مهندس مهدی بازرگان، سرهنگ معمر قذافی، آریل شارون، لخ والسا، میه چیسواف راکوفسکی، نخست‌وزیر سابق کشور لهستان؛ و سرانجام، محمدرضا پهلوی، در کتاب گفت‌ و گوهای اوریانا فالاچی در ایران منتشر شده است.  عجیب نیست که اوریانا فالاچی با این مصاحبه‌ها به لقب مشهورترین و ترسناک‌ترین مصاحبه کننده جهان معروف شد. نامه به کودکی که هرگز زاده نشد کتاب دیگری که از او به زبان فارسی منتشر شده است کتاب نامه‌ به کودکی که هرگز زاده نشد، است این کتاب که با موضوع اصلی سقط جنین نگاشته شده است ولی در حقیقت نوشته‌ای است که می‌تواند از زبان هر زنی در هر گوشه جهان باشد خطاب به جنینی که در رحمش دارد. عشق مادرانه و عدالت خواهی با چاشنی فمنیسم در این کتاب به وضوح به چشم می آید. اوریانا فالاچی با دیدگاه بسیار تندی نسبت به دین اسلام که با اتفاقات یازده سپتامبر 2001 شعله ور تر شد، در کتاب خشم و غرور احساسات ضد اسلامی‌اش را منعکس کرد. جالب اینکه در سال 2005، فالاچی با پاپ بندیکت شانزدهم یک مصاحبه خصوصی داشت. فالاچی اگرچه ملحد بود، اما احترام زیادی برای پاپ قائل بود در مقاله‌ای با عنوان "اگر اروپا از خود متنفر است" او را تحسین کرد. علی‌رغم اینکه فالاچی یک خداناباور بود، مدعی شد یک «خداناباور مسیحی» است.  وقتی شایعات ساخت یک مرکز اسلامی در شهر سیه‌نا شدت گرفت، فالاچی به نیویورکر گفت: "اگر مسلمانان این مرکز اسلامی را بسازند، او با کمک دوستانش آن را منفجر خواهد کرد." کتاب ان‌شاءالله و کتاب ریشه‌های نفرت: حقیقت من درباره اسلام کتاب‌های دیگری هستند که فالاچی تا آخر عمر 77 ساله‌اش منتشر کرده و در آنها با روشی اسلام ستیزانه به نقد اسلام پرداخته است.  آنچه زندگی و کتاب‌های اورینا فالاچی را برای خوانندگان و محققان جذاب می‌کند روندی است که او از یک خبرنگار جوان آغاز می‌کند به یک زن ضد جنگ می‌رسد و بعد یک مصاحبه‌گر ترسناک می‌شود. مشاهده این روند برای یک زن از طبقه کارگری در جامعه ایتالیا بسیار جذاب است و جای تحقیقات بسیاری دارد. به قلم "زهره عواطفی حافظ"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
آشنایی با بهترین کتاب های ترسناک ایرانی
آشنایی با بهترین کتاب های ترسناک ایرانی
تا به حال شده سرگردان میان یک کتاب‌فروشی چرخ بزنید و از خودتان یا فروشنده‌ها بپرسید: یعنی بهترین رمان ترسناک ایرانی چیه...؟  اگر پاسختان مثبت است، این مطلب برای شماست. حتی اگر پاسختان منفی است و صرفا دنبال یک کتاب ترسناک درست و حسابی می‌گردید که بخوانید، باز هم این مطلب برای شماست. حتی اگر به دنبال امتحان کردن یک چیز جدید از ژانری که تا به حال سراغش نرفته‌اید هستید، باز هم این مطلب برای شماست. حتی اگر صرفا دنبال یک کتاب خوب می‌گردید، باز هم... ژانر وحشت و رمان‌های ترسناک، همواره یکی از موضوعات مورد علاقه‌ی مخاطبان بوده‌اند و افراد زیادی به دلایل مختلف، از خواندن چنین داستان‌هایی لذت می‌برند. یکی از خوبی‌های ژانر وحشت، این است که می‌تواند با تقریبا هر ژانر دیگری مخلوط شود و خوانندگان آن ژانر و گونه را هم به سمت خودش بکشد. رمان‌های ترسناک عاشقانه، رمان‌های ترسناک تاریخی، رمان‌های ترسناک فانتزی و امثال این‌ها، همگی ممکن هستند و تجربه نشان داده که می‌توانند آثاری شگفت‌انگیز از آب در بیایند.  رمان ترسناک، چه فایده ای دارد؟ تجربه‌ی هیجان و تعقیب و گریز و لرزی که سرتاپای وجود آدم را فرا می‌گیرد، بدون این‌که یک خطر حقیقی خارجی وجود داشته باشد... چرا که نه؟ تحقیقات نشان داده‌اند که خواندن رمان‌ها و داستان‌های ترسناک، فواید زیادی هم برای خواننده دارند. فوایدی از جمله سرگرمی، از بین بردن روزمرگی، ارضای حس کنجکاوی و خلاصه مواردی از این دست. البته که همواره باید سن مخاطب و ویژگی‌های شخصیتی هر فرد را هم در نظر گرفت تا بتوانیم میزان آسیب‌های احتمالی را به حداقل برسانیم. مخلص کلام این‌که در پرطرفدار بودن این ژانر و حتی گاهی ضروری بودنش، تقریبا شکی نیست. رمان ترسناک ایرانی اما مثل خیلی ژانر‌های دیگر، رمان ترسناک ایرانی هم کودکی تازه‌نفس است که هنوز مانده تا جای پایش را محکم کند. شاید به همین خاطر باشد که خیلی اوقات، رمان‌های ترسناک خیلی قوی‌ای در ایران نوشته می‌شوند و گاهی آن‌چنان موردتوجه مخاطب قرار نمی‌گیرند، چون تصور این است که اصلا رمان ترسناک ایرانی نداریم و اگر هم چیزی پیدا شد، حتما خوب نیست. از همین روست که شاید انتخاب کتاب برای مخاطب سخت بشود و برسد به همان سوالی که ما در ابتدای این مطلب عنوان کردیم: بهترین رمان‌های ترسناک ایرانی کدامند؟ در فهرست پیش‌رو، تلاش کرده‌ام با ذکر کردن چندتایی از بهترین رمان‌های ترسناک ایرانی، تا حدی به این سوال پاسخ بدهم. بهترین رمان های ترسناک ایرانی 1- مجموعه گورشاه چه کتابی بهتر از گورشاه، برای شروع کردن فهرست بهترین رمان‌های ترسناک ایرانی؟ هرچه نباشد، اسم سیامک گلشیری بین ترسناک‌خوان‌های ایرانی، اسم معروفی است. خیلی‌ها از دوران نوجوانی‌شان مجموعه خون‌آشام او را می‌شناسند و سال‌ها با داستان‌هایش زندگی کرده‌اند. مجموعه خون‌آشام یکی از اولین‌های ژانر خودش در ایران بود و به نظر من توانست به نوبه‌ی خود، رسالتش را به سرانجام برساند. اما از نظر شخصی من، گورشاه داستانی است که به خوبی پیشرفت نویسنده را در طی کارش نمایش می‌دهد و می‌تواند کسانی که در سال‌های جوان‌تر بودنشان خون‌آشام را خوانده‌اند را راضی کند. گورشاه یک مجموعه پنج جلدی است که به جرئت می‌توان گفت با گذشتن از هر کتاب، هیجان‌انگیزتر می‌شود! داستانی پر از هیجان، دلهره و معما که پیش‌بینی مسیر پیشرفتش، کار خیلی راحتی نیست. کتاب اول، دختران گمشده، به سادگی آغاز می‌شود: با پسر نوجوانی که به دنبال خواهر گمشده‌اش می‌گردد. اما خیلی زود، عجایب داستان به چشم می‌آیند؛ پسرک ادعا می‌کند که خواهر کوچکش داخل زیرزمین خانه خودشان گم شده. اما کیست که حرف او را باور کند؟ پلیس؟ پدر و مادرش؟ همچین حرف‌هایی اصلا با عقل جور در نمی‌آید. این‌جاست که پسرک یعنی نیما، به فکر کمک گرفتن از افراد دیگر می‌افتد و در نتیجه، پای نویسنده مجموعه خون‌آشام به داستان باز می‌شود. این‌که نویسنده در مجموعه گورشاه خودش را به عنوان یکی از شخصیت‌ها معرفی می‌کند، می‌تواند حرکت خیلی شجاعانه‌ای در نظر گرفته شود. فکر نمی‌کنم کار راحتی باشد؛ اما گلشیری که از قبل هم تجربه‌ی کارهای این‌چنینی را دارد، به خوبی از پسش برآمده و حضور خودش به عنوان خودش در داستان را تبدیل کرده به ترفندی که برای خواننده‌های قدیمی نوستالژیک است و برای خواننده‌های جدید، غافلگیرکننده و هیجان‌انگیز. به نظر من، گورشاه مجموعه‌ای است که علاوه‌بر جذاب بودن برای طرفداران رمان‌های ترسناک، می‌تواند نظر کسانی که خیلی طرفدار این گونه نیستند را هم به خود جلب کند. یعنی اگر به دنبال تنوع دادن به مطالعه‌تان و امتحان کردن چیزهای جدیدتر هستید، گورشاه می‌تواند انتخاب خوبی باشد. البته که باید حوصله‌ی دنبال کردن داستان در طی پنجد جلد: دختران گمشده، به سوی قلمرو شاه یوناس، طلسم فرشته مرگ، یاران پادشاه و مردگان قلعه‌ی سیاه را هم داشته باشید. بخشی از کتاب دختران گمشده، جلد اول مجموعه گورشاه: وقتی از اتاق‌خواب بیرون آمدم و راه افتادم سمت تلفن، احساس عجیبی پیدا کرده بودم. حال زمانی را داشتم که خون‌آشام‌ها سراغم آمده بودند. یک چیزی در درونم می‌گفت به‌محض اینکه تلفن را جواب بدهم،‌ دوباره زندگی‌ام دستخوش تغییر بزرگی خواهد شد. به‌خاطر همین بود که وقتی رسیدم کنار پیشخان،‌ فقط زل زدم به گوشی تلفن و شماره تلفن همراهی که روی آن پیدا بود. صبر کردم، آن‌قدر که فکر می‌کردم بالاخره خاموش می‌شود. و خاموش شد. هنوز زل زده بودم به صفحه که باز صدای زنگ تلفن بلند شد. آن‌وقت بود که دستم را دراز کردم، نوک انگشتم را کشیدم روی دایره سبز و گوشی را گذاشتم روی گوشم. هنوز نگفته بودم الو که کسی از آن‌طرف خط اسمم را به زبان آورد. صدایش می‌لرزید و نفس‌نفس می‌زد، انگار مسیری طولانی را دویده باشد. خیلی سریع گفت اتفاقی برایش افتاده که حتماً باید مرا ببیند.   2- مجموعه دروازه مردگان یکی دیگر از کتاب‌هایی که بدون شک نمی‌توان فهرستی از بهترین رمان‌های ترسناک ایرانی نوشت و نامی از آن نبرد، مجموعه دروازه مردگان است. حمیدرضا شاه‌آبادی که سال‌هاست برای نوجوانان، بزرگسالان و حتی کودکان کتاب می‌نویسد، بارها امتحان خود را پس داده و به روش‌های مختلف نشان داده که نویسنده‌ی قابلی است. او در مجموعه‌ی دروازه مردگانش، داستانی پر از ترس و وحشت را با چاشنی تاریخ به مخاطب عرضه می‌کند که کافی‌ست تنها یک جلد از آن را بخوانید تا غرقش شوید و دیگر نتوانید از آن دل بکنید.  دروازه مردگان که با کتاب قبرستان عمودی آغاز می‌شود، مثل خیلی کتاب‌های دیگر این نویسنده با تار و پود ظریف و درهم‌تنیده‌ای از حال و گذشته شکل گرفته است. داستانی که دو خط زمانی مجزا و در عین حال مرتبط به هم دارد و حالش تهران فعلی و گذشته‌اش، تهران قدیم را روایت می‌کند، در قلب شهر و در محله‌ی عودلاجان؛ جایی که عمارت پرآوازه‌ای میزبان ده‌ها کودک است که به انحاء مختلف از خانواده‌هایشان جدا شده و به کار گماشته شده‌اند. عمارتی که هر گوشه‌اش داستانی هولناک در دل خود دارد، از جمله حوض بزرگی که وسط حیاط است و گفته می‌شود ارباب عمارت، تعداد زیادی از دشمنانش را در آن غرق کرده و دیوارهای سیاه و بلندی که با اجساد میانشان، قبرستانی عمودی ساخته‌اند. شاه‌آبادی در این مجموعه، تخصصش در حوزه‌های تاریخ و ادبیات را باهم ادغام کرده و با دست گذاشتن روی یکی از مهم‌ترین برهه‌های تاریخ ایرانی، به حقایقی اشاره کرده که باید از فراموشی‌شان جلوگیری کنیم. تاثیرات جنگ جهانی، قحطی و بیماری، ابتدای مسیر ساخت مدارس و سواد آموزی، همگی از مواردی هستند که ما در طی داستان دروازه مردگان با آن‌ها روبرو می‌شویم اما در عین سنگین و حساس بودن موضوعات و داستان به صورت کلی، نویسنده با هنرمندی مخاطب را با خود همراه می‌کند و اجازه نمی‌دهد که او دل‌زده شود. اگر از من بپرسید، می‌گویم که داستانی که در قبرستان عمودی شروع می‌شود، در طی جلدهای بعدی یعنی شب خندق و چاه تاریکی، تنها عمیق‌تر و جذاب‌تر شده و با هر صفحه و هر فصل، مخاطب را تشنه‌تر می‌کند. دروازه مردگان، مجموعه‌ای است که با اطمینان می‌توانم بگویم از خواندن آن پشیمان نمی‌شوید؛ چه طرفدار وحشت و تاریخ باشید و چه نه. بخشی از کتاب قبرستان عمودی، جلد اول مجموعه دروازه مردگان: همیشه سیاه بود. چه در روز و چه در شب. دیواره های خاکستری دور حوض حجم براق و سیاهی مانند عقیق را در میان گرفته بودند. غروب ها وقتی بساط آفتاب از روی حوض جمع می شد بوی تعفن آب حوض در تمام عمارت پهن می شد. می گفتند سال هاست که آب این حوض عوض نشده. تابستان ها آب با تابش خورشید بخار می شد و زمستان و پاییز با بارش برف و باران دوباره پر می شد. نویان خان هیچ وقت اجازه ی عوض کردن آب را نمی داد از بس که درباره ی آن حوض حرف های مختلف بر سر زبان ها بود. گویا می ترسید با عوض کردن آب حوض، رازهای بسیاری برملا شوند.   3- 7 جن مورد بعدی در فهرست بهترین رمان‌های ترسناک ایرانی، کتاب 7 جن است که خود جلد اول یک مجموعه‌ی چند جلدی به شمار می‌رود. امید کوره‌چی در این کتاب تلاش کرده روایت جدیدی از خیلی مفاهیم آشنا برای ما تصویر کند. مفاهیمی همچون نبرد خیر و شر و هم‌زیستی انسان‌ها و اجنه و خلاصه مواردی از این قبیل. داستان اصلی این کتاب، چیز جدیدی نیست. همان داستان قدیمی نبرد و مقابله‌ی خیر و شر. اما نکته‌ی جالب و هیجان‌انگیز درباره‌ی این مفاهیم آشنا، این است که اگر نویسنده یا هنرمند کار خودش را به خوبی انجام دهد، می‌توانیم شاهد برداشتی نو و جدید از حکایتی دیرینه باشیم که به نوبه خود خیلی هم هیجان‌انگیز است. جوری که هر هنرمند و آفریننده‌ای با ظرافت‌های خاص خودش به سراغ موضوع می‌رود و جان تازه‌ای به آن می‌بخشد. دقیقا کاری که کوره‌چی در 7 جن می‌کند. شخصیت اصلی 7 جن، فردی بسیار باهوش و مسلط به علوم غیبی است و هدفش، شکست دادن مرتاضی قدرتمند به نام درویش که می‌خواهد مسیری که حضرت سلیمان به روی اجنه بسته بود را باز کند و آن‌ها را تحت کنترل خود قرار دهد. کوره‌چی خود در دانشگاه درس علوم حدیث خوانده و با مطالعه‌ی 7 جن، می‌توانیم ببینیم که از دانش خود در این زمینه، در داستانش به نحو احسن استفاده کرده است. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، ادبیات گونه‌ وحشت به خودی خود تا حد زیادی در ایران تازه‌نفس و نوپاست و شاید از این روست که دیدن کتابی همچون 7 جن که نه‌تنها در ژانر وحشت قرار می‌گیرد و بلکه از عناصر دینی و مذهبی در داستان استفاده کرده و ردپای عرفان اسلامی در تمام فصول آن دیده می‌شود، می‌تواند برای مخاطبان زیادی جالب‌توجه باشد. عشقی که در این داستان بین شخصیت اصلی و دختر موردعلاقه‌اش یعنی میرانا تصویر شده هم نکته‌ی دیگری است که به جذابیت داستان می‌افزاید. عشقی که انگیزه‌ی مضاعفی می‌شود برای شکست دادن درویش، چرا که نجات جان میرانا در گرو این کار است. برای مشاهده بقیه این مجموعه و سایر کتاب های امید کوره چی می توانید اینجا را کلیک کنید. بخشی از کتاب 7 جن: دریا ناآرام‌تر از آن بود که فکرش را می‌کردم، تا کمر ایستاده بودم میان آب و طوفان امواج خروشان را چنان به صورتم می‌کوبید که هر لحظه تمرکزم بیشتر به‌هم‌ می‌ریخت و از توانم در مبارزه کاسته می‌شد. حدود یک ساعتی می‌شد درگیر نبرد با دیوی بودم که سرسختانه مقاومت می‌کرد و رام نمی‌شد، که به یک باره دیو اطراف حصار محافظ من چرخید و دیواره‌ای از آتش اطرافم را فرا گرفت، اما چون میان آب ایستاده بودم حرارتی به من نرسید. وقت زیادی نمانده بود، اگر شب از راه می‌رسید قدرت دیو چند برابر می‌شد، تمام عزمم را جزم کردم تا ذکر آخر را بگویم و کار را یک‌سره کنم، که ناگهان موج مهیبی به تنم اصابت کرد و تعادل خود را از دست دادم و یک پایم از حصار بیرون رفت و دیو هم که انگار منتظر چنین فرصتی بود، نعره‌ای کشید و بدن دودگونه‌ی خود را جمع کرد و مثل برق آمد سمت من که ناگهان صاعقه‌ای از آسمان به تنش اصابت کرد و تمام بدنش چون دود از هم پاشید و نابود شد. نفس راحتی کشیدم و خود را از کف دریا جمع کردم. خوب می‌دانستم صاعقه‌ای در کار نیست و این نهاییل فرشته بود که باز هم مثل دفعات قبل خود را برای حفاظت از من به خطر انداخته و شمشیر نورانی‌اش را مثل صاعقه چنان بر سر دیو بدسیرت کوبیده که تمام تنش بی هیچ زخم یا جراحتی به طور کامل دود شد و رفت هوا. لباس‌هایم خیس خیس بود و شوری آب، دهانم را پر کرده بود، کشان‌کشان از میان دریا بیرون آمدم و قدم بر شن‌های ساحل گذاشتم، که چشمم به صورت کشیده و پر از نور نهاییل افتاد. تاج پادشاهی مثل یک خورشید بر سرش می‌درخشید و ردای بلند و سفیدش در وزش باد، موج برمی‌داشت.   4- کابوس‌های خنده‌دار کتاب دیگری که قطعا یکی از بهترین‌ رمان‌های ترسناک ایرانی به حساب می‌آید، کابوس‌های خنده‌دار است؛ اثری دیگر از حمیدرضا شاه‌آبادی. کابوس‌های خنده‌دار هم تم‌های ترسناک و تاریخی دارد. در این کتاب به ایران اواخر دوره قاجار سفر می‌کنیم که درگیر قحطی است و داستان خانواده‌ای را دنبال می‌کنیم که یک گروه نمایش خانوادگی دارند و از این راه زندگی‌شان را می‌گذرانند. اما در شرایط قحطی و بیماری که کسی نان برای خوردن ندارد، چه کسی به نمایش و سرگرمی و چیزهایی از این دست اهمیت می‌دهد؟ کابوس‌های خنده‌دار هم از آن کتاب‌هایی است که ابتدا یک داستان ساده به نظر می‌آید، اما ذره‌ذره چنان وهمی بر داستان چیزه می‌شود که دیگر راهی برای انکارش باقی نمی‌ماند. تصور این‌که چنین اتفاقات هولناکی در همین دنیای ساده‌ای که تمام ما در آن زندگی می‌کنیم بیفتد، کافی‌ست تا مو به تن هر خواننده‌ای سیخ شود. یکی از نکات جالبی که در کابوس‌های خنده‌دار مشاهده می‌شود، این است که ما نه تنها با زندگی مردم عادی کوچه و خیابان در آن زمان آشنا می‌شویم، بلکه با راه و روش و زندگی یک طبقه‌ی خاص از آن‌ها روبرو می‌شویم که شاید بتوان گفت تا به حال در حق آن‌ها کم‌لطفی شده‌ است؛ یعنی همین طبقه و دسته‌ای که کارشان نمایش یا به قول خودشان تقلید و تیارت است. این‌که چه می‌کردند و چه می‌خوردند و می‌پوشیدند و خلاصه زندگی‌شان را از چه راهی می‌گذراندند، می‌تواند برای هر خواننده‌ای جالب باشد. شخصیت‌های این داستان، از پدر و مادر خانواده گرفته تا بچه‌ها و حتی شخصیت‌های فرعی، هرکدام در نوع خود خاص و جالب هستند؛ با ویژگی‌ها و تکیه‌کلام‌ها و رفتارهای مخصوص به خودشان. شخصیت‌هایی که یکی کم‌تر و یکی بیشتر، بالاخره خودشان را در دل خواننده جا می‌کنند و به تعلیق داستان هم کمک زیادی می‌کنند؛ چون دوستشان داریم و دلمان می‌خواهد بدانیم چه اتفاقی برایشان می‌افتد و دعا می‌کنیم از تمام این ماجراها جان سالم به در ببرند. بماند که کابوس‌های خنده‌دار حتی تا پاراگراف آخرِ فصل آخر هم دست از غافلگیر کردن خواننده برنمی‌دارد. خلاصه بگویم، از آن کتاب‌هایی‌ست که وقتی تمام می‌شود، آدم سریع کتاب را می‌بندد و به دور و برش نگاهی می‌اندازد یا ناچار چند لحظه‌ای به دیوار روبرویش خیره می‌شود. بخشی از کتاب کابوس‌های خنده‌دار: ننه‌عفت نشسته بود روی زمین و گریه می‌کرد. بابا توی اتاق دور خودش می‌چرخید و با کف دست گاهی به پیشانی‌اش می‌کوبید و گاهی به ران پایش. ننه‌عفت گفت: «یعنی می‌شه دوباره تو خواب راه رفته باشه؟ می‌شه رفته باشه یه جای دیگه خوابیده باشه؟» بعد انگار چیزی یادش آمده باشد، از جا بلند شد و به دیوارهای دورتا‌دور اتاق نگاه کرد. شک نداشتم دارد دنبال دولابچه می‌گردد. همان چیزی که من هم آرزو داشتم روی دیوار بود و نجیبه از توی آن بیرون می‌افتاد. وقتی که دید همه‌ی دیوارها صاف‌اند و هیچ دولابچه‌ای میان آن‌ها نیست، دوباره نشست روی زمین و آرام گفت: «کاش تو خواب راه رفته باشه.» بابا دوباره کوبید به پیشانی‌اش و گفت: «من نمی‌فهمم چرا این بی‌همه‌چیز منکر شد که ما بچه داریم... چرا همچین می‌کنه!» ننه‌عفت گفت: «خدا کنه تو خواب راه رفته باشه، خدا کنه این بلا نباشه.» بابا آهی کشید و رفت نشست روی صندوقچه. سرش را انداخت پایین و کمی به زیر پایش نگاه کرد و گفت: «عجب بساطیه... ما رو بگو روز اول فکر کردیم اومدیم این‌جا یه حقیقتی رو برملا کنیم؛ حالا خودمون هم نمی‌دونیم چی راسته و چی دروغ، کی هست و کی نیست.»   5- ملکوت یکی از بهترین رمان‌های ترسناک ایرانی که کم‌تر جایی اسمی از آن برده می‌شود، ملکوت است. ملکوت از آن کتاب‌هایی است که با جمله‌ی اول، مخاطب را به خود جذب می‌کند: در ساعت 11 شب چهارشنبه‌ی آن هفته، جن در آقای مودت حلول کرد. بهرام صادقی، کتاب خود را این‌گونه آغاز می‌کند؛ با گروهی که یک نفر از آن‌ها جن‌زده شده و کسی راه‌حلی برای نجاتش ندارد. ناگهان یکی از آن‌ها، پیشنهاد می‌کند که پیش معروف‌ترین پزشک منطقه یعنی دکتر حاتم بروند تا زمانی که صبح شود و امکان مراجعه به جن‌گیر وجود داشته باشد. در مطب، دکتر حاتم به یکی از دوستان آقای مودت می‌گوید که بیماری به نام م. ل. پیش او بستری‌ست که به‌طور خودخواسته، تمام اعضای بدن خود را جراحی و قطع کرده و حالا برای رها شدن از دست آخرین عضوش، یعنی دست راستش، پیش دکتر حاتم آمده است. در نگاه اول و در طی فصل اول، به نظر می‌رسد که ملکوت تنها کتابی حاوی یک داستان جن و پری ساده باشد و نه بیشتر، اما حقیقت ماجرا، چیزی فراتر از این است. پزشکی که این گروه دوستی پیش او می‌روند، یک فرد عادی نیست. در واقع شاید بتوان گفت هیچ‌کدام از شخصیت‌های مرموز این داستان، عادی نیستند. رفته‌رفته با ماجراهای هولناک‌تری آشنا می‌شویم و سوالات جدی‌تری در ذهنمان شکل می‌گیرد. صادقی در ملکوت چنان هنرمندانه این فضا و شخصیت‌های عجیب و خارق‌العاده را خلق کرده که جایی خواننده به خودش می‌آید و می‌بیند که دارد از خواندن یک مکالمه‌ی معمولی بین یک زن و شوهر، به خود می‌لرزد. شخصیت‌های داستان در عین عجیب بودن، به خوبی پرداخته شده‌اند و در عین حال به خوبی خواننده را غافلگیر کرده و تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. داستان‌های ترسناک انواع مختلفی دارند. مثلا بعضی از آن‌ها ترسناکند که باشند؛ برای سرگرم کردن خواننده و البته که چیز بدی در این باره وجود ندارد. اما بعضی داستان‌های ترسناک هم هستند که به آدم تلنگر بزنند و او را به خود بیاورند. همان‌طور که قبل‌تر اشاره‌ای شد، ملکوت در دسته‌ی دوم قرار می‌گیرد. در واقع گویی نویسنده از ابزار داستان استفاده کرده تا به مسائل و سوالاتی جدی در باب انسانیت، خیر و شر و اختیار و موضوعاتی از این دست بپردازد. اصلا کسی چه می‌داند؟ شاید واقعا ترسناک‌ترین موجود این عالم، خود آدمی‌زاد باشد. راستی، اگر حوصله و علاقه‌اش را داشتید، گوش دادن به کتاب صوتی ملکوت را هم پیشنهاد می‌کنیم. گوینده‌ی آن، بهنام تشکر، چنان به خوبی وظیفه خود را انجام داده که فضای کتاب به خوبی پیش چشم خواننده (یا شنونده!) زنده می‌شود و هر جمله‌ای را کاملا از نزدیک احساس می‌کند. بخشی از کتاب ملکوت: مسئله برای من باور کردن یا باور نکردن است. نه بودن یا نبودن. زیرا من همیشه بوده‌ام! در همه سفرهایم، پای پیاده، در دل کجاوه‌ها، روی اسب‌ها و درون اتومبیل‌ها، وقتی که برف و بوران جاده‌ها را مسدود می‌کرد، یا آن زمان که از میان درختان گل می‌گذشتم، و آن غروبی که به شهری می‌رسیدیم و به سراغ مهمانخانه‌اش می‌رفتیم یا در سحری که باران بر سرمان می‌ریخت و درِ خانه رعیتی را می‌کوفتیم که پناهمان بدهد، در صبحی که تک و تنها به میدان دهی می‌رسیدیم و از سر چاه آب برمی‌داشتم و می‌خوردم، اگر یکی از زن‌هایم همراهم بود و اگر تنها بودم، همیشه بوده‌ام. یا اگر برایتان ثقیل است جور دیگر بیان می‌کنم: احساس می‌کنم که همیشه می‌توانم باشم.   به قلم "فاطمه حیدری"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
پاتوق کتاب؛ خرید اینترنتی کتاب

پاتوق کتاب؛ خرید اینترنتی کتاب

حتما این جمله را شنیده‌اید که کتاب غذای روح است. هیچ‌کس منکر این واقعیت نیست که انسان‌ها با خواندن کتاب می‌توانند در جهت رشد و تعالی روح خود قدم بردارند. بنابراین انسان‌های امروزی که در دوران بمب اطلاعاتی و جهش علمی زندگی می‌کنند، باید به طور پیوسته به مطالعه‌ی کتاب بپردازند و دانسته‌های خود را بروز کنند؛ زیرا تنها با توسل به اطلاعات و داده‌های اینترنت نمی توان اطلاعات خود را افزایش داد. پس کتاب، به عنوان منبع علمی بسیار مهم که از دیرباز مورد توجه اهالی علم بود است،‌ باید به جزئی جداناپذیر در زندگی ما تبدیل شود. نکته‌ی دیگر این است که امروزه اکثر خرید‌ها به صورت اینترنتی اتفاق می‌افتد. کتاب از این موضوع استثناء نیست و در حال حاضر فروشگاه‌های اینترنتی کتاب فراوانی موجود هستند که می‌توان از آن‌ها خرید کرد.
پاتوق کتاب یکی از سایت‌های فروش اینترنتی کتاب است که مجموعه‌ی کتاب هایی با موضوعات متنوع ارائه می‌کند. در ادامه درمورد ویژگی‌های این فروشگاه اینترنتی بیشتر توضیح خواهیم داد.
پاتوق کتاب، فروشگاه آنلاین کتاب در تمامی حوزه‌ها و زمینه‌ها است و گزینه‌ی مناسبی برای تمامی اقشار جامعه به حساب می‌آید. خانواده ها، جوانان و نوجوانان و کودکان و سایر افراد می‌توانند با سفارش در سایت پاتوق کتاب، در کوتاه‌ترین زمان، کتب مورد نظر خود را تهیه کنند.ارسال سریع یکی از اهداف همیشگی ما بوده است. این سایت، انواع کتاب‌ها را از جمله کودک و نوجوان، عمومی و ... را در دسته‌بندی‌های مجزایی مشخص و جدا کرده است تا مخاطب بتواند به سریع‌ترین حالت ممکن کتاب خود را پیدا کند. پاتوق کتاب، با در نظر گرفتن گروه‌های مختلف و موضوعات متنوع کتاب ها، به عنوان مرجع جامع فروش کتاب محسوب می‌شود. بنابراین، تمامی افراد با ورود به این سایت، می‌توانند با موفقیت خرید کتاب خود را انجام دهند.
ویژگی بارز این فروشگاه نسبت به سایر فروشگاه ها، بررسی کامل و دقیق تمامی کتاب‌های موجود در این سایت، می‌باشد. به این صورت که اطلاعات داده شده، به مشتریان این امکان را می‌دهد تا اطلاعات جامعی نسبت به محصولات و کتاب‌ها پیدا کنند و بتوانند با آگاهی کامل به خرید بپردازند. ویژگی‌های هر کتاب در ذیل آن توضیح داده شده است و نظرات سایر افراد درباره‌ی کتاب مورد نظر، موجود است و مشتریان می‌توانند به مطالعه‌ی توضیحات بپردازند. مشتریان محترم می‌توانند با تماس تلفنی یا سفارش مستقیم در سایت، کتاب‌های مورد نظر خود را تهیه کنند. در راستای خرید کتاب نیز امکان دریافت مشاوره‌‌ی رایگان از طریق تماس تلفنی یا چت آنلاین وجود دارد و مشتریان می توانند سؤالات خود را مطرح کنند تا در نهایت انتخاب درستی انجام دهند. در همین راستا، یکی از ویژگی‌های مثبت این فروشگاه، ارسال سریع کتاب‌های مورد نظر است. همچنین می‌توانند با دنبال کردن پاتوق کتاب در اینستاگرام، از آخرین اخبار، مسابقات، تخفیف‌ها و رویدادهای مربوط به فروشگاه مطلع شوند.

نحوه ارسال کتاب توسط پاتوق کتاب

انتخاب شعبه، با انتخاب نزدیک ترین شعبه به خود می توانید سفارشات را در کمترین زمان دریافت کنیدو همچنین این امکان هست تا با تغییر شعبه موجودی دیگر شعب را هم مشاهده کنید. این موضوع از آن جهت مهم است که شاید برخی از عناوین در شعبه انتخابی موجود نباشد ولی با تغییر شعبه کتاب مدنظر از شعبه دیگری تهیه کنید.                                                                                                                   

زمان ارسال سفارشات شما

سفارشات ثبت شده تا ساعت 18 هر روز، در روز کاری بعد تحویل پست داده می شود. 

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک