
معرفی 8 کتاب با موضوع مجاهدین خلق
پس از سقوط رضا شاه در شهریور 1320، اندکی از شدت خفقانهای سیاسی و اجتماعی کم شد. به تدریج فضای مبسوطی جهت فعالیتهای سیاسی احزاب ایجاد گردید. آیا این فضا به خواست پهلوی دوم بود؟ خیر. اما رژیم پهلوی چارهای جز کنار آمدن با احزاب سیاسی، و گرفتن ژست یک پادشاه دموکرات نداشت.
مجلس چهاردهم با تقلب تشکیل شد و با آزاد نبودن انتخابات در مجلس شانزدهم، جبههی ملی از میان نخبگان سیاسی آن روزگار بیرون آمد. اما این بازیهای سیاسی فقط تا مرداد 1332 طول کشید. با محکم شدن پایههای سلطنت، نقاب شاه در 28 مرداد 1332 برداشته شد؛ و آنچه را که مردم باید میفهمیدند را تحت لوای آمریکا نشان داد. جبههی ملی به مبارزات خود در راستای قانون اساسی ادامه داد؛ آنچه موازی با جبهه ملی تشکیل شد و در سایه به رشد خود ادامه داد، تا انقلاب 57 را به ثمر رساند؛ صدای یک روحانی شیعه به نام روحالله خمینی بود. با انقلاب سفید شاه، امام خمینی (ره) تبعید کرد و سران جبهه ملی زندانی شدند. این تنشها در ایران همزمان بود با خیزشهای چپ جهانی در آمریکای لاتین، الجزایر و بسیاری کشورهای دیگر.
هوش سیاسی پهلوی این خیزشها را ندید. ساواک را تاسیس کرد. همچنان مخالفین را تبعید و زندانی کرد و منتظر بود جو کشور آرام شود. از دل این جَو رادیکالیسم جهانی، و دیکتاتوری نوظهور داخلی سازمانی سربرآورد به نام مجاهدین خلق. سعید شاهسوندی دربارهی تشکیل سازمان چنین میگوید: «در فضای جنگ تجاوزکارانهی امپریالیستی علیه مردم ویتنام، کوبا، فلسطین و شمال و جنوب آفریقا. و در فضای تجاوزات مکرر امپریالیستی به کشورهای خاورمیانه. و در فضای جنبش چریکی فلسطینیها علیه اشغال و آوارگی. نسل ما، نسل مجاهدین خلق تولد سیاسی یافت.»
مشی سازمان مجاهدین خلق مخفیکاری کامل و مسلحانه بود. اما این سازمان چنان که پرشور تشکیل شد تدام نیافت. دلیل آن را در کتابهای فراوانی میتوان جستجو کرد که دربارهی سازمان مجاهدین خلق پیش از انقلاب 57، و منافقین کنونی نوشته شده است. در این یادداشت به معرفی چند کتاب شاخص مرتبط با مجاهدین خلق پرداختهایم.
بهترین کتاب ها با موضوع مجاهدین خلق
1. خداوند اشرف: نگاهی مستند و تاریخی به روند فرقه گرایی سازمان مجاهدین خلق
«حجت سید اسماعیلی. شما به جرم نفوذ به سازمان، از طرف وزارت اطلاعات رژیم بازداشت میشوید. این کلمات هنوز از دهان وی کامل بیرون نیامده بود، که نریمان حسن عزتی، مختار بهرام جنت سرایی، و مجید عالمیان، به سرعت از اتاق بغلی وارد شده، و بلافاصله مرا چشم بند زده، و دستهایم را با دستبند از پشت بسته، وکتک زنان مرا به سمت یک خودروی لندکروز سفیدکه در بیرون برای همین کار منتظر بود بردند.کف ماشین خواباندند، و مرا به سمت محل نامعلومی در اشرف بردند. من در طول مسیر دو بار بیهوش شده و مجدداً به هوش آمدم.»
این شرح چگونگی بازداشت نویسندهی کتاب خداوند اشرف است؛ که به دلیل درخواست جدایی از سازمان گرفتار سلولهای نوساز و مخوف پادگان اشرف میشود.
سازمانی که روزگاری با هدف گسترش عدالت و برابری سال 1344 تاسیس شد؛ به سرانجام زبونی همچون پادگان اشرف رسید. چنانکه اعضای سینهچاک هم از موقعیت جدید متحیر شده، و اقدام به جدا شدن میکردند. چرا سازمان منافقین چنین تنزل کرد که افرادش قصد جدا شدن داشتند؟ آیا جدایی به همین راحتی بود؟ در کتاب خداوند اشرف دلیل این تغییرات را مشروح و مفصل از قلم سید حجت سید اسماعیلی میخوانیم.
سیدحجت سید اسماعیلی از اعضای رها شدهی سازمان است. که پس از بازگشت به وطن، کتاب خداوند اشرف را در 936 صفحه توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رساند.
در پیشگفتار کتاب خداوند اشرف آمده:
«کتابی که پیش روی شماست حاصل چهار سال کار مستمر، در ثبت مشاهدات و مستندات در خصوص بررسی علل بروز [...] ساختارهای فرقهای و فعالیتهای جاسوسی در تشکیلات مجاهدین است. واقعیت این است که سازمان مجاهدین [...] توانسته بیشترین ضایعات انسانی را در ابعاد یک فاجعه بر جامعهی ما تحمیل کند. بنابراین شناخت عمیق و علمی بنیادهای فکری و مناسبات تشکیلاتی مجاهدین، که در این کتاب بدان پرداخته شده است میتواند نقش بسزایی در افشای[...]حقیقت درون تشکیلاتی مجاهدین داشته باشد. چرا که در دنیای امروزی فرقهها تهدید جدی برای سلامتی جامعه به ویژه برای نسل جوان، و تحصیل کردهی کشورها به حساب میآیند. که باید با افشاگری روابط حاکم بر مناسبات آنها، و آگاهی دادن از تمامی راههای ممکن جامعه را از تهدید فرقهگرایی مصون ساخت. این کتاب با الهام از کتاب معروف «فرقهها در میان ما» اثر به جامانده از خانم دکتر مارگارت تالر سینگر[...] نوشته شده است.»
همانطور که در پیشگفتار کتاب خداوند اشرف آمده، این کتاب دربارهی فرقهای بودن سازمان منافقین است. کتاب خداوند اشرف توضیح میدهد چگونه سازمان کارکرد خود را از سازمانی بنیادین بودن، از دست داده، و وسیلهای برای خودکامگی و شهوترانی سران آن مخصوصا مریم و مسعود رجوی شده است.
در کتاب خداوند اشرف، ویژگیهای فرقهای بودن سازمان با ذکر دلایل مستند پژوهشی آورده شده است. برای بیان واضحتر مطالب به چند فرقهی تاریخی اشاره شده که چگونه اعضا را مسخ و از خود بیخود میکردند، مانند فرقهی اسماعیلیه. فصل پنجم کتاب خداوند اشرف ویژگیهای فرقه و فرقهای بودن به خوبی تشریح شده است.
یکی از نکات مورد توجه در کتاب خداوند اشرف آسیبرسانی بیقید و شرط منافقین به هر انسانی است که کنار آنهاست. مردم ایران و عراق از آنها آسیب فراوان دیدند. و پس از سقوط صدام هیچ کشوری در خاورمیانه آنها را نپذیرفت.
در پایان کتاب خداوند اشرف را به کسانی توصیه میکنیم که به دنبال پاسخی دربارهی این سوالات هستند؛ اضمحلال درونی منافقین چگونه رخ داد؟ زیست آنها در پادگان اشرف چگونه بود؟ منابع مالی آنها در پادگان اشرف چگونه تامین میشد؟ کیفیت رابطه با صدام و کشورهای خارجی دیگر چگونه بود؟
2. مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق
گروه پژوهشی هنری حنیف در سال 1380 بر مبنای تبرّی (دشمن ستیزی) در اسلام تشکیل گردید. آثار این گروه هنری در زمینهی دشمنشناسی و دشمنستیزی است. کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق، تلاشی چهار ساله است برای توصیف و تحلیلی جدید، در تاریخ نگاری معاصر که بر مبنای دشمن شناسی در اسلام تهیه شده؛ و توسط وحید خضاب در 284 صفحه تهیه و تنظیم گردیده است. کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق، اولین کتاب از مجموعه هشت جلدی آنچه گذشت است که توسط نشر سوره مهر منتشر شده. هدف این مجموعه نشان دادن دلیل دشمنی با حاکمیت توحیدی از درون حاکمیت، و تابعین آن است.
کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق، به صورت روان، ساده، خلاصه و قابل فهم، تاریخ معاصر ایران را در زمینهی چرایی آغاز مبارزات قبل از انقلاب مرور میکند. و پس از رسیدن به سال1344 و تشکیل سازمان مجاهدین خلق به طور کامل حول اقدامات و تحولات این سازمان تا سال 1367 و عملیات مرصاد میپردازد.
در مقدمهی نویسنده آمده:
«اگر سازمان مجاهدین خلق ایران را مهمترین سازمان سیاسی در سالهای دههی پنجاه و شصت ایران بدانیم؛ سخن به گزافه نگفتهایم. از قضای روزگار برای مهمترین بودن همیشه لازم نیست سنگی از پیش پای ملت برداری. یا گرهای از کار فروبستهی مبارزات و پیشرفتهای آنان بگشایی. از طنز تاریخ، گاه میتوان برای مهمترین بودن، سنگی بزرگ بود پیش پای مردم؛ و گرهی کور بود بر سلسله آرزوهای آنان. و در این بین چه حجتی بالاتر از تاریخ و عملکرد مجاهدین خلق؟»
در کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق، به طور دقیق و مشروح به پایههای فکری که منجر به تشکیل این گروه مبارزاتی شده پرداخته است. از جمله چگونگی تدوین جزوات آموزشی سازمان که عموما ریشهای مارکسیستی داشتند. همچنین مشی مبارزاتی کاملا مخفی و به دور از خانواده و جامعه، منجر به این شد که اعضای سازمان همزمان با تغییرات جامعه تغییر نکنند؛ و بیخبر از همهجا تنها در دنیایی خودساخته خود را مبارزانی در نوک پیکان انقلاب و آزادی ببینند.
در همین رابطه در صفحه 84 کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق چنین آمده:
«بهمن بازرگانی، عضو وقت مرکزیت سازمان هم راجع به توهمی که اعضا نسبت به سازمان و قدرتش داشتند گفته است: «خودبینی و خود بزرگبینیای که در سازمان ایجاد شده بود در مورد برخورد با ساواک نیز مؤثر بود؛ فکر میکردند ساواک کاره ای نیست. [... اما] ساواک اطلاعات مربوط به جنگ چریکی شهری و روستایی و تشکیلات و گروه یابی را از طریق C.I.A دریافت میداشت؛ یعنی up to date بود.»
در کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق، مهمترین اتفاقاتی که در روند رشد و یا عقب نشینی مجاهدین تاثیر داشته؛ و چگونگی کسب مهارتهای نظامی و اطلاعاتی آنها توضیح داده شده. و در برخی موارد دلایل روانشناسی تصمیمات و رفتارهای آسیب زنندهی سازمان آمده است. در پاورقی کتاب به تعداد زیادی منبع جهت مطالعهی بیشتر شده است.
روند اضمحلال و مارکسیست شدن سازمان و فرضیههایی همچون دخالت ساواک در این تغییر ایدئولوژی توسط تقی شهرام، از مهم ترین قسمتهای کتاب است؛ که نشان میدهد چگونه تغییر تفکر و ایدئولوژی میتواند تمام زحمات و خونهای ریخته شدهی سازمان را از بین ببرد. در واقع این تغییر ایدئولوژی بدون درگیری نظامی و حتی هزینههای امنیتی سر سازمان را با پنبه برید، به راحتی تجزیه و از میان برداشته شد. و آنچه باقی ماند فرقهی رجوی بود. البته یکی از اشکالات این کتاب وجود غلطهای املایی و ویراستاری است.
خواندن این کتاب برای کسانی که به تاریخ مبارزات معاصر، دلایل این همهگیری مبارزاتی و مخصوصا مجاهدین خلق و منافقین علاقهمند هستند توصیه میشود.
3. از تهران تا تیرانا: خاطرات مسعود خدابنده؛ عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت از مسعود رجوی
«مسعود[رجوی] روز خواب بود. او حدود یک یا دو بعد از ظهر با یک لیوان آب لیموشیرین از خواب بیدار میشد. حدود دو تا سه عصر ناهار میخورد. که همیشه چه از نظر شخصیتی، و چه حفاظتی به صورت جداگانه پخت میشد. غذایی که دوست داشت برنج با یک سیخ کباب برگ، و در کنارش مقداری خورش قیمه بادمجان بود. به چای غلیظ و خرما علاقه داشت و پی در پی سیگار میکشید.»
قسمتی از متن کتاب تهران تا تیرانا، خاطرات مسعود خدابنده را خواندید. مسعود خدابنده سرتیم حفاظتی مسعود و مریم رجوی بود. ناخواسته در جریان بسیاری از اقدامات و رفتارهای شخصی و پنهان سران فرقهی رجوی قرار داشت. بسیار وفادار و وظیفه شناس بود. اما همین عضو فعال و ارادتمند نیز با دیدن آنچه دیگران نمیدیدند یا کمتر میدیدند، از سازمان برید و جدا شد. و بارها توسط سازمان منافقین تهدید به مرگ شد.
مسعود خدابنده با نام تشکیلاتی رسول، مسئولیت فرار مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی را بر عهده داشت. که عاملین اصلی حوادث تروریستی هفتم تیر، و هشتم شهریور بودند. او همچنین ماموریت ترور آیتالله خامنهای را برعهده داشت که موفق نشدند؛ و دلایل آن در کتاب تهران تا تیرانا آورده شده است. اطلاعات مسعود خدابنده در کتاب تهران تا تیرانا علیرغم محافظهکاری همچنان بسیار قابل توجه است. چنانکه نویسنده نام او را جعبهی سیاه منافقین نامیده.
در آغاز کتاب تهران تا تیرانا آمده:
«فرقه رجویه هم دل خوشی از او(خدابنده) ندارد؛ در رسانههای سازمان از او به عنوان شیطان بنده یاد می شود. و این عمق کینه منافقین از مسعود خدابنده را مینمایاند. [...] دو ویژگی مهم مسعود خدابنده در روایت خاطراتش، حافظه مثال زدنی، و قدرت تحلیل بالای اوست. که[...] خاطرات او را خواندنیتر میکند. بیگمان خواننده با مطالعه هر بند از این خاطرات آگاهی تازهای دربارهی فرقه رجوی به دست خواهد آورد.»
کتاب تهران تا تیرانا در سه گفتار تنظیم شده است؛ گفتار اول، خاطرات مسعود خدابنده از سالهای پیش از عضویت در سازمان.گفتار دوم، خاطرات راوی از سالهای حضور در جمع مجاهدین خلق، وگفتار سوم به روند جدایی خدابنده از سازمان اختصاص دارد.
مسعود خدابنده در کتاب تهران تا تیرانا تشریح میکند که، مسعود رجوی دغدغهی رهبری انقلاب را داشت. او خود را مالک اصلی انقلاب میدانست. مسعود خدابنده توطئههای فراوانی که رجوی در قبال هم تیمیهای خودش روا میداشت را در کتاب تهران تا تیرانا تشریح نمود. از جمله لو رفتن خانهی زعفرانیه را میتوانید در این کتاب بخوانید. کتاب از تهران تا تیرانا در 158 صفحه با جلد نرم توسط نشر شهید کاظمی به همت محمد جعفر بگلو به چاپ رسیده است.
خواندن کتاب تهران تا تیرانا، برای تمام کسانی که دغدغهای برای شناخت دشمنان قسم خوردهی ایران اسلامی دارند مفید خواهد بود.
4. خوابگردها: (ارتباط رهبران سازمان مجاهدین خلق با نهادهای اطلاعاتی و نظامی عراق 1358 - 1381
سند شماره 48
«اطلاعات عراق: قوای ایران عملیاتی را در منطقه حاج عمران در شمال شرق اربیل عراق آغاز کردند با رمز مولیالمتقین یا علی(ع) در ساعت4٫30 صبح [...] در رابطه با عملیات نصر 9 از کجا متوجه شدید؟
ذاکری [از اعضای منافقین] : اطلاعاتمان را از اولین اسیرهایی که گرفتیم بود. وضعیت شان غیر عادی بود.[...]»
منافقین با پوشش بسیجی و زبان مادری که علیه خاک وطن استفاده میکردند؛ وارد مقر رزمندگان ایرانی میشدند؛ اسیر میگرفتند، و با شکنجه به دنبال یافتن اطلاعاتی دربارهی عملیاتها بودند؛ تا برای خوشرقصی مقابل دیکتاتور خونخواری همچون صدام منابع مالی خود را تامین کنند. گفتگویی که خواندید، صفحهی 501 کتاب خوابگردها بود؛ مربوط به لو دادن بخشی از عملیات نصر (9) از طریق بازجویی از اسیران ایرانی، و گرفتن اعتراف از آنها، که توسط منافقین انجام شده بود.
کتاب خوابگردها توسط دکتر صفاءالدین تبرائیان در 924 صفحه دربارهی روابط حسنهی فرقهی رجوی با رژیم بعث نوشته شده است؛ با جلدی مشکی و تصاویر مبهم دو نفر، که دوستانه به هم دست دادهاند، توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است. این دو نفر که با رنگ قرمز تا اعماق اعصاب بینایی را درگیر میکنند، با یک نگاه شناخته نمیشوند؛ اما کتاب را که ورق میزنیم رجوی را میبینیم که دستهای صدام حسین را در اوج بحبوحهی جنگ تحمیلی فشرده و زیر آن نوشته شده: «این لحظهی خیانت بار تا ابد در حافظهی تاریخی ملت ایران خواهد ماند.»
در ابتدای کتاب خوابگردها به تشریح وقایع بعد از انقلاب، رفتارهای متناقض و دودوزه بازیهای مجاهدین میپردازد. انقلاب را از آن خود میدانستند؛ همچنین جایگاه رهبری را. وقتی سال 60 نتوانستند با راهپیماییهای مسلحانه مردم را همراه خود کنند؛ به سرعت روی مردم اسلحه کشیدند و قبل از رفتن هفده هزار شهید به جا گذاشتند.
منافقین قبل از این وقایع هم روابط حسنهای با عراق داشتند. کتاب خوابگردها از منافقین به عنوان ستیزهگران یاد میکند. در جریان جنگ تحمیلی هر زمان که توانستند ضربهای به ایران بزنند، مانند حمله به مهران دریغ نکردند.
موضوع مورد بحث کتاب خوابگردها اینگونه بیان شده است:
«مجموعه پیش رو مشتمل بر دو بخش است. نخست مشروح مذاکرات مهم مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق با رؤسای «جهاز المخابرات العامه» سرویس کل اطلاعات رژیم بعث عراق. که یک مورد آن با سپهبد صابرالدوری و چهار مورد بعدی با سپهبد طاهر جلیل حبوش میباشد.»
خوابگردها پنج متن از مذاکرات رجوی با مقامات ارشد اطلاعات رژیم بعث عراق را مقابل خواننده قرار میدهد. قبل از شروع هر متن، خلاصهای از آنچه مورد بحث قرار گرفته و اهداف هر یک از طرفین گفتگو آورده شده است. یکی از نکات ممتاز کتاب خوابگردها وجود پاورقیهایی است که نویسنده به خوبی گره از مفاهیم، و معانی سخنان هر دو طرف را باز میکند. اگر نیاز به اطلاعات پیشزمینه تاریخی برای درک مکالمات باشد نیز در پاورقی آورده شده است. در پایان کتاب عکس نشریهی مجاهد (نشریهی منافقین) و همچنین ملاقاتهای آنها با سران برخی کشورها آورده شده است.
خواندن کتاب خوابگردها برای کسانی مفید است که به تاریخ معاصرعلاقهمند هستند. همچنین اگر به دنبال چرایی وقوع ترورهای پس از انقلاب، و ایجاد مشکلاتی همچون تحریمهای ایران بر اثر فعالیتهای صلح آمیز هستهای هستید این کتاب را بخوانید.
5. عملیات مهندسی: بررسی کارنامه تروریستی بخش ویژه نظامی سازمان مجاهدین خلق 1357 - 1361
سر انگشتان رژیم باید زده شود. نظر مجاهدین دربارهی مردم، که حامی نظام نوپای جمهوری اسلامی بودند حذف آنها بود. به هر تعداد. فرقی نمیکرد. باید هفتهای پنج ترور موفق داشت. مردم معمولی که ظاهر مذهبی دارند. پاسدارها، و اصلا هر کس که ریش دارد.
این ترورهای کور را بخش ویژهی نظامی انجام میدادند، که از اعضای رده بالای سازمان نبودند. اعضای رده بالا به ماموریتهایی همچون کشتن سران نظام جمهوری اسلامی، اعزام میشدند. اعضای رده پایین و رده بالای سازمان مجاهدین خلق، ریختن خون ملت ایران را بین خودشان تقسیم کرده بودند.
کتاب عملیات مهندسی یکی از جامعترین منابع دربارهی دلایل و روند انجام این کشتارهاست. در سه فصل ابتدایی کتاب عملیات مهندسی حوادث سیاسی که سازمان بهوجود آورد، از ابتدای انقلاب تا 30 خرداد 1360 بررسی شده است. پس از این تاریخ اقدامات مسلحانه و نفوذ آغاز میشود. و بخشی جدید در سازمان مجاهدین ایجاد میشود به نام «بخش ویژهی نظامی». چرا این بخش خونریز ایجاد میشود؟ فصلهای اول تا ششم کتاب عملیات مهندسی به آن پرداخته است.
فصل ششم کتاب عملیات مهندسی به بررسی کامل و جامع عملیاتهای رودرروی اطلاعات سپاه با منافقین پرداخته است. در طرحی به نام «مالک و مستاجر» که از سوی شهید لاجوردی ارائه شد ضربات سنگینی به منافقین وارد شد. در این طرح مردم بادادن اطلاعات از خانههای مشکوک به دادستانی و اطلاعات سپاه در یافتن منافقین یاری رساندند.
طی این شکستهای پی در پی منافقین بخش ویژهی نظامی را ایجاد کردند؛ که وظیفهاش اجرای عملیات مهندسی بود. عملیات مهندسی یعنی دستگیری، شکنجه، و کسب اطلاعات از افرادی که مظنون به همکای با نیروهای امنیتی بودند. یعنی مردم عادی.
دربارهی تفاوت فکری مردم با سازمان در مقدمهی کتاب آمده:
«مردم و سازمان از دو الگوی رفتاری متفاوت پیروی مینمودند. در سازمان مجاهدین خلق علاوه بر عطش شدید سیاسی برای رسیدن به همه قدرت، عدم آرامش روحی، و غیر متعادل بودن عواطف فردی رهبری از جمله عوامل اضطرابزا و تحریکآمیز دررفتار عموم هواداران بوده است. تهدیدها و اجبارها و مقابله با مردم و جلوگیری از شکستهای انتخاباتی و استفاده از تمام اهرمهای تبلیغاتی و سیاسی اعم از مشروعیت آن برای کسب قدرت، موجب شد تا طرحواره روانی سازمان مجاهدین بسیار مخدوش و بیمارگونه جلوه نماید.»
دردناکترین قسمت کتاب عملیات مهندسی فصلهای هشتم تا دوازدهم است که به شرح چگونگی انجام این عملیاتها، از آغاز ربایش تا شکنجه و به شهادت رساندن قربانیان پرداخته است. فصل پایانی کتاب به بررسی عوارض ناشی از این عملیات و تاثیری که در ذهن مردم و حتی فضای بینالمللی از منافقین باقی ماند پرداخته شده است.
دربارهی ربودن و شکنجهی شهید شاهرخ طهماسبی، در اعترافات فریبا اسلامی، که او و همسرش منزلشان را در اختیار شکنجهگران قرار داده بودند چنین آمده:
«بعضی مواقع من صدای خوردن شلاق یا کتک خوردن به این برادر را میشنیدم که صدایش به صورت آه خیلی ضعیفی بود. و اکثراً دهانش بسته بود [...] یک شب که من از خواب حدود ساعت 2 بود بیدار شدم دیدم که او آب میخواهد. و صدایش خیلی ضعیف به گوش میرسید ولی من نرفتم به او [آب] بدهم و رفتم و خوابیدم وکاری را کردم که شمردر حق بچههای امام حسین(ع) کرده بود ولی این پایان کار نبود...»
کتاب عملیات مهندسی در 992 صفحه توسط نشر ایران، به نویسندگی محمد حسن روزی طلب و محمد محبوبی، اولین بار سال 1396 روانهی بازار شد. در ابتدای کتاب عملیات مهندسی اسامی هفت شهید مبارزه با التقاط آورده شده است. صد و پنجاه صفحهی پایانی کتاب به اسناد و تصاویر مربوط به مطالب کتاب عملیات مهندسی آورده شده است.
خواندن کتاب عملیات مهندسی برای علاقهمندان به تاریخ و حوزهی امنیت به ویژه در رابطه با رویاروییهای مجاهدین خلق و نظام جمهوری اسلامی مفید خواهد بود.
6. رعد در آسمان بی ابر: تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با سازمان مجاهدین خلق (1367 - 1357)
اسم کتاب رعد در آسمان بی ابر، برگرفته از یک تئوری با همین نام است. در کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق چنین توضیح داده شده:
«متفکر انقلاب الجزایر عمار اوزگان میگفت: در زمان شروع عملیات مسلحانه و اعلام موجودیت سازمان چریکی لازم است، در حالی که سیستم حکومتی به ظاهر هیچ مخالفی ندارد، و هیچ نشانی از مخالفت دیده نمیشود. ناگهان یک عمل بزرگ صورت پذیرد، و به این ترتیب موجودیت سازمان اعلام، و طرف مقابل هم با یک ضربه ناگهانی و شدید مواجه شود. بدین ترتیب تبلیغ گستردهای برای سازمان صورت خواهد گرفت و سازمان[...] به خوبی به مردم معرفی خواهد شد.»
به طور خلاصه کتاب رعد در آسمان بی ابر، مواجهی اطلاعاتی سپاه با منافقین است. فیلم ماجرای نیمروز بر اساس همین رویارویی ساخته شده است. بر اساس تئوری رعد در آسمان بی ابر، منافقین اقدام به ترور سران نظام کردند. اندک اندک این اقدامات خشونتبار به آدمکشیهای عملیات مهندسی رسید.
گفتگوها در کتاب رعد در آسمان بی ابر، با واحد اطلاعات سپاه به ویژه بخش مبارزه با التقاط است. التقاط در اصطلاح به دستچینکردن خودسرانهی عقاید و اندیشههای ناهمگون، بدون پایداری روی اصول معین و مشخص گفته میشود. شناخته شدهترین فردی که در راه مبارزه با افکار التقاطی به شهادت رسید آیتالله مطهری بود.
در آغاز گفتگوهای کتاب رعد در آسمان بی ابر، از تاریخچه و دلایل تاسیس کمیته و سپاه سخن گفته شده است. واحدهایی که به وضوح تفاوت انقلاب اسلامی ایران را با انقلابهای کوبا، روسیه، فرانسه و ... نشان میدهد. مثلا کمیته در ابتدا جهت تامین مایحتاج مردم قبل از انقلاب تشکیل شد. مخصوصا تامین نفت در زمستان 1357.
برخی شبههها که در سایر کتب مربوط به سازمان خلق توسط افراد جدا شده نوشته شده است؛ در کتاب رعد در آسمان بی ابر، توسط اعضای سپاه، مرتبط با پروندههای امنیتی منافقین پاسخ داده شده است. از جمله همکاری تقی شهرام با ساواک آری یا خیر؟ لو رفتن خانهی زعفرانیه توسط خود مناقین رخ داد یا خیر؟
در رابطه با شایعات و شبهات منتشر شده؛ این گفتگو در کتاب رعد در آسمان بی ابر به عنوان نمونه آورده شده:
«شما مراودات بسیار نزدیکی هم با شهید لاجوردی داشتید رفتار شهید لاجوردی با زندانیان چطور بود؟ مجاهدین خلق به او قصاب تهران میگفتند. که تمام خونریزیها از جانب شخص اوست.
نه اصلا این طور نبود. شهید لاجوردی با همه زندانیها صمیمی میشد. شهید لاجوردی یکی از رئوفترین و لطیفترین آدمها بود. ولی کارهای ریسکی عجیبی میکرد. چند وقت پیش بعضی از بچههای پاسدار میگفتند که ما هنوز هم از شبهای قدر میترسیم؛ چون آن وقتها شهید لاجوردی پنج تا ده زندانی را برمیداشت، و میگفت شب قدر اینها را به مراسم ببرید. پاسدارها به او میگفتند ما هنوز هم میترسیم؛ یک وقتی اینها روی کینه های سابق ما را بکشند.»
در کتاب رعد در آسمان بی ابر اطلاعات نادری ذکر میشود، همچون بازگشت مجدد رجوی از مرز شرق کشور. که تمام مدت در تور اطلاعاتی سپاه بوده است. مشروح این مقابله و درگیریهای نظامی که پس از آن رخ داد را میتوانید در کتاب بخوانید.
کتاب رعد در آسمان بی ابر، تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با سازمان مجاهدین خلق، طی سالهای57 تا 67 است که به قلم محمدحسن روزی طلب و محمد محبوبی توسط نشر ایران در 463 صفحه به چاپ رسیده است.
خواندن کتاب رعد در آسمان بی ابر را به علاقهمندان تاریخ معاصر، و مسائل امنیتی توصیه میکنیم. همچنین اگر سوالهایی دربارهی چگونگی کشف و انهدام خانههای امن منافقین مخصوصا زعفرانیه دارید این کتاب را بخوانید.
7. حرکت در جهنم به نیت بهشت
کتاب حرکت در جهنم به نیت بهشت، کتابی گفتگو محور است که در 500 صفحه، همراه با پاورقیهای مفصل، که گاهی تا دوازده صفحه ادامه دارد، به چاپ رسیده است؛ کتاب حرکت در جهنم به نیت بهشت، دربارهی اتفاقات و اشتباهاتی است که منجر به منحرف شدن این سازمان و بینتیجه ماندن تلاشهایش میشود. مصاحبه شوندگان همگی از اعضای مذهبی هستند که پس از تغییر ایدئولوژی از سازمان جدا شدند. کتاب حرکت در جهنم به نیت بهشت توسط محمد حسن روزی طلب و نشر ایران منتشر شده است.
در مقدمه کتاب چنین آمده:
کشف رازها و ناگفتههای سازمان مجاهدین خلق، به ویژه در دوران تأسیس و تطور پیش از انقلاب، از جذابترین مباحث تاریخ معاصر است. آمیختگی شور انقلاب با التقاطی از اسلام و مارکسیسم موجب شد تا مهمترین جریان مبارزاتی دچار سرنوشتی عبرتانگیز، و تا حدودی تاسف بار شود.[...] کتاب[حرکت در جهنم به نیست بهشت] مجموعه گفتگوهای پژوهشی است که در سال 1378[ انجام شده است.]
در کتاب حرکت در جهنم به نیت بهشت، دلایل مشی مسلحانهی مجاهدین خلق، چگونگی ارتباط با مردم قبل و بعد از تغییر ایدئولوژی و تاثیر فضای باز سیاسی سال 1356 در رفتار این سازمان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در آغاز هر مصاحبهی کتاب حرکت در جهنم به نیت بهشت، مختصری از زندگی و سوابق مبارزاتی فرد جهت آگاهی خواننده آورده شده است. دربارهی سرنوشت اعضای رده پایین سازمان پس از دستگیری اعضای مرکزی از جمله برادر بزرگتر وی، خلاء و بیخبری موجود در سازمان، و وضعیت بلاتکلیف اعضا در گفتگوهای عبدالله محسن تشریح شده است.
از جمله مواردی که کمتر به آن پرداخته شده است؛ انشعابات متعدد سازمان پس از تغییر ایدئولوژی است؛ که همگی مذهبی بودند. مثلا جریان امت واحده. که در کتاب حرکت در جهنم به نیت بهشت دلایل تشکیل و اعضای آن را در گفتگوهای مصطفی ملایری میتوانیم بخوانیم. در رابطه با کیفیت مذهب در سازمان قبل از تغییر ایدئولوژی در کتاب حرکت در جهنم به نیت بهشت چنین آمده است:
« شرایط طوری نبود که بخواهند ما را فیلم کنند؛ یا بخواهند کلاه سر ما بگذارند، و نشان بدهند که مذهبی هستند. در ضمن آن موقع با آقای طالقانی ارتباط مستقیم داشتند؛ وآقای طالقانی هم در جریان کار اینها قرار داشت. ما صورت مسئله مان این نبود که مارکسیسم خوب است[...] صورت مسئله این بود که ما دردرجه اول آدمهای مسلمانی بودیم. [...]و این احساس درد وحشتناک را داشتیم که باید جواب خدا را بدهیم.»
سید مسعود حقگو که مدت زیادی متواری بود و کنار خیابان زندگی میکرد. دربارهی جذب جوانان به سازمان روشهایی را بیان میکند و میگوید: «یکی از شیوههای خوبی که برای جذب جوانان به کار میبردند رفتن به کوهنوردی بود.»
شاید برای شما سوال باشد محمد حنیف نژاد، یکی از اعضای بنیان گذار مجاهدین خلق، فردی مذهبی و معتقد بود. چرا نتوانست سازمان را به سمت و سویی هدایت کند؛ که دچار این کج اندیشیها نشود. و در دام افکار مارکسیستی گرفتار نیاید؟ کتاب حرکت در جهنم به نیت بهشت به این پرسش پاسخ داده است. حقگو دربارهی جدایی سازمان از روحانیون میگوید:
«محمد حنیف نژاد، طبق مسائلی که از ایشان نقل میکردند، و مطالبی که از ایشان خوانده بودم. یک انسان والامقام بود. [...]در تحلیل از جریان 15 خرداد مرتکب اشتباه بنیادین شده بود. او پنداشت که امام شکست خورده است. در صورتی که امام پیروز شده بود. چون امام میخواست که نهضت را به همه آحاد بشناساند و موفق (هم) شد.[...] این اولین تحلیل سازمان که اولین اشتباه بزرگ آن هم بود، تبعات بسیار بدی داشت. و از مهمترین نتایج آن این بود که سازمان را از روحانیت جدا کرد.»
با وجود این اشتباهات فاحش، پس از پیروزی انقلاب نیز نتوانستند تایید امام خمینی(ره) را بگیرند و آن فجایع پیش آمد.
کتاب حرکت در جهنم به نیت بهشت، مناسب خوانندگانی است که اطلاعاتی ابتدایی دربارهی مجاهدین خلق دارند. و به دنبال پاسخ برای سوالاتی دربارهی چگونگی انحراف سازمان مجاهدین خلق به بیراهه در ذهن دارند. این کتاب بصورت مشروح به این سوالات پاسخ میدهد.
8. استراتژی و دیگر هیچ: گفتگو با ناصر رضوی کارشناس امنیتی درباره سازمان مجاهدین خلق
کتاب استراتژی و دیگر هیچ، حاصل شش جلسه گفتگو، بین نویسندهی کتاب، محمد حسن روزیطلب با ناصر رضوی، از مسئولان اطلاعاتی امنیتی کشور است. این گفتگوی263 صفحهای حول موضوعاتی است که خارج از کشور، در حوزههای امنیتی رخ داده. و به همت انتشارات ایران چاپ شده است.
چگونه رجوی از سطوح پایین به جایگاه مناسبی در مرکزیت رسید؟ رضوی او را فردی باهوش و کاریزماتیک میداند. علت فرار از اعدامهایی که برایش پیش آمد تنها به تلاشهای برادرش صالح رجوی برمیگردد. و به همین ترتیب تمام جزئیات دربارهی رفتار و منش رجوی در زندان و پس از آن در کتاب استراتژی و دیگر هیچ، از نگاه نکته سنج رضوی بیان میشود.
تئوری توطئه دربارهی نقش ساواک و شاه، در به قدرت رساندن رجوی در کتاب استراتژی و دیگر هیچ، یکی از موضوعات گفتگو است. بررسی سازمان مجاهدین خلق در کتاب استراتژی و دیگر هیچ کاملا موشکافانه و علمی است. به عنوان مثال درباره چگونگی رویارویی سازمان با انقلاب چنین گفته شده:
«سازمان به محض اینکه از زندان بیرون آمد؛ به دنبال تحلیل ماهیت حکومتی بود که سر کارآمده است؛ که به چه طبقات و اقشاری متکی است. و چگونه می توان آن را برانداخت. و ما چگونه میتوانیم قدرت سیاسی را تصاحب کنیم. این سوالات در برابر هر حزبی هم که الان بخواهد تشکیل شود، قرار میگیرد و باید جوابهایش را تدارک ببیند.»
چرا با وجود بروز انقلاب و تغییر حکومت همچنان مجاهدین خلق پیگیر تغییر بودند؟ و مبارزات آنها نقطهی پایانی نداشت؟ در کتاب استراتژی و دیگر هیچ، گفته میشود آنها به انقلاب 57، به عنوان قیام نگاه میکردند. چرا که برنامههای مخصوص مجاهدین خلق در آن پیاده نشده بود. برای تغییر انقلاب از هر استراتژی که توانستند استفاده کردند و راه به جایی نبردند.
در کتاب استراتژی و دیگر هیچ به این سوال پاسخ داده شده است.آیا در بدو انقلاب به اعضای سازمان بیتوجهی شد؟ سازمان نمیخواست جزئی از قدرت باشد. او میخواست تمام قدرت باشد. مشارکت را قبول نداشت.
مسائل مبهمی همچون کشمیری و نفوذش، در کتاب استراتژی و دیگر هیچ مورد بحث قرار گرفته است. همچنین چرایی تظاهرات مسلحانهی مجاهدین در پنجم مهر 60، که لو رفته بود، و خودشان هم میدانستند لو رفته ولی لغو نشد؛ تجزیه و تحلیل شده است. بخشهایی از این کتاب به دلایل امنیتی مخدوش شده است.
یکی از ابهاماتی که در این گفتگوها به آن پرداخته شده است؛ دربارهی پایان عملیات مرصاد است. در کتاب چنین آمده است:
«- شهید صیاد میگفت ما دنبال تک تک شما میگشتیم حالا همه یک جا جمع شدید!
- بله، ولی متأسفانه آقای هاشمی تصمیم خود را گرفت و گفت بگذارید فرارکنند؛ یعنی اجازه بدهید در بروند. هاشمی میگفت اینها مجبور به فراردر بیابانها، روستاها و شهرها میشوند. قاطی شدن آنها بین مردم شهر و روستا مشکل ایجاد میکند؛ اجازه بدهید به عراق برگردند. خیلیها معتقد بودند اینها را قیچی، و کار را یکسره کنیم؛ اما به هرحال اجازه ندادند. الان اگر از من بپرسید، میگویم تدبیر درستی نبود.»
اگر سوالاتی پیرامون چگونگی تغییر روش، و استراتژی منافقین در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران، و اقدامات امنیتی متقابل ایران دارید، کتاب استراتژی و دیگر هیچ، منبعی مناسب و سرشار از اطلاعات بکر و غیر تکراری از زبان یک مسئول باتجربهی امنیتی است.
به قلم «زهره مومنیان»
کتابهای معرفی شده در این مطلب را میتوانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران