loader-img
loader-img-2
بنر بالا - خرید قسطی
پاتوق کتاب
زندگی نامه و کتاب های آلبر کامو
زندگی نامه و کتاب های آلبر کامو
در این مقاله از وبلاگ پاتوق کتاب، به سراغ زندگی، اندیشه و آثار آلبر کامو، نویسنده معروف فرانسوی رفته‌ایم اما با نوشتاری متفاوت. در این متن که در قالب نامه نوشته شده، نویسنده مقاله با معشوقه خیالی‌اش به گفتگو و نامه‌نگاری پرداخته و در ضمن این نامه، اطلاعات بسیار جالبی را در مورد زندگی و مرگ کامو و بعضی از مهم ترین کتاب های کامو در اختیار ما قرار می دهد. اولین بخش از نامه‌‌های مهران و هیلدا را با بررسی و مرور زندگی و افکار آلبر کامو شروع می‌کنیم. منتظر نامه‌های بعدی مهران و تحلیل‌های جذاب او در فرسته های بعدی باشید! هیلدای عزیزم، سلام! از آخرین نامه ‌ات تقریبا سه ماه می‌گذرد. مثل همیشه اولین نکته‌ای که گفته بودی اعتراض به این نوع ارتباط است. برای تو و دوستانت خیلی مسخره است که در این عصر آدم‌ها به جای استفاده از تلفن و تماس تصویری، به نامه‌نگاری رو بیاورند. آن هم با فاصله‌ای که ما با هم داریم. خب این را هم بگذار به حساب روحیات پیرمردی من که همیشه به سخره می‌گرفتی. امیدوارم که حالت خوب باشد و همانند روزهای سکونتت در ایران و قم که در کوچه پس کوچه‌های زنبیل آباد و سالاریه شادمانه و بی‌خیال قدم می‌زدیم و دنیایمان در ادبیات و فلسفه خلاصه می‌شد، در پاریس هم همان‌قدر به تو خوش بگذرد هرچند بی حضور من. حقیقتش قم با اینکه می‌گویند خاکش گیراست ولی بی تو کمی سخت می‌گذرد. کمی نه، بیش از کمی سخت می‌گذرد. رفیق شاعرمان گفته که: گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن؛ آنچنان جای تو خالی است، صدا می‌پیچد... می‌دانم به همین اندازه و ای بسا بیشتر به تو سخت می‌گذرد. باور کن هیلدای عزیزم! وقتی از حجم تنهایی‌ات می‌نوسی دوست دارم زمین را تا بزنم و این فاصله‌ای که به قول احمد شاملو «آزمون تلخ زنده‌به‌گوری است» را پایان دهم. اما یک پیشنهاد برایت دارم. قول بده در نامه‌ی بعدی‌ات از حال و هوایت بعد از انجام این پیشنهاد برایم بنویسی. البته که سخت است تنهایی قدم‌زدن ولی پیشنهاد می‌دهم ایرپادت را برداری و تصنیف قلاب همایون شجریان را دانلود کنی و به قصد عیاشی مطلق از خانه‌ات پیاده به سمت شانزه لیزه بروی و جای هردوی ما سنگ‌فرش‌های خیابان‌های اطرافش را وجب‌به‌وجب رج بزنی و به روزهای با هم بودنمان فکر کنی. از حال و احوالم که بخواهم بگویم مثل همیشه به دنبال پاسخی برای سوالاتم هستم. تا تو بودی، کمتر دچار این فضا بودم و به ضرب و زور و اخم و تخم تو هم شده بود، با دنیای بیرون و آدم‌هایش ارتباطکی داشتم ولی بعد از تو جز برای کتاب‌فروشی و پیاده‌روی بیرون نمی‌روم. البته گاهی برای تجدید خاطراتت به کافه هنر سر می‌زنم. بقیه شبانه‌روز، دائما در رفت و آمدم؛ بین اتاق خواب و سالن و اتاق مطالعه‌ام. به یاد داری فرم خانه را؟ تقریبا از وقتی رفتی حجم کتاب‌ها دو برابر شده. بچه‌ها اسم خانه را گذاشته‌اند "دنیای کتاب"، یعنی نمیگویند برویم خانه مهران، می‌گویند برویم خانه کتاب. تمام دیوارهای خانه از سالن و اتاق‌ها، همه را قفسه کتاب زده‌ام. بخش مورد علاقه‌ی تو را که ادبیات باشد و سینما، به سالن انتقال داده‌ام. بسیار نمای زیبایی پیدا کرده است. آثار معشوق‌هایمان را در کنار هم چیده‌ام. داستایفسکی عزیز و سارتر و کامو و کافکا تا نویسندگان ایرانی مثل حاج صادق هدایت و محمودخان دولت و آقام ساعدی و معروفی و بزرگ علوی عزیز و افضل کاتبین معاصر آقا علی محمد افغانی.گفتم کامو یاد یک مطلبی در نامه‌ات افتادم. از کامو گفته بودی و شهرت و محبوبیت غریبی که بین دختران و پسران دانشجوی دانشگاه سوربن دارد. می‌گفتی که آنجا خیلی در مورد زندگی و آثارش بحث می‌کنند. خب اگر یادت باشد همان وقت‌هایی که در ایران بودی در مورد شخصیت‌های ادبی  قرن 19 و 20 به ویژه داستایفسکی و کامو و سارتر زیاد صحبت می‌کردیم. من همیشه طرفدار داستایفسکی بودم ولی خب کامو و سارتر را هم دوست داشتم. پرسیده بودی که در جمع دوستانه‌ای که داشتید، یک مساله مطرح شده بود که دغدغه‌ی اصلی کامو در آثارش چه بوده و به دنبال چه می‌گشته؟ و دوستانت هر کدوم به نوعی او را توصیف کردند. از من هم نظر خواسته بودی. البته می‌دانم تو آنجا پز من را می‌دهی که یک معشوقی داری که خوره کتاب است و فلان و فلان. با این سوالت هم می‌خواهی گوشه‌ای از کمالات ما را به اسم خودت تمام کنی. طبیعتا در این مورد نگاه ابزاری به من داری ولی جواب می‌دهم. چه کنم که حلقه‌ای بر گردنم افکنده دوست، می‌کشد هر جا که خاطرخواه اوست. حالا از کجا شروع کنیم؟ آشنایی با زندگی آلبر کامو بهتر است کمی از حال و هوای زندگی کامو را ابتدا برایت بگویم بعد وارد آثارش شوم. می‌دانی که آلبر کامو در جغرافیایی به دنیا آمده که سال‌ها تحت استعمار کشوری بوده که تو را مدت‌هاست از من گرفته است؟ بله! کاموی عزیز سال 1913 در الجزایر به دنیا آمده که سالیان درازی در استعمار و استثمار فرانسه بود. ببین قبلا هم در مکاتبه‌ها این نکته را گفته‌ام که من معتقدم شناخت هر نویسنده با مطالعه‌ی دقیق آثارش حاصل می‌شود و درک آثار هر نویسنده هم به شناخت دقیق زندگی اش ارتباط دارد. به عبارت دقیق‌تر در یک دور مطالعاتی بین زندگی و آثار نویسنده هست که شناخت دقیق و مطابق با واقعی حاصل می‌شود. از همین جهت ابتدا باید شناختی از فضای زیست شخصی و مراحل رشد فردی او بدانیم. کاموی عزیز دو رگه است و پدرش فرانسوی و مادرش اسپانیایی و همان‌طور که گفتم متولد الجزایر هست. یک نکته‌ای در باب الجزایز و فرانسه هست که خیلی جالب به نظر می‌رسد. معمولا کشورهای استعمارگر برای کنترل مستعمره های خود، در ظاهر هم شده احترام مردم مستعره خود را داشتند ولی فرانسوی ها در اوج تفرعن می‌گفتند الجزایر جزء خاک ما هست ولی مردمش از ما نیستند. تحقیر بیشتر از این وجود نداشت! طبیعتا الجزایری‌ها به هیچ‌وجه هیچ نسبتی بین خاک و ملیت خود با فرانسه نمی‌دیدند. فرانسوی‌ها هم تا توانستند خون الجزایری‌ها را مکیدند. هرچه شغل خوب و موقعیت خوب بود برای فرانسوی‌ها بود و هرچه بدبختی بود و حمالی، برای الجزایری‌ها. تمام امکانات برای فرانسوی‌ها و تمام فقر و نداری برای الجزایری‌ها. بله هیلدای عزیزم! کشوری که گاهی به او می‌نازی که نماد دموکراسی و تجلی حقوق بشر در جهان است، این‌گونه رفتار می‌کرد.  آلبر کامو و تضادهای زندگی اش الغرض که آلبر کامو در چنین محیطی به دنیا آمد و تربیت شد. رشد او همراه تضادهای کلانی در زندگی و افکارش بود. تضاد به معنای دقیق کلمه را می‌گویم. بگذار این تضاد را در یک مثال قابل درک برایت تشریح کنم. مساله تحصیل را که خودت درگیرش هستی مثال می‌زنم. می‌دانی تحصیل در آن زمان برای طبقه سرمایه‌دار بود و عمده الجزایری‌ها در کشور خودشان امکان تحصیل نداشتند. اما کامو به دلیل استعدادهایی که داشت از طریق آزمون وارد یکی از بهترین مدارس شد که اکثرا ثروتمندان آنجا بودند. خب تصور کن روز را با ثروتمندان فرانسوی می‌گذراند و شب را با فقرای الجزایری. این تضاد را دقیقا متوجه شدی؟ حالا همین کیفیت تضاد را به سراسر زندگی او تعمیم بده. بیماری سل کامو مرحوم کامو فوتبالیست خوبی هم بود و به صورت حرفه‌ای هم ادامه داد ولی متاسفانه بیماری سل نگذاشت در کنار آن حجم بدبختی و بیچارگی، تنها دلخوشی‌اش را ادامه بدهد. یک نکته‌ای می‌گویم که انتظار دارم با تامل بیشتری به آن بپردازی. نوعا انسان‌ها رنج‌هایی در زندگی کشیده‌اند که هیچ‌وقت حرفی از آنها زده نمی‌شود؛ به‌ویژه مردان بزرگ تاریخ. ما در مواجهه با دیگران صورت ظاهری زندگی آن ها را می‌بینیم و بسیار کم پیش می‌آید که ما از رنج دیگران و دیگران از رنج ما آگاه شوند‌. حداقل در مورد خودم، من که یادت هست ابتدا فکر می‌کردی که من یک پسری هستم که تمام عمرم را به عیاشی گذرانده‌ام و همه‌ی وقت من به خوش‌گذرانی با دوستانم می‌گذرد. ولی وقتی بعد از آن دعوایی که با هم داشتیم و باعث آشنایی بیشتر ما شد، متوجه شدی که ای دل غافل، چه فکر می‌کردیم و چی شد. دقیقا یادم هست به من می‌گفتی چرا زندگی واقعی‌ات با آن‌چه نشان می‌دهی کیلومترها با هم فاصله دارد. بعد از مدتی متوجه شدی که من "مجمع دردهای جهانم". دقیقا دیگرانم همین‌گونه هستند. ما از رنج‌های آنان خبری نداریم. حرفم این است که خدا می‌داند بیماری سل و کنارگذاشتن فوتبال چگونه روح دردمند کاموی عزیز را تحت تاثیر خود گذاشته است ولی هیچ‌وقت در هیچ کتابی از آن صحبتی نمی‌شود. تصور همه از کامو یک مرد خوشتیپ است که معمولا سیگار به لب دارد و حرف‌های فلسفی می‌زند‌ ولی کسی نمی‌گوید خالق طاعون چه بر سرش آمده که طاعون را روایت کرده است. حالا که حرف از بیماری سل در کامو شد و اسم رمان طاعون هم آمد، موافقی کمی در مورد طاعون صحبت کنیم؟ قطعا می‌دانم که موافقی. رمان طاعون همین ابتدا بگویم که عده‌ای قائل هستند کامو سه گانه‌ای دارد تحت عنوان "سه گانه پوچی" که شامل کتاب بیگانه، کالیگولا و افسانه سیزیف می‌شود. من نمی‌خواهم با این گروه همراه شوم و در دام مشهورات بیفتم ولی به جای پوچی، عبارات دیگری بکار می‌برم که می‌تواند وجه مشترک این سه متن باشد. به نظر من کامو در این سه متن به دنبال «روایت خستگی و انفعال نوع بشر» است‌. حالا چرا این بحث را مطرح کردم؟ به این دلیل که بگویم کامو همان خستگی که در افراد به شکل انفرادی مطرح می شود و آن را در سه گانه بیگانه، کالیگولا و افسانه سیزیف بیان کرده بود، این‌بار در طاعون به شکل جمعی طرح می‌کند و خستگی و سردرگمی را به نوع بشر توسعه می‌دهد. هرچند معتقدم که در "بیگانه" شخصیت مورسو در انتهای داستان بر انفعال و یا به عبارت دقیق‌تر خستگی خود غلبه پیدا می‌کند و به شکوه اصل زنده بودن و شکوهمندی زندگی پی می‌برد، اما کامو در طاعون خیلی دقیق‌تر غلبه بر تصور بی‌دلیل بودن زندگی را به چالش می‌کشد و در برابر رنج جمعی، مقاومت جمعی را پیشنهاد می‌دهد و معتقد است که امکان بقاء جامعه با وجود همبستگی در نوع بشر است که وجود دارد. طاعون داستان یکی از شهرهای الجزایر است که مردمانی دارد که زیر فشار روزمرگی دچار ابتذال شدیدی در مفاهیم اساسی زندگی شده‌اند. به نحوی که فقط صبح را به شب و شب را به صبح می‌رسانند. در شهری که کامو به تصویر می‌کشد، همه‌ی مفاهیم مصرف می‌شوند حتی عشق. مردمی که روابط عاشقانه‌های آن‌ها نیز دچار روزمرگی شده و به عادت در کنار یار خود هستند و به سرعت عشق را مصرف می‌کنند و تمام. مردم این شهر دائم در حال کار هستند که فقط پولدار شوند و در عین حال به لذت‌های دم دستی مانند کافه رفتن و رابطه و آب‌تنی علاقمند هستند و مانند اکثر مردم جهان، ساعت مشخصی به خواب می‌روند و ساعت مشخص دیگری از خواب بیدار می‌شوند و سر کار می‌روند و بقیه روز را هم به قماربازی و چرت و پرت گویی می‌گذرانند و عتری از هر نوع اندیشه‌ای هستند. برای تو چنین شهری آشنا نیست هیلدا؟ به نظر من که جوامع امروزی با کمی شدت و ضعف، گونه‌ای از همین طاعون را در خود دارند. این شهر رفته‌رفته دچار بیماری‌ای می‌شود که به تمام شهر سرایت می‌کند.‌ آنچه باعث می‌شود وجود این بیماری سخت باشد این است که این شهر بر خلاف دیگر شهرها نهاد‌های اجتماعی و درمانی کافی ندارد. یکی از شخصیت اصلی داستان پزشکی است به نام دکتر ریو که اصل قصه با همین کاراکتر شروع می‌شود. زمانی هنگام خروج از مطب متوجه موش مرده‌ی پاگرد می‌شود، اما توجهی نمی‌کند. دکتر ریو همان شب در ورودی خانه موش بزرگی می‌بیند که تلوتلو می‌خورد و ناگهان با دهان خون‌آلود به زمین می‌افتد. اما باز چون نگران بیماری زنش هست، بی‌توجه عبور می‌کند. فردای آن‌روز مستخدم مطب سه موش خون‌آلود را در پاگرد مطب پیدا کرد و اینجا بود که دکتر تعجب می‌کند و به سمت محله‌های پایین می‌رود و در یکی از کوچه‌ها 12 موش مرده می‌بیند. نگران می‌شود و با دایره دفع موش تماس می‌گیرد. جالب است که آن‌ها خبر دارند ولی موضوع برایشان اهمیت نداشت. ماجرای مرگ موش‌ها به جایی رسید که تمام مردم شهر متوجه شدند و از دولت درخواست کمک کردند‌. مستخدم مطب در ادامه همین داستان بیمار می‌شود و ریو برای بهبود او هر کاری می‌کند. اما تعداد بیمارها افزایش پیدا می‌کند. مرگ مستخدم زنگ خطری بود برای مردم و دکتر ریو و دولت که مساله را جدی بگیرند. خانه‌ها و هت‌لها و قطار و اغلب مکان‌های شهر پر از موش‌های مرده شد و بیماران هم یکی پس از دیگری مردند. کلمه "طاعون" بر زبان آمد و با خودش وحشتی عظیم را بر شهر تحمیل کرد و لذت‌های دم دستی را از مردم گرفت. عشق بازی‌ها تعطیل شد و شهروندان بیکار شدند و دروازه‌ها بسته شد و مکاتبه‌ها و تماس‌ها هم قطع شد. کم‌کم "حس غربت" بر انسان مستولی شد. همه راه‌ها بر مردم بسته شد و نهایتا هم قرنطینه شدند، به گونه‌ای که انگار تبعید شده‌اند؛ زیستی مبتنی بر فردیت پیدا کردند، چراکه امکان دریافت هیچ کمکی را از دیگران نداشتند. دیگر نمی‌توانستند با هم شب‌نشینی کنند، قدم بزنند، درد دل کنند. اینگونه بود که هرچند علی‌الظاهر زیستی جمعی داشتند ولی مجبور بودند تنهای تنها زندگی کنند. در میان مواجهه‌های مختلفی که با این بیماری شد، کامو قضاوت کشیشی به نام پدر پانلو را برجسته می‌کند و قصه مدتی حول فعل و انفعالات او می‌گذرد. نمی‌خواهم گارد بگیرم هیلدا ولی از تو می‌خواهم به وقت خوانش طاعون با عینک دموکراتیک خودت در نگاه کامو به مذهب تامل کنی و ببین آیا واقعا علمای دین این‌گونه روایتی از شرور عالم دارند یا این روایت کامو ارتکاز غلط او مانند ارتکاز غلط دیگران از توصیف عملکرد خدا در نگاه مذهبی هاست؟ تو نگاه کن در این داستان کامو اصرار دارد بگوید از نگاه مذهبی‌ها شرور عالم (که همین بیماری طاعون مصداق اتم آن است) به دلیل عصیان انسان‌ها و تنبیهی از طرف خداست که تنها راه حل مساله هم توبه است. و جالب‌تر این‌که دکتر ریو در مقام نقد نظر پدر پانلو در کمال احترام هیچ بهایی به او نمی‌دهد و به صراحت بیان می‌کند به مجازات اعتقادی ندارم و معتقد است طاعون هم بیماری مانند دیگر بیماری‌های بشری است که ابتدا باید شناخته شود و در ادامه راهی برای درمان آن پیدا کرد. در واقع مواجهه کاملا علمی با آن دارد. به خلاف مواجهه پانلو که قضاوتی ایدئولوژیک است و فرم خرافی دارد. کامو در یک دیالوگی که ظاهر بسیار زیبایی دارد، به تصور خودش، ستون‌های بنای عظیم متدیین را به چالش می‌کشد و در جواب شخصی که از دکتر می‌پرسد: شما که به خدا ایمان ندارید، چرا این همه فداکاری می‌کنید؟ ریو هم خیلی با اعتماد به نفس جواب می‌دهد که: اگر معتقد بودم بی‌درنگ دست از درمان مردم می‌کشیدم و این کار را به خدا می‌سپردم! خیلی مختصر بگویم با تمام ارادتی که به کاموی عزیز و دیگران برادران اگزستانسیال دارم، اما تصور کامو از موضوع شر در عالم در راستای دیگر تصورات غلط آن‌ها از مذهب است که دقیقا ناشی از خلاصه‌کردن ادیان ابراهیمی در مسیحیت است (آن هم مسیحیت تحریف‌شده) و بدتر از عدم مواجهه مستقیم با متون فلاسفه و متکلم حوزه دین است. این دوستان اگر همان آثار فلاسفه و متکلم مسیحی را هم مطالعه درستی داشتند، قطعا اوضاع این نبود. بماند که هیچ انگاره‌ای از اسلام ندارند. برای روشن‌شدن تصور غلط آن‌ها همین قدر بگویم که داستان معروفی در ادبیات اسلامی است که جناب موسی کلیم‌الله بیمار می‌شود و (چه در مقام تعلیم بشر چه رفتار حقیقی او باشد) هیچ تلاشی برای درمان نمی‌کند و از خدا می‌خواهد که دستی از غیب او را درمان کند. اما خداوند به صراحت جواب می‌دهد که طریق درمان تو در روابط علی و معلولی طبیعت هست و باید خودت به دنبال آن بروی. این نمونه‌ی مواجهه ادیان است که انسان را دقیقا تکلیف‌مدار معرفی کند که اساس همه چیز را عمل انسان می‌داند ولی در باب نتیجه پای خدا به میان می‌آید. البته عده‌ای در میان مردم شهر بودند که نگاه دیگری داشتند. آنها می‌گفتند چگونه خالق می‌تواند شکنجه و مرگ یک کودک را ببیند؟ پدر پانلو در مقام جواب به این گروه معتقد بود که مردم بلادیده و حتی کودک شکنجه‌شده، در آخرت به لذت ابدی خواهند رسید. هیلدای عزیزم دقت کن که شاید این حرف ها ظاهری موجه داشته باشند ولی اساس علمی ندارند. البته شبانه‌روز عده زیادی از مردم اطراف ما هم وقتی بحث از خدا و مشکلات پیش می‌آید، همین‌گونه اظهار نظر می‌کنند‌. البته این نکته را هم بگویم که امکان دارد طرح این مسائل و اشکالات به دین ناشی از طرح مباحثی باشد که کشیش‌های مسیحی از طرف مسیحیت تحریف‌شده، مطرح کرده باشند. ولی به طور قطع می‌گویم که اسلام چنین نگاهی ندارد که بلایا را این‌گونه توصیف کند و مردم را تشویق به تحمل کند به امید روزهای خوب آخرت. حداقل با این دعای معروف قرآن که "ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه" در تعارض کامل است. چراکه محتوای این آیه دلالت مستقیم دارد که انسان باید در این دنیا ابتدا بهره‌مند باشد و بعد انتظار بهره‌مندی از سرای دیگر داشته باشد. من خودم به عنوان کسی‌که در دایره مذهب زیست کرده‌ام بارها این سوال را مطرح کرده‌ام که آیا رنج بشری را می‌توان با لذات ابدی توجیه کرد؟ قطعا چنین منطقی صحیح نیست و دین هم چنین تقریری از رنج بشر ندارد. نهایتا هم پدر پانلو بیمار می‌شود و در تخت‌خواب خود مواجهه مستقیمی با مرگ پیدا می‌کند و به سمت لذات ابدی مورد نظرش می‌رود. علی ای حال من از تحلیل بیشتر این رمان می‌گذرم و به همین مقدار اکتفا می‌کنم تا فرصتی دیگر. البته یک نکته‌ی کلی ولی اساسی در مورد اصل نگاه دوستان اگزستانسیال خصوصا و عموما همه‌ی اندیشه‌های دوران مدرنیته و پست مدرن که پایه‌ی آن‌ها اومانیست و بشر انگاری است، بگویم که خیلی راه‌گشاست. با دقت به این عبارت من توجه کن هیلدا. کسانی‌که در هیچ ساحتی متافیزیک و مشخصا مفهومی تحت عنوان خدا را قبول ندارند، در مرحله عمل راهی جز این ندارند که معقتد شوند انسان باید خود یک انگیز‌ه‌ای برای ادامه مسیر زندگی پیدا کند. در حالی‌که متدینین معقتد هستند که مسیر جهان و معنای آن مشخص است و انسان به محض درک آن دیگر نیازی نیست در به دری بکشد و در مسیر مشخصی باید قدم بردارد. و در همین مسیر هم عمیق‌ترین معانی وجود دارد. در حالی‌که در مکاتب غیر الهی پوست انسان کنده می‌شود تا ابتدا نشان دهد این زندگی در اصل آن ارزش زیستن دارد. دقیقا همین مسیری که کامو رفت. البته که من برای مسیر و اندیشه‌ی آن‌ها به شدت ارزش قائلم و خودت هم از علاقه‌ی شدید من نسبت به حضرات آگاهی. افسانه سیزیف اگر بخواهم دقیق تر موضوع را برای تو تشریح کنم باید به کتاب "افسانه سیزیف" بپردازم. البته خیلی کوتاه. این کتاب ناظر بر مفهوم "پوچی زندگی" است. خدا رحمت کند جلال را. آل احمد را می‌گویم. او اولین بار در ترجمه‌ی آثار کامو، واژه ابسوردیسم (Absurdism) را به پوچی معنا کرد و تا الان ماندگار شد. اما نکته‌ی اول اینکه نویسندگان زیادی در باب "پوچی و معنای زندگی" مطلبی به یادگار گذاشته‌اند. از فیلسوف خداباوری مانند کی یرکگارد گرفته تا فیلسوف ملحدی مثل سارتر و هر کدام هم تفسیر متفاوتی از آن عرضه کرده‌اند. اما کامو بیشتر از همه به این مفهوم پرداخته و سعی کرده در فرم‌های ادبی معنای آن را روشن کند. اما جالب‌ترین نکته در مباحث کامو (که تصوری کاملا وارونه از آن هست) با وجود تاکید شدید او بر پوچی، حداقل از نظر خودش، پوچی فلسفه او نیست، بلکه تیک آف و نقطه عزیمت فلسفی اوست. درواقع کوشش فلسفی کامو دقیقا پس از توصیف پوچی و بی‌معنایی زندگی انسان مدرن غربی شروع می‌شود، کوششی در راستای نشان‌دادن راهی برای بیرون‌آمدن از نیست‌انگاری‌ای فراگیر، راهی برای زیستن و آفریدن در خود برهوت و تسلیم نشدن به نیستی. می‌خواهم به دقت متوجه باشی هیلدای عزیزم که دغدغه اصلی کامو به لحاظ تاریخی مربوط به زندگی بشر غرب است. او زندگی بشر جدید غربی را پوج و بی‌معنا می‌داند. این تصویر تاریک و به تعبیر کامو، پوچ، دقیقا تصویر ناگوار انسان غربی است که کامو آن را در «اسطوره سیزیف» آورده است. کتابی که با این بیان یأس‌آور آغاز می‌شود که: «تنها یک مساله جدی فلسفی وجود دارد و آن هم خودکشی است» یعنی دقیقا روایتی فلسفی که روایت داستانی آن را در "بیگانه" آورده است. نقد طوفانی و بنیادی انسان مدرن غربی خیلی پیش‌تر از کامو شروع شده بود. در اینجا توضیح نمی‌دهم سابقه‌ی این بحث در اندیشه فلاسفه غربی را ، فقط به شکل گذرا چند کلیدواژه می‌گویم که در جریان باشی که سابقه داشته است. ترس آگاهی هایدگر، تهوع سارتر و از خودبیگانگی مارکس هر یک، روایتی انتقادی از حالات روحی انسان ساکن در عصر مدرن است. از همین جهت می‌گویم "افسانه سیزیف" به عقیده من به نوعی نقد مدرنیته و انسان متجدد هم هست. یعنی شخصیت سیزیف مصداق انسان مدرن است که گرفتار تکرار و زندگی کسل‌کننده ماشینی شده و هرگز نمی‌تواند به نتیجه‌ی مطلوب خود دست پیدا کند. از دیدگاه کامو بشر امروزی (سیزیف) دو ویژگی اساسی دارد: اول زندگی کاملا یکنواخت و بدون هیچ خلاقیت و پیشرفتی، دوم عدم وجود هدف یا مقصدی؛ کامو بعد از تقریر این دو مساله نتیجه می‌گیرد پس یأس و ناامیدی بر زندگی این بشر حاکم است. کامو و پوچی زندگی می‌دانی هیلدا، کامو دائم به فلاسفه و بزرگانی مثل هایدگر، یاسپرس، کی‌یرکگارد، داستایفسکی و نیچه ارجاع می‌دهد. به نظرت چرا؟ چه چیز مشترکی بین آن‌ها بوده؟ من تصور می‌کنم وجه مشترک همه این افراد، نقد ارزش‌ها و عقاید انسان مدرن است که کامو در این فضا پشت دست آن ها بازی کرده و فریادی بلندتر دال بر اعتراض به انسان مدرن سر داده است. کامو به صراحت پوچی زندگی را معلول یک علت بنیادین می‌داند؛ زندگی اخروی که لازمه اعتقاد به وجود خداست. او در افسانه سیزیف به صراحت به این موضوع می‌پردازد که از دست‌دادن ارزش‌ها و معنای زندگی، ناشی از ناتوانی انسان در باور به خداست. البته تصور نکنی کامو که در این کتاب نتیجه می‌گیرد پس باید برای معنادادن به زندگی به خدا باور پیدا کرد. بلکه او می‌گوید عده‌ای از انسان‌ها که معنای برای زندگی داشته‌اند، ذیل مفهوم خدا بوده است‌ ولی من اصلا خدایی نمی‌بینم که بخواهم از وجودش معنایی استخراج کنم. خب اینجا یک سوال اساسی پیش می‌آید که پس در تقریری که من از کامو دارم، وقتی از یک طرف خدا را نفی می‌کند و از طرفی هم من می‌گویم که کامو به دنبال ترویج پوچی نیست، پس دقیقا کامو چه می‌گوید؟ مطابق افسانه سیزیف کامو معتقد است پوچی یعنی درک بیهودگی زندگی و انصراف خاطر از هرگونه موجود متافیزیکی (یعنی خودمان را گول نزنیم با مفهومی تحت عنوان خدا) و ارج نهادن به نفس زندگی و مواهب طبیعی آن. زندگی ورای آنچه هست، چیزی ندارد (اقل کلامش دلالت می‌کند که دنیای دیگری تصور نکنید و این همان ایده‌ای است که اساس اومانیسم و بشر انگاری است که در جای دیگر باید در موردش حرف بزنیم) هرچه هست همین‌جاست و آدمی باید با تمام توان در استفاده‌ی هرچه بیشتر از همین زندگی این جهانی برآید. در واقع کامو می‌گوید چون انسان گرایش شدید به این امر دارد که زندگی باید نوعی معنایی مابعد‌الطبیعی داشته باشد و از طرفی واقعیت از ارائه چنین معنایی ناکام است، زندگی پوچ است.  خب این گرایش شدید در بیان فلاسفه الهی خود استدلالی است بر وجود موجود متافیزیکی. به این معنا که وقتی نیاز واقعی در انسان است، قطعا جواب آن هم در عالم وجود دارد. بگذریم. من الان در مقام نقد دقیق مفاهیم کامو نیستم. اما یک نکته‌ی دیگری که کامو دارد و من بسیار با او همراه هستم‌، مساله تکراری بودن زندگی انسان معاصر است که به آن اشاره کردم. کامو مسیر مدور امور روزانه (از خواب برخاستن، خوردن غدا، رانندگی، رفتن سر کار، برگشتن و خوابیدن و دوباره همان‌ها) و تکرار آن‌ها در طی ایام هفته و ماه و سال را اینگونه نام‌گذاری می‌کند: مجموعه نمایشی به نام زندگی. در افسانه سیزیف می‌نویسد وقتی این تکرار ملال‌آور بر انسان حاکم شود، انسان آهسته‌آهسته هوشیار می‌شود و احساس پوچی می‌کند. نقطه ثقل اندیشه کامو که بسیار قابل اعتناست همین‌جاست. چنین فرمی برای زندگی دیگر انسان را درگیر نمی‌کند و تنها نتیجه‌ای که دارد "از خود بیگانگی" است. همون وضعیتی که مورسو در بیگانه داشت. نسبت به هیچ موضوعی نه حساسیت داشت و نه برای او مهم بود. زیست تکراری یا در واقع زیستی که خلاصه شود در روابط جنسی، خوردن، خوابیدن، هیچ دستاوردی به جز از خودبیگانگی ندارد؛ وضعیتی که از مهم‌ترین دستاوردهای مدرنیته و تمدن غرب است. البته که کامو و دیگر فلاسفه اگزستانسیال و امثال مارکس بسیار شدیدتر از عبارت من بر تمدن غرب و زندگی بشر مدرن باریده‌اند. به نظرم قبل از اینکه خسته بشوی و متن را کنار بگذاری، خودم شأن خودم را حفظ کنم و بحث در مورد متن سنگین سیزیف را کنار بگذارم. اما پیشنهاد می‌دهم حتما با دوستانت ابتدا افسانه سیزیف و بعد بیگانه را مطالعه کنید. البته شرط گفتگوی جدی در باب هر دو متن، متون ادبی با تم فلسفی و خود آثار فلسفی الا و لابد باید در فرایند گفتگو و مباحثه فهم شوند‌. کامو و عضویت در احزاب کمونیست برگردیم به زندگی کامو. هرچه بود به هر حال وارد دانشگاه شد و فلسفه خواند. در همان ایام گرایش‌هایی به کمونیست‌ها پیدا کرد و حتی در یکی از احزاب آن‌ها عضو شد و فعالیت‌های جدی هم داشت. اما فعالیت های‌کمونیستی او دوامی نداشت و به قول دوستان چپ خیلی زود مساله‌دار شد. طغیان کامو اما روحیه طغیان‌گری او که مشخصه اصلی شخصیت او هم هست، دائما در حال رشد بود و همین مساله باعث خروجش از الجزایر شد. مهم‌ترین طغیان او هم علیه استعمار بود و حاکمیت. اصلا گویی که این آدم ذاتا با هر نوع حکومتی مشکل داشت. (این قسمت از شخصیت کامو بسیار مهم هست ولی متاسفانه کمتر به آن پرداخته شده است. سعی می‌کنم تا جایی که قلم و حوصله تو یاری می‌کند، این قسمت را بسط دهم که شناخت دقیق‌تری از زوایای پنهان شخصیت کامو پیدا کنی) به این جمله کامو دقت کن: "شغل اندیشمند این است که با مجری مقررات در یک جبهه نباشد!" همین عبارت برای فهم روحیه ساختارشکنانه کامو کفایت می‌کند. گویی که خلقت خودش را برای مبارزه با دستگاه حاکمه می‌داند. خلاصه زندگی آرامی نداشت. خودت تصور کن چنین آدمی در وسط جنگ‌های جهانی هم زیسته و ببین جنگ چه تاثیری بر آثار مکتوبی که نوشته‌است، داشته. در همین اوضاع و احوال به سمت روزنامه‌نگاری رفت و همین مسأله باعث شد قلم او، خاص شود و پای در وادی نگارش متن‌های ادبی بگذارد. همه چیز نوشت. داستان کوتاه و بلند و نمایشنامه و متن‌های ژورنالیستی و متن‌های فلسفی و آثار متعدد دیگری که هر کدام گوشه‌ای دنیای کامو را روایت می‌کند.  دوستی کامو و سارتر ناگفته نماند که کامو رفاقت سفتی هم با سارتر پیدا کرد. ظاهرا در سال 1943 در یکی نمایش‌های سارتر، همدیگر را دیده‌اند. یک تفاوتی بین کامو و سارتر در میان مخاطبین آن‌هاست. با توجه به روایت‌های افراد در سطوح مختلف (از جلال آل احمد گرفته و دیگر مترجمین آثار آن‌ها تا افراد اهل علمی که اطراف خودم هستند) از کامو و سارتر، به نظرم می‌آید عمدتا شخصیت افشاگر در حوزه سیاست و آزاداندیش سارتر برای آن ها جذاب‌تر از سارتر نویسنده باشد. دقیقا خلاف کامو که کاموی دست به قلم و ادیب برای آن‌ها جذاب‌تر باشد تا کاموی اهل سیاست. حالا من سعی می‌کنم جنبه های مبارزاتی کامو را در پایان‌بندی بحث نشان دهم. ای بسا نگاه درست‌تری به این مبارز داشته باشند‌. خب بعد از جنگ هم که یکی از اعضای ثابت جلسات روشنفکرانه در کافه دوفلور بود. کافه‌ای که پاتوق شخصیت‌های بزرگی بود از جمله خود سارتر و سیم سیم.(سیم سیم را که یادت هست؟ من به سیمون دوبوار می‌گفتم. چون سیمون همون سیمین خودمان است) کامو هم مثل دیگر روشنفکران زمان خود، آزادی، یکی از  دغدغه‌های اصلی‌اش بود و این کافه هم نمادی برای آزادی‌خواهی شده بود. ازدواج کامو راجع به ازدواجش هم متاسفانه خبر خوبی برایت ندارم. هر چقدر سارتر با سیم سیم خوش می‌گذراند و زندگی عاشقانه‌ای داشت، کامو با اینکه با دختر جذاب و پول‌داری ازدواج کرد (سال 1934) ولی متاسفانه جز جدایی نتیجه‌ای نداشت و آثار تلخ این ماجرا را هم در بعضی مکتوبات او می‌توان دید. 6 سال بعد کامو دوباره با یک دختر اهل موسیقی ازدواج کرد و حتی بچه‌دار هم شد ولی ظاهرا هیچ‌وقت حاضر نشد تن به ازدواج رسمی با او بدهد. اما اگر می‌خواهی بدانی تکلیف عشق در زندگی کامو چه بوده باید بگویم که تصور می‌کنم عشق محکمی به ماریا داشت. ماریا کاسارس هنرپیشه معروف آن سال‌های فرانسه بود. امان از ماریا. من ماریا را به عنوان معشوقه‌ی کامو بسیار محترم می‌دانم ولی متاسفانه عملکرد خوبی نداشت. با آن همه علاقه‌ای که کامو به او داشت ولی شوربختانه باید بگویم عده‌ای از اهالی تحقیق، رد پای او را در جریان مرگ یا قتل کامو دیده‌اند. این مطلب را هم به انتهای بحث که در باب مرگ کامو صحبت می‌کنم، ارجاع می‌دهم. رمان بیگانه راستی تا یادم نرفته‌است این نکته را هم بگویم که در متن نامه‌ات می‌گفتی که دوستانت معمولا متاثر از متن "بیگانه" هستند و به عنوان عمیق‌ترین آثار کامو از آن یاد می‌کنند. اعتراض داشتی که چرا آن‌وقت‌ها که اصرار می‌کردی بیگانه را بخوانی، من مانعت شدم وگرنه در این جمع فرهیخته توام حرفی برای گفتن داشتی. اول بگویم که من هم تا حدودی با آن‌ها موافقم. اما باور کن هیلدا من مانع مطالعه "بیگانه" شدم فقط به این دلیل که قائل بودم آدم با نگاه درست باید سراغ متن‌های دقیق برود. متن‌هایی مثل بیگانه فقط برای خواندن نیستند که این طرف و آن طرف بگویی من هم آن را خوانده‌ام. تو آن روزها تحت تاثیر محیط بچه‌های کافه بودی، (کافه هنر که پاتوق دختر و پسرهای ادایی بود) که الکی پز خواندن می‌دادند و هیچ فهمی از متن نداشتند، فقط می‌خواستی از آن جماعت عقب نمانی و من مطمئن بودم تو آن را به درستی نمی‌خوانی. عیبی ندارد. دیر نشده که. من الان یک توضیحی برای تو می‌دهم و بعد هم خودت بخوانی‌اش. کامو بیگانه را در همین سال‌های بعد از آشنایی با فرانسین فور نوشت. دقیق بخواهم بگویم سال 1942.  بگذار یک نکته دیگر را هم بگویم بعد وارد توضیحش بشوم. هیلدا تو همیشه به من می‌گویی روایت‌هایم از آثار معروف دنیا با بقیه (که بقیه از دوستان و آشنایان خودمان را شامل می‌شود تا منتقدین حرفه ای و اهالی نظر) فرق دارد. دلیلش این است من مواجهه‌ای که با متون دارم برای زیستن است. یعنی می‌خوانم که زیست کنم. شرط زیستن آثار، فهم دقیق آن‌هاست. فارغ از اینکه فهم ما درست باشد یا غلط، باید فهم عمیق باشد. باید از سطح که قصه‌ی داستان است عبور کرد. ولی متاسفانه در جامعه‌ی ما این‌گونه نیست. البته از گفتگوهای تو و دوستانت بر می‌آید که این مساله ویژگی انسان معاصر است و ربطی به جغرافیای خاصی ندارد. یعنی در غرب هم خوانش متون همین‌قدر مبتذل است. به هر صورت من از تو خواهش می‌کنم نظرات من در باب بیگانه و دیگر آثار کامو را به دقت بخوانی. آلبر کامو رمان بیگانه در چه فضایی نوشت؟ ابتدا باید بدانی نگارش بیگانه در چه فضای رخ داده است. پیشرفت سریع تکنولوژی در قرن 19 و 20 با تمام رفاهی که برای انسان حاصل کرد، یک سرگیجه عمیقی هم با خود برای انسان به ارمغان آورد. انسانی که تا دیروز برای انجام همه‌ی کارهایش عادت به روند کندی داشت، به یک‌باره سرعت غریبی در همه امور احساس کرد. جوامع انسانی به‌ویژه اروپا ناگهان تغییرات بنیادی کرد. اسب و گاری و کالسکه کنار رفت و جای آن ابزاری آمد که در مدت بسیار کمی انسان را به مقصدش رساند. ترقی سریع تکنولوژی آسانی‌های فراونی در زندگی بشر ایجاد کرد و ثروت و رفاه عجیبی هم به همراه داشت. حقیقت ماجرا این است که طول کشید تا انسان با این تغییرات خو بگیرد. بسیاری از ملت‌ها آزادی را با لجام‌گسیختگی اشتباه گرفتند و به‌نوعی دچار ولنگاری خاصی شدند‌. سوء استفاده از این آزادی‌ها و وضعیت جدید باعث شد ملت‌ها به جان هم بیفتند و فاجعه‌ای به اسم جنگ جهانی رخ دهد. خون‌های میلیونی ریخته شد و ویرانی‌های غریب به بار آمد. کار به جایی رسید که انسان متمدن چراغ به دست دنبال داشته‌ی سابق خود که آرامش باشد، ذلیلانه در شهر می‌چرخید. نویسندگان آمریکایی قرن 20 که از آسیب‌های جنگ در امان بودند، مانند همینگوی و فیتز جرالد و جیمز جویس به پاریس آمدند و از نسل سوخته گفتند و علیه تکنولوژی و رفاه حاصل از آن موضع گرفتند. اما وضعیت فرانسه؛ فرانسه که در جنگ جهانی اول از پای درآمده بود. هنوز مشغول بهبودی خود بود که فاشیسم و کمونیسم ظهور کردند. این دو از همان ابتدا هم یکدیگر و هم بقیه جهانیان را مورد حمله قرار دادند. و به طرز عیجیبی در هاله‌ای از جنون به پوسته‌ی نازک آرامش مردم جهان چنگ می‌زدند. خون‌ریزی های این دو گروه روی همه‌ی بیدادگران تاریخ بشر را سفید کرد. بسیاری از ملت‌ها زیر چکمه‌های این‌دو نابود شدند‌. فرانسه نیز از همین گروه بود. زخم‌های بسیار سنگینی چشید. پس عجیب نیست که اهالی فکر فرانسه یک‌قدم جلوتر از آمریکایی‌ها که از نسل سوخته گفتند، از نسل پوچ‌اندیش حرف بزنند. این‌ها را نمی‌گویم که تاریخ گفته باشم. می‌خواهم بدانی زیست فقیرانه همراه با تضادهای شخصی کامو، در محیط جنگ‌زده، چگونه متلاطم شکل‌گرفته‌است. می‌توانی برای درک بهتر ماجرا با یک دهه شصتی که کودکی‌اش در زمان جنگ سپری شده، به گفتگو بشینی تا متوجه بشوی که صدای آژیر قرمز در روزهای جنگ چگونه می‌تواند نگاه تو را به زندگی عوض کند. با یک دهه شصتی گفتگو کن تا متوجه شوی نبود امکانات اولیه حتی برای تحصیل چه عقده‌هایی در انسان ایجاد می‌کند. کامو فرزند این رویدادهای کمرشکن بود‌. جنگ و ظلم هیچ جای جهان آثار مثبت نمی‌گذارد حتی برای ملت مغرور و پر سر و صدای فرانسه. کامو و نسل جوان فرانسوی تحت فشارها و ستم‌ها از تمام مفاهیم بشر رهانیده شدند و هیچ ارزش انسانی برای آن‌ها باقی نماند. حتی عشق و علاقه به خانواده و همسر و فرزند. در واقع با یک سوال جدی رو به رو شدند که آیا زیستن معنایی هم دارد؟ (البته دلیل اصلی شکل‌گیری این تفکرات کامو، به اعتراض‌های او به انسان مدرن و اندیشه‌های فلسفی برمی‌گردد که من در تفسیر "افسانه سیزیف" تشریحش کرده‌ام و برای فهم دقیق بیگانه ابتدا باید افسانه سیزیف را فهمید. و قطعا این زمینه ی تاریخی_سیاسی که توضیح دادم برای فهم چگونگی خلق "افسانه سیزیف" لازم است). بیگانه روایتی از انسان خسته و بی‌تفاوت آن روزهاست. کامو داستانی خلق کرده تا انسان عصر خودش را روایت کند و البته تلاش برای پاسخی پیدا کردن و جوابی به آن همه درد و زخم انسانی که با جهان خود بیگانه شده است. شخصیت اول داستان کامو در بیگانه مردی است به نام مورسو که اهل الجزیره است. مورسو کارمند است و لاقید. لاقید به معنای دقیق کلمه است. هیچ قیدی ندارد. نه به خدا، نه به انسان، نه به جهان، نه به خانواده، نه به معشوقه، نه به دوستان، نه به اخلاق؛ با تمام این مفاهیم و ارزش‌ها بیگانه است. خبر به او می‌رسد که مادرش مرده است. بدون ذره‌ای احساس خوب یا بد، ناراحتی یا تعجب، خشم یا درد، فقط با خودش مسیر و زمان رفتن برای خاک‌سپاری را مرور می‌کند. مورسوی کامو وقتی به مراسم ختم هم می‌رود، رفتارهایی دارد که فارغ از جغرافیای زیستن، نوع انسان با آن رفتارها سازگار نیست. او هیچ رفتاری که دلالت بر حزن او از واقعه مرگ مادرش داشته باشد، ندارد. نه‌تنها غمگین نیست بلکه انگار آمده رفع تکلیف کند و برود به عیاشی‌های خود برسد. چون فورا بعد از مراسم با معشوقه‌اش مشغول می‌شود. در ادامه داستان، کامو صحنه‌ای را روایت می‌کند که فقط غربت مورسو را نسبت به جهان و اطرافش نشان بدهد. هیلدای عزیزم! من فکر می‌کنم نکته‌ی اساسی که کامو به دنبال آن است، یک روایتی از معضل بشر بود و در انتها نیز جواب نصفه و نیمه‌ای هم به آن داد. او معضل بشر را این می‌داند که هیچ مستمسکی برای ادامه زندگی ندارد. و وقتی مرگ پایان زندگی همه‌ی افراد است، پس همه‌ی زندگی‌ها بی‌معناست. (باز هم برای تکرار می‌کنم، برای فهم تفسیر من از بیگانه، ابتدا توضیح من از افسانه سیزیف را با دقت بخوان.) مورسو نه‌تنها برای مرگ مادرش ناراحت نیست، بلکه برای لذت‌ها و عشق و حال‌هایی هم که داشت معنایی قائل نبود. برای همین وقتی با معشوقه‌اش فردای روز خاکسپاری مشغول عیاشی است و آن دختر از او می‌پرسد اگر کسی دیگر جای من بود هم همین‌قدر او را دوست داشتی؟ مورسو خیلی شفاف و لاقید این‌گونه جواب می‌دهد: بله! این، اوج بی تفاوتی یک انسان نسبت به درد (مرگ مادر) و لذت (معاشقه) است. برای مورسو هیچ چیزی مهم نیست. به این قسمت داستان دقت کن هیلدا. مورسو در حینی که با معشوقه‌اش بود، چند عرب مزاحم آن‌ها می‌شوند و مورسو یکی از آن‌ها را می‌کشد. خب تو انتظار داری در دادگاه وقتی از او می‌پرسند "وقت ارتکاب قتل چه حسی داشتی ؟" جواب پر شوری بدهد و از حس ناموس‌پرستی و عشق و جنون این حرف‌ها (که همگی از ارزش‌های والای انسانی هستند) دم بزند و این انتظار هم طبیعی است. ولی خیلی آرام و بی‌تفاوت جواب می‌دهد: هیچ! خدای من، مگر می شود انسان از قتل دیگری هیج حسی نداشته باشد؟ آن هم زمانی که خود او قاتل باشد. این حجم از خود بیگانگی چگونه شکل می‌گیرد؟ می‌خواهم بگویم مورسو که به نوعی خود کامو (یا انسان جدید غربی) است، تحت تاثیر شرایط ویژه‌ای که در الجزایر داشت، به دلیل استعمار فرهنگی و زیستن در فضای جنگ جهانی، دچار نوعی ابتذال و پوچ‌گرایی شده است. (اضافه کن به وضعیت انسان جدید غربی که یک زندگی کاملا تکراری و بی‌هدف را تجربه می‌کند) مورسو آدمی است که به نظر نسبت به جهان، دیگر هیچ حساسیتی ندارد و از پیوندهای عاطفی و قراردادهای اجتماعی رهاست. این بی‌اعتنایی فقط به این دلیل است که جهان مورسو جهانی است که وجود آدمی در آن بیگانه و غریب است. انسان عبث آمده و چند روزی غرق پوچی و روزمرگی می ماند و عبث هم می‌رود. اما نقطه‌ی عطف داستان پایان داستان است. تا اینجا کامو از وضعیت موجود بشر روایت کرد. اما در انتها نیم‌نگاهی به وضعیت مطلوب بشر دارد. در واقع ابتدا از "هست" روایت کرد و در انتها از "باید" گفت. کامو در انتهای داستان به چیز تازه‌ای پی می‌برد و آن ارزش نفس زندگی است. پس باید با شوق آن را گذراند. کامو آنچه را در افسانه سیزیف بیان کرده که انسان باید از هر نوع مفهوم متافیزیکی رها شود و به خود زندگی چنگ بزند، در پایان بیگانه ذیل روایت مورسو بیان می‌کند. مورسو هر چند دیر اما دوباره به مادر فکر می‌کند. و به رابطه‌ی انتخابی نه از روی بی‌اعتنایی فکر می‌کند. دوباره می‌خواهد مفاهیم را بازآفرینی کند؛ ذیل ارزش‌دادن به نفس زندگی. چراکه فکر می‌کند اصل زیستن، ارزشمند است. تمام بیگانه و اندیشه‌ی کامو در همین فرآیند انکار و اثبات ارزش نفس زندگی می‌چرخد. امیدوارم که عرضم را درست رسانده باشم. می‌دانی که من آدم مکتوب نیستم. من باید رو در رو با تو صحبت کنم و در اوج شور و استدلال چشمم به چشمان رنگی تو بیفتد و به ناگه انبانم تهی از هر نوع مفهوم شود و از تماشای تو به ایده‌ی کامو برسم که نفس زندگی ارزشمند است. خدا وکیلی دوست داری چگونه همه‌ی مفاهیم را به زیبایی تو ختم می‌کنم؟ انجام وظیفه است. مرگ کامو زندگی پر فراز و نشیب کامو وقایع زیادی دارد که بررسی همه‌ی آن‌ها فرصت زیادی طلب می‌کند. اما نمی‌شود در مورد ماجرای مرگ زودهنگامش صحبت نکرد. در مورد مرگش هم حرف‌ها بسیار است که همین‌قدر برایت بگویم که غبار شک بر شیشه مرگ او هیچ‌وقت پاک نشد و حتی فرضیه‌ی قتل کامو در این سال‌ها بسیار جدی‌تر شده است. البته من از مرگش بسیار ناراحتم ولی یک دلیل ویژه دارم. همیشه با خودم می‌گویم ای کاش کمی بیشتر زنده می‌ماند تا حداقل آخرین متنش را تمام می‌کرد. آدم اول، متن ناتمام کامو می‌دانی که کامو در سال 1957 به پاس تشکر از متن‌های نابی که خلق کرده بود، نوبل ادبیات برد؟ ظاهرا بعد از آن جایزه به شکل جدی شروع به نگارش متن رمان "آدم اول" می‌کند که متاسفانه مرگ زودهنگام او مانع از به سرانجام رسیدن آن شد. رمانی که ظاهرا خود کامو اعتقاد داشت بهترین متنی است که تولید کرده و قرار است قیامتی برپا کند. می‌گویند که دست‌نویس‌های او که حدود 144 صفحه می‌شد، روز تصادف در کیف کامو پیدا شده بود. متنی که انگار هر چه به نوک قلم کامو رسیده بود، مکتوب شده بود. گاه بدون نقطه یا ویرگول میان جمله‌ها. دقیقا مشخص بود که کامو فرصت بازخوانی  و منظم کردن آن را نداشت‌. جالب است که بعد از مرگ کامو دخترش کاترین دست‌نوشته‌های او را منظم می‌کند و منتشر می‌کند. (عده‌ی زیادی گفته‌اند دخترش این کار را کرده ولی پرویزخان شهدی در مقدمه‌ی ترجمه همین کتاب با عنوان نخستین مرد، از فرانسین کامو نام می‌برد که همسر کامو بوده.) در مورد محتوای این کتاب باید بگویم که در واقع رمان نبوده و داستان واقعی زندگی خود کامو بود. زندگی‌نامه‌ای که از زبان شخص دیگری با نام مستعار ژاک روایت شده است. اگر یادت باشد گفتم که کامو در سال 1913 به دنیا آمد و پدرش یک سال بعد در ماه‌های نخستین جنگ جهانی اول کشته شد. مطابق ادعای کامو، او هیچ شناختی از پدرش نداشت و برای همین بخشی از کتاب، به جستجوی او و شناختن او اختصاص دارد. اهمیت این کتاب از این جهت است که کامو یک روایت دقیق و جزئی از دوران کودکی تا نوجوانی و اشاراتی کوتاه تا 40 سالگی‌اش دارد که هیچ‌گاه در دیگر آثارش به آن نپرداخته است؛ روایتی که پیدا و پنهان زندگی او را مشخص می‌کند‌. زندگی دشوار و تهی‌دستانه‌اش با مادری که همه‌ی جوانی و میان‌سالی و پیری‌اش را در محرومیت، زحمت‌کشی و کارهای دشوار گذرانده و مادربزرگش، شیرزنی که توانسته با دست خالی خانواده را اداره کند و سرانجام خود کامو با آن همه محرومیت‌ها. روایت‌های کامو از دشواری‌های نسلی که در دو جنگ خانمان‌سوز، علاوه بر از دست‌دادن پدر یا برادر، هزاران مشکل دیگر را تحمل کرده و به عبارت دیگر از جوانی خیری ندیده‌اند. همه این‌ها را با چنان ظرافتی و چیره‌دستی بیان می‌کند که ماجراهایی ساده و بس کودکانه به صورت شاهکاری با قلم نویسنده‌ای بزرگ، حساس و نازک‌بین درآمده‌است. آدم اول، بهترین منبع برای شناخت کامو این داستان بهترین منبع برای شناخت شخصیت کامو است. گفتم که کامو انگار که تا قبل از آن علاقه‌ای نداشت در مورد جزئیات زندگی خودش در زمان کودکی و نوجوانی چیزی بگوید‌. ولی در این کتاب حداقل تا زمان دبیرستان خود را مو به مو روایت کرده است. به هر حال هر کس علاقه ی شخصی به زندگی کامو  یا قصد تحلیل آثار کامو را دارد الا و لابد باید این متن را بخواند. تقریبا می‌توان گفت حجم این اثر دو برابر آثار معروف کامو است‌. می‌دانم که متاسفانه گروهی از نسل جدید حوصله ی خواندن متن‌های بلند را ندارند، ولی عاجزانه تقاضا می‌‌کنم که نخستین مرد را بخوانید. برگردم به قصه مرگ کامو. هیلدا جانم! می‌دانی چرا این‌قدر بر دانستن جریان مرگ کامو تاکید دارم؟ به این دلیل که کمتر به بعد سیاسی زندگی کامو توجه شده و به نظرم می‌آید جفای بزرگی است که یکی از تاثیرگذارترین شخصیت‌های ادبی در جهان سیاست را این‌گونه فراموش کنیم. در واقع ما با این بی‌توجهی به اهداف دشمنان کامو غذا داده‌ایم. پس دقت کن لطفا. در روز چهار ژانویه 1960 کامو در راه برگشت به پاریس همراه با میشل گالیمار که ناشر آثار کامو بود، در یک تصادف نزدیک رود سن به رحمت خدا رفت. آن و ژنین دختر و همسر میشل هم همراه آن‌ها بودند.  احتمال قتل کامو توسط شوروی گفتم که عموما مرگ کامو را تصادف تلقی می‌کنند ولی اخیرا کتابی تحت عنوان "مرگ کامو" توسط "جووانی کاتللی" نوشته شده (که اتفاقا در ایران هم به قلم "ابوالفضل الله دادی" در نشر نو ترجمه شده) که مطابق ادعای نویسنده قطعا کامو کشته شده و دقیقا هم توسط کاگ‌ب و نیروهای امنیتی شوروی این کار انجام شده است. کاتللی معتقد است نیروهای امنیتی شوروی سال‌ها برای خاموشی صدای یکی از بزرگترین دشمنان خود که کامو باشد، برنامه داشتند و نهایتا با رضایت ضمنی سازمان‌های مخفی فرانسوی، برنامه ی خود را علنی کردند.  کامو خطری برای همه قدرت ها حالا شاید با خودت بگویی چرا باید یک نویسنده به قتل برسد؟ می‌دانی هیلدا کامو کلا مردی بود آزاد و سرکش و خطرناک. خطرناک برای همه‌ی قدرت ها. کامو با هر نوع استبدادی سر جنگ داشت، نه جنگ عادی. برای همین گروه‌های زیادی از سکوت ابدی‌اش سود می‌بردند. ملی‌گرایان فرانسوی که تمایلی به استقلال الجزایر نداشتند‌؛ افراطیون الجزایری که از میانه‌روی‌اش نسبت به سرنوشت فرانسوی‌های الجزایری‌تبار در صورت استقلال الحزایر آزرده بودند؛ نیروهای ارتجاعی که در وجود او قهرمان مقاومت و چپ‌گرایی را می‌دیدند؛ استالینیست‌ها و اتحاد جماهیر شوروی که یورش خشونت‌بارشان به مجارستان سبب شده بود که کامو با شهامتی استثنایی به سمتشان یورش ببرد؛ دیکتاتور فاشیست اسپانیا که کامو با نقش‌آفرینی‌ها و سخنرانی‌های عمومی‌اش به مخالفت با آن برمی‌خاست و همه‌جا رسوایش می‌کرد تا غرب حضورش را در برنامه‌های بین المللی نپذیرد. (حالا با این همه دشمن، خدا وکیلی خودت می‌توانی بپذیری مرگ او یک تصادف واقعی بوده؟؟) اما دشمنی شوروی با او بسیار جدی تر بود.  کامو، مدافع بشریت و یک مبارز سیاسی می‌دانی با این‌که عقاید متافیزیکی‌ام مانع ارتباط فکری با کامو می‌شود اما چرا به کامو ارادت دارم؟ به این دلیل که من او را واقعا مدافع نوع بشر می‌دانم. او حقیقتا در تمام عمرش علیه ظلم در نقاط مختلف جهان فریاد زده بود. بگذار دقیق برایت توضیح بدهم که چه اتفاقی منجر به مرگ کامو شد و اصلا چرا من کامو را نماد عدالت‌خواهی و مدافع نوع بشر می‌دانم. تو و امثال تو باید بدانید که کامو فقط یک نویسنده نبود. او یک مبارز تمام‌قد بود که هر جا صدای مظلومیت گروهی را می‌شنید، در هر کجای عالم که بود، علیه ظالم قیام می‌کرد. در سال 1956 مردم مجارستان که از سال‌های بعد از جنگ جهانی، زیر نفوذ شوروی بودند و سیاست‌های استالینی بر کشور آن ها حاکم بود، علیه تفکر استالینستی قیام می‌کنند. اواخر اکتبر 1956 شوروی قیام پوداپست (پایتخت مجارستان که مرکز اصلی تحرکات انقلابیون بود) را به خاک و خون کشید. سراسر اروپا با ناتوانی شاهد این صحنه‌های خون‌بار بود. کامو نمی‌توانست ساکت بنشیند، به‌ویژه که نویسنده‌های مجارستانی، درخواست‌های کمک نوامیدانه را خطاب به صداهای آزاده غرب مطرح کرده بودند، مستقیما خطاب به کامو نوشتند. کامو هم سخاوتمندانه از اسم و رسم و اقتدار اخلاقی‌اش خرج کرد و درگیر ماجرا شد. گفته‌ها و خشم و غصبش عناوین اصلی مطبوعات شد و در پاریس سخنرانی‌هایی به یاد ماندنی ایراد کرد. او در نطق‌هایش علیه یورش به مجارستان به خشم می‌آمد و با سخنانی برنده، "دمیتری شپیلوف" وزیر خارجه شوروی را خطاب قرار می‌داد. شپیلوف کسی بود که با غرور و نخوت تمام در شورای امنیت سازمان ملل از رفتارهای حیوانی دولتش تمام قد دفاع می‌کرد. او دفاع می‌کرد و کامو مستقیما حمله می‌کرد. مواضع کامو راجع به وقایع مجارستان، حقیقتا تاثیر عمیقی در اروپا و سراسر دنیا گذاشت. تصور کن یک سلبربتی جهانی مانند کریستیانو رونالدو هر روز در پیج اینستاگرام خود علیه اسرائیل و رفتارهای کثیف او علیه مردم فلسطین، موضع‌گیری کند. به نظرت زنده می‌ماند؟ حالا فکر کن کامو که یک اندیشمند جهانی بود، چگونه شوروی را آزار می‌داد. به هر حال مواضع سیاسی کامو علیه ظلم باعث شد که دستگاه‌های امنیتی به او حساس شوند. البته من به صراحت نمی‌گویم که او را کشته‌اند و حتما هم شوروی این کار را کرده است، ولی می‌گویم با توجه به اسناد موجود و حرف‌های کسانی که در صحنه تصادف بودند، پذیرشش برای من سخت است که او را نکشته باشند. تشریح دقیق اسناد از حوصله این متن خارج است ولی می‌توانی کتاب "مرگ کامو" را بخوانی و خودت ببینی چه اتفاقی افتاده است. ارتباط معشوقه آلبر کامو - ماریا کاسارس - با مرگ او به تو گفته بودم در جریان قتلش پای معشوقه‌ی جذابش در میان است؟ ماجرا این بود که نویسنده کتاب مرگ کامو معتقد است که ماریا کاسارس به نوعی با مرگ ساختگی کامو مرتبط است. چون کامو 30 دسامبر (یعنی چهار روز قبل از مرگ کامو) برای ماریا نامه نوشته بود تا در جریان اخبار قرارش دهد و همچنین بگوید که سه شنبه که می‌شد فردای روز قتل، به پاریس می‌رسد. کاتللی می‌گوید دور و بر خانم بازیگر پر بود از خبرچین‌ها و جاسوس‌هایی که احتمال دارد اخبار سفر کامو از طریق همان‌ها به جلادان کامو رسیده باشد و این‌گونه برنامه قتل او را ساخته باشند. خب بیش از این خسته‌ات نکنم. امیدوارم توضیحاتم در مورد شخصیت و اندیشه کامو، سومند باشد. حرف‌های زیادی دارم که بگویم ولی چه کنم که هم مکاتبه ظرفیت بیش از این را ندارد و هم دلم نمی‌خواهد چشمان تو تاوان پرگویی‌های من را بدهد. البته دوست دارم وقتی این مطالب را خواندی با دوستانت هم مطرح کنی و نظر خودت و آن‌ها را برایم نقل کنی. کامو شخصیت جذابی دارد و حیف است که آثارش را نخوانیم. کاش می‌شد در مورد همه‌ی آثار کامو صحبت کنیم. بی‌صبرانه منتظر نامه‌ی بعدی تو هستم. ارادتمند چشمانِ تو؛ مهران... به قلم «مهران بوذری»کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. هم چنین می‌توانید با کیک روی این لینک تمام کتاب‌های آلبر کامو را مشاهده و در صورت تمایل خریداری کنید. کتاب هایی مثل سقوط، سوء تفاهم، طاعون، بیگانه و ...
محبوب ترین کتاب های آیت الله حائری شیرازی
محبوب ترین کتاب های آیت الله حائری شیرازی
«آیت الله محی الدین حائری شیرازی»، عضو سابق مجلس خبرگان و امام جمعه سابق شهر شیراز، یکی از بزرگ‌ترین اساتید سخن است که در زمینه دینی و مذهبی آثار بسیار باارزشی از خود برجای گذاشته است. این آثار با بیانی ساده و همراه با مثال‌های هوشمندانه، مخاطب را در فهم بهتر مطالب یاری می‌کنند. آثار ایشان در موضوع تربیت فرزند، سیر و سلوک الی الله، مسائل اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و... توسط دفتر نشر معارف به چاپ رسیده است.  در این مقاله سعی کردیم بهترین و کاربردی ترین آثار آقای حائری شیرازی، این عالم بزرگ را به اختصار به شما عزیزان معرفی کنیم. امید است این مقاله قدمی هرچند کوچک در راه تبلیغ معارف دینی بردارد. بهترین کتاب های آیت الله حائری شیرازی کتاب راه رشد تربیت، مهم ترین امر در زندگی هر انسان و ثمره زندگی دنیایی است. انسان در تمام طول زندگی خود در حال تربیت است اما تربیت دوران کودکی، تمام زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. عالم متفکر آیت الله حائری شیرازی به صورت تخصصی در مبحث تربیت ورود کرده و با تفکر عمیق در آیات و روایات مربوطه، «مجموعه راه رشد» را برای علاقه‌مندان به حوزه تعلیم و تربیت به رشته تحریر درآورده است. این مجموعه که الگوی دینی تربیت کودک و نوجوان می‌باشد، یکی از جامع‌ترین کتاب‌ها در زمینه تربیت است که در آن از انسان شناسی، فطرت و چیستی تربیت تا روش‌های عملی تربیت دینی در گروه‌های سنی مختلف صحبت شده است. «جلد اول مجموعه راه رشد»، به مباحث نظری تربیت پرداخته است. نویسنده در این جلد ابتدا از انسان‌شناسی سخن می‌گوید؛ از ویژگی‌های فطرت و طبیعت، تفاوت‌های فطرت‌گرایی و طبیعت‌گرایی و روش‌های شکوفایی فطرت و درمان طبیعت‌گرایی. در ادامه چیستی و هدف تربیت را تبیین کرده و سپس از رابطه تعلیم و تربیت می‌گوید؛ این‌که تعلیم و تربیت مکمل یکدیگرند و تعلیم نمی‌تواند بدون اثر تربیتی باشد. در آخر نیز اصول حاکم بر تربیت بیان شده است. پدر و مادر باید توجه داشته باشند که مربی حقیقی خداست و اوست که انسان‌ها را از درون به سمت اخلاق خوب هدایت می‌کند. وظیفه پدر و مادر به عنوان مربی، بیدار کردن عقل متربی است تا یک پیغمبر درونی برای همیشه با او همراه باشد. در «جلد دوم»، مراحل تربیت فرزند در کلام رسول (ص) و تربیت در سیره اهل بیت (ع) به تفصیل بیان شده است. ایمان و معنویت، عشق و علاقه و صمیمیت، حوصله و سعه صدر، جدیت و انضباط و کنترل زبان از جمله ویژگی‌های لازم برای مربی در بیان آیت الله حائری می‌باشد. تاثیر روابط والدین در تربیت، آثار و برکات اولاد صالح و تاثیرات تربیت بر خود مربی از مباحث دیگری است که در جلد دوم «راه رشد» بیان شده است. در «جلد سوم راه رشد»، وارد مباحث عملی تربیت شده و ابتدا نکاتی را درباره تشویق و تنبیه می‌خوانیم. تشویق و تنبیه نباید آن‌قدر شدید باشد که حساسیت احساسات کودک را کم کنند؛ به طوری که دیگر این تشویق و تنبیه برایش مهم نباشد. نکته مهم بعدی این است که متربی نباید به تشویق و تنبیه عادت کند؛ چراکه اینها مانند مسکن هستند و اگر عادت کند، بی‌اثر می‌شوند. «آیت الله حائری» درباره نصیحت و امر و نهی نیز می‌گوید؛ زبان «قلب»، زبان صمیمیت و محبت است و زبان «نفس»، زبان زورگفتن و تهدید و تحقیر. یک انسان نفسانی ابتدا فرد را تحقیر می‌کند و بعد نصیحت؛ اما یک آدم روحانی، ابتدا فرد را احترام و محبت می‌کند و بعد با او حرف می‌زند. در ادامه‌ی کتاب، نقش بازی، شعر، داستان، تفریح و تغذیه در تربیت را -که هریک در فصلی جداگانه بررسی شده- می‌خوانیم. هم‌چنین در این جلد از «تربیت جنسی» نیز صحبت شده است. «جلد چهارم راه رشد» از اهمیت و روش انتقال بینش دینی به کودک می‌گوید. در این جلد، مهارت ایجاد صفات و رفتارهای نیکو در کودک برای تک‌تک رفتارهایی مثل حیا، صداقت، خدامحوری، حجاب، نماز، تواضع، مسئولیت‌پذیری، شجاعت و نظم به صورت تخصصی آموزش داده شده. در فصل آخر کتاب نیز چالش‌ها و سوالات تربیتی پاسخ داده شده است. اگر پدر و مادری در مسیر تربیت فرزند هستید، این مجموعه از معدود کتاب‌های جامع، تخصصی و کاربردی در حوزه تربیت دینی است که مطالعه و عمل به آن می‌تواند رابطه‌ای سالم و متعادل بین شما و فرزندتان ایجاد کرده و در مسیر سخت و پرچالش تربیت کمک‌حال‌تان باشد. هم‌چنین اگر با کودکان و نوجوانان سر و کار دارید، معلم هستید یا کار تربیتی می‌کنید، «مجموعه راه رشد» یک پیشنهاد بی‌نظیر برای شماست.   کتاب تربیت دینی کودک مسائل تربیتی اگر بر مبنای اصول صحیح برنامه‌ریزی شوند، اصولی که دین و دنیا را در حد اعتدال در خود داشته باشد، تربیت صحیح خواهد بود و اگر تربیت صحیح باشد، انسان‌هایی آزاده به وجود می‌آیند که در برابر ظلم سکوت نکنند و یاری‌گر دین خدا و زمینه‌ساز ظهور حضرت حجت باشند. کدام مکتب بهتر از مکتب انسان‌ساز اسلام می‌تواند ما را به چنین تربیتی رهنمون کند؟ «آیت الله حائری شیرازی» با مطالعه تخصصی منابع دینی، کتاب «تربیت دینی کودک» را برای پدر و مادرها و مربیان دغدغه‌مند نوشته است. در این اثر تمام مباحث مربوط به انسان از انسان شناسی تا فطرت و طبیعت و نقش فطرت در تربیت انسان گردآوری شده. در آخر نیز عوامل تربیت و روش‌های سوء تربیتی بیان شده است.  موضوع این کتاب نیز مانند مجموعه راه رشد، تعلیم و تربیت دینی است اما این کتاب، مختصرتر از مجموعه چهارجلدی راه رشد است. فصل اول کتاب که جهان‌بینی تربیتی نام دارد، شامل مباحث انسان‌شناسی است. در این فصل از فطرت و طبیعت و ویژگی های هر یک گفته شده که فطرت بخش حقیقت‌خواه وجود انسان و طبیعت، بخش راحتی‌خواه و لذت‌جوی وجود انسان است. بخش بعدی تربیت بر مبنای فطرت است که شروع کار تربیت را اصلاح آرزوها می‌داند. انسان دو جنبه دارد؛ جنبه نفسانی که صرفا هدفش دنیاست و جنبه فطری که آرزوی او آرزوی فوق حیات دنیایی است. تربیت باید از اصلاح اراده متربی برای انتخاب آرزو آغاز شود. در این فصل مراحل تربیت فرزند در کلام رسول خدا (ص) نیز بیان شده است. عوامل تربیت از جمله مربی، تشویق و تنبیه، والدین، کار و... و ویژگی‌های هر یک، یکی از فصل‌های کتاب «تربیت دینی کودک» می‌باشد. در آخر کتاب نیز چند پرسش و پاسخ از استاد حائری شیرازی می‌خوانیم.   کتاب با علی در صحرا کتاب «با علی در صحرا» اثر دیگر «محمدصادق (محی‌الدین) حائری شیرازی» است که توسط دفتر نشر معارف به چاپ رسیده است. کتاب بی‌نظیر حاضر، شرح دو حکمت از حکمت‌های نهج البلاغه است. حکمت اول سخنان گهربار حضرت امیرالمومنین (ع) خطاب به جناب کمیل است که از یاران خاص حضرت بودند و حکمت دوم دلیل و علت تشریع بعضی احکام دین  مانند نماز، روزه، حج، جهاد و... است. در ابتدای کتاب به ظرفیت انسان اشاره می‌کند که باید میان خوف و رجا، در حالت اعتدال باشد و زیادی هر کدام زیان‌بار است. «آیت الله حائری» در ادامه کتاب به سخنان حضرت در مورد منزلت دانش اشاره می‌کند؛ که دین و علم هر دو ضروری است، علم لازمه دین است و تمام امتیازاتی که برای دین گفته شده برای علم نیز به حساب می‌آید. در فصل دوم سخنان زیبای آن حضرت در مورد نماز آمده؛ زمانی انسان متکبر می‌شود که از یاد خدا غافل شود و در این شرایط احساس بزرگی می‌کند، گستاخ می‌شود و فقط خود را می‌بیند، اما وقتی خدا را ناظر بر اعمال خود ببیند و نمازهای پنج‌گانه را به موقع بخواند، در این‌صورت غیر از نور و قدرت خدا چیزی نمی‌بیند. مطالعه کتاب «با علی در صحرا» را به تمام کسانی که به سخنان امام علی (ع) علاقه دارند و به دنبال دلیل تشریع احکام الهی از زبان حجت خدا هستند، پیشنهاد می‌کنیم. در بخشی از کتاب می خوانیم:  «محبت خداوند به انسان یک طرف قضیه است؛ طرف دیگر آن، محبت انسان به خداوند است. وقتی که شخص از غفلت و غرور رهایی یافت و متوجه نعمات الهی شد، محبت جریان پیدا می‌کند؛ همین امر نیز موجبات جلب بیشتر محبت خداوند به او را فراهم می‌سازد و در این گردش محبت است که انسان به طرف کمال محبت سیر می‌کند. اسلام، بدون امامت امکان پذیر نیست. اگر امامت نباشد، نظام امت در هم می‌ریزد. عرب، نخ‌کردن در دانه‌های گردنبند را «نظم» می‌گوید. نظام دانه‌های گردنبند، به وسیله‌ی نخی است که از آن‌ها عبور می‌کند. بدون نخ، نظام به هم می‌خورد و پراکندگی ایجاد می‌شود و دیگر، دستگاه هماهنگ و یکپارچه وجود ندارد»   کتاب تعلق کتاب «تعلق» از آثار «آیت الله حائری شیرازی» با موضوع اخلاق می‌باشد. اخلاق یعنی موضع‌گیری انسان در قبال مسائلی که به او مربوط است. این موضع‌گیری نتیجه دو چیز است: آگاهی و تعلق. وقتی تعلق فرد اصلاح شود و به آنچه باید تعلق داشته باشد، چنان موضع می‌گیرد که باید و اخلاقش اسلامی می‌شود. «آیت الله حائری شیرازی» در کتاب حاضر پس از تعریف اخلاق، ریشه اضطراب و ترس را آرزوها و تعلقات انسان معرفی می‌کند. بر این اساس، محور تحول در وجود انسان بررسی می‌شود. این کتاب با بیانی فلسفی، تعلق را علت حرکت و جهت‌دهنده به حرکت معرفی می‌کند. بنابراین محور تحول انسان، تعلق اوست.  پاسخ به سوال «چرا ریشه هر خطیئه‌ای حب دنیاست؟» یکی از مباحث جالب کتاب است که به طور کامل و با بیان شیوا بیان شده. استاد حائری آرزو را محرک و مشوق انسان می‌داند؛ چرا که آرزوها در انسان تعلق ایجاد می‌کنند. آرزوی انسان اگر کوتاه‌تر از او باشد، نیم تن او را می‌پوشاند و هستی بعد از دنیای او را نمی‌پوشانند اما اگر آرزوی انسان از دنیا تا آخرت او را بپوشاند، در همه حالات بانشاط است. او می‌گوید کثرت آرزوها به یک وحدت می‌رسد و آن می‌تواند آخرت یا رضای خدا باشد و یا دنیا. فصل آخر کتاب از ریشه آرزوها سخن گفته و دو نوع حرکت عقلانی و نفسانی را بررسی می‌کند.  کتاب حاضر با بیانی نیمه فلسفی برای دوست‌داران موضوع اخلاق نوشته شده. اگر به دنبال کتابی هستید که اراده و آگاهی‌تان را در مسیر سیر الی الله تقویت کند، کتاب «تعلق» گزینه خوبی برای شماست.   کتاب تفکر «تفکر» اثر دیگر «آیت الله حائری شیرازی» است که توسط نشر معارف در 92 منتشر شده است. در این اثر پس از تعریف تفکر، ابعاد مختلف دینی، اجتماعی، اخلاقی و حتی سیاسی آن بررسی شده است. «آیت الله حائری شیرازی» در این کتاب نگاه متفاوتی از تفکر ارائه می‌دهد و ذهن انسان را از پیش‌فرض دانایی، رهانیده و به تفکر در مسائل مختلف هدایت می‌کند.  ماهیت تفکر و اثرات آن در فصل اول کتاب بررسی می‌شود. این فصل از عقل می‌گوید، از اینکه تفکر کار عقل است و خیال کار جهل، از اینکه اندیشه عامل تحول انسان‌ها و دعوت‌کننده به خیر است. فصل بعدی نگاه دین به تفکر را بررسی می‌کند. نماز می‌تواند انسان را از خدا دورتر و یا به او نزدیک‌تر کند و وجه تمایز این دو نماز، تفکر است. تفکر باعث ایجاد بصیرت در افراد می‌شود. در ادامه کتاب از استعمار می‌خوانیم، از اینکه استعمار نو، تعطیلی فکر است و قبل از اینکه شما فکر کنید و سوال بپرسید، به شما پاسخ می‌دهد. تنها راه حفظ هویت ملی تفکر است. فصل آخر کتاب نیز درباره رشد و بالندگی تفکر است. یکی از عوامل رشد تفکر، عمل می‌باشد و عامل افول تفکر، راحت‌طلبی. در انتهای هر فصل نیز پرسش و پاسخ‌هایی از آیت الله حائری شیرازی می‌خوانیم.   کتاب آیینه تمام نما «آیینه تمام نما» درس گفتارهای مرحوم آیت الله حائری شیرازی با موضوع عاشورا و امام حسین (ع) است که در 220 صفحه و توسط انتشارات دفتر نشر معارف منتشر شده است. ایشان در این کتاب، عاشورا را آیینه تمام نمای دو نوع اسلام معرفی می‌کند و معتقد است عاشورا معرف قرآن، توحید، نبوت و امامت است. این کتاب که خواننده را به تامل در کار اباعبدالله (ع) دعوت کرده و در فهم بیشتر حرکت سیدالشهدا(ع) کمک می‌کند، در هفت فصل و به صورت جامع از بصیرت حسینی، عوامل واقعه عاشورا، پیامدهای عاشورا، درس‌های عاشورا، فلسفه گریه بر سید الشهدا (ع) و انقلاب اسلامی در پرتو عاشورا می‌گوید.  عاشورا درس های زیادی به مردم تاریخ داده‌است. خداوند می‌خواهد امام حسین (ع) سرمایه اهل عالم بشود تا در هر شرایطی بتوانند بایستند و «استقامت» کنند؛ چون شرایط هر چقدر هم سخت باشد، سخت‌تر از عاشورا نخواهد شد. «حسن ظن به خدا» سبب رشد و بالندگی انسان می‌شود. عاشورا حمد صابران نیست، حمد شاکران بر مصیبت‌هاست. یکی از مهم‌ترین درس های عاشورا تمایز اسلام حقیقی از اسلام دروغین است. آیت الله حائری در «آیینه تمام نما» پیامدهای واقعه عاشورا را اینگونه تبیین می‌کند: طول مدت غیبت، خون‌هایی که بین مسلمان ها ریخته شده، ممالک اسلامی‌ای که تکه تکه شدند و سران ظالم بر آن‌ها حکومت می‌کنند، همه، عذاب و عقوبت عاشوراست. این همه شهید که امت می‌دهد، کفاره مسامحه روز عاشوراست.  فصل آخر نیز با عنوان «انقلاب اسلامی در پرتو عاشورا»، انقلاب اسلامی را پاسخی به «هل من ناصر» امام حسین (ع) و امام خمینی(ره) را پرچم‌دار حرکت مسلمانان معرفی می‌کند. یاد آن حضرت الهام‌دهنده همه حرکت‌ها، نهضت‌ها و جنبش‌های آزادی بخش است.  مطالعه این کتاب را به تمام شیعیان منتظر پیشنهاد می‌کنیم. چراکه عاشورا یک کلاس درس کامل اسلام‌شناسی و امام‌شناسی است. کسی که عاشورا و قیام امام حسین (ع) را درست درک نکرده‌باشد، مهدویت و قیام امام مهدی (عج) را هم درک نخواهد کرد.   کتاب حکومت جهانی خدا سخنرانی‌های آیت الله حائری در مسجد جامع قلهک تهران، گردآوری شده و به صورت کتاب حاضر توسط انتشارات معارف به چاپ رسیده است. «حکومت جهانی خدا» شامل هفتاد نکته اعتقادی و توحیدی است که با بیانی شیوا و روان به رشته تحریر درآمده. آیت الله حائری در این کتاب ریشه تمام نگرانی‌های بشر را گم‌کردن منبع آرامش یعنی خدا می‌داند و خواننده را پس از آشنایی با مفهوم انسان به ساحل آرامش حکومت خدا می‌رساند. کتاب با فصل «اتکا به ثابت» با موضوع شرک و ایمان آغاز می‌شود. این فصل به تاثیر «ایمان و خالی‌کردن دل از غیر خدا» بر آرامش انسان می‌پردازد. کسی که به خدا متکی است، دلش به او آرام است و خدا هم او را در آغوش می‌گیرد. در ادامه کتاب از حقیقت انسان می‌خوانیم. مشکل ابلیس این بود که انسان را خاک دید و حقیقت او را درک نکرد. انسان جایگاه رحمت خاص الهی است، اما این رحمت، امانتی است که هرچه اخلاص فرد بیشتر شود، از درجات بالاتری از آن بهره‌مند می‌شود. هم‌چنین در «حکومت جهانی خدا» از رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه نیز می‌خوانیم. انتهای کتاب نیز به بحث ولایت می‌پردازد. برخلاف ربوبیت و الوهیت آن را یک امر اختیاری دانسته و رابطه میان ایمان و کفر معرفی می‌کند. در ادامه بحث ولایت را به ائمه می‌رساند و ولایت علی (ع) را عبادت مختص مومنان معرفی می‌کند. فصل آخر نیز در ارتباط با امام زمان (عج)، عصر غیبت و حکومت ایشان می باشد. کتاب حاضر برای تمام کسانی است که می‌خواهند با درک عمیق ولایت خدا، ضمن آرامش یافتن در سایه ولایت او، عبادتی بامعرفت در برابر خدا داشته‌باشند، کسانی‌که می‌خواهند دلیل عدم قبولی عبادات بدون ولایت ائمه را بدانند و کسانی‌که می‌خواهند بدانند امتحان ما پیش از ظهور چیست؟   کتاب نماز «نماز» آیت الله حائری یکی از بهترین کتاب‌ها درباره نماز است که توسط انتشارات دفتر نشر معارف به چاپ رسیده و روانه بازار گشته است. «آیت الله حائری شیرازی» ابتدای کتاب را به چیستی نماز و ذکر اختصاص داده است. ذکر سبب باعث رفع غفلت می‌گردد و ایمان را به یقین تبدیل می‌کند. در ادامه از رابطه داخل و خارج نماز می‌گوید و اینکه نماز هماهنگ‌کننده اعتقاد و عمل است. در این فصل ریشه‌های عدم حضور قلب در نماز نیز بررسی می‌شود.  یکی از فصول کتاب «نماز و ولایت» نام دارد. آیت الله حائری در این فصل بیان می‌کند که تقوا و ولایت رابطه‌ای متقابل دارند. تقوا مستقر نمی‌شود مگر با ولایت و ولایت رشد نمی‌کند مگر با تقوا. فصل، بعدی عناصر نماز را بررسی می‌کند. نماز دو عنصر اصلی دارد: اتصال به بی‌نهایت و اتکا به ثابت. نویسنده در کتاب حاضر، نماز را شکر حاکمیت معرفی می‌کند و در ادامه حکمت اوقات نماز را بیان می‌کند. در فصل آخر نیز فلسفه افعال و اذکار نماز بیان شده و به سوال «نماز یادآور چه چیزهایی است؟» پاسخ داده شده است. اگر شما هم سوالات زیادی درباره فلسفه نماز، افعال و اذکار نماز دارید، اگر دنبال معرفت بیشتر نسبت به نماز هستید و اگر دنبال نماز همراه با ورع هستید، مطالعه این کتاب کمک شایانی به شما خواهد کرد.   کتاب تمثیلات تمثیل بهترین شیوه تفهیم مطالب ثقیل برای ذهن، به‌خصوص ذهن نوجوان و جوان است. زبان تمثیل، زبانی شیوا و گویاست. مثال با مجسم‌کردن مطلب در ذهن، روشن‌کردن و ساده‌کردن آن، درک آن را آسان می‌کند. حال اگر مفاهیم دینی و سخن ائمه (ع) با زبان تمثیل به مردم عرضه شود، بهتر درک می‌شوند. استاد بزرگ آیت الله حائری شیرازی، «مجموعه چهارجلدی تمثیلات» را -که در سه موضوع اخلاقی - تربیتی (دوجلدی)، اعتقادی - عملی و سیاسی - اجتماعی است- برای درک بهتر علاقه‌مندان به موضوعات دینی و مذهبی، با زبان مثل که زبانی قابل فهم و ساده است، به رشته تحریر درآورده است. در ادامه توضیحات مختصری در مورد هریک از مجلدات این مجموعه خدمت شما ارائه می‌کنیم: یکی از مجلدات این مجموعه، حاوی تمثیلات اخلاقی و تربیتی است که در دو جلد منتشر شده است. «آیت الله حائری شیرازی» در جلد اول تمثیلات اخلاقی و تربیتی، هریک از فضائل و رذایل اخلاقی را برای درک عمیق مخاطب به چیزی نزدیک به ذهن تشبیه کرده. مثلا ریا را به گوشتی تشبیه کرده که در هوای آزاد است، اگر اعمال ما نیز مرتب یادآوری شود، مانند آن گوشت در هوای آزاد فاسد می‌شود. فصل بعدی کتاب درباره گناه‌شناسی، ماهیت و آثار آن است؛ آیت الله حائری گناه را به آتش در دست تشبیه کرده، وقتی فرد برای بار اول گناه می‌کند قلبش به آن حساس است ولی استمرار آن باعث بی‌حسی قلب می‌شود مانند کسی که دستش را مدتی روی آتش می‌گیرد و اعصاب دستش می‌میرد. در ادامه این کتاب از مرگ و آمادگی برای آن، توبه، اخلاص، دنیاشناسی و یاد خدا می‌خوانیم. امتحانات الهی نیز از مباحث دیگر کتاب است که دلایل مختلفی برای آن ذکر شده. مثلا جداسازی منافق از مومن که به غربال برنج و خاک تشبیه شده، رفع خودخواهی انسان که به بت شکنی تشبیه شده و مداوای روح که به ترمیم سوختگی تشبیه شده است.  جلد دوم تمثیلات اخلاقی و تربیتی با موضوع سیر و سلوک و تربیت نفس نوشته شده. استاد حائری شیرازی معتقد است که برای پیمودن مسیر بندگی، باید نفس را بازی داد تا این راه طی شود. ریاضت اگر صحیح باشد موجب طروات روح می‌شود. یکی از مصادیق تربیت نفس تشکر از منعم حقیقی است و راز مبارک بودن مال همین شکر نعمت است. از اثر تربیتی کار و تلاش می‌خوانیم، از اثر تقوا در مسیر سلوک و نقش تربیتی مصائب. از مهم‌ترین عوامل پرواز انسان به سوی خدا گسستن از تعلقات است. همچنین از تاثیر دعا و نماز بر زنده‌کردن دل و آسان‌تر پیمودن مسیر سلوک مطالب زیبایی در کتاب بیان شده است.  یکی دیگر از مجلدات مجموعه تمثیلات، تمثیلات اعتقادی و علمی است. این کتاب شامل دو بخش تمثیلات اعتقادی و تمثیلات علمی است. بخش اول شامل مباحث خداشناسی، راهنماشناسی، معادشناسی، عدل، ایمان و کفر، دین‌شناسی و حق و باطل می‌باشد که هر یک با یک مثال قریب به ذهن توصیف شده و مباحث اعتقادی مربوط به هر یک اثبات شده است. در بخش دوم استاد حائری درباره فلسفه احکام نکاتی بیان می‌کند. ایشان معتقد است باید حلال‌ها به طور کامل آزاد گذاشته شود والا نیازها از حرام‌ها سرازیر می‌شود. هم‌چنین در بخش دوم از فطرت و طبیعت انسان، عقل، جهان‌شناسی، هنر و قرآن و تفسیر مطالبی برای درک عمیق مخاطب بیان شده است. آخرین جلد از مجموعه تمثیلات، تمثیلات سیاسی و اجتماعی است. از مباحث مهم این کتاب، تمدن غرب و ویژگی‌های استعمار نو می‌باشد. درباره دموکراسی می‌گوید مردم به چاه آب می‌مانند که هرچه بیشتر از آن‌ها کمک بگیری، بیشتر کمک خواهند کرد. درباره قانون و قانون‌مداری، تهاجم فرهنگی، انقلاب اسلامی، آزادی و استقلال، انتخابات و مسئله مهم امر به معروف و نهی از منکر می‌خوانیم.  «یکی از بچه‌ها جوجه‌ای داشت. یک روز گربه‌ای می‌خواست این جوجه را بگیرد؛ یک نفر رسید و مانع این کار شد. از آن بچه پرسیدم: «چقدر خوشحال شدی؟» گفت :«خیلی» به او گفتم: «شیطان مثل گربه است و انسان‌ها مثل جوجه تو هستند؛ افرادی هم که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، مثل آن آقایند که نگذاشت گربه جوجه‌ات را بگیرد. خدا هم صاحب انسان‌هاست. وقتی تو با امر به معروف و نهی از منکر یک نفر را از گناهی نجات بدهی، پیش خدا باارزش می‌شوی.»  اگر فردی هستید که با کودکان و نوجوانان سر و کار دارید، اگر خطیب هستید و یا خودتان طالب فهم بیشتر و عمیق‌تر مسائل دینی هستید، مطالعه این مجموعه بی‌نظیر برای شما بسیار مفید خواهد بود. بیان آیت الله حائری شیرازی به خودی خود شیرین و واضح است و تمثیل‌های شیرین این کتاب، به شیرینی و وضوح آن افزوده است.  به قلم «فاطمه‌معصومه منیری»کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
داستایفسکی را بهتر بشناسیم
داستایفسکی را بهتر بشناسیم
در این مقاله کوشیده‌ایم تا نگاهی تازه به زندگی و آثار داستایفسکی داشته باشیم و به این نویسنده بزرگ روسی از منظری نو بنگریم. با مطالعه این مطلب، با بیوگرافی، زندگی‌نامه، حوادث مهم زندگی داستایفسکی و مهم‌ترین کتاب‌های داستایفسکی آشنا خواهید شد. رنج ابدی انسان به روایت داستایفسکی یکی از مترجمین ایرانی که بعدا اسمش را می گویم، ابتدای یکی از ترجمه‌هایش داستانی نقل کرده که دوست دارم شما هم از ماجرایش مطلع شوید. احتمالا اسم «آلفونس دوده» را کمتر شنیده باشید، البته اگر از مخاطبین پر و پا قرص «عاشقانه های کلاسیک» نشر افق باشید داستان فرق می‌کند؛ چون قطعا در میان آثار عاشقانه‌ی کلاسیکی که نشر افق چاپ کرده، رمان «مرد کوچک» رو دیده‌اید، حتی اگر نخوانده باشید. بله جناب «دوده» نویسنده همین «مرد کوچک» است؛ نویسنده شهیر فرانسوی قرن نوزدهم. الغرض این مترجم ایرانی می‌گوید سال‌ها پیش عبارتی از آقازاده‌ی «آلفونس دوده» بر صفحه‌ی اول کتابی دیده که نوشته بود: «پدرم (آلفونس) مدت‌ها در نظر داشت کتابی در مورد فلان کتاب بنویسد تا اینکه ترجمه آن کتاب به دستش رسید و به من گفت "این ترجمه به مراتب دقیق‌تر از چیزی بود که من قصد داشتم بنویسم و دیگر نیازی به نوشتن نیست و خود متن کتاب گویای همه چیز است" پسر آلفونس در ادامه می‌گوید: بعد از آن پدرم یک لحظه آن کتاب را از خود دور نکرد و بارها و بارها آن را خواند.» خب سوال من این است که حدس می‌زنید این کتاب کدام اثر بوده که زندگی جناب آلفونس را اینگونه تسخیر کرده است؟ اگر خودم مخاطب این سوال بودم قطعا جواب می‌دادم که حتما یکی از رمان‌هایی بوده که روایتی از رنج انسان داشته است؛ به این دلیل که تنها رنج است که می‌تواند این‌گونه فرهیختگان عالم را جذب یکدیگر کند. حدس شما هم اگر از آثار «داستایفسکی» عزیز بوده، حدس صائبی داشتید. کتاب مد نظر، «جنایت و مکافات» بود و مترجم مد نظر هم جناب «پرویز شهدی» هستند که در ابتدای ترجمه «جنایت و مکافات» خود از «نشر پارسه» این قصه را ذکر کرده است. چرا باید کتاب های داستایفسکی را بخوانیم؟ حال که تا اینجای متن با من آمدید، بگذارید سوال را جدی‌تر بپرسم: «داستایفسکی» که هر جا می‌رویم اسم اوست و اگر صادقانه بخواهم بگویم، ابزار خوبی برای کلاس‌گذاشتن در محیط‌های آکادمیک و فرهیخته هست، چه دارد که اینگونه جذاب است؟ اصلا ضرورتی هم دارد خوانش آثار این شخصیت پر سر و صدا یا از مصادیق ِ «آواز دهل شنیدن از دور خوش است» هست و واقعا چیزی برای عرضه به ما ندارد؟ یک نکته‌ی غریبی که «داستایفسکی» دارد این است که به طرز عجیبی هر آنچه از این نویسنده در جامعه‌ی ایرانی ترجمه شده، خوانده شده. این خوانده‌شدن به معنای استقبال شدید هست. حقیقتا به عقیده‌ی خود من، استقبال اکثریت از یک موضوع، چه فیلم چه موزیک چه هر کالایی، دلالت مستقیم بر فضیلت آن موضوع ندارد و در فضای علم و هنر و ادبیات گاهی هم دقیقا این استقبال نشان از ابتذال دارد. اما در باب «داستایفسکی» من استدلال‌هایی دارم که نشان می‌دهد استقبال از آثار ایشان، دال بر فضلیت آن است. من اینجا یک جعل واژه‌ای کنم که مطلب را دقیق تر برسانم. به نظرم دو گونه استقبال از آثار ادبی هست. «استقبال وسیع» و «استقبال عمیق» «استقبال وسیع» زمانی محقق می‌شود که آن اثر در میان عموم جامعه کتاب‌خوان به شکل بیمارگونه پخش می‌شود و در عین حال اهالی علم، با تمام شهرتی که آن اثر پیدا می‌کند هیچ نسبتی با آن ندارند. به بیان دقیق‌تر نفیا و اثباتا هیچ واکنشی به او نشان نمی‌دهند. اما «استقبال عمیق» آن‌جاست که منشأ استقبال، محیط آکادمیک و در میان اهالی علم باشد و به‌مرور به کف خیابان‌ها و کتابفروشی‌ها و مخاطب عمومی برسد. حال اگر به دنبال نشانه‌ای برای تشخیص این آثار از هم باشیم، میزان نقد و بررسی‌های اهالی علم در باب آثار، نشان‌دهنده عمق این آثار است. خب با سرچ و فحص ساده‌ای حجم آثاری که در تحلیل «کتاب های داستایفسکی» نگاشته شده، به راحتی به جایگاه این کارکتر در میان اهالی علم پی می‌بریم. آشنایی با داستایفسکی اما برگردم به سوال اصلی‌ام. «داستایفسکی» چه دارد؟ بگذارید کمی از زندگی او بگویم. اول اینکه این ابر مرد ادبیات، 60 سال بیشتر درد را نزیسته است. «داستایفسکی» متولد اکتبر 1821 است و در سال 1881 به رحمت حقیقی ایزد پیوسته. عبارت غریبی گفتم؟ مگر کسی درد را زیست می‌کند؟ بله. «داستایفسکی»، سراسر زندگی‌اش مواجهه با درد و رنج بود. «ادوارد هلت کار» نویسنده کتاب ارزشمند «داستایفسکی، جدال شک و ایمان»، داده‌های جالبی در باب زندگی خصوصی او دارد. ظاهرا نام خانوادگی او برگرفته از روستایی به اسم «داستایوو» در غرب روسیه است و مغلطه‌ای از همه ی نژادها من جمله لهستانی‌ها، لیتوانی‌ها، یهودی‌ها و روس‌های سفید است. شاید برای همین بوده که هنوز منشأ نژادی خانواده داستایفسکی محل شک است‌. جالب است که دختر داستایفسکی در سال 1921 که موثق‌ترین زندگی‌نامه او را نوشته، نسب لیتوانی را برای او قائل می شود و حتی ضعف‌های ادبی در زبان نگارشی «داستایفسکی» در انشای روسی را که عده‌ای بر او خرده گرفتند، ناشی از همین موضوع می‌داند. به هر حال خود داستایفسکی اذعان داشت که یک روس تمام‌عیار است. پدرش پزشک ارتش بود و مادرش فرزند یک بازرگان که با این حساب شاید به نظر برسد اوضاع مالی خوبی داشته اما اینگونه نبوده و به احتمال زیاد از ابتدا با فقر آشنا بوده. نکته‌ی جالب دوره کودکی او، خوانش کتاب توسط پدرش در جمع خانواده، در زمان‌های فراغت از امور پزشکی است. غربت غریب داستایفسکی شخصیت ویژه‌ای که ما در بزرگسالی «فیودور داستایفسکی» می‌شناسیم و رگه‌هایی از غم و درد عجیبی که در آثارش روایت کرده را شاید بتوان در دوران کودکی او پیدا کرد. «ادوارد هلت» در مورد کودکی او می‌گوید: پدرش به شدت بر معاشرت‌های بچه‌ها حساس بود و فیودور تا ده سالگی به جز دو مورد برای سفر زیارتی از شهر بیرون نرفته‌است. شاید به همین دلیل توصیفات معروف نویسندگان روسی مانند «تورگینف» و «تولستوی» از روستاهای روسیه را در هیچ‌کدام از آثار «داستایوفسکی» نمی‌بینیم. نداشتن همبازی در کودکی تاثیر زیادی بر شخصیت او گذاشت. چگونه ممکن است از تنهایی کودکی صحبت کنیم که با شش خواهر و برادر در آپارتمانی سه اتاقه زندگی می‌کرد؟ دنیای عجیبی داشت. پیشنهاد می‌کنم در باب زندگی «داستایوفسکی» بیشتر بخوانید. او به همراه برادرش در مدرسه خصوصی تحصیل کرده که ظاهرا مدرسه خیلی خوبی بوده ولی باعث نشده خلق و خوی او عوض شود. برای همین در شخصیت نخست کتاب «جوان خام» که بسیار به خود او نزدیک است، بیان می‌کند که «من با هیچ جمعی انس نداشتم و در مدرسه میانه‌ام با رفقا بد نبود اما دوستانم انگشت‌شمار بودند. برای خود گوشه‌ای ساخته بودم و در آن گوشه می زیستم.»  داستایفسکی و از دست دادن مادر در 15سالگی مادرش را از دست می‌دهد. او همواره از مادرش با احترام یاد می‌کند ولی بعید است مادرش تاثیری بر او گذاشته باشد؛ چرا که مادران قهرمانان او در آثارش عمدتا افرادی مهربان ولی بی‌تأثیر هستند. نکته‌ی جالبی بگویم؟ در همان ایام رحلت مادرش، «پوشکین» هم از دنیا می‌رود‌. برادرش در مورد حال «داستایوفسکی» گفته بود چیزی نمانده بود عقل از سرش بپرد. و بعدها فیودور بارها به برادرانش گفته بود «اگر خودمان سوگوار نبودیم از پدر اجازه می‌گرفتم برای پوشکین لباس عزا تن کنم.» دلبستگیهای انسان ها بسیار مهم هستند. وقتی کسی اینگونه «پوشکین» را دوست بدارد، باید تبدیل به «داستایوفسکی» شود. مقایسه کنید با علاقه دختر و پسرهای امروزی به سلبریتی‌ها. بگذریم… داستایفسکی در دانشکده مهندسی نظامی فیودور به همراه برادرش میخائیل نهایتا به دانشکده مهندسی نظامی پطرزبورگ می‌روند. یک گزارشگری که او را در سال اول دانشگاه دیده، اینگونه توصیفش کرده: «پسری 16ساله، فربه و بی‌دست و پا و مو بور که از کلاس‌های رقص و دیگر جنبه‌های شادتر زندگی در دانشگاه پرهیز داشت. در گوشه‌ای تاریک و خفه از خوابگاه می‌نشست و در نور شمعی از پیه به خواندن و نوشتن می‌پرداخت، یا با یکی دو نفر از هم‌مشربانش قدم می‌زد و بحث‌های بزرگتر از سنش می‌کرد» در همین دوران با نویسندگان بزرگی مثل «شکسپیر» و «بالزاک» آشنا می‌شود و کم‌کم دست به قلم می‌برد و ظاهرا نمایش‌نامه‌های منظومی می‌نویسد که البته الان هیچ اثری از آن ها نیست. «داستایوفسکی» در نامه هایش به برادرش در سال 1839 از علاقه‌ی شدید خود به یکی از همکلاسی‌هایش می‌گوید که بسیار درگیرش بوده و به خاطر او متن‌های جدی می‌خوانده تا برایش توضیح دهد. از شخصیت پیچیده «داستایفسکی» همین بس که هیچ‌وقت هویت و جنیست این فرد مشخص نشد. چقدر غریب زیسته «داستایفسکی» که عاشقانه‌هایش هم اینگونه مخفی‌اند.  فوت پدر داستایفسکی در تابستان 1839 پدرش را از دست می‌دهد. او بعدها در نامه‌ی خود به میخائیل نوشته بود: «برادر عزیز، بر مرگ پدر بسیار اشک ریختم، اما وضع ما اکنون حتی وحشتناک‌تر از پیش است، منظورم خودم نیست، خانواده ماست.» مطابق گزارش «هلت کار»، این واقعه اثر روحی زیادی بر او نگذاشت اما آثار مالی و اقتصادی زیادی ایجاد کرد؛ چراکه خود «داستایفسکی» عقل معاشی نداشت (دقیقا مانند نگارنده این سطور!) و کاملا به پدر وابسته بود (برخلاف نگارنده این سطور!) نهایتا در 1843 با درجه افسری فارغ التحصیل شد و در شغلی در اداره مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. در این دوره به ادبیات فرانسه من جمله «هوگو» علاقه‌مند می‌شود. البته هلت می‌گوید در این دوره ادبیات برای او جنبه‌ی تجاری پیدا کرد و دیگر محلی برای جولان افکار فلسفی نبود. چراکه در آن ایام، مردم برای داستان‌های روسی پول خرج می‌کردند. واقعیت امر این است که مشکلات مالی، پدر او را درآورده بود و راهی جز این نداشت. البته نگاهش تجاری بود ولی بلندترین مفاهیم را هم طرح کرد. به نظرم این‌که مفاهیم جدی را بیان می‌کرد، دست خودش نبود. زیست او به گونه‌ای بود که رنج را تا خرخره درک کرده بود و این درد است که باعث می‌شود انسان، خاص بار بیاید. بیچارگان، روایتی متفاوت از فقر اولین رمانش را نوشت‌. «بیچارگان». رمانی کوتاه در قالب مکاتبه در سال 1845. کتابی که باعث شد فیودور جوان خودش را در حمایت مشهورترین نویسندگان روس از جمله «بلیسنکی»، «تورگنیف» و «نکراسوف» ببیند. می‌گویند وقتی «بلیسنکی» کتاب «بیچارگان» را خواند، در اولین مواجهه با فیودور می‌گوید: «هیچ میدانی چه نوشته‌ای؟! تو با بیست سال سن ممکن نیست خودت بدانی!» «داستایوفسکی» 30 سال بعد این صحنه را شگفت‌انگیزترین لحظه حیاتش توصیف می‌کند. به نظرم «داستایفسکی» همچنان‌که همه می‌گویند در رمان‌هایش روایتی از زیسته همان دوره‌ی خودش را داشته است. «بیچارگان» از مصادیق اتم این قصه است؛ قصه‌ی نامه‌نگاری بین دو نفر که آشنایی دوری با هم دارند و در این نامه‌ها از شرایط و سبک زندگی خود می‌گویند که چطور در ساعات روز با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند ولی نمی‌میرند. مردی مسن به نام «ماکار آلکسییویچ» و دختری بسیار جوان به نام «واروارا آلکسییونا» که در همسایگی یکدیگر زندگی می‌کنند، رابطه عاشقانه‌ی توام با احترامی را آغاز کرده‌اند که صرفا در حد همین نامه‌نگاری‌هاست که برای پنهان‌ماندن از دید دیگران، توسط یک مستخدمه برای یکدیگر نامه می‌فرستند. «بیچارگان» روایتی متفاوت از فقر در کف خیابان‌های همه‌ی شهر های جهان است. «داستایفسکی» در این رمان نوع انسان فقیر را به تصویر می‌کشد و معتقدم با اینکه کلیدواژه داستان، فقر است اما هدف نویسنده تقریر وضعیت بد اقتصادی در جهان نیست. به نظرم داستایوفسکی در «بیچارگان» به دنبال این بوده تا بگوید گاهی دغدغه‌ی معاش، انسان را از مفاهیم اصلی دور می‌کند و نباید اینگونه باشد. در واقع داستایفسکی روایتی از جدال واقعیت (فقر در جامعه) و حقیقت (تلاش برای زیست شرافت‌مندانه) دارد.  ناقدان زیادی مدل داستایفسکی را در این رمان، «طبیعت‌گرایی» (ناتورالیسم) و متنی تمام‌قد مخالف «رمانتیسم» قلمداد کرده‌اند ولی به نظرم داستایفسکی آگاهانه این کار نکرده و او به دنبال تقریری از شرایط زندگی خودش بوده‌است. بیچارگان، تمثیلی از وضعیت خود داستایفسکی سابقا گفتم که دو دغدغه اساسی در این ایام داشت. اول خانواده‌اش و دوم مسائل مالی. به این قسمت متن دقت کنید: «چقدر خوب می‌بود اگر الان در خانه بودم! در اتاق کوچکمان می‌نشستم، کنار سماور، همراه اعضای خانواده‌ام؛ محیطمان چقدر گرم می‌بود، چقدر خوب. چقدر آشنا. با خودم فکر می‌کردم چه تنگ مادرم را در آغوش می‌گرفتم. فکر می‌کردم و فکر می‌کردم، و آهسته از فرط دل‌شکستگی گریه می‌کردم، اشک‌هایم را فرو‌می‌خوردم، و همهٔ لغاتی که یاد گرفته بودم از یاد می‌بردم.» من تصور می‌کنم این فضا، حال و هوای بعد از مرگ پدر و مادرش و جدایی از اعضای خانواده است. ما انسان‌ها هر چقد هم خانواده برایمان بد باشد ولی در عمق وجودمان یک نوع امنیتی در فضای خانه احساس می‌کنیم و اگر از آن ها فاصله بگیریم باز هم سایه معنوی آن‌ها در ما احساس می‌شود. اما در زمانی که مرگ بین ما فاصله می‌اندازد، به‌ویژه مرگ پدر و مادر، دچار حس تنهایی غریب و ترس از آینده می‌شویم. حالا این عبارت نویسنده در متن را ببینید: «چه به سرم خواهد آمد، سرنوشتم چیست؟ بدتر از همه این است که هیچ یقینی ندارم، آینده‌ای ندارم، و حتی نمی‌توانم حدس بزنم چه بر سرم خواهد آمد. به گذشته هم می‌ترسم نگاه کنم. گذشته چنان پر از بدبختی است که فقط یادش کافی است تا دلم را پاره‌پاره کند» سراسر این عبارات سردرگمی فاحشی نسبت به این وضعیت آن دوره زندگی‌اش را نشان می‌دهد. به عقیده من در رمان «بیچارگان داستایفسکی» هر جا که فضا را مهیا دیده شروع کرده به تبیین وضعیت خودش بعد از مرگ پدر. من که خیلی نمی‌توانم احساس عینی از دست دادن پدر را مدعی شوم ولی معتقدم حضور پدر حتی با فاصله، کمترین چیزی که برای فرزند دارد، موضوع امنیت روانی است. فقدان پدر اولین ضربه‌ای که به فرزند می‌زند از همین ناحیه است. برای همین است که فیودور این‌گونه دچار تحیر شده و در جای‌جای «بیچارگان» هم این احساس بی‌کسی (از نوع بی‌حامی بودن) را روایت می‌کند. در بخش هایی از «بیچارگان» احساس می‌شود که مطلب بیش از حد کش داده شده است. البته این احساس، به خاطر تصویر ما از شخصیت قدرتمند «داستایفسکی» در دیگر آثارش است. فیودور در بقیه آثارش به حدی انتخاب واژگان دقیق و توضحیحات به جایی دارد که باورش سخت است یک رمان بلند با آن حجم‌های زیادی که او می‌نویسد، کمتر دچار تطویل بی‌جا شده‌باشد. بیماری داستایفسکی ظاهرا در همین سال‌ها غمی جدید بر غم‌های داستایفسکی افزوده می‌شود.  او بیماری صرع می‌گیرد. گروهی معتقدند این بیماری ناشی از مرگ پدرش بوده اما «هلت کار» معتقد است اینگونه نیست. مطابق پیگیری‌ای که من داشتم، متوجه شدم اصل این قصه که ارتباطی میان بیماری صرع او و قتل پدرش بوده، ناشی از همان زندگی‌نامه‌ای است که دخترش نوشته. او در آن نامه این‌گونه می‌گوید: «بنا بر نقل شایع در خانواده، نخستین حمله صرع بر اثر شنیدن خبر مرگ پدر به داستایفسکی دست داد.» و البته طبیعی است که چنین حرفی تلقی به صحت شود؛ چرا که وقتی دخترش اینگونه می‌گوید ما کی هستیم تا در مسائل خانوادگی داستایفسکی عزیز دخالت کنیم. اما مساله این است که این روایت با حرف خود فیودور سازگار نیست. او در نامه‌ای که برای میخائیل برادرش نوشته دقیقا زمانی که از زندان سیبری (حتما با خود می‌گویید زندان این وسط چه میگوید ها؟ کمی صبر داشته باشید. هنوز وارد رنج‌های عزیز فیودور نشدیم. از زندان هم می‌گویم) آزاد شد، در تاریخ 22 فوریه 1854 اینگونه توضیح داده: «بر اثر اختلالات عصبی‌ام دچار حمله صرعی شده‌ام، اما این حملات مکرر نیست.» خب این نامه گویای این است که دلیل صرع هرچه بوده، مرگ پدر نبوده چرا که چندسال بین آن‌ها فاصله هست. متاسفانه آنچه قدر متیقن است این است که نویسنده محبوب ما با بیماری صرع زیست کرده و دردی به دردهای متعدد و مکرر او اضافه شده بود. ای کاش به جای تشکیک در علت بیماری می‌شد در وجود اصل بیماری تشکیک کرد و حتی مطابق سند ضعیفی به این نتیجه رسید که فیودور حداقل صرع نداشت. (فکر کنم دیگر خودم را لو دادم و شما مخاطب عزیز، متوجه عمق علاقه ای من به فیودور شده اید. به من حق بدهید گاهی به صورت کاملا دیوانه‌وار در مورد نویسنده محبوبم آروزهایی بکنم که خلاف واقعیتی که رخ داده، هست) همزاد، تلاشی ناکام «داستایفسکی» بعد از «بیچارگان»، مجدد دست‌به‌قلم می‌شود و «همزاد» را تولید می‌کند. همین اول بگویم در اینجا باز هم قهرمان داستان در قامت یک کارمند فقیر و مفلس ظاهر می‌شود. می‌خواهم علیه علاقه‌ام شورش کنم و صادقانه اعتراف کنم که در نگاه خودم «همزاد»، متن قوی و جان‌داری نبود. همچنان‌که گفته‌شده خوانندگان روسی هم در زمان انتشار این اثر صرفا آن را تلاش بعدی نویسنده‌ی خوش‌ذوق دانسته بودند و استقبال گرمی از آن نشد. هرچند خودش بعدها لاف گزافی در مورد این متن زده است ولی خب بیاید قبول کنیم هر نویسنده گاهی به این حرکات نیاز دارد. به‌هرحال انسان طبیعتا به دنبال پوشش ضعف‌های خود است. برای همین خیلی ناشیانه از توضیحش عبور می‌کنم. بانوی میزبان، روایت عشقی ممنوعه از نوشته‌های او تا 2 سال بعد، «بانوی میزبان» است که روایت عشق ممنوعه مردی روان‌پریش و منزوی (مثل همه مردان داستان‌های داستایوفسکی) به زن شوهرداری است که در طی فرایندی وارد زندگی آن زن و شوهرش می‌شود.  یک نکته بگویم که برای خودم جالب است. به نظرم می‌آید بدبخت‌ترین مردان تاریخ همین مردان داستان‌های داستایفسکی هستند که دچار نوع خاصی از خدازدگی اند. همیشه تحت تأثیر زیست دردمندی که داشته‌اند، جهان برای آن‌ها جز تاریکی نبوده و تمام قصه هم بر پایه‌ی دست و پا زدن‌های آن‌ها برای خروج از آن جهنم است. (از بد حادثه به شکل غریبی احساس می‌کنم اگر قدر مشترک ویژگی‌های مردان این قصه‌ها را در یک نفر تجمیع کنیم، آن فرد می‌شود نویسنده همین متن! این صادقانه‌ترین عبارتی بود که من تا الان داشته‌ام!) اصل داستان مثل همیشه تحلیل شخصیت‌های قصه است و نقطه‌ی قوت کتاب هم همین است ولی شاید برای کسانی‌که به دنبال داستانی واقعی که سر و ته مشخص داشته باشد هستند، خوب نباشد.  شب های روشن، بهترین داستان کوتاه داستایفسکی اما شاید بتوانم بگویم بهترین داستان داستایفسکی تا پیش از ماجراهای سیبری، داستان «شب های روشن» است که در سال 1848 چاپ شد. خالی از لطف نیست همین‌جا بگویم عناوینی که این مرد بر داستان‌های خود می‌گذارد گاهی گویای بخش عمده‌ای از داستان است. نماد اتم و اکمل این عنوان‌گذاری‌ها، «جنایت و مکافات» است و طبیعتا همین «شب های روشن» هم از مصادیق آن است.  «شب های روشن» روایت مردی است باز هم بیچاره و بدبخت و این بار به همه صفات سابق، مظلومیت را هم اضافه کنید. به این دلیل که مثل همیشه پای یک دختر جذاب در میان است و مرد قصه‌ی ما هم که اسمی ندارد و مانند شبحی زندگی می‌کند، به او علاقمند می‌شود ولی متاسفانه نباید از این عشق چیزی بگوید و جالب‌تر اینکه دختر هم دائم از مستاجر سابق خانه‌ی مادربزرگش می‌گوید و به صراحت انتظار و علاقه‌اش به او را بیان می‌کند و من می‌دانم این مرد، چه دل خونی داشته در آن لحظات! در فضای فکری من، این شبح‌گونه بودن برخی شخصیت‌های داستایفسکی اشاره به نکته‌ای دقیق دارد؛ عده زیادی از زنان و مردان این جامعه به گونه‌ای فراموش شده‌اند که انگار هاله‌ای از بودن و نبودن دور آن‌ها را گرفته و دقیقا ماهیت اساسی خود را -که به قول ارسطوی بزرگ، مدنی بالطبع بودن است- از دست داده‌اند. خدا می‌داند گاهی هیچ دردی برای انسان بالاتر از این نیست که احساس کند در جامعه ی خود فراموش شده است! این مرد، عاشق قدم‌زدن در شب‌هاست (دقیقا مطابق حالات راقم این سطور!) به این دلیل که همه کسانی را که در طول روز می دید و به دیدن آن‌ها علاقه داشت، دیگر نبودند (دقیقا نقطه مخالف راقم این سطور، چرا که من به خاطر فرار از دست آدم‌هایی که در طول روز به سراغ من می‌آیند، به شب پناه آورده ام!) این مرد، در آپارتمان خود به تنهایی زندگی می‌کند و  تنها فردی که با او مراوده دارد، زن مسنی است در قامت خدمتکار منزلش. داستایفسکی به طرز عجیبی از زبان این مرد یک واقعیت عمومی را برای انسان‌های دردمند بیان می‌کند. شاید نوعا انسان‌هایی که همزمان هم در ساحتی از اندیشه هستند و جایگاه و تشخصی دارند و هم دچار رنج‌های عمیق هستند، به هر دلیلی به خود اجازه این اعتراف را ندهند که چقدر دوست دارند گاهی با یک جنس مخالف ولو برای چند دقیقه مکالمه‌ای داشته باشند ولی داستایفسکی به راحتی این مطلب را از زبان این مرد به ناستنکا (شخصیت دختر داستان) می‌گوید. او به دختر می‌گوید که چقدر آرزو دارد چند کلامی با یک دختر صحبت کند و از حالات خودش بگوید و توصیفاتی از خودش داشته باشد. به نظرم یکی از الطاف خدا به بندگانش این می‌تواند باشد که اگر از نعمت عشق دوطرفه محروم است، حداقل معشوقی سر راه آدم قرار بدهد که بتوان دقایقی بدون ترس از عواقب گفتگو، با او حرف زد و او هم فقط بشنود و درک کند. همین. حالا شما باید داستان را بخوانید تا اوج عجز این مرد را درک کنید ولی برای اینکه عجالتا تصویری از حال او در برابر آن دختر داشته باشید، می‌گویم که این بیت روایت خوبی است از آن ماجرا: «با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج، حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج...» شاید اگر از من بپرسند بهترین داستان کوتاه داستایفسکی کدام است، بی‌درنگ پاسخ دهم: شب های روشن! دلیلش دقیقا به موضوعی برمی‌گردد که تا داستان را تا آخر نخوانیم دقیقا متوجه آن نمی‌شویم. حالا من برای شما می‌گویم ولی قول بدهید خودتان این داستان را که حجم کمی هم دارد، مطالعه کنید. به یاد دارید در خطوط قبلی از مردانی گفتم که جامعه آن ها را فراموش کرده‌است و آنان تبدیل به شبحی شده‌اند که با اموات فرقی ندارند؟ حالا می‌خواهم بگویم می‌دانید چه چیزی این مرگان را زنده می‌کند؟ قطعا جواب یک کلمه‌ی سه حرفی است. حدس شما چیست؟ ننگ بر آنانی که گفتند پول! بی‌تردید جواب، «عشق» است. ولو عشق یک‌طرفه. حالا چرا یک‌طرفه؟ چون «شب های روشن» توصیفی غریب از یک عشق واقعی و مردانه و یک طرفه هست. دوست دارم خط به خط این داستان را روایت کنم و در موردش بنویسم ولی دلم نمی‌خواهد بیش از این، داستان را لو بدهم و به قول شما جوان‌ها اسپویلش کنم. داستایفسکی و قصه غریب عشق در دل روسیه اما بگذارید کمی دیگر از این قصه‌ی غریب عشق در دل روسیه بگویم. همیشه فکر می‌کردم ایرانیان در روایت عشق به غایت هنرمند و قدرتمند هستند؛ چه در حوزه شعر چه در فضای ادبیات. احمد ِ عزیز مثال نابی برای آن است. شاملو را می‌گویم. بعید می‌دانم دیگر کسی بتواند آنگونه که احمد‌، آیدای خود را صدا می‌زد، صدا بزند. خطابات عاشقانه احمد تا ابد بر تارک تاریخ عشق می‌درخشد. یا قصه‌ی عشق آیدین و سورملینا در «سمفونی مردگان» و یا سیاسی‌ترین عشق تاریخ معاصر، عشق فرنگیس و استاد ماکان در قصه جذاب «چشم هایش». این‌ها تصورات من بود تا پیش از آشنایی با «شب های روشن». البته رمان دیگری از ادبیات سوئد هست که بی‌تردید عنوان مظلوم‌ترین عاشقانه تاریخ ادبیات اروپا را دارد و آن هم رمان  «تصرف عدوانی» است. بعید می‌دانم از اهالی روستای عشق کسی باشد که این رمان را نخوانده باشد. به هر حال اگر کسی «تصرف عدوانی» از «لنا آندرشون» را با آن ترجمه قیامت ِ «سعید مقدم» نخوانده، قطعا از ما نیست. القصه «شب های روشن» که روایت چند شب گفتگوی آن مرد با ناستنکا است، از ابتدا بنا بر این می‌شود که عشقی رخ ندهد ولی این مرد عاشق‌پیشه، یکی دو شب بر عهد خود می‌ماند و بعد متوجه می‌شود قافیه را باخته و وارد جهان دیگری شده‌است. اما متاسفانه حق اظهار آن را نداشت. گفتم که آن دختر عاشق مستاجر مادر بزرگش شده و الان منتظر است که او برگردد. اما مردانگی‌ای که این مرد می‌کند، از جنس ایثارهای عاشقانه‌ی اصیل شرقی است که نشان می‌دهد روسیه و مردان آن حتی زمانی که شوروی خوانده می‌شدند، از شرقی‌های اصیل بودند و حداقل در وادی عشق هیچ نسبتی با اروپایی‌های سردمزاج و سوسول ندارند. این مرد در یک حرکت مجنون‌وار دست‌به‌قلم می‌شود و به معشوقه ناستنکا به قصد کمک به او نامه می‌نویسد و به دست خودش گور خود را می‌کند. دقیقا یاد این شعر افتادم: «درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد، بگذاری برود! آه... به اصرار خودت! بگذاری برود در پی خوشبختی خود، و تو لذت ببری از غم و آزار خودت درد یعنی بروی، دردسرش کم بشود، بشوی -عابرِ آواره ی- افکار خودت اینکه سهم تو نشد درد کمی نیست ولی، درد یعنی بزنی دست به انکار خودت...!» آه از حال فیودور که من مطمئنم خودش در زیست شخصی‌اش دچار یک عشق یک‌طرفه بوده که توانسته این قصه‌ی غریب را خلق کند. مگر می‌شود زیست عاشقانه نداشت و اینگونه از آن روایت کرد؟ معاذالله. اگر یادتان نرفته باشد ابتدای متن از هم‌کلاسی فیودور گفتم که عشق فیودور به او جهانش را تسخیر کرده بود و تا امروز هم مشخص نشد که حتی جنیست او چیست. ای بسا «شب های روشن» اقتباسی از آن داستان شخصی داستایفسکی باشد. ماجرای زندان رفتن داستایفسکی برگردیم به قصه‌ی خود داستایفسکی. احتمالا در ذهنتان مانده که ماجرای زندان‌رفتن داستایفسکی با آن روحیات گوشه‌گیر و منفعل در زیست اجتماعی چه بوده و چگونه سر از زندان‌های روسیه در آورده است. همین اول کلکش را می‌کنم و سر راست به شما می‌گویم که جرم فیودور، فعالیت سیاسی به همراه عده‌ای از نویسندگان مطرح بوده. حالا قصه را برایتان روایت می‌کنم. «داستایوفسکی» بعد از نوشتن «بیچارگان» به شهرت زیادی رسید و به تبع آن در مجامع علمی و ادبی در کنار شخصیت‌های کلان آن روز حاضر می‌شد. میزبان یکی از این محافل، فردی بود به اسم «پتراشفسکی» که کارمند وزارت خارجه بود و از منتقدان ادبی آن روزگار. او هفته‌ای یک‌بار دوستان و همدلانش را برای تبادل نظر در هر بابی از ابواب جامعه، به خانه خود دعوت می‌کرد و تمرین رفتارهای روشنفکرانه مثل «چای‌خوردن پشت هم» و «سیگار را با سیگار روشن‌کردن» و «بیان عبارات اعتراضی علیه حاکیمت بدون هیچ عملی» داشتند! فیودور بعدها اعضای این محفل را این‌گونه توصیف می‌کند: «ارضای شهوت مختصرشان به بازی نقش آزادی خواه!» اساس مباحثه نشست‌های خانه‌ی پتراشفسکی مباحث مارکسیستی به‌ویژه مفاهیم سیاسی این فکر بود. در همین ایامی که این محفل هفتگی برپا می شد، در فرانسه انقلابی صورت می‌گیرد و در فوریه 1848 تخت فرمانروایی «لویی فلیپ» به زباله‌دان تاریخ می‌پیوندد. «نیکلای اول» پادشاه روسیه، (همان کره‌خری که عهدنامه ترکمنچای با ایران در زمان او امضا شد!) از ترس اینکه مبادا او هم نسبتی با سطح آشغال تاریخ پیدا کند، فرمانی داد که هر گروه و شخصی که نسبتی ولو کم رنگ با کمونسیت‌ها دارند، مورد عنایت نیروهای امنیتی قرار بگیرند و گروه پتراشفسکی که کله همه‌ی اعضایشان بوی قرمه سبزی می‌داد زیر چتر دستگاه اطلاعاتی می‌روند. این محفل دیگر جذابیتی برای اعضا نداشت و اعضا بی‌خبر از چتر اطلاعاتی حاکمیت به دنبال فعالیت جدید بودند و به همین دلیل در خانه‌ی جدیدی محفل می‌زنند. فیودور و میخاییل از اعضای این محفل جدید بودند.در این محفل قرار بر انجام برنامه عملیاتی شد که حداقل یک فرقی با محفل سابق داشته باشند. قرار شد که دستگاه چاپی تهیه کرده و مقالات اعضا را علیه وضعیت حاکم چاپ و پخش کنند و این دقیقا همه آن چیزی بود که کمیسون تحقیق علیه این گروه پیدا کرده بود.  نمی‌دانم از حسن یا قبح حادثه، فیودور عزیز از فعالین اصلی در جریان دستگاه چاپ بود. اما خوشبختانه وقتی که این گروه دستگیر می‌شوند هیچ اثری از دستگاه پیدا نمی‌شود. چراکه قبلش به هر دلیلی دستگاه از محلش خارج شده بود که اگر اینگونه نمی‌شد معلوم نبود که امروز ما برای تسکین دردها و رنج‌های آمیخته با گوشت و پوست و استخوانمان، به کدام متن رجوع می‌کردیم. چراکه با پیداشدن دستگاه، احتمال اعدام فیودور عزیز هم بالا می‌رفت و به تبع آن «جنایت و مکافات» و «شیاطین» و «ابله» و «برادران کارامازوف» نداشتیم. اما اگر در باب محفل دوم، شانس با فیودور یار بود ولی در باب سابقه محفل پتراشفسکی بسیار بدشانس بودند. چراکه آمار اعضای آن و مباحث مطرح‌شده، داده شده بود و سران آن محفل که 34 نفر بودند و برادران داستایفسکی هم جزئی از آنان بودند را دستگیر کردند. فیودور عزیز دقیقا 8 ماه در قلعه پطروپاول در وضعیتی شبیه به حبس انفرادی به سر برد. حال فیودور را شاید این دو بیت نشان بدهد: «هر روز غم تازه تری آمد و نگذاشت، دنبال غم کهنه‌ی دیروز بگردیم! ما حنجره در حنجره در حنجره بغضیم، ما آینه در آینه در آینه دردیم!» زندان خودش دردی است مستهلِک. وای اگر زندانی سیاسی باشد. فقط خدا می‌داند که یک ساعتش هم زیاد است. چرا که برای فعال سیاسی مهم‌ترین داشته بشری، آزادی است و شما فکر کنید تمام هستی‌تان را ازتان بگیرند، چه می‌ماند؟ قطعا چند پاره استخوان. در چهار ماه اول که مشغول تحقیق بودند و بعد عده‌ای را آزاد کردند. میخائیل جز آنان بود. نهایتا بقیه که شامل 23 نفر بود من جمله فیودور را به دادگاه فرستاند.  جنایت و مکافات، حکایتی از رنج داستایفسکی برای اینکه بدانیم این مدت چه اثری بر روح و روان این مرد رنجور گذاشت، کافی است سراغ «جنایت و مکافات» برویم و قسمت‌های مربوط به کشکمش‌های طولانی میان راسکولنیکوف و کاراگاه زوسیموف را بخوانیم. از جنگ‌های درونی راسکولنیکوف، در لحظاتی گفتگو با بازجوی خود است در باب اینکه چقدر از حرف‌های من را باور می‌کنند؟ چقدر از خطاهای او آگاه هستند؟ اصلا بهتر نیست اعتراف کند و تمام؟ اما آیا اعتراف کند مساله حل می‌شود؟ و هزار اما و اگر که با طرح هرکدام تکه‌ای از روح آن مرد ناتوان و خسته را می‌جوید. جنگ‌های درون روح و مغز او که تنها کشته‌ی آن نه راسکولنیکوف که خود فیودور بود‌. صدور حکم اعدام برای داستایفسکی نهایتا حکم اعدام برای 21 یک نفر صادر می شود. بعد از مدت کوتاهی محکومین را بدون هیچ توضیحی به محلی در ملأ عام برای اجرای فرمان اعدام می‌برند. حکم اعدام قرائت می‌شود و کشیش هم آنان را به اعتراف فرا می‌خواند. سه تن از آن‌ها را به چوبه‌ی دار می‌بندند. سربازان تفنگ‌به‌دست آماده شلیک می‌شوند. تا این لحظه هرکدام از آن‌ها ده بار مردند و از نو زنده شدند. به یک‌باره پیک دربار می‌رسد و خود را حامل فرمان عفو ملوکانه جناب نیکلای اول معرفی می‌کند و محکومین را به سلول ها برمی‌گردانند. حالا فکر می‌کنید ماجرا چه بود؟ بعد از صدور حکم، رأی به محضر پادشاه می‌رسد و در کش و قوسی نهایتا احکام اعدام هرکدام به نحوی تقلیل پیدا می‌کند. مثلا پتراشفسکی به حبس ابد با اعمال شاقه محکوم می‌شود. اما قرار گذاشته بودند که حکم اعدام به صورت نمایشی اجرا شود. ننگ بر صادرکننده این حکم. که اگر اعدام می‌شدند بهتر بود. داستایفسکی تا زنده بود از رنج آن روز نوشت.  ابله و مسئله اعدام وخامت حال فیودور هیچ‌گاه قابل درک نیست مگر اینکه به رمان «ابله» رجوع کنیم و از زبان قهرمان داستان که مشیکین است بخوانیم: «اعدام انسان به جرم قتل، مجازاتی بس فراتر از خود جنایت است. اعدام‌شدن بس وحشتناک‌تر از کشته‌شدن به دست راهزنی است. در کشته‌شدن به دست راهزن، انسان تا لحظه‌ی آخر امید دارد که به نحوی فرار کند اما در اعدام این آخرین امید که مرگ را ده‌ها بار آسان‌تر می‌کند، گرفته می‌شود. حکمی که قطعی داده شده است و بزرگ‌ترین شکنجه در همین یقین است که می‌دانید راه گریزی از آن نیست. و از این شکنجه بزرگ‌تر بر روی زمین نیست. چه کسی می‌تواند ادعا کند طبیعت بشری توان تحمل این شکنجه را دارد بی‌آنکه دیوانه شود؟ این خوارکردن تصور ناپذیر و غیرلازم، چرا؟» می‌دانید که فیودور رنجور ما از چه سخن می‌گوید؟ می‌دانید این مرد چه رنجی از آن لحظه با خود داشت که تا آخر عمر از آن می‌گفت؟ بعید میدانم بدانید. حقیقتا هیچ دردی بالاتر از این نیست که حکم گناه‌کار بودن تو را امضا کنند و بر سر تو فریاد بزنند و تو فقط یک کنش بیشتر نداشته باشی و آن پذیرش گناه است. وای از لحظاتی که هیچ امیدی برای رهایی نداری. خدا می‌داند رو به رو شدن با لحظه خوار شدنی که داستایفسکی از آن نام می‌برد، نمی‌ارزد به زندگی در این دنیا. تصور نکنید این خوار شدن حتما باید پای اعدام در ملأ عام باشد آن هم  به جرم سیاسی. گاهی در مراودات عادی با دیگران به جرمی متهم می شوی که واقعیت ندارد. حالا شاید خطایی هم کرده باشی (مثل داستایفسکی) ولی قطعا خطا به حجم مجازاتی که برای شما نوشته‌اند نیست و چون ظواهر علیه شماست هیچ کاری از دستتان بر نمی‌آید.  در برابر حجم اتهامات که نه، در برابر حجم ناتوانی که احساس می‌کنید، خوار می‌شوید و قطعا کار انسان شرافتمند در همین نقطه تمام است. نقطه‌ای که فروپاشی درونی آن از فروپاشی شوروی سهمگین‌تر است و ایضا غمگین‌تر.   دیگر نمی‌خواهم نوشتن در باب فیودور و آثارش را ادامه دهم. یا قلم ناتوان است یا خودم. می‌دانم شاید انتظار این است که متن‌های اصلی داستایفسکی مثل «برادران کارامازوف» و «جنایت و مکافات» و «ابله» را روایت کنیم ولی قطعا بررسی آن‌ها فرصتی دیگر می‌طلبد‌. فقط همین مقدار بگویم اگر خواهان این هستیم که پیش از مواجهه‌شدن با دردهای بزرگ بشری، با آن درد و رنج‌هایی که انسان را از بودنش پشیمان می‌کند -که قطعا برای عده‌ای از ما رخ داده یا میدهد- رو به رو شویم باید سراغ متن‌های فیودور را بگیریم و بخوانیم. چه آنکه اگر هنوز با این رنج‌ها رو به رو نشدیم، تمرینی باشد برای وقت رو به رو شدن و اگر دچار این‌گونه رنج‌ها بوده‌ایم، تسکینی باشد بر آن‌ها. به قلم «مهران بوذری»کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
زندگی و آثار هاروکی موراکامی
زندگی و آثار هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی؛ نویسنده دونده هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی شناخته‌شده‌ای است که معرفی‌‌کردن او کار آسانی نیست. درباره زندگی شخصی او اطلاعات چندانی در دسترس نیست. نه اینکه گمنام باشد و یا زندگی او، وجهی پنهانی داشته یا در هاله‌ای اسرار‌آمیز باشد. اما از آنجا که چندان به مصاحبه تن در نمی‌دهد، از زندگی خصوصی او تنها اطلاعاتی کلی می‌دانیم؛ چیزهایی نه آنچنان خصوصی یا صمیمانه.  هاروکی موراکامی، پس از جنگ جهانی دوم و در دوره انفجار جمعیت در قرن بیستم، در سال 1949 به دنیا آمد. مادرش دختر تاجری از اوساکا بود و پدرش راهبی بودایی که عمیقا از جنگ دوم چین و ژاپن تاثیر گرفته و دچار تروما شده بود. چیزی که در‌ نهایت بر شخصیت و آثار هاروکی موراکامی نیز، تاثیر گذاشت. هر دو آن‌ها اهل ادبیات بودند و ادبیات ژاپنی را آموخته بودند. از همین‌رو، هاروکی موراکامی از کودکی با ادبیات و داستان مانوس بود.  موراکامی، نویسنده بزرگ ژاپنی هاروکی موراکامی مانند دیگر نویسنده بزرگ ژاپن؛ کوبو آبه، از کودکی تحت تاثیر فرهنگ غرب و همچنین موسیقی و ادبیات روسیه بود. هاروکی موراکامی با خواندن آثار نویسندگانی چون فرانتس کافکا، گوستاو فلوبر، فئودور داستایوفسکی، چارلز دیکنز و ... دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشت و در نتیجه، زیست ذهنی او در کشمکش با آثار آنان شکل یافت. شاید به همین دلیل باشد که آثار هاروکی موراکامی از وجهی برخوردار شد که از سوی هم‌وطنان ژاپنی‌‌اش به ژاپنی نبودن، متهم شد.  هاروکی موراکامی؛ این نویسنده بزرگ ژاپنی که صاحب چندین و چند جایزه ریز و درشت ادبی مانند جایزه مهم فرانتس کافکا و جایزه جهانی فانتزی شده است، تا 29 سالگی که اولین رمانش را نوشت، هیچ چیز ننوشته بود. کمتر کسی است که این جمله او را نشنیده باشد: «من قبل از آن چیزی ننوشته بودم و یک شخص معمولی بودم، یک کلاب جاز داشتم و هیچ نوشته‌ای خلق نکرده بودم.» اما یک روز در حین تماشای یک بازی بیس‌بال، ایده رمان «به آواز باد گوش بسپار» به هاروکی موراکامی الهام شد. ایده‌ای که او را وادار به نوشتن کرد و نه‌تنها جایزه گونزو را که متعلق به نویسندگان جدید است، در همان سال برایش به ارمغان آورد، بلکه راه هاروکی موراکامی را به دنیای نویسندگان گشود و به‌زودی او را در جرگه مهم‌ترین نویسندگان معاصر جهان قرار داد. هاروکی موراکامی، در 33 سالگی دویدن را نیز آغاز کرد و دو، نه تنها بخش مهمی از زندگی او شد بلکه آثار هاروکی موراکامی را نیز  تحت تاثیر قرار داد. تا جایی که در کتاب «از دو که حرف می‌زنم، از چه حرف می‌زنم» هاروکی موراکامی به مقایسه نوشتن و دویدن می‌پردازد. اکنون، او یک دونده ماراتن است.  هاروکی موراکامی و جهان‌های جادویی‌اش هاروکی موراکامی پس از نوشتن سه‌گانه موش؛ «به آواز باد گوش بسپار» در 1979، «پین‌بال، 1973» در 1980 و «تعقیب گوسفند وحشی» در 1982، دست به خلق جهانی فانتزی و شبه رویا در کتاب «سرزمین عجایب بی‌رحم و ته دنیا» زد. اثری که عناصر جادویی کارهای هاروکی موراکامی را به سطح تازه‌ای آورد.  آثار هاروکی موراکامی، به‌ویژه برای خلق جهان‌های جادویی و فانتزی شناخته شده است. جهان‌هایی که جادو و واقعیت در کنار یکدیگر و همگام پیش می‌روند و خواننده، عناصر جادویی را چیزی غیرواقعی و نامتعارف قلمداد نمی‌کند؛ چیزی از آن نوع که در رئالیسم جادویی تجربه می‌کنیم. برای مثال در رمان بی‌نظیر «کافکا در کرانه» که هاروکی موراکامی برای آن، برنده جایزه جهانی فانتزی در سال 2006 شد، حتی بارش ماهی از آسمان و حرف زدن ناکاتا با گربه‌ها باعث نمی‌شود که خواننده احساس کند امری غیرعادی و باورنکردنی در حال رخ دادن است؛ بلکه آن هم پیشامدی است که ممکن است در جایی از این جهان رخ دهد. نویسندگان الهام بخش بر هاروکی موراکامی همانطور که پیشتر آمد، هاروکی موراکامی با آثار نویسندگانی چون تئودور داستایوفسکی، چارلز دیکنز، گوستاو فلوبر، فرانتس کافکا و ... بزرگ شد؛ در نتیجه نمی‌توان تاثیر آن‌ها را بر او نادیده گرفت.  با این‌حال به نقل از سایت رسمی هاروکی موراکامی، مهم‌ترین نویسندگانی که الهام بخش آثار هاروکی موراکامی بوده‌اند ریموند چندلر، کرت وانه‌گت و ریچارد براتیگان بوده‌اند. ریموند چندلر، از نویسندگان بزرگ ژانر جنایی و پلیسی بود. اقتباس‌های سینمایی زیادی نیز از آثار او ساخته شده است که شاید مهم‌ترین آنها خواب گران باشد. وانه‌گت نیز نویسنده‌ای آمریکایی است که آثاری علمی-تخیلی با مایه‌ای از طنز سیاه دارد. سلاخ‌خانه شماره پنج را می‌توان شناخته شده‌ترین اثر او دانست. ریچارد براتیگان، نویسنده و شاعر آمریکایی دیگر نویسنده الهام‌بخش آثار هاروکی موراکامی، تحت تاثیر جنبش بیت بود. او در ایران بیشتر با آثاری چون اتوبوس پیر، کلاه کافکا و بارش کلاه مکزیکی؛ یک داستان ژاپنی شناخته می‌شود. گرچه مهم‌ترین اثر او رمان صید قزل‌آلا در آمریکا است.  البته خود هاروکی موراکامی از سه نویسنده دیگر به عنوان نویسندگان فعالی که در حال حاضر به آنها و آثارشان علاقه دارد نام برده است. کازئو ایشی‌گورو نویسنده ژاپنی رمان‌های «غول مدفون» و «کلارا و خورشید»، کورمک مک‌کارتی نویسنده آمریکایی رمان جایی برای پیرمردها نیست و برنده جایزه پولیتزر و در نهایت، داگ سولستاد، نویسنده نروژی که جوایز ادبی متعددی را از آن خود کرده است.  سبک نگارشی آثار هاروکی موراکامی بیشتر آثار هاروکی موراکامی از زبان اول شخص روایت می‌شود و در سنت رمان نویسنده‌محور ژاپن یا I-novel  قرار می‌گیرد. I-novel یکی از گونه‌های ادبی ژاپن است که بر اساس دریافت ژاپنی‌ها از ژانر ناتورالیسم در دوران میجی، شکل گرفت. این‌گونه سبک ادبی بعدها بر ادبیات سایر کشورهای آسیایی نیز تاثیر گذاشت. I-novel گونه‌ای رمان اعترافی به حساب می‌آید و رویدادهای داستان به زندگی و جامعه خود نویسنده مرتبط است. از دیگر نویسندگان مهم ژاپن در این سبک، اوسامو دازای است.  درون‌مایه‌های آثار هاروکی موراکامی o    تنهایی و انزوای مدرن: شاید این مهم‌ترین درون‌مایه آثار هاروکی موراکامی باشد. شخصیت‌های داستان‌های او اغلب، افرادی منزوی هستند که در دنیای شهری و مدرن ژاپن احساس تنهایی می‌کنند. برای مثال کاراکترهای اصلی در دو کتاب «کافکا در کرانه» و «جنگل نروژی» در عین زندگی در شهر، از جامعه فاصله دارند. o    حرکت در مرز خیال و واقعیت: هاروکی موراکامی آنقدر استادانه جهان واقعی و سوررئال را در هم می‌آمیزد که خواننده گمان باورپذیر نبودن را هم نمی‌برد. پیشامدهای غیرواقعی آثار هاروکی موراکامی، واقعیتی باورپذیر را برای خواننده شکل می‌دهند. برای مثال در «سرزمین عجایب بی‌رحم و ته دنیا»، «کافکا در کرانه» و «1Q84» مرز میان واقعیت و رویا مبهم می‌شود.   o    عشق و روابط انسانی: عشق از درون‌مایه‌های بسیار برجسته در آثار هاروکی موراکامی است. او روابط عاشقانه پیچیده و گاه حتی غیرممکن را تصویر می‌کند. برای مثال در رمان «جنگل نروژی»، عشق با فقدان و مرگ درآمیخته است. o    موسیقی و فرهنگ پاپ: حضور موسیقی به‌ویژه موسیقی جاز و کلاسیک در آثار هاروکی موراکامی پررنگ است. کتاب «رقص، رقص، رقص» نمونه‌ای است که در آن موسیقی نقشی محوری دارد. o    جست‌وجوی هویت: قهرمانان آثار هاروکی موراکامی اغلب در جست‌وجوی معنا و هویت خود هستند. این درون‌مایه در رمان «کافکا در کرانه» به اوج خود می‌رسد. o    تاثیر تاریخ و ترومای جمعی بر زندگی معاصر: رویدادهای تاریخی بازتاب عمیقی در آثار هاروکی موراکامی دارند و او به طور مکرر به رویدادهای تروماتیک تاریخ ژاپن می‌پردازد: - قتل عام نانجینگ در رمان «سرگذشت پرنده کوکی» - حمله گاز سارین در متروی توکیو در کتاب «زیرزمین» - شورش‌های دانشجویی دهه 1960 در «1Q84»  - بمباران اتمی و پیامدهای آن در چندین اثر مختلف در آثار هاروکی موراکامی، این رویدادهای تاریخی، با تجربیات شخصی شخصیت‌ها درهم می‌آمیزد و نشان می‌دهد که چگونه تاریخ در زندگی روزمره مردم حضور دارد؛ حتی اگر به طور مستقیم آن را تجربه نکرده باشند.  o    شمنیسم و معنویت شرقی: سنت‌های شمنی و معنویت شرقی در آثار هاروکی موراکامی از درون‌مایه‌های تکراری است. به ویژه در «کافکا در کرانه» و «1Q84» این عناصر کاملا برجسته هستند. درواقع ترکیب دو درون‌مایه اخیر در آثار هاروکی موراکامی، به او اجازه می‌دهد تا از طریق تجربیات معنوی و ماورایی، راهی برای التیام زخم‌های تاریخی، بیابد.  لیست کتاب‌های هاروکی موراکامی در این قسمت مروری اجمالی خواهیم داشت بر آثاری که از هاروکی موراکی منتشر شده است. برای آن دسته از آثار هاروکی موراکامی که در ایران ترجمه نشده‌اند، از عناوین انگلیسی آن‌ها استفاده شده است. رمان‌های هاروکی موراکامی 1)    به آواز باد گوش بسپار 2)    پین‌بال، 1973 3)    تعقیب گوسفند وحشی 4)    دنیای عجیب بی‌رحم و ته دنیا 5)    جنگل نروژی / چوب نروژی 6)    رقص، رقص، رقص 7)    جنوب مرز، غرب خورشید 8)    تاریخچه پرنده کوکی 9)    دلدار اسپوتنیک 10)    کافکا در کرانه / کافکا در ساحل 11)    بعد از تاریکی 12)    1Q84 13)    سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش 14)    کشتن کمانداتور 15)     شهر و دیوارهای نامطمئنش 16)    The Strange Library (رمانی کوتاه برای بچه‌ها) مجموعه داستان‌های کوتاه هاروکی موراکامی 17)     Let's Meet in a Dream  (اثری مشترک) 18)    فیل ناپدید می‌شود 19)     بعد از زلزله 20)    بید کور، زن خفته 21)    مردان بدون زنان 22)    اول شخص مفرد 23)    Birthday Stories (مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه درباره تولد که هاروکی موراکامی از نویسندگان مختلف جمع‌آوری کرده است. یکی از داستان‌های مجموعه تولد، متعلق به هاروکی موراکامی است.) مقالات و آثار غیرداستانی هاروکی موراکامی 24)    Walk, Don't Run 25)     Rain, Burning Sun (Come Rain or Come Shine) 26)     Portrait in Jazz 27)     زیرزمین  28)    Portrait in Jazz 2 29)     وقتی از دو حرف می‌زنم، از چه حرف می‌زنم؟ 30)     It Ain't Got that Swing (If It Don't Mean a Thing) 31)     Absolutely on Music: Conversations 32)     هاروکی موراکامی به دیدار هایائو کاوای می‌رود. 33)     What Is There to Do in Laos? 34)     Abandoning a Cat: Memories of my Father 35)     Murakami T: The T-Shirts I Love 36)     An Accidental Collection 37)     Novelist as a Vocation معرفی بهترین کتاب های هاروکی موراکامی بسیار بدیهی است که در این مقاله کوچک نمی‌توان به همه آثار هاروکی موراکامی پرداخت و درباره‌شان صحبت کرد. از این‌رو تنها چند عنوان از بهترین آثار هاروکی موراکامی را معرفی می‌کنیم. این چند عنوان، از میان گونه‌های مختلف آثار او انتخاب شده است. 1. کافکا در کرانه یکی از بهترین آثار هاروکی موراکامی، رمان جذاب «کافکا در کرانه» است که نخستین بار در سال 2002 به زبان ژاپنی و در سال 1386 به فارسی ترجمه و منتشر شد. رمان «کافکا در کرانه» که در ژانر فانتزی و رئالیسم جادویی قرار می‌گیرد، توانست جایزه جهانی فانتزی را در سال 2006 برای هاروکی موراکامی به ارمغان آورد. این رمان یکی از پیچیده‌ترین آثار هاروکی موراکامی است. «کافکا در کرانه» دو خط داستانی دارد که به موازات هم پیش می‌روند و روایت را شکل می‌دهند. یکی از این خطوط داستانی، روایت زندگی پسربچه‌ای 15 ساله است با نام غیرعادی کافکا که داستان از زبان او روایت می‌شود. کافکا، با ذهنی هدفمند و اراده‌ای قوی، همراه با دوست خیالیش که آن را پسر زاغی می‌نامد، از خانه فرار می‌کند تا جلوی سرنوشت محتومش را بگیرد. اما این، سفری ادیپ‌وار برای کافکا است و فرارش از سرنوشت، دویدن به آغوش آن است. او در این سفر درگیر ماجرای قتلی می‌شود که خود نمی‌داند در کجای آن ایستاده است؛ و خواننده نیز. روایت دوم، داستان زندگی ناکاتا است. پیرمرد کم‌هوشی که در اثر حادثه‌ای فراطبیعی در زمان کودکیش، توان ذهنیش را از دست داده است اما درعوض توانایی صحبت کردن با گربه‌ها را به دست آورده. ناکاتا این مهارت غریبش را تبدیل به راهی برای کسب درآمد کرده است. اما او نیز در پی یافتن گربه‌ای، پا به سفری می‌گذارد که شرایط عجیب و غریبی را پیش می‌آورد. این دو خط داستانی گرچه جدا از هم روایت می‌شوند و ارتباط مشخصی با یکدیگر ندارند، اما خواننده سایه هریک از این دو روایت را بر دیگری، احساس می‌کند. روایت‌هایی که شاید در دو جهان متفاوت پیش می‌روند اما به گونه‌ای فهم ناشدنی در هم تنیده‌اند.  عنوان «کافکا در کرانه» از آثار هاروکی موراکامی، ترکیب جالب توجهی است. هایائو کاوای، روانشناس مکتب یونگی ژاپنی که به عنوان پدر روانشناسی تحلیلی و بالینی ژاپنی شناخته می‌شود، معنای ویژه‌ای در این نام گذاری دیده است. زیرا کافکا که در نسخه ژاپنی؛ kafuka، خوانده می‌شود می‌تواند ترکیبی از ka به معنای خوب یا ممکن و fuka به معنای بد یا ناپذیرفتنی باشد. کاوای معتقد است که این امر، وضعیتی بینابین به کتاب بخشیده است.  این نکته هوشمندانه‌ای است که در رمان «کافکا در کرانه» از آثار هاروکی موراکامی، به کار گرفته شده است. زیرا وضعیت معلق میان فرهنگ غرب (کافکا) و فرهنگ شرق (کافوکا) و هویت اصلی و هویت جدید را به خوبی نشان می‌دهد. شخصیت کافکا تامورا در چندین حالت بینابینی قرار دارد. کافکا/کافوکا، میان نوجوانی و بزرگسالی، میان جهان واقعی و جهان موازی/ رویایی، میان گذشته و آینده و میان اراده و هویت فردی‌اش و پیشگویی که درباره‌اش شده معلق است. گویی هاروکی موراکامی از این چندلایگی استفاده کرده است تا درون‌مایه اصلی رمان را که معلق بودن میان وضعیت‌های مختلف است، بیان کند. «کافکا در کرانه» در میان آثار هاروکی موراکامی، رمان پیچیده‌ای است که ذهن شما را به چالش می‌کشد. هاروکی موراکامی خود در مصاحبه‌ای، راه فهم معماهای این رمان را چند بار خواندن آن دانسته است. با این حال «کافکا در کرانه» رمان سخت‌خوانی نیست. شما به راحتی می‌توانید بر کتاب سوار شده و خود را به روایت نفس‌گیر آن بسپارید.    2. جنگل نروژی رمان «جنگل نروژی» یکی دیگر از آثار هاروکی موراکامی است که به زیبایی، کشمکش‌های درونی انسان را در مواجهه با عشق و فقدان به تصویر می‌کشد. عنوان کتاب از یکی از موسیقی‌های گروه بیتلز، گرفته شده است. آهنگ جنگل نروژی که در ابتدای داستان، واتانابه تورو؛ قهرمان رمان را به مرور خاطراتش وا می‌دارد.  «جنگل نروژی» که در سال 1987 منتشر شد، داستان واتانابه را روایت می‌کند که در دبیرستان با کیزوکی؛ صمیمی‌ترین دوستش و نائوکو؛ دختری که کیزوکی با او رابطه دارد، آشنا می‌شود. نقطه عطف داستان، خودکشی کیزوکی در 17 سالگی است. چیزی که زندگی نائوکو و واتانابه را عمیقا تحت تاثیر قرار می‌دهد. آنها را به یکدیگر نزدیک‌تر می‌کند و در عین حال سایه گذشته همیشه بر آن دو سنگینی می‌کند. نائوکو هیچ‌گاه نمی‌تواند از زیر این سایه سنگین خارج شود و واتانابه میان عشق عمیق اما غم‌آلودش به نائوکو و دختری به نام میدوری که بعدتر با او آشنا می‌شود سردرگم است. میدوری دختری سرزنده و مستقل است که در نقطه مقابل نائوکو قرار دارد. رمان «جنگل نروژی» از آثار هاروکی موراکامی، روایت این چالش‌های درونی است. شخصیت‌ها در انتخاب میان مرگ و زندگی، آینده و گذشته، عشق و وفاداری سردرگم هستند و معلق بودنشان میان انتخاب‌های ممکن، جهان روایی داستان را شکل می‌دهد.  در یک معنا، رمان «جنگل نروژی» از یک بحران هویت، در نسل جوان دهه 60 میلادی ژاپن می‌گوید. از دلبستگی به گذشته (سنت) و در عین حال، میل به جهان نو و بهبود اوضاع. شخصیت‌ها میان انتخاب گذشته و آینده، میان انتخاب سنت و مدرنیسم، معلق مانده‌اند. گرچه میل به آینده‌ای تازه دارند اما دلهره وفاداری به گذشته، سایه سنگینی بر سرشان انداخته است و آنان را دچار بحران‌های درونی و هویتی کرده است. واتانابه، نائوکو و میدوری نمایندگان انتخاب‌ها و امکان‌های متفاوت هستند که رابطه‌شان با هم جهان معنایی پیچیده رمان «جنگل نروژی» از آثار هاروکی موراکامی را شکل می‌دهد.   3. از دو که حرف میزنم از چه حرف می‌زنم؟ «ده سال از روزی می‌گذرد که ایده نوشتن کتابی در مورد دویدن برای بار نخست به ذهنم خطور کرد. سال‌ها پشت‌سر هم می‌آمدند و می‌رفتند و من همین‌طور، افکار و طرح‌های گوناگون را یکی پس از دیگری در ذهن مرور می‌کردم بی‌آنکه یکبار هم شده بنشینم و آن‌ها را بنویسم. دویدن موضوعی روشن و مشخص نیست که بتوان راحت از آن نوشت و از آن‌جا که نمی‌دانستم دقیقا از چه می‌خواهم بگویم، کار برایم سخت شده بود.  با این همه لحظه‌ای فرا رسید که تصمیم گرفتم افکار و احساسات خود را در این مورد، صادقانه بر زبان آورم و در این راه نیز جز سبک و روش خودم بر چیزی دیگر تکیه نکنم.» این بریده، بخشی از پیشگفتاری است که در کتاب «از دو که حرف می‌زنم، از چه حرف می‌زنم» از آثار هاروکی موراکامی آمده است.  «از دو که حرف می‌زنم، از چه حرف می‌زنم»، کتابی غیرداستانی در میان آثار هاروکی موراکامی است که در سال 2007 در ژاپن منتشر شد. این کتاب که در گونه شرح‌حال نویسی قرار می‌گیرد، همانطور که از بریده پیشگفتار کتاب برمی‌آید در بیان عواطف و افکار هاروکی موراکامی، پیرامون دویدن و نوشتن است. رابطه دویدن و نویسندگی در زندگی شخصی، تجربیات هاروکی موراکامی از شرکت در ماراتن‌ها، چگونگی تبدیل شدن او به دونده و نویسنده و نظم و انضباطی که هر دو فعالیت نیاز دارند، از موضوعات اصلی این کتاب از آثار هاروکی موراکامی است. کتاب «از دو که حرف می‌زنم، از چه حرف می‌زنم» ترکیبی است از خاطرات شخصی، تأملات فلسفی و بینش‌های نویسندگی هاروکی موراکامی و توصیف تجربیات ورزشی. هاروکی موراکامی با مقایسه نویسندگی و دوندگی در این کتاب، آن‌ها را دو روی یک سکه می‌داند که هر دو نیاز به نظم، تحمل تنهایی و انزوای طولانی دارند. در میان آثار هاروکی موراکامی، کتاب «از دو که حرف می‌زنم، از چه حرف می‌زنم» به عنوان یک راهنمای شخصی برای خودانضباطی شناخته می‌شود و دیدی متفاوت از رابطه ذهن و بدن به خواننده می‌بخشد.    4. اول شخص مفرد همانطور که پیشتر گذشت، در میان آثار هاروکی موراکامی علاوه بر رمان‌ها، داستان‌های کوتاه هم وجود دارد. «اول شخص مفرد» نام یکی از این مجموعه داستان‌های کوتاه است که نخستین بار در سال 2020 به عنوان یک مجموعه به چاپ رسید.  «اول شخص مفرد» شامل 8 داستان کوتاه است که همگی همانطور که از عنوان مجموعه پیداست از زبان اول شخص، روایت می‌شوند. این داستان‌ها به جز داستان اول شخص مفرد پیش از این در مجله ادبی بونگاکوکای منتشر شده بودند. داستان‌ها شامل این عناوین است: 1)    خامه 2)    بر بالین سنگی 3)    چارلی پارکر، بوسا نووا می‌نوازد 4)    با بیتلز 5)    اعترافات میمون شیناگاوایی 6)    کارناوال 7)    مجموعه اشعار یاکولت سوالوز 8)    اول شخص مفرد این مجموعه داستان کوتاه، در ایران توسط نشرهای مختلف به چاپ رسیده است. دو نشر نوژین و خوب هر 8 عنوان را در مجموعه‌ منتشره خود، قرار داده‌اند. اما انتشارات چشمه با کنار گذاشتن داستان بر بالین سنگ، تنها 7 داستان از این آثار هاروکی موراکامی را در مجموعه خود دارد.   5. شهر گربه ها «شهر گربه‌ها» عنوان مجموعه گردآوری شده‌ای از داستان‌های کوتاه هاروکی موراکامی است که در ایران توسط نشر نون، منتشر شده است. این مجموعه شامل 5 داستان کوتاه از آثار هاروکی موراکامی است و همه آنها به‌جز داستان شهر گربه‌ها از مجموعه داستان‌های کوتاه «مردان بدون زنان» برداشته شده است. مجموعه شهر گربه‌ها شامل این عناوین است: 1)    شهر گربه‌ها 2)    شهرزاد 3)    سامسای عاشق 4)    کینو  5)    دیروز داستان کوتاه شهر گربه‌ها نیز درواقع گزیده‌ای است از رمان «1Q84» از آثار هاروکی موراکامی که در سال 2011 به‌طور مستقل در مجله نیویورکر منتشر شد. آثار هاروکی موراکامی، با روایتی پر پیچ‌و‌خم اما روان و دلنشین، گزینه خوبی برای کسانی است که خواندن برایشان، راهی برای برون رفت از این جهان روزمره و رنگ زدوده است. راهی برای سر درآوردن در جهانی با شگفتی‌های جادویی که در بطن همین زندگی هر روزه ما جریان دارد. به قلم «قاصدک حسینی»کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
نگاهی به زندگی نامه و کتاب های استاد علیرضا پناهیان
نگاهی به زندگی نامه و کتاب های استاد علیرضا پناهیان
علیرضا پناهیان کیست؟ کمتر کسی است که پیگیر سخنرانی‌های دینی و تربیتی باشد و نام استاد علیرضا پناهیان را نشنیده باشد. سخنرانی‌های استاد پناهیان در هیئات و جلسات مذهبی، از جمله سخنرانی‌های شنیدنی و جذاب است که به ارتقاء فهم دینی ما کمک شایانی می‌کند. استاد پناهیان در سال 1344 در تهران متولد شده و از سال 1356، تحصیلات حوزوی خود را آغاز کرد. او در درس خارج حضرات آیات وحید خراسانی، جوادی آملی، سید محمدکاظم حائری و مقام معظم رهبری حاضر شده است.  علیرضا پناهیان عمدتا مسئولیت کارهای فرهنگی را برعهده داشته و دارد که از جمله آن می‌توان به عضویت در هیئت امنای دانشگاه هنر، مشاوره ریاست نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و انجام امور تبلیغی اشاره کرد. ایشان همچنین مدرسه علمیه دارالحکمه تهران را در سال 1392 تاسیس کرده و به اداره آن مشغول است. موسسه بیان معنوی، ناشر تخصصی آثار استاد پناهیان چند سالی است با تأسیس موسسه بیان معنوی، سخنرانی‌ها و مباحث استاد پناهیان در قالب صوت، فیلم و متن منتشر می‌شوند و همچنین با راه‌اندازی انتشارات بیان معنوی، متن سخنرانی‌های ایشان، به صورت کتاب‌هایی خوشخوان و جذاب در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد. انتشارات بیان معنوی، ناشر تخصصی کتاب‌های استاد علیرضا پناهیان است که در طی این سال‌ها، از ناشران مذهبی پرفروش کشورمان بوده. در این مقاله مروری خواهیم داشت به بهترین کتاب‌هایی که از استاد پناهیان در انتشارات بیان معنوی به چاپ رسیده است. با ما همراه باشید. 8 کتاب از بهترین کتاب های استاد علیرضا پناهیان 1- ناشنیده هایی درباره قدرت و شکوه زن در کلام امام و رهبری کتاب «ناشنیدنی هایی درباره قدرت و شکوه زن در کلام امام و رهبری» تالیف علیرضا پناهیان، در 98 صفحه و توسط انتشارات بیان معنوی به چاپ رسیده است. این کتاب که اکنون چاپ پانزدهم آن در دست است، شامل ناشنیده‌هایی از بیانات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (حفظه الله) درباره ویژگی‌ها و برتری‌های زنان می‌باشد. حضرت امام و مقام معظم رهبری که اسلام‌شناسان واقعی هستند، مکرر در سخنانشان از عظمت زن گفته‌اند؛ از اینکه زن جامعه‌ساز و انسان‌ساز است و مردان به تبع زنان به خیابان‌ها ریخته و انقلاب کردند. امام خمینی (ره) زنان را رهبر نهضت معرفی کرده و خود را خدمت‌گزار آنان می‌داند. اگر دنبال نگاهی اسلامی به زن هستید، اگر به عنوان زن مسلمان دنبال جایگاه خود در جامعه هستید، اگر خود را آن‌قدر که باید قوی و تاثیرگذار نمی‌دانید، مطالعه این کتاب برای شما ضروری است. مروری بر کتاب ناشنیده هایی درباره قدرت و شکوه زن در کلام امام و رهبری کتاب ناشنیدنی هایی درباره قدرت و شکوه زن در کلام امام و رهبری هفت فصل دارد؛ فصل اول آن با عنوان «مادر، پایه بهشتی‌شدن انسان‌ها» به بیان اهمیت تربیت فرزند می‌پردازد. اینکه شغل تربیت فرزند از همه شغل‌ها بالاتر است. در واقع آن‌که بهشتی می‌شود، پایه بهشتی‌شدنش از مادر است. در بخشی تحت عنوان «کمبود محبت مادری، منشا اغلب مفاسد عالم» از اهمیت حضور مادر در شکل‌گیری شخصیت فرزند می‌خوانیم؛ از وظایف مهم زن این است که فرزند را با تربیت صحیح آن‌چنان بار بیاورد که این موجود انسانی وقتی بزرگ شد، از لحاظ روحی یک انسان سالم، بدون عقده و بدون فلاکت‌ها و بلایایی که امروز نسل جوان و نوجوان غربی در نقاط مختلف دنیا به آن گرفتارند، بارآمده باشد. فضیلتی که از بانوان به بچه‌ها سرایت می‌کند، در هیچ‌کجا حاصل نمی‌شود. اگر مادرها، مادرهای بافضیلت باشند، بچه های بافضیلت تحویل می‌دهند. استاد پناهیان شغل اصلی زن از دیدگاه اسلام را خانه‌دار بودن معرفی کرده است و این تحقیر زن نیست، بلکه تجلیل و احترام زن است. اشرف کارها در عالم مادر بودن و تربیت فرزند است؛ چراکه عنصر اصلی تشکیل خانواده زن است. فصل آخر «ناشنیدنی هایی درباره قدرت و شکوه زن در کلام امام و رهبری» از نقش همسری می‌گوید؛ کانون خانواده جایی است که احساسات و عواطف باید در آن رشد و بالندگی پیدا کند. شوهر، مرد است و در میدان خاصی شکننده‌تر، به همین دلیل مرهم زخم او فقط و فقط نوازش‌های همسرش است. درست است که مرد از لحاظ هیکل قوی‌تر است، اما خدای متعال طبیعت زن را طوری آفریده که اگر زن و مرد طبیعی و سالم باشند، کسی که در دیگری بیشتر نفوذ دارد، زن است. از نظر کتاب، اسلام به معنای واقعی زن را تکریم کرده است؛ اگر روی نقش مادر در خانواده تکیه کرده به معنای این نیست که زن را از شرکت در مسائل اجتماعی منع کند بلکه هم باید مادر و همسر خوب باشد و هم در فعالیت‌های اجتماعی شرکت کند. استاد پناهیان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را نمونه چنین زنی می‌داند.   2- رهایی از تکبر پنهان «تکبر» رذیله اخلاقی بزرگ و خطرناکی است که به‌راحتی می‌تواند انسان را به هلاکت بکشاند. بنابراین دوری از آن از موضوعات اخلاقی مهم و کلیدی می‌باشد. از طرفی پنهان بودن این رذیله بر خطرناک بودن آن افزوده و می‌تواند ضربه‌های سنگینی به انسان وارد کند. علیرضا پناهیان در کتاب «رهایی از تکبر پنهان» که در 200 صفحه و توسط انتشارات بیان معنوی چاپ شده است، با اشاره به آثار سوء این صفت، به ارائه راهکار‌هایی برای مبارزه با آن می‌پردازد. رهایی از تکبر پنهان، یک کتاب خوب برای ترک تکبر این کتاب مشتمل بر 6 فصل است؛ فصل اول آن که در واقع مقدمه بحث است، با عنوان «عیوب پنهان» به اهمیت محاسبه نفس در آگاهی از عیوب خویش می‌پردازد. پناهیان در فصل دوم «چیستی تکبر» را بیان می‌کند؛ تکبر یعنی خود را بزرگ‌پنداشتن، بزرگی پوشالی، خود را دوست داشتن و بزرگتر از خود را تحمل‌نکردن. تکبر یعنی یکی از اینها یا همه این‌ها. در واقع بذر تکبر در فطرت ما وجود دارد و آن «تمایل انسان به بزرگ شدن» است. اصل این بذر یک نعمت بزرگ الهی است اما ما نمی‌دانیم چگونه این بذر را آبیاری و این نیاز خود را پاسخ دهیم. حال می‌توانیم تکبر را این‌گونه تعریف کنیم: تکبر یک تمایل فطری انحراف یافته است که فرد متکبر، عجولانه و نابه‌جا به سمت آن حرکت کرده و یا خیال‌پردازانه آن را در وجود خود تصور می‌کند.  در ادامه «رهایی از تکبر پنهان» از آثار شوم تکبر می‌خوانیم؛ بسته‌شدن درهای آسمان به روی انسان، نابودی و هلاکت و دوری از پروردگار از آثار معنوی تکبر است. به دست نیاوردن آن چیزی که به خاطر آن، انسان در دام تکبر می‌افتد، اثر اجتماعی کبر است؛ امیرالمونین (ع) می فرمایند: «تکبر صفتی هلاک‌کننده است که هرکس بخواهد با آن بزرگ شود، برعکس کوچک خواهد شد.»  تکبر پنهان، عنوان فصل بعدی کتاب است که در آن علل پنهان‌ماندن تکبر، مظاهر تکبر پنهان و راه‌های جلوگیری از پنهان‌ماندن تکبر را بیان می‌کند. در آخر کتاب نیز «راه‌های مبارزه با تکبر» بیان شده است؛ برای نجات از تکبر، قبل از هر چیز باید به خدا پناه برد. بزرگ‌شدن حقیقی با انجام کارهای بزرگ نیز یکی از راه‌های از بین‌بردن تکبر است؛ چراکه تکبر، پنهان‌کردن حقارت خویش، پشت رفتار متکبرانه است. حکمت مهم و محوری نماز، ایجاد خضوع و افتادگی در انسان است. ابراز ارادت به اهل بیت، اسوه و الگو قرار دادن آنها تکبر را در قلب انسان خاموش می‌کند و در نهایت، کسی‌که با معرفت و محبت به حق، دلش از تکبر پاک نگردد، رنج‌ها و مشکلات چنان او را در تنگنا قرار می‌دهند تا تکبرش زائل شود.   3- چگونه دستورات دینی ما را تربیت می کنند؟ (شهرخدا 2) کتاب «چگونه دستورات دینی ما را تربیت می کنند» در 85 صفحه و توسط انتشارات بیان معنوی منتشر شده است.  کتاب «چگونه دستورات دینی ما را تربیت می کنند» با زیر عنوان «شهر خدا 2»، مناسب حال روزه‌دارانی است که چیزی فراتر از تحمل گرسنگی و تشنگی از روزه‌داری می‌خواهند، آن‌هایی که دنبال بهره‌ای بزرگ از ماه خدا هستند و دلشان می‌خواهد در آخر ماه با چمدانی پر از معنویت و تقوا با میزبان وداع کنند. عباداتی که خدا برای ما واجب کرده است، هریک دارای آثار تربیتی خاصی هستند که موجبات سازندگی روح و آبادانی قلب انسان را فراهم می‌کنند. راه های افزایش برکت ماه رمضان در آغاز کتاب، راه‌های افزایش آثار و برکات ماه رمضان، «افزایش آگاهی»، «تقویت احساس» و «رعایت ادب» معرفی شده است. فصل دوم کتاب روش‌های تربیتی رمضان را بیان می‌کند؛ قرآن کریم، «تقوا» را اثر روزه می‌داند؛ تقوا به ملکه‌ای گفته می‌شود که از خداباوری عمیق نشأت می‌گیرد و به‌آسانی مانع گناه‌کردن فرد متقی می‌شود. روزه یک عمل جسمانی است و تقوا یک حالت روحانی، این اثر معنوی از یک عمل جسمی چگونه به دست می آید؟ روش تربیت روزه روش مقابله با امیال نفسانی است. خدا هیچ‌گاه مخالف لذت‌بردن ما نیست، بلکه دوست دارد بندگانش هم در دنیا لذت ببرند و هم در آخرت. در واقع این طبیعت دنیاست که بسیاری از مبارزه با نفس‌ها را اقتضا می‌کند؛ وقتی دل‌بخواهی‌های ما با دل‌بخواهی‌های دیگران در تعارض قرار می‌گیرد، موجب انواع مبارزه با نفس‌ها می‌شود. هم‌چنین تزاحم بین امیال انسان، دستورات بازدارنده را ایجاب می‌کند.  روزه یک سلسه از لذات حلال دنیا را بر انسان حرام می‌کند، تا به انواع بالاتری از لذات یعنی لذات معنوی برسد. روزه با تضعیف وجه حیوانی وجود انسان، بعد الهی او را تقویت می‌کند تا انسان بتواند به «به سوی خدا رفتن» و «از خدا لذت‌بردن» بیشتر علاقه‌مند شود. پناهیان در این کتاب معتقد است که خداوند متعال محیط نامرئی رمضان را امن قرار داده و مهمانان خود را در برابر وسوسه های شیطان از امنیت برخوردار کرده است.  تربیت در سایه ماه رمضان و روزه یکی از بخش های جذاب کتاب، تحلیل برنامه تربیتی ماه رمضان است. اینکه چگونه ماه رمضان، دارای آثار تربیتی است و باعث می شود مومنین در این ماه تربیت شوند. نویسنده می گوید از عوامل تاثیرگذاری یک برنامه تربیتی استمرار آن است. رمضان با یک استمرار سی روزه، روزه‌داران را در موقعیت تأثیرپذیری مناسبی قرار می‌دهد. اتفاقی که در جریان یک برنامه معنوی می‌افتد قابل توجه است؛ در مرحله اول انسان به خاطر جاذبه جدید بودن، از لذت و حظ معنوی خاصی برخوردار است. در مرحله دوم به مرور از حلاوت برنامه معنوی کاسته می‌شود. اگر استقامت ورزیم و آنچنان که باید صبر کنیم و در مقابل خستگی دوام بیاوریم، کم‌کم یک حلاوت جدیدی پدید می‌آید که حتی از حالت اولیه نیز دلچسب‌تر است. شرط ورود به مرحله سوم رعایت ادب عبادت و حفظ حرمت امر خدا و یا تداوم بخشیدن به برنامه‌ای است که خود را ملزم به اجرای آن می‌دانیم.  چگونه دستورات دینی ما را تربیت می کند، یک کتاب مختصر است که شما را با راز و رمزهای تربیتی عبادت روزه آشنا می‌کند.   4- مدیریت تقوامحور کتاب مدیریت تقوامحور اثر دیگر علیرضا پناهیان است که در 153 صفحه و توسط انتشارات بیان معنوی به چاپ رسیده است.  مدیریت تقوامحور، تقوا را طرحی برای اداره جامعه معرفی می‌کند. این کتاب با پاسخ به سوال «تقوا چیست؟» آغاز شده، از زمینه‌های رشد انسان به وسیله تقوا و ارتباط تقوا و نظام مدیریت سیاسی سخن گفته و با بیان «آثار و برکات عمل به روش تقوا» پایان یافته است. مطالعه این کتاب برای مدیران ادارات، مدارس، دانشگاه‌ها، برای مربیان و اساتیدی که با نوجوانان و جوانان سروکار دارند و همچنین والدینی که قصد تربیت فرزندشان را به روش تقوا دارند، مفید خواهد بود. تقوا یعنی چه؟ فصل اول کتاب از مفهوم تقوا می‌گوید؛ معادل فارسی «تقوا» را می‌توان «مراقبت» دانست، اعم از انجام خوبی‌ها و ترک بدی‌ها. مهم‌ترین عامل شکوفاشدن استعدادهای انسان این است که دارای «قدرت اراده» است. کسی که قدرت اراده دارد، می‌تواند بر انگیزه‌های کم‌ارزش خود غلبه کند و کار با ارزش را - ولو با تحمل مشقت - انجام دهد. انسان باتقوا می‌تواند خود را کنترل کند، آنچه می‌داند خوب است انجام دهد و آنچه می‌داند بد است ترک کند. یعنی انسان باتقوا دارای «قدرت اراده» است. بنابراین فارغ از نگاه دینی تقوا در همین دنیا نیز ملاک برتری انسان‌ها بر یکدیگر است. به اعتقاد مولف، تقوا مانند علم ریاضیات منطبق بر واقعیت هاست و می‌تواند برای اداره فرد، خانواده و جامعه الگو ارائه دهد.  آیا از الگوی تقوا، می توان در مدیریت اجتماع استفاده کرد؟ «تقوا طرحی برای اداره جامعه» عنوان یکی از فصل‌های کتاب است. علیرضا پناهیان این فصل را با بیان این نکته آغاز می‌کند که دین چیزی فراتر از توصیه‌های فردی برای خوب بودن است؛ ایشان دین را سلسه قوانین نظام‌مند برای سامان‌دهی سبک زندگی انسان‌ها معرفی کرده و مفهوم محوری در ادبیات دینی که می‌توان برای اداره جامعه از آن الگو  گرفت را مفهوم «تقوا» می‌داند. تقوا یعنی «خودکنترلی» یعنی عمل‌کردن با انگیزه‌های درونی نه کنترل و انگیزه‌های بیرونی. این روزها بحثی به نام «EQ» یا «هوش هیجانی» در روان‌شناسی مطرح شده و اعتقاد بر این است که تاثیر هوش هیجانی در موفقیت بسیار بیشتر از IQ می‌باشد. بنابراین زمانی که تقوا افزایش یابد، بیشترین منافع دنیوی و اخروی انسان را تامین خواهد کرد. تربیت به روش تقوا نیز، یعنی «تکلیف‌گرایی» به جای «نتیجه‌گرایی»؛ برنامه‌ریزی بر اساس هدف انجام می‌شود اما روح انسان باید بزرگ‌تر از پیروزی یا شکستی باشد که در مسیر اتفاق می‌افتد. مدیریت به روش تقوا نیز بر پایه خودکنترلی کارمندان پایه‌ریزی شده است. حفظ کرامت کارمند و شخصیت دادن به او باعث لذت بیشتر از کار و در نتیجه افزایش کیفیت کار خواهد شد.  آثار اجتماعی تقوا علیرضا پناهیان برخی آثار تقوا در ابعاد اجتماعی را این‌گونه بیان می کند: تقوا تولیدکننده عالی‌ترین نوع شبکه اجتماعی و عامل ایجاد قدرت جمعی است، قضاوت نکردن درباره دیگران به خاطر تقوا باعث آرامش روانی می‌شود، همچنین اصالت تقوا مانع از عجب و غرور و مانع از یاس و ناامیدی است. مدیریت تقوامحور، بهانه‌ای است تا به مفهوم تقوا از دریچه‌ای تازه بنگریم و مقدمه‌ای است برای فهم اجتماعی از مسائل اخلاقی.   5- چگونه یک نماز خوب بخوانیم «چگونه یک نماز خوب بخوانیم» در 215 صفحه و توسط انتشارات بیان معنوی به چاپ رسیده است.  این کتاب قدم‌به‌قدم شما را به «نماز خوب» می‌رساند. این مسیر از مبدا «نماز مودبانه» آغاز شده، از «نماز متفکرانه» عبور کرده و به مقصد نهایی «نماز عاشقانه» ختم می‌شود. علیرضا پناهیان در فصل اول «چگونه یک نماز خوب بخوانیم» به نقش نماز در زندگی پرداخته است؛ از رابطه عبادت با نشاط روح می‌گوید. این‌که نیاز اصلی انسان به خود خداست نه نعماتی که از او می‌گیرد و اگر ارتباط انسان با خدا قطع شود، باتری روحش ضعیف و نهایتا دل‌مرده می‌شود. در ادامه نیز برخی از آثار نماز بیان را بیان کرده است که کاهش نقایص زندگی، تنظیم روح انسان و اصلاح امور زندگی از جمله آن‌هاست. نگاهی متفاوت به نماز در کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم چگونه یک نماز خوب بخوانیم نگاه متفاوتی از نماز ارائه می‌کند؛ نگاهی که در نوع خود می‌تواند رویکرد شما به عبادتی مثل نماز را تغییر دهد و در نتیجه حس و حال شما نسبت به نماز عوض شود. پناهیان در ادامه درباره عظمت خدا و رابطه‌اش با نماز صحبت شده؛ درک عظمت خدا در این دنیا فقط به کمک «نماز خوب» حاصل می‌شود. زمانی که عظمت خدا در دل بنده‌ای نشست، خوف خدا نیز در دلش می‌نشیند، و وقتی خشیت از خدا در دل بنده‌ای نشست، خدا بنده‌ی نازنینش را در آغوش می‌گیرد و این خوف، کلید رابطه عاشقانه با خداست. ادب، اولین قدم برای نماز خوب حال قدم اول را برای خواندن نماز خوب بر می‌داریم؛ «ادب» اولین امری است که یک عبد در پیشگاه مولایش باید تمرین کند و فرا بگیرد و اولین جایی که باید ادب را در مقابل خدا رعایت کنیم سر نماز است. استاد پناهیان در کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم» به آثار و فواید نماز مودبانه نیز پرداخته؛ از بین‌رفتن تکبر، عظمت‌یافتن خدا و تحقیرشدن دنیا در دل، اصلاح نفس و تقویت خوبی‌ها در روح انسان، از آثار نماز مودبانه می‌باشد. «نماز متفکرانه» قدم دوم نماز خوب و فصل بعدی کتاب است؛ نماز متفکرانه، نماز بامعنا است. نماز متفکرانه نیز یک نوع رعایت‌کردن «ادب باطنی نماز» است. برای خواندن چنین نمازی اول باید سعی کنیم سر نماز به غیر خدا فکر نکنیم. مرحله آخر «نماز عاشقانه» است؛ بعد از رعایت ادب ظاهری و فکری، نوبت به این می‌رسد که «ادب قلبی» را رعایت کنیم. استاد پناهیان در انتهای کتاب دو توصیه برای بهتر شدن نماز دارد: خواندن نماز شب به نماز روز خیلی کمک کرده و نواقص آن را جبران می‌کند. و توصیه دوم اینکه؛ برویم درِ خانه خدا از نماز‌هایی که خوانده‌ایم استغفار کنیم تا خدا برگردد و نمازهایمان را درست کند. اگر به دنبال نگاهی نو به نماز هستید، اگر فکر می‌کنید باید جان تازه‌ای به عبادت‌هایتان - علی‌الخصوص نماز - ببخشید، اگر می‌خواهید از عبادت‌کردن لذت ببرید، چگونه یک نماز خوب بخوانیم یک پیشنهاد عالی برای شماست.   6- انتظار عامیانه، عالمانه و عارفانه «انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه» کتاب خواندنی و زیبای دیگر از استاد پناهیان است که توسط انتشارات بیان معنوی در 280 صفحه گردآوری و منتشر شده است. کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه» سه نگاه به انتظار و منجی را مورد بررسی قرار داده و ضمن نکوهش نگاه عامیانه، در پی رساندن مخاطب به انتظار عارفانه می‌باشد. این کتاب برای منتظران دغدغه‌مند است؛ آنان‌که در غم دوری امام غریبشان غصه دارند نه اینکه خانه‌نشین باشند، بلکه آنان‌که پای کار امامشان تمام‌قد ایستاده‌اند. انتظار، مفهومی ایجابی یا سلبی؟ آغاز کتاب فصلی است با عنوان «انتظار عامیانه» که نگاه عامیانه به منجی را تعریف کرده و آثار سوء این نگاه را بررسی می‌کند؛ این نگاه نه مسئولیتی در ایجاد مقدمات فرج بر عهده ما می‌گذارد و نه مسئولیتی پس از آن، چراکه معتقد است حضرت و 313 نفر، به جای همه مردم دنیا احساس مسئولیت می‌کنند و مردم را به شکل اجباری به سوی خدا راهی می‌کنند. برخی نیز تصور دارند که وقتی امام زمان (عج) بیایند، با شمشیر تمام مسائل را حل می‌کنند. علیرضا پناهیان در ادامه این فصل به آثار سوء این نگاه می‌پردازد؛ عدم اشاعه فرهنگ اصیل انتظار، ایجاد بستری برای انحراف مهدویت و ایجاد رخوت در میان منتظران از جمله این آثار می‌باشد. در انتهای فصل نیز از دو نوع علاقه به امام زمان (عج) صحبت می‌شود؛ علاقه عامیانه که علاقه‌ای سطحی و بدون پشتوانه است که هر لحظه در معرض از بین‌رفتن قرار دارد و اما علاقه عاشقانه که به معنای محبت شدیدی است که شاخصه اصلی آن، از خودگذشتگی است. ما انسان‌ها نیازمندیم در زندگی، به کسی عاشقانه مهر بورزیم و آخرین امام، دوست‌داشتنی‌ترین اولیای خداست. از طرفی یکی از راه‌های ترویج دین و مهدویت همین عشق به امام زمان و احساس آرامش و لذت‌بردن از این عشق است. اثر مهم این علاقه این است که فرد سعی می‌کند، موردپسند امام زمان واقع شود. فصل دوم کتاب، انتظار عالمانه نام دارد؛ برای عالمانه منتظربودن نخست باید احساس انتظار را درک کنیم. تفکر درباره یک چیز و توجه به عناصر آن به درک بهتر موضوع کمک می کند.  مولفه های انتظار در ادامه عناصر انتظار بررسی می شود؛ اعتراض به وضع موجود، اولین مقدمه انتظار فرج است. عنصر دوم آگاهی از وضع مطلوب است. در واقع، انتظار، ثمره آگاهی از وضع مطلوب است. اعتقاد به تحقق وضع مطلوب عنصر دیگر انتظار است. یکی از نتایج اعتقاد راسخ به تحقق وضع مطلوب، نزدیک‌دانستن ظهور است. اشتیاق به وضع مطلوب عنصر چهارم بوده و از ثمرات محبت می‌باشد. از آن‌جایی‌که عمل، نشانه صداقت انتظار و مایه تقویت آن است، آخرین عنصر انتظار، «عمل» است. زیباترین تعریف از انتظار علیرضا پناهیان در فصل بعدی «انتظار عارفانه» را این‌گونه تعریف می‌کند: راه یافتن به اسرار معنوی مفاهیم دینی و تحلیل ظواهر دینی به بواطینی که عمق معنایی آن ظواهر را به ما نشان می‌دهند. انتظار فرج معنایی فرازمانی و فرامکانی دارد و صرفا به خاطر غیبت امام زمان (عج) پیش نیامده است. انسان، منتظر بازگشت به آغوش خداست و «شهادت» زیباترین بازگشت است. هرکس می‌خواهد منتظر امام زمان باشد، باید بداند که ایشان منتظرِ «شهادت‌طلب» می‌خواهد که آماده هرگونه فداکاری باشد. آن کس که به انتظار عارفانه برسد، حتی اگر ظهور هم رخ ندهد، او به فرج شخصی خود خواهد رسید و از عنایات امام زمان (عج) برخوردار خواهد شد. کتاب انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه، از بهترین کتاب‌های استاد پناهیان و از زیباترین کتاب‌هایی است که درباره امام زمان و انتظار نوشته شده است. خواندن این کتاب را به تمامی منتظران ظهور امام زمان توصیه می‌کنیم.   7- رهایی از گناه کتاب رهایی از گناه اثر استاد پناهیان در 300 صفحه و توسط انتشارات بیان معنوی به چاپ رسیده است. اگر شما هم سعی دارید در مدار دین زندگی کنید، ترک گناه اولین قدم است. پس پیشنهاد می‌کنیم مطالعه این کتاب را هرچه زودتر آغاز کنید، چراکه کمک شایانی در این مسیر به شما خواهد کرد. گناه به معنای نافرمانی خدا و چالش اصلی قرآن می‌باشد. در مقابل، دین‌داری یعنی فرمان‌برداری خدا، بنابراین رهایی از گناه دغدغه اصلی هر انسان دین‌داری است. با کتاب «رهایی از گناه» مرحله به مرحله تا ترک گناه پیش خواهیم رفت.  شش قدم برای ترک گناه اولین فصل کتاب به بیان 6 قدم برای متقاعدکردن مخاطب به ترک گناه می‌پردازد؛ اولین قدم، داشتن زندگی بابرنامه است و محاسبه نفس یکی از مهارت‌های برنامه‌ریزی است. دومین قدم، منفعت‌طلب‌شدن است، درواقع دین‌داری یعنی منفعت‌طلبی، چراکه دین برنامه تأمین منافع اشخاص و ملت‌هاست. قدم سوم این است که اهل مسابقه باشیم، مسابقه در خوبی‌ها و مسابقه برای زندگی بهتر. قدم چهارم، پذیرش زندگی در جهانی منظم است، جهانی که نتیجه هر رفتاری به خودمان بازمی‌گردد. توجه به حیات پس از مرگ، مقدمه یا قدم پنجم برای دین‌داری است. قدم آخر، انتخاب هدف است؛ همه انسان‌ها در زندگی به هدف نیاز دارند، اما هدفی که تا ابد انسان از آن خسته نشود، چیزی والاتر از بهشت و جهنم است و آن هدف چیزی جز خدا نیست. «گناه» دورکننده انسان از عالی‌ترین هدف است. فصل دوم «رهایی از گناه» به بیدارشدن حس پرستش و رابطه آن با ترک گناه می‌پردازد؛ وقتی حس پرستش در وجود انسان بیدار شد، فرمان‌های خدا را اطاعت کرده و از گناه دوری می‌کند.  علیرضا پناهیان در فصل بعدی کتاب، 2 مرحله تربیتی برای فرمان‌برداری از خدا بیان می‌کند؛ در مرحله اول انسان باید اهل برنامه و دقت و مراقبت باشد و این یعنی «تقوا». مرحله بعدی فرمان‌بری از اولیای خدا یعنی پیامبر و امامان است که نتیجه مهم آن از بین‌رفتن تکبر و حسادت است. و آخرین مرحله برای ترک گناه حفظ حرمت خدا است؛ وقتی ما منفعت‌طلب شدیم و بعد دریافتیم که هرچه خدا به آن امر کرده به نفع ماست، کم‌کم به امر خدا علاقه‌مند شده و از گناه خودمان ناراحت می‌شویم.  استاد پناهیان علل فراهم شدن شرایط گناه را این‌گونه بیان می‌کند: خواستن یک نعمت دنیایی که به نفع انسان نیست، از بین رفتن عجب و غرور انسان‌های خوب و آشکار شدن بدی‌های پنهان فرد. ایشان در ادامه دو راه برای جلوگیری از گناه معرفی می‌کند: محبت نسبت به اولیای خدا و انجام کارهایی برای جلوگیری از عجب. در فصل آخر نیز از حس انکسار پس از نافرمانی می خوانیم؛ «علاقه عبد به مولا»، «اهل برنامه بودن» و «حرمت‌داشتن خدا نزد فرد» از عوامل ایجاد حس انکسار پس از نافرمانی است. شما هم اگر کتاب های استاد پناهیان را مطالعه کردید و نکاتی از کتاب به نظرتان جالب آمده، برایمان بنویسید. به قلم «فاطمه‌معصومه منیری» کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
زندگی و آثار اوریانا فلاچی
زندگی و آثار اوریانا فلاچی
یک عمر خبرنگاری پر شور اوریانا فالاچی متولد سال 1929 در شهر فلورانس ایتالیا، یکی از انگشت‌شمار زنان خبرنگاران سیاسی و جنگی جهان بود که بعدها با کتاب‌های ویژه‌اش مورد توجه کتابخوان‌های جهان قرار گرفت. اوریانا فالاچی؛ یک خبرنگار جوان اوریانا کودکی خود را در کنار پدر  مادری از طبقه کارگر و زحمتکش آغاز کرد. در حالی که پدرش یک فعال سیاسی ضد فاشیسم ایتالیایی بود. اوریانا پس از تمام کردن دوره تحصیلی اولیه وارد کالجی در رشته داروسازی و شیمی شد اما زندگی نقشه های بسیار متفاوتی برای اوریانای نوجوان داشت. برونو فالاچی عموی جوان اوریانا پس از آنکه متوجه عدم علاقه برادرزاده اش به رشته تحصیلی‌اش شد او را ترغیب کرد که به شغل روزنامه نگاری وارد شود. از عمو به اشاره از اوریانا به سر دویدن و به این ترتیب اوریانا در هفده سالگی روزنامه نگاری نوجوان در یکی از مطرح‌ترین روزنامه‌های روز ایتالیا شد. اوریانا فالاچی؛ یک زن ضد جنگ نوشتن مطالب سیاسی تنها هنر اوریانا فالاچی نبود. اینکه از سال‌های جوانی عضو گروه‌های انقلابی ضد فاشیسم بود باعث می‌شد نوشته‌های پر شور و قابل توجه سیاسی داشته باشد اما با شروع جنگ جهانی دوم می‌توان گفت اوریانا در رودخانه پر خروش شهرت و موفقیت به آبشار بسیار بزرگی رسید، پرش بزرگ و پر خطر بعدی او تبدیل شدن به یک خبرنگار جنگی بود. حالا اوریانا فالاچی به یک چریک ضد فاشیسم بدل شده بود که با تمام توان به کشف حقایق جنگی می‌پرداخت. حضور در میدان‌های جنگ ویتنام، جنگ هند و پاکستان، خاورمیانه و آمریکای جنوبی که نام هر کدام مو به تن مردان جنگی سیخ می‌کند جایی بود که اوریانا توانست در آن شجاعت زنانه خود را به منصه ظهور برساند.  کتاب های اوریانا فالاچی زندگی، جنگ و دیگر هیچ در 2 اکتبر 1968، 10 روز قبل از آغاز بازی‌های المپیک تابستانی 1968 در مکزیکو سیتی نیروهای مسلح مکزیک به روی شهروندان غیرمسلح در تظاهرات بزرگی که در اعتراض به المپیک 1968 مکزیکو سیتی برگزار شده بود، آتش گشودند که منجر به کشته شدن صدها تن از مردم بی‌گناه و غیرمسلح در منطقه تلاتلولکو مکزیکو سیتی شد، خانم اوریانا فالاچی یکی از حاضرین در این قتل عام بود که طی این اتفاق از طرف نیروهای مصلح سه تیر خورد، حتی با موهایش روی پله‌ها کشیده شد و در نهایت رها شد تا در همان جا بمیرد اما اوریانا از این تونل وحشت جان سالم به در برد و مدرکی زنده شد برای اتفاقی که ده ها سال صاحبان قدرت در مکزیکو سیتی آن را قبول نمی‌کردند. کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ کتابی است به ترجمه خانم لیلی گلستان که حاصل حضور فالاچی در میدان‌های جنگ در ویتنام و مکزیک است.  نوشتن زنانه از جنگ چیزی است که جهان ادبیات بسیار به آن نیاز دارد. کتابی مثل کتاب زندگی، جنگ و دیگر هیچ از اوریانا فالاچی که مملو از صحنه‌های خشونت بار جنگ‌های کثیفی است که متاسفانه در همین نزدیکی در جهان ما در حال رخ دادن است، از دید یک زن شجاع و خبرنگار پرتجربه و سخنور یک نوشته بسیار مهم در زمینه کتاب‌های ضد جنگ جهان است. یک مصاحبه گر ترسناک؛ «جنس ضعیف» جنس ضعیف اولین کتابی بود که من از اوریانا فالاچی بدست گرفتم. اولین چیزی که در این کتاب توجه من را جلب کرد شجاعت و تهور این زن بود، زن خبرنگار ایتالیایی به گوشه گوشه جهان سفر کرده و پای صحبت زنان نشسته و روزمرگی‌ها، تلخی‌ها و سختی‌های آنها را برای همه جهانیان به تصویر کشیده است. این مصاحبه‌ها و همزیستی‌ها ارزش زیادی برای همه زنان جهان دارد چون ازطریق اوریانا فالاچی شاید برای اولین بار صدای برخی از آنها شنیده شده است. گفت و گوهای اوریانا فالاچی اما آنچه باعث شهرت خیره کننده اوریانا فالاچی شد مصاحبه‌های جذاب او با افراد مشهور بود. این مصاحبه‌ها در آغاز با ادبا و بازیگران آغاز شد و در یک کتاب به زبان ایتالیایی منتشر شد. مصاحبه‌های دوره‌ای با بزرگترین و تاثیرگذارترین شخصیت‌های سیاسی روز، گام بلند بعدی اوریانا فالاچی بود. ایندیرا گاندی، گلدا مایر، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، ویلی برانت، محمدرضا پهلوی و هنری کیسینجر، رئیس جمهور ویتنام جنوبی نگوین وان تیو و ژنرال ویتنام شمالی وو نگوین جیاپ در طول جنگ ویتنام، دنگ شیائوپینگ، آندریاس پاپاندرئو، امام خمینی، هایله سلاسی، لخ والسا، معمر قذافی، ماریو سوارس، جورج حبش و آلفرد هیچکاک لیست کوتاهی از پیچیده‌ترین شخصیت‌های سیاسی و رهبران تاثیرگذار تاریخ معاصر فالاچی هستند که او مصاحبه‌هایی تکان دهنده و جذاب با آنها داشته است. سیلویا پاگیولی خبرنگار ایتالیایی در مصاحبه رادیویی که به مناسبت مرگ اوریانا فالاچی در اثر سرطان داشت در مورد او گفته است: "فالاچی بر زندگی رهبران جهان نور تاباند." آنچه در مصاحبه‌های او به وضوح مشخص است حساسیت بالای فالاچی بر حقوق زنان و پافشاری بر آن است. در دو مصاحبه‌ای که از او منتشر شده و در آنها با محمدرضا پهلوی و امام خمینی (ره) صحبت کرده است، مبارزه طلبی و هیجان او برای ایجاد تنش در مصاحبه شونده بسیار مشخص است و جالب آنکه در هر دو مورد دیدگاه‌های تند و مخالفی با هر دو این رهبران سیاسی که هر کدام متعلق به دو دیدگاه سیاسی کاملا مخالف هم است دارد و این موضوع چالشی بودن مصاحبه‌های او را نشان می‌دهد. مجموعه این مصاحبه‌ها در کتابی به نام مصاحبه با تاریخ از او منتشر شده است. بخشی از این مصاحبه‌ها شامل مصاحبه با آیت‌الله خمینی؛ مهندس مهدی بازرگان، سرهنگ معمر قذافی، آریل شارون، لخ والسا، میه چیسواف راکوفسکی، نخست‌وزیر سابق کشور لهستان؛ و سرانجام، محمدرضا پهلوی، در کتاب گفت‌ و گوهای اوریانا فالاچی در ایران منتشر شده است.  عجیب نیست که اوریانا فالاچی با این مصاحبه‌ها به لقب مشهورترین و ترسناک‌ترین مصاحبه کننده جهان معروف شد. نامه به کودکی که هرگز زاده نشد کتاب دیگری که از او به زبان فارسی منتشر شده است کتاب نامه‌ به کودکی که هرگز زاده نشد، است این کتاب که با موضوع اصلی سقط جنین نگاشته شده است ولی در حقیقت نوشته‌ای است که می‌تواند از زبان هر زنی در هر گوشه جهان باشد خطاب به جنینی که در رحمش دارد. عشق مادرانه و عدالت خواهی با چاشنی فمنیسم در این کتاب به وضوح به چشم می آید. اوریانا فالاچی با دیدگاه بسیار تندی نسبت به دین اسلام که با اتفاقات یازده سپتامبر 2001 شعله ور تر شد، در کتاب خشم و غرور احساسات ضد اسلامی‌اش را منعکس کرد. جالب اینکه در سال 2005، فالاچی با پاپ بندیکت شانزدهم یک مصاحبه خصوصی داشت. فالاچی اگرچه ملحد بود، اما احترام زیادی برای پاپ قائل بود در مقاله‌ای با عنوان "اگر اروپا از خود متنفر است" او را تحسین کرد. علی‌رغم اینکه فالاچی یک خداناباور بود، مدعی شد یک «خداناباور مسیحی» است.  وقتی شایعات ساخت یک مرکز اسلامی در شهر سیه‌نا شدت گرفت، فالاچی به نیویورکر گفت: "اگر مسلمانان این مرکز اسلامی را بسازند، او با کمک دوستانش آن را منفجر خواهد کرد." کتاب ان‌شاءالله و کتاب ریشه‌های نفرت: حقیقت من درباره اسلام کتاب‌های دیگری هستند که فالاچی تا آخر عمر 77 ساله‌اش منتشر کرده و در آنها با روشی اسلام ستیزانه به نقد اسلام پرداخته است.  آنچه زندگی و کتاب‌های اورینا فالاچی را برای خوانندگان و محققان جذاب می‌کند روندی است که او از یک خبرنگار جوان آغاز می‌کند به یک زن ضد جنگ می‌رسد و بعد یک مصاحبه‌گر ترسناک می‌شود. مشاهده این روند برای یک زن از طبقه کارگری در جامعه ایتالیا بسیار جذاب است و جای تحقیقات بسیاری دارد. به قلم "زهره عواطفی حافظ"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
آگاتا کریستی؛ ملکه داستان های جنایی
آگاتا کریستی؛ ملکه داستان های جنایی
نوشتن از آگاتا کریستی، کمی دشوار است. او یکی از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان تاریخ است. زنی که حتی در زمان زندگیش هم پرآوازه بود. پس کمتر چیزی وجود دارد که بتواند بر انبوه اطلاعاتی که از این نویسنده انگلیسی می‌دانیم، اضافه کند؛ و چه بسا وجود نداشته باشد.  نکاتی خواندنی در مورد آگاتا کریستی که شاید ندانید آگاتا کریستی، ملکه جنایت‌های بی‌بدیل بود؛ آن هم در دوره طلایی جنایی‌نویسی. این عنوان، در مورد او یک تعارف یا تمجید بی‌پایه یک مقاله‌نویس، نیست. او به دلیل خلق جنایت‌هایی مرموز، پیچیده و غریب، ملکه جنایت، بانوی راز و بانوی مرگ نام گرفت و عنوان ملکه جنایت، تبدیل به برند تجاری میراث آگاتا کریستی شد. آگاتا کریستی، نخستین زنی بود که رو به نوشتن داستان‌های جنایی و معمایی آورد. آثار او، سبک و شخصیت ویژه‌ای هم دارند. رمان‌ها و داستان‌های آگاتا کریستی، همه جنایی هستند؛ اما در آن‌ها، خشونت‌های بی‌اندازه و قتل‌های مهلک نمی‌بینیم. ابزارهای قتل هم وسایل خاص و طراحی‌شده‌ای نیستند. همانطور که ابزارهای کشف این جنایات هم چیزهای ساده و پیش‌پاافتاده‌ای هستند. تنها چیزی که آن‌ها را خاص و متمایز می‌کند، نگاه ظریف و ذهن دقیق شخصیت‌هایی است که در پی حل معما برآمده‌اند.  البته یکی از مهم‌ترین ابزارهای قتل در داستان‌های جنایی آگاتا کریستی، سم است. سم‌های ناشناخته و کمتر شناخته‌شده‌ای که میراث دوران کار کردنش در داروسازی بیمارستان‌ها در زمان جنگ‌های جهانی اول و دوم بود. کار کردن در جایی که داروها ساخته می‌شد، دانش متناسبی را برای شناخت سم‌ها در اختیارش گذاشت و احتمالا علاقه‌اش را هم به قدرت شگفت‌انگیز آن‌ها، برانگیخت.  ازدواج دومش در سال 1930، یکی دیگر از موارد تاثیرگذار در داستان‌های جنایی آگاتا کریستی است. مکس مالوان، باستان شناس بود و از این به بعد، آگاتا کریستی در هر سال چند ماه را در خاورمیانه و سایت‌های حفاری می‌گذراند. دانش دست اول دیگری که در خلق راز و رمزهای جنایی و محیط‌های داستانی به او کمک کرد.  آگاتا کریستی، پرفروش‌ترین نویسنده داستانی تمام دوران است. این نیز تمجیدی بی‌اساس نیست؛ بلکه نامش در کتاب گینس برای این رکورد ثبت شده است. رکوردی که هنوز هم شکسته نشده. تاکنون چیزی بیش از دو میلیارد نسخه از کتاب‌های آگاتا کریستی، در جهان فروخته شده است و نامش در فهرست ترجمه یونسکو، رکورددار بیشترین ترجمه آثار است. بازی‌های ویدیویی و اقتباس‌های تلویزیونی و سینمایی زیادی نیز بر اساس داستان‌های جنایی آگاتا کریستی ساخته شده است. آگاتا کریستی همچنین تعدادی نمایش‌نامه دارد که پیوسته به روی صحنه می‌رود. «تله‌موش»، مهم‌ترین و موفق‌ترین نمایشنامه آگاتا کریستی است. این نمایشنامه‌ از زمانی که در سال 1952 برای نخستین بار به روی صحنه رفت، پیوسته در حال اجرا است. تنها چیزی که توانست اجرای این نمایش را با وقفه روبه‌رو کند، ویروس کووید-19 بود. با برقراری قرنطینه‌ها در سال 2020، اجرای نمایشنامه تله‌موش که تا آن زمان به عدد 27500 رسیده بود، تا سال 2021 که دوباره به روی صحنه رفت، متوقف شد. آگاتا کریستی، نخستین نویسنده‌ای است که جایزه استاد اعظم را از مجمع معمایی‌نویسانِ آمریکا، دریافت کرد و همان سال نمایش‌نامه او به نام «شاهد پرونده»، جایزه ادگار آلن پو را برنده شد. همچنین در سال 1971، به دلیل تاثیر و سهم آگاتا کریستی در ادبیات، عنوان دِیم (معادل زنانه لقب سِر) را از ملکه الیزابت دوم دریافت کرد. خلق هرکول پوآرو و خانم مارپل با همه این‌ها، آگاتا کریستی نیز راه همواری به سوی قله موفقیت نداشته است. اولین داستان‌های او بارها رد شد و مدتی نیز با نام مستعار مری وستماکوت داستان‌های عاشقانه می‌نوشت. آگاتا کریستی روی به داستان‌های جنایی می‌آورد و بالاخره، کاراکتری به نام هرکول پوآرو را خلق می‌کند. بلژیکی مغرور و متکبری که در زمان جنگ جهانی اول به انگلستان پناه آورد و پیش از این، در نیروی پلیس کشورش کار می‌کرده است. هرکول پوآرو که اکنون به عنوان کارآگاه خصوصی کار می‌کند، به شدت از خود راضی است. چیزی که در همان اولین ملاقات با او در رمان «ماجرای اسرارآمیز در استایلز»، به چشم مخاطب می‌آید. با این همه وقتی پوآرو، معما را حل می‌کند و با خونسردی مسیر حل معما را قدم به قدم با ما شریک می‌شود، نمی‌شود با تعریف‌هایی که از خود می‌کند، همدل نبود. او خوب بلد است سلول‌های خاکستری مغزش را به کار گیرد و این مهارتش را هم مدام در چشم دیگران فرو می‌کند. به نظر می‌رسد آگاتا کریستی تلاشی عامدانه در خلق شخصیتی اعصاب‌خرد‌کن داشته است. شخصیتی که خواننده را میان دوست داشتن و نداشتنش، سردرگم می‌کند. با این همه، نه پوآرو نیاز دارد که دیگران دوستش داشته باشند و نه دیگران این مساله برایشان مهم است. شما به همراه دیگر شخصیت‌های داستان‌های جنایی آگاتا کریستی فارغ از دوست داشتن و نداشتن هرکول پوآرو، به او نیاز دارید تا معماها را بگشاید و پرونده‌های جنایی را حل کند. هرکول پوآرو در بیش از 30 رمان و 50 داستان کوتاه از آگاتا کریستی، حضور دارد. این همه سروکله زدن با پوآروی خودشیفته، گاهی آگاتا کریستی را خسته می‌کرد و صراحتا او را موجود منفور، خسته‌کننده و خودمحوری توصیف کرد که نمی‌توان تحملش کرد. اما مردم، پوآرو را دوست داشتند و آگاتا کریستی در جایی گفت که فقط به همین دلیل است که از کشتن پوآرو خودداری می‌کند. چون وظیفه او است که آنچه مردم دوست دارند، بنویسد. البته با این حال، نتوانست بر میل شدیدش به کشتن پوآرو، غلبه کند و طرح دقیق و هیجان‌انگیزی ریخت تا مخلوقش را در رمان «پرده» به قتل برساند. پوآرو تنها شخصیت داستانی است که در صفحه اول نیویورک تایمز، برایش آگهی ترحیم منتشر شد! از دیگر شخصیت‌های داستان‌های جنایی آگاتا کریستی، پیرزن مجردی است به نام خانم مارپل. سروکله خانم مارپل نخستین بار در داستان کوتاه «13 معما» پیدا می‌شود. اما «قتل در خانه کشیش»، اولین رمانی است که خانم مارپل در آن حضور دارد. خانم مارپل نیز در ابتدا، فضول و اعصاب‌خردکن به نظر می‌آید. اما آگاتا کریستی اجازه می‌دهد رفته‌رفته در داستان‌های بعدی، شخصیت دوست‌داشتنی‌تری پیدا کند. شخصیت‌های متعددی الهام بخش خلق خانم مارپل بوده‌اند. اما احتمالا مهم‌ترین شخص، کارولین شپرد باشد؛ زنی سن و سال دار، از شخصیت‌های داستانی آگاتا کریستی در رمان قتل راجر آکروید. کارولین شپرد، شمه‌هایی از کارآگاهی داشت و برای این کار، از دایره روابطش با دیگران استفاده می‌کرد. زمانی که نمایشنامه نویس مشهور انگلیسی مایکل مورتون، اقتباسی صحنه‌ای از رمان «قتل راجر آکروید» نوشت و در آن شخصیت کارولین شپرد را به دختری جوان تغییر داد، آگاتا کریستی، ناراحت شد و تصمیم گرفت به دوشیزگان پیر صدایی ببخشد. درنتیجه، خانم مارپل پا به جهان ما گذاشت.  دیگر شخصیت‌ها در داستان‌های جنایی آگاتا کریستی آگاتا کریستی، علاوه بر این دو شخصیت مشهور، یعنی خانم مارپل و هرکول پوآرو، دو شخصیت کارآگاهی آماتور؛ توماس برسفورد و همسرش؛ پرودنس توپِنس را نیز خلق کرد که البته چندان مورد توجه و ستایش منتقدین قرار نگرفتند. این دو شخصیت، در جوانی و در ابتدای دهه بیست سالگی زندگی خود، پا به داستان‌های جنایی آگاتا کریستی می‌گذارند. این امر، فرصتی به آن‌ها می‌دهد تا در کنار خالق خود، بزرگ شوند و رشد کنند. پارکر پاین هم کارآگاه دیگری است که در چندین داستان کوتاه از آگاتا کریستی ظاهر می‌شود. یکی از این داستان‌ها، همنام با رمانی است که هرکول پوآرو در آن حل پرونده را به عهده دارد؛ شبح مرگ بر روی نیل. اما این دو داستان جنایی ارتباطی به هم ندارند. آرتور هستینگز نیز از دیگر شخصیت‌های آثار آگاتا کریستی است که در 8 رمان و چندین داستان کوتاه به عنوان دوست و دستیار هرکول پوآرو ظاهر می‌شود. او را می‌توان با جان واتسون، دستیار شرلوک هلمز در سری داستان‌های جنایی آرتور کانن دویل مقایسه کرد. آگاتا کریستی نیز در همان سنت پیشکسوت خود، برای خلق داستان‌های کارآگاهی عمل کرده است. سرپرست بتل، شخصیتی است که در 5تا از داستان‌های جنایی آگاتا کریستی ظاهر می‌شود. شخصیت او به خاطر مدیریت خوب اطلاعات در روند پرونده قابل توجه است. سرپرست بتل همچنین بر این تصویر عمومی تکیه دارد که نیروهای پلیس قدرت تصور ندارند درحالیکه خودش به راحتی متوجه می‌شود، ماجرا از چه قرار است. این‌ها، تنها شخصیت‌های خلق شده توسط آگاتا کریستی نیستند و در کنار آن‌ها، دو جین شخصیت دیگر هم هستند که قدرت خلاقیت آگاتا کریستی، پایشان را به ادبیات جنایی باز کرده است.  بهترین داستان‌های جنایی آگاتا کریستی  بی‌شک، انتخاب بهترین‌ها از میان داستان‌های جنایی آگاتا کریستی، که کم‌شمار هم نیست، کار دشواری است. اما به هر حال، برخی از داستان‌های جنایی آگاتا کریستی، بر برخی دیگر پیشی می‌گیرند. مواردی مانند پرداخت شخصیت‌ها، طرح جنایت و میزان پیچیدگی آنها، بازی با تعلیق و همچنین میزان محبوبیت میان مردم، به ما کمک می‌کند تا تعدادی از کتاب‌های او را انتخاب کنیم و درباره آنها بنویسم. 1. قتل راجر آکروید رمان «قتل راجر آکروید» سومین کتاب از سری داستان‌های جنایی هرکول پوآرو است که آگاتا کریستی در سال 1926 به چاپ رساند. البته این داستان پیش‌تر با نام «چه کسی راجر آکروید را کشت؟» از جولای تا سپتامبر 1925 به طور سریالی در روزنامه لندن ایونینگ نیوز، منتشر می‌شد. قتل راجر آکروید، یکی از بهترین و بحث ‌برانگیزترین داستان‌های جنایی آگاتا کریستی است. رمانی که انجمن جنایی‌نویسان بریتانیا در سال 2013، آن را به عنوان بهترین رمان جنایی تاریخ انتخاب کرد. آگاتا کریستی در این رمان، از سنت‌های معهود جنایی‌نویسی تخطی می‌کند و از همین راه، تکنیک‌‌های داستان نویسی در ژانر جنایی را بسط می‌دهد.  رمان قتل راجر آکروید، از زبان پزشکی به نام جیمز شپرد در همسایگی هرکول پوآرو، روایت می‌شود که در دهکده کینگز ابوت، زندگی می‌کند. داستان با مرگ یکی از بیماران دکتر شپرد آغاز می‌شود. مرگی که گرچه دکتر شپرد نیز دوست دارد صرفا یک بی‌احتیاطی در میزان مصرف دارو باشد، اما به نظرش خودکشی می‌آید. هرکول پوآرو، کارآگاه بازنشسته‌ای که برای پرورش کدو به دهکده کینگز ابوت آمده، در پی قتل دومی که رخ می‌دهد یعنی قتل آقای آکروید، به داستان وارد می‌شود. دکتر شپرد در این رمان در نقش دستیار پوآرو عمل می‌کند و بار روایت را به دوش می‌کشد؛ نکته‌ای کلیدی، در پیش برد رمان قتل راجر آکروید.  آگاتا کریستی، طرحی دقیق و هوشمندانه از سیر رخدادها را ترتیب می‌دهد، تا داستانی بی نظیر، هیجان‌انگیز و پرتعلیق بسازد. داستانی که از همان ابتدا شما را درگیر انتخاب مظنون‌هایتان می‌کند. گروهی از افراد که به آن‌ها اعتماد دارید و گروهی که به نظرتان ریگی در کفش دارند. اما به راستی به چه کسی می‌توان اعتماد کرد؟!!   2. شبح مرگ بر فراز نیل رمان «شبح مرگ بر روی نیل»، 15امین کتاب از سری داستان‌های جنایی هرکول پوآرو است و در سال 1937 به چاپ رسید. معمای قتل در این رمان، یکی از پیچیده‌ترین معماها در داستان‌های جنایی آگاتا کریستی است. هیچ کس از مظان اتهام خارج نیست و هم‌زمان، هیچ کس هم مظنون کاملی نیست. پایان رمان شبح مرگ بر روی نیل، از پایان‌های غافلگیرکننده به حساب می‌آید. پایانی که بر پیچیدگی و قدرتمندی میل انسان ایستاده است.  این رمان همچنین سرآغاز تغییری در داستان‌های آگاتا کریستی است. از این رمان، کم‌کم پای جاسوس‌ها و آشوبگران، به داستان‌های جنایی آگاتا کریستی باز می‌شود. چیزی که به نظر منتقدین به علت آغاز لغزیدن جهان به سمت جنگ بود.  همانطور که از نام رمان شبح مرگ بر روی نیل برمی‌آید، آگاتا کریستی برای شکل دادن طرح جنایی خود، شخصیت‌های داستان را به مصر می‌فرستد. همه عناصر، برای رخ دادن یک جنایت کلاسیک در کشتی کارنیک که بر روی رود نیل حرکت می‌کند، فراهم است. اتمسفر داستان از همان ابتدا، تشنه این جنایت است و شما آن را انتظار می‌کشید؛ بی‌آنکه حتی بدانید قربانی کیست. هنگامی که بالاخره قتل رخ می‌دهد و هرکول پوآرو برای حل کردن پرونده، وارد می‌شود با دو جین مسافری روبه‌رو هستیم که رازهای کوچک و بزرگ خود را دارند. پوآرو باید همه این رازها را کنار بزند و راز قتل را کشف کند.    3. قتل در قطار سریع‌السیر شرق یکی دیگر از بهترین داستان‌های جنایی آگاتا کریستی، رمان بسیار محبوب و شناخته‌شده «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» است که در سال 1934 و به عنوان هشتمین کتاب از سری داستان‌های جنایی هرکول پوآرو به چاپ رسید.  آگاتا کریستی هنگام نوشتن این رمان در استانبول اقامت داشت. اما از مواردی که الهام‌بخش این داستان جنایی هستند، می‌توان به سفری اشاره کرد که آگاتا کریستی در سال 1931 به نینوا داشت. او به همراه همسرش، برای کاوش در یکی از سایت‌های باستان‌شناسی به نینوا رفته بود. آگاتا کریستی سوار بر قطار سریع‌السیر شرق از نینوا باز می‌گشت که به علت بارندگی شدید و خراب شدن بخشی از مسیر راه آهن، قطار توقفی 24 ساعته داشت. مورد مهم دیگر، پرونده جنایی دزدیدن و قتل فرزند یکی از چهره‌های سرشناس بریتانیا بود که در سال 1932 رخ داد و آگاتا کریستی از برخی عناصر آن پرونده، در نوشتن این داستان استفاده کرد. این بار آگاتا کریستی محیط قطار را برای صحنه جنایت، انتخاب کرده است؛ قطار سریع‌السیر شرق، که در مسیر خود در جایی میان وینکوتسی و برُد، مجبور به توقف می‌شود. زیرا بارش سنگین برف، قسمتی از ریل راه‌آهن را مسدود کرده است. در میان قطاری با ده‌ها مسافر از ملیت‌های مختلف، قتلی وحشتناک و خونین رخ می‌دهد. تاجری آمریکایی که پیشتر، تهدید به مرگش را به پوآرو خبر داده بود، با 12 ضربه چاقو به قتل رسیده است. درحالیکه مسافران در کنار قاتل گیر افتاده‌اند، هرکول پوآرو وارد می‌شود تا با دنبال کردن سرنخ‌ها، راز این جنایت را پیدا کند؛ جنایتی غیرممکن که آگاتا کریستی با قلم خلاق و دقیق خود، آن را ممکن می‌کند.   4. قطار ساعت 4.50 از پدینگتون آگاتا کریستی در رمان «قطار ساعت 4.50 از پدینگتون» دوباره به سراغ قطار می‌رود تا طرح جنایی خود را آغاز کند. اما این بار، قتل نه در قطاری که ما سوار بر آن، به ماجرا نگاه می‌کنیم، بلکه در قطاری دیگر رخ می‌دهد. قطاری که ما در آن حضور نداریم و تنها در کسری از زمان، پرده‌ای کنار می‌رود و به ما اجازه می‌دهد در حیاتی‌ترین لحظه ممکن، به داخل واگنی از قطار کناری‌مان سرک بکشیم. قطاری که موازی با ما حرکت می‌کند. مردی زنی را به قتل می‌رساند و ما همراه با خانم مک گیلکادی که نیم‌خیز و رو به پنجره خشکش زده است، آن را می‌بینیم.  خانم مک گیلکادی، هرچه از دستش برمی‌آید برای وادار کردن پلیس‌ها به پیگیری این قتل، انجام می‌دهد. اما پلیس نه جسدی پیدا می‌کند، نه گزارشی و نه حتی کوچکترین ردی از این قتل. پس چه کسی باور می‌کند این گزارش، داستان‌سرایی پیرزنی تنها نباشد؟ خب... یک نفر هست که باور می‌کند. خانم مارپل که دوست خانم مک گیلکادی است. خانم مارپل، زمانی که حتی کسی باور ندارد جنایتی رخ داده، به دنبال حل پرونده می‌رود. اما او پیر است. خیلی خیلی پیر... پس نیاز به یک همراه دارد. این جا است که لوسی آیلس‌بارو به عنوان دستیار، وارد می‌شود تا به خانم مارپل در کشف این ماجرا کمک کند. اما آن‌ها نه تنها باید راز جنایت را کشف کنند بلکه باید تحقق خود جنایت را هم ثابت کنند. رمان «قطار ساعت 4.50 از پدینگتون» که در سال 1957 به چاپ رسید، هفتمین کتاب از سری داستان‌های جنایی آگاتا کریستی با حضور خانم مارپل است. البته این داستان پیشتر هم به صورت سریالی، در روزنامه‌ای به چاپ رسیده بود. همچنین آگاتا کریستی، علاوه بر رمان‌های مربوط به خانم مارپل، از این شخصیت در چندین داستان کوتاه هم استفاده کرده است.    5. قتل در خانه کشیش همانطور که پیشتر گفتیم، رمان «قتل در خانه کشیش» نخستین رمان از داستان‌های جنایی آگاتا کریستی است که در آن خانم مارپل ظاهر می‌شود. این رمان در سال 1930 به چاپ رسید. تحلیل‌هایی که منتقدین بر این رمان نوشته‌اند نشان می‌دهد که جذابیت این داستان، با گذشت زمان بیشتر شده است. رابرت برنارد، دیگر جنایی‌نویس انگلیسی در این باره گفته است انگار مردم سال 1990 این رمان را بیشتر از مردم سال 1930 دوست دارند. او دلیل این را مربوط به مدرن شدن ذائقه مردم می‌داند. انگار آن طرح اولیه‌ای که آگاتا کریستی از خانم مارپل داشت، همه آن چیزهای ناخوشایند درباره او، برای ذائقه مدرن، از نسخه دلپذیرتر خانم مارپل که بعدا در داستان‌های جنایی آگاتا کریستی ارائه شد، جذاب‌تر است. داستان «قتل در خانه کشیش»، در روستای محل سکونت خانم مارپل؛ سنت مری مید می‌گذرد. دهکده‌ای آرام که با قتل ناگهانی یکی از ساکنان آن، شوکه می‌شود. کلنل پروترو که شخصیتی منفور در دهکده است، با شلیک گلوله، در خانه کشیش به قتل رسیده و این یعنی هرکسی می‌تواند قاتل باشد. پلیس وارد داستان می‌شود اما سیر رخدادهای بعدی تنها سبب پیچیده‌تر شدن ماجرا می‌گردد.  اما خب، یکی از ساکنین این دهکده خانم مارپل است. پیرزنی تیزبین و باهوش که با در نظر داشتن 7 مظنون احتمالی، تصمیم می‌گیرد این پرونده جنایی را حل کند.   6. قتل‌های الفبایی قتل‌های الفبایی، یازدهمین کتاب از سری داستان‌های هرکول پوآرو و یکی از تحسین‌شده‌ترین داستان‌های جنایی آگاتا کریستی است. این کتاب در سال 1936 در بریتانیا به چاپ رسید و به سرعت میان مردم و منتقدین محبوب شد. برخی از منتقدین حتی رمان «قتل‌های الفبایی» را بر رمان بسیار معروف «قتل راجر آکروید» ترجیح داده‌اند. روند داستان، طرح بسیار مرموز قتل‌ها و جنایتی که آگاتا کریستی برای ما در این رمان روایت کرده، باعث شد که ضمیمه ادبی تایمز در تاریخ 11 ژانویه آن سال با تحسین بنویسد: «اگر روزی خانم کریستی جهان داستان را به خاطر ارتکاب جرم ترک کند، او بسیار خطرناک خواهد و هیچکس نمی‌تواند او را دستگیر کند؛ هیچکس جز پوآرو.» رمان قتل‌های الفبایی، حول قاتلی زنجیره‌ای است که پوآرو را به مبارزه دعوت کرده است. داستان هم از همین جا آغاز می‌شود. هرکول پوآرو نامه‌ای ناشناس از کسی موسوم به ای. بی. سی. دریافت می‌کند که به او می‌گوید منتظر اتفاقی در 21ام ماه بعد باشد. پلیس بریتانیا نامه ر جدی نمی‌گیرد تا اینکه اولین قتل و متعاقب آن 3 قتل دیگر رخ می‌دهد. هرکول پوآروی متکبر باید سلول‌های خاکستری خود را به کار اندازد تا قاتل را دستگیر کند.  این رمان با نام اصلی the A. B. C. murders، منتشر شد اما در ایران به عنوان قتل‌های الفبایی ترجمه و چاپ شد. این نام اشاره‌ای است به اسامی مقتولین که حرف اول نام و نام خانوادگی‌شان مانند هم است و به ترتیب حروف الفبا به قتل می‌رسند.   7. و آنگاه دیگر هیچکس نبود / ده بچه زنگی «و آنگاه دیگر هیچ کس نبود»، از پرفروش‌ترین داستان‌های جنایی آگاتا کریستی است. این رمان، نخستین بار سال 1939 و با نام 10 کاکاسیاه کوچک (Ten Little Niggers) در بریتانیا به چاپ رسید که تا سال 1985 هم ادامه داشت. نام کتاب، برگرفته از نام ترانه‌ای قدیمی و عامیانه است که در رمان آمده و طرح جنایی داستان نیز بر اساس آن، پیش می‌رود. اما در آمریکا سال 1940، به علت توهین‌آمیز قلمداد شدن عنوان اصلی، کتاب با استفاده از خط آخر شعر، با نام و آنگاه، دیگر هیچکس نبود (And Then There Were None)، به چاپ رسید. واژه کاکاسیاه نیز در متن شعر به سرباز، تغییر کرد. با این حال نسخه جیبی این کتاب بین سال‌های 1964 تا 1986 در آمریکا، با نام ده سرخ‌پوست کوچک (Ten Little Indians)، منتشر می‌شد. در ایران این کتاب با هر دو عنوان «و آنگاه دیگر هیچکس نبود» و «ده بچه زنگی»، ترجمه و چاپ شده است. این داستان جنایی، یکی از پیچیده‌ترین و مرموزترین داستان‌های جنایی آگاتا کریستی است. کتابی که خودش درباره آن گفته، نوشتن آن برایش بسیار دشوار بوده است و همین او را جذب این ایده کرد. باید ده نفر بدون اینکه قتل‌ها مضحک جلوه کند یا قاتل آشکار شود، به قتل می‌رسیدند. آگاتا کریستی زمان زیادی صرف برنامه‌ریزی برای این قتل‌ها کرد. او داستان را بدون حضور هیچ کارآگاهی پیش می‌برد و همین نحوه گره‌گشایی از معماها را سخت‌تر، اما خلاقانه تر می‌کند. داستان در جزیره‌ای دورافتاده روایت می‌شود. ده نفر متشکل از 7 مرد و 3 زن توسط کسی، برای گذراندن تعطیلات به این جزیره دعوت می‌شوند. ده نفری که هیچ وجه اشتراکی ندارند؛ جز راز نفرت‌باری در گذشته‌شان. رازی که هیچکدام، نمی‌خواهند برملا شود. مهمانان پا به جزیره می‌گذراند درحالی‌که خبری از میزبانشان نیست و سایه شوم مرگ، بر سرشان سنگینی می‌کند.ده سرباز کوچک رفتند شام بخورند،  یکی خود را خفه کرد و سپس نه تا بودند. نه سرباز کوچک تا دیروقت نشستند، یکی به خواب رفت و سپس هشت تا بودند. هشت سرباز کوچک به دِوُن رفتند، یکی گفت همین‌جا می‌مانم و سپس هفت تا بودند.  هفت سرباز کوچک هیزم می‌شکستند، یکی خود را تکه‌تکه کرد و سپس شش تا بودند. شش سرباز کوچک، با کندو بازی می‌کردند، یکی را زنبور نیش زد و سپس پنج تا بودند. پنج سرباز کوچک به دادگاه رفتند،  یکی قاضی شد و سپس چهار تا بودند. چهار سرباز کوچک به دریا رفتند،  یکی را ماهی قرمز بلعید و سپس سه تا بودند. سه سرباز کوچک به باغ وحش رفتند،  یکی را خرس بزرگی بغل کرد و سپس دو تا بودند. دو سرباز کوچک در آفتاب نشتند،  یکی سوخاری شد و سپس یکی بود. یک سرباز کوچک تنها ماند،  او رفت و خود را دار زد و سپس هیچکس نبود...آگاتا کریستی رمان «و آنگاه دیگر هیچکس نماند» را بهترین رمان خود می‌داند. او چیزی ساخته بود که خیلی از آن رضایت داشت.     8. خانه وارونه «خانه کج» رمان تکان‌دهنده‌ای از آگاتا کریستی است که سال 1949 ابتدا در آمریکا و پس از چند ماه در بریتانیا به چاپ رسید. خانه کج، صحنه جنایتی خانوادگی است؛ همانطور که از نام کتاب برمی‌آید. البته آگاتا کریستی نام این رمان را با الهام از یک شعر قدیمی کودکانه به نام مرد کج، انتخاب کرده است.  رمان خانه کج، که با نام خانه وارونه نیز در ایران منتشر شده، یکی دیگر از داستان‌های جنایی آگاتا کریستی است که در آن، کارآگاه‌های معروفش؛ هرکول پوآرو یا خانم مارپل حضور ندارند. بلکه کارآگاه و بازرس ارشد؛ تاورنر، به همراه چارلز هیوارد در پی حل این پرونده جنایی هستند. چارلز هیوارد که برای ازدواج با نامزدش؛ سوفیا از قاهره به انگلستان برگشته، متوجه می‌شود پدربزرگ سوفیا به قتل رسیده است. سوفیا ازدواجشان را موکول می‌کند به پس از پیدا شدن قاتل.   اما در این خانه کج و این خانواده عجیب، هر کسی می‌تواند این پدربزرگ 87 ساله ناخوشایند را کشته باشد. همچنین این قتل، تنها شروع داستان است و قتل‌های دیگری نیز انتظارمان را می‌کشند.   9. اعلام یک قتل «اعلام یک قتل» یکی دیگر از داستان‌های جنایی آگاتا کریستی است که خانم مارپل برای حل معمای آن، در رمان پیدا می‌شود. این رمان در سال 1950 در بریتانیا و آمریکا به چاپ رسید و با استقبال خوبی مواجه شد. یکی از منتقدین درباره رمان «اعلام یک قتل» نوشت: ملکه کشف برای پنجاهمین بار، خوانندگانش را به چالش می‌کشد.  طرح داستان بسیار مبتکرانه است و دیالوگ‌ها شوخ و پخته. در روزنامه محلی روستایی کوچک، وقوع قتلی آگهی می‌شود؛ سر ساعت 6.30 در 29 اکتبر، در لیتل پدوکس؛ خانه خانم لتیشیا بلک لاک، کسی کشته خواهد شد. این آگهی، ساکنان روستای کوچک چیپینگ کلگهورن را در زمان مقرر، مهمان خانه لتیشیا بلک لاک می‌کند. قربانیان جمع می‌شوند تا شاهد خاموش قتلی باشند که میانشان رخ خواهد داد؛ اما برق می‌رود و آنها تنها صدای گلوله را می‌شنوند. یکی از آنها بدون اینکه کسی قاتل را ببیند، کشته شده و حالا مظنون چه کسی می‌تواند باشد؟ یکی از خودشان...  از نکات جالب درباره رمان «اعلام یک قتل» این است که داستان آن، درست پس از جنگ جهانی دوم روایت می‌شود. درنتیجه، حال‌و‌هوای داستان، متناسب با رویه زندگی مردم در آن زمان است و شخصیت‌ها هنوز با جیره‌بندی غذا و قوانین حمایت کننده از آن، سر و کار دارند. امری که کار پلیس را هم پیچیده می‌کند. اما خب... خانم مارپل برای درمان به همان حوالی آمده است. پس پلیس تصمیم می‌گیرد از مشاوره او در حل این پرونده، کمک بگیرد.   10. پنج خوک کوچک بیست‌و‌یکمین کتاب از سری داستان‌های هرکول پوآرو، رمان جذاب و هوشمندانه «پنج خوک کوچک» است. آگاتا کریستی مانند برخی دیگر از داستان‌های جنایی خود، از قافیه یک شعر کودکانه برای نام‌گذاری کتابش استفاده کرده است. این رمان، ابتدا سال 1942 در آمریکا با نام «قتل در گذشته» منتشر شد. و سپس سال 1943 با نام اصلی «پنج خوک کوچک»، در بریتانیا به چاپ رسید. همه منتقدین، این رمان آگاتا کریستی را بسیار پسندیدند و سرنخ‌های داستان را قانع‌کننده و هوشمندانه توصیف کردند. قتلی که البته نه در زمان روایت رمان، بلکه 16 سال پیش رخ داده است. زنی جوان به نام کارلا لمارچانت، به سراغ هرکول پوآرو می‌آید تا مطمئن شود که قتل پدرش در گذشته، درست پیگیری شده است. قاتلی که 16 سال پیش برای این قتل محکوم شد، مرحوم کارولین کریل؛ مادر کارلا است و اکنون کارلا نامه‌ای به دستش رسیده است مبنی بر بی‌گناهی مادرش. هرکول پوآرو پرونده را می‌پذیرد و در مسیر تحقیقاتش 5 نفر دیگر را پیدا می‌کند که در زمان قتل در محل وقوع قتل بوده‌اند؛ پنج خوک کوچک...   به قلم "قاصدک حسینی"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
مرد خدا در جامه نویسندگی: زندگی و آثار تولستوی
مرد خدا در جامه نویسندگی: زندگی و آثار تولستوی
لیِو نیکلایِویچ تولستوی در سال 1828 میلادی در شهر یاسنایا پالیانا شهری در نزدیکی مسکو کنونی و در روسیه چشم به جهان گشود. در خردسالی پدر و مادرش را که هر دو از اشراف و بزرگان روس بودند از دست داد و سرپرستی‌اش به عمه‌اش واگذار شد. بیوگرافی تولستوی کودکی، تحصیل در زبان‌های شرقی و بعد از آن تحصیل در رشته حقوق نتوانست روح سرکش و هوش سرشار او را ارضا کند و حضور در جنگ راه‌حل دیگر او بود. تولستوی در سال 1851 زمانی که تنها 23 سال داشت وارد ارتش شد. در دوران نظامی‌گری اولین داستانش یعنی کودکی را نوشت و بعد از آن "حکایت‌های سواستوپُل" که شامل سه داستان جذاب است نوشت. روح بزرگ تولستوی به دنبال شناخت انسان‌ها و جوانب مختلف روح آنها بود. فقر، جهل و سختی‌هایی که مردم کشورش بر اثر اشتباهات سیاست‌های دولتمردان کشورش تحمل می‌کردند، قلب او را به درد آورد و او را بر آن داشت که هر چه می‌تواند بکند تا کشاورزان و دیگر هموطنانش را از این سختی نجات دهد. در سال 1856 تولستوی زندگی نظامی را ترک گفت و با کوله‌باری از ایده‌های فوق‌العاده برای نوشتن به زندگی عادی برگشت. در اولین گام به یک سفر دوره‌ای به کشورهای فرانسه، انگلستان، آلمان، ایتالیا و سوییس رفت. در این سفرها او با جستجوگری هوشمندانه به دنبال راه‌هایی برای زندگی بهتر برای زندگی بود و اما نه مثل یک انسان معمولی بلکه به عنوان مردی بزرگ که مسئولیت جمع بزرگی از کشاورزان و کارگران محل زندگی‌اش و املاک پدرش بر عهده او بود. در سال 1862 تولستوی با بانوی جوانی به نام سوفیا آندره یِونا ازدواج کرد، حاصل این ازدواج پر بار 13 فرزند بود که 4 تن از آنها در کودکی از دنیا رفتند. این ازدواج در سال‌های آغازین خود محلی امن برای خلق دو کتاب از بزرگترین آثار ادبی کلاسیک تاریخ شد. سوفیا کنار لئو تولستوی همراه و پر تلاش قدم به قدم در خلق رمان جنگ و صلح کمک کرد. گفته می‌شود همسر تولستوی هفت بار بخش‌هایی از جنگ و صلح را پاکنویس کرده‌است. جنگ و صلح کتاب جنگ و صلح، عظیم‌ترین مجموعه داستانی‌ای است که به روند زندگی سه خانواده اشرافی روسی در طول جنگ فرانسه و روسیه می پردازد. شما را نمی‌دانم ولی وقتی من خواندن ادبیات روسیه را شروع کردم حدود 15- 16 ساله بودم. جلد اول جنگ و صلح را که کتاب سنگین و قدیمی با برگه‌های زرد در حالی که جلد گالینگور آن پوست پوست شده بود را از کتابخانه مدرسه امانت گرفتم و هر دو هفته یک بار برای تمدیدش به کتابخانه می‌بردمش. یادم می‌آید یک برگه دو رو از اسامی شخصیت ها نوشته بودم و هر وقت جلوتر می‌رفتم و یادم می‌رفت کی به کی شده است به آن لیست رجوع می کردم تا نخ داستان از دستم در نرود. اگر این داستان محترم را خوانده باشید که هیچ وگرنه خنده‌تان می‌گیرد که یعنی چه؟ مگر می‌شود داستانی جذاب باشد و آدم شخصیت‌ها را فراموش کند. جواب این سوال این است که می‌شود که یک داستان آنقدر جذاب باشد که یک نوجوان را وادار کند خودش یک فهرست از اسامی و مشخصات تهیه کند تا بتواند تمام کند. جهان کتاب جنگ و صلح تولستوی دریایی است که خواننده را غرق در عرفان و انسان‌شناسی عمیق روح تولستوی می‌کند. آنچه شما می‌خوانید زندگی شاهزاده آندری بالکونسکی، کنت پیر بزوخوف، کنتس ناتاشا روستوا، شاهدخت ماریا بالکونسکایا، کنت نیکولای روستوف، شاهزاده آناتول کوراگین، شاهدخت هلن کوراگینا، شاهزاده واسیلی کوراگین و ... نیست. داستان زندگی، عشق، روابط انسانی و الهی است که در بهترین بستر آن یعنی جنگ به نمایش گذاشته شده است. اما یکی از بزرگترین تفاوت‌های رمان بزرگ جنگ و صلح تولستوی با بقیه رمان‌های بزرگ جهان شرح مفاهیم تاریخ نگاری، سیاست و عرفان نظری است که جا به جا در میان داستان آمده‌است و خود یک دانشگاه بزرگ برای مطالعه‌کنندگان است. آناکارنینا اما دومین اثر طلایی تولستوی که در کنار همسرش آن را نگاشته رمان آناکارنینا است. کتاب آناکارنینا داستانی پر پیچ و خم از روابط زنان و مردان اشرافی را به نمایش می‌گذارد. آن چیزی که برای من بعد از این همه سال پس از خوانش اولیه آن جذاب است آن است که نگاه تولستوی به روابط پیچیده زنان و مردان در 200 سال پیش آنچنان با دقت و موشکافانه است که همین امروز هم وقتی به خواندن این داستان می‌نشینی برایت تازگی دارد و نکات بسیاری برای آموختن دارد.  مرگ ایوان ایلیچ کتاب مرگ ایوان ایلیچ اما دیگر کتاب درخشانی است که هرگز از ذهن من پاک نمی‌شود. تولستوی قرار است به ما بگوید ایوان ایلیچ می‌میرد اما در همین یک جمله خبری، مردی را که انسانی موفق و نسبتا شناخته شده را در بستر بیماری و مرگ قرار می‌دهد و گام به گام ما را با جریان این اتفاق آشنا می‌کند و مرگ این واژه ترسناک برای نوع بشر را تولستوی در این کتاب به تماشا می‌گذارد و اجازه می‌دهد 1-عدم پذیرش یا انکار 2-خشم 3-معامله 4 -افسردگی و 5-پذیرش را در زیباترین شکل ممکن تجربه کنیم. کتاب‌های بی‌نظیر لئو تولستوی بزرگ اما به این سه کتاب معروف ختم نمی‌شود. لیست کوتاهی از کتاب‌های او را در ذیل می‌آورم و بعد قرار است به سه نمای بزرگ از زندگی این مرد بزرگ بپردازم: به یکدیگر محبت کنید حرص باعث هلاکت است رستاخیز سه گانه کودکی نوجوانی جوانی  قزاقان حاجی‌مراد سونات کرویستر کوپن تقلبی سعادت زناشویی ارباب و بنده چه باید کرد اعترافسه نمای کمتر دیده شده از تولستوی نمای اول: کودکان و تولستوی کمتر کسی از تلاش‌های پر بار تولستوی برای ایجاد فضای آموزشی برای کودکان در روسیه خبر دارد. آن‌هایی که به نظام‌های آموزش و پرورش اولیه مدرن برای کودکان آشنا هستند نام ژان ژاک روسو نویسنده کتاب پر ارزش "امیل" را حتما شنیده‌اند. آنطور که اطلاعات باقیمانده نشان می‌دهد تولستوی در سفری که به کشورهای اروپایی دارد با نظریه تربیتی روسو آشنا می‌شود و ساختن دبستان‌هایی برای کودکان روستایی را آغاز می‌کند. در آن دوران الفبای تولستوی اولین چیزی است که کودکان در این دبستان‌هایش می‌آموزند که از روش های آموزشی روسو برداشت شده است. این عشق و دردمندی تولستوی برای آموزش کودکان هم عصرش چیزی است که روسیه مردمانش نباید هرگز فراموش کنند. البته بعدها به دستور دولت تزاری این مدارس هم تعطیل شد. نمای دوم: ادیسون، گاندی و تولستوی در این دنیای بزرگ و اتفاقات گوشه گوشه آن ماجراهای جالبی هم رخ می‌دهد. در یک آشنایی از راه دور ادیسون به توصیه یک خبرنگار آمریکایی یک دستگاه گرامافون به تولستوی هدیه می‌دهد و از او می‌خواهد صدایش را برای ادیسون بفرستند. تولستوی در پاسخ جملاتی را به چند زبان برای ادیسون ضبط می‌کند. بخشی از این اصوات از بین رفته ولی خوشبختانه بخشی از آن موجود است که شنیدن آن برای من خیلی جذاب بود و اینجا لینکی از بخش انگلیسی آن را برای شما می‌گذارم و البته متن انگلیسی آن (لهجه روسی تولستوی در صدا واضح است): “That the object of life is self-perfection, the perfection of all immortal souls, that this is the only object of my life, is seen to be correct by the fact alone that every other object is essentially a new object. Therefore, the question whether thou hast done what thou shouldn’t have done is of immense importance, for the only meaning of thy life is in doing in this short term allowed thee, that which is desired of thee by He who or That which has sent thee into life. Art thou doing the right thing." اما یکی دیگر از اتفاقات جذاب زندگی تولستوی نامه نگاری‌های او با ماهاتما گاندی مبارز آزادی طلب هندی است.  کتاب غیر داستانی (The Kingdom of God is Within You) "سلطنت خداوند درون توست" کتابی از تولستوی اثری شگفت‌انگیز است که بر قلب و روح مبارز جوانی به نام گاندی تاثیری مهم گذاشت. پس از توجه تولستوی به مبارزات گاندی در هند نامه نگاری بین این دو مرد تاریخ ساز رخ داد. تولستوی 80 ساله یکی از کسانی بود که ایده سکوت در برابر استعمارگر و روش گاندی در مبارزه با دشمنان هند را تشویق کرد و می‌توان گفت یکی از اثر گذارترین شخصیت‌ها در این پیروزی بزرگ شد. اگر علاقمند بودید می‌توانید از این لینک جزییات این نامه نگاری‌ها را مطالعه کنید. نمای سوم: دولت و تولستوی یکی از مظاهر دولت تزاری در زمان تولستوی سانسور مذهبی نویسندگان است. تفکرات نوین و درخشان و عرفانی تولستوی هم همانطور که می‌شد پیش‌بینی کرد پس از کتاب رستاخیز موجب اعلام حکم ارتداد برای لئو تولستوی شد. تکفیر تولستوی مرا به یاد این ابیات منسوب به ابوعلی‌سینا می‌اندازد: کفر چو منی گزاف و آسان نبُوَد                                محکم‌تر از ایمان من ایمان نبُوَد در شهر چو من یکی وآنگه کافر                                پس در همه شهر یک مسلمان نبود این تسویه حساب‌های سیاسی در دوره‌های مختلف تاریخی در روسیه رخ داده است و چه عجب که حاصل آن ظهور ناباکوف‌ها و داستایوفسکی‌ها و دیگر ستارگان درخشان آسمان ادبیات روسیه و جهان شده است. اما تولستوی بزرگ پس از اعلام ارتداد از طرف کلیسای ارتودوکس و از بین رفتن بخش بزرگی از پیش‌نویس‌هایش توسط ماموران دولتی کم‌کم مشکلاتی در خانواده با همسرش پیدا کرد و در حالی که تنها یکی از دخترانش و یک پزشک مخصوص همراهش بود در یک ایستگاه راه آهن جان باخت و در سال 1910 در سکوت و تنهایی در زادگاهش به خاک سپرده شد.  به قلم "زهره عواطفی حافظ"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
صدر انسانیت و اندیشه: بهترین کتاب های امام موسی صدر
صدر انسانیت و اندیشه: بهترین کتاب های امام موسی صدر
در این نوشتار، نگاهی کوتاه و مختصر به اندیشه امام موسی صدر خواهیم داشت و با 13 کتاب که مجموعه بیانات امام موسی صدر در موضوعات مختلف است، آشنا می‌شویم. امام موسی صدر؛ روایتگر انسان و زندگی، نماد گفتگو و همزیستی امام موسی صدر از جمله روحانیون و متفکرانی است که کلمات و صحبت‌هایش بوی انسان می‌دهد. بوی زندگی می‌دهد. موسی صدر زندگی را فدای دین نمی‌کند. تفسیری که او از دین دارد، یک تفسیر به‌روز و کارآمد است. دین را می‌آورد وسط میدان زندگی و برای بهتر شدن زندگی از دین استفاده می‌کند. موسی صدر به بهانه آخرت‌گرایی و اعتقاد به دنیای پس از مرگ، دست از دنیای مادی نمی‌کشد و تلاش می‌کند تا با استفاده از دین و علم و عقل، دنیای بهتری را بسازد. دنیایی که بتوان در آن بهتر زیست، در واقع زیست انسانی بهتری داشت. ریشه این رویکرد را باید در نگاه او به دین و انسان پیگیری کرد. تعریفی که از انسان و دین دارد و برداشتی که از قرآن و حدیث دارد، او را به یک دین انسانی، اخلاقی و اجتماعی رسانده. موسی صدر در دوراهی انسان و دین، طرف انسان را می گیرد و شاید ریشه تفکر او را در این نگاه باید جستجو کرد.  "یکی از مهم ترین اهداف توطئه‌ای که لبنان را فرا گرفت، از بین بردن شیوه هم‌زیستی و وحدت ملی در لبنان بود. وقتی هم‌زیستی هدف توطئه باشد، حتما و در مرتبه نخست، نمادهای همزیستی آماج توطئه قرار می‌گیرند. گمان نمی‌کنم که در لبنان کسی به اندازه من، نماد و رمز اتحاد کشور بوده باشد، زیرا من علاوه بر مراودات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی با همه فرق لبنان و روابط گسترده‌ای که با آن ها دارم، به جایی رسیده‌ام که سه سال پیش در کلیسای کبوشیین، خطبه موعظه روزه را خواندم. هیچ‌کس در جهان به این پایه نرسیده است. درست مانند اینکه روحانی‌ای مسیحی، خطبه نماز جمعه را بخواند! بنابراین من نماد وحدت ملی بودم و از این‌رو، به طور مستقیم، آماج توطئه قرار گرفتم"اصلاح اندیشه دینی در آثار موسی صدر با مطالعه آثار و سخنرانی‌های امام موسی صدر، یکی از نکاتی که نگاه ما را به خودش جلب می‌کند، اصلاح تفکر دینی است. موسی صدر در جهت بهبود اوضاع زندگی مسلمانان و شیعیان، خوانشی اصلاحی از دین و اسلام دارد. نکته قابل توجه در سیره امام موسی صدر، هماهنگی گفتار و رفتار ایشان است. به موازات حرف و سخنرانی که از ایشان در مورد موضوعات مختلف سراغ داریم، به همان میزان، در عمل، شاهد رفتارها و کنش‌هایی مطابق با همان اندیشه‌ها هستیم. اگر از وحدت امت اسلامی سخن می‌گوید، به حرف، اکتفا نکرده و خودش پیش‌قدم در زمینه اصلاح و گفتگو بین مذاهب و ادیان است. از شرکت در کنفرانس‌های علمی گرفته تا شرکت در مراسم مذهبی مسیحیان و... . اگر از وضعیت زنان رضایت ندارد و در این‌باره سخنرانی‌های متعددی دارد، رفتار خودش و خانواده‌اش، ترجمان همان حرف‌ها و سخنان است. امام موسی صدر، نمونه یک روحانی تراز است که همه ابعاد لازم برای طلبه بودن و روحانی بودن را داراست. موسی صدر، یک دیندار بی‌تکلف است. دینداری که مواجهه آسانی با متون دینی دارد و لذت دینداری را به کام ما می‌چشاند. چه در گفتارش و چه با رفتارش. "برادران! آزادی برترین ساز و کار برای بسیج کردن همه توانایی‌ها و ظرفیت‌های انسانی است. هیچ‌کس نمی‌تواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، توانایی‌هایش را پویا و موهبت‌های الهی را بالنده سازد. آزادی بهترین روش برای به کارگرفتن امکانات بشری در راه خدمت به جامعه است. آزادی یعنی به رسمیت شناختن کرامت انسانی و خوش‌گمانی به انسان و حال آن‌که نبود آزادی یعنی بدگمانی به انسان و کاستن از کرامت او. کسی می‌تواند آزادی را محدود کند که به فطرت انسانی کافر باشد، فطرتی که پیامبر باطنی و درونی انسان است… آزادی حقیقی دقیقا رهایی از عوامل فشار خارجی و عوامل فشار داخلی است. اگر بخواهیم آزادی را تعریف کنیم باید بگوییم که آزادی رهایی از دیگران و رهایی از نفس است…"موسی صدر و نگاه انتقادی به وضعیت جوامع اسلامی یکی دیگر از موضوعات پربسامد در سخنرانی‌های امام موسی صدر، نگاه انتقادی به وضعیت موجود جوامع اسلامی است. موسی صدر در سخنرانی‌های مختلف خود، از وضعیت حاضر انتقاد می‌کند و معتقد است خروجی جامعه دینی، نباید اینگونه باشد. موسی صدر، در سخنرانی‌های مختلف خود به تببین ویژگی‌های مطلوب جامعه دینی پرداخته و آن‌ها را بیان کرده است."آقایان ما کجا می‌خواهیم زندگی بکنیم؟ در کدام دنیا؟ نتیجه‌اش هم می‌دانید چیست؟ این است که نه‌تنها مسیحیان از ما می‌برند، نه‌تنها یهودیان از ما می‌برند، نه تنها سنی‌ها دارند از ما پیش می‌افتند، ما هم در خواب خوش فرو رفته‌ایم که آقا ابدا! شیعیان مرتضی علی مگر ممکن است برگردند؟ بله آقا! بنده دیده‌ام شیعه مسیحی شده، دیده‌ام شیعه سنی شده، دیده‌ام شیعه وهابی شده… اینجا با دلی خوش نشسته‌ایم، به حقانیت خودمان اعتقاد داریم و خیال می‌کنیم که مطلب تمام شده است! کجا تمام شد آقا! اقلا ما همان مساجدمان را تنظیم کنیم… آقا، بنده پای یک منبر می‌روم یک چیز می‌شنوم، پای آن منبر یک چیز دیگر. اصلا متناقض! اصلا نامربوط! … ما اصلا خواب هستیم! این کارهایی که حالا می‌خواهیم بکنیم باید 50 سال پیش 150 پیش شروع می کردیم…" امام موسی صدر به کدام روایت؟ البته در مورد شخصیت‌های بزرگ مثل امام موسی صدر، همیشه روایت‌های متفاوتی وجود دارد. همیشه هستند کسانی که دوست دارند یارکشی کنند. در بازی‌های سیاسی، مصادره شخصیت‌ها زیاد دیده می‌شود. یکی می‌آید و می‌گوید امام موسی صدر اگر زنده بود، با آمریکا هم توافق می‌کرد! تصویری از امام موسی صدر، که گفتگو و تعامل، تمام چهره او را پوشانده. در حالی‌که برای مخاطب آگاه به نوشته‌های موسی صدر این سوال پیش می‌آید که تفاوت آمریکا در حال حاضر با اسرائیل در آن زمان چه بود؟ امام موسی صدر برای مبارزه با اسرائیل از چیزی کم نگذاشت! چطور می‌توان پذیرفت که در حال حاضر اگر حضور داشت، با آمریکا به توافق می‌رسید. یا اینکه برای برخی دیگر، امام موسی صدر خلاصه شده در مبارزه با اسرائیل. در این فضا، بُعد اندیشه‌ای امام موسی صدر به کلی نادیده گرفته می‌شود و از او، صرفا یک انسان مبارز در ذهن ما صورت می‌بندد. این در حالی است که امام موسی صدر، از اندیشه ای قوی و پویا برخوردار بوده و کم لطفی است که در معرفی شخصیت او، از این زاویه غافل باشیم. اینکه ما در روایت خود از متفکرانمان جانب انصاف را رعایت کنیم، سخت است. حالا برخی به دنبال سوء استفاده سیاسی و حزبی خودشان هستند اما در غیر اینصورت هم، رسیدن به برداشتی صحیح و مطابق با واقع از اندیشه و شخصیت کسی مثل امام موسی صدر شاید کار آسانی نباشد. راهی که از مطالعه تمامی آثار و سخنرانی‌های امام موسی صدر می‌گذرد. و حالا موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر این کار را برای ما راحت کرده است.  معرفی بهترین کتاب های امام موسی صدر بهترین راه برای آشنایی با نگاه امام موسی صدر به دین، انسان و جامعه، مطالعه آثار به جا مانده از ایشان است. سخنرانی ها و گفتارهای ایشان در موضوعات مختلف دین شناسی، انسان و جامعه، تفسیر، زندگانی اهل بیت، مسائل اقتصادی در اسلام، زن در اسلام و ... در قالب کتاب به چاپ رسیده. کتاب‌هایی خواندنی که ما را با افق بالایی از اندیشه مواجه می‌کند. افقی که همانند اسم امام موسی صدر، در صدر اندیشه قرار دارد. موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، مجموعه سخنرانی‌ها و مکتوبات ایشان را در قالب کتاب چند جلدی "در قلمرو اندیشه امام موسی صدر" به چاپ رسانده که تاکنون حدود 13 جلد از آن منتشر شده است. هم‌چنین مجموعه کامل بیانات، سخنرانی‌ها و مقالات امام موسی صدر از طرف این موسسه در قالب مجموعه "گام به گام با امام" به چاپ رسیده است که در ادامه به معرفی آن‌ها خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید. 1- گام به گام با امام مجموعه 12 جلدی گام به گام با امام، گزارش 19 سال طرح خلاقانه و فعالیت خستگی‌ناپذیر امام موسی صدر، دیدارها، گفتگوها، پیام‌ها، سخنرانی‌ها و مقالات ایشان است. گام به گام با امام، ترجمه مجموعه "مسیرة الامام السید موسی الصدر" است که جنبش امل آن را در سال 2000 منتشر کرده. مجموعه گام به گام با امام، ترجمه‌ای روان و شیوا دارد و مشتمل بر تمامی گفتارهای امام موسی صدر از سال 1960 تا سال 1978 است. تا جلد نهم، مطالب به ترتیب تاریخ در کتاب آمده است اما در ابتدای هر جلد، نمایه‌ای موضوعی از تمامی مطالب، مندرج شده است که کار مطالعه را راحت‌تر می‌کند. 9 جلد اول این مجموعه از دو بخش تشکیل شده است: ابتدا روزنگار فعالیت‌های امام موسی صدر مختص هر سال و پس از آن گفتارها و مصاحبه‌ها و مطالب متعلق به آن سال، گردآوری شده است.  جلد دهم تفسیر بخشی از آیات قرآن است. جلد یازدهم مباحث اعتقادی و سیره معصومان و جلد دوازدهم مباحثی درباره جنبش امل و زمینه‌های ظهور و ابعاد آن و نیز درس‌گفتارها و مباحث سیاسی و اقتصادی امام در کلاس‌های اعضای ارشد جنبش امل است.  این مجموعه در بهمن 1397 اثر شایسته تقدیر در بخش ترجمه بیستمین دوره کتاب سال حوزه شناخته شد.  اگر علاقه‌مند به پژوهش درباره تفکر و شخصیت امام موسی صدر هستید، این مجموعه بهترین پیشنهاد برای شماست.  گام به گام با امام به صورت دوره به فروش می‌رسد اما در پلتفرم های مجازی، نسخه الکترونیکی تک جلدهای آن موجود است. 2- نای و نی: جستارهایی درباره اسلام، انسان، لبنان و مقاومت کتاب نای و نی، اولین جلد از مجموعه در قلمرو اندیشه امام موسی صدر است که توسط علی حجتی کرمانی گردآوری و ترجمه شده است. کتاب نای و نی، شامل برخی از سخنرانی‌ها و مقالات و مصاحبه‌های امام موسی صدر از زمان استقرار در لبنان تا اولین سال تاسیس مجلس اعلای شیعیان است.  نای و نی از 3 فصل تشکیل شده. فصل اول به اصول عقاید، جهان بینی، ارزش و اخلاق و تاریخ اسلامی می‌پردازد. مطالبی که طیف گسترده‌ای از مخاطبان را داراست. برخی برای شیعیان، برخی برای اهل سنت، گاه برای مسیحیان در کلیسا و گاهی هم در محافل علمی لبنان.  "اسلام"، "ذوق و ابتکار در دعوت"، "اسلام و کرامت انسانی"، "اسلام و فرهنگ قرن بیستم"، "دین و علم"، "تشیع و دغدغه های انسان معاصر"، "علی موحد بود و بس" برخی از عناوین این فصل است.  فصل دوم کتاب نای و نی، در واقع روایتی است از تجربه احیای شیعیان در لبنان. در این فصل، با روش کار امام موسی صدر که از صور لبنان شروع شده و سپس به مناطق دیگر هم گسترش یافته، آشنا می شویم. مطالب این بخش روایتگر روش رهبری و نحوه تعامل رهبر شیعیان با سایر فرقه ها و رفتار او به عنوان شهروندی لبنانی است. البته برای قضاوت صحیح تر باید بقیه آثار امام موسی صدر نیز دیده شود اما شروع کار امام موسی صدر در این مجموعه بازتاب داده شده و برای مطالعه و مواجهه اولیه بسیار سودمند است. "شیعیان در لبنان"، "تشکیلات شیعیان"، "فرق، دریچه های تمدن"، "فساد، خطرناک ترین دشمن"، "دانش و ایمان"، "درباره فرقه گرایی"، "ساختن جامعه" و "در راه وحدت مسلمانان" بخشی از عناوین این فصل است. در نهایت فصل سوم به مبارزه با اسرائیل و ضرورت حمایت از فلسطین می پردازد. 3- ادیان در خدمت انسان: جستارهایی درباره دین و مسائل جهان امروز کتاب ادیان در خدمت انسان، از جمله بهترین و محبوب‌ترین آثار امام موسی صدر است. این کتاب، جلد دوم از مجموعه در قلمرو اندیشه امام موسی صدر است که شامل 29 مقاله، سخنرانی و گفتگو درباره دین، انسان، اسلام، تربیت، عبادت، تشیع، آزادی، انقلاب اسلامی ایران و دکتر علی شریعتی است.  عنوان کتاب (ادیان در خدمت انسان) برگرفته از سخنرانی تاریخی امام موسی صدر در کلیسای کبوشیین بیروت در سال 1975 است. جالب است بدانید که برای نخستین‌بار در تاریخ مسیحیت، یک روحانی غیرمسیحی، خطبه موعظه آغاز روزه را قرائت می کند! فارغ از محتوای سخنرانی که در نوع خود بی‌نظیر است و مطالب زیبایی در مورد ادیان و انسان دارد، شرکت در کلیسا و سخنرانی برای مسیحیان در آن زمان، خیلی به چشم آمد و از این کار امام موسی صدر، به عنوان نماد گفتگو و تعایش، تجلیل شد.  با مطالعه کتاب ادیان در خدمت انسان، با بخشی از مبانی و ریشه‌های تفکر امام موسی صدر آشنا می‌شوید. اگر علاقه‌مند به مطالعه ریشه‌های فکری موسی صدر هستید، اگر برایتان جالب است تا بدانید که گفتگو و انسان‌مداری و هم‌زیستی امام موسی صدر، میوه کدام درخت بوده است، کتاب ادیان در خدمت انسان را دست ندهید! 4- رهیافت های اقتصادی اسلام رهیافت های اقتصادی اسلام، عنوان سومین جلد از مجموعه در قلمروی اندیشه امام موسی صدر است که مشتمل بر بحث‌های اقتصادی امام موسی صدر در ایران و لبنان می‌باشد. امام موسی صدر در این کتاب، بین نظام اقتصادی مارکسیسم و سرمایه داری و اسلام، مقایسه می‌کند و به بیان رهیافت های اقتصادی اسلام می‌پردازد. بخش اول کتاب حاضر، مجموعه ای از مقالات فارسی امام موسی صدر در مجله مکتب اسلام است که در زمان حضورش در ایران منتشر شده. بخش دوم، درس گفتارهای اقتصادی امام موسی صدر برای اعضای جنبش امل است و بخش سوم، چند مقاله اقتصادی در موضوع اختلاف طبقاتی، کار و کارگر است. از آنجا که امام موسی صدر فارغ التحصیل رشته "حقوق در اقتصاد" دانشگاه تهران نیز بوده است، خواندن این مقالات و در کل، نظرات و ایده‌های اقتصادی اش لطف دوچندان دارد. آگاهی وی از نظرات و جریانات اقتصادی، به همراه شناخت عمیقی که از آموزه‌های اسلامی داشت، باعث شده تا بتواند به رهیافت های اقتصادی در اسلام بپردازد. او تلاش می‌کند تا اصول کلی اقتصاد را تببین کند. روش بحث امام موسی صدر در این گفتارها و مقالات می تواند الگوی خوبی برای علاقه‌مندان به مباحث تولید علم و علم دینی باشد. در مقدمه کتاب آمده که از نگاه امام موسی صدر، در اسلام علم اقتصاد نداریم. اما این حرف به این معنا نیست که اسلام با مسائل اقتصادی کاری ندارد، بلکه با نگاهی به همه ابواب فقه می توان به رهیافت های اقتصادی اسلام و جهت گیری اقتصادی آن پی برد.  در بخشی از کتاب می خوانیم: "بی‌شک، همه می‌دانیم که علم اقتصاد از علوم جدید به شمار می‌رود، اما آدمی می‌تواند از احکام گوناگون اسلام، مکتبی اقتصادی کشف کند. به بیان دیگر با نگاه به مکاتب اقتصادی جدید، در می‌یابیم که اسلام راه روشنی در اقتصاد در پیش گرفته و همه احکام اقتصادی اسلام در این روش و مکتب جای می‌گیرد." 5- برای زندگی: گفتارهای تفسیری امام موسی صدر کتاب برای زندگی، چهارمین جلد از مجموعه در قلمرو اندیشه امام موسی صدر، دربردارنده جلسات تفسیری امام موسی صدر است که برای اعضای جنبش امل ارائه شده است. در این جلسات، سوره‌های کوچک قرآن تفسیر شده‌اند. مطالعه این کتاب و کتاب بعدی که آن هم تفسیر آیاتی از قرآن است، علاوه بر اطلاعات دینی و قرآنی که به ما می‌دهد، ما را با روش تفسیری امام موسی صدر آشنا می‌کند. مواجهه موسی صدر با قرآن و روش برداشتی که از آیات قرآن دارد، از جمله عوامل موثر در تفکر اوست. به همین جهت مطالعه بحث‌های تفسیری به جای‌مانده از ایشان، نقش موثری در فهم فضای ذهنی امام موسی صدر دارد.  برای زندگی با گفتار درباره تفسیر قرآن شروع می شود و پس از آن با تفسیر سوره‌های ناس، فلق، اخلاص، نصر، کوثر، ماعون، فیل، قریش، همزه، عصر، تکاثر، زلزله، عادیات، بین، قدر، علق و دخان، از زبان امام موسی صدر آشنا می‌شویم. تفسیر قرآن امام موسی صدر به صورت مجزا نیز چاپ شده است. کتابچه‌های تفسیر قرآن در قطع جیبی توسط موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر به چاپ رسیده است و در هرکدام تفسیر یک سوره کوچک از جزء سی آمده است. در گفتار ارزشمند درباره تفسیر قرآن می‌خوانیم: "اکنون اگر بخواهیم برای همیشه تابع تحولات اجتماعی باشیم و بر اساس شرایط زندگی امروز تسلیم شویم، بی‌آنکه زندگی خود و مفاهیم دینی و معیارهای اسلامی خود را متحول کنیم و از هدایت قرآنی نیز دور باشیم، به امانت خیانت کرده‌ایم، همه‌چیز را از دست داده‌ایم و خود نیز از دست رفته‌ایم! کسی از ما نخواسته است که در برابر تحول و پیشرفت مقاومت کنیم و از دستاوردهای انسانی بهره‌مند نشویم، بلکه باید هویت و اصالت خود را گم نکنیم و دستاوردهای جدید بشری را در چارچوب اصیل خود قرار دهیم و آنها را با معیارهای خود بسنجیم؛ برخی را قبول و برخی را رد کنیم، تا از نو امتی با اصالت -با همه ابعاد فکری و تاریخی و عملی مفهوم اصالت- بسازیم." 6- حدیث سحرگاهان: گفتارهای تفسیری حدیث سحرگاهان، پنجمین جلد از مجموعه در قلمروی اندیشه امام موسی صدر و دومین کتاب تفسیری امام موسی صدر است. حدیث سحرگاهان، گفتارهای تفسیری امام موسی صدر است که در سحرهای ماه رمضان از رادیو لبنان پخش می شده است. در این کتاب 91 قسمت از مباحث تفسیری امام موسی صدر از سوره‌های مختلف قرآن آمده که به صورت موضوعی مطرح شده اند. این کتاب ترجمه کتاب احادیث السحر است که در سال 1999 در بیروت منتشر شده است. البته حدود 20 گفتار جدید در ترجمه جدید به آن اضافه شده. "قرآن، معجزه جاویدان"، "داستان آفرینش انسان"، "ایمان به غیب"، "نماز"، "دروغ و کفر"، "نفاق"، "آفرینش آسمان و زمین"، "انفاق"، "مفهوم معاد"، "مالکیت"، "زندگی و مرگ" و "موسی و خضر" از جمله گفتارهای مطرح شده در این کتاب هستند. 7- انسان آسمان: جستارهایی درباره امیرالمومنین (ع) کتاب انسان آسمان، مشتمل بر 13 جستار از امام موسی صدر درباره حضرت علی است. انسان آسمان ششمین جلد از مجموعه در قلمروی اندیشه امام موسی صدر است.  کتاب از سه بخش تشکیل شده. سخنرانی‌های ولادت امیرالمومنین، سخنرانی‌های مربوط به غدیر خم و ولایت حضرت علی، سخنان مرتبط با شهادت حضرت، بخش‌های تشکیل‌دهنده کتاب هستند. مطالعه این کتاب، ما را با تحلیل امام موسی صدر از امام علی، ولایت امام علی، واقعه غدیر خم، اسوه بودن امام علی، چگونگی الگوگیری از سیره امام علی و وظایف و مسئولیت شیعیان امام علی آشنا می‌کند.  در بخشی از کتاب انسان آسمان میخوانیم: "باید بررسی کنیم که ما چگونه مامومین این امامیم؟ علی شجاع، ما ترسو؛ علی کریم، ما بخیل؛ علی خوش اخلاق، ما بد اخلاق؛ علی توانا، ما ترسو و طماع. معنای امامت چیست؟ علی، سرّ کمالش، ایمانش است. راهی است که برای ما هم باز است. این راهی است که علی رفت. بفرمایید شما هم بروید! علی صد درجه اش را رفت و آن شد. شما یک درجه اش را برو و یک صدم علی بشو! راه باز است برای همه. باز نیست؟ اما ما چه کرده ایم؟ بعضی هایمان، صادقانه پیروی نکرده ایم… ای علی‌دوست… بشنو و بترس و بلرز از این حرف، علی را اگر امروز دنیا بخواهد بشناسد چطور می‌شناسد؟ دو راه دارد. یک راه از تاریخ می‌رود و کتاب‌ها را می‌بیند… اما یک راه دیگر هم هست… می‌گویند می‌رویم از پیروانش علی را می‌شناسیم… چه می‌بیند؟ آیا تقوا می‌بیند؟ آیا علم می‌بیند؟ آیا خدمت به مردمی می‌بیند که در علی می‌بیند؟ آیا شجاعت و صراحتی می‌بیند که در علی می‌دید؟ به هوش باش، چگونه می‌خواهی علی را بشناسانی؟ … مصیبت بزرگ علی در میان شیعیانش است! این‌هایی که ننگ ابدی برای آن سرور هستند. این‌هایی که یکی‌شان کافی است تا بگویند علی باطل بوده… درست است ما امروز ننگ دامان علی بشویم؟!""  8- سفر شهادت: گفتارهایی درباره واقعه عاشورا اگر می‌خواهید با تحلیل زیبای امام موسی صدر درباره واقعه عاشورا و امام حسین علیه السلام آشنا شوید، کتاب سفر شهادت را باید بخوانید. سفر شهادت، مجموعه‌ای از گفتارهای امام موسی صدر درباره قیام عاشورا و ابعاد و نتایج آن است. از بخش‌های جذاب کتاب، روایت امام موسی صدر از حضرت زینب است. روایتی حماسی از این زن بزرگ تاریخ اسلام. در کل نگاه امام موسی صدر به حادثه کربلا و نحوه پردازش آن، نگاه جالب و متفاوتی است. پرداخت موسی صدر به بعد فاجعه کربلا خیلی کم است و روایتی که دارد، روایتی سرشار از حماسه و عزت است. موسی صدر کربلا را به میانه زندگی امروزی ما می‌آورد و از تک تک لحظات تاریخ، برای زندگی امروز عبرت می‌گیرد و این‌گونه تفسیری به‌روز و کارآمد از واقعه عاشورا به دست می‌دهد. تفسیری که انسان‌ساز و حیات‌بخش است. سفر شهادت، هفتمین جلد از مجموعه در قلمروی اندیشه امام موسی صدر است. در قسمتی از کتاب سفر شهادت می‌خوانیم: "زن در میدان کربلا نقش مرد را کامل می‌کند و جهاد او را به اتمام می‌رساند. برای آنکه زن بتواند این رسالت را به دوش بگیرد و برای تحمل سنگینی آن آماده شود، باید او را پرورش داد. ما نمی‌توانیم با زن آنگونه که برخی از مردم برخورد می‌کنند، مواجه شویم. نباید زن را در خانه خوار و ذلیل کرد؛ نباید برادر را بر خواهر مسلط کرد؛ نباید روحیه زن را تضعیف کرد. بسیاری اوقات زنان زیر فشار شوهران هستند. در برخی مناطق با زن به مثابه ابزار تولید مثل برخورد می‌شود. در مناطق دیگر او را ابزار لذت‌جویی یا تابلویی هنری می‌دانند که مرد می‌خواهد آن را همیشه در برابر چشمان خود قرار دهد. با این برخوردها روحیه زن را از او می‌گیریم، گوهر وجودی او را می‌گیریم و به او ثابت می‌کنیم که نمی‌تواند رسالتی به عهده داشته باشد… ما نیازمند زنانی هستیم که اراده‌ها را قوی کنند و محکم بایستند… من به آنچه از ناتوانی‌ها و شیون‌ها و ناله‌های امام حسین یا زنان و یا خاندان امام حسین نقل و خوانده می‌شود اعتقادی ندارم… امیدوارم این مسائل مطرح نشود چراکه طرح این مسائل، منحرف کردن حرکت امام حسین و ماموریت اوست. هرگز ذره‌ای از نشانه های سستی در حسین پدیدار نشد، نه بر او نه بر یاران و زنانش. این رسالت بزرگی بود که حسین آن را به انجام رساند و کاری بود که زینب نیز در میان زنان انجام داد!" 9- روح تشریع در اسلام: واقعیت قانون گذاری در اسلام روح تشریع در اسلام، هشتمین جلد از مجموعه در قلمروی اندیشه امام موسی صدر است. کتاب حاضر در موضوع فلسفه فقه جای می گیرد و در اینجا با یک مقاله علمی از امام موسی صدر مواجه هستیم که در کنفرانسی در الجزایر ارائه شده. امام موسی صدر در هفتمین کنفرانس ملتقی الفکر الاسلامی در الجزایر در سال 1973 میلادی شرکت می‌کند و در آنجا مقاله‌ای با عنوان روح شریعت اسلامی و واقعیت قانون گذاری در جهان اسلام ارائه می‌کند. کتاب حاضر متن ترجمه شده این مقاله به همراه نقد و نظر اساتید حاضر در جلسه و پاسخ‌های امام موسی صدر است. امام موسی صدر می‌کوشد تا در این مقاله دو مسئله اساسی را تبیین کند: اول، تفاوت قوانین الهی و بشری و دوم، نسبت قوانین الهی و شریعت با تحول جهان و انسان. این مقاله نشان‌دهنده نگاه انتقادی و متحول امام موسی صدر به فقه و حقوق اسلامی است.  10- دین در جهان امروز نهمین جلد از مجموعه در قلمروی اندیشه امام موسی صدر، با عنوان دین در جهان امروز، به مسائلی مانند تعریف دین، کارکرد دین، حقانیت دین و دین یا ادیان؟ می پردازد. موسی صدر در این گفتارها به زیبایی به تبیین این نکته می‌پردازد که در جهان مدرن چه نیازی به دین است. "دین در جهان امروز"، "داستان علم و دین"، "ادیان در خدمت انسان"، "تاملاتی در آموزه های دینی"، "پیامبری و پیامبران"، "دین و مسائل محرومان" و "محنت روحانیان" عناوین گفتارهای کتاب دین در جهان امروز است. اگر به مباحث فلسفه دین علاقه دارید، اگر می‌خواهید با بیانی شیوا و روان، لحظاتی را پای منبر یک روحانی خوش‌فکر بنشینید و از دین و ادیان بیشتر بدانید، اگر دوست دارید مواجهه‌ای جدی‌تر با اندیشه امام موسی صدر داشته باشید، کتاب دین در جهان امروز را از دست ندهید. 11- زن و چالش های جامعه: جستارهایی درباره مسائل زن و خانواده و جوان زن و چالش های جامعه عنوان یکی دیگر از کتاب‌های مجموعه در قلمروی اندیشه امام موسی صدر است. همان‌طور که از نام کتاب پیداست، این کتاب، مجموعه گفتارها و مقالات و مصاحبه‌های امام موسی صدر در موضوع زن و خانواده است. اندیشه امام موسی صدر درباره زن، اندیشه‌ای مترقی است. امام موسی صدر زن را عنصری مستقل و فعال می‌داند. از نگاه او زنان، در شکل‌گیری جامعه اسلامی نقش مهمی دارند و نباید زنان را در خانه زندانی کرد. او به دنبال ترسیم مسیری سومی برای زنان است. مسیری که با نگاه ابزاری به زنان مخالف است. چه در تفکر متحجرانه که وظیفه زن را صرفا همسرداری و بچه‌داری می‌بیند و چه در نگاه مدرن، که به نام آزادی، به دنبال لذت‌جویی از زنان است. او مسیری را ترسیم می‌کند که زنان با حفظ استقلال و عاملیت، در جامعه، حضور فعال و موثر دارند اما حریم و حدود رابطه‌ها را نیز رعایت می‌کنند و در کنار حفظ خانواده، از نقش اجتماعی خود غافل نیستند. با مطالعه کتاب زن و چالش‌های جامعه با نگرش امام موسی صدر درباره زن آشنا می‌شویم و تفسیر او درباره نقش و جایگاه زن در اسلام را می خوانیم. تک‌تک مصاحبه ها و گفتارهای این کتاب، خواندنی و جذاب است. مخصوصا در این سال‌ها که مسئله زنان و حجاب و آزادی‌های اجتماعی، نقل همه محافل است. برای نمونه قسمت‌هایی از کتاب را خاطرنشان می شوم: "وحدت بر زن و مرد تحمیل نمی‌شود تا خانواده تشکیل دهند، بلکه وحدت برای خانواده است وقتی‌که شکل بگیرد. منظورم این است که زن آفریده شده است تا خانواده را تشکیل بدهد و سزاوارترین و شایسته‌ترین انسان‌ها برای تربیت کودک و اداره کردن مدرسه اصلی برای پرورش و تربیت عضو جامعه است، این زن آزاد است که خانواده تشکیل ندهد. همان طور که مرد می‌تواند نفر اول و تک باشد، زن نیز می‌تواند اول و تک باشد. اسلام ازدواج را بر زن واجب نکرده و پس از ازدواج نیز کار کردن در خانه را بر او واجب نکرده. نه زن به خاطر مرد آفریده شده و نه مرد به خاطر زن، بلکه هر دو برای جامعه، برای انسان و برای خدا آفریده شده اند." "زن مسلمان می خواهد وارد زندگی شود و جامعه‌ای بهتر بسازد و گذشته و حال را به چالش بکشد. برای این کار به اصالت داشتن در حرکت نیاز دارد. ولی آن‌ها برای این اراده سستی‌ناپذیر شما، توطئه چیده‌اند تا آن را منحرف کنند. آن‌ها در برابر شما تنها دو راه قرار داده‌اند و راه سومی در کار نیست. راه اول محافظت است. آن را محافظت نامیدند تا زن را در خانه زندانی کنند و مشارکت زن در ساختن جامعه را فلج کنند. راه دوم را مشارکت در زندگی اجتماعی نامیدند ولی آن را بدون هیچ رعایت و مراقبتی ترسیم کردند، به گونه‌ای که وقتی زن به مدرسه یا بازار می‌رود، او را وادار کردند به شکلی باشد که انگار به سالن نمایش می‌رود. این پوشش و این حرکت، که عمر شما را می‌گیرد و حقیقت شما را خدشه دار می‌کند، توطئه‌ای بر ضد زندگی شماست" "دین شما دین به چالش کشیدن است. دین مبارزه است. دین حرکت پیوسته و آرمان‌گرایی همیشگی است. در این دوره برای شما کافی نیست که فقط مادرانی شایسته باشید. شاید اگر در زمانی دیگر بودید برای شما به همین بسنده می‌کردیم ولی اکنون امت شما با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم می‌کند. باید تلاش خود را چندین برابر بکنید تا امت خود را از نابودی نجات دهید!" 12- عبادت یا عبودیت؟ یازدهمین جلد از مجموعه در قلمروی اندیشه امام موسی صدر، با عنوان عبادت یا عبودیت، به مسئله عبادت در اسلام می‌پردازد. در این جستارها تلاش شده تا به سوالات انسان امروز درباره عبادت پاسخ داده شود. سوالاتی که شاید درگیری ذهنی خیلی‌ها باشد. در دنیای مدرن و برای انسان امروز، عبادت چه جایگاهی می‌تواند باشد؟ آیا بهتر نیست به جای عبادت، به مردم خدمت‌رسانی کنیم؟ با مطالعه این کتاب، نگاه روشن‌تری به عبادت خواهیم داشت و پاسخ برخی از پرسش‌های بنیادین خود را پیدا خواهیم کرد. محتوای این کتاب ما را با چارچوب دین شناسی امام موسی صدر آشنا می کند. برداشت‌های او از عبادت در کتاب عبادت یا عبودیت، تاییدی است بر فهم اجتماعی اسلام در نگاه امام موسی صدر. با مطالعه گفتارهای این کتاب متوجه می‌شویم که در اندیشه امام موسی صدر فاصله‌ای میان مسائل عبادی و مسائل اجتماعی نیست. "عبادت و عبودیت"، "جنبه تربیتی نماز"، "ارتباط قرآن با روزه"، "معنای روزه"، "دین خود را بازشناسی کنیم"، "نفحات شب قدر"، "معنی عید و مفهوم وطن و مقاومت" و "عید فرا رسید" از جمله عناوین گفتارهای مطرح شده در این کتاب هستد. 13- ارج نامه انسان: طرحی برای رشد و تعالی روابط انسانی آخرین کتابی که در این مقاله معرفی می‌کنیم، کتاب ارج نامه انسان است که به همت محمدصادق حسین زاده در نشر بین الملل به چاپ رسیده است. اثر حاضر، گردآوری بخش قابل توجهی از گفتارهای امام موسی صدر درباره رابطه انسان‌ها با یکدیگر است. مسئله‌ای که امام موسی صدر از آن با عنوان "برادری" یاد می‌کند و آن را در 4 گونه تقسیم‌بندی می‌کند: برادری انسانی، برادری خداباوران، برادری اسلامی و برادی ملی. محمدصادق حسین زاده با جستجو در آثار به جای‌مانده از امام موسی صدر، تلاش کرده تا سخنان مرتبط با هرکدام از این 4 گونه برادری را جمع‌آوری کرده و آن‌ها را گزارش کند. به همین جهت کتاب ارج نامه انسان، از 4 فصل تشکیل شده. با مطالعه کتاب ارج نامه انسان، با یکی از محوری‌ترین بخش‌های اندیشه و عمل امام موسی صدر یعنی روابط انسانی و هم‌زیستی اجتماعی بیشتر آشنا می‌شویم و سخنان و گفتارهای امام موسی صدر درباره روابط انسانی را می‌خوانیم. مسئله‌ای که برای رشد و ارتقای جامعه ایرانی و جامعه اسلامی، بسیار مهم و حیاتی است. ارج نامه انسان، الگوی خوبی برای تمام کسانی است که از اختلاف خسته شده‌اند و به دنبال ساخت جامعه‌ای متحد هستند، آنان که هم‌زیستی اجتماعی را یک ارزش می‌دانند. گفتارهای کتاب ارج نامه انسان همه از کتاب گام به گام با امام گرفته شده. حسین زاده مقدمه خوبی برای کتاب نوشته و در آن گزارشی کلی از روابط انسانی در اندیشه امام موسی صدر داده است. اگر به مطالعه در مورد هم‌زیستی اجتماعی علاقه دارید، اگر دغدغه اتحاد شیعه و سنی را دارید، اگر از اختلاف و کینه‌توزی و چند قطبی های اجتماعی خسته شده اید، مطالعه کتاب ارج نامه انسان، شما را غافل‌گیر خواهد کرد. چراکه با تحلیلی عالی از روابط اجتماعی مواجه می‌شوید. تحلیلی ناب از کسی که خودش در عمل، میدان دار تعایش و همزیستی بود.  به قلم "احمد کفیل الناس"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
چارلز بوکوفسکی؛ روایتگر زندگی‌های فرودست
چارلز بوکوفسکی؛ روایتگر زندگی‌های فرودست
چارلز بوکوفسکی از آن نویسنده‌هایی است که همه اسمش را شنیده‌اند؛ حتی اگر کتاب‌هایش را نخوانده باشند. نویسنده قدر آمریکایی با سبک مخصوص به خودش که مجله تایمز به او لقب قهرمان فرودستان آمریکایی را داد. بوکوفسکی کیست؟ چارلز هنری بوکوفسکی، سال 1920 در خانواده‌ای آلمانی آمریکایی و در شهر آندرناخ آلمان، به دنیا آمد؛ اما اقتصاد ویران آلمانِ پس از جنگ جهانی اول، سبب شد خانواده‌اش 3 سال پس از تولد او به آمریکا مهاجرت کنند.  سراسر زندگی بوکوفسکی با رنجی فرودست، عجین شده بود. از خشونت‌های پدر بیکار و سابقا نظامی‌اش و مادری که تنها این خشونت‌ها را تماشا می‌کرد، گرفته تا مورد قلدری قرار گرفتن در مدرسه و طرد شدن به دلیل لهجه و تیپ و جوش‌هایی که می‌رویید و او را آبله رو می‌کرد. چارلز بوکوفسکی هیچ‌گاه محبوب نبود و انزوا، بخشی جدایی ناپذیر از زیست درونی او بود. حتی بعدها که کتاب‌هایش منتشر شد و نامش بر سر زبان‌ها افتاد، این اروپایی‌ها بودند که کارهای بوکوفسکی را پسندیدند نه آمریکایی‌ها و بیشتر در اروپا شهرت داشت تا امریکا. داستان های بوکوفسکی چارلز بوکوفسکی قلمی ساده و روان داشت. از پیچیده نویسی اجتناب می‌کرد و داستان‌هایش همگی متاثر از فضای شهری بود که در آن زندگی می‌کرد: لس آنجلس؛ شهر فرشتگان... اما شهری که او توصیف می‌کرد و می‌شناخت شباهتی به شهر فرشتگان نداشت؛ مردمی فقیر و فلک زده، کارگر و الکلی ... . کتاب‌های چارلز بوکوفسکی، آن پرده زیبا و خوش رنگ و لعاب را کنار می‌زند و شما را با چرک و زشتی نفرت انگیزی که وجود دارد اما دیده نمی‌شود، مواجه می‌کند. اینکه همه دختران خوشگل با دامن‌های کوتاه، مثل بقیه به دستشویی می‌روند تا کثافتکاری کنند، یک کنایه است. کنایه‌ای به همه ما آدم‌ها که زندگی مرتب و قشنگمان، یک روی دیگر هم دارد. یک روی دیگر، که متوجهش نیستیم اما پسربچه‌ی فقیر و مطرودی مثل هنری چیناسکی در رمان «ساندویچ ژامبون»، آن را متوجه شده است. هنری چیناسکیِ فقیری که خانواده‌اش دستور می‌دهند با بقیه بچه های فقیر دوست نباشد، این تعارض و دوگانگی را خوب درک می‌کند.  بوکوفسکی، پدر ژانر رئالیسم کثیف! بوکوفسکی را پدرخوانده ژانر رئالیسم کثیف نامیده‌اند. این اصطلاح نخستین بار توسط بیل بافورد در مجله ادبی گرانتا به کار رفت تا به سبک جدیدی که نویسندگان آمریکای شمالی در پیش گرفته بودند، اشاره کند. رئالیسم کثیف، زیرژانری از رئالیسم است که با نثری ساده و بی تکلف، جنبه‌هایی ساده، پیش پا افتاده و ملال انگیز از زندگی روزمره اقشار ضعیف جامعه آمریکا را بازگو می‌کند. مردمی که در چنبره زندگی آمریکایی، از دست‌یابی به رویای آمریکایی محروم هستند. چارلز بوکوفسکی که فرزند همین مردم بود، به پدرخوانده سبک داستانیشان تبدیل شد؛ همانطور که به گفته تایمز، قهرمانشان نیز بود! چارلز بوکوفسکی، نویسنده و شاعر صاحب سبکی است و بعد از او بسیاری با تاثیر از سبک او قلم زدند. اما او ساده نویسنده نشد. برای نویسنده شدن، از خانه رانده شد و زندگی‌اش را در مسافرخانه‌های ارزان و با درآمد اندکِ مشاغل سطح پایین، گذراند. ناامیدی از انتشار کارهایش، سبب شد تا ده سال از نویسندگی دست کشد. کارمند اداره پست شد و در نهایت که باز به نویسندگی بازگشت، به گفته خودش میان دیوانه شدن در اداره پست و نویسنده‌ای گرسنه ماندن، دومی را انتخاب کرد. چارلز بوکوفسکی نه خانواده‌ای داشت که حمایتش کنند و نه پولی که دستش را بگیرد. آنچه او داشت تجربه‌های زندگیش بود. همه آنچه که از سر گذرانده بود و بوکوفسکی، این تجربه‌ها را به میان آورد و داستانهایش را با آنها شکل داد. اولین رمانش را با نام «اداره پست» در انتشارات بلک اسپارو (گنجشک سیاه) به چاپ رساند. ناشری که به کمک آمده بود تا بوکوفسکی را از منجلاب زندگی یکنواخت در اداره پست، برهاند. رمان اداره پست، نتیجه از سر گذراندن همان سال‌هایی است که او را به مرز جنون رسانده بود.  چارلز بوکوفسکی 6 رمان نوشته است که همگی بازتابی از تلاطم‌های درونی و سالهای زندگی خودش را دارد. اما این ظهور، به شکلی کلاسیک رخ نداده است؛ در نتیجه اگر زندگی کارمندی او را در اولین رمانش؛ «اداره پست» می‌خوانید، دوران کودکی تا جوانی‌اش را در چهارمین رمان او؛ «ساندویچ ژامبون» خواهید خواند. اگر ذائقه مدرنی دارید، خواندن زندگی چارلز بوکوفسکی به شکلی غیر خطی، می‌تواند برایتان جالب باشد. هنری چیناسکی؛ همان نوجوان فقیری که پیشتر نامش آمد، ظهوری از خود چارلز بوکوفسکی در رمان‌هایش است.  چارلز بوکوفسکی نویسنده‌ای پرکار بود و در طول زندگی 73 ساله خود، هزاران قطعه شعر، بیش از 100 داستان کوتاه و 6 رمان نوشت. او در سال 1994 و اندکی پس از تمام کردن آخرین رمانش «عامه پسند»، درگذشت. شاید شگفت انگیزی زندگی او را بتوان در همین نشانه دید که توسط راهبان بودایی به خاک سپرده شد و بر سنگ مزارش با الهام از آثارش نوشته شد: «نکوش! “Don’t try”» در این یادداشت تلاش شده تا برخی از بهترین آثار چارلز بوکوفسکی را در گونه‌های ادبی مختلف، معرفی کنیم. بهترین آثار چارلز بوکوفسکی ساندویچ ژامبون «ساندویچ ژامبون» با نام اصلی «Ham on Rye» -که معنای دقیق آن ژامبون روی نان چاودار می‌شود-، یکی از شناخته شده‌ترین آثار چارلز بوکوفسکی است که در سال 1982 منتشر شد. داستان هنری چیناسکی؛ پسری فقیر و منزوی که در واقع نوعی از آلتر ایگوی بوکوفسکی است و سال‌های زندگی او را در دوران بلوغ و در میانه رکود بزرگ آمریکا، روایت می‌کند. چارلز بوکوفسکی در رمان ساندویچ ژامبون، شخصیت این ضد قهرمان انسان گریزِ رمان‌های دیگرش را بیشتر توسعه می‌دهد. شخصیتی که به دلیل بیگانگی و طردشدن به خاطر ظاهر هیولاوار، با گرگور سامسا در رمان مسخ کافکا نیز مقایسه شده است.  چارلز بوکوفسکی در رمان ساندویچ ژامبون که پیش‌درآمدی بر رمان‌های قبلی اوست، بر موضوعاتی تمرکز می‌کند که در آثارش تکرار می‌شود. رابطه میان والدین و فرزندان و شرایط اقتصادی؛ چارلز بوکوفسکی به خوبی نشان می‌دهد که چه طور بخشی از جهان ذهنی هنری چیناسکی متاثر از رابطه‌اش با پدر و مادرش است و در عین حال، تاثیر وضعیت اقتصادی خانواده بر این رابطه را هم به تصویر می‌کشد. به مرور که خانواده چیناسکی، بیشتر در فقر فرو می‌رود، رابطه هنری با پدر تندخو و خشنش، بدتر و بدتر می‌شود. شکست رویای آمریکایی؛ رویای آمریکایی، تصویری از امکان موفقیت در سرزمین فرصت‌ها بازنمایی می‌کند که مبتنی بر شایستگی فردی و سخت‌کوشی است. چارلز بوکوفسکی این بازنمایی را در رمان ساندویچ ژامبون، به میان می‌آورد اما این رویای فریبنده چیزی جز سرخوردگی برای کاراکتر اصلی، ندارد. در واقع نه تنها شکست اقتصادی خانواده‌‌ هنری، جلوه‌گری این ایده را برای او خاموش می‌کند که کل چرخه و روزمرگی ناشی از آن، او را وحشتزده می‌کند. چارلز بوکوفسکی در جلد کاراکتر اصلی رمانش، ترجیح می‌داد یک ظرف‌شور باشد تا یک وکیل یا مهندس، یا اینکه ازدواج کند و در ساختار خانواده، گرفتار شود. بی‌مایگی اساسی ارزش‌های اجتماعی؛ همچنان که رمان ساندویچ ژامبون ورق می‌خورد، هنری چیناسکی متوجه گسستی میان تجربه‌های شخصی خود و ارزش‌های فرضی جامعه می‌شود. جامعه‌ای که وسواس ظاهر و نمایش ثروت دارد و روابطش مبتنی بر سوءاستفاده از قدرت است. چیزی که چارلز بوکوفسکی و هنری چیناسکی هر دو از کودکی و در همان خانواده تجربه کردند.  فرد در برابر سیستم؛ بوکوفسکی رابطه‌ای آنتاگونیستی میان هنری چیناسکی و نمایندگان هنجارهای سنتی جامعه مانند پدرش، مقامات مدرسه و ثروتمندان، برقرار می‌کند و یا بهتر است بگوییم می‌بیند؛ از آنجا که چیناسکی، خودِ دیگرِ او است.  قدرت دگرگون کننده ادبیات؛ با بزرگتر شدن هنری چیناسکی و انزوای روز افزون او، آنچه مایه تسکین و آرامش خاطرش می‌شود ادبیات است. چیناسکی به کمک داستان‌های داستایوفسکی، همینگوی، فانته و ... چارچوبی برای تجربیات شخصی‌‌اش خلق می‌کند و به معنایی عمیق‌تر برای زندگی دست می‌یابد.  رمان ساندویچ ژامبون، کتابی است با لحنی تیره و طنزی تلخ که زندگی نویسنده‌اش، چارلز بوکوفسکی را روایت می‌کند. ساندویچ ژامبون، همان رمانی است که با خواندنش نگاهی به چگونگی شکل‌گیری بوکوفسکی نویسنده می‌اندازید.    عامه پسند آخرین رمان چارلز بوکوفسکی رمانی است به نام عامه پسند. این رمان در سال 1994 با نام «pulp» به چاپ رسید؛ نامی که بر روی مجلات مبتذل و بازاری می‌نشیند و مورد پسند عامه است. از این رو در ایران با نام «عامه پسند»، به چاپ رسید. از همین جا مشخص است که با چه کتابی سر و کار داریم و چارلز بوکوفسکی لحن هجو آمیزش را از روی جلد کتاب، آغاز کرده است. رمان عامه پسند، خود به صورت کلیشه‌ای از این ژانر، ظهور می‌کند تا بتواند به سیاه‌ترین هجویه ممکن، تبدیل شود. هجویه‌ای که نویسنده‌اش آن را به بد نوشتن تقدیم کرده است. بر خلاف سایر کتاب‌های چارلز بوکوفسکی، کاراکتر اصلی رمان عامه پسند، هنری چیناسکی نیست (اگرچه او نیز در داستان ظاهر می‌شود)؛ بلکه کارآگاهی خصوصی به نام نیکی بلان است. شخصیتی از طبقه فرودست، که بیشتر اوقات بیکار است و نگرش بدبینانه‌ای به جهان دارد. نیکی بلان، برخلاف قهرمانان رمان‌های کارآگاهی، فردی باهوش و ذکاوت نیست و در اکثر مواقع، ایده‌ای برای حل پرونده‌هایش ندارد. با این حال او شخصیت اول ما است و ما از زاویه نگاه این کارآگاه کم توان است که به ماجرا سرک می‌کشیم.  داستانِ رمان عامه پسند، با پیدا شدن سر و کله زنی به نام بانوی مرگ شروع می‌شود که به دنبال فردینان سلین، می‌گردد. نویسنده‌ای که سالها پیش مرده است اما بانوی مرگ در آن تردید دارد. نیکی بلان هنوز پرونده سفارش اول را نبسته است که سه پرونده دیگر نیز دریافت می‌کند؛  پیدا کردن کسی یا چیزی به نام گنجشک قرمز مردی که می‌خواهد خیانت زنش را اثبات کند مدیر موسسه کفن و دفنی که می‌خواهد شر یک زن فضایی را از سرش کم کند. بوکوفسکی در زمان نوشتن عامه پسند، با بیماری سرطان که در نهایت موجب مرگش شد، دست به گریبان بود و مرگ در این کتاب، حضوری پررنگ دارد. بسیاری از منتقدین موافقند که این رمان، نشانی بر پذیرش مرگ از سوی چارلز بوکوفسکی بوده است. یادتان باشد که عامه پسند، رمانی است پست مدرن و در ژانر کارآگاهی و ادبیات ابزورد، با داستانی عجیب و غریب که نویسنده‌اش، همواره به جنبه‌های پیش پا افتاده و روزمره زندگی فرودستان توجه داشته و پدرخوانده سبک رئالیسم کثیف نام گرفته است. چرا باید چارلز بوکوفسکی با آن سبک رئالیستی مخصوص به خودش، به سراغ نوشتن یک رمان کارآگاهی عجیب و غریب برود؟ به نظر می‌رسد باید همچنان با همان نگاه و همان عینک، این کتاب را هم بخوانیم. در واقع خوب است به نکته‌ای از مترجم اشاره کرد که در نشست نقد و بررسی کتاب عامه پسند مطرح کرد: «این کتاب یک مانیفست پوچی است و بوکوفسکی با شیوه روایتش نشان می‌دهد که هیچ چیز برایش مهم نیست...» و یا منتقد دیگری -احسان عباسلو- گفته است؛ هیچ چیز نبودن، موضوع اصلی کتاب است.   نگران نباش داستایوفسکی! «نگران نباش داستایوفسکی» عنوان مجموعه شعری است که توسط نشر مشکی به چاپ رسیده است. این مجموعه، شامل 26 شعر است که توسط مترجم و عمدتا از نوشته‌های اواخر عمر چارلز بوکوفسکی، انتخاب شده است. از این رو بخشی از آنها ماحصل مرگ اندیشی شاعر است. اشعار چارلز بوکوفسکی، معمولا خالی از صنایع ادبی و آن زبان فاخری است که عمدتا در شعرها مشاهده می‌کنیم. با این حال گرچه زبان شاعرانه او خالی از جلوه‌گری‌های ادبی است اما چنان منعطف و صادقانه است که نمی‌توانید از تاثیر آن بگریزید.  رنج، مرگ، تنهایی، پوچی، بیهودگی و جدا افتادگی از مضامین این مجموعه شعر است که البته در سایر آثار چارلز بوکوفسکی هم دیده می‌شود.    جنوب بدون شمال چارلز بوکوفسکی علاوه بر رمان و شعر، داستان کوتاه نیز می‌نوشت و «جنوب بدون شمال» عنوان محبوب‌ترین مجموعه داستان‌های کوتاه او است که در سال 1973 توسط همان انتشارات بلک اسپارو، منتشر شد. قلم بوکوفسکی در داستان‌های کوتاهش نیز مانند رمان‌ها و شعرهایش، تلخ، بدبینانه و گزنده است.  جنوب بدون شمال، شامل 27 دستان کوتاه است که استعداد بی‌نظیر چارلز بوکوفسکی را به نمایش می‌گذارد. در واقع این مجموعه، بهترین مجموعه داستان کوتاه اوست و ده سال بعد که چارلز بوکوفسکی مجموعه موسیقی آب گرم را به چاپ رساند، خودش اعتراف کرد که دیگر توانایی نوشتن داستان کوتاه ندارد.  در سال 2000 نیز نمایشنامه‌ای بر اساس 9 داستان از این مجموعه و با همان نام جنوب بدون شمال، به روی صحنه رفت. جنوب بدون شمال در ایران توسط نشر افق و البته تنها با 19 داستان از نسخه اصلی، به چاپ رسید؛ گرچه در پیشگفتارِ مترجم، 21 داستان اعلام شده است. داستان‌های حذف شده عبارتند از؛ Loneliness Bop Bop against that curtain No way to paradise Love for 17.50 $ Maja Thrup A man  Stop staring at my tits, Mister Something about a Viet Cong flag آخرین داستان این مجموعه نیز «اعترافات مردی چنان دیوان که با حیوانات می‌زیست» است. این داستان از همین نشر و مترجم به طور مستقل نیز منتشر شده است.    چارلز بوکوفسکی، روایت‌گر زندگی‌هایی فرودستانه بود؛ از همان نوع که خودش زیست. نویسنده‌ای که شعرها و داستان‌هایش حاصل رنجی بود که فکر می‌کرد سزاوارش نبوده. اما همان رنج، بستر الهام و شور نوشتن در او شد.  شاید بتوانیم با نگاه به نوشته‌های بوکوفسکی، یاد بگیریم چگونه ما هم این درد و رنج‌های ناروا را بستر چیزی شگرف در زندگی خودمان کنیم. به قلم "قاصدک حسینی"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
فلسفه برای همه | نگاهی به کتاب های یوستین گردر
فلسفه برای همه | نگاهی به کتاب های یوستین گردر
یوستین گردر (Jostein Gaarder) متولد سال 1952 میلادی در نروژ است. پیرمردی با موهایی سفید، کم‌پشت و لخت که خطوط چروک کنار چشمش خنده رو بودنش را تداعی می‌کند. یوستین گردر در الهیات، فلسفه و ادبیات تحصیلاتش را در اسلو نروژ به پایان رسانده‌است. بیشتر عمرش را در حال تدریس تاریخ فلسفه به بچه های دبیرستانی بوده و هم اکنون با پسر و همسرش در نروژ زندگی می‌کند. کتاب های یوستین گردر در قاب مانیتورم با همان شوقی که در خط به خط کتابهایش هم پیداست، گردر به گزارشگر نگاه می‌کند و می‌گوید: "فلسفی‌ترین سوالات جهان را کودکان می‌پرسند، یادتان هست در داستان لباس جدید پادشاه این تنها یک بچه بود که گفت:" پادشاه لخت است"." با خودمان که خلوت کنیم و یاد سوالات بچه‌هایمان، وقتی سه، چهار ساله بودند بیفتیم تازه می‌فهمیم چقدر حرفش درست است و اگر کودکان فلسفی‌ترین سوالات جهان را می‌پرسند پس آیا لایق این نیستند که با فلسفه هم آشنا شوند؟ اما چطور؟ یوستین گردر در طول زمان نویسندگی‌اش که با  کتاب تشخیص و قصر غورباغه ها که داستانی برای کودکان بود در سال 1986 وارد دنیای نویسندگی شده است تا کنون 9 بار جوایز نویسندگی مختلف از جمله در سال 1990 جایزه سال منتقدان ادبیات نروژی برای بهترین اثر ادبیات کودکان و نوجوانان و در سال 2005 مدرک افتخاری کالج ترینیتی را اخذ کرده است. راز فال ورق اما کتاب سوم یوستین گردر به گمان من یک شاهکار ادبیات است که هنوز به اندازه کافی به آن پرداخته نشده، چیزی میان رویا و واقعیت، داستانی مدرن که نمی‌توانی بگویی برای کودکان نوشته شده‌است چون من به عنوان یک بزرگسال که کم هم کتاب به عمرم نخوانده‌ام هنوز مست خط به خط این کتابم. بله درست حدس زدید کتاب راز فال ورق که در سال 1990 منتشر شد. در این داستان همراه پسربچه‌ای که مجبور است با پدرش برای یافتن مادرش راهی سفر شود در یک اتومبیل سواری می‌نشینیم و پنهانی زیر تخت و یا در تنهایی کتابی اندازه یک قوطی کبریت را با یک ذره بین می‌خوانیم و در آن به سرزمینی عجیب و اسرار آمیز وارد می‌شویم غافل از اینکه در حال کشف یک راز بزرگتر از زندگی واقعی آن پسر بچه هستیم. کتاب راز فال ورق پر است از موجوداتی پر از فلسفه و ماجرا، پر است از نورهایی که هرگز رنگ زیبایشان قابل توصیف نیست و بوی نانی که هرگز از مشامتان نخواهد رفت. یوستین گردر زندگی تمام خوانندگان کتاب راز فال ورق را به دو بخش تقسیم می‌کند به زمانی که پسر بچه داستان وارد نانوایی نشده و بعد از آن، از آن لحظه خواننده کتاب او دیگر آدم قبل نخواهد شد چون تقدیر خواسته که راز عجیبی را بداند. "هانس نانوا سری تکان داد:"او با من به این فال بزرگ ورق آمد. منظورم را فهمیدی. پسرم؟ ما هم یک گروه کوتوله‌ی زنده زیر این آسمان کبود هستیم، حتی نمی‌دانیم چه کسی ورق‌ها را پخش می‌کند."" کتاب راز فال ورق مرا به یاد یکی از داستان‌های کتاب هزار و یک شب هم می‌اندازد داستانی که در آن برکه‌ای در ناکجاآباد هست که در آن ماهیانی به سه رنگ درخشان و زیبا شنا می‌کنند و در پایان داستان می‌فهمیم آنها مردمان شهری هستند که هر کدام از یک خاندان خاص هستند و به جادوی جادوگری پلید به ماهیان دریاچه بدل شده‌اند. دنیای سوفی  یوستین گردر که در این زمان دیگر شغل نویسندگی تمام وقت را انتخاب کرده است سال بعد یعنی 1991 کتاب درخشان دیگری را منتشر کرد. کتاب دنیای سوفی، سوفی دختری است تنها در خانه باغی در مجاورت جنگلی ساکت و آرام که با مادرش زندگی می کند. سوفی طی یک ماجراجویی نوجوانانه شیرین در تنهایی خودش پیام‌هایی را طی یک سری نامه و نشانه دریافت می‌کند و در متن نامه‌ها و بین سوال و جواب بین سوفی و نگارنده نامه‌ها کل تاریخ فلسفه دوره می‌شود. یوستین گردر به گمان من شجاعانه مبدع فلسفه به زبان ساده است و آن را در لوای کتاب‌هایی برای کودکان و نوجوانان منتشر می‌کند. شما را نمی‌دانم اما من وقتی تصمیم گرفتم دانش فلسفی‌ام را افزایش دهم تا آنجایی پیش رفتم که دیدم مجبورم یک سری متن آلمانی را خودم بخوانم و بفهمم تا کنه معنی اصول فلسفه را بفهمم و همانجا بود که فلسفه را به فیلسوفان سپردم و سر خویش گرفتم تا اینکه کتاب دنیای سوفی به دستم رسید. از حق نباید گذشت که یوستین گردر زبان شیرینی هم دارد و روانی داستان گویی‌اش تلخی فلسفه را گرفته و آن را لذیذ کرده‌است و نباید فراموش کرد که این نحوه برخورد یوستین گردر از سمت بسیاری از فیلسوفان معاصر مورد نقد قرار گرفته‌است. آنها معتقدند این بیان فلسفه به عظمت و شکوه آن توهین می‌کند در حالی که برخی نظرشان بر این است که این روش یعنی ساده‌سازی فلسفه باعث گسترش آن خواهد شد. یوستین گردر و همسرش جایزه‌ای به نام سوفی را سالانه در تقدیر از افرادی که به طبیعت و حفظ آن کمک می‌کنند در بنیاد سوفی اهدا می کردند، که چند وقتی است این بنیاد به دلیل مشکل بودجه تعطیل شده‌است. نام این بنیاد برگرفته از کتاب دنیای سوفی انتخاب شده‌بود. کتاب‌هایی مانند راز تولد، درون یک آیینه درون یک معما، کتابخانه جادویی بیبی بوکنز، زندگی کوتاه است، سلام کسی اینجا نیست و مایا کتاب‌های بعدی یوستین گردر بودند که همگی تقریبا کتاب‌هایی برای کودکان و نوجوانان است. مرد داستان فروش مرد داستان فروش کتاب بعدی یوستین گردر کمی متفاوت از کتابهای دیگرش در سال 2001 راهی بازار شد. " نیچه انسانی را که بیش از حد دارای فرهنگ و قدرت است با ماری مقایسه می کند که خرگوشی را بلعیده و پس از آن دیگر قادر به حرکت نیست در آفتاب چرت می زند." یوستین گردر در کتاب مرد داستان فروش با داستانی ناب شما را با پیتر آشنا می‌کند پسری با قوه تخیل فوق‌العاده که ذهنی پر از ایده‌های داستانی دارد ولی هرگز به نوشتن آنها فکر نمی‌کند، بلکه آن ایده‌ها را به نویسندگان دیگر می‌فروشد. پیتر کتاب مرد داستان فروش چیزی شبیه آن مار جمله بالاست که مغزش از زیادی ایده‌های جدید ورم کرده و او را به سختی انداخته‌است. اگر چه کتاب مرد داستان فروش رنگ و بوی فلسفی کمتری دارد ولی خلاقیت زیبای داستان شما را سر ذوق خواهد آورد. دختر پرتقالی دختر پرتقالی سال 2003 نوشته شد و اینبار باز یک پسر نوجوان 15 ساله در سفری که از طریق نامه پدرش که یازده سال پیش او را از دست داده است، قرار است وارد جهان فلسفی و معنای عشق و زندگی شود. "به نظر من هر کسی پیش از آنکه وسایل قدیمی و کهنه‌اش را برای فروش به یکشنبه بازار ببرد یا پیش از ریختن آنها در کامیون زباله، باید همه را به دقت بررسی کند و همه جایشان را بگردد. با تصور اینکه در این کامیون‌های زباله چه مقدار نامه‌های قدیمی و چیزهای مشابه آن می‌توان یافت هوش از  سرم می‌رود." در داستان دختر پرتقالی یوستین گردر داستان عاشقانه پدری که سالها پیش مرده به دختری که پرتقال‌های زیادی دارد دستمایه ورود ما به جهان فلسفه است. شاه مات، کوتوله زرد، قصری در پیرینه، دنیای انا، انتون و جاناتان کتاب‌های دیگری از یوستین گردر هستند که باز هم بیشترشان در رده نوجوانان نوشته شده است. مرد غیر قابل اعتماد آخرین اثری که اینجا از این نویسنده نابغه و جذاب برای شما خواهم آورد کتاب مرد غیرقابل اعتماد است. مرد غیر قابل اعتماد هم یکی دیگر از ایده‌های جذاب و جدید یوستین گردر است. داستان با نگارش نامه‌ای به زنی به نام اگنس شروع می‌شود. مرد نویسنده‌ای که جلوی لبتابش در اتاقی از یک هتل زیبا در شهری کوچک در حال نگاشتن نامه‌ای اعتراف گونه است. اما اعتراف به چه رازی؟ مرد مرموز داستان از تلخی تنهایی زندگی مدرن شروع می‌کند به شرکت کردن در مراسم ترحیم افراد غریبه و این کار وقتی جدی می‌شود که پس از سوال پیچ شدن توسط مهمانان یاد می‌گیرد از اطلاعات داخل آگهی ترحیم و حرفهایی که شنیده خود را از آشنایان مرحوم معرفی کند تا روزی که در یکی از همین ماجراجویی‌ها با اگنس مواجه می‌شود و داستان شروع می‌شود. یکی از قابل تقدیرترین قسمت‌های موفقیت‌های بزرگ یوستین گردر به گمان من این است که او کتاب‌هایش را به زبان نروژی نوشته است. مردی که حتی الان هم وقتی به انگلیسی صحبت می‌کند لهجه شیرین نروژی زیر آن پیداست با انتشار کتاب‌هایش به حدود پنجاه زبان در بیشتر نقاط جهان بی‌آنکه کتاب‌هایش به زبان انگلیسی نوشته شود، یک معنای ناب را برای همه جهانیان به ارمغان آورده که آنها را مشتاق کرده کتاب او را ترجمه کنند و از آن گوهر درونش استفاده کنند. برای من به عنوان یک فارسی زبان که آرزومند دیدن چنین روزی برای یک کتاب از نویسندگان فارسی زبان هستم وجود یوستین گردر بسیار امیدبخش است. به قلم "زهره عواطفی حافظ" کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.   
آشنایی با زندگی نامه و کتاب های آنتوان دو سنت اگزوپری
آشنایی با زندگی نامه و کتاب های آنتوان دو سنت اگزوپری
خلبانی که شاعر شد: آنتوان دوسنت اگزوپری آنتوان ماری روژه کنت دو سنت اگزوپری در سال 1900 در شهر لیون فرانسه چشم به جهان گشود. وقتی چهارسال سن داشت در حالی که فرزند ارشد خانواده بود، پدرش را از دست داد و به همین دلیل عنوان کنت از میراث خاندان قدیمی‌اش به نام او اضافه شد. بله او خلبان بود. اگر شما هم مثل من اولین بار داستان "شازده کوچولو" را با صدای احمد شاملو و از روی یک کاست شنیده بودید، وقتی زندگینامه جذاب آنتوان دوسنت اگزوپری را می‌خواندید با ذوق می‌گفتید: وای خدای من اون یه خلبان بود! اگزوپری خلبان بود! آنتوان جوان و با استعداد اول راهی دانشکده هنر شد تا معماری بخواند اما در این مسیر توفیقی نداشت و جنگ بهترین دلیل بود تا او را به سمت شغل پر از ماجراجویی خلبانی هدایت کند و او گام به گام از تعمیرکاری و سرویس هواپیما به خلبانی در جنگ ارتقا یافت. این روزها که از خلبانی حرف می‌زنیم حسی از تخصص و مدرنیته جلوی چشممان نقش می‌بندد اما صد و اندی سال پیش در آغاز اختراعات هوانوردی، پرواز یک معجزه بود و خلبانی نوعی از جادوگری و شجاعت بی‌مثال. اینکه نویسنده باشی و در عین حال جزء غیورترین و شجاع‌ترین سربازان جنگ جهانی، خود به خود یک قهرمانی محسوب می‌شود. حال آنکه قلم به دست بگیری و یکی از بزرگترین متن‌های اثر گذار تاریخ را رقم بزنی دیگر نور علی نور است. کتاب های اگزوپری اولین قدم‌های نویسندگی آنتوان دوسنت اگزوپری در سال 1926 دقیقا دو سال بعد از سانحه هوایی که در آن جمجمه‌اش صدمه دیده بود با نام "خلبان" منتشر شد. در سال 1931 کتاب "پرواز شبانه" را با اقتباسی از شخصیت قهرمان جنگ و استاد خود "دیدیه دورا"  نوشت."در زمین، ریویر (رئیس پست هوایی) به افرادش می‌آموزد که از مرگ نهراسند و به ماموریتی که به آنان واگذار شده‌است وفادار بمانند. آن‌ها باید به نحوی عمل کنند که "گویی چیزی فراتر از ارزش زندگی بشر وجود دارد . "محموله‌ی پستی چیزی است مقدس و حتما باید هر روز در ساعتی معین به مقصد برسد. خلبانان عهده دار این مسئولیت اند و از آن آگاه اند و همین، دلیل زیستن آن‌هاست."در دوره‌ای از تاریخ که حمل و نقل بسته‌های پستی می‌تواند با پرواز ناگهان سرعتی غیر قابل باور نسبت به قطار و ماشین پیدا کند این خلبانان شب پروازند که این معجزه را رقم می‌زنند و کتاب "پرواز شبانه" داستان این مردان است. در سال 1939 کتاب درخشان دیگر دوسنت اگزوپری منتشر شد. پس از سقوط هواپیمای دوسنت اگزوپری در گواتمالا و بازگشتش به فرانسه مجموعه روایت‌های  روزهای گذشته دوسنت اگزوپری در مجموعه‌ای به نام "زمین انسانها" منتشر شد. همنشینی آندره ژید با دوسنت اگزوپری و تقدیر آندره ژید از کتاب "زمین انسانها" به ما نشان می‌دهد که این نویسنده خلبان در قلب خود شاعری دارد که کم کم در نوشتار زیبای زمین انسانها در حال ظهور است. خلبان‌ها آن روزها زمین را ترک می‌کردند و بر تکه آهنی ناپایدار و شکننده جانشان را در بوته خطر می‌گذاشتند و شاید این حس بود که زمین را از دید اگزوپری جایی مقدس می‌نمایاند.به این سبب بود که آن شب آوایی آرام، آخرین بار بر رهنمودها تاکید می‌کرد.هدایت هواپیما با قطب‌نما در اسپانیا روی دریای ابر بسیار خوشایند است اما ...و با لحنی آرام‌تر ادامه می‌داد: "ولی به یاد داشته باشید، زیر ابر، ابدیت در کمین است. و چنین بود که به ناگاه این جهان آرام، بدان همواری و سادگی که هنگام خروج از ابرها روی می‌نمود برای من ارزشی ناشناخته می‌یافت ."شازده کوچولو، شاهکار اگزوپری اما دیگر زمان آن فرارسیده بود که "شازده کوچولو" متولد شود. تنها و زیبا در یک سیاره، جایی در میان جهان بی‌انتها، در سال 1943 پس از سفری هوایی و پر ماجرا در میان خطوط نوشته‌های آنتوان دوسنت اگزوپری، "Le Petit Prince" متولد شد. پسرکی زیبا رو، مهربان و پرسشگر و سوال‌هایی که جهان بینی انسان را در مورد عشق، هستی، مرگ، دوستی و... زیر و رو می‌کند. خلبانی که هرگز نام او را نمی‌فهمیم در بیابانی برهوت سقوط می‌کند. هواپیما خراب شده و ساعت‌ها به کندی می‌گذرند اما چیزی رخ می‌دهد که ان لحظه را تا ابد با شکوه می‌کند. هنگام طلوع خورشید صدایی کودکانه به او می‌گوید: "خواهش می‌کنم ... یک گوسفند برایم نقاشی کنید." و این آغاز دوستی خلبان و شازده کوچولویی از سیاره ب 612 است. اگر کمی با زبان فرانسه مانوس بوده باشید، شیرینی و لطافت کلام و آن هنر تلفظ حروف شما را به تحسین بر می‌انگیزاند اما فارغ از کتاب‌های بسیاری که نویسندگان فرانسوی نوشته‌اند به شکل معجزه‌آسایی شازده کوچولو "خوانده شده‌ترین" و "ترجمه شده‌ترین" کتاب فرانسوی‌زبان جهان است و به عنوان بهترین کتاب قرن 20 در فرانسه انتخاب شده است. عجیب نیست خود من تا به حال ده‌ها نسخه از این کتاب را خریده‌ام و هدیه داده‌ام. همین الان نسخه نفیسی با تصاویری نقاشی شده از مانوئلا آدریانی که چاپ "کارگاه فیلم و گرافیک سپاس" است کنار دستم است و برای بار چند هزارم ورقش می‌زنم. با خلبان داستان روی کاغذ برای شازده کوچولو گوسفند می‌کشم. گل سرخی را می‌شناسم که مغرور است اما شازده کوچولو عاشقش شده، با روباهی که برای همیشه مفهوم دوستی را برایم تمام کمال توصیف کرد، دوباره دیدار می‌کنم و ماری که مرگ را می‌شناخت، می‌بینم. پرواز بدون بازگشت اگزوپری آنتوان دوسنت اگزوپری در سال 1944 بار آخری که قرار بود واقعا سفر آخرش باشد، سوار هواپیمایش شد و بعد بی‌آنکه هیچ وقت اثری از او پیدا شود مثل شازده کوچولو به ابدیت پیوست. این پایان زیبا لیاقت نویسنده خوش قریحه‌ای بود که داستانی نوشت که همه بزرگتر‌ها را به خاطر آنکه کودکی و آن صافی و صداقت خود را فراموش کرده‌اند سرزنش کند. کتابی که به کودکان نشان دهد چقدر قشنگند و چقدر دوستی خوب است و جهان زیباست.  به قلم "زهره عواطفی حافظ" کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
ارنست همینگوی: زندگی نامه و آثار
ارنست همینگوی: زندگی نامه و آثار
ارنست همینگوی، برنده جایزه نوبل ادبیات، از نویسندگان برجسته آمریکاست. در این مطلب با زندگی‌نامه و کتاب‌های همینگوی بیشتر آشنا می‌شوید. همینگوی کیست؟ ارنست میلر همینگوی در سال 1899 میلادی در یکی از شهرهای ایالات متحده آمریکا متولد شد. در کنار پدری پزشک و مادر معلم، دوران اولیه زندگی را گذراند و در آغاز نوجوانی وقتی تنها پانزده سال داشت بارقه های علاقه به نویسندگی در او پدیدار شد. این عشق به نویسندگی اما بی‌هیچ تجربه واقعی ممکن نبود، پس داوطلبانه به میدان جنگ رهسپار شد. اما به دلیل کمبود توان بینایی، همینگوی به عنوان سرپرست گروهی از رانندگان آمبولانس به میدان جنگ جهانی اول وارد می شود. وداع با اسلحه داستان کتاب "وداع با اسلحه" به شکل بسیار ظریفی بازتاب روشنی از اتفاقات آن سال‌های زندگی همینگوی است. "او نشست و گفت: "یه خبر خوب، تو قراره مزین بشی، می‌خوان بهت مدال شجاعت بدن، اونا فقط می‌تونن به تو مدال برنز بدن. برای این که بد طوری زخمی شدی. اونا می‌گن اگه بتونی ثابت کنی یه اقدام قهرمانانه انجام دادی، مدال برنز تبدیل به نقره می‌شه. در غیر این صورت همین برنز رو میدن. دقیقا برام تعریف کن چطوری شد که زخمی شدی ، آیا دست به اقدام متهورانه‌ای زدی؟ گفتم: "نه، وقتی داشتیم پنیر می‌خوردیم ترکیدیم." – دست از شوخی بردار. تو باید یه کار متهورانه چه قبل و چه بعد از زخمی شدن کرده باشی. سعی کن به یاد بیاری." این چند  سطر از کتاب ضد جنگ وداع با اسلحه دقیقا شرح حال یک اتفاق واقعی از دوران حضور همینگوی در میدان جنگ است. در واقعیت گویا در یکی از سنگرها گلوله توپی زیر پایش منفجر می‌شود. همینگوی از هوش می‌رود. دو سرباز ایتالیایی، که دوستانش بودند، در کنارش کشته می‌شوند. یک سرباز دیگر هر دو پایش قطع می‌شود. همینگوی چون به هوش می‌آید سرباز زخمی را بر دوش می‌گیرد تا او را به جایی برساند. همین که از سنگر بیرون می‌آید نورافکنی روی آنها می‌افتد و مسلسل آتش می‌کند. دو گلوله به پای او می‌خورد. سرباز بی پا از روی دوشش می‌افتد و جان می‌دهد. اما بعد از روزهای جنگ و درمان و تلخی‌های آن، زندگی نوری بر روزهای "هِم" می‌تاباند. حالا با همسرش در پاریس ساکن شده است و به قول خودش به کار تمام وقت آموختن نثر نویسی مشغول است. سبک نوشتاری که نوشته‌های همینگوی پس از این دوره دیده می‌شود آنچنان درخشان است که پس از سال‌ها این روزها در جهان پر از شلوغی و فضاهای مجازی نرم‌افزاری با نام “Hemingway Editor”  وجود دارد که متن‌های انگلیسی را بررسی می کند و با قانون طلایی این استاد و پدر ادبیات مدرن یعنی: "آنچنان سره و تمیز نوشتن که هیچ کلمه‌ای نیاز به ترجمه نداشته‌باشد و همه کلمات آن باشند که خواننده می‌خواند نه بیشتر نه کمتر." او می‌خواهد در نوشته‌اش هیچ "حیله‌ای" به کار نرفته باشد، کلماتی که بار عاطفی قراردادی دارند نیامده باشد، صفت و قید به حداقل رسیده باشد، هر آنچه خود خواننده می داند یا باید بداند حذف شده باشد. خود همینگوی می گوید: "در آن زمان می کوشیدم بنویسم و گذشته از دانستن اینکه آدم به راستی چه حس می کند، نه اینکه چه قرار است حس کند و چه به او آموخته‌اند که حس کند، بزرگترین مشکل من این بود که آنچه را واقعا در عمل روی می‌دهد روی کاغذ بیاوریم، واقعا چه چیزهایی آن عاطفه‌ای را که آدم حس کرده است پدید آورده اند." پس از پاریس و زندگی‌های مشترکی که هر از چندگاهی همینگوی آغاز می‌کرد در برهه‌ای از  زندگی‌اش سفرهایی به سرزمین‌های دور و وحشی را آغاز کرد. شکار و طبیعت گردی بخش بزرگی از زندگی او را در بر گرفت و حاصل این سفرها را می‌توان در برخی کتاب‌هایش من جمله "برف‌های کلیمانجارو" و " تپه‌های سبز آفریقا" دید. برف های کلیمانجارو کتاب "برف های کلیمانجارو" داستانی کوتاه و بسیار غمگین از مردی از دنیای مدرن که در ثروت غرق است و ناگهان طبیعت وحشی او را اسیر آن خشونت و توحش قدرتمند خود می‌کند و به آرامی و بدون هیچ سر و صدایی همه چیز را از او می‌گیرد. "بیشتر دراز کشید و چند لحظه بی‌حرف از خلال بخاری که از فرط گرما از زمین می‌جوشید به کناره بوته‌ها نظر دوخت. چند آهوی کوچک و سفید روی شن‌های زرد صحرا در جست و خیز بودند و خیلی دورتر یک گورخر می‌چرید که در زمینه سبز علف‌ها شکل لکه‌ای سفید را داشت." اما به جز شکار و طبیعت و ماهی گیری مسابقات گاوبازی یک هیجان خشن دیگر بود که بعد از جنگ همینگوی به آن علاقه مند شد. مرگ در بعد از ظهر کتاب "مرگ در بعد از ظهر" کتابی غیرداستانی درباره تاریخ، مراسم و سنت‌های گاوبازی اسپانیایی است که در سال 1932 منتشر شد. همچنین حاوی تفکر عمیق‌تری در مورد ماهیت ترس و شجاعت است. "آن هنگام که همه‌ی جنگ‌ها به پایان رسیده بود، تنها جایی که می‌شد تقابل مرگ و زندگی را دید، میدان گاوبازی بود." پیرمرد و دریا؛ داستان کوتاهی شاهکار اما اوج جهان داستانی ارنست همینگوی داستان کوتاه و نه کوچکی است به نام "پیرمرد و دریا". در سال 1954 میلادی زمانی که همینگوی جایزه نوبل ادبیات را برد در گفت و گویی با خبرنگار مجله تایم گفته است: "من کوشیده‌ام یک پیرمرد واقعی بسازم و یک پسربچه واقعی و یک دریای واقعی و یک ماهی واقعی و بمبکهای واقعی؛ اما اگر آنها را خوب از کار دربیاورم، هر معنایی می‌توانند داشته باشند. سخت‌ترین کار این است که چیزی را راست از کار در بیاوریم و گاهی هم راست‌تر از راست." در جایی از کتاب پیرمرد و دریا می‌خوانیم: "هدف ماهی این بود که دور از دام‌ها و بندها و نابکاری‌ها در ژرفای آب تاریک بماند. هدف من این بود که جایی بروم که هیچ کس نرفته است و او را پیدا کنم. اکنون به هم رسیده‌ایم و از ظهر تا کنون با هم بوده‌ایم و هیچ کس نیست که به داد هیچ کداممان برسد." سانتیاگو پیرمرد داستان در یک مبارزه درونی می‌خواهد به دریا برود و ماهی بزرگی را به دام بیندازد. اما مدتهاست که هیچ ماهی صید نکرده و آوازه بدیمنی و پیری و ناتوانی‌اش همه جا را پر کرده‌است. مبارزه سانتیاگو با نا امیدی و ناتوانی جسمی‌اش جان مایه داستانی است عمیق و زیبا که به هنر نثر پیراسته و یکدست ارنست همینگوی جاودانه می‌شود. به قول بزرگی :"نوشته خوب خبری است که خبر می‌ماند." دیگر آثار همینگوی آثار ارزشمند دیگری نیز به قلم ارنست همینگوی منتشر شد که نام برخی از مهمترین‌ها را در ادامه خواهم آورد: در زمان ما (In Our Time) مردان بدون زنان (Men Without Women) برنده هیچ نمی برد (The Winner Take Nothing) خورشید همچنان می دمد (The Sun Also Rises) داشتن و نداشتن (To have and Have Not) ستون پنجم و چهل و نه داستان کوتاه (The Fifth Column and Forty-nine short stories) زنگ ها برای که به صدا در می آیند (For Whom the Bell Tolls) بهترین داستان های جنگ تمام زمان ها (The Best War Stories of All Time) در امتداد رودخانه به سمت درخت‌ها (Across the River and into the Trees)  آن مرد چهارشانه و خوش قیافه با آن هیبت ورزشکارانه که همیشه شبیه جهانگردهای آماده به کار لباس می‌پوشید، به دنبال کشف حقیقت راز مرگ و زندگی همه جا را زیر پا گذاشته بود و سخت‌ترین تمرین‌ها و تلاش‌ها را برای تیز کردن قلمش به کار بسته بود تا نثری پیراسته و سر راست را به ادبیات جهان معرفی کند و در پایان در  سن 61 سالگی با تفنگ دو لول محبوبش به زندگی خود پایان داد.   به قلم "زهره عواطفی حافظ"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
زندگی نامه و کتاب های جومپا لاهیری
زندگی نامه و کتاب های جومپا لاهیری
جومپا لاهیری؛ هندی یا آمریکایی؟ عده‌ای بر این عقیده‌اند که جومپا لاهیری را به دلیل آنکه از کودکی به آمریکا مهاجرت کرده نمی‌توان جزء نویسندگان هندی حساب کرد؛ اما واقعیت آن است که جوهر قلم جومپا لاهیری برنده جایزه ادبی پولیتزر در سال 2000 برای نخستین اثر داستان کوتاهش مترجم دردها، هنوز از خاک هندوستان جان می‌گیرد.  پدر و مادر جومپا لاهیری با نام اصلی نیلانجانا سودشنا از مهاجران هندی بودند که از کلکته به لندن مهاجرت می‌کنند. جومپا لاهیری پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان، مدرک لیسانس ادبیات انگلیسی خود را در سال 1989 از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد. سپس وارد دانشگاه بوستون شد و کارشناسی ارشد خود را در سه رشته‌‌ی زبان انگلیسی، نویسندگی خلاق، و ادبیات و هنرهای تطبیقی ادامه داد و در نهایت توانست مدرک دکترای مطالعات رنسانس را در سال 1997 از این دانشگاه دریافت کند. کتاب های جومپا لاهیری مترجم دردها، همنام، خاک غریب، گودی و همین حوالی، به خودتان ایتالیایی بیاموزید و به زبان دیگر عناوین کتاب‌هایی است که در لیست کتاب‌های پرفروش جومپا لاهیری قرار دارد.  نویسنده رمان همنام، به دفعات متناوب ثابت کرده که اگر زیست در سرزمین هند را نداشته است، اما مسئله‌اش مسئله آدمیزاد است، جهان‌بینی دارد، مهاجران و مسائلی که برایشان در سرزمین‌های مختلف اتفاق می‌افتد به قلمش می‌آیند. جومپا لاهیری در موضوعات انتخابی برای داستان‌هایش می‌داند که مردمان یک سرزمین درست مثل آب می‌مانند، گاهی اگر یک‌جا بمانند دچار رکود می‌شوند و مرداب‌زده. نویسنده کتاب مترجم دردها با جرأتی که تنها مخصوص زنان نویسنده است، در داستان‌هایش واقع‌بین است، تابوی مخالفت با مهاجرت را می‌شکند، در عین حال با سادگی هرچه تمام‌تر مخاطب را لبریز از ریزه‌کاری‌های مشکلات و دردسرهای مهاجرت می‌کند. جومپا لاهیری؛ زن نویسنده مقتدر جومپا لاهیری یک زن نویسنده مقتدر است، با اراده است چرا؟ چون بارها داستان‌هایش را نوشته ولی چاپ نشده، اما این امر او را خسته نکرده، جوهر قلمش را خشک نکرده، او هم‌چنان نوشته و نوشته و نوشته؛ او به طرز عجیبی به قرار گرفتن نویسنده در اتاق تاریک خلاقیت معتقد است؛ لاهیری در مصاحبه اختصاصی‌اش می‌گوید: نوشتن در خلال یک فرآیند رازآلود از جایی درون نویسنده آغاز می‌شود. جومپا لاهیری می‌گوید: «در مورد پروژه‌هایی که به آنها دلبستگی دارم، به همان شیوه‌ای که کسی چیزی را در اتاق تاریک لمس می‌کند، وقتی حس می‌کنم ‌نوشته‌ای ممکن است در نهایت به نوعی کمال برسد تمام تلاشم این است که به آن وفادار باشم. اما توصیف من از این اتاق با توصیف شما و هر کس دیگری از این اتاق متفاوت است. چون ما محدود هستیم و هر کدام از ما از موهبت چشمان خودش برخوردار است، هر کدام با فهم شخصی خود متوجه می‌شویم که در این اتاق چه چیزهایی در پیش‌زمینه هستند و چه چیزهای در پس‌زمینه و فکر می‌کنم زیبایی کارخلاقه همین است.» معرفی آثار جومپا لاهیری مترجم دردها مترجم دردها با ترجمه امیرمهدی حقیقت شامل ده داستان کوتاه از جومپا لاهیری است که در سال 2000 برنده جایزه ادبی پولیتزر می‌شود. بیشتر این داستان‌ها بر محور جابه‌جایی یا غربت و از خود بیگانگی می‌گردد. قسمتی از داستان مترجم دردها "نمی‌شد رفت داخل معبد، چون سال‌ها قبل با قلوه‌سنگ پر شده بود. آنها مثل همه توریست‌هایی که آقای کاپاسی به آنجا می‌آورد قدم زنان از پای دیواره‌ها رد می‌شدند و نمای بیرونی معبد را تماشا می‌کردند. آقای داس عکس می‌گرفت و پشت سرشان می‌آمد. بچه‌ها جلوتر می‌دویدند و مجسمه‌های لخت را به هم نشان می‌دادند. آقای کاپاسی خوشحال بود که می‌دید آنها به‌خصوص آقای داس از معبد خوش‌شان آمده است." همان‌طور که ملاحظه می‌کنید در همین یک پاراگراف، صحنه‌‌ و توصیف مکان و آدم‌ها کاملا بومی فضای هندوستان است.  گودی گودی رمان دیگری از جومپا لاهیری است که در آن به حوادث خونبار هند در دهه شصت می‌پردازد. این رمان به گفته جومپا لاهیری یک دهه بر زمین ماند چرا که زاویه ورود به داستان آنچه که می‌خواست نمی‌شد. گودی رمانی متفاوت با درون‌مایه اجتماعی است که زندگی دو برادر را به تصویر می‌کشد. دو برادر که از یک تربیت، یک فرهنگ و یک خانواده آمده‌اند اما تفاوت‌هایی که میان شخصیت‌هایشان وجود دارد، دو زندگی متفاوت را برای هرکدام رقم می‌زند. سوبهاش و اودایان میترا، دو برادر و دو شخصیت اصلی این کتاب هستند. سوبهاش، همان پسری است که خانواده آرزویش را دارد. خوب، بافکر و تحصیل کرده. تصمیم گرفته برای زندگی به آمریکا برود و زندگی آرامی را همراه با تحقیقات و پژوهش‌های علمی‌اش برای خودش بسازد. اما برادرش، اودایان، پسری پرشور و شر است که در دهه 60 به جنبش‌های سیاسی ناکسالباری می‌پیوندد. جنبشی سیاسی که به هدف از بین بردن فقر ایجاد شده است.  قسمتی از داستان گودی "جمعه‌شب‌ها با ماشین به کلبه او می‌رفت، از بزرگراه می‌پیچید توی جاده جنگلی طولانی که به دریاچه نمک می‌رسید. تمام شنبه و گاهی حتی تا یکشنبه صبح را می‌ماند. هالی بی‌توقع بود. همیشه با سوبهاش راحت بود. هر بار که از هم جدا می‌شدند، خاطرجمع بود که باز هم را می‌بینند. در ساحل قدم می‌زدند، روی ماسه‌های سفت که مَد دریا شیارشیارشان کرده بود. در آب سرد شنا می‌کردند. سوبهاش نمک آب را روی زبانش می‌چشید. آب انگار وارد جریان خونش می‌شد، به تک‌تک سلول‌هاش می‌رفت و تطهیرش می‌کرد. ماسه لای موهاش می‌ماند. به پشت غوطه می‌خورد، بی‌وزن، با دست‌های باز، دنیا سراسر فرورفته در سکوت. فقط صدای هومِ بمِ دریا بود، و خورشید مثل زغال داغ، پشت چشم‌هاش می‌سوخت." خاک غریب خاک غریب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه و جذاب جومپا لاهیری است که از مهاجرت صحبت می‌کنند. داستان‌های این مجموعه به دو بخش تقسیم می‌شوند: بخش اول پنج داستان کوتاه است و بخش دوم سه داستان کوتاه مرتبط به هم. جومپا لاهیری برای نوشتن داستان‌ها و پیدا کردن شخصیت‌های اصلی به سراغ آدم‌هایی رفته است که یا از هند مهاجرت کرده‌اند و یا اصالت هندی دارند و از مسائلی نوشته است که در جریان این مهاجرت‌ها برایشان رخ می‌دهد. قسمتی از داستان خاک غریب "پدر بنا بود ماه اوت باز به سفر برود ــ این‌بار به پراگ. ولی گفته بود قبلش می‌تواند بیاید خانه جدید آن‌ها را که در شرق سیاتل خریده بودند ببیند و یک هفته پیششان بماند. بهار آن سال، به خاطر کار آدام، از بروکلین بلند شده بودند. یک شب که روما توی آشپزخانه خانه جدیدش شام می‌پخت، پدر زنگ زده بود و پیشنهاد داده بود بیاید پیششان. زنگ پدر غافلگیرش کرده بود. بعد از مرگ مادر، روما تا مدت‌ها خودش را موظف می‌دید شب به شب به پدر زنگ بزند و بپرسد روزش را چطوری گذرانده. حالا کم‌تر تلفن می‌زد ــ معمولا هفته‌ای یک بار، یکشنبه‌عصرها. پشت تلفن به پدر گفت «این‌جا همیشه قدمتون سرِ چشمه. خودتون می‌دونید که اصلا پرسیدن نداره.»" همنام همنام نیز مانند مجموعه‌داستان مترجم دردها از جومپا لاهیری به مشکلات فرهنگی هندی‌ها در دنیای مدرن می‌پردازد. لاهیری در این رمان مصائب و دشواری‌های زندگی زوجی بنگالی را توصیف می‌کند که به آمریکا مهاجرت کرده‌اند. این زوج در امریکا با سبکی از زندگی مواجه می‌شوند که تفاوت بسیاری با نوع زندگی خودشان دارد و برایشان نامأنوس است.  قسمتی از داستان همنام "حالا دیگر آشیما تنهاست. پرده دور تخت، او را از سه زن دیگر توی اتاق جدا کرده. کم‌کم از لابه‌لای حرف‌هاشان اسمشان را می‌فهمد. یکی بِوِرلی است. یکی لوییس، سمت چپی هم کارول. آشیما می‌شنود که یکی از آنها یکهو هوار می‌کشد: «وای! مرده‌شورش را ببرد. جانم دارد بالا می‌آید!» بعد صدای مردی می‌آید: «عزیزم، دوستت دارم. واقعآ دوستت دارم.» آشیما این جمله را هیچ وقت از شوهر خودش نشنیده. توقعش را هم نداشته. آنها اصولا این‌جوری نیستند. اولین بار است که بین چند تا غریبه تنها افتاده. همیشه یا در یک اتاق پیش پدر و مادرش خوابیده یا آشوک پهلوش بوده. پیش خودش می‌گوید کاش پرده‌ها را کنار می‌زدند تا می‌شد با این زن‌های امریکایی حرف بزنم، بلکه یکی از آنها قبلا بچه زاییده باشد بتواند بگوید باید منتظر چی باشم." از جومپا لاهیری داستان کوتاه دیگری نیز در مجموعه خوبی خدا جمع‌آوری شده. این داستان با عنوان جهنم - بهشت به بررسی خانواده‌ای هندی‌تبار ساکن آمریکا می‌پردازد.  قسمتی از داستان کوتاه جهنم - بهشت "خاکستر سیگارش را توی فنجانی می‌تکاند که مادرم مخصوص همین کار برایش کنار گذاشته بود. با وجودی که اهل درس و کتاب و دانشگاه بود، هیچ کارش حساب و کتاب نداشت. همیشه گرسنه بود تا از در می‌آمد تو، می‌گفت ناهار نخورده، بعد می‌رفت پشت سر مامان که پای اجاق، کتلت سرخ می‌کرد و قبل از اینکه مامان فرصت کند آنها را با سالاد و پیاز توی ظرف بچیند داغ داغ برمی‌داشت و با ولع می‌خورد. پدر و مادرم او را دانشجوی ممتاز جاداوپور می‌دانستند که با بورسه‌ای معتبر به ام آی تی آمده، اما او کلاس‌ها را جدی نمی‌گرفت و مرتب غیبت می‌کرد. غر می‌زد که این آمریکایی‌ها دارند معادله‌هایی حل می‌کنند که وقتی من قد اشا بودم حل می‌کردم‌. من کلاس دوم دبستان بودم و کاکو پروناب باورش نمی‌شد جذر و عدد پی را هنوز یادم ندادند و معلمم تکلیف نمی‌دهد."   همان طور که در این معرفی کوتاه خواندید، از ویژگی‌های بارز جومپا لاهیری گذر از مرزها و داشتن جهان‌بینی وسیعی است که اجازه نداده حرف‌ها و حدیث‌های ملیتی حتی بر نوع نگاه او به وطن و معنایش و درد انسان تأثیر‌گذار باشد. او فقط یک نویسنده است که تمام تلاشش را می‌کند تا برای انسانیت فارغ از رنگ‌ها، نژادها، ملیت‌ها و مرزها بنویسد. لاهیری به شدت به آزمون و خطا در نویسندگی معتقد است. او بر این اعتقاد است که نویسنده نباید از بازنویسی خسته شود و همچنان باید ادامه بدهد.  به قلم "نجمه نیلی پور"  کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
در هوای بهشتی: آشنایی با 14 کتاب از شهید بهشتی
در هوای بهشتی: آشنایی با 14 کتاب از شهید بهشتی
هفتم تیر، سالروز شهادت "سید محمد حسینی بهشتی" معروف به "آیت الله شهید بهشتی" در ساختمان حزب جمهوری اسلامی است. شخصیت شهید بهشتی از جنبه‌های مختلفی مورد توجه است. شخصیتی چند جانبه، که هم در عرصه اندیشه حضور جدی دارد، هم در عرصه سیاست پیش‌قدم و فعال است. مرور زندگی پر فراز و نشیب شهید بهشتی، می‌تواند جذاب، پرفایده و درس‌آموز باشد. بهشتی هم الگوی خوبی برای سیاستمداران جمهوری اسلامی است و هم معلم و استاد خوبی برای جوانان کشورمان. طلبه‌ای که گوشه به گوشه زندگی و افکارش، آموزنده است. معرفی چند کتاب از شهید بهشتی خوشبختانه سخنرانی‌ها و مکتوبات مرحوم شهید بهشتی، توسط انتشارات روزنه و نشر بقعه به چاپ رسیده‌است و در دسترس می‌باشد. در این مطلب، با 14 کتاب از آثار شهید بهشتی آشنا می‌شوید. آثاری که هرکدام به مسئله‌ای از مسائل زمانه پرداخته‌اند. از حجاب و نقش زن در اجتماع و مسئله امر به معروف گرفته تا مباحث نظری سیاست در اسلام و اقتصاد در اسلام، تا تفسیر قرآن و بحث‌های اعتقادی در مورد شناخت اسلام و مسائل و مباحث دیگر که همه و همه درگیری ذهنی جامعه مخاطب بهشتی و هم‌چنین نقطه چالش نظام حاکمیتی جمهوری اسلامی بوده که بهشتی با همه توان فکری و عملی خود، برای حل و بسط این مسائل، به میدان آمده. مطالعه و دیدن سیر مباحث شهید بهشتی، به خوبی به ما نشان می‌دهد که چگونه می توان با فهمی صحیح، منطقی و معقول، دین را در ساحت جامعه آورد و از ظرفیت‌های امر دینی، برای ساختن بهتر انسان در ساحت فردی و اجتماعی‌اش بهره برد.   14 کتاب از شهید بهشتی 1- در مکتب قرآن کتاب "در مکتب قرآن"، در 6 جلد توسط نشر روزنه منتشر شده‌است. "در مکتب قرآن"، مجموعه دو دوره جلسات تفسیری شهید بهشتی است. نخست، دوره تفسیری که در سال های 44 تا 49 شمسی در مرکز اسلامی هامبورگ انجام شده و آیاتی از سوره‌های اعراف، انفال، توبه، یونس، یوسف، کهف، طه، انبیاء، حج و دهر در آن توضیح داده شده‌است. دومین دوره، پس از بازگشت به ایران در سال 49 و به درخواست گروهی از علاقه‌مندان برگزار شده که با بحثی درباره روش و مبانی تفسیر قرآن آغاز می‌شود و سوره‌های حمد و آل عمران را در بر می‌گیرد. متاسفانه این مباحث تفسیری ادامه پیدا نکرد و این جلسات توسط ساواک تعطیل شد.  شاید اغراق نباشد اگر بگوییم مطالعه مجموعه تفسیری شهید بهشتی، از یک سو آشنایی با کل منظومه و مجموعه فکری شهید بهشتی و از سویی دیگر آشنایی با نظام فکری اسلامی باشد. چرا که رویکرد شهید بهشتی به زیست مسلمانی را باید بیش از هر چیز قرآن‌محور دانست و باید متوجه این نکته باشیم که بهشتی متاثر از جریان بازگشت به قرآن بود. لذا این درس‌گفتارهای تفسیری، به نوعی تجدید حیات قرآن به مثابه راهنمای زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان است و از این منظر می‌توان به نظام فکری شهید بهشتی هم دست پیدا کرد. با مطالعه گفتارهای قرآنی شهید بهشتی، ضمن آشنا شدن با تفسیر و معانی آیات قرآن، با تحلیل‌های کاربردی و به روز شهید بهشتی از آیات قرآن و فهم مترقی او از دین اسلام آشنا می‌شوید.   2- ولایت، رهبری، روحانیت کتاب "ولایت، رهبری، روحانیت"، از جمله کتاب‌های خواندنی مرحوم شهید بهشتی است که توسط نشر بقعه به چاپ رسیده‌است. کتاب حاضر مجموعه‌ای از گفتارها و نوشتارهای شهید بهشتی در مورد مبحث ولایت و رهبری در اسلام است. در این کتاب، پس از طرح بحث در مورد ولایت در اسلام و تفسیر آیات مربوط به ولایت (که برگرفته از جلسات تفسیری شهید بهشتی می‌باشند) و گفتار کوتاهی در مورد واقعه غدیر، به آسیب شناسی جوامع مسلکی پرداخته می‌شود و پس از آن، ویژگی‌ها و شرایط رهبر جامعه مطرح می‌شود. در پایان نیز در چند گفتار به آسیب‌شناسی روحانیت و حوزه علمیه می‌پردازد. توصیف شهید بهشتی از حوزه‌های علمیه و آسیب‌شناسی او، هنوز هم راه‌گشا و مفید است. مطالعه این کتاب به شما کمک می‌کند تا با مفهوم ولایت و رهبری، بیشتر آشنا شوید و نسبت به جایگاه روحانیت و آسیب‌شناسی آن، نگاه شفاف‌تری داشته باشید. در بخشی از کتاب "ولایت، رهبری، روحانیت" می خوانیم:"اگر روحانی در متن جامعه زندگی می‌کند و با وجدان جامعه رابطه برقرار می‌کند، برای این است که به راستی با مردم زیست می‌کند… با مردم زیست کردن، این شأن روحانی است و روحانیت باید به این عامل، بیش از هر عامل دیگر توجه کند. برای اینکه اگر می‌خواهد برای مردم، روشنگر و بیانگر اسلام باشد، باید در دل مردم جای داشته‌باشد. اگر می‌خواهد آن‌ها را موعظه کند، باید در قلب مردم و در متن مردم جای داشته‌باشد…"  3- سه گونه اسلام کتاب "سه گونه اسلام"، شامل دو گفتار است. گفتار اول، سخنرانی شهید بهشتی در سال 1357 در اتریش و در جمع دانشجویان عضو اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان است. گفتار دوم نیز با عنوان مراحل اساسی یک نهضت، متن سخنرانی شهید بهشتی در سال 1347 در کشور آلمان است. مطالعه این دو گفتار کوتاه و مختصر از شهید بهشتی، شما را با شیوه نگاه ایشان به قرآن و سنت و مسائل صدر اسلام آشنا می‌کند. نگاهی که دین را از متنی "تاریخ مند" به متنی "تاریخ ساز" بدل می‌کند. در بخشی از کتاب "سه گونه اسلام" می خوانیم:"از دهه سوم به این طرف، نهضت با نوع سومی از مسلمانان روبروست: مسلمانان "پدر و مادری" و "اقلیمی" که ماها باشیم. چرا شما مسلمانی؟ چون در خانه پدر و مادر مسلمان به دنیا آمده‌ام. اگر در خانه پدر و مادر مسیحی به دنیا آمده بودم چه بودم؟ مسیحی بودم. اگر مسلمان اقلیمی یا مسلمان شناسنامه ای، مسلمان زاده شده باشد و در خانه پدر و مادر مسلمان اگر درست ساخته شده باشد و صحیح تربیت بشود، مسلمان راستین می‌شود… وگرنه مسلمانی می‌شود که چون پدر و مادرش مسلمان بوده‌اند مسلمان است. من به اینها مسلمان‌های عادتی می‌گویم چراکه عادت کرده‌اند مسلمان باشند."  4- شناخت اسلام کتاب "شناخت اسلام"، مجموعه مباحث کتاب‌های تعلیمات دینی است که بین سال‌های 1349 تا 1357 نوشته شده‌است. این مباحث توسط گروه کارشناسان کتب تعلیمات دینی نوشته شده: شهید باهنر، شهید بهشتی و حجت الاسلام علی گلزاده (غفوری).  مجموبه مباحث کتاب "شناخت اسلام"، در ارائه تصویر کلی و همه جانبه از اسلام، اگر نگوییم بی‌نظیر، کم‌نظیر است.  سیر منطقی مباحث، انسجام درونی مطالب، رابطه مستحکم بین مباحث مطرح شده و زندگی بشر، بیان شفاف و رسا و از همه مهم‌تر توجه به مقتضیات زمانه از جمله ویژگی‌های کتاب است. کتاب "شناخت اسلام"، طرح نسبتا کاملی از مجموعه مباحث اسلامی است که در 590 صفحه توسط نشر روزنه به چاپ رسیده‌است.   5- نقش آزادی در تربیت کودکان کتاب "نقش آزادی در تربیت کودکان" از جمله آثار خاص دکتر شهید بهشتی است که نشر روزنه آن را به چاپ رسانده‌است. کتاب حاضر، شامل 11 گفتار و نوشتار از شهید بهشتی درباره مسائل گوناگون تربیتی است. بعضی از نوشتارهای این کتاب مربوط به سال‌های قبل انقلاب و برای اولیاء و مربیان برخی مدارس است. برخی دیگر از نوشتارها برگرفته از مباحث تفسیری شهید بهشتی است که با موضوع کتاب مرتبط بوده و چند گفتار هم مربوط به سال‌های بعد از انقلاب است.  آنچه از مطالب این کتاب فهمیده می‌شود، نقش پررنگ نگرش شهید بهشتی در مورد انسان در نظرات ایشان است. شهید بهشتی، آزادی و انتخاب‌گری را ویژگی برجسته انسانی قلمداد می‌کند و معتقد است آزادی نه تنها با دینداری و تربیت دینی منافات ندارد، بلکه ریشه بنیادین تربیت دینی برگرفته از کتاب و سنت، همین آزادی است. در بخشی از کتاب "نقش آزادی در تربیت کودکان" می خوانیم:"... به هر حال، آزادی و انتخاب آزادانه است که زندگی و شخصیت ما را زندگی و شخصیت انسانی می‌کند… شما را به خدا در این کلاس‌ها یک مشت انسان‌نمای قالبی خاک بر سر نسازید. انسان بسازید، نه یک مشت انسان‌نمای قالبی ابزاری. و تو ای روحانی و ای عالم دینی، یا تو ای نویسنده و گوینده غیرمعمم! با گفته‌ها و نوشته‌هایت یک مشت موجود قالبی، یک مشت انسان‌نمایی که به کارخانه بزرگ اجتماع سفارش داده‌اند تا با فلان مدل به دنیا بیاید، با فلان مدل بیندیشد، با فلان مدل زندگی کند، و با فلان مدل بمیرد، تحویل آینده نده! آینده بشریت به انسان نیاز دارد. انسان برخوردار از شخصیت انسانی، انسانی که خود را بسازد و محیط خود را… دوست ندارم دیگر معلم و مربی، خود را چوپان تلقی کند. این کلمات مبتذل، شایسته شأن معلم نیست… معلم و مربی برترین کمک‌کار به انسانی است که در حال خودساختن است"  6- بایدها و نبایدها کتاب "بایدها و نبایدها: امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن"، در برگیرنده 11 جلسه سخنرانی از شهید بهشتی است. آخرین جلسات درس گفتارهای در مکتب قرآن که در سال 1354 ایراد شده و در آن به تفسیر آیات 102 تا 110 سوره آل عمران در مورد امر به معروف و نهی از منکر پرداخته است.  موضوعی که در سال‌های اخیر، نقل اکثر محافل دینی و اجتماعی است. امر به معروف و نهی از منکر، دو آموزه مهم دین اسلام، که البته قرائت‌ها و برداشت‌های متفاوتی از آن شده است. اینکه منکر و معروف چه معنایی دارد؟ ضرورت امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ چه فایده و آثار اجتماعی بر اجرای امر به معروف و نهی از منکر مترتب است؟ آیا این حکم، یک حکم شرعی است یا حکم عرفی؟ مراتب امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ آیا اجرای آن وظیفه حکومت است یا وظیفه‌ای بر دوش همه مردم؟ مصادیق امر به معروف و نهی از منکر چه هستند؟ و آیا بین این مصادق، اولویت بندی وجود دارد یا نه؟ ارتباط امر به معروف و نهی از منکر با اراده و انتخاب انسانی چیست؟ آیا امر به معروف و نهی از منکر به انتخاب‌گری انسان کمک می کند یا مخل آن است؟ این سوالات و سوالاتی از این قبیل، دست‌مایه سخنرانی‌های شهید بهشتی در این کتاب است. از نکات قابل توجه، بیان این مباحث در جلسات تفسیری است که نشان‌دهنده روش خاص فهم دینی نویسنده کتاب در باب توجه به قرآن است.  مباحث کتاب با اینکه در فضای قبل از انقلاب ایراد شده، اما خوشبختانه یا متاسفانه هنوز تازگی دارد و جای خالی متفکر و اندیشمندی مثل شهید بهشتی را به ما بیش از پیش نشان می دهد. مباحثی که دریچه‌های تازه‌ای از این بحث به ما نشان می‌دهد و شاید با تلقی و تصوری که از بهشتی داریم، اندکی متفاوت باشد. در بخشی از کتاب "بایدها و نبایدها" می خوانیم:"انسانِ اسلام، موجودی است که باید انتخاب‌گر به دنیا بیاید، انتخاب‌گر بزرگ شود، انتخاب‌گر زندگی کند، انتخاب‌گر به راه فساد برود، انتخاب‌گر به راه صلاح برود، و تا لحظه مرگ هرگز زمینه انتخاب از دستش گرفته نشود. نظام اجتماعی و اقتصادی اسلام را، نظام تربیتی اسلام را، نظام کیفر و مجازات و حقوق جزایی اسلام را، نظام مدنی و حقوق مدنی و اداری اسلام را، همه را باید پس از توجه به این اصل شناخت. هرجا انسان از انتخاب‌گری بیفتد، دیگر انسان نیست… انسانِ اسلام انسانی است در یک مدار جالب. انسانی است که آوای حق، درست به گوشش می‌رسد. انسانی است که مناظر برانگیزنده فطرت حق‌جویی و حق‌پرستی در برابر دیدگانش فراوان به وجود می‌آید. انسانی است که در عین حال راه فاسد شدن به روی او صد در صد بسته نمی‌شود، بلکه می‌تواند فاسد شود، چون ارزش انسان در این است که بتواند فاسد شود ولی نشود؛ و الا اگر نتواند فاسد شود چه هنری است!"  7- موقعیت زن از نظر اسلام کتاب "موقعیت زن از نظر اسلام"، مجموعه سخنرانی‌ها و گفتگوهای شهید بهشتی پیرامون مقام و منزلت زن است که توسط نشر روزنه به چاپ رسیده است. بخش اعظم مباحث کتاب، مربوط به سال‌های قبل از انقلاب اسلامی است. سه جلسه اول کتاب، با عنوان موقعیت زن از منظر اسلام، جلساتی است که در سال 1347 در مرکز اسلامی هامبورگ برگزار شده است. بخشی از مباحث کتاب هم مربوط به جلسات تفسیری شهید بهشتی و آیات مرتبط با زنان است که در اینجا آورده شده. از قسمت های جذاب کتاب، گفتار جایگاه زن و حجاب در عصر پیامبر می‌باشد که بخشی از جلسات پرسش و پاسخ شهید بهشتی در آلمان است. هم‌چنین پایان بخش کتاب، گفتگویی با شهید بهشتی در مورد نقش اجتماعی و حقوقی زن است.  در این سال‌ها که بحث حضور اجتماعی زنان و حجاب شرعی و عرفی داغ است، خواندن گفتگوهای شهید بهشتی و آشنایی با نگاه مترقی او از اسلام و اجتماع، سودمند است.  در بخشی از کتاب "موقعیت زن از نظر اسلام" می‌خوانیم:"اسلام صریحا شخصیت اسلامی زن و مرد را صد در صد یکسان تلقی کرده است. اینجا اصلا 99 درصد نیست، صد در صد است. از مسئله زن و شوهر صرف نظر کنید. زن و شوهری از قوانین خانواده است… فعلا درباره یک زن و یک مرد که با هم هیچ مناسبتی ندارند صحبت می کنیم. هر دو دارای شخصیت صد در صد مستقل اسلامی هستند. آنچه مسلم است پیغمبر در مهاجرت به مدینه با زن‌هایی که آمده بودند (مثل اینکه دو تا زن در مهاجرت شرکت داشتند) در مکه بیعت کرد. یعنی قرارداد بست. یعنی گفت شما برای خودتان مستقلا قرارداد ببندید. شوهران‌تان قرارداد بستند، حساب نیست؛ خودتان باید با من قرارداد ببندید. زن از نظر قانون اسلام یک زندگی صد در صد مستقل دارد. باید هم بتواند خودش را اداره کند. اصلا اگر شما طرز تربیت اسلام را بدانید و به آن توجه کنید، می‌فهمید زنی که نتواند مستقلا خودش را اداره کند، این زن، نقص تربیت اسلامی دارد؛ چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی… "  8- سرود یکتاپرستی کتاب "سرود یکتاپرستی"، مجموعه 4 گفتار و 1 نوشتار از مرحوم شهید بهشتی در مورد نماز است. کتابی جذاب برای آشنایی با فلسفه نماز که ما را با اندیشه مترقی و اصیل شهید بهشتی در مورد نماز، این فریضه مهم دینی آشنا می‌کند. شهید بهشتی در این گفتارها، به تجزیه و تحلیل نقش نماز در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان می‌پردازد. برخی از گفتارهای کتاب نیز برگرفته از جلسات تفسیری شهید بهشتی با محوریت آیات تغییر قبله و آیات دیگر مربوط به نماز است.   9- دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن کتاب "دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن"، با هدف ارائه تصویری منصفانه و عالمانه از دکتر علی شریعتی، توسط نشر بقعه منتشر شده است. کتاب دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن، از 7 بخش تشکیل شده که سخنرانی‌ها و گفتارهای شهید بهشتی در مورد دکتر علی شریعتی است. از جمله دو گفتار از ایشان در مدرسه حقانی و در پاسخ به اشکالات آیت الله مصباح یزدی بر آثار دکتر شریعتی.  شخصیت دکتر علی شریعتی، از شخصیت‌های پرحاشیه تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران است. جوان پرشور و دست به قلمی که به دعوت شهید مرتضی مطهری و مرحوم بازرگان به حسینیه ارشاد می‌آید و با سخنرانی‌های شورانگیز خود، نظر طیف کثیری از مخاطبین را به خود جلب می‌کند. قضاوت‌ها در مورد علی شریعتی ضد و نقیض است. هم‌چنین واکنش حوزویان با او طیف‌های مختلفی دارد. گروهی شدیدا با او مخالف بودند و تا مرز تکفیر او پیش رفتند. از این طرف گروهی منصفانه به نقد و بررسی افکار او می‌پرداختند و با او تعامل داشتند. گروهی نیز اساسا این مسئله را توطئه ساواک می دانستند و در آن برهه، از اظهار نظر جدی در این خصوص، پرهیز می‌کردند. حال در این بین، تحلیل آیت الله شهید بهشتی از این ماجرا جالب و خواندنی است. به خصوص که بهشتی در میان مخالفان جدی شریعتی در مدرسه حقانی حضور داشته و با آنها به بحث و گفتگو می‌نشیند. مطالعه این کتاب و گفتارهای بهشتی در مورد شریعتی، به ما کمک می‌کند تا قضاوت سالم‌تر و منصفانه‌تری نسبت به دکتر شریعتی و نظرات دینی و اجتماعی‌اش داشته باشیم. هم‌چنین مطالعه این کتاب به ما کمک می‌کند تا فهم بهتری از مواجهه با پدیده‌های اجتماعی این شکلی داشته باشیم و بتوانیم بهتر و منطقی‌تر آن را مدیریت کنیم. تاریخ انقلاب اسلامی از این دست حادثه‌ها کم نداشته و ندارد. حادثه‌هایی که انرژی زیادی از نهضت اسلامی گرفته.  در بخشی از کتاب "دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن" می خوانیم:"مکرر گفته بودم آن چیز که قطعا از اسلام منحرف است روشی است که این آقایان در برخورد با دکتر در پیش گرفته اند. این قطعا ضد اسلام است. این قطعا با آن چیزی که قرآن به ما یاد می‌دهد که «فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» ناسازگار است… در آن روز من احساس کردم دکتر اول به عنوان یک انسان جستجوگر با مسئله برخورد می‌کند و می‌خواهد خودش بفهمد، بعد می‌آید نتیجه‌ای را که گرفته به مردم عرضه می‌کند… آرائش، اندیشه‌هایش، برداشت‌های اسلامی‌اش، برداشت‌های اجتماعی‌اش، در حال دگرگونی و در مسیر شدن بود؛ چون انسان، موجودی در حال شدن است و نه فقط انسان، بلکه همه موجودات عالم طبیعت، واقعیت‌هایی شدنی هستند. ولی انسان در میان همه موجودات، شدنش شگفت انگیز تر است. ای انسان! تو سراپا شدنی!"  10- حزب جمهوری اسلامی؛ مواضع تفصیلی انتشارات بقعه، در کتاب "حزب جمهوری اسلامی؛ مواضع تفصیلی"، مجموعه درس‌گفتارهای شهید بهشتی در جمع اعضای حزب جمهوری اسلامی را منتشر کرده‌است. کتاب حاضر متن کامل 11 درس‌گفتار است که در سال‌های فعالیت حزب جمهوری اسلامی به طور ناقص منتشر شده بود و اکنون در قالب این کتاب 500 صفحه‌ای به طور کامل منتشر شده است.  هم‌چنین کتاب دیگری در همین زمینه از نشر روزنه با عنوان "حزب جمهوری اسلامی؛ گفتارها، گفت و گوها، نوشتارها" منتشر شده است که شامل گفتگوها و گفتارهای شهید بهشتی در زمینه حزب جمهوری اسلامی است.   11- مبانی نظری قانون اساسی سال 1358، از لحاظ سیاسی، سال شگفت‌انگیزی است. در اردیبهشت‌ماه، همه‌پرسی جمهوری اسلامی، در تیرماه همه‌پرسی خبرگان قانون اساسی، در آذرماه همه‌پرسی قانون اساسی، در بهمن انتخابات ریاست جمهوری و در اسفندماه اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شده است. این حجم از همه‌پرسی و انتخابات در یک سال، تقریبا یک امر بی‌نظیر است. در این میان نقش پررنگ شهید بهشتی در جلسات تدوین قانون اسلامی جمهوری اسلامی ایران انکارناشدنی است. از جنبه تاریخی که نگاه می‌کنیم، تشکیل جلسات تدوین قانون اساسی و برگزاری رفراندوم برای تایید آن توسط مردم در بحبوحه سال‌های اول انقلاب، مسئله مهمی است. از جنبه علمی و حقوقی هم این مسئله، مسئله جالب توجهی است. اینکه جمعی از نخبگان و کارشناسان یک کشور، دور هم جمع شوند و با بحث و مناظره و گفتگو، قانون اساسی کشور را تدوین کنند. خوشبختانه متن مذاکرات قانون اساسی هم در دسترس است و می‌توان به آن گفتگوها رجوع کرد.  می‌توان کتاب "مبانی نظری قانون اساسی" را روایت شهید بهشتی از تفکر و اندیشه‌اش در موضوع قانون اساسی است. کتاب حاضر شامل چند گفتار و سخنرانی از شهید بهشتی در موضوع قانون اساسی و نظرات تفصیلی و تفسیری ایشان از قانون اساسی است.  گفتگوی تلویزیونی شهید بهشتی دو هفته قبل از همه‌پرسی جمهوری اسلامی ایران، گفتار نظام سیاسی در قانون اساسی (سخنرانی شهید بهشتی  در سال 58 در حسینیه ارشاد)، سخنرانی شهید بهشتی در مشهد با عناون پیرامون قانون اساسی در سال 58 و در نهایت گفتگوی شهید بهشتی با روزنامه جمهوری اسلامی درباره قانون اساسی در سال 58 بخش‌های تشکیل دهنده کتاب "مبانی نظری قانون اساسی" است.   12- نظام اقتصادی در اسلام کتاب "نظام اقتصادی اسلام" در دو جلد با زیرعنوان‌های "مباحث نظری" و "مباحث کاربردی"، مجموعه گفتارها و نوشتارهای شهید بهشتی در موضوع اقتصاد است که توسط نشر روزنه به چاپ رسیده‌است.  شهید بهشتی با اشراف خود به مباحث فقهی و قرآنی و از سوی دیگر با آشنایی عمیق با مباحث اقتصادی، تلاش در خور توجهی برای تبیین مباحث اقتصادی داشته‌است که نتیجه تلاش‌های او را در این دو کتاب مشاهده می‌کنیم. از شهید بهشتی کتاب دیگری با عنوان "بانکداری، ربا و قوانین مالی اسلام" نیز منتشر شده‌است که در آن به مساله بانکداری و ربا در اسلام پرداخته‌است.   13- اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا از مقاطع مهم و قابل توجه زندگی شهید بهشتی، حضور در مرکز اسلامی هامبورگ در دهه 40 و همکاری با انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپاست. کتاب "اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا"، در 5 بخش به معرفی ابعاد حضور و تاثیر شهید بهشتی در این اتحادیه و نقل سخنرانی‌های ایشان پرداخته‌است.   14- تک گفتارهای موضوعی انتشارات روزنه در اقدامی عالی، مجموعه تک گفتارهای موضوعی از شهید بهشتی را منتشر کرده است. هر جلد از این مجموعه به  موضوعی خاص اختصاص دارد. کتابچه‌هایی در قطع جیبی و با تعداد صفحات کم. که بعضی از آن‌ها دست نویس‌های شهید بهشتی بوده‌اند و بعضی متن پیاده شده مصاحبه آن شهید. عناوین این مجموعه و مطالب مطرح شده در آن، در عین کوتاهی و اختصار، پربار و آموزنده و کاربردی هستند و ما را به خوبی با اندیشه شهید بهشتی و منظومه فکری ایشان آشنا می‌کند. طبق گفته ناشر تعداد این عناوین احتمالا تا 30 جلد خواهد رسید. عناوین این مجموعه از قرار زیر است: کوششی نو در راه شناخت تحقیقی اسلام موسیقی و تفریح در اسلام روش برداشت از قرآن روحانیت و اسلام در میان مسلمانان شفاعت ضرورت و روح تشکیلات طرح علمی مؤسسه تحقیقاتی مسائل اسلامی لیبرالیسم شب قدر نماز چیست شناخت عرفانی و …  کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
هنر و سیاست در خدمت قلم | زندگی نامه و کتاب های جورج اورول
هنر و سیاست در خدمت قلم | زندگی نامه و کتاب های جورج اورول
اریک آرتور بلر (Eric Arthur Blair) در سال 1903 در شهری کوچک (Motihari, Bihar) در هند متولد شد. اورول (River Orwell)  نام رودخانه محبوب اریک بلر بود که وقتی قلم در دست گرفت، خود را با این نام به جهان خبرنگاری و نویسندگی معرفی کرد. اما مسیر جورج اورول که از نسل انگلستانی‌هایی بود که در هند به دنیا آمده‌بودند، برای اینکه نویسنده‌ای به نام شود، مسیری متفاوت و جذاب بود.  جورج اورول تا حدود بیست سالگی در انگلستان زندگی کرد و دوران تحصیلات ابتدایی و دانشگاهی‌اش را به عنوان یک پسر از خانواده‌ای فقیر اما باهوش سپری کرد و سپس دوباره به هند بازگشت و به عنوان پلیس دستگاه سلطنتی انگلستان مشغول به کار شد.  هوش و درایت جرج اورول باعث شد آنچه می‌بیند بسیار متفاوت از باقی نزدیکانش باشد. تجربه خودخواسته فقر در جاهای مختلف جهان، در لندن، پاریس و حتی در بنگال هند برای یافتن درک مشترک با مردم فقیر، شرکت در جنگ، زخمی شدن، فرار و هزاران تجربه بدون واسطه با جهان واقعی، شجاعت و قدرتی است که تنها از نویسندگان بزرگ بر می‌آید.  کتاب های جورج اورول بعد از دوره‌ای که شامل تجربه‌گرایی محض اورول بود، اولین کتابش با نام آس و پاس در پاریس و لندن (Down and Out in Paris and London)  را در سال 1933 چون یک ستون اصلی که بن‌مایه همه آثار قدرتمند بعدی او را تشکیل می‌دهد، منتشر کرد. روزهای برمه (Burmese Days) در سال 1934 و دختر یک روحانی (A Clergyman's Daughter) در سال 1935 که کتابی درباره زندگی با تعصبات دینی است را جرج اورول قبل از ماجراهای پیچیده حضورش در جنگ داخلی اسپانیا نوشت. پس از حضور اورول در این جنگ و زخمی شدن و در نهایت بهبود معجزه آسا و بازگشت به زندگی عادی، جرج اورول کتاب ادای احترام به کاتالونیا (Homage to Catalonia) را در سال 1938 درباره این تجربه پرچالش نوشت. در سال 1939 کتاب تنفس هوای تازه (Coming Up for Air) را که گامی به سمت دو کتاب اصلی این نویسنده بی‌تکرار تاریخ بود منتشر شد. کتاب‌های انگشت شماری در جهان وجود دارند که بیش از صد سال همه جوان‌ها و نوجوان‌ها در همه جوامع اولین بار که آن را می‌خوانند با خود بگویند: وای این کتاب درباره وضعیت سیاسی امروز جهان است. حقیقت این است که هر کدام ما بعد از خواندن کتاب‌های جرج اورول دیگر آدم قبلی نیستیم.  مزرعه حیوانات جرج اورول، مزرعه حیوانات (Animal Farm) یا قلعه حیوانات را در سال 1945 منتشر کرد. این کتاب یکی از دو رمان بسیار مشهور اوست. مزرعه حیوانات رمانی تمثیلی و طنز است. کتاب، داستان گروهی از حیوانات مزرعه‌ای را روایت می‌کند که علیه صاحب مزرعه خود شورش می‌کنند و امیدوارند جامعه‌ای ایجاد کنند که در آن حیوانات بتوانند برابر، آزاد و شاد باشند و در نهایت، شورش مورد خیانت قرار می‌گیرد و ... به گفته اورول، مزرعه حیوانات وقایع منتهی به انقلاب روسیه در سال 1917 و سپس به دوران استالینیستی اتحاد جماهیر شوروی را منعکس می‌کند، دوره‌ای از تاریخ که روسیه تحت ایدئولوژی کمونیستی جوزف استالین به سر می‌برد. در نامه‌ای به ایوون داوت (Yvonne Davet)، اورول مزرعه حیوانات را داستانی طنزآمیز علیه استالین می‌داند ("un conte satirique contre Staline")، و در مقاله خود با نام  "چرا می‌نویسم" می‌نویسد: "مزرعه حیوانات اولین کتابی بود که در آن سعی کردم با آگاهی کامل از کاری که انجام می‌دادم، هدف سیاسی و هدف هنری را در یک مجموعه ترکیب کنم."   1984 (نوزده هشتاد و چهار) "یکصد و بیست سال پس از تولد اریک بلر انگلیسی - هندی در بنگال، دوباره زندگی و شخصیت ادبی او، جرج اورول، مورد توجه قرار گرفت. با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، فروش هر دو کتاب او، مزرعه حیوانات (1945) و نوزده هشتاد و چهار (1949) افزایش یافت. برای خوانندگان جهانی واضح بود که اورول ظهور مستبدانی مانند ترامپ را پیش‌بینی کرده بود که جاه‌طلبی‌های تمامیت‌خواهانه را در سر می‌پروراند و در عین حال خود را به عنوان رهبران جنگ‌زده دموکراسی‌ها نشان می‌دهند که برای حفظ استقلال خود می‌جنگند. در پی شورش در ساختمان کنگره ایالات متحده توسط حامیان ترامپ در سال 2021 و تشدید جنگ روسیه در اوکراین در سال 2022، اورول دوباره در مرکز صحنه قرار گرفت. در آخرین تجسم عمومی خود، او به عنوان نوعی دانشمند علوم سیاسی ادبی ظاهر می‌شود: یک نویسنده درجه یک داستان و روزنامه نگاری که الگوها و شرایطی را که تکامل فاشیسم و ​​امپریالیسم در دنیای مدرن را ایجاد می‌کند، درک کرده است." الین ام هانت (Eileen M. Hunt) در مقاله‌ای با نام جاده‌ای به 1984، که در سال 2023 در مجله TLS نوشته است بر آنچه که تازگی تفکرات سیاسی جرج اورول می‌خوانمش، صحه می‌گذارد. جورج اورول کتاب 1984 را در سال 1949 در آخرین سال زندگی‌اش نوشته است. یک پیشگویی سیاسی که در آن به جای آرمان شهری رویایی و رنگارنگ، جرج اورول ما را به یک پاد-آرمانشهر می‌برد. شهری در ناکجاآباد که در اختیار قدرتی مستبدانه و تمامیت خواه است. اصطلاحاتی مثل "برادر بزرگتر" (Big Brother)  یا "پلیس فکر" (Thought Police) هرگز از ذهن کسی که این کتاب را خوانده است، بیرون نخواهد رفت. جالب‌ترین نکته در این کتاب اورول، همراه کردن مفاهیم زیبای رومانتیک و عاشقانه با اصول تفکرات سیاسی است. به شکلی که خواننده در حین خواندن کتاب 1984 درگیر یک عاشقانه لطیف است و در عین حال در مسیر شناخت یک روش سیاسی بسیار پیچیده است.   در سال 1950 جرج اورول خالق کتاب‌های 1984 و قلعه حیوانات در سن 48 سالگی پس از دوره بیماری سختی در بیمارستان از دنیا رفت و طبق وصیت آخرش در حیاط یک کلیسای کوچک به خاک سپرده شد و بر روی سنگ مزارش به شکلی ساده به خواست خودش تنها یک جمله نوشته شد: "اینجا اریک آرتور بلر، متولد 25 ژوئن 1903، درگذشته 21 ژانویه 1950 آرمیده است." بی هیچ اشاره‌ای به نامی که همه مردم جهان او را به آن نام می‌شناسند و بر سر در خانه‌هایی که در طول عمر کوتاهش در آنجا زیسته و حتی محلی که در آن کتابفروشی ساده بوده‌است بر تابلوهایی بزرگ نگاشته شده‌است. جرج اورول بودن یعنی نوشتن مقاله‌ای که در آن ثابت کنید 2+2=5 است اما اگر برادر بزرگتر بخواهد. ("Review of Power: A New Social Analysis by Bertrand Russell": It is quite possible that we are descending into an age in which two plus two will make five when the Leader says so.)   به قلم "زهره عواطفی حافظ"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
کتاب های آبنباتی: دنیای آبنبات های مهرداد صدقی
کتاب های آبنباتی: دنیای آبنبات های مهرداد صدقی
به بهانه کتاب جدید "آبنبات لیمویی" نوشته نویسنده جوان مهرداد صدقی، با مجموعه رمان های طنز آبنباتی آشنا خواهید شد. مهرداد صدقی؛ نویسنده ای محبوب مهرداد صدقی با شخصیت کودکیِ محسن از دهه 60 در کتاب آبنبات هل دار آغاز کرده است و بزرگ شدن آن را در جلدهای بعد آبنبات پسته ای، دارچینی و نارگیلی به تصویر کشیده است. یک بسته آبنبات طعم دارِ سوغات بجنورد بهانه نام‌گذاری هر جلد از این مجموعه شیرین می‌شود. همچنین در کتاب های آبنباتی با لهجه زیبای بجنوردی و اصطلاحات این شهر زیبا نیز آشنا می‌شویم‌‌. آبنبات هل دار، ماجرای آقا محسن، پسر بازیگوش و کله شقی که مدام در هچل می افتد. در جلدهای بعدی با نوجوانی و جوانی محسن و چالش های متعدد او مواجه می‌شویم. محسن بجنورد زندگی می کند و در جلد چهارم، آبنبات نارگیلی برای تحصیل به گرگان می‌رود. آبنبات های مهرداد صدقی ما را با نوستالژی های دهه شصت و هفتاد آشنا می‌کند. اگر از دهه شصت و هفتاد خاطراتی دارید، با خواندن این مجموعه پیش چشمتان زنده می شود و اگر فقط شنیده هایی از آن دوران به گوشتان خورده، تصویرسازی‌های طنز و خواندنی از آن دهه، می‌تواند برایتان جالب و تازه باشد.  خواننده با محسن در خانه، محله، مدرسه و دانشگاه همراه می‌شود و شاهد رویا پردازی‌ها و عملیات‌ها و خرابکاری‌های اوست. در این چهار جلد می‌توانید بزرگ شدن محسن را ببینید؛ اما عاقل شدنش را نه! کودکی، نوجوانی و جوانی محسن کله خراب و موقعیت‌های طنزی که ایجاد می‌شود خواندنی است. در جلد پنجم این مجموعه، کتاب آبنبات لیمویی، آقا محسن می‌خواهد جدی جدی ازدواج کند و باید دید به شیرینی دیگر آبنبات‌ها هست یا نه؟ کتاب های مهرداد صدقی کتاب آبنبات هل دار کتاب آبنبات هل‌دار نوشته مهرداد صدقی داستانی طنز از حال و هوای پشت جبهه در دوران دفاع مقدس است. برادر محسن می‌خواهد به جبهه برود و چالش‌هایی در این خانواده رقم می‌خورد. خواندن این کتاب شما را به کوچه پس کوچه‌های بجنورد می‌برد و شما را می‌نشاند سر سفره تا یک دل سیر قروتو یک غذای محلی را بچشید و در هوای خوش بش قارداش و آب روانش کیف ‌کنید. در کتاب آبنبات هلدار، محسن در هیاهوی عروسی برادر بزرگترش، پایش به پلاک دوازده بعلاوه یک باز می‌شود. نه دقیق تر دلش است که در پلاک 12+1 گیر کرده است و او به بهانه کارت عروسی و ماجراهای متعدد دیگر آن طرف ها می‌پلکد و در سرش خیالات خامی مثل مور و ملخ می‌چرخد. راز دلش با موقعیت های طنز آمیز همراه می‌شود و او مراقب است بند را آب ندهد. او که ذاتا خبرتاز (اصطلاح بجنوردی به معنی خبرچین) است می‌تواند برای حفظ رازش مهر محکمی بر دهان خود بزند؟ برشی از کتاب آبنبات هل دار "توی راه، خواستم زنگ خانه آقای احمدی را بزنم و فرار کنم، تا به دلیل رکاب زدن سریع با دوچرخه زودتر به مسجد برسم. توی دلم گفتم چون برای کار خیر و رسیدن به مسجد است اشکالی ندارد‌. نزدیک در، همین که کمی خوردم را مایل کردم، با دوچرخه زمین خوردم. احساس کردم شاید برای کار بدم تنبیه شده‌ام. برای همین، وقتی دوباره سوار دوچرخه شدم، تصمیم گرفتم زنگ خانه آقای احمدی را نزنم و به جای آن زنگ خانه آقای اشرفی را، که به قول مراد کمیته‌ای کمی ضد انقلاب بود، بزنم" کتاب آبنبات پسته ای هرزه‌چندی (فضولی) آقا محسن در کتاب آبنبات پسته ای او را به سرک کشیدن در مغازه برنج فروشی پدرش، رصد کردن خواستگارهای خواهرش، بررسی رفت و آمدهای مشکوک همسایه شان آقای اشرفی می‌کشاند. در آبنبات پسته ای آقاجان، محسن را ور دست خودش صدا می‌زند تا در مغازه آموزش‌های لازم برای تبدیل شدن به یک کاسب خوب را به صورت تجربی به او بیاموزد. در مغازه برنج فروشی محسن "چگونه در بازار کلاه سرمان نرود" را از آقاجان با پوست و استخوان می آموزد و عاقبت آقاجان ترجیح می‌دهد محسن را از مغازه بیرون کند. خواستگارها همان پشت تلفن جواب منفی می‌گیرند. بی بی معتقد است ملیحه گلویش جایی گیر کرده که همه را ندیده رد می‌کند. مامان محسن ولی قربان صدقه دختر خانم دکترش می رود و دوست دارد زودتر او را سر و سامان دهد. در آبنبات پسته ای محسن سر از این ماجرا در می‌آورد و مگر ممکن است شیطنت هایش را خرج خواهرش و خواستگارهایش نکند؟ وقتی پای خواستگارها به خانه شان باز می‌شود، تازه شروع شوخی ها و خنده هاست که مخاطب را می‌کشاند تا پایان کتاب، قصه را دنبال کند. آقای اشرفی، همسایه مشکوکی است که خلاف های ریز و درشتی دارد و آقا محسن که با نگاه تیزش از دروغ های شاخدار آقای اشرفی خبردار می شود، پی قصه را می‌گیرد و کشیک می‌کشد تا ته ماجرا را درآورد. اینجا تازه شروع شیطنت‌ها و دردسرهای‌یست که گریبان آقای اشرفی را می‌گیرد. همچنین آبنبات پسته ای در حال و هوای ماه رمضان است و کودکی های محسن شکمو و روزه های نصفه نیمه‌اش و رد شدن با حسرت از کنار ساندویچی های چرک کنار بازار اتفاقات طنزی را رقم میزند. به طور خلاصه آبنبات پسته‌ای به رفت و آمد خواستگارهای خواهر محسن می‌پردازد و به اتفاقات سال‌های 70 و  72 اشاره دارد که تغییراتی را در زندگی آن‌ها و همسایگان‌شان ایجاد می‌کند. برشی از کتاب آبنبات پسته ای - ببین پسرجان، باید بدانی اینجا بازاره. چشمات باز نکنی سرت کلاه رفته؛ اما اگه خوب به حرفام گوش کنی، بعداز چندسال، دو سه تا مغازه دیگه‌یَم مِتانی بخری. - آقاجان، پس چرا توی این سی چهل سالی که شما توی بازارین، ما فقط همی یک مغازه رِ داریم؟ - برو بیرون اصلا نمخواد کاسب بشی! مجبور شدم از ته دل و با خلوص نیت《غلط کردمِ》الکی و ریاکارانه بگویم‌. فهمیدم اولین اصل موفقیت در بازار و کل زندگی، مخالفت نکردن با آقاجان است و اگر دوباره وسط حرف‌هایش زبان درازی کنم، نه تنها کاسب نمی‌شوم، بلکه در آینده از مغازه هم سهمی نخواهم برد‌. کتاب آبنبات دارچینی در آبنبات دارچینی دانشجویان دختر، همسایه های جدید کوچه سیدی هستند. محسن هم دبیرستانی و در حال و هوای کنکور است و درس خواندن تنها کاریست که انجام نمی‌دهد و شوهر خواهرش آقای دکتر در تلاش است او را برای شرکت در کنکور و خواندن درس ترغیب کند و این اقدام دلسوزانه از عدم شناخت دقیق آقای دکتر بر می‌آید. ماجراهای کتاب آبنبات دارچینی بین سال‌های 72 تا 74 می‌گذرد. آبنبات دارچینی با پیشنهاد سفر دست جمعی به روستای طبر شروع می‌شود. کوه نوردی پیشنهاد آقا جان است که خیلی هم جدی نگفته و خواسته بگوید روستای ما هم برای خودش جای با صفایی است؛ ولی آقا دکتر، آقا برات، دایی اکبر و حتی احسان کوچولو هم از این ماجراجویی و تفریح مردانه استقبال می‌کنند. در آبنبات دارچینی محسن از دختری به نام نرگس خوشش آمده. دانشجویی که مستاجر خانه اعظم خانم است و ظرف نذری را از محسن گرفته و در را محکم رویش بسته بوده. این تنها تصویریست که محسن از او دارد. امتحانات نهایی و کنکور هم نتوانسته بود محسن را از این فکر خلاص کند. وقتی سخت از قبول شدن در کنکور ناامید شده در تکاپوی پیدا کردن کار است. حتی بنایی ساختمان هم فکر و خیالات احمقانه اش را درباره نرگس پایان نمی‌دهد. چیزی نمانده تا این فکرهای عاشقانه کار دستش دهد. اینکه حتی محسن در خیالاتش هم نمی تواند آدم جدی باشد و با احساسی که پیدا کرده هم همچنان شخصیتش همان محسن قدیم است، همان پسر سر به هوا، گیج و شکمو و پردردسر... و اتفاقات در ریل طنز پیش می روند از نقاط مثبت کتاب است. برشی از کتاب آبنبات دارچینی آقاجان جلوی همه شلوارش را در آورد. البته یک بیرجامه زیر آن پوشیده بود و جورابش را روی پارچه های بیرجامه کشیده بود. شلوارش را همین دو دقیقه پیش پوشیده بود. نمی‌دانستم دیدن همین "صحنه" ساده بعدها سرنوشتم را عوض می‌کند. آقاجان دگمه شلوارش را به مامان نشان داد و گفت:《 این دکمه شلوارم باز شل شده. اگه خدای نکرده توی بازار یک دفعه باز بشه و جلوی بقیه شلوارم بیفته چی؟》مامان گفت:《 تو که همیشه از زیرش یک شلوار داری که.》آقاجان گفت:《شانس منه که اونم همون موقع کشش در مِره...》 کتاب آبنبات نارگیلی در کتاب آبنبات نارگیلی محسن دانشجو شده و اتفاقات در نیمه دوم دهه 70 روایت می‌شود. ماجرای طنز جزوه های دانشجویی و دردسرهای خوابگاه پسران از سوژه های طنز آبنبات نارگیلی مهرداد صدقی است. کتاب آبنبات نارگیلی می‌تواند خاطرات جذاب دانشجویی را زنده کند. از غذاهای سلف، تبادل هدفمند جزوه، خوابگاه پسران و مقررات نانوشته آن. آقا محسن در میان درس نخواندن ها و تقلب هایش، دلش دوباره جایی گیر می‌کند. محسن دلش در نوجوانی هم چند جایی گیر کرده بود و حالا مانده است که چه کند؟ محسن برای پیشبرد نقشه ها و فکرهای شومش دست به تدریس حرفه ای ریاضی می‌زند. همان درسی که از 20 می‌تواند نمره منفی بگیرد. برای پی بردن به سرانجام این جسارت محسن، در تدریس درسی که هیچی از آن نمی‌داند، باید خودتان کتاب آبنبات نارگیلی را با لبخند بخوانید. برشی از کتاب آبنبات نارگیلی - با تلفن کارتی زنگ مزنی پولت تمام نشه پسرجان! ّدار همون سه‌شنبه زنگ بزنیم خوابگاهت. - نه، این تلفن کارتی دانشگاه یک مدلیه که سیمای پشتش موقع زنگ زدن با یک زرورق به هم وصل کنی، اتصال مکنی و از روی کارت پول کسر نمشه. برای همین با خیال راحت حرف بزنین. مجانیه. آقا جان، وقتی شنید تماس مجانی است و دارم به نوعی تخلف می‌کنم، گفت این کار درست نیست؛ اما وقتی فهمید بابت غذا و خوابگاه از ما پول می‌گیرند گفت:《پس چی مگن دانشگاه دولتی مجانیه؟ هرچی خواستی حرف بزن. اشکال نداره.》 آقاجان می‌خواست برای نماز به مسجد برود. اما به خاطر تماس رایگان ماند توی مغازه تا با هم حرف بزنیم. کم مانده بود برود به مسجد کنار مغازه و همه نمازگزارها را هم دعوت کند که بعد ار تعقیبات نماز بیایند با من مجانی حرف بزنند. شیرین ترین مجموعه کتاب های طنز کتاب های"آبنبات هل دار"، "آبنبات پسته ای"، "آبنبات دارچینی" و "آبنبات نارگیلی" به نوبت چاپ شده‌اند. اگر چه می‌شود هر یک از کتاب ها را بدون ترتیب خواند و یک دل سیر خندید اما شخصیت های اصلی پیوسته در هر جلد حضور دارند، آرام آرام بزرگ می‌شوند و تغییراتی در زندگیشان رقم میخورد. ما به شما توصیه می‌کنیم کتاب‌ها را به ترتیب بخوانید تا با تغییرات زندگی شخصیت های داستان و گذر زمان همراه شوید. طنزپردازی در جلد اول، کتاب آبنبات هلدار به نظر قوی تر است و شوخی های شیرین تر و همه پسندتری دارد و رفته رفته در جلدهای بعدی شوخی ها نه اینکه کم‌رنگ شود، اما جنس شوخی ها سطحی تر می‌شود. برخی از شخصیت‌های کتاب‌های آبنباتی در کتاب های آبنباتی شخصیت‌های زیادی حضور دارند‌. از نقاط قوت این کتاب شخصیت‌های متعدد و پررنگی است که به طنز و ماجراجویی داستان های آبنباتی کمک کرده است. اعضای خانواده، دوستان مدرسه و هم دانشگاهی‌ها و بچه‌های محله در تصمیم های عجیب و زیرکانه محسن و نقشه‌هایش تاثیر گذارند و حضورشان اتفاقات را پرهیجان و چالشی‌تر می‌کند. در این قسمت با شخصیت‌های مجموعه کتاب‌های آبنبات مهرداد صدقی بیشتر آشنا می‌شوید: - ملیحه ملیحه خواهر زرنگ محسن است. از او بزرگتر است؛ اما محسن حسابی او را اذیت می‌کند. ملیحه دانشجوی پزشکیست و همچنین اتفاقات جالبی با خواستگارهایش توسط آقا محسن رقم می‌خورد. در جلدهای بعدی او ازدواج می‌کند. ملیحه خیلی از محسن رو دست خورده است و همیشه نگاهی مشکوک به محسن دارد.  - بی بی یکی از شخصیت های شیرین کتاب های آبنبات هلدار، پسته ای و...  بی بی است. مادربزرگی، با سمعک و نیاز به توجه بالا. رابطه او با محمد نوه کوچکش و عروس و پسرش موقعیت های طنزی را ایجاد کرده است. شاید بی بی در اکثر مواقع روی تشک در حال استراحت بوده باشد اما با تیزبینی زیادی همراه است که کسی باورش نمی‌شود از پشت عینک ته استکانی‌اش بتواند اتفاق بیافتد. - محمد شخصیت مثبت محمد، برادر بزرگتر محسن در آبنبات هلدار عروسی می‌کند و بعد راهی جبهه می‌شود و در قسمت های بعد او دچار اتفاقات تلخ شده است. نویسنده به زیبایی از موقعیت تلخ و ناراحت کننده، طنز خلق می‌کند. شخصیت محمد در کنار پدرِ بازاریش بسیار چالش های طنز و نمکی پدر پسری ایجاد کرده است. محمد، در جلدهای بعدی صاحب فرزندی به نام احسان می‌شود و همه دعا دعا می کنند به دایی‌اش محسن نرود. - دایی اکبر و زن دایی دایی اکبر علاف ترین فرد خانواده به حساب می‌آید و از مهارت های آن می‌توان به چتر بودن اشاره کرد. با ورود دایی اکبر به قصه میفهمیم آقا محسن به چه کسی رفته است‌. دایی اکبر منبع ایده های ناب است. او پس سال ها از سربازی کبر‌میگردد و خدای چاخان کردن درباره مهارت ها و رفقای ناشناخته اش است. حالا چه کسی به دایی اکبر زن می‌دهد؟ در جلدهای بعدی مجموعه آبنبات های مهرداد صدقی رقابت نامحسوس زن دایی با عروس خانواده اتفاقات جالبی را رقم می‌زند.  شیرینی خانواده در کتاب های آبنباتی در کتاب های مهرداد صدقی خانواده زنده است و با همه طنزآمیزی که داستان های آبنباتی دارند اما جمع خانوادگی به شیرینی و زیبایی تصویر کشیده شده است. هر یک از اعضای خانوده با شخصیت منحصر به فرد خود وارد قصه می شود. با همه تفاوت هایی که در افراد خانواده حس می شود، اما همچنان خانواده محسن هوای همدیگر را دارند. قسمت های طنزی از تعامل ها وروابط پیچیده بی بی و عروسش(مادر محسن)، پدرانه های آقاجان برای محسن و محمد و... از قشنگی های کتاب آبنباتی مهرداد صدقی است. مهرداد صدقی و آبنبات لیمویی کتاب آبنبات لیمویی جدیدترین جلد از مجموعه کتاب های آبنباتی مهرداد صدقی است. چاپ اول این کتاب در سال 1403 توسط نشر سوره مهر منتشر شده و به نمایشگاه کتاب تهران رسیده است. اگر به خواندن مجموعه طنز کتاب های آبنباتی مهرداد صدقی علاقه‌مند هستید، می توانید کتاب آبنبات هل دار، آبنبات پسته ای، آبنبات دارچینی، آبنبات نارگیلی و آبنبات لیمویی را به ترتیب از جلد اول تا پنجم این مجموعه را مطالعه کنید. به قلم "فاطمه سادات موسویان"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
آشنایی با زندگی نامه و کتاب های دن براون
آشنایی با زندگی نامه و کتاب های دن براون
دنیل گرهارد براون؛ که ما او را با نام دن براون و بیشتر به خاطر انتشار کتاب جنجالی رمز داوینچی می‌شناسیم، نویسنده‌ای آمریکایی است. از دن براون چه می‌دانیم؟ دن براون در 22 ژوئن 1964 در نیوهمپشایر به دنیا آمد. پدرش معلم ریاضی یک مدرسه شبانه‌روزی بسیار معروف به نام فیلیپس اکستر بود؛ و دن براون نیز در محیط آکادمیک همانجا بزرگ شد و درس خواند. مادرش هم ارگ نواز کلیسا و در واقع دانش‌آموز موسیقی روحانی بود. پس دن براون در چنین محیطی و به عنوان پیرو کلیسای اسقفی بزرگ شد. شاید همین امر بود که بر ذهن او به عنوان نویسنده تاثیر گذاشت و دن براون را به سمت انتخاب مذهب برای سوژه کتاب‌هایش هل داد. کتاب‌های دن براون به ویژه مجموعه کتاب‌های رابرت لنگدان: فرشتگان و شیاطین، رمز داوینچی، نشان گمشده، دوزخ و منشا، در دل دالان‌های مسیحیت و فرقه‌های آن می‌گذرد؛ نبردها و توطئه‌هایی که یا در بطن تاریخ رخ داده بوده و یا در داستان‌های خود او شکل می‌گیرد، درگیری بین علم و مذهب از گذشته تا کنون و شرارت‌های پنهانی این میان... . اما با همه اینها، ما در پیچ و خم‌های داستان، گرایشی کم‌رنگ اما عمیق به سمت معنویت را می‌بینیم. گویی که قصه‌گوی ما باور دارد در پس این جهان چیزی هست؛ حتی اگر به درستی ندانیم که چیست؟! این گرایش را شاید خود دن براون، در مصاحبه‌ای که در سال 2009 انجام داده بهتر بازنمایی کرده باشد. براون در این مصاحبه توضیح داده که چه طور وقتی اولین بار با نظریه بیگ بنگ در نجوم آشنا شد، تعجب کرد و وقتی از واعظ کلیسا پرسید بالاخره بیگ‌ بنگ درست است یا شرح خلقت در کتاب مقدس؟ پاسخ واعظ چراغ دین را برایش خاموش کرد؛ "پسرهای خوب، این سوال را نمی‌پرسند." دن براون در اینجا احساس کرد که علم را بهتر درک می‌کند. اما با گذشت زمان و هرچه بیشتر زمین‌های علم را کاوید و پیش رفت به نظرش آمد که در یک دایره قرار گرفته است؛ چرا که فیزیک، او را به متافیزیک رساند و دریافت در پس علم، نظم و جنبه‌ای معنوی وجود دارد و این همانی است که در میان سطرهای کتاب‌های دن براون، دریافت می‌شود. اما تاثیر محیط برای دن براون به همین خلاصه نمی‌شود. ریشه پراکندگی معماها در موقعیت‌های جغرافیایی متفاوت و حل کردن آناگرام‌ها و پازل‌ها برای دست یافتن به پاسخ اصلی، به دوران کودکی او بر‌می‌گردد. زمانی که به همراه خواهر و برادرش، برای گرفتن هدیه‌های کریسمس سر از نقشه‌های شکار گنجی در می‌آورد که پدرشان طراحی کرده بود. رد پای این بازی‌های سرخوشانه را می‌توانیم به روشنی در مجموعه کتاب‌های رابرت لنگدان: فرشتگان و شیاطین، رمز داوینچی، نشان گمشده، دوزخ و منشا و به ویژه در کتاب رمز داوینچی ببینیم. دن براون حتی این بخش از خاطرات کودکی خود را به قهرمان زن رمان رمز داوینچی، یعنی سوفی نوو بخشیده است. دن براون بعدها و در زمان دانشجویی‌اش در کالج آمهرست، دوره نویسندگی رمان‌نویس مهمان، اِلن للچوک را شرکت کرد و یک سال تحصیلی‌اش را نیز در اسپانیا گذراند تا بتواند در دوره تاریخ هنر دانشگاه سویل شرکت کند. بعد از آن دن براون به سمت موسیقی رفت و مدت زیادی را در این حرفه گذراند. دن براون حتی یک کمپانی موسیقی تاسیس کرد و آنجا علاوه بر دیگر تولیداتی که داشت، مجموعه آهنگی را در یک سی دی، با نام فرشتگان و شیاطین منتشر کرد که طرح هنری روی سی‌دی، همان آمبیگرامی است که ما در طرح اصلی جلد رمان فرشتگان و شیاطین، می‌بینیم. چه کسانی بر دن براون تاثیر گذاشته‌اند؟ 1. سیدنی شلدون: مهم‌ترین شخصی که دن براون از او تاثیر گرفته است، سیدنی شلدون؛ نویسنده سرشناس آمریکایی است که یک اسکار نیز در مقام نویسنده بهترین فیلمنامه غیراقتباسی گرفته است. دن براون بعد از اینکه در یکی از تعطیلاتش، رمان توطئه روز رستاخیز را از وی خواند، هیجان نویسندگی زیر پوستش دوید و تصمیم گرفت که نویسنده رمان‌های دلهره‌آور شود. این طور شد که کار بر روی رمان اولش یعنی قلعه دیجیتالی را شروع کرد. کتابی که البته موفقیت چندانی نداشت.   2. جوزف کمپبل جوزف کمپبل فرد دیگری است که بر دن براون و کتاب‌هایش تاثیر بسیار زیادی داشته است. کمپبل، اسطوره شناس و شخصیتی آکادمیک است که کتابهای مهمی در حوزه اسطوره شناسی تطبیقی، نوشته است. در واقع جوزف کمپبل، همان قهرمان رمان‌های شیاطین و فرشتگان، رمز داوینچی، نشان گمشده، دوزخ و منشا است. جوزف کمپبل، رابرت لنگدان دنیای واقعی است و دن براون خودش تصریح کرده که شخصیت رابرت لنگدان را بر اساس او شکل داده است. البته دن براون به عنوان نویسنده، تکه‌هایی از خودش را نیز به رابرت لنگدان بخشیده است. شاید بتوان گفت که رابرت لنگدان، یک آلتر ایگوی خیالی از خود دن براون نیز هست. خودی که آرزو داشت می‌بود. رابرت لنگدانِ نماد شناس، در همان تاریخی متولد شده است که دن براون متولد شده و در همان مدرسه‌ای تحصیل کرده که دن براون تحصیل کرده است.   3. جان لنگدان جان لنگدان، هنرمند گرافیست آمریکایی است که برای آمبیگرام‌هایش شناخته می‌شود. همان کسی که آمبیگرام فرشتگان و شیاطین را برای دن براون زمانی که در حوزه موسیقی فعالیت می‌کرد، ساخت و براون از آن بر جلد کتاب فرشتگان و شیاطین نیز استفاده کرد. آمبیگرام هنر وارو نویسی است. به این صورت که تایپوگرافی به گونه‌ای باشد که اگر نوشته را بچرخانیم باز هم خوانده شود و معنا داشته باشد. دن براون از این شیوه در کدگذاری‌های داستانش بهره برده و در حقیقت این جان لنگ دان بوده است که آمبیگرام‌های رمان فرشتگان و شیاطین را طراحی ‌کرده است. بی‌جهت نیست که نام او را برای قهرمان کتابش انتخاب کرد.   4. آلفرد هیچکاک به نظر می‌رسد، آلفرد هیچکاک شخصیت مهم بعدی باشد زیرا عناصر داستانی دن براون بسیار یادآور کارهای اوست؛ مانند مردی میانسال و بی‌گناه که گرفتار توطئه‌های دشمنان خطرناکی می‌شود و در این بین زنی زیبا و باهوش او را همراهی می‌کند، صحنه‌های کلیدی که در مناطق توریستی قرار گرفته، گروهی از ثروتمندان عجیب و غیرعادی و مک‌گافین؛ سرنخی گمراه کننده در دل داستان که همه آن را دنبال می‌کنند و در نهایت پی می‌برند که بی‌اهمیت است.     کتاب‌های دن براون همانطور که گفتیم اولین رمان دن براون، کتاب قلعه دیجیتالی است که در سال 1998 نوشت. بعد از آن و در سال 2000، اولین جلد از مجموعه رابرت لنگدان یعنی فرشتگان و شیاطین را منتشر کرد و سال بعد در 2001، رمان نقطه فریب را به انتشار رساند. هیچ‌کدام از این سه کتاب، موفق نبودند و فروش چندانی نداشتند. تا اینکه در سال 2003 کتاب رمز داوینچی را نوشت. این کتاب با خط داستانی عجیبش، به سرعت سر و صدا کرد و در اولین هفته پس از انتشارش، در صدر فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار گرفت. موفقیت کتاب رمز داوینچی، باعث توجه به کتاب‌های قبلی دن براون نیز شد و به فروش آنها کمک کرد. ظرف یک هفته هر چهار رمان او در فهرست نیویورک تایمز قرار گرفت و خودش نیز در فهرست صد فرد اثرگذار مجله تایم. در سال 2009، رمان نشان گمشده، در سال 2012، رمان دوزخ و در سال 2017 رمان منشا را به چاپ رساند که به همراه فرشتگان و شیاطین و رمز داوینچی، مجموعه رابرت لنگدان را می‌سازد. ما در این مطلب به چهار کتاب فرشتگان و شیاطین، رمز داوینچی، نشان گمشده و دوزخ که محبوبترین‌های این مجموعه هستند، می‌پردازیم.   رمان فرشتگان و شیاطین در رمان فرشتگان و شیاطین، رابرت لنگدان برای اولین بار معرفی می‌شود. استاد نمادشناسی دانشگاه هاروارد که برای تحقیق درباره قتل یکی از دانشمندان سرن به نام لئوناردو وترا دعوت می‌شود. وترا که موفق به ساخت ضد ماده شده بود، به قتل رسیده است. قاتل علامت فرقه‌ای باستانی و ضد مذهب یعنی ایلومناتی را بر سینه‌اش رسم کرده و ضد ماده را نیز ربوده است. ضد ماده در محفظه‌ای نگهداری می‌شود و باتری‌های پایدار نگهدارنده آن، تنها 24 ساعت دوام می‌آورند و بعد از آن، ضد ماده در اثر ناپایداری مانند یک بمب عمل ‌می‌کند و سبب انفجار بزرگی می‌شود. در نتیجه تنها 24 ساعت زمان برای پیدا کردن ضد ماده وجود دارد. از این جاست که ما وارد داستان می‌شویم. لنگدان با دخترخوانده وترا یعنی ویتوریا همراه می‌شود و سفری دلهره‌آور و پر خطر را در پیش می‌گیرد. تاریخ باستانی، معماری و نمادشناسی، کلیسای کاتولیک و توطئه‌های انجمن‌های مخفی که قهرمان‌ها تنها در طول 24 ساعت باید بر آنها غلبه کنند، از عناصر داستان است که در رمان‌های بعدی نیز تکرار می‌شود. داستان، پر از تعلیق است و شما را با خود همراه می‌کند. و در این بین شاید با چیزهایی آشنا شوید که پیش از این نمی‌دانستید. مانند اینکه یک شهر باستانی در زیر واتیکان قرار دارد و نحوه انتخاب پاپ برای کلیسای کاتولیک چگونه است. اقتباسی سینمایی از این فیلم در سال 2009 به کارگردانی ران هاوارد ساخته شد. گرچه رمان شیاطین و فرشتگان اولین جلد از مجموعه کتاب‌های رابرت لنگدان است؛ اما اقتباس سینمایی از رمان رمز داوینچی، پیش از آن ساخته شد. رمان فرشتگان و شیاطین از دن براون، در ایران نیز ترجمه و چاپ شده است که از جمله می‌توان به ترجمه بسیار خوب حسین شهرابی اشاره کرد.   رمان راز داوینچی رمان راز داوینچی، شناخته شده ترین کتاب از مجموعه کتاب‌های رابرت لنگدان است که به 44 زبان دنیا ترجمه شده و تا سال 2009 بیش از 80 میلیون نسخه از آن به فروش رسید. دن براون در رمز داوینچی، یک تاریخ دینی جایگزین را شکل می‌دهد و داستانش را حول مریم مجدلیه می‌چیند. اینکه جام مقدس مورد اشاره در متون باستانی چیست؟ و چرا کلیسا نقش پررنگ زنان را در تاریخ مسیحیت، پاک کرده است؟ چه اتفاقی در پیچ و خم تاریخ مسیحی رخ داده و کلیسا چه چیزی را از پیروانش مخفی کرده؟ داستان رمز داوینچی از جایی شروع می‌شود که پلیس فرانسه از رابرت لنگدان که برای سخنرانی درباره نمادهای باستانی به پاریس رفته، دعوت می‌کند تا نمادی را برای آن‌ها رمزگشایی کند. ژاک سونیر، رئیس موزه لوور در فرانسه به قتل رسیده و جسدش در وضعیت مرد ویترویوسی که توسط داوینچی طرح شده بود قرار گرفته است. معمایی هم در کنار جسدش بر روی زمین نوشته شده. این سرآغاز داستانی است دلهره‌آور که شما را با فرقه‌های باستانی پاگانی، الهگان، دیر صهیون و اپوس دئی یا همان خلیفه‌گری صلیب مقدس آشنا می‌کند. رمز داوینچی از دن براون، رمانی جذاب است که این پرسش را در سرتان روشن می‌کند. چه می‌شود اگر مسیح ازدواج کرده باشد؟ با این حال حواستان باشد که آنچه می‌خوانید رمان است نه تاریخ. از کتاب رمز داوینچی در سال 2006 اقتباسی سینمایی با بازی تام هنکس و کارگردانی ران هاوارد ساخته شد که فروش بسیار موفقی داشت. رمز داوینچی در ایران توسط نویسندگان متعددی ترجمه شده و هفت بار نیز به تجدید چاپ رسیده است. اما با اعتراضاتی که در برابر محتوای کتاب صورت گرفت چاپ مجدد رمان رمز داوینچی، ممنوع شد. با این حال، نسخه‌هایی که پیشتر چاپ شده‌ بودند، اجازه فروش دارند. پس اگر به این سبک کتاب‌ها علاقه دارید، عجله کنید. شاید دیگر نتوانید نسخه‌ای از رمان رمز داوینچی برای خرید پیدا کنید.   نشان گمشده سومین کتاب از مجموعه کتاب‌های رابرت لنگدان؛ یعنی رمان نشان گمشده، بهترین کتاب این مجموعه است. شخصیت‌پردازی‌ها، روند خلق حوادث و حتی رمزهای طرح شده در رمان بسیار قوی است. قلم دن براون در رمان نشان گمشده، بسیار پخته و روان است و برای ما داستانی گیرا و نفس‌گیر را خلق می‌کند که این بار پای فراماسونرها را به میان می‌آورد. گروهی که بیشترین و بزرگترین تئوری‌های توطئه، درباره آنها است. رابرت لنگدان، نمادشناس برجسته کتاب‌های دن براون، به دعوت پیتر سولومون، یکی از دوستان نزدیکش که از اعضای انجمن فراماسونری است، برای سخنرانی به ساختمان کنگره آمریکا می‌رود. اما لنگدان دست قطع شده‌ سولومون را پیدا می‌کند که با خال‌کوبی‌های خاصی تزیین شده است؛ دست رازها... کسی، پیتر سولومون را ربوده.... ملاخ! نامی که خود، بیانگر ورودمان به ماجرایی پر از ناشناخته‌ها است! بعد از آن، ما پا در دنیایی می‌گذاریم که در پس هر قدمش، رازی در انتظار کشف شدن مانده است. ترس از قاتلی مخوف که دنبال کشف دانشی باستانی است، حتی لحظه‌ای رهایمان نمی‌کند و زنی که با حوزه‌ای نامتعارف از علم، سر و کار دارد. آیا ممکن است چیزی وجود داشته باشد که تنها اگر بدانیم، زندگیمان زیر و رو شود؟ آیا علمی هست، که به ما قدرتی بی‌نهایت ببخشد؟ قاتل سر تا پا خالکوبی شده‌ی دن براون در رمان نشان گمشده، گمان می‌کند که هست و به رابرت لنگدان ضرب العجلی برای پیدا کردن ابزار دست یافتنش به این دانش سری و کهن، می‌دهد. گرچه تلاش‌هایی برای ساخت اقتباس سینمایی این کتاب نیز صورت گرفت اما در نهایت پروژه کنسل شد و به جای آن اقتباسی از رمان بعدی دن براون یعنی دوزخ، با بازی تام هنکس ساخته شد. البته، سریالی بر اساس این رمان ساخته شد که پس از انتشار 10 اپیزود، کنسل شد و فصل دوم آن هرگز ساخته نشد. رمان نشان گمشده از دن براون نیز در ایران ترجمه و چاپ شده است. ترجمه حسین شهرابی با پانویس‌های طولانی که بر همه نام‌های ناآشنا نوشته، بی‌نظیر است. شما نمی‌توانید این رمان جذاب را زمین بگذارید.   رمان دوزخ دن براون دوزخ را در حالی آغاز می‌کند که قهرمان کتاب؛ یعنی رابرت لنگدان بدون هیچ خاطره‌ای از چند روز گذشته، در بیمارستان به هوش می‌آید و در کشاکش این سرگردانی، با قاتلی که به جست و جوی او آمده است، رو به رو می‌شود. لنگدان به کمک یکی از پزشکان می‌گریزد اما این، تازه آغاز ماجرایی است پر رمز و راز که لنگدان را از فلورانس تا استانبول می‌کشاند. خطری همه مردم را تهدید می‌کند و لنگدان باید در میان تاریخ و هنر و دین آن را رمز گشایی کند. رمان دوزخ، اثر چهارم از مجموعه کتاب‌های رابرت لنگدان (فرشتگان و شیاطین، رمز داوینچی، نشان گمشده، دوزخ و منشا)، پر از پیچش‌های داستانی است و همانطور که منتقد روزنامه دیلی نیوز نیویورک درباره‌اش گفته: "فراری است لذت‌بخش از این جهان روزمره و مناسب روزهای تابستان" پس شاید بد نباشد در تابستان پیش رو، رمان دوزخ را از دن براون بخوانید. به قلم "قاصدک حسینی"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
بهترین کتاب های شهید مصطفی چمران
بهترین کتاب های شهید مصطفی چمران
همه‌مان در مورد شهید مصطفی چمران، کم و بیش می‌دانیم. مصطفی چمران، دانشجوی ممتاز دانشگاه که از قضا فعالیت‌های سیاسی دارد و با نهضت آزادی و مهندس بازرگان مراوده دارد، بورسیه آمریکا می‌شود اما پس از مدتی تحصیل در آمریکا و گرفتن مدرک دکترای فیزیک پلاسما، آنجا را رها می‌کند و به اروپا و مصر و لبنان و ایران سفر می‌کند، به دعوت امام موسی صدر به لبنان می‌رود و در لبنان علاوه بر آموزش‌های نظامی، به فعالیت اجتماعی و تشکیل سازمان امل اقدام می‌کند و با وقوع انقلاب اسلامی، به ایران می‌آید. در ایران، وزارت دفاع، نمایندگی مجلس، مشاور رهبری در شورای عالی دفاع و مسئولیت ستاد جنگ‌های نامنظم، از جمله مسئولیت‌های دکتر مصطفی چمران است.  زندگی شهید مصطفی چمران زندگی پرفراز و نشیب چمران، عجیب و درس‌آموز است. او با همسرش در آمریکا و چهار فرزندش به لبنان می‌آید. خانواده‌اش توان همراهی با شرایط لبنان را ندارند که این امر، موجب جدایی آن‌ها می‌شود. چمران چه آرمانی داشت؟ چه در سر چمران می‌گذشت که شرایط رفاهی و تحصیلی آمریکا را رها می‌کند؟ در شرایطی که آرزوی بسیاری، تحصیلات عالی در کشوری مثل آمریکا بوده، چمران به همه چیز پشت پا می‌زند و می‌آید در دل جنگ و قطحی و ویرانی در جنوب لبنان! رفتار او در قامت وزیر دفاع هم عجیب است. وزیری که منزلش، زیرزمین همان وزارت دفاع است و خودش در میدان، حضور جدی دارد. چمران، عارف بود ولی عارفی در میانه میدان. اهل کنج عزلت نبود و عرفان را در عمل و در صحنه اجتماع می‌دید.  قطعا پشت همه این رفتارها، بینشی عمیق و ایمانی قوی بوده. خوشبختانه دکتر چمران، دست به قلم بوده و احوالات خودش را می‌نوشته. اهل روزنوشت بوده و مکتوباتی از او به جا مانده‌است. نوشته‌هایی که با خواندن آنها می‌توانیم سر از کار او دربیاوریم و این معما را حل کنیم. البته گاهی نیز حل معما را سخت‌تر می‌کند. آنجا که با روحیه بسیار لطیف چمران مواجه می‌شویم و نمی‌توانیم بفهمیم این روحیه لطیف، چگونه چریک و مرد جنگی بوده؟! چمران، مرد تکرارنشدنی روزگار ماست. مردی که مقتدایش علی علیه السلام بود و می توان گفت، انصافا پیروی خوبی برای علی بود.  بهترین کتاب های شهید چمران در مورد زندگانی و خاطرات شهید مصطفی چمران کتاب‌های خوبی مثل جلد اول مجموعه نیمه پنهان ماه با عنوان چمران به روایت همسر شهید، چاپ شده‌است. اما در این مطلب، با 8 کتاب از بهترین دست‌نوشته‌های شهید مصطفی چمران آشنا می‌شوید. کتاب‌هایی که نمایانگر تفکر عمیق و ایمان بالای نویسنده آن‌هاست. دست‌نوشته‌هایی که بیانگر روحیه‌ها و احوالات چمران در برهه‌های مختلف زندگی‌اش هستند از حضورش در آمریکا و لبنان گرفته تا ایران و کردستان و جنگ هشت ساله. با خواندن این کتاب‌ها، معمای زندگی چمران را  با دست خودش حل می‌کنید و با آشنایی عمیق‌تر با دکتر چمران، با دنیایی دست‌نیافتنی آشنا می‌شوید. دنیایی سرشار از عشق و عرفان.   1- خدا بود و دیگر هیچ نبود کتاب خدا بود و دیگر هیچ نبود، اثر دکتر مصطفی چمران، مشتمل بر برخی یادداشت‌های آمریکا، لبنان و ایران دکتر چمران است که به ترتیب تاریخ نوشتار، گردآوری شده‌است. طول زمان این نوشته‌ها، چیزی حدود 20 سال از زندگی چمران را در بر می‌گیرد. از سال 1959 میلادی که در آمریکا بوده تا یک سال پس از انقلاب اسلامی ایران.   در بخشی از کتاب می خوانیم: "عشق، هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده‌ام و بالاتر از عشق، چیزی نخواسته‌ام. عشق است که روح مرا به تموج وا می‌دارد، قلب مرا به جوش می‌آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می‌کند، مرا از خودخواهی و خودبینی می‌راند… لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، همه احساس و روح مرا می‌ربایند و از این عالم مرا به دنیای دیگری می‌برند… این‌ها همه و همه از تجلیات عشق است." مواجهه مستقیم با دست‌نوشته‌های چمران، جذابیت خودش را دارد. رقص قلم در دستان این مرد عارف و عاشق، دیدنی و خواندنی است. با خواندن خدا بود و دیگر هیچ نبود، از آمریکا تا لبنان و ایران همراه لحظه‌های چمران می‌شوید و از نزدیک، شاهد تحولات درونی دکتر چمران هستید. 2- بینش و نیایش کتاب بینش و نیایش، تالیف شهید مصطفی چمران، مشتمل بر دو بخش است. بخش اول کتاب با عنوان بینش، نوشته‌ای از مصطفی چمران است درباره انقلاب اسلامی ایران و تاثیر آن بر منطقه و کشورهای جهان. در بخش دوم با عنوان نیایش، گزیده‌ای از دست‌نوشته‌های چمران منتشر شده‌است. دست‌نوشته‌هایی که راز و نیاز چمران با خدا بوده‌اند. در قسمت انتهایی کتاب، راز و نیاز چمران با خدا، قبل از شهادتش آمده‌است. در بخشی از کتاب می خوانیم:  "خدایا تو را شکر می‌کنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم… خدایا تو را شکر می‌کنم که مرا با درد آشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم خدایا تو را شکر می‌کنم که مرا در آتش عشق گداختی و همه موجودات و خواستنی‌ها را به جز عشق و معشوق، در نظرم خوار و بی مقدار کردی… خدایا اکنون احساس می‌کنم که در دریایی از درد غوطه می‌خورم، در دنیایی از غم و حسرت غرق شده‌ام… …اما همیشه می‌خواستم که شمع باشم و بسوزم و نور بدهم… خدایا می‌خواهم فقیری بی‌نیاز باشم که جاذبه‌های مادی زندگی، مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند…" با مطالعه کتاب بینش و نیایش، با پدیده انقلاب اسلامی از زاویه نگاه مصطفی چمران آشنا می‌شوید و با مصطفی چمران، راز و نیاز و مناجات با خدا را تجربه می‌کنید. 3- عارفانه کتاب عارفانه یکی دیگر از مجموعه دست‌نوشته‌های شهید مصطفی چمران است که به همت بنیاد شهید چمران تدوین شده‌است. زمان نوشته‌ها مشخص نیست اما مکان بعضی از آنها مشخص است. چیزی که این نوشته‌ها را در این مجموعه جمع کرده‌است، وجهه عرفانی آن‌هاست. همه این نوشته‌ها بیانگر روحیه عارفانه مصطفی چمران است.  در بخشی از کتاب می‌خوانیم: "من به دنیا غریبه‌ام و می‌دانم اینجا خانه من نیست. چرا همواره عمق و تعالی حال و روح و اندیشه و هنر با اندوه، و حمق و پستی و ابتذال با شادی توأم است؟ چرا از روزگار ارسطو قاعده مکتوب بر این است که در هنر، هرچه عمیق است و جدی، غمناک؟ و هرچه سطحی و مبتذل، خنده‌آور و شاد؟ چرا مستی و بی‌خودی را دوست دارند؟ پیوند انسان با دنیا می‌گسلد و بار سنگین هستی از دوش می‌افتد، فشار خفقان‌آور و ملالت‌بار "بودن" سبک م‌ شود. چرا روح‌های بلند و دل‌های عمیق، اندوه، پاییز، سکوت و غروب را دوست‌تر می‌دارند؟ مگر نه این است که در این لحظات خود را به مرز بی‌پایان عالم نزدیک‌تر احساس می‌کنند؟ این چشمه‌های شگفت‌انگیز غیبی که همواره در اعماق روح آدمی می‌جوشد از کجا سرچشمه گرفته؟… از همین نهانخانه است که سه جلوه شگفت و غیرمادی که همواره با انسان قرین بوده است سر زده: مذهب، عرفان و هنر!" با مطالعه کتاب عارفانه، با روحیه عرفانی شهید چمران آشنا می‌شوید و علت و منشأ روحی خیلی از رفتارهای چمران برایتان هویدا می‌شود. 4- حماسه، عشق و عرفان کتاب حماسه، عشق و عرفان اثر شهید مصطفی چمران، یکی دیگر از مجموعه دست‌نوشته‌های چمران است که انصافا خواندنی است. چمران در جریان آزادسازی سوسنگرد که خودش داستان مفصلی دارد، مجروح می‌شود و نیاز به عمل جراحی پیدا می‌کند. بعد از عمل جراحی، تنها یک شب در بیمارستان می‌ماند و پس از آن به اتاق خودش در ستاد جنگ‌های نامنظم می‌رود. اما به علت جراحی، توان حرکت  و مبارزه نداشته و در همان اتاق، بستری می‌شود. همین فرصت بستری، دست‌مایه‌ای می‌شود برای نوشتن. کتاب حماسه، عشق و عرفان مجموعه دست‌نوشته‌های چمران در همین ایام است. دست‌نوشته‌هایی که موضوعات متنوعی دارند از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی گرفته تا مباحث فلسفی و عرفانی و هنری. بعضی از آن‌ها، متن سخنرانی چمران است و بعضی دیگر دل‌نوشته‌هایی که مخاطبش، خودش بوده‌اند. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: "درجه کمال انسان به اندازه مقاومتی است که در برابر خواسته‌های نفسانی خود ابراز می‌دارد. انسانی آزاد است که اسیر نفس نشود. آزاد کسی است که تسلیم نفس نشود، که از اسارت نفس رسته باشد. بین سعادت و شقاوت یک قدم بیشتر فاصله نیست و آن قدمی است که بر هوای نفس گذاشته شود. بشر در اوج شهرت و قدرت خود خیال می‌کند که آزاد است بی‌خبر از آن‌که بیش از هر وقت دیگر اسیر خواسته‌های نفسانی است و این بزرگ‌ترین اسارت هاست…" با مطالعه کتاب حماسه، عشق و عرفان، از دل سوسنگرد و در هیاهوی جنگ و ناامنی، در گوشه‌ای آرام و ساکت، با مصطفی چمران همراه شوید و به دنیا از زاویه دید چمران بنگرید. 5- رقصی چنین میانه میدانم آرزوست می‌توان گفت در میان نوشته‌های شهید مصطفی چمران، کتاب رقصی چنین میانه میدانم آرزوست، شاهکار است. رقصی چنین میانه میدانم آرزوست، دقیقا در میانه میدان نوشته شده. شب قبل همان عملیات سوسنگرد که چمران به شدت مجروح می‌شود. شبی که از قضا شب تاسوعا هم هست. در شرایطی که تا کشته شدن و شهادت، یک قدم بیشتر فاصله نیست، چمران در خلوت خود دست به قلم برداشته و حالات روحی‌اش را نوشته. کتاب رقصی چنین میانه میدانم آرزوست مشتمل بر دست نوشته‌های چمران پیرامون واقعه سوسنگرد است. که بعضی قبل از واقعه و برخی بعد از آن واقعه نگاشته شده‌اند. این کتاب را با حال روحی مناسب بخوانید، چشمانتان را ببندید و در دنیای زیبای چمران، غرق شوید و اشک بریزید. در بخشی از کتاب می خوانیم: "از درد می‌خروشم، از غم می‌سوزم و می‌بینم که حیاتم دود می‌شود و به آسمان می‌رود. می‌بینم که فرزندانم و برادرانم به خاک و خون می‌غلتند. می‌بینم که سنگ را بسته‌اند و سگ را رها کرده‌اند و هر لحظه خبری مدهش، فرا می‌رسد… خدایا من بنده توام، من از خود چیزی ندارم که به خاطر خود فکر کنم، من بازیافته‌ام، من کشته‌ام، من رفته‌ام، دیگر منی از من وجود ندارد اما آن‌چه از آن رنج می‌برم سرنوشت مستضعفین است، سرنوشت انقلاب است، سرنوشت ملت است، سرنوشت جوانان بی‌گناهی است که همه روزه به خاک می‌غلتند…" 6- انسان و خدا کتاب انسان و خدا، مجموعه چهار جلسه سخنرانی شهید چمران در سال 1359 در کانون توحید است که به صورت مکتوب درآمده‌است. چمران در این جلسات در مورد نفس و روح انسان، اثبات خدا، علم و فلسفه و مکاتب فلسفی دنیا صحبت می‌کند و در پایان نظر خود در مورد حکومت اسلامی را بیان می‌کند. در بخشی از کتاب می خوانیم: "در بحث حکومت به طور خلاصه سه اصل بزرگ را برای شما می‌گویم که اصل اول آزادی انسان است. اصل دوم، قرآن، قرآن که می‌گوییم یا قرآن و سنت یعنی همین معیارها که مورد نظر ماست. و اصل سوم، شورا. یعنی اگر حکومت در اسلام را بخواهیم به مختصرترین وجه بیان کنیم، این سه اصل را می‌توانیم بنویسیم. اصل اول انسان، معتقد به آزادی انسان است که در مقابل هیچ دیکتاتوری و هیچ طاغوتی تسلیم نشود جز در مقابل خدا که او هم دیکتاتور نیست. دوم قبول معیارها، که این معیارها را از کتاب و سنت گرفته‌ایم و این معیارها ثابت‌اند. سوم در قالب این معیارهای قرآنی و خدایی، انسان‌ها آزادند، دموکراسی دارند، با شورا و مشورت باید کارهای خودشان را حل کنند." با خواندن کتاب انسان و خدا، با تفکر عمیق فلسفی و دینی و اجتماعی چمران بیشتر آشنا می‌شوید. 7- علی (ع) زیباترین سروده هستی کتاب علی (ع) زیباترین سروده هستی، مجموعه‌ای از چند دست‌نوشته شهید مصطفی چمران و سه سخنرانی او در مورد امام علی علیه السلام می باشد. تاریخ سخنرانی‌ها متعلق به سال 1359 و پس از انقلاب اسلامی است. شنیدن وصف امام علی از زبان چمرانی که علی را اسوه و مقتدای خود می‌دانست، بسیار جذاب است. در بخشی از کتاب می خوانیم: "ای علی ای علی ای علی به من تهمت زدند مرا محکوم کردند به من فحش دادند زیرا تو را دوست داشتم… یکباره به خود آمدم دیدم در تمام ایران به من بد می‌گویند، حتی مومنین به خدا نسبت به من اهانت می‌کنند، مشکوک‌اند، مرا جنایت‌کار می‌دانند… مگر نه این بود که به فرمان امام در کردستان جنگیدم؟ ای علی جز عشق و فداکاری از وجودم تراوش نکرده‌است. ای علی من ناراحت ظلم و ستمی که بر من رفته و می‌رود نیستم… اما ناراحتم که چنین کسانی بر سرنوشت ملت من حاکم شوند، به نام اسلام حرف بزنند، خود را مکتبی بنامند و اسلام را ضایع کنند…" با خواندن کتاب علی زیباترین سروده هستی، مناجات‌های مصطفی چمران با الگوی خودش علی علیه السلام را بخوانید و با برداشت چمران از شخصیت علی علیه السلام آشنا شوید.   8- کردستان کتاب کردستان، شامل دست‌نوشته‌ها و سخنرانی‌های شهید مصطفی چمران در مورد کردستان و پاوه است. دست‌نوشته‌هایی که چمران فرصت گفتنش را پیدا نمی‌کرده و به همین دلیل آن‌ها را در خلوت خود مکتوب کرده‌است. واقعه کردستان و غائله ضد انقلاب در شهر پاوه، از اتفاقات سرنوشت‌ساز انقلاب اسلامی بوده که حضور شهید مصطفی چمران به امر امام در کردستان، نقش مهم و موثری در مدیریت فضای آن داشته‌است. با خواندن کتاب کردستان، از نزدیک شاهد اتفاقات پاوه باشید. از شهید چمران کتاب دیگری با نام "لبنان" چاپ شده که مثل همین کتاب، در مورد تحولات و اتفاقات کشور لبنان و حضور ایشان در لبنان است.کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
5 نویسنده پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402
5 نویسنده پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402
شخصیت‌هایی که مردم بیشتر دوست دارند آن‌ها را بخوانند چه کسانی هستند؟ 5 نویسنده پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402  چه کتاب‌هایی نوشته‌اند؟ در ماه اردیبهشت، خبرهای نمایشگاه کتاب تهران، کتاب‌های جدید و تجدید چاپ کتاب‌های پرفروش قدیمی بسیار داغ است. حوالی اردیبهشت ماه برای کتاب خوان‌ها و دوستداران کتاب مهم است. لیست خرید کتاب‌های مورد نظرشان دارد آرام آرام پر می‌شود. کتابی خط می‌خورد، کتاب دیگری به سبد خرید اضافه می‌شود. تحلیل و بررسی کتاب‌هایی که بیشتر خریداری شده و نویسندگان آن‌ها می‌تواند برای دوست داران کتاب جذاب باشد. در این مطلب با نویسندگان پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402 و کتاب‌هایشان آشنا خواهید شد. در ادامه اندیشه، قلم و آثار علی صفایی حائری، محسن عباسی ولدی، حجت الاسلام راجی، کلر ژوبرت و سید علی خامنه ای به طور خلاصه و مفید معرفی می‌شود که 5 نویسنده پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402 می باشند.   5 نویسنده پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402 1. استاد علی صفایی حائری:  علی صفایی حائری روحانی، نویسنده و پدر شهید در سال 1330ش در قم متولد شده است. پدر ایشان عباس صفایی حائری از علمای قم و پدربزرگش محمدعلی صفایی حائری از علمای نجف بوده‌اند. استاد علی صفایی حائری یکی از 5 نویسنده پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402 است. ایشان علاوه بر تحصیل و تخصص در دروس دینی، به ادبیات معاصر و داستان‌نویسی و سینما علاقه مند بوده است. کتاب‌های آقای صفائی حائری در حوزه اخلاق و رشد و تربیت را بیشتر با نام عین صاد شنیده‌اید. این استاد اندیشمند در وقوع سانحه‌ای در بیست و دوم تیرماه 1378 دار فانی را وداع گفت و در گلزار شهدای علی بن جعفر نزدیک قبر فرزند شهیدش به خاک سپرده شد. - نامه‌های بلوغ کتاب نامه‌های بلوغ را استاد صفاتی حائری خطاب به فرزندانش نوشته است ولی می‌توان گفت برای همه جوانان مناسب است. برای داشتن سلامت روح، اخلاق نیکو و... خواندن کتاب نامه‌های بلوغ با بیانی پدرانه را پیشنهاد می‌کنیم. در این نامه‌ها همچنین به جایگاه بلوغ، چالش‌ها و بحران‌های آن اشاره می‌شود. - مسئولیت و سازندگی علی صفایی حائری از 5 نویسنده پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402 است. کتاب مسئولیت و سازندگی ایشان مخاطب زیادی دارد و در انتشارات لیله القدر به چاپ شانزدهم رسیده است. در کتاب مسئولیت و سازندگی به روش تربیتی اسلام می‌پردازد. ایشان در ابتدا به توضیح مسئولیت و زیر بناهای آن، تربیت و مفهوم آن، مشخصات مربی و دیدگاه‌های آن و به وسایل و تجهیزات ضروری هر انسان برای حرکت و سازندگی بیان می شود. کتاب مسئولیت و سازندگی را به تمام مربیان و افرادی که به دنبال رشد و حرکت در زندگی خود هستند پیشنهاد می‌کنیم.   2. حجت الاسلام محسن عباسی ولدی: حجت‌الاسلام محسن عباسی ولدی متولد 1355 ش است. ایشان از کارشناس‌های دینی، تربیتی و خانواده در تلویزیون هستند و قلم توانمندی برای موضوعات ازدواج، همسرداری، تعلیم‌وتربیت، تربیت فرزند، خانواده، سبک زندگی، ادبی و داستانی، اخلاقی و اعتقادی و… دارند.  حجت‌الاسلام عباسی ولدی یکی از 5 نویسنده پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402، علاوه بر کتاب‌های تخصصی دینی - تربیتی، کتاب‌هایی به زبان ادبی نیز نوشته است. همچنین بسیاری از کتاب‌های استاد محسن عباسی ولدی سریالی و مجموعه‌ای هستند و از لحن عامیانه، ساده و صمیمی برخوردارند.  بانو اجازه، من دیگر ما و ایران جوان بمان از کتاب‌های خوب ایشان است که توسط نشر آیین فطرت ناشر اختصاصی آثار حجت‌الاسلام محسن عباسی ولدی است.  - بانو اجازه حجت‌الاسلام محسن عباسی ولدی که از 5 نویسنده پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402 است، کتاب بانو اجازه را با نثر ادبی و شاعرانه نوشته اند و درباره زندگی حضرت زهرا (س)، روایتی ادبی را خلق کرده‌اند. بانو اجازه یک جلد از مجموعه چهارجلدی ریحانه خداست که در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد. - من دیگر ما مجموعه کتاب من دیگر ما از معروف‌ترین کتاب‌ها در حوزه تربیت فرزند، نوشته حجت‌الاسلام عباسی ولدی است. مجموعه من دیگر ما تا کنون در 13 جلد توسط انتشارات آیین فطرت به چاپ رسیده است. کتاب من دیگر ما می‌خواهد مهارت‌های تربیت فرزند در دنیای امروز را یادآوری کند و با انواع بازی و راهکارهای کاربردی تربیت صحیح دینی را برای پدر و مادر آموزش دهد.  - ایران جوان بمان کتاب ایران! جوان بمان! تلاش دارد به سؤالات مهمی درباره افزایش جمعیت، فرزندآوری و مسائل اقتصادی، سنت‌های الهی در رزق‌وروزی به بندگان، جایگاه فرزندآوری در اسلام و… در قالب پرسش‌وپاسخ بپردازد.  استاد عباسی ولدی در کتاب ایران جوان بمان به‌خوبی با پاسخ‌های عقلی و علمی و مستند بر روایات و احادیث چرایی ضرورت افزایش جمعیت را تبیین کرده است. ایران جوان بمان حاصل پاسخ به سؤالات شنوندگان برنامه‌های رادیو معارف است که توسط آقای عباسی ولدی درباره آن بحث شده است و هم اکنون در انتشارات آیین فطرت به چاپ رسیده است.   3. حجت الاسلام سید محمد حسین راجی حجت‌الاسلام سید محمدحسین راجی نویسنده و پژوهشگر متولد 1357 ش در شهر مشهد است. ایشان تحصیلات سطح چهار حوزوی دارد و به تدریس و پژوهش در زمینه علوم اسلامی در حوزه و دانشگاه می‌پردازد. حجت‌الاسلام سید محمدحسین راجی، اول بار با کتاب صعود چهل‌ساله شناخته شد؛ اما قلم توانمند و پژوهش‌های اندیشکده راهبردی صعدا به این کتاب ختم نشد. خود خدا، خدازاده، جعبه سیاه، یک ون شبهه و.... جزو کتاب‌های پژوهشی و مستند ایشان است که با قلمی روان نوشته شده. برخی از کتاب‌های آقای راجی درباره موفقیت‌های انقلاب اسلامی است و به شبهات و سؤالات روز جوانان پاسخ می‌دهد. - صعود چهل‌ساله: صعود چهل‌ساله برای برهم‌زدن تصویرهای غلط و دروغ‌های بزرگ از وضع کشور نوشته شده است. گروهی همیشه دوست دارند ایران را در سیاه‌ترین وضعیت ممکن به افکار عمومی نشان دهند. کتاب صعود چهل‌ساله مبتنی بر آمارهای جهانی و بین‌المللی از جمله شاخصه‌های توسعه جهانی، شاخص توسعه انسانی که توسط سازمان‌های بین‌المللی ارائه می‌شود پیشرفت و توسعه ایران را در حوزه‌های مختلف بررسی کرده است. در کتاب صعود چهل‌ساله نوشته حجت‌الاسلام سید محمدحسین راجی مروری بر دستاوردهای چهل‌ساله انقلاب اسلامی صورت می‌گیرد. این کتاب که حاصل تلاش نزدیک به 70 نخبگان حوزوی و دانشگاهی است، در 9 فصل ابعاد مختلف توسعه از جمله استقلال، کاهش فقر و نابرابری رفاه عمومی، برخورداری از امنیت، آموزش، بهداشت و ... را مورد بررسی قرار داده است و رتبه ایران در مقایسه با دیگر کشورها را نشان می‌دهد. - جعبه سیاه: کتاب جعبه سیاه سعی دارد نگاهی متفاوت به یادداشت‌های امیر اسدالله علم داشته باشد. او از نزدیک‌ترین افراد با شاه بود و از سال 1346 تا سال 1356  وزیر دربار بوده است و از حقایق ترسناک و تلخی از زمان پهلوی را مطلع بوده است. جعبه سیاه می‌تواند پاسخ خوبی برای سؤالات جوانان باشد و همچنین تطهیر دروغین رسانه‌های معاند را رسوا می‌کند. اسدالله علم در انگلیس خاطرات خود را نوشته و توسط همسرش در 7 جلد به چاپ رسیده است. اعترافات افرادی همچون علم می‌تواند شاهد خوبی برای نشان دادن فساد زمان شاه باشد.   - آیت‌الله سید علی خامنه‌ای: رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای یکی از 5 نویسنده پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402 می‌باشد. ایشان تحقیق و تألیف را از دوران طلبگی آغاز کردند و تقریرات دروس اساتید خود را نوشته و قبل از پیروزی انقلاب به ترجمه و تألیف چند اثر دینی پرداختند. ایشان به زبان عربی کاملاً مسلط هستند و خاطرات زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی خود را به زبان عربی نگاشته اند. کتاب خونی که لعل شد ترجمه زندگینامه خودنوشته ایشان است.  مردان انقلاب اغلب در دو گروه تبیین مبانی دینی و مبارزه در میدان قرار می‌گرفتند و در یکی از این حوزه‌ها عملکرد پرشورتر و فعال‌تری داشتند؛ اما آیت‌الله خامنه‌ای در هر دو حوزه مبانی نظری و عملی تجربه خوبی کسب کردند.  حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، از مبارزان به نام زمان انقلاب بوده است. ایشان در محضر علمای بزرگی همچون... دروس حوزوی را گذرانده‌اند و منبرهای انقلابی خود را مسجد به مسجد و شهر به شهر برگزار می‌کردند .  آیت‌الله سید علی خامنه‌ای در سال‌های بعد از انقلاب، سال‌های سازندگی نیز فعالیت‌های زیادی از جمله امام‌جمعه تهران، نماینده مجلس، حضور فعال در دفاع مقدس و سومین رئیس‌جمهور ایران را داشته است. ایشان علاقه زیادی به ادبیات دارند و آشنایی بالایی در حوزه ادبی دارند. رهبر انقلاب تخلص امین را نیز برای شعرهای خود انتخاب کرده‌اند. - انسان 250ساله  انسان 250ساله درباره زندگی سیاسی - مبارزاتی ائمه (علیهم‌السلام) است. آیت‌الله خامنه‌ای در این کتاب به‌خوبی با بررسی تاریخ و روایات بیان می‌کند که اهل‌بیت در امتداد هم حرکت کرده‌اند و یک مسیر مشخص و هدفمند را ادامه داده‌اند؛ انگار از پیامبر اکرم (ص) تا امام‌زمان (عج) یک انسان هستند که 250 سال در راه خدا مجاهدت و مبارزه کرده است. - طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن سلسله جلسات آیت‌الله سید علی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب، با موضوع اندیشه اسلامی در قرآن در ماه رمضان سال 1353 است. این کتاب را انتشارات صهبا منتشر کرده است. در سال‌هایی که هیچ خبری از حکومت اسلامی و ایجاد جامعه بر مبنای کلمه توحید نبود ایشان بر اساس آیات قرآن کریم و رهنمودهای اسلام، مبانی جامعه اسلامی را طرح‌ریزی نمودند. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن می‌تواند تعریف درستی از مبانی عمیق دینی به جوانان دهد و نقشه راهشان باشد و آن‌ها را از نگاه‌های سطحی به دین و قرآن دور کند.   کلر ژوبرت: کلر ژوبرت نویسنده زن مسلمان فرانسوی است که در حوزه کودک داستان‌های پرطرفداری دارد. کلر ژوبرت در خانواده مسیحی در سال 1961 میلاد به دنیا آمد. مادرش پزشک بود و پدرش نقاش و کنده‌کار. او در 19 سالگی مسلمان شد و بعد از ازدواجش به ایران آمده است. کلر ژوبرت لیسانس علوم تربیتی دارد و در رشته ادبیات کودک از دانشگاه لومان فرانسه به‌صورت غیرحضوری فوق‌لیسانسش را گرفته است.  جرقه نویسندگی خانم کلر ژوبرت با داستان خواندن برای دو فرزندش می‌خورد. او حالا با نوشتن در حوزه کودک و نوجوان آن هم به چند زبان مختلف، برای بچه‌های دنیا قصه می‌خواند. کلر ژوبرت برای کودکان می‌نویسد و موضوع کتاب‌هایش ایمان و دین، هویت، روابط کودکان با محیط اطراف خود و... است. او همچنین تصویرگری برخی از کتاب‌هایش را نیز انجام داده است. در واقع او هنر نویسندگی و نقاشی را در کتاب‌هایش به زیبایی نمایش گذاشته است. - مجموعه هشت جلدی داستان‌های تخیلی با مفهوم قرآنی یکی از کتاب‌های این نویسنده پرفروش نمایشگاه کتاب سال 1402، مجموعه هشت جلدی داستان‌های تخیلی با مفهوم قرآنی است. داستان‌های تخیلی با مفهوم قرآنی از مجموعه کتاب‌های خوب خانم کلر ژوبرت است که با شخصیت‌های تخیلی و به زبان کودکانه و ساده مفهوم آیات قرآن را آموزش می‌دهد. عناوین این مجموعه زیبا از قرار زیر است: مسابقه کوفته پزی راز پاپاپا ماجرای سیب قرمز کیک امانتی که این طور! شلوپی تازه چه خبر؟ آش آشتی کنان - لینالونا لینالونا داستانی فانتزی است از دختری که با یک آدم کوچولو آشنا می‌شود. در این کتاب مفهوم حجاب با کلمه‌ها و جمله‌های ساده توضیح داده می‌شود. خانم کلر ژوبرت استعداد خوبی در تعریف مفاهیم و ارزش‌های مهم دینی به زبان ساده کودکان دارد. کتاب‌های او درست است که برای کودکان نوشته می‌شود اما می‌تواند به مادر و پدها نیز کمک کند تا با مثال‌های ساده بچه‌ها را با موضوعاتی نکات اخلاقی، مسائل دینی و... آشنا کنند. به قلم "فاطمه سادات موسویان"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک