loader-img
loader-img-2
بنر بالا - خرید قسطی
پاتوق کتاب
  1. خانه
  2. بلاگ
کودتای 28 مرداد
کودتای 28 مرداد
تاریخ معاصر ایران مملو از حوادث تاریخی و سیاسی بسیار مهمی است که هر کدامشان نقشی عظیم در سرنوشت آیندگان این مملکت داشته‌اند و شاید اگر هر کدام به گونه‌ای دیگر رقم می‌خوردند، تاریخ به شکل دیگری روایت می‌شد. کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت دکتر مصدق یکی از مهم‌ترین این وقایع است که در آن سال‌ها جنبشی عظیم را به وجود آورد. در ادامه این مطلب قصد داریم تحلیلی از چند و چون این کودتا ارائه کنیم. با ما همراه باشید. اهداف کودتای 28 مرداد اهداف کودتای 28 مرداد را در دو بخش اهداف کوتاه‌مدت و اهداف بلندمدت می‌توان بررسی کرد. اهداف کوتاه مدت کودتای 28 مرداد سرنگون کردن حکومت و نهضت ملی دکتر مصدق بازگرداندن قدرت و سلطه قدرت‌های استعماری نظیر انگلیس و آمریکا بر ایران بازگرداندن شاه و استقرار مجدد استبداد سلطنتی به شیوه پیشین ملحق کردن ایران به پیمان نظامی بغداد بازگرداندن موازنه جریان نفت و تسلط بر آن به حوزه غرباهدف بلندمدت کودتای 28 مرداد هدف بلندمدت از این کودتا را تنها می‌توان در یک مانیفست خلاصه کرد: نابودی حرکت و نهضت ملی نوپای ایران و ریشه‌کن کردن تمامی وجوه، ابعاد، زمینه‌ها و تاثیرات آن. علل وقوع کودتای 28 مرداد علل و اسباب بسیار زیادی در طول یک سال پیش از این واقعه زمینه‌ساز اصلی کودتای 28 مرداد بودند که در ادامه این بخش تک تک این علل را به تفکیک بررسی خواهیم کرد. صدور حکم نهایی دادگاه بین‌المللی لاهه  دکتر مصدق در روزهای اولیه دوران نخست وزیری خود جهت رسیدگی به شکایات وارده دولت انگلیس از ایران راجع به ملی شدن نفت در دادگاه بین‌المللی لاهه توانست با همراهی و کمک چند تن از مشاورین و حقوق‌دانان خبره داخلی و خارجی، عدم صلاحیت این دادگاه را در ارتباط با رسیدگی به شکایات واردشده ثابت کند. چراکه وظیفه این دادگاه عموما رسیدگی به اختلافات و شکایات میان دولت‌ها بود و توانایی و صلاحیت رسیدگی به اختلاف‌های میان دولت‌ها و اشخاص حقیقی را نداشت و از آن‌جایی که از همان ابتدا دولت انگلیس ادعا می‌کرد شرکت نفت متعلق به یکی از اتباع انگلیسی است، بنابراین دادگاه‌ لاهه نمی‌توانست به آن ورود کند و این مسئله با توجه به قوانین جاری باید در دادگاه‌های ایران حل می‌شد. رای این دادگاه در تاریخ 31 تیر سال 1331 صادر و باعث محبوبیت بیشتر دکتر مصدق، ایجاد شور و شوقی تازه میان مردم و شکست انگلستان در این پرونده شد. اصل چهار ترومن و ریشه دواندن آمریکا در خاورمیانه در طی آن سال‌ها، آمریکا تحت عنوان کمک‌های بشردوستانه اصل چهار ترومن، نفوذ خود را در کشورهای خاورمیانه آغاز کرد. نظیر این برنامه را آمریکا پیش از این درست در روزهای ملتهب و سخت پس از جنگ جهانی دوم در اروپا با نام طرح مارشال به بهانه رفع فقر و بیچارگی مردم و جلوگیری از کمونیستی شدن نظام‌ کشورهای اروپایی آغاز کرده بود. این طرح در اواخر دوران رزم‌آرا مطرح شده بود و در زمان دکتر مصدق در ایران اجرا شد. این یعنی برنامه نفوذ آمریکا در مسائل ایران از همان زمان کلید خورده و بعدها هم می‌بینید که این نفوذ چه تاثیر بزرگی بر روی برنامه کودتا می‌گذارد. واقعه 30 تیر ماه 1331 واقعه‌ای که در سی تیر ماه 1331 اتفاق افتاد را می‌توان یکی از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخ ایران به شمار آورد. در تاریخ 25 تیر ماه همان سال دکتر مصدق به‌دلیل عدم موافقت شاه با درخواست‌های او جهت تصدی پست وزارت جنگ و عدم موافقت مجلس هفدهم با درخواست اختیار تام شش برای کابینه بدون اطلاع دیگر همکاران حاضر در نهضت ملی، به‌ویژه آیت‌الله کاشانی استعفای خود را اعلام کرد و در همین راستا درب خانه خود را نیز به روی دوستان و اطرافیان بست. در روز 26 تیر ماه، یعنی فردای این اقدام ناگهانی و دور از انتظار، مجلس هفدهم به شکل غیر قانونی شاه قوام‌السلطنه را به‌عنوان نخست وزیر جدید معرفی کرد. البته که این اقدام و انتصاب بیشتر از 4 روز دوام نداشت و با واکنش‌های فراوان و اقداماتی همراه شد. یکی از اولین اقدامات قوام‌السلطنه پس از این انتصاب، صدور اعلامیه‌ای حامل پیام‌های دیکتاتورمآبانه و دین‌ستیزانه بود. در پی همین اقدام آیت الله کاشانی با شجاعت و جسارت تمام اعلامیه‌ای در جواب به اعلامیه قوام‌السلطنه منتشر و او را با اتهام توطئه تفکیک دین از سیاست و جلوگیری در مقابل مردم دین‌دار ایران قرار داد و از کلیه مسلمانان ایرانی خواست که به به صاحبان و حامیان سیاست استعماری ثابت کنند که تلاش‌شان برای به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته، امری محال است. مشخص است که شاه به این راحتی‌ها تسلیم نمی‌شد و قوام‌السلطنه هم منصبی را که به دست آورده بود به این سرعت از دست نمی‌داد. در پاسخ به این اعلامیه آن‌ها ارتش را به خیابان آورده و حکومت نظامی برقرار کردند. کشتار سراسری و جمعی مردم در آن روزها باعث شد آیت الله کاشانی بار دیگر اعلامیه‌ای خطاب به نیروهای مسلح ارتش صادر کرده و در متن آن افسران و سربازان ارتش را برای خون‌ریزی و حق‌کشی‌های در حال انجام مسئول کند.  علاوه‌براین، آیت الله کاشانی بیانیه‌‌ای شدید‌الحن خطاب به ارتشیان صادر و آن‌ها را از تیراندازی به سوی مردم منع کرد. همچنین ایشان در روز 29 تیر ماه مصاحبه‌ مطبوعاتی افشاگرانه‌ای علیه دخالت‌های انگلستان و دست‌نشانده‌ آن‌ها، قوام‌السلطنه انجام داد که خشم حکومت را برانگیخت. در همین راستا قوام‌ چاره‌ای جز چیدن توطئه‌ای علیه آیت الله کاشانی مقابل خود ندید و دستور دستگیری ایشان را صادر کرد که در نهایت هم موفق به انجام آن نشد. سرانجام هم مبارزات علنی آیت الله کاشانی و حضور مستمر مردم معترض در خیابان‌ها موجب سقوط قوام در 30 تیر ماه شد و مجددا دکتر مصدق به منصب قبلی خود بازگشت. پس از این واقعه قدرت‌های استعماری مداخله‌گر برای مدتی به پناهگاه‌های خود خزیدند و مردم هم منتظر محاکمه اشخاصی بودند که در کشتار خیابانی نقش داشتند. مردم از نخست‌وزیر وقت، دکتر مصدق، درخواست داشتند تمامی کسانی که مردم را در خیابان‌ها وحشیانه به قتل رسانده‌اند مجازات شوند. در آن دوره دکتر مصدق علاوه‌بر منصب نخست‌وزیری، هدایت وزارت جنگ را نیز بر عهده داشت و اختیارات تام شش ماهه را در تاریخ 20 مرداد همان سال به دست آورد. بنابراین درخواست مردم کاملا به‌حق بود و قوام‌السلطنه هر چه سریع‌تر باید مجازات می‌شد. انتخاب هیات دولت نامطلوب توسط دکتر مصدق  دکتر مصدق پس از نخست وزیری، دولتی را برای خود برگزید که مملو از عناصر نامطلوب بود و عملا کاربردی در جهت پیش‌برد بهتر شرایط نداشتند. از جمله این افراد می‌توان به معاون جنگ کابینه، سرلشکر وثوق، اشاره کرد که یکی از اصلی‌ترین عوامل کشتار بی‌رحمانه مردم در 30 تیر بود. در پاسخ به این اقدام، آیت الله کاشانی نامه‌ای سرگشاده به او ارسال و به انتصابات نامطلوب کابینه اعتراض کرد که پاسخ آن از سوی دکتر مصدق توهین‌آمیز بوده و از آیت الله کاشانی خواست که دیگر در امور وزارت دخالت نکند. این اقدام دکتر مصدق نقطه شروع اختلاف میان دو جریان ملی و مذهبی حاکم در کشور بود. علاوه‌براین، دکتر مصدق در قدم اشتباه بعدی خود از قوام‌ حمایت و او را از مجازات قانونی که در انتظارش بود، رها کرد. این اقدام هم بهانه‌ای برای جدایی دکتر بقایی، یکی از اصلی‌ترین موسسان جبهه ملی، فراهم کرد و باعث اعتراض اعضای جبهه و حزب نیروی سوم شد. مشخصا تمامی این اقدامات باعث تشدید اختلافات سیاسی، ملی و مذهبی شده و نمی‌توان در این میان نقش شمس قنات‌آبادی را در جهت افزایش درگیری‌ها میان جبهه ملی و جبهه مذهبی نادیده گرفت. تلاش دکتر مصدق برای انحلال مجلس  دکتر مصدق در اواخر دوره شش ماهه خود لایحه‌ای جدید مبنی بر تقاضای تمدید اختیارات تام تقدیم مجلس کرد که مخالفت آیت الله کاشانی به‌عنوان رئیس مجلس را به همراه داشت. این مخالفت و دیگر مخالفت‌هایی که برخی از نمایندگان با سیاست‌های کلی و جزئی کابینه دکتر مصدق داشتند موجب شد او فکر انحلال مجلس را در سر بپروراند و مقدماتی را برای رفراندوم فراهم کند. اگر چه انجام این فرایند بر طبق قانون وقت نشدنی بود، اما سرانجام با تلاش‌های دکتر مصدق این رفراندوم برگزار شد. فرایند برگزاری هم به این صورت بود که مخالفان انحلال مجلس در یک محل خاص و موافقان انحلال مجلس در محل دیگری آرای خود را به صندوق بیندازند که این اقدام هم به نوبه خود عجیب بود! از همان ابتدا آیت الله کاشانی مخالفت جدی خود را با برگزاری رفراندوم و انحلال مجلس در طی سخنرانی عمومی بیان کرد و طرفداران مصدق نیز در واکنش به این مخالفت منزل آیت الله کاشانی را با پرتاب سنگ هدف قرار داده و بسیاری از مردم را زخمی و مجروح کردند. لازم به ذکر است بعدها مشخص شد که عامل اصلی این اتفاق داریوش فروهر و تنی چند از طرفداران افراطی مصدق بودند. به هر شکل در نهایت رفراندوم در تاریخ 12 و 19 مرداد ماه سال 1332 در تهران و شهرستان‌ها انجام شد و در نتیجه آن، انحلال رسمی مجلس وقت اعلام شد. از این اتفاق می‌توان به‌عنوان مهم‌ترین علت کودتای 28 مرداد یاد کرد، زیرا با انحلال مجلس شرایط برای سقوط دولت مصدق به شکل راحت‌تری فراهم‌ می‌شد و شاه می‌توانست به تنهایی فرمان عزل دکتر مصدق را صادر کند. در نتیجه تمامی اتفاق‌های گفته‌شده، قشر مذهبی به انزوا رفتند و توده مردم نیز از عملکرد دولت وقت بیزار شدند که این‌ها شرایط را برای کودتای به بهترین شکل ممکن مهیا می‌کرد، چرا که دکتر مصدق دیگر آن محبوبیت عمومی را نداشت و دولت او با کمترین حمایت و مقاومت مردمی در چند ساعت می‌توانست سقوط کند. عوامل داخلی و خارجی کودتا یقینا کودتای 28 مرداد بدون دخالت عوامل داخلی و خارجی مختلف قابل انجام نبود و در فرایند این کودتا گروه‌ها و افراد زیادی دخیل بودند. این گروه‌ها عبارتند از: نظامیان یکی از اصلی‌ترین عوامل داخلی اجرای کودتای 28 مرداد و سرنگونی دکتر مصدق، نظامیان بودند که کانون‌های جمعی مهمی برای مخالفت، توطئه و دسیسه‌چینی علیه دولت مصدق ایجاد کرده بودند. یکی از مهم‌ترین این کانون‌ها، کانون افسران بازنشسته به رهبری فضل‌الله زاهدی بود که نقش بسزایی در اجرای نهایی کودتا داشت. علاوه‌براین کانون، افسران سلطنت طلب حکومت با حضور در کمیته‌ای موسوم به کمیته نجات وطن که به رهبری سرلشکر زاهدی سازمان‌دهی می‌شد، برای اجرای کودتا همکاری کردند. در این کمیته سرلشکر زاهدی به کمک فرمانده مشهور آمریکایی، کرمیت روزولت، افسران مهمی که پست‌های حساس نظامی را در اختیار داشتند، جذب و برای اجرای طرح کودتا آماده کردند. به همین علت است که پس از پیروزی در کودتای 28 مرداد، پست‌های اساسی و حساسی در اختیار بخشی از نظامیان که در صف اول کودتا بودند قرار گرفت و بسیاری از آنان ترفیع رتبه گرفته‌اند. همچنین تمامی این نظامیان پس از پیروزی کودتا نشان رستاخیز که یک نشان ویژه برای مشارکت در کودتا بود را دریافت کردند. مطبوعات مطبوعات در طول تاریخ همیشه نقش پررنگی برای تبلیغات و آماده‌سازی افکار عمومی داشتند و کودتای 28 مرداد نیز از این قاعده مستثنی نبود. شاید برایتان جالب باشد بدانید که در اسناد باقی‌مانده از سازمان سیا، از مطبوعات آن دوره به‌عنوان عوامل ویژه طرح کودتا یاد می‌شود.  اما مطبوعات چگونه توانستند افکار عمومی را برای سرنگونی دولت دکتر مصدق آماده کنند؟ کشورهای انگلیس و آمریکا در این راستا عمال ایرانی خود را برای پیش‌برد اهدافشان در شبکه‌های مطبوعاتی به کار گماشتند و آن‌ها به‌عنوان نفوذی توانستند تبلیغات بسیار گسترده‌ای علیه دکتر مصدق و اقداماتش آغاز کنند. در نتیجه این تبلیغات افکار عمومی از مدت‌ها قبل برای انجام کودتا آماده شده بود. در حقیقت مطبوعاتی که حامی شاه و انجام کودتا علیه دکتر مصدق بودند، به کمک ترفندهایی مانند طراحی کاریکاتور و به سخره گرفتن ایده‌های اجرایی دکتر مصدق و همچنین پوشش فرمان‌ها و سخنان شاه فضای خوبی را برای پذیرش عامه مردم فراهم کردند. اراذل و اوباش مشخصا اراذل و اوباشی که به تحریک سلطنت‌طلبان و نیروهای دخالت‌کننده خارجی برای انجام کودتا تحریک و سازمان‌دهی شده بودند، از مهم‌ترین عوامل داخلی انجام کودتا به شمار می‌آمدند. این اراذل و اوباش در سطح شهر به طرفداری از شاه و مخالفت با دولت مصدق برخاسته و مردم را برای همراه شدن تحریک می‌کردند. یکی از اصلی‌ترین اوباش، شعبان جعفری نام داشت که به شعبان بی‌مخ هم معروف بود. این فرد از سردسته‌های اوباش شهر محسوب می‌شد که در روز کودتا در زندان شهربانی در حال گذراندن حبسش بود و ساعاتی پیش از شروع کودتا، با همکاری فرمانداری نظامی و ماموران از زندان آزاد شده و به همراه نوچه‌هایش برای انجام وظیفه اجرایی خود به سطح شهر رفت. جالب است بدانید پس از پیروزی در کودتا، شعبان جعفری به‌دلیل خدمات بی‌شمار و نقش ویژه‌اش در پیش‌برد اهداف کودتا مورد تقدیر حکومت قرار گرفت و صاحب زمینی در شمال تهران و مبلغی برای تاسیس یک زورخانه بزرگ و مدرن شد. ایلات و عشایر یکی دیگر از اصلی‌ترین عاملین انجام کودتا، ایلات و عشایر بودند که برنامه‌ریزان اجرایی کودتا از آن‌ها در جهت حمایت از شاه و مخالفت با دکتر مصدق استفاده کردند. در این بین تنها عشایری که از نظر خود برنگشتند، عشایر قشقایی بودند که تا پایان مخالف شاه باقی ماندند. مشخصا به دست آوردن همراهی آن‌ها برای پیش‌برد هر چه بهتر اهداف کودتا لازم و ضروری بود و عاملین اجرایی تلاش می‌کردند حتی اگر نمی‌توانند آن‌ها را در زمره حامیان شاه دربیاورند، از آن‌ها بخواهند بی‌طرفی خود را اعلام کنند. اما در نهایت موفق به انجام این کار نشدند و قشقایی‌ها زیر بار حمایت از شاه در قالب کودتا نرفتند و حتی ترجیح دادند با حزب توده نیز در مخالفت از شاه همکاری کنند. شرح وقایع کودتای 28 مرداد حال که با علل زمینه‌ساز و عوامل اجرایی کودتای 28 مرداد آشنا شدید، وقت آن رسیده به دیدی کلی و درست از شرح وقایع کودتای 28 مرداد برسید. کودتای 28 مرداد چگونه آغاز شد و به سرانجام رسید؟ رئیس دفتر تیمسار فضل‌الله زاهدی که از قضا یکی از اعضای سازمان نظامی حزب توده ایران هم بود، برنامه اجرای کودتا را از سه روز پیش از اجرای کودتا به حزب توده اطلاع داده بود. به همین منظور حزب توده ایران از همان زمان تظاهرات جمعی را به نفع دکتر مصدق و در مخالفت با شاه در تهران و شهرستان‌ها سازمان‌دهی کرد. در این بین هم عده‌ای از راه دیگر وارد شده و اقداماتی از قبیل شایعه‌‌پراکنی و تهدید قشر روحانی و توهین به مقدسات اسلامی را کلید زدند و تلاش داشتند از این راه به کمک همراهی این قشر سلطنت را ملغی کرده و دکتر مصدق را به‌ ریاست جمهوری منصوب کنند. دکتر مصدق این تظاهرات را کاملا در راستای اهداف طرفداران سلطنت دید و به همین علت به ارتش و نیروهای نظامی دستور داد تا از تجمع و تظاهرات جلوگیری کنند. این در حالی بود که از همان ساعات اولیه صبح روز چهارشنبه، 28 مرداد ماه جمعیتی عظیم از جنوب تهران به سمت مرکز شهر حرکت کردند. عوامل کودتا از چند روز قبل تمام برنامه‌های اجرایی را سازماندهی کرده و با پرداخت مبالغ و باج‌های هنگفتی به اوباش و زنان مناطق مختلف تهران مانند پری بلنده، جمعیتی عظیم را روانه خیابان‌های تهران کردند. این نیروها به همراه نیروهای نظامی در سطح شهر شعار جاوید شاه سر می‌دادند و مردم را برای پیوستن به کودتا تحریک می‌کردند. دیری نپایید که تا عصر آن روز خیابان‌ها کاملا در اختیار و کنترل مخالفان دکتر مصدق قرار گرفت و دفاتر احزاب و نشریات حامی مصدق و حزب توده به خاک و خون و آتش کشیده شد. با شروع این جنبش، مردم عادی هم به تظاهرات پیوستند و نظامیانی که در کمیته‌های مختلف به‌عنوان بازوهای اجرایی کودتا حاضر بودند با دریافت مبالغی هنگفت همراه این جمعیت شدند و یقینا حضور آن‌ها به کودتا مشروعیت می‌بخشید. بعدها اسناد آمریکایی نشان می‌دادند که در این زمان اکثر مقامات ارشد و حساس نظامی من‌‌جمله فضل‌الله زاهدی یا مخفی شده بودند و یا ترجیحشان این بوده که به آمریکایی‌ها پناه ببرند. همان‌طور که گفتیم، طولی نکشید که جمعیت حاضر در خیابان با حمایت نیروهای نظامی تمام دفاتر روزنامه‌های حامی دولت را غارت کردند و حزب توده هم گوشه‌ای از حملات تظاهرکنندگان را چشیدند. جالب است بدانید در این بحبوحه، دولت مصدق و حامیانش در ارتش و نیروهای نظامی به این اقدام به دلایل مختلفی نظیر جدی نگرفتن خطر سقوط، عدم تصمیم‌گیری صحیح و به موقع، ناامیدی، عدم ارتباط درست با مسئولین رده بالاتر و ... هیچ‌گونه واکنشی نشان ندادند و این درگیری حتی به اطراف منزل دکتر مصدق نیز کشیده شد. در این میان تعداد کمی از طرفداران بسیار وفادار مصدق تلاش کردند در مقابل حملات عظیم شورشیان مقاومت کنند، اما نتوانستند مدت زیادی دوام بیاورند و تصرف ساختمان رادیو، پایانی شوکه‌کننده بر این تظاهرات بود. در حقیقت در ساعت پایانی روز 28 مرداد مقاومت حامیان مصدق در اطراف خانه او به شکست انجامید. تمامی دیوارهای خانه او مملو از گلوله تفنگ، تانک و مسلسل مخالفان بود. در این لحظات مصدق دستور عدم مقاومت در مقابل مخالفان را صادر کرد و خود توانست از پشت بام خانه‌اش به خانه همسایه پناه ببرد. تظاهرکنندگان منزل مصدق را هم غارت کردند و در همین زمان بود که مهدی میراشرافی، فرمان عزل دکتر مصدق از سمت نخست‌وزیری و نصب سرلشکر زاهدی را از رادیو به گوش تمام مردم ایران رسانید. سرلشکر زاهدی نیز که طی مدت کودتا در میان ماموران آمریکایی پناه گرفته بود، بیرون آمد و بر منصب نخست‌وزیری جای گرفت. مصدق، حزب توده و حامیان آن‌ها که از همان ابتدا نوید تبدیل کودتا به ضد کودتا را می‌دادند، شکست‌خورده تمامی این اقدامات را مشاهده کرده و نتوانستند هیچ اقدامی در جهت مقابله با تظاهرکنندگان انجام دهند و این چنین بود که دولت مصدق در چند ساعت بدون حمایت مردمی سقوط کرد و کودتای 28 مرداد با برکنار شدن دکتر مصدق به سرانجام رسید. کلام پایانی وقایع کودتای 28 مرداد را باید با علل اصلی و زمینه‌سازش که از یک سال پیش در جریان بود، شناخت. 28 مرداد سال 1332 یکی از نقاط مهم دفتر تاریخ ایران به شمار می‌آید که نمی‌توان تاثیر آن را در رویدادهای تاریخ و سیاسی بعدی نادیده گرفت. به هر شکل دولت دکتر مصدق بدون هیچ مقاومتی از سوی او و حامیانش محکوم به سقوط شد و تظاهرکنندگان در پایان روز 28 مرداد هیچ ردی از مراکز و ساختمان‌هایی که به هر شکل و وجهی مربوط به حزب توده و دکتر مصدق می‌شدند، باقی نگذاشتند. منابع https://fa.m.wikipedia.org/wiki/کودتای_28_مرداد https://web.archive.org/web/20080706153724/http://www.aariaboom.com/content/view/1172/189/ https://web.archive.org/web/20080417043842/http://www.ravandno.net/articles_detail.php?aid=226 https://web.archive.org/web/20080405064914/http://www.yadman.sedayemardom.net/articles_detail.php?aid=5 https://web.archive.org/web/20100626051507/http://www.yadman.sedayemardom.net/articles_detail.php?aid=16 http://www.iichs.org/archived/maghalat/kodetaa.html http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2013/08/130815_28_mordad_timeleine_live.shtml http://www.lobster-magazine.co.uk/articles/l30iran.htm https://web.archive.org/web/20061217014754/http://iichs.org/new_namayeshgah/28mordadaks.html
بهترین داستان های کوتاه خارجی | 9 کتاب زیبا
بهترین داستان های کوتاه خارجی | 9 کتاب زیبا
یکی از خوبی‌های متعدد ادبیات این است که آدم می‌تواند به انواع مختلفی از آن لذت ببرد. می‌تواند روزهای متمادی را صرف خواندن یک رمان طولانی کند و با تک‌تک شخصیت‌های آن زندگی کند، می‌تواند یک نمایشنامه بخواند و از تصور کردن پرده‌های مختلف نمایش لذت ببرد و می‌تواند هم کنار چای عصرانه‌اش، داستانی کوتاه بخواند و نفسی تازه کند. چرا داستان کوتاه؟ خوبی داستان کوتاه این است که در طی زمانی محدود، همه‌ی اطلاعاتی که لازم داریم را به ما می‌دهد و اجازه می‌دهد با صرف مقدار کمی زمان و انرژی، لذت کشف یک دنیای جدید را تجربه کنیم. البته در عین حال، بعضی‌ها معتقدند که نوشتن داستان کوتاه نسبت به رمان برای نویسنده سخت‌تر است چراکه نویسنده صدها صفحه فرصت ندارد تا ما را با شخصیت‌ها آشنا کند، بلکه لازم است در کم‌تر از 30 صفحه، کاری کند که ما با دنیای داستان آشنا شویم و با شخصیت‌های آن هم‌ذات‌پنداری کنیم. بهترین داستان های کوتاه جهان در این راه داشتن راهنمایی که به ما بگوید کدام داستان‌ها ارزش وقتمان را دارند و احتمال این‌که ازشان لذت ببریم بیشتر است، غنیمت است. البته که آدم‌ها روش‌های مختلفی برای انتخاب داستانی برای خواندن دارند. بعضی‌ها به اعتبار اسم نویسنده، بعضی‌ها با اعتماد به مترجم و ناشر جلو می‌روند و بعضی‌ها هم ذره‌ای از داستان را می‌خوانند تا ببینند به دردشان می‌خورد یا نه. خوشبختانه آدم‌هایی هستند که قبلا نشسته‌اند و بهترین داستان‌های کوتاه را برای ما دستچین کرده‌اند تا با خیال راحت‌تری سراغشان برویم. در مطلب پیش رو، قرار است با چند تا مجموعه داستان کوتاه آشنا شویم که به عقیده‌ی خیلی از منتقدان، شامل چند تا از بهترین داستان‌های کوتاه جهان هستند. 1- یادداشت‌های یک دیوانه برای اهل ادبیات، اسم نیکولای گوگول ناآشنا نیست. نقل‌قول معروفی از فلوبر هست که می‌گوید «همه ما از زیر شنل گوگول بیرون آمده‌ایم.» و بعد از خواندن چند تا از داستان‌های او (از جمله همین داستان شنل که مدنظر فلوبر است)، احتمالا متوجه دلیل این حرف فلوبر می‌شوید. نیکولای گوگول یکی از شروع‌کنندگان و حتی شاید سازندگان جاده‌ای است که بعدها نویسندگان بزرگی مثل داستایوفسکی روی آن قدم گذاشته‌اند؛ یکی از کسانی که ادبیات روسیه را برای همیشه تغییر داد. کتاب یادداشت‌های یک دیوانه، مجموعه‌ای است از چند داستان کوتاه شاخص گوگول که ممکن است اسم آن‌ها را شنیده باشید یا حتی ماجرایشان را هم بدانید، اما خواندن داستان‌ها قطعا خالی از لطف نیست؛ داستان‌هایی مثل دماغ و شنل. یکی از خصیصه‌های گوگول این است که اتفاقات غم‌انگیز را هم با چنان لحن طنزآمیزی بیان کرده که آدم ناخواسته با وجود موقعیت‌های ناراحت‌کننده داستان، خنده‌اش می‌گیرد. مثلا داستان یادداشت‌های یک دیوانه، در نوع خود شاهکاری‌ست که به هیچ وجه نباید از دستش بدهید. داستانی که از زبان یک کارمند دون‌پایه روایت می‌شود و در عین نشان دادن مسیر تدریجی او به سمت جنون، اطلاعات خوبی درباره اوضاع آن‌ روزهای روسیه و جهان به ما می‌دهد.   2- این ساندویچ مایونز ندارد سالینجر که خیلی‌ها او را به خاطر کتاب ناتور دشتش می‌شناسند، داستان‌های کوتاه زیادی دارد که در مجموعه‌های مختلف چاپ شده‌اند و خیلی از این داستان‌ها اتفاقا درباره خود هولدن کالفیلد (شخصیت اصلی ناتور دشت) و خانواده اوست. خود این داستان‌ها هم در کتاب‌های مختلفی همچون این ساندویچ مایونز ندارد، دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم و... پخش شده‌اند. البته هنر سالینجر این‌جا خودش را نشان می‌دهد که تقریبا تمام این داستان‌ها را به نحوی نوشته که هم برای دوستداران هولدن و خانواده‌اش جذاب باشد، هم برای کسانی که ناتور دشت را با نفرت به گوشه‌ای پرت کرده‌اند و هم برای کسانی که تا به حال نام هولدن کالفیلد به گوششان نخورده است! این ساندویچ مایونز ندارد، یکی از بهترین مجموعه داستان‌های سالینجر است و درست است که طبیعتا برخی داستان‌های مجموعه از باقی قوی‌تر هستند، ولی به جرئت می‌توان گفت داستان بد و ضعیف در مجموعه این ساندویچ مایونز ندارد پیدا نمی‌شود. به خاطر همین هم هست که من این ساندویچ مایونز ندارد را همیشه به طرفداران سالینجر پیشنهاد می‌کنم -چون قطعا دوستش خواهند داشت- و هم به آن‌هایی که طرفدار او نیستند، چرا که احتمال خوبی وجود دارد که آن‌ها هم دست‌کم از چند داستان این مجموعه لذت ببرند و چیزی که دنبالش هستند را پیدا کنند.   3- مترجم دردها اگر پای صحبت نویسنده‌های بزرگ بنشینید، به شما خواهند گفت که یکی از اصلی‌ترین چیزهایی که به انسان‌ها در خلق داستان‌های خوب کمک می‌کند، تجربه‌ی زیسته است. اساسا از دید خیلی صاحب‌نظران، انسان باید تجربه کند تا بتواند بنویسد. با این حساب به نظر من فردی همچون جومپا لاهیری که چنین تجربه‌های گسترده‌ای در زندگی دارد، نویسنده‌ای است که نمی‌توان نسبت به آثار او بی‌تفاوت بود. لاهیری که به سبب مهاجرت والدین هندی‌اش در انگلیس به دنیا آمده، بعد از چند سال به آمریکا مهاجرت می‌کند. تجربه زندگی در این دنیاهای متفاوت را کنار هنر نویسندگی بگذارید تا شاهد خلق یک سری از بهترین داستان‌های کوتاه جهان باشید. داستان‌های مجموعه مترجم دردها، زاییده طرز فکر و شیوه به‌خصوص زندگی لاهیری است و فضای حاکم بر داستان‌ها به خوبی این را نشان می‌دهد. در خیلی از داستان‌های جومپا لاهیری ما ردپای تفاوت فرهنگی و تاثیر تعامل فرهنگ هند با آمریکا را می‌بینیم و این می‌تواند به خصوص برای طرفداران این موضوع جذاب باشد.   4- مسخ فرانتس کافکا احتمالا اگر نه تمام شهرتش را، دست‌کم بخش عظیمی از آن را مدیون داستان مسخ است. مسخ از آن داستان‌هایی‌ست که حتی افراد خارج از حلقه‌ی کتاب و ادبیات هم اسمش را شنیده‌اند و احتمالا چیزکی درباره‌اش می‌دانند، داستان جوانی که ناگهان تبدیل به یک ساس می‌شود. یکی از خوبی‌های داستان کوتاه و البته چیزی که هنر کافکا را می‌رساند، این است که خواننده حتی از ناگهانی بودن این اتفاق شاکی نیست. در واقع سیر داستان چنان ذهن خواننده را درگیر می‌کند و اتفاقات به نحوی پشت سر هم می‌افتند که حتی بعد از پایان داستان، اکثر خواننده‌ها اهمیتی به سوالات بی‌پاسخشان -اگر سوالی داشته باشند- نمی‌دهند. مسخ از آن داستان‌های روان‌شناختی است که واقعا آدم را به فکر فرو می‌برد و احتمالا تا مدتی از ذهن مخاطب بیرون نمی‌رود. با این‌که مسخ معروف‌ترین داستان این مجموعه است، داستان‌های دیگر مجموعه هم هر کدام به نوبه‌ی خود جذاب و درگیرکننده هستند. احتمالا خواندن هر کدام از آن‌ها قدری بیشتر از حد معمول طول بکشد و به خاطر این‌که داستان‌ها خیلی باهم متفاوت هستند، احتمالا هر خواننده‌ای بتواند چیزی باب میل خودش پیدا کرده و از آن لذت ببرد.   5- خواهران باربارن اریک امانوئل اشمیت که خیلی‌ها او را به خاطر نمایشنامه‌هایش می‌شناسند، نویسنده‌ای قهار است که دکترای فلسفه هم دارد. شاید همین پس‌زمینه تحصیلی به او کمک کرده است تا داستان‌های عمیق با شخصیت‌هایی عمیق‌تر خلق کند. مجموعه داستان خواهران باربارن که آخرین اثر اشمیت است، تنها شامل چهار داستان می‌شود. اما اشمیت در طی همین چهار داستان که همگی درباره دو خواهر دوقلو هستند، چنان ما را در بطن زندگی آن‌ها فرو می‌برد که خیلی زود احساس می‌کنیم مدت زیادی است که دو خواهر را می‌شناسیم. آثار اشمیت معمولا به خاطر جنبه روان‌شناسانه‌شان و کاوشی که در اعماق روان آدمی می‌کند، شناخته شده‌اند. در واقع این هنر اوست که می‌تواند شخصیت‌هایش را چنین پیچیده و در عین حال قابل درک خلق کند که خواننده در تمام طول داستان با آن‌ها همراه شود و احساساتشان را احساس کند و درباره دلیل تصمیماتشان، گمانه‌زنی کند. خواهران باربارن از آن‌جا که آخرین اثر اشمیت است، از نظر خیلی‌ها یکی از پخته‌ترین آثار او هم به شمار می‌رود. مجموعه‌ای که در خلال داستان‌هایش، نویسنده با نثری ساده و دل‌انگیز حقایقی را به سمع و نظر خواننده می‌رسند که شاید قبل از آن حتی به ذهنش هم خطور نکرده بودند.   6- بهترین داستان‌های کوتاه گابریل گارسیا مارکز گابریل گارسیا مارکز، نویسنده نام‌آشنای کلمبیایی که خیلی از ما به عنوان نویسنده‌ی رمان صد سال تنهایی می‌شناسیمش، در طی زندگی هنری خود رمان‌ها و داستان‌های زیادی نوشته و نظر مخاطبان را در سراسر دنیا به خود جلب کرده است. لااقل در ایران، رمان‌های مارکز به خوبی شناخته شده‌اند و خیلی اوقات آن‌ها را در قفسه‌ی پرفروش‌های کتاب‌فروشی‌ها دیده‌ایم. اما داستان‌های کوتاه او، به آن اندازه مورد توجه نیستند که البته جای تاسف دارد، چرا که از نظر خیلی منتقدان، داستان‌های او در زمره‌ی بهترین داستان‌های کوتاه جهان قرار می‌گیرند. مجموعه‌ای که این‌جا درباره‌اش صحبت می‌کنم و هر جلد آن مختص یکی از نویسندگان بزرگ جهان است را احمد گلشیری جمع‌آوری و ترجمه کرده است. گلشیری که از یکی از خانواده‌های صاحب‌نام ادبیات ایران است، در مجموعه بهترین داستان‌های کوتاه خود تلاش کرده داستان‌های کوتاه این نویسندگان بزرگ -که ما بیشتر به خاطر رمان‌هایشان می‌شناسیمشان- را در مجموعه‌ای منسجم قرار دهد که کار مخاطب را هم برای انتخاب داستان، ساده‌تر کند. داستان‌های کوتاه این مجموعه هرکدام در نوع خود عالی بوده و حتی شاید بتوان گفت از نقاط عطف زندگی آن نویسنده به‌خصوص به شمار می‌روند. در این جلد مجموعه، گلشیری به سراغ مارکز رفته و مجموعه‌ای از بهترین داستان‌های کوتاه او را گردآوری کرده. او در خلال این مجموعه به سراغ نویسنده‌های دیگری از جمله همینگوی و جویس هم رفته است که هردو از بزرگان ادبیات جهان به شمار می‌روند.   7- بهترین داستان‌های کوتاه آنتون پاولوویچ چخوف احمد گلشیری در جلد دیگری از مجموعه بهترین داستان‌های جهان، به سراغ نویسنده و نمایشنامه‌نویس معروف روسی، آنتون چخوف رفته است و مجموعه‌ای درخور از بهترین آثار کوتاه او را جمع‌آوری و ترجمه کرده است. چخوف یکی از نام‌هایی است که در صحبت از ادبیات روسیه، ناگزیریم به آن اشاره کنیم حتی اگر علاقه‌ای به کارهایش نداشته باشیم، چرا که نمی‌شود تاثیر او را روی ادبیات زمان خودش و حتی آیندگان خودش نادیده گرفت. آنتون چخوف از آن نویسندگانی است که هنر خود را در نوشتن داستان کوتاه به خوبی نشان می‌دهد و کافی است یکی از آثار معروف‌تر او را بخوانید تا به خوبی متوجه شوید که چه‌طور توانسته تا این حد محبوب، معروف و تاثیرگذار شود. یکی از شناخته شده‌ترین داستان‌های چخوف، داستان کوتاه شرط‌بندی است. به نظر من برای هر کتاب‌خوان و حتی نویسنده‌ای واجب است که دست‌کم یک بار این داستان را بخواند تا ببیند نویسنده بزرگی همچون چخوف، چه‌طور توانسته در چنین حجم کمی، چنین سوالات مهمی را مطرح کند و به چنین نتایجی برسد. سوالاتی درباره عدالت، مجازات و زندگی. جالب است بدانید که چخوف، مدتی بعد از نوشتن این داستان پی‌نوشت یا ادامه‌ای بر آن هم نوشته است که گویی حرف‌های اولیه خودش را به کلی نقض می‌کند اما معمولا به این پی‌نوشت خیلی اشاره‌ای نمی‌شود.   8- یک درخت، یک صخره، یک ابر یک درخت، یک صخره، یک ابر، مجموعه‌ای کامل و جامع است برای هرکسی که به داستان و سیر تکامل آن علاقمند باشد. در این کتاب 48 داستان از نویسنده‌های مختلف، در زمان‌های مختلف و گونه‌های ادبی مختلف جمع‌آوری شده و تلاش بر این بوده است که به تمام بهترین داستان‌های کوتاه جهان در طی دو قرن اخیر، گریزی زده شود. در واقع تمام داستان‌های مجموعه یک درخت، یک صخره، یک ابر، نه تنها از نویسندگان بزرگ هستند، بلکه تلاش شده در انتخاب آن‌ها دو ویژگی حتما در نظر گرفته شود: اول این‌که داستان موردنظر دستاوردی ویژه از نظر هنری باشد و دوم، این‌که آن داستان، حادثه‌ای مهم در تکامل تاریخی داستان کوتاه به حساب بیاید. خواندن کتاب‌هایی مانند یک درخت، یک صخره، یک ابر که مجموعه‌ای از داستان‌های نویسندگان مختلف هستند، مزایای زیادی دارد. مثلا این‌که به مخاطب فرصت می‌دهند که تعداد زیادی نویسنده را باهم مقایسه کند و در کنار پی بردن به شباهت‌ها و تفاوت‌ها و ویژگی‌های به‌خصوص سبک هرکدام از آن‌ها، سبک‌ها یا نویسنده‌ها موردعلاقه خود را انتخاب کند تا بتواند در آینده بیشتر در آن حوزه کنکاش کند. اما یکی از ویژگی‌های بسیار عالی یک درخت، یک صخره، یک ابر، این است که داستان‌های جمع‌آوری‌شده را به اشکال مختلف دسته‌بندی کرده است. از نظر زمان، از نظر گونه ادبی و... این همان خصیصه‌ای است که باعث می‌شود این کتاب هم برای مخاطب عامه ادبیات و هم برای افرادی که به صورت تخصصی در این زمینه کار می‌کنند، جالب باشد؛ چرا که به خواننده اجازه می‌دهد نوعی تاریخچه از داستان کوتاه ببیند و به خوبی درک کند که چه شده که ما حالا در زمینه خلق داستان کوتاه، به این‌جا رسیده‌ایم.   9- به انتخاب مترجم آخرین کتاب فهرست بهترین داستان‌های کوتاه جهان، کتاب به انتخاب مترجم است که توسط احمد اخوت گرد‌آوری و ترجمه شده است. در این کتاب هم مانند یک درخت، یک صخره، یک ابر، ما با مجموعه‌ای از داستان‌های نویسندگان مختلف جهان روبرو هستیم که آقای اخوت با دقت و هرکدام را به دلیلی انتخاب کرده است. همان‌طور که قبلا گفتم، مطالعه مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه نویسنده‌های متفاوت، مزایای زیادی برای خواننده دارد. اما یکی از ویژگی‌هایی که کتاب به انتخاب مترجم را متمایز می‌کند، این است که اخوت تلاش کرده در بین این داستان‌ها، اطلاعاتی هم درباره نویسنده‌هایشان به ما بدهد و البته هرجا که مجالی بوده، توضیحاتی درباره خود داستان هم ارائه شده است. این نوع مطالعه باعث می‌شود که خواننده بیشتر در عمق داستان‌ها فرو برود و مفاهیم بیشتری را از آن‌ها دریافت کند. در واقع تجربه خواندن داستان‌ها بدین صورت، فراتر از لذت بردن صرف می‌شود و به مخاطب کمک می‌کند نگاهی جامع‌تر به ماهیت داستان، هدف نویسنده و... بیندازد. البته که از آن‌جایی که صحبت‌های مترجم در فصل‌هایی مجزا از داستان‌ها آمده‌اند، مخاطب همچنان کاملا مختار است که آن بخش‌ها را کنار بگذارد و تنها داستان‌های مجموعه به انتخاب مترجم را بخواند و از آن‌ها لذت ببرد. خواندن کتاب‌هایی مانند به انتخاب مترجم، علاوه بر خوانندگان معمول و متخصصان حوزه، به کسانی که تازه می‌خواهند خواندن داستان کوتاه را شروع کنند هم توصیه می‌شود؛ چرا که می‌تواند به آن‌ها کمک کند مسیر آینده‌ی مطالعه خود را در زمینه داستان کوتاه، بهتر انتخاب کنند.   به پایان فهرست بهترین داستان‌های کوتاه جهان رسیدیم. تلاش بر این بود که فهرست جامع و کامل و در عین حال متنوعی تهیه کنیم که افراد با سلایق مختلف و میزان آشنایی مختلف با ادبیات، بتوانند چیزی برای خود پیدا کنند که از آن لذت ببرند. به نظر شما موفق بودیم؟ جای چه کتاب‌ها یا نویسنده‌هایی در این فهرست خالی است؟ به قلم "فاطمه حیدری"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
چارلز بوکوفسکی؛ روایتگر زندگی‌های فرودست
چارلز بوکوفسکی؛ روایتگر زندگی‌های فرودست
چارلز بوکوفسکی از آن نویسنده‌هایی است که همه اسمش را شنیده‌اند؛ حتی اگر کتاب‌هایش را نخوانده باشند. نویسنده قدر آمریکایی با سبک مخصوص به خودش که مجله تایمز به او لقب قهرمان فرودستان آمریکایی را داد. بوکوفسکی کیست؟ چارلز هنری بوکوفسکی، سال 1920 در خانواده‌ای آلمانی آمریکایی و در شهر آندرناخ آلمان، به دنیا آمد؛ اما اقتصاد ویران آلمانِ پس از جنگ جهانی اول، سبب شد خانواده‌اش 3 سال پس از تولد او به آمریکا مهاجرت کنند.  سراسر زندگی بوکوفسکی با رنجی فرودست، عجین شده بود. از خشونت‌های پدر بیکار و سابقا نظامی‌اش و مادری که تنها این خشونت‌ها را تماشا می‌کرد، گرفته تا مورد قلدری قرار گرفتن در مدرسه و طرد شدن به دلیل لهجه و تیپ و جوش‌هایی که می‌رویید و او را آبله رو می‌کرد. چارلز بوکوفسکی هیچ‌گاه محبوب نبود و انزوا، بخشی جدایی ناپذیر از زیست درونی او بود. حتی بعدها که کتاب‌هایش منتشر شد و نامش بر سر زبان‌ها افتاد، این اروپایی‌ها بودند که کارهای بوکوفسکی را پسندیدند نه آمریکایی‌ها و بیشتر در اروپا شهرت داشت تا امریکا. داستان های بوکوفسکی چارلز بوکوفسکی قلمی ساده و روان داشت. از پیچیده نویسی اجتناب می‌کرد و داستان‌هایش همگی متاثر از فضای شهری بود که در آن زندگی می‌کرد: لس آنجلس؛ شهر فرشتگان... اما شهری که او توصیف می‌کرد و می‌شناخت شباهتی به شهر فرشتگان نداشت؛ مردمی فقیر و فلک زده، کارگر و الکلی ... . کتاب‌های چارلز بوکوفسکی، آن پرده زیبا و خوش رنگ و لعاب را کنار می‌زند و شما را با چرک و زشتی نفرت انگیزی که وجود دارد اما دیده نمی‌شود، مواجه می‌کند. اینکه همه دختران خوشگل با دامن‌های کوتاه، مثل بقیه به دستشویی می‌روند تا کثافتکاری کنند، یک کنایه است. کنایه‌ای به همه ما آدم‌ها که زندگی مرتب و قشنگمان، یک روی دیگر هم دارد. یک روی دیگر، که متوجهش نیستیم اما پسربچه‌ی فقیر و مطرودی مثل هنری چیناسکی در رمان «ساندویچ ژامبون»، آن را متوجه شده است. هنری چیناسکیِ فقیری که خانواده‌اش دستور می‌دهند با بقیه بچه های فقیر دوست نباشد، این تعارض و دوگانگی را خوب درک می‌کند.  بوکوفسکی، پدر ژانر رئالیسم کثیف! بوکوفسکی را پدرخوانده ژانر رئالیسم کثیف نامیده‌اند. این اصطلاح نخستین بار توسط بیل بافورد در مجله ادبی گرانتا به کار رفت تا به سبک جدیدی که نویسندگان آمریکای شمالی در پیش گرفته بودند، اشاره کند. رئالیسم کثیف، زیرژانری از رئالیسم است که با نثری ساده و بی تکلف، جنبه‌هایی ساده، پیش پا افتاده و ملال انگیز از زندگی روزمره اقشار ضعیف جامعه آمریکا را بازگو می‌کند. مردمی که در چنبره زندگی آمریکایی، از دست‌یابی به رویای آمریکایی محروم هستند. چارلز بوکوفسکی که فرزند همین مردم بود، به پدرخوانده سبک داستانیشان تبدیل شد؛ همانطور که به گفته تایمز، قهرمانشان نیز بود! چارلز بوکوفسکی، نویسنده و شاعر صاحب سبکی است و بعد از او بسیاری با تاثیر از سبک او قلم زدند. اما او ساده نویسنده نشد. برای نویسنده شدن، از خانه رانده شد و زندگی‌اش را در مسافرخانه‌های ارزان و با درآمد اندکِ مشاغل سطح پایین، گذراند. ناامیدی از انتشار کارهایش، سبب شد تا ده سال از نویسندگی دست کشد. کارمند اداره پست شد و در نهایت که باز به نویسندگی بازگشت، به گفته خودش میان دیوانه شدن در اداره پست و نویسنده‌ای گرسنه ماندن، دومی را انتخاب کرد. چارلز بوکوفسکی نه خانواده‌ای داشت که حمایتش کنند و نه پولی که دستش را بگیرد. آنچه او داشت تجربه‌های زندگیش بود. همه آنچه که از سر گذرانده بود و بوکوفسکی، این تجربه‌ها را به میان آورد و داستانهایش را با آنها شکل داد. اولین رمانش را با نام «اداره پست» در انتشارات بلک اسپارو (گنجشک سیاه) به چاپ رساند. ناشری که به کمک آمده بود تا بوکوفسکی را از منجلاب زندگی یکنواخت در اداره پست، برهاند. رمان اداره پست، نتیجه از سر گذراندن همان سال‌هایی است که او را به مرز جنون رسانده بود.  چارلز بوکوفسکی 6 رمان نوشته است که همگی بازتابی از تلاطم‌های درونی و سالهای زندگی خودش را دارد. اما این ظهور، به شکلی کلاسیک رخ نداده است؛ در نتیجه اگر زندگی کارمندی او را در اولین رمانش؛ «اداره پست» می‌خوانید، دوران کودکی تا جوانی‌اش را در چهارمین رمان او؛ «ساندویچ ژامبون» خواهید خواند. اگر ذائقه مدرنی دارید، خواندن زندگی چارلز بوکوفسکی به شکلی غیر خطی، می‌تواند برایتان جالب باشد. هنری چیناسکی؛ همان نوجوان فقیری که پیشتر نامش آمد، ظهوری از خود چارلز بوکوفسکی در رمان‌هایش است.  چارلز بوکوفسکی نویسنده‌ای پرکار بود و در طول زندگی 73 ساله خود، هزاران قطعه شعر، بیش از 100 داستان کوتاه و 6 رمان نوشت. او در سال 1994 و اندکی پس از تمام کردن آخرین رمانش «عامه پسند»، درگذشت. شاید شگفت انگیزی زندگی او را بتوان در همین نشانه دید که توسط راهبان بودایی به خاک سپرده شد و بر سنگ مزارش با الهام از آثارش نوشته شد: «نکوش! “Don’t try”» در این یادداشت تلاش شده تا برخی از بهترین آثار چارلز بوکوفسکی را در گونه‌های ادبی مختلف، معرفی کنیم. بهترین آثار چارلز بوکوفسکی ساندویچ ژامبون «ساندویچ ژامبون» با نام اصلی «Ham on Rye» -که معنای دقیق آن ژامبون روی نان چاودار می‌شود-، یکی از شناخته شده‌ترین آثار چارلز بوکوفسکی است که در سال 1982 منتشر شد. داستان هنری چیناسکی؛ پسری فقیر و منزوی که در واقع نوعی از آلتر ایگوی بوکوفسکی است و سال‌های زندگی او را در دوران بلوغ و در میانه رکود بزرگ آمریکا، روایت می‌کند. چارلز بوکوفسکی در رمان ساندویچ ژامبون، شخصیت این ضد قهرمان انسان گریزِ رمان‌های دیگرش را بیشتر توسعه می‌دهد. شخصیتی که به دلیل بیگانگی و طردشدن به خاطر ظاهر هیولاوار، با گرگور سامسا در رمان مسخ کافکا نیز مقایسه شده است.  چارلز بوکوفسکی در رمان ساندویچ ژامبون که پیش‌درآمدی بر رمان‌های قبلی اوست، بر موضوعاتی تمرکز می‌کند که در آثارش تکرار می‌شود. رابطه میان والدین و فرزندان و شرایط اقتصادی؛ چارلز بوکوفسکی به خوبی نشان می‌دهد که چه طور بخشی از جهان ذهنی هنری چیناسکی متاثر از رابطه‌اش با پدر و مادرش است و در عین حال، تاثیر وضعیت اقتصادی خانواده بر این رابطه را هم به تصویر می‌کشد. به مرور که خانواده چیناسکی، بیشتر در فقر فرو می‌رود، رابطه هنری با پدر تندخو و خشنش، بدتر و بدتر می‌شود. شکست رویای آمریکایی؛ رویای آمریکایی، تصویری از امکان موفقیت در سرزمین فرصت‌ها بازنمایی می‌کند که مبتنی بر شایستگی فردی و سخت‌کوشی است. چارلز بوکوفسکی این بازنمایی را در رمان ساندویچ ژامبون، به میان می‌آورد اما این رویای فریبنده چیزی جز سرخوردگی برای کاراکتر اصلی، ندارد. در واقع نه تنها شکست اقتصادی خانواده‌‌ هنری، جلوه‌گری این ایده را برای او خاموش می‌کند که کل چرخه و روزمرگی ناشی از آن، او را وحشتزده می‌کند. چارلز بوکوفسکی در جلد کاراکتر اصلی رمانش، ترجیح می‌داد یک ظرف‌شور باشد تا یک وکیل یا مهندس، یا اینکه ازدواج کند و در ساختار خانواده، گرفتار شود. بی‌مایگی اساسی ارزش‌های اجتماعی؛ همچنان که رمان ساندویچ ژامبون ورق می‌خورد، هنری چیناسکی متوجه گسستی میان تجربه‌های شخصی خود و ارزش‌های فرضی جامعه می‌شود. جامعه‌ای که وسواس ظاهر و نمایش ثروت دارد و روابطش مبتنی بر سوءاستفاده از قدرت است. چیزی که چارلز بوکوفسکی و هنری چیناسکی هر دو از کودکی و در همان خانواده تجربه کردند.  فرد در برابر سیستم؛ بوکوفسکی رابطه‌ای آنتاگونیستی میان هنری چیناسکی و نمایندگان هنجارهای سنتی جامعه مانند پدرش، مقامات مدرسه و ثروتمندان، برقرار می‌کند و یا بهتر است بگوییم می‌بیند؛ از آنجا که چیناسکی، خودِ دیگرِ او است.  قدرت دگرگون کننده ادبیات؛ با بزرگتر شدن هنری چیناسکی و انزوای روز افزون او، آنچه مایه تسکین و آرامش خاطرش می‌شود ادبیات است. چیناسکی به کمک داستان‌های داستایوفسکی، همینگوی، فانته و ... چارچوبی برای تجربیات شخصی‌‌اش خلق می‌کند و به معنایی عمیق‌تر برای زندگی دست می‌یابد.  رمان ساندویچ ژامبون، کتابی است با لحنی تیره و طنزی تلخ که زندگی نویسنده‌اش، چارلز بوکوفسکی را روایت می‌کند. ساندویچ ژامبون، همان رمانی است که با خواندنش نگاهی به چگونگی شکل‌گیری بوکوفسکی نویسنده می‌اندازید.    عامه پسند آخرین رمان چارلز بوکوفسکی رمانی است به نام عامه پسند. این رمان در سال 1994 با نام «pulp» به چاپ رسید؛ نامی که بر روی مجلات مبتذل و بازاری می‌نشیند و مورد پسند عامه است. از این رو در ایران با نام «عامه پسند»، به چاپ رسید. از همین جا مشخص است که با چه کتابی سر و کار داریم و چارلز بوکوفسکی لحن هجو آمیزش را از روی جلد کتاب، آغاز کرده است. رمان عامه پسند، خود به صورت کلیشه‌ای از این ژانر، ظهور می‌کند تا بتواند به سیاه‌ترین هجویه ممکن، تبدیل شود. هجویه‌ای که نویسنده‌اش آن را به بد نوشتن تقدیم کرده است. بر خلاف سایر کتاب‌های چارلز بوکوفسکی، کاراکتر اصلی رمان عامه پسند، هنری چیناسکی نیست (اگرچه او نیز در داستان ظاهر می‌شود)؛ بلکه کارآگاهی خصوصی به نام نیکی بلان است. شخصیتی از طبقه فرودست، که بیشتر اوقات بیکار است و نگرش بدبینانه‌ای به جهان دارد. نیکی بلان، برخلاف قهرمانان رمان‌های کارآگاهی، فردی باهوش و ذکاوت نیست و در اکثر مواقع، ایده‌ای برای حل پرونده‌هایش ندارد. با این حال او شخصیت اول ما است و ما از زاویه نگاه این کارآگاه کم توان است که به ماجرا سرک می‌کشیم.  داستانِ رمان عامه پسند، با پیدا شدن سر و کله زنی به نام بانوی مرگ شروع می‌شود که به دنبال فردینان سلین، می‌گردد. نویسنده‌ای که سالها پیش مرده است اما بانوی مرگ در آن تردید دارد. نیکی بلان هنوز پرونده سفارش اول را نبسته است که سه پرونده دیگر نیز دریافت می‌کند؛  پیدا کردن کسی یا چیزی به نام گنجشک قرمز مردی که می‌خواهد خیانت زنش را اثبات کند مدیر موسسه کفن و دفنی که می‌خواهد شر یک زن فضایی را از سرش کم کند. بوکوفسکی در زمان نوشتن عامه پسند، با بیماری سرطان که در نهایت موجب مرگش شد، دست به گریبان بود و مرگ در این کتاب، حضوری پررنگ دارد. بسیاری از منتقدین موافقند که این رمان، نشانی بر پذیرش مرگ از سوی چارلز بوکوفسکی بوده است. یادتان باشد که عامه پسند، رمانی است پست مدرن و در ژانر کارآگاهی و ادبیات ابزورد، با داستانی عجیب و غریب که نویسنده‌اش، همواره به جنبه‌های پیش پا افتاده و روزمره زندگی فرودستان توجه داشته و پدرخوانده سبک رئالیسم کثیف نام گرفته است. چرا باید چارلز بوکوفسکی با آن سبک رئالیستی مخصوص به خودش، به سراغ نوشتن یک رمان کارآگاهی عجیب و غریب برود؟ به نظر می‌رسد باید همچنان با همان نگاه و همان عینک، این کتاب را هم بخوانیم. در واقع خوب است به نکته‌ای از مترجم اشاره کرد که در نشست نقد و بررسی کتاب عامه پسند مطرح کرد: «این کتاب یک مانیفست پوچی است و بوکوفسکی با شیوه روایتش نشان می‌دهد که هیچ چیز برایش مهم نیست...» و یا منتقد دیگری -احسان عباسلو- گفته است؛ هیچ چیز نبودن، موضوع اصلی کتاب است.   نگران نباش داستایوفسکی! «نگران نباش داستایوفسکی» عنوان مجموعه شعری است که توسط نشر مشکی به چاپ رسیده است. این مجموعه، شامل 26 شعر است که توسط مترجم و عمدتا از نوشته‌های اواخر عمر چارلز بوکوفسکی، انتخاب شده است. از این رو بخشی از آنها ماحصل مرگ اندیشی شاعر است. اشعار چارلز بوکوفسکی، معمولا خالی از صنایع ادبی و آن زبان فاخری است که عمدتا در شعرها مشاهده می‌کنیم. با این حال گرچه زبان شاعرانه او خالی از جلوه‌گری‌های ادبی است اما چنان منعطف و صادقانه است که نمی‌توانید از تاثیر آن بگریزید.  رنج، مرگ، تنهایی، پوچی، بیهودگی و جدا افتادگی از مضامین این مجموعه شعر است که البته در سایر آثار چارلز بوکوفسکی هم دیده می‌شود.    جنوب بدون شمال چارلز بوکوفسکی علاوه بر رمان و شعر، داستان کوتاه نیز می‌نوشت و «جنوب بدون شمال» عنوان محبوب‌ترین مجموعه داستان‌های کوتاه او است که در سال 1973 توسط همان انتشارات بلک اسپارو، منتشر شد. قلم بوکوفسکی در داستان‌های کوتاهش نیز مانند رمان‌ها و شعرهایش، تلخ، بدبینانه و گزنده است.  جنوب بدون شمال، شامل 27 دستان کوتاه است که استعداد بی‌نظیر چارلز بوکوفسکی را به نمایش می‌گذارد. در واقع این مجموعه، بهترین مجموعه داستان کوتاه اوست و ده سال بعد که چارلز بوکوفسکی مجموعه موسیقی آب گرم را به چاپ رساند، خودش اعتراف کرد که دیگر توانایی نوشتن داستان کوتاه ندارد.  در سال 2000 نیز نمایشنامه‌ای بر اساس 9 داستان از این مجموعه و با همان نام جنوب بدون شمال، به روی صحنه رفت. جنوب بدون شمال در ایران توسط نشر افق و البته تنها با 19 داستان از نسخه اصلی، به چاپ رسید؛ گرچه در پیشگفتارِ مترجم، 21 داستان اعلام شده است. داستان‌های حذف شده عبارتند از؛ Loneliness Bop Bop against that curtain No way to paradise Love for 17.50 $ Maja Thrup A man  Stop staring at my tits, Mister Something about a Viet Cong flag آخرین داستان این مجموعه نیز «اعترافات مردی چنان دیوان که با حیوانات می‌زیست» است. این داستان از همین نشر و مترجم به طور مستقل نیز منتشر شده است.    چارلز بوکوفسکی، روایت‌گر زندگی‌هایی فرودستانه بود؛ از همان نوع که خودش زیست. نویسنده‌ای که شعرها و داستان‌هایش حاصل رنجی بود که فکر می‌کرد سزاوارش نبوده. اما همان رنج، بستر الهام و شور نوشتن در او شد.  شاید بتوانیم با نگاه به نوشته‌های بوکوفسکی، یاد بگیریم چگونه ما هم این درد و رنج‌های ناروا را بستر چیزی شگرف در زندگی خودمان کنیم. به قلم "قاصدک حسینی"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
ذخیره و سازماندهی نقل قول از کتاب‌هایی که می‌خوانید
ذخیره و سازماندهی نقل قول از کتاب‌هایی که می‌خوانید
نقل قول، بالاترین ستایشی است که می‌توانید برای یک نویسنده قائل شوید؛ اما مسلما فواید بسیار بیشتری در به خاطر سپردن یا ذخیره و سازماندهی نقل قول کتاب وجود دارد. بسیاری از شما ممکن است نقل ‌قول‌هایی را از کتاب‌هایی که می‌خوانید، ذخیره کنید و درحالی‌که دلایل‌تان برای انجام آن ممکن است متفاوت باشد، نتیجه همیشه یکسان است: دانش و اطلاعات عمومی شما بالا می‌رود! اما به جز این موارد چه نکات دیگری وجود دارند که افراد را به سمت ذخیره نقل قول‌های کتاب‌ها می‌کشانند؟ در این مقاله تصمیم داریم در این باره به‌طور مفصل صحبت کنیم و به شما یاد بدهیم که چطور نقل قول‌ها را به ساده‌ترین و کارآمدترین وجه ذخیره و سازماندهی کنید. چرا نوشتن نقل قول‌ها مهم است؟  ذخیره یا به‌خاطرسپردن نقل قول کتاب بخش مهمی از تجربه خواندن است. یافتن افکار خود در متن کلمات یک نویسنده باتجربه همان‌قدر پاداش‌دهنده است که بازگو کردن آن برای دیگران. این نقل قول‌ها خواه جملات انگیزشی باشد یا سخنان حکیمانه‌ای که بتوانید با آن‌ها زندگی کنید، ارزش خاصی به کلام شما می‌بخشند. نقل قول‌ها اشکال مختلفی دارند و بسیاری از آن‌ها صدها سال است که به‌صورت نوشتاری یا گفتاری در پهنه ادبیات حضور دارند اما در سال‌های گذشته محبوبیت بیشتری پیدا کرده‌اند. با در دسترس قرار گرفتن ابزارهای ویرایش عکس و کانال‌های بریده کتاب و نقل قول‌های ویژه این جملات به شکل جذاب‌تری در معرض دید قرار گرفته‌اند. بااین‌وجود، اگرچه پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی مملو از نقل قول‌های الهام‌بخش و کلمات حکیمانه هستند اما همچنان برای بسیاری از افراد مهم است که آن‌ها را یادداشت یا ذخیره کنند تا با توجه به نیازهایشان در آینده آن‌ها ر ابه‌کار گیرند. در ادامه به دلایل اهمیت نوشتن نقل قول خواهیم پرداخت. افزایش انگیزه با کمک نقل قول کتاب چه کسی می‌تواند بگوید در چند سال گذشته حداقل با یک نقل قول انگیزشی در رسانه‌های اجتماعی برخورد نکرده است؟ احتمالا هیچ‌کس! چه بخواهید تناسب اندام داشته باشید، چه بهره‌وری بیشتر یا حذف یک عادت بد، همیشه جملات انگیزشی تاثیر مثبتی دارند و می‌توانند به شما در رسیدن به اهدافتان کمک کنند. مساله این است که گاهی ممکن است نیاز باشد برخی از کلمات حکمت‌آمیز بارها تکرار شوند تا اثر انگیزشی خود را از دست ندهند و به‌همین دلیل مهم است که نقل قول‌های الهام‌بخش را از کتاب‌هایی که می‌خوانید ذخیره کنید چون آن کلمات با شما و نیازهای خاص شما صحبت می‌کنند. آنچه واقعا مهم است این است که خودتان را بشناسید و درک کنید که چه چیزی به شما انگیزه می‌دهد و هنگامی که این کار را انجام دادید، هرگز فرصت ذخیره نقل قول کتاب هایی که فکر می‌کنید به شما در دستیابی به اهداف‌تان کمک می‌کنند را از دست ندهید. تاثیر نقل قول کتاب روی الهام برای نوشتن جای تعجب نیست که در اغلب مواقع، خواندن و نوشتن دست به دست هم بدهند. نوشتن نقل قول کتاب می‌تواند روی الهام گرفتن و خلاقیت تأثیر زیادی داشته‌باشد. استفاده از یک نقل قول معروف برای حمایت از ایده‌های اصلی‌تان به پیام شما قدرت بیشتری می‌دهد و آن را متقاعدکننده‌تر می‌کند. همچنین، افزودن یک نقل قول خوب از کتابی که در حال مطالعه آن هستید نیز کیفیت کلی کار شما را بهبود می‌بخشد. نقل قول‌ها راهی عالی برای به‌خاطرسپردن ایده‌ها یا گفته‌های حکیمانه هستند اغلب اوقات، نقل قول‌هایی که برای نوشتن انتخاب می‌کنید احتمالا کلمات عاقلانه‌ای هستند که در کتاب‌هایی که می‌خوانید با آن‌ها مواجه می‌شوید. نقل‌قول‌ها چه توصیفی زیبا از یک شخص یا شیء باشند، چه ایده‌ای هوشمندانه که ارزش اجرا کردن را دارد یا صرفاً گفته‌ای که شما با آن ارتباط می‌گیرید، هم شادی و هم خرد را برایتان به ارمغان می‌آورد. بااین‌که خواندن یک پاراگراف جالب در یک کتاب و لذت بردن از آن بسیار خوب است اما ممکن است ارزش آن را داشته‌باشد قسمت‌هایی را که بیشتر دوست دارید یا برایتان مهم هستند را به خاطر بسپارید. از آن‌جایی که از نظر علمی ثابت شده است که نوشتن، باعث بهبود به‌یادسپاری اطلاعات می‌شود، واضح است که بهتر است از کلمات عاقلانه‌ای که به افکار شما اشاره دارند، یادداشت‌برداری کنید. با گذشت زمان، شما مجموعه‌ای از نقل قول‌های خوب را خواهید داشت استدلال دیگری که نوشتن نقل قول را تایید می‌کند، این واقعیت است که در طول سال‌ها، اگر تمام نقل‌قول‌های مورد علاقه‌تان را کنار هم بگذارید، مجموعه شخصی خود را خواهید داشت. مراجعه به دفترچه‌ای که سال‌ها در آن نقل قول‌های جالب را می‌نوشتید و بارها و بارها از کلمات یا گفته‌های آن لذت می‌بردید، فعالیت شگفت‌انگیزی است. شما می‌توانید با تجزیه و تحلیل چگونگی روند تغییر سلیقه‌تان در نوشتن نقل قول‌ها چیزهای زیادی در مورد خود و مسیر فکری خود در طی زمان بفهمید. چگونه نقل قول‌های کتاب‌هایی را که می‌خوانیم، مرتب کنیم؟ روش‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانید نقل‌قول‌های کتاب‌هایی را که می‌خوانید ذخیره و سازماندهی کنید که ما به دو مورد از آن‌ها در ادامه اشاره می‌کنیم. شما می‌توانید موردی را انتخاب کنید که به بهترین وجه با نیازهایتان مطابقت دارد. نقل قول‌ها را روی تلفن / لپ تاپ / رایانه شخصی خود، آنلاین یا آفلاین بنویسید در این روش به‌جای استفاده از خودکار و دفتر، نوشتن به‌صورت دیجیتالی انجام می‌شود. شما می‌توانید تقریبا از هر دستگاهی که یک اپلیکیشن ویرایش متن روی آن نصب شده باشد، استفاده کنید. مزایای اصلی استفاده از این روش در دسترس بودن و قابل حمل بودن نقل قول کتاب است. به‌عنوان مثال، اگر از تلفن همراه استفاده می‌کنید، می‌توانید به راحتی همه نقل قول‌های مورد علاقه خود را در یک فولدر جداگانه یادداشت کنید. این روش دو زیرمجموعه دارد: آنلاین و آفلاین! با نوشتن نقل قول‌ها به‌صورت آفلاین، یک ویرایشگر متن دلخواه را انتخاب و سند را روی هارد دیسک دستگاهی که استفاده می‌کنید، خواهید داشت. اما با این روش شما تا حدودی در معرض از دست دادن اطلاعات خود هستید چون هارد دیسک‌ها احتمال خراب شدن دارند. نسخه آنلاین شامل استفاده از ابزارهای مبتنی بر فضاهای ابری مانند Google Docs است که می‌توانید نقل قول‌های مورد علاقه خود را در آن بنویسید و آن‌ها را ذخیره کنید. با این‌که در اصطلاح رایج می‌گویند هیچ‌کس واقعا نمی‌داند فضای ابری چیست و چگونه کار می‌کند اما واقعیت این است که احتمال گم شدن داده‌های شما در حین ذخیره آنلاین در این فضا بسیار کمتر است (البته تا زمانی که رمز عبور خود را به خاطر داشته‌باشید). روش آنلاین ذخیره نقل قول کتاب همچنین دارای این مزیت بزرگ است که به شما امکان می‌دهد تا زمانی که به اینترنت متصل هستید، از هر کجا و در هر زمان به مجموعه نقل قول‌های خود دسترسی داشته‌باشید.  نقل قول کتاب را در یک دفترچه یادداشت کنید روش قدیمی قلم و کاغذ معمولا اولین روشی است که به ذهن می‌رسد و دلیل خوبی هم دارد. با گذشت بیش از پنج هزار سال از اولین باری که یک انسان چیزی را یادداشت کرد، همه ما می‌توانیم توافق کنیم که نوشتن با دست عمیقا در DNA ما رمزگذاری شده است. وقتی صحبت از یاداشت نقل قول‌ها  می‌شود، در مقایسه با سایر روش‌های ذخیره‌سازی به مزایای زیر می‌رسیم:   انجام این کار بسیار آسان است. نوشتن با دست در به خاطر سپردن نقل قول کتاب بیشتر از تایپ کردن موثر است. نوستالژی ورق زدن دفترچه‌ای پر از نقل قول‌های دست‌نویس در طول سالیان متمادی احساس خوبی ایجاد می‌کند.و معایب آن نیز به این ترتیب هستند: احتمالاً قرار نیست دفترچه یادداشت خود را همه جا با خود حمل کنید، بنابراین شاید در حین مطالعه در مسیر رفت و آمد به محل کار، چند نقل قول را از دست بدهید. ممکن است دفترچه را گم یا آن را خراب کنید. سخن پایانی سازمان‌دهی نقل قول‌ها از کتاب‌هایی که می‌خوانید، بسیار مهم است، چه به دنبال استفاده از آن‌ها به‌عنوان انگیزه برای چالش‌های آینده باشید، چه منبعی از خرد برای هدایت زندگی‌تان یا صرفا برای ایجاد یک پست اینستاگرامی خوب که به شما رضایت خاطر بدهد و مورد پسند بسیاری از مردم قرار بگیرد. نوشتن نقل قول کتاب و ذخیره آن برای استفاده بعدی، صرف‌نظر از روشی که تصمیم به استفاده از آن را دارید، کار آسانی است و مزایای زیادی دارد. با نوشتن این نقل قول‌ها بعدا می‌توانید دوباره آن‌ها را مرور و در مورد معنی و اهمیت آن‌ها فکر کنید. علاوه‌براین، نوشتن نقل قول‌ کتاب در دفترچه یادداشت می‌تواند به شما کمک کند تا ابزارهای ادبی مورد استفاده نویسندگان را بهتر درک کنید و در طی زمان با تجزیه و تحلیل نقل قول‌هایی که می‌نویسید، می‌توانید درک عمیق‌تری از مضامین، موتیف‌ها و نمادهای شکل گرفته در افکارتان به دست آورید. همچنین، نگه‌داشتن یک دفترچه از نقل قول‌ها می‌تواند به‌عنوان منبع الهام و انگیزه برای نوشتن خود شما باشد. با مطالعه سبک‌ها و تکنیک‌های نوشتن نویسندگان مورد علاقه خود، می‌توانید یاد بگیرید که این عناصر را در نوشتار خود بگنجانید و هنر خود را بهبود ببخشید. به‌طورکلی، نوشتن نقل قول از کتاب‌ها در یک دفترچه یا در تلفن همراه یا کامپیوتر شخصی یک تمرین ارزشمند برای هر کتابخوانی است که می‌خواهد درک خود از ادبیات را عمیق‌تر کند و مهارت‌های نوشتاری خود را بهبود ببخشد. https://basmo.app/save-organize-quotes-books/  متا: نوشتن نقل قول کتاب به شما این امکان را می‌دهد که به یادماندنی‌ترین و تاثیرگذارترین قسمت‌ها را از کتاب‌هایی که می‌خوانید ذخیره و حفظ کنید. 
بهترین کتاب های برنامه ریزی و مدیریت زمان | معرفی 11 کتاب
بهترین کتاب های برنامه ریزی و مدیریت زمان | معرفی 11 کتاب
مدیریت زمان و برنامه ریزی چیست؟ مدیریت زمان و برنامه‌ریزی مهارت‌های ضروری و لازم برای دستیابی به اهداف شخصی، حرفه‌ای و شغلی هستند. مدیریت زمان مؤثر به افراد اجازه می‌دهد تا وظایف را اولویت‌بندی کنند، بهره‌وری را به حداکثر برسانند و استرس را نیز کاهش دهند. از سوی دیگر، برنامه‌ریزی، نقشه راه روشنی برای حرکت در مسیر اهداف ما ایجاد کرده و به تعیین اولویت‌ها و اهداف واقعی کمک می‌کند. چگونه زمان را مدیریت کنیم؟ یکی از اصول اساسی مدیریت زمان، اولویت‌بندی است. به‌عنوان‌مثال، ماتریس آیزنهاور، وظایف را بر اساس ضرورت، فوریت و اهمیت آنها دسته‌بندی می‌کند و به افراد کمک می‌کند تا بر وری آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنند. یکی دیگر از جنبه‌های کلیدی مدیریت زمان، هدف‌گذاری است. ایجاد اهداف روشن، قابل‌اندازه‌گیری و دست‌یافتنی به ما انگیزه می‌دهد. در واقع بهتر است اهداف اصطلاحاً SMART باشند. SMART حروف ابتدایی پنج مشخصه مهم برای اهداف است. اسمارت یعنی: (Specific) مشخص، (Measurable) قابل اندازه‌گیری، (Attainable) قابل دستیابی، (Realistic) واقع‌گرایانه و (Timely) محدود به زمان باشد. مدیریت زمان همچنین مستلزم دیسیپلین یعنی نظم و انضباط شخصی و توانایی به‌حداقل‌رساندن حواس‌پرتی است. تکنیک‌هایی مانند تکنیک پومودورو که شامل کار در فواصل زمانی متمرکز و به دنبال آن استراحت‌های کوتاه‌مدت است، می‌تواند تمرکز و بهره‌وری را افزایش دهد. علاوه بر این، شناسایی و حذف فعالیت‌های اتلاف وقت، مانند استفاده بیش از حد از رسانه‌های اجتماعی، برای حفظ تمرکز بسیار مهم است.   مدیریت زمان و برنامه‌ریزی مسئله بسیار مهمی است که فقط در چشم افراد موفق و هدفمند نمود پیدا می‌کنند. برنامه‌ریزی برای کسانی مهم است که می‌دانند می‌خواهند آرزوهای خود را دنبال کنند و برای رسیدن به آنها باید افسار زندگی خود را در دست بگیرند. بهترین کتاب ها با موضوع مدیریت زمان و برنامه ریزی در متن زیر به معرفی کتاب‌هایی پرداختیم که به تدوین استراتژی‌های مربوط به مدیریت زمان و برنامه‌ریزی کمک زیادی خواهد کرد. برای آشنایی با بهترین کتاب‌های مدیرت زمان و برنامه‌ریزی با ما همراه باشید.   1- برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال: ردیابی گذشته، ساماندهی حال، طراحی آینده در ابتدا به توضیح چیستی بولت ژورنال می‌پردازیم. بولت ژورنال ابزاری کاربردی برای برنامه‌ریزی است که سبک برنامه‌ریزی سنتی را کاملاً تغییر داده است. بولت ژورنال ابزاری است که از چند ابزار دیگر تشکیل شده است. این بدان معناست که یک بولت ژورنال نه‌تنها یک دفتر برنامه‌ریزی است؛ بلکه دفتر خاطرات، شرح حال نویسی، لیست کارها و البته کتاب طراحی است. بولت ژورنال مجموعه لوازمی را که یک فرد برای مدیریت زمان، برنامه‌ریزی و بهبود زندگی خود به آن نیاز دارد را در خود جای داده است و هر کدام از این ابزارها کارایی خاص خود را دارند. مثلاً نوشتن شرح حال روزانه، ماهانه و هفتگی به ما کمک می‌کند تا خود را از نظر روحی و احساسی واپایش کنیم و بدانیم که در طول یک هفته با کدام یک از احساسات بیشتر از بقیه دست‌وپنجه نرم کرده‌ایم. با وجود آنکه بولت ژورنال‌های بسیاری در این دوران ساخته شده است؛ اما کتاب برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال: ردیابی گذشته، ساماندهی حال، طراحی آینده اثر رایدر کارول راه‌های ایجاد و طراحی یک پولت ژورنال شخصی‌سازی‌شده را به‌خوبی به شما آموزش می‌دهد. مطمئن باشید شما هم مثل خیلی از افراد موفق جامعه به بولت ژورنال احتیاج دارید. دست‌دست نکنید و کتاب برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال را تهیه کرده و هرچه سریع‌تر عادت برنامه‌ریزی را به روش علمی و درست را به زندگی خود اضافه کنید. این کتاب توسط زهرا نجاری در انتشارات کتاب کوله‌پشتی ترجمه شده و به چاپ رسیده است. در بخشی از کتاب برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال می‌خوانیم:  «وقتی انسان‌ها احساس می‌کنند که به مرگ نزدیک شده‌اند؛ با وضوح به گذشته خود نگاه می‌کنند و خیلی ساده می‌بینند که چه آرزوهایی به سرانجام نرسیده‌اند. بیشتر مردم حتی به نصف آرزوهایشان هم اهمیتی نمی‌دهند و در نهایت مجبورند در حالتی بمیرند که می‌دانند دلیل این ناکامی تصمیم‌هایی بوده است که خودشان گاهی گرفته و یا نگرفته‌اند. انتخاب در شکل‌های مختلفی وجود دارد. مثلاً انتخاب خوب، بد، بزرگ و کوچک، شاد یا انتخاب‌های سخت. ما می‌توانیم تصمیم‌های زندگی را با بی‌فکری بگیریم، یا آگاهانه آنها را انتخاب کنیم. اما اصلاً زندگی آگاهانه آنها را انتخاب کنیم. اما اصلاً زندگی آگاهانه داشتن به چه معنی است؟»   2- به انجام رساندن کارها کتاب به انجام رساندن کارها توسط انتشارات هاروارد بیزینس ریویو به چاپ رسیده است. این کتاب در مورد چیزهایی صحبت می‌کند که در جهت دزدیدن توجه شما و یا بهتر است بگوییم جلب توجه شما و منحرف‌کردنتان از کار اصلی فعالیت می‌کنند. این دلایل می‌توانند بیرونی و درونی باشند. به‌عنوان‌مثال یک حادثه از بیرون مثل یک صدای عجیب می‌تواند توجه شما را به خود جلب کند و یا تداعی یک خاطره درونی و احساسی مثل غم و شادی می‌تواند کاری کند که از کار خود دست بکشید. کتاب به انجام رساندن کارها، از وقفه‌ها، انباشته‌شدن کارها و اهداف نامشخص سخن به میان می‌آورد و یکی از بهترین کتاب‌های برنامه‌ریزی و مدیریت زمان است. کتاب به انجام رساندن کارها که از مجموعه مدیر 20 دقیقه‌ای هاروارد است توسط نرگس شفیعی ترجمه شده و در انتشارات آموخته به چاپ رسیده است. کتاب به انجام رساندن کارها راهنمای بسیار کامل، مختصر و مفید از شیوه برنامه‌ریزی و آشنایی با ملزومات آن است. در زیر متنی کوتاه از توصیه‌های کتاب به انجام رساندن کارها را می‌خوانیم:   «مشکل‌ترین و مهم‌ترین وظایف را در آغاز روز قرار دهید. چرا که در این زمان شاداب و پرانرژی هستند و هنوز دیگر ملزومات محیط کار وقفه‌ای در وظایفتان ایجاد نکرده است. اگر کارهای مشکل را ابتدا انجام دهید، حس دست‌یافتگی خواهید داشت و این شما را قادر می‌سازد که وظایف ساده‌تر را در کنار دیگر تعهدات روز خود انجام دهید»   3- کار عمیق کار عمیق یکی از بهترین کتاب‌ها برای افزایش توجه و تمرکز است. یکی از مهمترین راه‌های دستیابی به بهره‌وری و همچنین مدیریت زمان و برنامه‌ریزی، بهبود توانایی توجه و تمرکز است. باید بتوانید توجه و تمرکز خود را بهبود ببخشید و از آشفتگی ها و حواس‌پرتی ها رهایی یابید. هنگامی که بر روی کاری توجه می‌کنید و در آن عمیق می‌شوید، به بازدهی بالاتر میرسید، گذر زمان را کمتر حس می‌کنید و عمق یادگیری و خلاقیت شما نیز افزایش می یابد. همچنین زمان کمتری برای انجام آن کار صرف می‌شود. یعنی نه تنها بازدهی شما بالاتر می‌رود بلکه وقت کمتری از شما تلف می‌کند. نویسنده کتاب کار عمیق، کال نیوپورت معروف است که کتاب‌های خودیاری دیگری نیز به نگارش درآورده است. کتاب کار عمیق توسط انتشارات نشر نوین و میلکان ترجمه و چاپ شده است و ما در زیر، بخش کوتاهی از آن را می‌نویسیم: «ماشین‌های هوشمند پیچیده هستند و ماهر شدن در آنها دشوار است. بنابراین اگر می‌خواهید به گروهی از افراد بپیوندید که می‌توانند با این دستگاه‌ها خوب کار کنند، لازم است که توانیتان را برای کسب مهارت در کارهای سخت پرورش دهید و چون این فناوری‌ها به سرعت در حال تغییرند، این روند تسلط بر کارهای سخت پرورش دهید و چون این فناوری‌ها به سرعت در حال تغییرند، این روند تسلط بر کارهای سخت هرگز به پایان نمی‌رسد: باید بارها و بارها قادر به انجام سریع آن باشید»   4- کتاب اصل گرایی: جست‌وجوی قاعده مند بایسته ها آیا "نه گفتن" را بلد هستید؟ آیا می‌دانستید توانایی "نه گفتن" با توانایی برنامه‌ریزی، مدیریت زمان و اولویت بندی کارها ارتباطی مستقیم دارد؟ زیرا اگر بتوانید به کارها و فشار روانی اضافی که از طرف همکاران و دیگران به شما تحمیل می‌شود "نه" بگویید، می‌توانید بر روی کارهای خود متمرکز بمانید و وقت خود را ذخیره کنید. کتاب اصل گرایی کتابی درباره اولویت بندی کارهاست. در این کتاب شما می‌آموزید که چگونه وظایف روزمره خود را اولویت‌بندی کنید؟ چگونه به خواسته‌های نامعقول دیگران نه بگویید؟ چگونه برای برنامه‌ریزی در جهت اهداف خود اولویت بندی کنید. اصل گرایی به قلم گرگ مک کیون کتابی بسیار عالی و کاربردی برای همه افراد جامعه است. اگر می‌خواهید موفق شوید، نیاز دارید که یک سری از فنون و راه‌های موفقیت را یاد بگیرید و "نه گفتن" تنها یکی از آن راه هاست. اگر می‌خواهید که بتوانید بین کارها و وظایف خود، زندگی شخصی و خانوادگی تعادل ایجاد کنید اما به دلیل وجود کارهای بسیار زیاد این مسئله امکان پذیر نیست، بهتر است کتاب اصل گرایی را در فهرست کتاب‌های خواندنی و ضروری خود قرار دهید، زیرا کتاب اصل گرایی سرشار از نکات مهم و ضروری برای آموختن و آموزش چگونگی خوب زندگی کردن است.  کتاب اصل گرایی در انتشارات میلکان ترجمه شده است و در زیر بخشی از این کتاب را با همدیگر می‌خوانیم: «فقط زمانی که به خود اجازه می‌دهید از تلاش برای انجام همه کارها و بله گفتن به همه دست بردارید، آن موقع است که می‌توانید در انجام کارهایی که حقیقتا مهم اند بیشترین توانتان را بکار بگیرید. شما چطور؟ چندبار به درخواستی بله گفته‌اید بی آنکه درباره‌اش خوب فکر کنید؟ چندبار از پایبندی به انجام کاری متنفر شده‌اید و با خودتان فکر کرده‌اید: چرا این کار را قبول کردم؟ چندبار فقط برای راضی کردن افراد یا پرهیز از دردسر به آنها بله گفته‌اید؟ چندبار بله گفته‌اید فقط بخاطر اینکه بله گفتن به کارهای پیش‌فرض شما تبدیل شده است؟»   5- چهار هزار هفته: مدیریت زمان برای میراها زمان، چیزی فراتر از تصورات ما است. با زمان آشنا شوید و او را خوب بشناسید. آن‌وقت تحول زندگی‌تان آغاز می‌شود. کتاب چهار هزار هفته اثری از اولیور برکمن است که به موضوع چیستی زمان و مدیریت آن می‌پردازد. چهار هزار هفته میانگین زمانی است که هر انسانی در طول عمر خود وقت دارد تا آرزوهای خود را زندگی کند. درست است که عمر هر انسانی با انسان دیگر متفاوت است؛ اما اگر در نظر بگیریم که هر انسانی به طور میانگین هفتاد تا هشتاد سال عمر می‌کند، چیزی در حدود همان چهار هزار هفته می‌شود. کتاب چهار هزار هفته به شما می‌آموزد که چگونه در این برهه از تاریخ بتوانید برنامه‌ریزی کنید. اگرچه نام این کتاب کمی برای خود من نیز استرس‌زاست؛ اما محتوای کتاب می‌تواند راهکارهای خوبی برای مدیریت زمان ارائه دهد و اتفاقاً محتوایی کاملاً آرامش‌بخش و ضد استرس دارد. کتاب چهار هزار هفته با زبانی طنز می‌تواند حتی شیوه زندگی و نگرش شما را تغییر دهد. مدیریت زمان آن چیزی نیست که در ذهن شما وجود دارد و به معنای فقط نوشتن ساعت و بررسی آنها نیست؛ بلکه چیزی فراتر از آن است. مدیریت زمان مهارتی است که به‌صورت ذاتی وجود ندارد و باید آن را بیاموزید. نشر نوین و نشر میلکان دوتا از بهترین و معروف‌ترین نشرها هستند که کتاب چهار هزار هفته را منتشر کرده‌اند. در بخشی از کتاب چهار هزار هفته خواهیم خواند:  «زمان به‌قدری در تفکر ما ریشه دوانده است که فراموش کرده‌ایم شکل دیگری از تفکر هم شدنی است؛ ما به ماهیانی می‌مانیم که چون کاملاً توسط آب احاطه شده‌اند، نمی‌دانند آب چیست. بااین‌همه، لازم است که کمی به لحاظ ذهنی از مفهوم زمان فاصله بگیریم و آنگاه است که با منظره‌ای نسبتاً عجیب مواجه خواهیم شد. ما زمان را چیزی جدای از خود و دنیای اطرافمان تصور می‌کنیم»   6- بازی بلند مدت: تفکر بلند مدت در دنیایی کوتاه مدت حاضرید برای رسیدن به موفقیت بیشتر در کار و زندگی خود تلاشتان را بیشتر کنید؟ کتاب بازی بلند مدت که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های وال‌استریت است، این کتاب از ما می‌خواهد که از چرخه تکراری کارهای روزمره خارج شویم و نحوه برنامه‌ریزی برای اهدافمان را تغییر دهیم. شاید با خودتان بپرسید که چگونه می‌توان با خارج‌شدن از چرخه تکراری یک‌رشته از کارها به اهداف دست پیدا کرد؟ خارج‌شدن از چرخه کارهای تکراری به معنای انجام‌ندادن کارها نیست؛ بلکه به معنای هدفمند انجام‌دادن کارها با دوراندیشی و دقت است. ما باید برای زندگی خود معنایی بیابیم و شروطی تعیین کنیم و سپس سعی کنیم در جهت رسیدن به خواسته‌های خود به‌درستی حرکت کنیم. آیا تابه‌حال به معنای زندگی خود و آنچه که می‌خواهید عمیقاً فکر کرده‌اید؟ آیا دوست دارید در انتهای عمر، خود را چگونه بنگرید؟ آیا به خانواده و دوستان خود فکر کرده‌اید؟ برای رسیدن به اهداف بلندمدت باید از رضایتمندی کوتاه‌مدت دست کشید و شیوه تفکر خود و همچنین کار با تقویم و زمان را تغییر داد. مدیریت زمان و برنامه‌ریزی به‌هیچ‌وجه علم راحتی نیست و اگر می‌خواهید در آن موفق شوید باید آن را به‌درستی بیاموزید. کتاب بازی بلندمدت: تفکر بلندمدت در دنیایی کوتاه‌مدت به قلم دوری کلارک در انتشارات میلکان ترجمه و منتشر شده است. در بخشی از کتاب بازی بلندمدت می‌خوانیم:  «یک فرد معمولی هر روز کوهی از ناکارآمدی‌ها دارد؛ چیزهایی که با آنها کنار می‌آید و حتی متوجهشان هم نمی‌شود، چون به خودش اجازه داده تا جایی که لازم است کار کند. وقتی به خودت این اجازه را دادی که تا ساعت‌های طولانی و بی‌وقفه کارکنی، به این ناکارآمدی‌های کوچک سیستمی و راهبردی اجازه می‌دهی همه‌جا پیدایشان بشود.»   7- کتاب باهوش تر، سریع تر و بهتر: رمز و رازهای بهره وری در زندگی و کسب و کار نویسنده کتاب نام‌آشنایی دارد که در حوزه توسعه فردی و بهره‌وری انسان فعالیت‌های مفیدی انجام داده است. نویسنده کتاب باهوش تر، بهتر و سریع تر، چارلز داهیگ است که پیش از آن کتاب قدرت عادت او را نیز خوانده‌ایم. اما کتاب باهوش تر، سریع تر و بهتر چه موضوعی را مورد بررسی قرار می‌دهد؟ چارلز داهیگ می‌گوید که بارها از دیدن افرادی که بهره‌وری و بازدهی بسیار بالایی در زندگی خود دارند تعجب کرده است. کسانی که عموماً با زمان، هوش و تلاش محدود به بیشترین حد ممکن بازدهی خود می‌‌‌رسند. آیا چنین چیزی امکان‌پذیر است؟ جواب ما به این سؤال بله است. به نظر می‌آید کتاب باهوش تر، سریع تر و بهتر به بررسی جنبه‌های افزایش بهره‌وری و توانمندی مغز انسان پرداخته است و به ما می‌آموزد که چگونه بهترین برنامه‌ریزی و مدیریت زمان را داشته باشیم. در انتهای کتاب پیوستی وجود دارد که راهنمای عملی تمامی رهیافت‌های ذکر شده در کتاب است که نویسنده در زندگی شخصی خود آن‌ها را به کار گرفته است. یکی از مفاهیم جالب در این کتاب مفهوم "نیاز به سرانجام رسیدن" است که به معنای تمایل به داشتن قضاوتی محکم و همراه با اعتمادبه‌نفس درباره موضوعات، در مقابل گیج ماندن و ابهام داشتن است.  در بخشی از کتاب باهوش تر، سریع تر و بهتر خواهیم خواند:   «وقتی رضایت عاطفی ناشی از تصمیم‌گیری به سراغ شخص می‌آید، یعنی زمانی که انسان نیاز به حس سودمند بودن دارد تا بتواند آرامش کسب کند، به‌احتمال بیشتری ممکن است تصمیمات عجولانه بگیرد و کمتر احتمال دارد انتخاب نادرستی را از نو بازبینی کند. تیمی از محققان در سال 2003 در مقاله‌ای در مجله روان‌شناسی سیاسی چنین نوشتند: نیاز به سرانجام رسیدن منجر به تمایل بیش از حد به قضاوت‌کردن می‌شود. این مسئله منجر به بسته‌شدن ذهن، قدرت‌طلبی و گرایش به درگیری به‌جای همکاری می‌شود.»   8- مدیریت زمان (مارک منچینی) در جهان امروز که تکنولوژی و مدرنیته به زندگی ما هجوم آورده است، با دغدغه‌های جدیدی در رابطه با مدیریت زمان روبه‌رو شده‌ایم، دغدغه‌هایی که اجداد ما یا نداشته‌اند و یا سبک زندگی به‌گونه‌ای بوده است که مدیریت زمان و برنامه‌ریزی به‌راحتی امکان‌پذیر بوده است و جریان زندگی، بدون حجم بالای فشار روانی و احساس زمان کم به بهترین حالت خود بهره‌وری داشت و ثمره بخش بود. اما در جهان امروز با وجود دستگاه‌های دیجیتالی، بشر درگیر پیچیدگی‌های عجیبی در مدیریت زمان شده است. ممکن است کتاب‌های زیادی در رابطه با مدیرت زمان خوانده باشید؛ اما کتاب مدیریت زمان اثر مارک منچینی راهکارهایی سازنده و کارآمدی را در جهان مدرن و دیجیتالی به شما ارائه می‌دهد.  توصیه و راهکارهای کتاب مدیریت زمان که در انتشارات شکیب به چاپ رسیده است، بسیار کارآمد است و جنبه‌های گوناگونی از دغدغه‌های جوان نسل امروز در مورد مدیریت زمان و برنامه‌ریزی را پاسخ می‌دهد. مطالب و راهکارهای ذکر شده در کتاب مدیریت زمان هم در محیط کار و هم در زندگی شخصی بسیار کارآمد است و می‌تواند به زندگی و ذهن شما نظم و آرامش ببخشد. این کتاب توسط موسی زمان زاده دربان و مریم زیباکلام ترجمه شده است. در زیر بخشی جذاب از کتاب مدیریت زمان را با شما به اشتراک گذاشته‌ایم:  «از این بابت مطمئن باشید که هر یک از ما منحصربه‌فرد هستیم. ما متفاوت یاد می‌گیریم، متفاوت کار می‌کنیم و به‌کارگیری مجموعه روش‌های مختلف به موفقیت می‌رسیم. به‌ندرت یک راه درست یا غلط برای سازماندهی زندگی افراد وجود دارد. آنچه مهم است رسیدن به نتیجه است. راه‌های زیادی وجود دارد که باعث پیشرفت شما در روش‌هایی که هم اکنون به کار می‌برید، می‌شود. شما ممکن است که روش‌های کاملاً جدیدی را به کار ببرید تا زندگی و کارتان به‌مراتب آسان، پربار و به‌دور از استرس شود.»   امیدوارم این کتاب پیشنهادهای کارآمدی را برای موفقیت در مدیریت زمان و نیل به اهدافتان معرفی کند.   9- مدیریت زمان (برایان تریسی) در طول تاریخ بشر، بارها این سؤال برای گونه انسان ایجاد شده است که "چگونه خوشبخت باشیم؟". فروید معتقد است که انسان بر اصل لذت سوار است؛ یعنی خوشبختی را در رسیدن به لذت جست‌وجو می‌کند. در نتیجه همه ما به دنبال خوشبختی هستیم و می‌خواهیم هر آن چیزی که در جهان به ما حس خوشبختی می‌دهد را تجربه کنیم. گاهی سفر، پول، شغل خوب، ارتباطات اجتماعی و.... همه‌وهمه می‌تواند برای هر انسانی نمادی از موفقیت و خوشبختی باشد. ما برای تنظیم و مدیریت تمام چیزهایی که به ما حس خوشبختی و لذت می‌دهد نیازمند مدیریت زمان و برنامه‌ریزی هستیم. به‌طورکلی ما برای اهدافمان باید بتوانیم زمان خود را مدیریت کنیم و بدانیم در طول 24 ساعت روز چگونه وقت خود را می‌گذرانیم. کتاب مدیریت زمان اثر برایان تریسی با ارائه راه‌حل‌های فوری و کارآمد به راهکارهایی برای مدیریت زمان و افزایش بهره‌وری شما کمک می‌کند. کتاب مدیریت زمان حاصل بیش از 25 سال تحقیق و پژوهش در زمینه مدیریت، کارآمدی و توسعه فردی است. کتاب مدیریت زمان از برایان تریسی پیشنهاد پاتوق کتاب برای رسیدن به دانشی نسبتاً پایه از مدیریت زمان و برنامه‌ریزی است. در این جا بخشی از کتاب را با شما به اشتراک می‌گذاریم: «نقطه آغاز برتری در مدیریت زمان میل و اراده است، تقریباً همه مردم احساس می‌کنند مهارت‌هایشان در زمینه مدیریت زمان می‌تواند بهتر از دیگران باشد. بسیاری از افراد بارهاوبارها تصمیم می‌گیرند که با متمرکزکردن و تعیین اولویت‌های بهتر و غلبه بر تعویق، در مدیریت زمان به جدیت برسند. گاهی تصمیم می‌گیرند در قبال مدیریت زمان جدی باشند؛ اما متأسفانه " جاده جهنم با نیت‌های خوب سنگ‌فرش شده است". با تمرین آنچه در این کتاب می‌آموزید هر روز حداقل دو ساعت پربار اضافه خواهید داشت. فکر کنید! اگر روزی دو ساعت کاری اضافه داشته باشید، چه کارهایی را می‌توانید انجام دهید؟ چه پروژه‌هایی را می‌توانید شروع کرده و به پایان برسانید؟ چه کتاب‌هایی را می‌توانید بنویسید و به چاپ برسانید؟ چه چیزهایی را می‌توانید یاد بگیرید و در آن مهارت یابید؟»   10- کتاب قانون 20/80 قانون 20/80 همان قانون پارتو است که امروزه در عرصه اقتصاد نیز بسیار وارد شده است. قانون پارتو می‌گوید که علت‌های یک مسئله بیست درصد آن را تشکیل می‌دهند و هشتاد درصد اثرات آن مسئله است. یعنی در واقع تعداد محدودی از علت‌ها، ورودی‌ها یا تلاش‌ها معمولاً به اکثریت نتایج، خروجی‌ها و دستاوردها منجر می‌شود و این مسئله نوعی عدم توازن نظام‌مند و قابل پیش‌بینی را نشان می‌دهد. کتاب قانون بیست هشتاد یا هشتاد بیست کتاب بسیار جالبی است که خواندنش خالی از لطف نیست. این قانون به برنامه‌ریزی و مدیریت زمان شما می‌تواند بسیار کمک کند. کتاب قانون بیست هشتاد توسط ریچارد کخ نوشته شده است و در مورد راز دستیابی به چیزهای بیشتر با تلاش کمتر است. در بخشی از کتاب قانون 20/80 می‌خوانیم:  «قانون نهفته در قانون 20/80 در سال 1890 یعنی دقیقاً 100 سال پیش، توسط یک اقتصاددان ایتالیایی به نام "ویلفردو پارتو" کشف شد. از آن زمان تاکنون یافته‌های او نام‌های بسیاری به خود گرفته است؛ از جمله قانون پارتو. قانون پارتو، قاعده هشتاد بیست، قانون کمترین تلاش و قانون عدم توازن است. پارتو دریافت که بیشتر درآمد و ثروت در نمونه‌های او نصیب اقلیت مردم می‌شود.»   11- پنج دقیقه دیسیپلین کلمه دیسیپلین همیشه یادآور نوعی نظم و کلاس شخصی است. اما دیسیپلین واقعاً به چه معنا است؟ دیسیپلین از نوعی اراده و انضباط شخصی می‌آید و با هرج‌ومرج در تضاد است. دیسیپلین به شما چارچوب و ساختاری می‌دهد که زندگی شما را رو به جلو خواهد برد. اگر می‌خواهید بدانید که چگونه افراد موفق به خواسته‌های خود می‌رسند باید بگوییم که آنها دیسیپلین خاص خود را دارند؛ یعنی حتی اگر توان و انرژی انجام یک کار را ندارند؛ اما آن کار پله‌ای برای پیشرفتشان است که باید در آن روز طی نمایند، حتماً آن کار را انجام خواهند داد حتی اگر خسته و کم‌انرژی باشند. دیسیپلین حد اعلای مدیریت زمان و برنامه‌ریزی است. دیسیپلین توانایی نه گفتن به تمام چیزهایی است که می‌خواهد ما را خسته و گوشه‌نشین کند. دیسیپلین رهایی از هرج‌ومرج است. کتاب پنج دقیقه دیسیپلین به قلم دکتر کریستن لی کتابی است که همه افراد باید آن را بخوانند. در بخشی از کتاب پنج دقیقه دیسیپلین خواهیم خواند:  «از نظر من نظم و انضباط شخصی به معنای توانایی هماهنگی ذهن، بدن، احساسات و اعمال من است. انضباط شخصی وسیله اصلی و راز دستیابی به موفقیت در همه زمینه‌ها و عرصه‌ها است. طی 20 سال گذشته من به دیگران کمک کرده‌ام که تحول مشابهی داشته باشند. من به‌عنوان روان‌شناس و کوچ تعلل و اهمال‌کاری به‌صورت آنلاین کار می‌کردم و به افراد یاد دادم که چگونه با انتخاب و اقدام می‌توانیم به آرزوهای خود دست یابیم» به قلم "مهدیه فرجی"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
آشنایی با بهترین سفرنامه های ایرانی
آشنایی با بهترین سفرنامه های ایرانی
امروزه برای سفر کردن راه‌های متنوعی وجود دارد و یکی از آن‌ها هم خواندن سفرنامه است. سفرنامه‌ها می‌توانند به درد عده‌ی زیادی از مردم بخورند. می‌خواهید به یک جای جدید سفر کنید اما نمی‌دانید کجا؟ سفرنامه بخوانید. محل سفرتان را انتخاب کرده‌اید ولی می‌خواهید پیش از سفر اطلاعات بیشتری راجع‌ به آن کسب کنید؟ سفرنامه بخوانید. وقت و حوصله و پول برای سفر کردن ندارید؟ سفرنامه بخوانید. خواندن سفرنامه به چه دردی می‌خورد؟ سفرنامه‌ها از قدیم‌الایام، راهی برای آشنایی با جاهای ناشناخته و بیشتر یاد گرفتن درباره مکان‌های آشنا بوده‌اند. مثل ماشینی که می‌توانید سوارش شوید و همان‌طور که در شهر کویری‌تان نشسته‌اید، به سواحل خوش‌آب‌وهوای جهان سفر کنید و نسیم دریا را روی پوستتان حس کنید، یا مثلا میان جنگل‌های تاریک و پردرخت قدم بزنید. می‌توانید زندگی آدم‌های غریبه در کشورهای غریبه را تماشا کنید و غذاهایشان را بچشید و در پارک‌هایشان قدم بزنید. البته که همیشه گفته‌اند شنیدن کی بود مانند دیدن؛ ولی خواندن بحثش کلا جداست و گاهی حتی از دیدن هم جلو می‌زند. در طی تاریخ، سفرنامه‌ها باعث تغییرات زیادی در نوع اداره‌ی کشورهایی مانند ایران شده‌اند و نمی‌شود تاثیر آن‌ها را روی جنبه‌های مختلف زندگی مردم، نادیده گرفت. سفرنامه‌هایی که آدم‌ها از سفرهای خارجشان می‌نوشتند و افراد را به فکر می‌انداخت که پس چرا کشور ما فلان است و بیسار نیست، یا سفرنامه‌هایی که از شهرهای داخلی نوشته می‌شدند و اوضاع زندگی اقوام و افراد مختلف در سراسر کشور را به سمع و نظر پایتخت‌نشینان می‌رساندند. یا سفرنامه‌هایی که برخی مستشرقان از کشورهای ما نوشته‌اند و حالا با کنار هم گذاشتن مشاهدات آن‌ها و اطلاعات خودمان، می‌توانیم تصویر بهتری از گذشته‌ی خودمان رسم کنیم. حتی به عنوان یک انسان سفرگریز، می‌توانم همین‌طور در ستایش سفرنامه‌ها بگویم و بگویم. البته که باید در نظر داشت خود این سفرنامه‌ها هم انواع مختلفی دارند؛ داخلی یا خارجی و با سبک‌های نوشتار مختلف و... من تلاش کرده‌ام چند تا از بهترین سفرنامه‌های ایرانی (یعنی نوشته‌شده توسط نویسنده‌های ایرانی) با ویژگی‌های متنوع را گرد‌آوری کنم و این‌جا درباره هرکدام چند خطی بنویسم. این شما و این هم فهرست ده‌گانه‌ای از بهترین سفرنامه‌های ایرانی، بدون هیچ ترتیب مشخصی. فهرست بهترین سفرنامه های ایرانی 1- آنجا که باد کوبد: سفرنامه و عکس های باکو به همراه سفرنامه دوما در محرم قفقاز آنجا که باد کوبد، برای من علاوه بر فهرست بهترین سفرنامه‌های ایرانی، در فهرست متفاوت‌ترین سفرنامه‌های ایرانی هم قرار می‌گیرد. البته که شاید خوانندگان این مطلب، نظر دیگری داشته باشند. متفاوت را از آن جهت می‌گویم که در آنجا که باد کوبد، قصد نویسنده فقط سفر به یک کشور و شناخت بهتر آن نبوده، بلکه معصومه صفایی‌راد عمدا قصد می‌کند در ایام محرم به آذربایجان و باکو سفر کند و نگاهی به رسم و رسوم خاص این روزهای خاص بیندازد که به سفرنامه‌ی او، یک چاشنی آیینی هم اضافه کرده.  نویسنده‌ی کتاب آنجا که باد کوبد، به کشوری سفر کرده که نه‌تنها در همسایگی ماست، بلکه زمانی جزء کشور ما بوده. در طی این سفرنامه، هم نویسنده و هم خواننده گه‌گاه از خود می‌پرسند که «اگر هنوز هم ما همه یک کشور بودیم، چه اتفاقی می‌افتاد؟» که سوال جالبی هم هست. همان‌طور که در کوچه و پس‌کوچه‌های باکو قدم می‌زنیم و مسجدهای مختلف را می‌بینیم و از وسط بازار گذر می‌کنیم، نمی‌توانیم جلوی خودمان را بگیریم و مدام هردو کشور را باهم مقایسه می‌کنیم. جالب است که دو کشور در عین شباهت‌های زیاد دینی، فرهنگی و اجتماعی که باهم دارند، تا چه حد متفاوت هستند. یک چیزی که در حین خواندن آنجا که باد کوبد توجه من را جلب کرد، این بود که این سفر چه‌قدر ساده به نظر می‌رسد! یک دختر جوان در یک تصمیم سریع باروبندیلش را جمع می‌کند و می‌کوبد و تا باکو می‌رود تا ببیند که دهه‌ی اول محرم خارج از ایران چه حال و هوایی دارد. باعث شد خودم هم به این فکر بیفتم که کم‌کم وسیله‌هایم را جمع کنم و به یک طرفی سفر کنم، مخصوصا که نویسنده درباره خیلی از فوت‌های کوزه‌گری سفر کردن هم صحبت کرده بود که من پیش از این اصلا ازشان خبر نداشتم. نویسنده در خلال روایت سفر خودش، قطعه‌هایی از سفرنامه‌های دوران قاجار هم آورده که لطف خواندن آنجا که باد کوبد را بیشتر کرده‌اند. جالب است که گاهی نظر آدم‌هایی که سال‌ها پیش از ایران به آذربایجان رفته‌اند درست مشابه نظر نویسنده است و گاهی کاملا متفاوت. موقع خواندن آنجا که باد کوبد، به یک سفرنامه‌ی کوتاه دیگر هم بر می‌خوریم که نظر خیلی خواننده‌ها را به خودش جلب می‌کند: مشاهدات الکساندر دوما (بله، همان نویسنده معروف) از مراسم عزاداری محرم در قفقاز! نکته‌ی جالب دیگری که درباره این سفرنامه وجود دارد، این است که به سبب نزدیکی و همسایگی، هم آذربایجانی‌های زیادی هستند که در طی داستان خاطره‌ی سفرشان به ایران را می‌شنویم و هم نظر آن‌ها درباره ایرانی‌هایی که به کشور آن‌ها سفر کرده‌اند. روال هم همین است، گاهی خجالت می‌کشیم و گاهی مفتخر می‌شویم. بخشی از کتاب آنجا که باد کوبد: لحظه‌ی عبور از مرز داشتم به اسکار وایلد فکر می‌کردم که موقع ورود به آمریکا از او پرسیدند چیزی برای اعتراف داری و او گفت نبوغم! سرخوش به جواب وایلد بودم که خانم پلیس مامور مرز که چشمانش نشان می‌داد این موقع شب بدخوابش کرده‌ایم، نگاهی به سر و وضع من کرد و گفت: - نه‌یه آذربایجانا گلیرسن؟ می‌گه برای چی به آذربایجان سفر می‌کنی؟ انتظار سوال درباره نبوغم را داشتم ولی این یکی را نه! مگر بقیه برای چی سفر می‌کردند؟ سر برگرداندم و به بقیه اتوبوس نگاه کردم. چند قدم پیش که مهر خروج از ایران به پاسپورت‌شان نشسته بود، طبق آیینی نانوشته سریع تغییر شکل و لباس داده بودند که هدف سفر را برای خانم پلیس روشن می‌کرد! برای من اما گویا ناخوانا بود و مخدوش. تنها چیزی که آن لحظه به ذهن و زبانم رسید، این بود: - برای دیدن دوستم. 2- جانستان کابلستان: روایت سفر به افغانستان حالا که حرف از سفر به کشورهای همسایه شد، گفتم زمان خوبی‌ست که به یکی دیگر از بهترین سفرنامه‌های ایرانی اشاره کنم: جانستان کابلستان از رضا امیرخانی. همان‌طور که احتمالا حدس زده‌اید، امیرخانی در این کتاب از سفرش به افغانستان نوشته. جانستان کابلستان در وهله‌ی اول، اکثر تصورات من از سفر و آن هم سفر خارجه را با خاک یکسان کرد. یعنی آدم تصور می‌کند برای همچین سفری، لازم است از چند هفته قبل برنامه‌ریزی شود و مسیرها مشخص شود و پول‌ها تبدیل شود و خلاصه هر کار دیگری که برای سفر لازم است. اما آقای امیرخانی طی یک اقدام شبه‌انتحاری، ناگهان دست اهل و عیال را می‌گیرند و سفر مشهد و زیارت امام رضا (ع) را تبدیل می‌کنند به سفر هرات و مزار شریف و کابل.  افغانستان هم کشور دیگری‌است که تا مدتی قبل بخشی از ایران بوده و باز هم درگیری‌های ذهنی مشابهی با آذربایجان را به ذهن آدم می‌آورد. کشوری که مردمش گاه دغدغه‌هایی دارند خیلی شبیه ایرانی‌ها و تاریخی دیرینه دارند که ماجراهایش را همه باهم از سر گذرانده‌اند. البته که جانستان کابلستان در سال 1388 نوشته شده و قطعا افغانستان امروز با افغانستان آن روز تفاوت‌هایی دارد، اما به هر حال خواندن این کتاب لطف خاص خودش را دارد. بیشتر از این جهت عرض می‌کنم که خیلی کلیشه‌های ذهنی‌ای که ما از این کشور و مردمش داریم را درهم می‌شکند و بر بعضی از آن‌ها هم مهر تایید می‌زند.  فکر می‌کنم نوشتن و خواندن سفرنامه‌ها در بعضی موقعیت‌ها، حائز اهمیت بیشتری می‌شود؛ مثلا در موقعیتی که کشور مقصد همسایه و هم‌زبان ماست که خیلی‌ها از ترس جانشان، جرئت سفر به آن را ندارند.  گفتم هم‌زبان... زبان -یا بهتر بگویم، گویش- شیرین مردم افغانستان عنصر دیگری است که در جانستان کابلستان ردپای پررنگی از خود به جا می‌گذارد و احتمالا خواننده هم همچون نویسنده، نزدیک آخرهای کتاب کم‌کم فارسی را به سبک و سیاق افغانستانی‌ها صحبت می‌کند.  لازم است اشاره کنم که جانستان افغانستان، تنها یک سفرنامه نیست. نویسنده که در این سفر با دانشگاهیان و صاحب‌نظران هم گفت‌وگوهایی دارد، در بین روایت ماجراهای سفرش مدام به شرایط اجتماعی و سیاسی کشور مبدا و مقصد هم گریز می‌زند. حتی در پایان کتاب، بخشی وجود دارد به نام انتخاباتیات که درباره اوضاع ایران و برخی همسایگانش در همان سال سفر است؛ کشورهایی که همزمان درگیر انتخابات‌های خودشان بوده‌اند. خلاصه که اگر این موضوعات موردعلاقه‌ی شماست، شانس بهتان رو کرده و می‌توانید در جانستان کابلستان بخوانید و لذتش را ببرید. اگر هم موضوع موردعلاقه‌تان نیست، ایضا اشکالی ندارد. می‌توانید کتاب را بخوانید و بی‌خیال ضمیمه‌ی انتخابیات آن بشوید. بخشی از کتاب جانستان کابلستان: هربار وقتی از سفری به ایران برمی‌گردم، دوست دارم سر فروبیافکنم و بر خاک سرزمین‌م بوسه‌ای بیافشانم. این اولین بار بود که چنین حسی نداشتم. برعکس، پاره‌ای از تن‌م را جا گذاشته بودم پشت خطوط مرزی، خطوط بی‌راه و بی‌روح مرزی. خطوط «مید این بریطانیای کبیر»! پاره‌ای از نگاه من، مانده بود در نگاه دختر هشت ماهه... بلاکش هندوکش... 3- استامبولی: نوشته ها و عکس های سفر به استانبول به نظرم الان وقت خوبی برای اشاره به استامبولی است. استامبولی نه‌تنها یکی از بهترین سفرنامه‌های ایرانی است، بلکه نویسنده‌اش، منصور ضابطیان هم یکی از بهترین سفرنامه‌نویس‌های ایرانی است. ضابطیان در کتاب استامبولی، ماجرای سفرش به ترکیه را نوشته. ترکیه یکی از اولین مقصدهای سفر خارجی ایرانیان است و آدم با خودش فکر می‌کند که اصلا مگر خواندن درباره‌اش چه‌قدر می‌تواند جذاب باشد؟ ولی به نظرم آدم با خواندن این کتاب، به خوبی تفاوت یک توریست معمولی و یک مسافر حرفه‌ای را متوجه می‌شود. نویسنده در این سفرنامه، به جاهایی سر می‌زند و کارهایی می‌کند که وقتی من نوعی خودم را به جایش می‌گذارم، فکر نمی‌کنم به ذهنم می‌رسید انجام بدهم. اگر با دقت بخوانیم، این‌جا هم به برخی فوت‌های کوزه‌گری سفر کردن بر می‌خوریم که خوب است برای سفرهای خودمان به یاد بسپاریم. همان‌طور که گفتم، سفرنامه‌ها انواع مختلفی دارند. مثلا در بعضی از بهترین سفرنامه‌های ایرانی و غیر ایرانی (که در ادامه این مطلب بیشتر به آن‌ها خواهم پرداخت) ما با آدم‌هایی طرفیم که می‌روند یک شهری یا یک مکانی را می‌بینند و از در و دیوارش یادداشت برمی‌دارند و ته و توی موزه‌هایش را هم درمی‌آورند. قطعا که آن دسته از سفرنامه‌ها هم در جای خود خوب هستند و اطلاعات زیادی به خواننده می‌دهند، ولی به نظر من یکی از ویژگی‌های خوب و جالب سفرنامه‌های ضابطیان، از جمله همین استامبولی، مراوده و ارتباط برقرار کردن با مردم محلی است. همان‌طور که خودش هم یک جای این کتاب می‌گوید: "تصویر شهرها بدون دانستن از زندگی مردمانش تصوری ناقص است. شهرها را فقط خیابان‌ها و ساختمان‌ها تشکیل نمی‌دهند. شهر فقط پل و موزه و کافه نیست. شهر از نبض آدم‌هاست که جان می‌گیرد. برای شنیدن شهرها باید صدای مردمش را شنید. برای دیدن شهرها باید چشم دوخت در عمق نگاه آدم‌هایش و نمی‌شود شهرها را فهمید، بدون آنکه با مردمانش معاشرت کرد" خلاصه که خواندن استامبولی، برای هرکسی آورده‌ای دارد؛ چه تا به حال پایش به استانبول رسیده باشد و چه نه. به نظر من حتی شخصی که ساکن خود استانبول باشد هم می‌تواند نکات جالب‌توجهی را در این کتاب پیدا کند و از آن لذت ببرد. بخشی از -مقدمه‌ی- کتاب استامبولی: من یک کتاب به استانبول بدهکار بودم. استانبول نخستین شهری بود که مرا با جهانی فراتر از سرزمین خودم آشنا کرد و به زندگی امروزم، که با سفر معنا می‌شود، جان بخشید. استانبول در بیست‌وهفت‌سالگی‌ام مرا به خود فراخواند و نشانم داد که جهان شکل دیگری است. از آن سال‌ها تا این سفر بارها و بارها به استانبول سفر کردم اما هیچ‌وقت سفرم آن‌قدر طولانی یا آن‌قدر با فراغ بال نبود که بتوانم کتابی درباره‌ی آن بنویسم. اگر نگویم استانبول عجیب‌ترین شهری است که در زندگی‌ام دیده‌ام، دست‌کم می‌توانم ادعا کنم که یکی از عجیب‌ترین شهرهایی است که به آن سفر کرده‌ام. شهری بینابین سنتی چندهزارساله و مدرنیسمی اغراق‌شده که گاهی در اروپای غربی هم نمی‌شود نمونه‌اش را دید. 4- چادر کردیم رفتیم تماشا: سفرنامه عالیه خانم شیرازی حیف است که در فهرست بهترین سفرنامه‌های ایرانی، به چادر کردیم رفتیم تماشا اشاره نشود. در این کتاب ما سفرنامه را نه تنها از زبان فردی که در زمان قاجار زندگی می‌کرده، بلکه از زبان یک زن می‌شنویم که در نوع خودش می‌توان گفت کم‌سابقه است. امروزه خانم‌های نویسنده قهار زیادی در جامعه ما وجود دارند، ولی در آن زمان، قطعا این‌طور نبوده. در کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا که خودش جلد اول از مجموعه‌ی سفرنامه‌های قدیمی زنان است، ما داستان سفر عالیه خانم شیرازی را می‌خوانیم. این سفر طولانی و پرفراز و نشیب، از کرمان شروع شده، سپس به بمبئی و در آخر هم به شهرهای زیارتی عربستان و عراق ختم می‌شود. اگر کمی دقت کنیم، می‌بینیم که در ادبیات قبل از مشروطه‌ی ایران خیلی خبری از زن‌ها نیست و اساسا کسی به آن‌ها اهمیت خاصی نمی‌دهد. به نظر من یکی از نقاط قوت کتاب‌هایی همچون چادر کردیم رفتیم تماشا، این است که چراغ‌قوه را برداشته‌اند و نورش را انداخته‌اند روی زندگی کسانی که مدت‌ها به آن‌ها بی‌توجهی شده. حالا این‌که سفرنامه هم هست و به زبان خود فرد نوشته شده هم که دیگر می‌شود نور علی نور! البته که باید در نظر داشت عالیه خانم یک زن عوام ساده نبوده و حتی بعد از همین سفر مذکوره در این کتاب، مدتی را هم در دربار ناصری سپری کرده است. اما به هر حال خواندن ماجراهای سفر چنین زن جسوری، می‌تواند جالب باشد.  نویسنده‌ی این سفرنامه‌ هم در خلال روایت ماجراهای سفر، به نکات و روزمرگی‌هایی اشاره کرده است که شمایی از جامعه‌ی آن روز ایران و مناسبات سیاسی و اجتماعی آن به ما می‌دهد. زبان کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا، طبعا صد درصد مطابق با فارسی معیار امروز ما نیست، اما به گونه‌ای هم نیست که کتاب را سخت‌خوان کرده باشد یا آن را از دایره درک مخاطب امروزی خارج کرده باشد. پس به نظرم با خیال راحت بخوانیدش و به هرکسی که دوست داشتید هم پیشنهادش بدهید.  بخشی از کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا: صبح پنج‌شنبه الحمدلله راه پیدا شد. از جده بلدی آمد و کشتی را از میان کوه‌ها رد کردند. دو سال قبل از این کشتی به کوه خورده بود، غرق شده بود. دکل‌هایش از آب بیرون بود. تا این‌که الحمدلله رسیدیم به جده. بکاره آوردند، نشستیم در بکاره، آمدیم کناره‌ی دریا. جمعیت زیادی از عثمانی و غیرهو فرنگی بودند. ما اسیرها را آوردند توی دروازه نگاه داشتند. یک طرف صندلی‌ها، نیمکت‌ها گذارده‌اند. همه عثمانی‌ها نشسته‌اند، تذکره می‌گیرند، می‌دهند. یک طرف مزغانچی‌ها نشسته‌اند با طبل و مزغان. سربازها دور تا دور ایستاده‌اند. به خاطرم آمد عیال حضرت سیدالشهدا (ع). الهی بمریم برای دل‌شان که چه‌قدر سخت برای ایشان گذشته. خلاصه تذکره به ما دادند، مرخص فرمودند. چند قدمی آمدیم باز جلوی ما را گرفتند. تذکره‌ها را گرفتند، گوشه آن‌ها را پاره کردند، باز دادند به ما، گفتند بروید. شخصی جلوی ما افتاد، ما را برد منزل خودش. خانه‌های آن‌‌جا هم مثل خانه‌های بمبئی همه چوبی. بازارها همه مثل بازارهای بمبئی. 5- سن پترزبورگ موزیکانچی دارد: سن پترزبورگ به روایت مسافران دوره قاجار فکر می‌کنم زمان مناسبی باشد برای اشاره کردن به یکی دیگر از بهترین سفرنامه‌های ایرانی، یعنی سن پترزبورگ موزیکانچی دارد. این سفرنامه هم مربوط است به مشاهدات مسافران زمان قاجار و بخشی است از مجموعه‌ی تماشای شهر. در کتاب سن پترزبورگ موزیکانچی دارد، ما سفرنامه‌های متعددی می‌خوانیم از افرادی که در زمان قاجار به روسیه و سن پترزبورگ سفر کرده‌اند. دو سفرنامه‌ی شخص شخیص ناصرالدین‌شاه از دو سفرش به این شهر و دیار دوست و تقریبا همسایه، در کتاب سن پترزبورگ موزیکانچی دارد یافت می‌شود. از آن‌جایی که اکثر مسافرانِ نویسنده‌ی این سفرنامه‌ها افراد درباری هستند، ما می‌توانیم سرکی به زندگی خاندان سلطنتی هر دو کشور بیندازیم و هم بفهمیم که دربار ایران چه‌طور سفر می‌کرده‌اند و هم این‌که روس‌ها چه‌طور از آن‌ها استقبال می‌کرده‌اند. می‌توانیم سری هم به درون کاخ آرمیتاژ و انواع موزه‌های مشهور روسیه بیندازیم و خلاصه از این نظر، سرمان گرم است. نکته‌ای که درباره‌ی کتاب استامبولیِ منصور ضابطیان و ارتباط او با مردم شهر گفتم را به یاد دارید؟ خب، این همان چیزی است که در این کتاب نمی‌گویم اصلا نیست، ولی کم‌تر مشاهده می‌شود. بیشتر مسافران کتاب سن‌پترزبورگ موزیکانچی دارد، از مناسبات دربار و ساختمان‌ها و اشیای قیمتی درون موزه‌ها صحبت می‌کنند و از حال و احوال خاندان سلطنتی روسیه و نمایش‌های باشکوه و جذابی که اشراف روسیه تماشا می‌کنند. البته که ما اطلاعاتی درباره آب‌وهوا هم به دست می‌آوریم و گاهی که از بین شهرهای مختلف عبور می‌کنند، گریزی هم به زندگی مردم و شرایط سیاسی‌ و اجتماعی روسیه‌ی آن زمان زده می‌شود، ولی قطعا نمی‌شود از سفرنامه‌های این کتاب انتظار گفت‌وگو با مردم محلی و چیزهایی از این دست را داشت. با در نظر گرفتن زمان نگارش سفرنامه‌ها و خود افراد نویسنده، چیز عجیبی هم نیست و اتفاقا خیلی خواننده‌ها این نوع سفرنامه را ترجیح می‌دهند. در این کتاب‌ تلاش شده حتی‌الامکان لحن و سبک نوشتار نویسنده‌ی اصلی حفظ شود، اما در عین حال نشانه‌گذاری و پاراگراف‌بندی آن به گونه‌ای باشد که مخاطب امروزی بتواند با راحتی بیشتری متن را دنبال کند. برای تک‌>توک واژگانی که ممکن است در فارسی امروز متروک شده باشند هم واژه‌نامه‌ای در انتهای کتاب وجود دارد. خواندن نثر دوره‌ی قاجار ممکن است برای برخی خوانندگان قدری سخت‌تر باشد، اما در عین حال جذابیت‌های خودش را هم دارد که زمان و انرژی صرف‌شده‌ی مضاعف را جبران می‌کند. بخشی از سفرنامه‌ی ناصرالدین‌شاه، «بازی بی‌مزه‌ی طولانی»: خلاصه رفتیم به تماشای ارمیتاژ، رئیس آنجا که اسمش کیدیانوف و هم رئیس تماشاخانه‌ها و مرد پیری‌ست حضور داشت، یکی یکی اسباب‌ها را نشان می‌داد. اتاق‌هایی که پرده‌های صورتی و مجسمه‌های مرمر و حوض‌های بزرگ و کوچک از سنگ‌های قیمتی سیبری و غیره داشت و اغلب ستون‌ها یکپارچه‌ی سنگ قطور بلند که از سنگ‌های ممالک فنلاند است، میزهایی که از سنگ‌های الوان خاتم‌سازی شده، میزها و گلدان‌های ملخیت که سنگ سیبری است، انواع چیزهای عجیب و غریب باتماشا، به خصوص اشکال مجسمه مرمر به هیئت‌های مختلفه از زن و مرد و بچه‌ی ایستاده و خوابیده ساخته بودند که شخص حیرت می‌کرد. یک زن بزرگ ایستاده‌ی بسیار خوشگل بود که شخص می‌توانست سه روز نشسته، آن را تماشا کند. 6- خسی در میقات خسی در میقات نه‌تنها یکی از بهترین سفرنامه‌های ایرانی، بلکه یکی از معروف‌ترین آن‌ها هم هست. سفرنامه‌ی جلال آل‌احمد از روزهای حج. با خودم گفتم حیف است آدم این‌همه بنویسد و حرفی از جلال آل‌احمد و سفرنامه‌هایش به میان نیاید. سفر حج، از آن سفرهایی نیست که آدم معمولی به آن فکر کند و سفرنامه نوشتن به ذهنش بیاید؛ ولی آل‌احمد هم آدم معمولی نبوده. به نظر من حتی ایده‌ی این‌که نظرات فردی که عضویت در حزب توده و گریزان شدن از دین را به خود دیده، درباره سفری مانند حج چیست؛ می‌تواند جالب باشد. البته که دکتر علی شریعتی درباره خسی در میقات می‌گوید: «اگر کسی ادوار زندگی آل احمد را نداند و آل احمد خسی در میقات را با آل احمد سال‌های 24 و 25 - که توده‌ای شده بود - مقایسه کند، نمی‌تواند بپذیرد نویسندۀ سفرنامۀ حج، هم او باشد.» جلال در این کتابش فقط مشاهده‌گر صرف نبوده و در بین روایت ماجراهای سفرش، از عقاید خودش هم حرف زده. عقایدش در زمینه مذهب و اوضاع سیاسی و اجتماعی؛ و همه‌ی این‌ها را آغشته کرده به قدری چاشنی روشن‌فکری. خلاصه که آل‌احمد که ذاتا نویسنده است، در این سفر هرجا که توانسته قلم دست گرفته و نوشته و نوشته تا یکی از بهترین سفرنامه‌های ایرانی در حوزه حج را خلق کند و در نهایت هم اسمش را بگذارد خسی در میقات؛ تا برای سال‌ها آدم‌ها بخوانند و بشنوند و لذت ببرند و به فکر فرو بروند. و مگر رسالت ادبیات آن هم از نوع سفرنامه، اصلا چیزی غیر از این است؟ بخشی از کتاب خسی در میقات: سقف آسمان بر سر، و ستاره‌ها چه پایین، و آسمان عجب نزدیک، و عقرب سخت رو به‌ رو نمایان. و هی باد خوردیم (بین 80 و 100 می‌راند) و هی مچاله شدیم. و مسئولیت پاییدن دایی پیرمرد که چرتش می‌برد و ممکن بود سرش بخورد به پشتی صندلی ردیف پیش. و من هیچ شبی چنان بیدار نبوده‌ام و چنان هشیار به هیچی. زیر سقف آن آسمان و آن ابدیت، هرچه شعر که ازبر داشتم خواندم- به زمزمه‌ای برای خویش - و هرچه دقیق‌تر که توانستم در خود نگریستم تا سپیده دمید. و دیدم که تنها «خسی» است و به «میقات» آمده است و نه «کسی» و به «میعاد» ی. و دیدم که «وقت» ابدیت است، یعنی اقیانوس زمان. و «میقات» در هرلحظه‌ای و هرجا. و تنها با خویش؛ چراکه «میعاد» جای دیدار تست با دیگری، اما «میقات» زمان همان دیدار است و تنها با «خویشتن». و دانستم که آن زندیق دیگر میهنه‌ای یا بسطامی چه خوش گفت وقتی به آن زائر خانه‌ی خدا در دروازه‌ی نیشابور گفت که کیسه‌های پول را بگذار و بدور من طواف کن و برگرد. و دیدم که سفر وسیله‌ی دیگری است برای خود را شناختن. این‌که «خود» را در آزمایشگاه اقلیم‌های مختلف به ابزار واقعه‌ها و برخوردها و آدم‌ها سنجیدن و حدودش را به‌دست‌آوردن که چه تنگ است و چه حقیر است و چه پوچ و هیچ. 7- الی...: سفرنامه شامات و حدود سرزمین های اشغالی مورد بعدی در فهرست بهترین سفرنامه‌های ایرانی، الی...: سفرنامه شامات و حدود سرزمین های اشغالی است، نوشته‌ی فائضه غفار حدادی. الی...: سفرنامه شامات و حدود سرزمین های اشغالی هم از جهت مقصدش کمی متفاوت است. کشور لبنان، جایی نیست که خیلی‌ها برای سفر اول یا دوم یا سومشان به خارج به آن فکر کنند؛ البته چاشنی‌ای از سفری کوتاه به سوریه هم دارد. در واقع الی...: سفرنامه شامات و حدود سرزمین های اشغالی، ماجرای سفر اندر سفر است. نویسنده‌ی این کتاب، در ماجرای مصاحبه‌اش با یک خانواده‌ی فلسطینی، تصمیم به این سفر می‌گیرد؛ خانواده‌ای پرجمعیت که بعد از پشت‌ سر گذاشتن سختی‌ها و مشقات فراوان، حالا به اجبار ساکنِ لبنان شده‌اند. در واقع گفتم که کتاب سفر اندر سفر است، ولی با فراوانی گریزهایی که به فلسطین و غزه زده می‌شود، شاید بتوانیم بگوییم که سفر اندر سفر اندر سفر است. البته که با توجه به اوضاع، خیلی خبری از قند و شکر نیست در این قصه‌ی پرغصه. حتی یکی از جالب‌ترین بخش‌های این سفرنامه، جایی‌ست که سری به مرز فلسطین اشغالی با لبنان می‌زنیم که معلوم می‌شود در آن نقطه‌ی به خصوص، تنها یک پرتگاه است. یعنی بالای پرتگاه توی لبنان هستید و اگر بیفتید پایین، داخل مرزهای فلسطین و در چنگ صهیونیست‌ها. در طی این سفرنامه به بخش‌های مختلفی از لبنان سر می‌زنیم و چیزهای زیادی درباره آداب و رسوم و غذاها و اوضاع اجتماعی و سیاسی کشور متوجه می‌شویم. بعد هم که نویسنده و دو همراهش تصمیم می‌گیرند سفر یک‌روزه‌ای به سوریه داشته باشند و زیارتی بکنند، پس سری هم به آن‌جا می‌زنیم. یکی از ویژگی‌هایی که الی...: سفرنامه شامات و حدود سرزمین های اشغالی را از خیلی سفرنامه‌های دیگر مجزا کرده، روایت‌گونه بودن آن است. یعنی نویسنده، تنها دیده‌ها و شنیده‌هایش را روی صفحه کاغذ نیاورده، بلکه همواره چیزی بیشتر از آن می‌گوید. نکته‌ی جالب دیگر این است که لبنان حتی همسایه‌ی ایران نیست، ولی اثر ایران و ایرانی در آن‌جا به خوبی مشاهده می‌شود. از مجسمه‌های شهدای ایرانی در گوشه و کنار شهر گرفته، تا پارکی بزرگ که اسمش ایران است و هر آلاچیقش به نام یکی از استان‌های ایران نام‌گذاری شده. بخشی از کتاب الی...: سفرنامه شامات و حدود سرزمین های اشغالی:  از مجسمه‌ی حاج احمد متوسلیان می‌گذریم و مزاجم شوقش برای رها شدن از سنگ‌ها و رفتن به سمت جلو نمی‌شویم. حالت مجسمه طوری است که اگر می‌خواستم رویش اسم بگذارم، اسم عملیات آزادی خرمشهر را پیشنهاد می‌داد: «الی بیت‌المقدس!» چند قدم جلوتر، در منتهاالیه پرتگاه، چند دکل فلزی ساخته‌اند. به تبعیت از جمع، از بلندترینش بالا می‌روم. ماکت بزرگی از حاج قاسم روی دکل میانی ایستاده. یک دستش را به حالت بی‌خیالی توی جیبش گذاشته و با دست دیگرش به سرزمین‌های اشغالی اشاره می‌کند و انگار که می‌گوید: «الی بیت‌المقدس 2 را از اینجا شروع کنیم.» 8- به صرف قهوه و پیتا: سفرنامه و عکس های بوسنی و هرزگوین حالا که تا لبنان رفته‌ایم، بد نیست با کتاب بعدی فهرست بهترین سفرنامه‌های ایرانی، سری هم به بوسنی و هرزگوین بزنیم؛ به صرف قهوه و پیتا. نسل‌کشی مسلمانان بوسنی، چیزی است که خیلی مردم جهان و حتی مردم محلی از آن بی‌خبر هستند و سال‌ها مسکوت مانده است و حرف زیادی از آن زده نشده؛ نه در سینما و نه در ادبیات، به جز تک و توک آثاری که درباره‌اش ساخته یا نوشته شده‌اند. هر ساله در ماه جولای (یا همان ژوئیه)، یک راهپیمایی سه روزه در بزرگداشت کشتگان این نسل‌کشی برگزار می‌شود که اسمش مارش میراست، یعنی راه‌پیمایی یا رژه‌ی صلح و مردم از سراسر جهان در آن شرکت می‌کنند. کمی شبیه پیاده‌روی اربعین که مسلمانان هر ساله برگزار می‌کنند. پایان مسیر مارش میرا به جاده‌ی مرگ می‌رسد، جاده‌ای که عده‌ی زیادی از بوسنیایی‌ها به امید نجات وارد آن شدند اما خیلی‌ها هیچ‌وقت نتوانستند زنده از آن بیرون بیایند. به صرف قهوه و پیتا تنها یک سفرنامه نیست، بلکه روایتی‌ست از این نسل‌کشی و ظلم بزرگ و خاطرات بازمانده‌های آن، سفرنامه‌ای درباره تاریخ غم‌انگیز بوسنی و مردمش. معصومه صفایی‌راد ما را همراه خودش از میان جنگل‌های پر دار و درخت عبور می‌دهد و انگار ما هم از آن آلوهای جنگلی می‌خوریم که بعد می‌فهمیم از نظر خیلی محلی‌ها حرام است، چرا که درخت‌هایش را صرب‌ها کاشته‌اند.  به صرف قهوه و پیتا حجم زیادی ندارد، پر از تصاویر مختلف است و نویسنده هم خیلی جاها با لحن طنزآمیزش تلاش می‌کند از تلخی ماجرا بکاهد، اما داستان همچنان غم‌انگیز است. حتی الان که این کلمه‌ها را می‌نویسم، قلبم کمی سنگین است.  مسلمانان بوسنی که کاروان ایرانی شرکت‌کننده در مارش با آن‌ها ملاقات می‌کند و در خانه‌هایشان می‌ماند، اکثرا مسلمانند. ولی در مسیر مارش میرا، همه‌جور آدمی دیده می‌شود. پیر و جوان و با هر دین و ملیتی. آدم‌هایی که هرکدام به دلیلی از کشور خودشان آمده‌اند تا میراث عده‌ای را گرامی بدارند که تاریخ به آن‌ها بی‌توجهی کرده. خواندن به صرف قهوه و پیتا، کمی نیاز به یک روحیه‌ی قوی دارد؛ ولی به جز آن می‌توان گفت که کتاب سفرنامه‌ای خوش‌خوان است و نویسنده در به اشتراک گذاشتن مشاهدات متنوعش، دریغ نکرده. بخشی از کتاب به صرف قهوه و پیتا: خانه‌ی خانم رامیزا وسط محله‌ی صرب‌هاست. خانم رامیزا می‌گوید کسی که پسر و شوهرش را کشت همسایه‌ای بود که می‌شناخت. این را که تعریف می‌کند پوست سرخ و سفیدش سرخ‌تر می‌شود. دختر خانم رامیزا خودش را با دختر کوچکش سرگرم می‌کند و می‌گذارد مادر تنها راوی ماجرا باشد. اتوبوس‌هایی که زن‌ها را سوار می‌کردند به مقصد ناکجاآباد، تا چند وقت قبلش، سرویس مدرسه‌ی بچه‌ها بود. نگاهم به دختر رامیزا است و شباهتش به زن‌هایی که نقش اول تمام این داستان‌ها هستند. چیزی که خودم را قبل سفر آماده‌اش کرده بودم رویارویی با زن‌هایی بود که تجربه اردوگاه را داشتند و بچه‌هایی که حاصل این اردوگاه هستند. می‌دانید چه‌قدر بچه‌ی این‌چنینی در این کشور وجود دارد که پدرشان جنگ است؛ جنگ!   9- نوشابه زرد: نوشته ها و عکس های سفر به کانادا از روی اروپا بپریم تا برسیم به یکی دیگر از سفرنامه‌های منصور ضابطیان که در زمره‌ی بهترین سفرنامه‌های ایرانی قرار می‌گیرد، یعنی نوشابه زرد. اسم نوشابه زرد برای دهه شصتی‌ها و دیگرانی که با داستان‌های آن‌ها بزرگ شده‌اند، یادآور یک کشور است: کانادا. کانادا در بین خیلی از ایرانی‌ها نه به عنوان مقصدی برای مسافرت، که به عنوان مقصدی برای مهاجرت شناخته شده است. اما ضابطیان در نوشابه‌ زرد، سری به این کشور درختان افرا می‌زند و ماجراهای سفرش را برای ما هم تعریف می‌کند تا فیض ببریم. کتاب نوشابه زرد با تصاویر فراوان و متن شیوایش، چیزهای زیادی درباره کانادا و مردمش و فرهنگش و خلاصه همه‌ی این‌ها به ما می‌گوید. نویسنده در میان سفرنامه، از مکان‌های خاص و جالبی حرف می‌زند که بعضی جذاب و تماشایی‌اند، بعضی ناامیدکننده و بعضی ناراحت‌کننده. مثلا رستوران نابیناها، شهرک ایرانی‌ها و موزه‌ی کفش. حالا این‌که کدام کدام است، کتاب را بخوانید تا متوجه شوید. یک بخش جالب کتاب نوشابه زرد، فصلی است که نویسنده از بعضی قانون‌های عجیب و غریب در کانادا صحبت می‌کند؛ از این قانون‌هایی که خیلی از مردم بومی هم حتی نمی‌دانند وجود دارند، چه برسد که از کجا آمده‌اند و فایده‌شان چیست. مثلا اینکه در خیابان نبک در اتاوا خوردن بستنی در روز یک‌شنبه ممنوع است، یا در کائنانا حق ندارید رنگ در پارکینگ خانه‌تان را بنفش کنید! (در عوض مصرف و خرید ماری‌جوانا قانونی‌ست، این به آن در.) در این کتاب هم ما شاهد مراودات نویسنده با آدم‌های مختلف با سرگذشت‌های متفاوت هستیم؛ چیزی که به نظر من این سفرنامه را کامل کرده، به آن رنگ‌وبوی زیباتری بخشیده و آن را به یکی از بهترین سفرنامه‌های ایرانی تبدیل کرده است. خلاصه که من نوعی که خواننده‌ی نوشابه زرد باشم، بعد از خواندن نوشابه زرد احتمالا به این نتیجه خواهم رسید که کانادا اگر بهترین مقصد برای مهاجرت یا مسافرت نباشد، دست‌کم سفرنامه‌اش خواندنی‌ست و مثل کانادادرای وسط یک روز گرم تابستانی، شیرین و خنک و دلچسب. بخشی از کتاب نوشابه زرد: حالا آمده‌ام به نیاگارای واقعی. در فاصله‌ی پارکینگ تا رسیدن به بلوار کنار دریاچه که نخستین تصویر آبشار از آنجا دیدنی است، مدام دارم به خودم یادآوری می‌کنم آبشار نیاگارا آن‌قدرها هم عظیم نیست! این کار را از آن بابت می‌کنم که نمی‌خواهم اگر آبشار با آنچه فکر می‌کردم نسبتی نداشت توی ذوقم بخورد. این اخلاق را بعد از آن‌که برای اولین بار تابلوی مونالیزا را در موزه لوور پاریس دیدم پیدا کردم. من تصور می‌کردم که الان قرار است یک تابلوی عظیم را که یکی از دیوارهای موزه را پر کرده ببینم، اما آنچه دیدم یک تابلوی پنجاه در هفتاد بود که به زحمت می‌شد از لای جمعیت زیادی که مقابلش ایستاده بودند پیدایش کرد.  نزدیک بلوار که می‌شویم حمید می‌گوید: «دستت رو بده به من!» «چرا؟»  «دستت رو بده و چشم‌هات رو ببند و هر وقت گفتم باز کن!»  همین کار را می‌کنم. بیست قدمی را با چشم بسته می‌رویم و می‌گوید: «حالا باز کن!» چشم‌هایم را باز می‌کنم. میخکوب می‌شوم. چنین عظمتی را در طبیعت تا به حال در هیچ‌کجای دنیا ندیده‌ام. آن‌قدر بهت‌زده‌ام که نمی‌بینم چتر را بالای سرم نگرفته‌ام... مگر می‌شود؟ اینجا آخرین نقطه کانادا نیست... اینجا به نظرم آخرین نقطه جهان است. همانجا به نرده‌ها تکیه می‌دهم و فقط نگاه می‌کنم... فقط نگاه می‌کنم. 10- نیم دانگ پیونگ یانگ به عنوان آخرین کتاب فهرست بهترین سفرنامه‌های ایرانی، می‌رویم سراغ نیم دانگ پیونگ یانگ از رضا امیرخانی که این دور قمری‌مان به دور کره زمین را هم تمام کرده باشیم. همان‌طور که از عنوان پیداست، نیم دانگ پیونگ یانگ سفرنامه‌ی کره‌ی شمالی است. به نظرم یکی از دلایل اصلی این سفرنامه، این است که مقصدش کمی دور از دسترس است. یعنی از آن جاهایی است که آدم‌های معمولی حتی اگر بخواهند هم نمی‌توانند به آن سفر کنند. حالا این‌که آقای نویسنده چه‌طور به مقام مسافرت به پیونگ‌یانگ نائل شده، کتاب را بخوانید و از زبان خودشان بشنوید. همه‌ی ما درباره کره شمالی چیزهایی شنیده و خوانده‌ایم که عموما هم خارق‌العاده و عجیب به نظر می‌رسند، انگار که همچین کشوری اصلا روی زمین نیست و از یکی از این رمان‌های نوجوان ژانر ویران‌شهر بیرون آمده است. همین هم خواننده را بیشتر کنجکاو می‌کند تا از زبان کسی که خودش این کشور افسانه‌ای را دیده و تجربه کرده، بشنود که چه‌قدر از پیش‌فرض‌هایمان درست بوده و چه‌قدرشان غلط. امیرخانی در اوایل نیم دانگ پیونگ یانگ می‌گوید تلاش کرده قبل از سفر، چیزی درباره این کشور نبیند و نشنود تا مواجهه‌اش با پیونگ دانگ حتی‌الامکان بدون پیش‌فرض و دست اول باشد. ترجیح نگارنده‌ی این متن هم این است که خوانندگان، تا جایی که ممکن است بدون پیش‌فرض‌های جدید و با ذهنی باز وارد این سفرنامه شود و ببیند که چه چیزی دستش را می‌گیرد. البته که لازم است بگویم خود نویسنده هم خیلی سخت باید تلاش کند تا جلوی پیش‌فرض‌هایش درباره کره‌ی شمالی را بگیرد، چرا که در بدو ورود عملا در هتلش زندانی می‌شود و نه خبری از اینترنت هست و نه حتی اجازه‌ی گشت و گذار در خیابان‌ها بدون همراهی نماینده‌ی دولت. خلاصه باید نیم دانگ پیونگ یانگ را بخوانید تا ببینید که در این سفر چه‌ها می‌گذرد و چه‌ها دیده می‌شود.  بخشی از کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ: ـ آقای نویسنده! درست بنویس! ـ تلاش می‌کنم صادق باشم. تحریم از مبادله‌ی کالا و ارز جلوگیری می‌کند. نمی‌گذارد کالا و ارز شما در کشور دیگری راه پیدا کند... اما تحریم به جز کالا و ارز شما، جلو حرکت حرف شما را هم می‌گیرد... دوباره دست‌م را می‌گیرد و فشار می‌دهد و با خوشحالی تایید می‌کند. بیش‌تر صدایی می‌شنوم از داخل حنجره‌اش که نشان رضایت است. حالا وقت‌اش است که در کوتاه‌ترین زمان حرف‌م را بزنم. می‌گویم: ـ در تحریم کالا و ارز مقصر امپریالیسم است، اما مقصر اصلی تحریم حرف شما، امپریالیسم نیست، خودتان هستید! به قلم "فاطمه حیدری"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
فلسفه برای همه | نگاهی به کتاب های یوستین گردر
فلسفه برای همه | نگاهی به کتاب های یوستین گردر
یوستین گردر (Jostein Gaarder) متولد سال 1952 میلادی در نروژ است. پیرمردی با موهایی سفید، کم‌پشت و لخت که خطوط چروک کنار چشمش خنده رو بودنش را تداعی می‌کند. یوستین گردر در الهیات، فلسفه و ادبیات تحصیلاتش را در اسلو نروژ به پایان رسانده‌است. بیشتر عمرش را در حال تدریس تاریخ فلسفه به بچه های دبیرستانی بوده و هم اکنون با پسر و همسرش در نروژ زندگی می‌کند. کتاب های یوستین گردر در قاب مانیتورم با همان شوقی که در خط به خط کتابهایش هم پیداست، گردر به گزارشگر نگاه می‌کند و می‌گوید: "فلسفی‌ترین سوالات جهان را کودکان می‌پرسند، یادتان هست در داستان لباس جدید پادشاه این تنها یک بچه بود که گفت:" پادشاه لخت است"." با خودمان که خلوت کنیم و یاد سوالات بچه‌هایمان، وقتی سه، چهار ساله بودند بیفتیم تازه می‌فهمیم چقدر حرفش درست است و اگر کودکان فلسفی‌ترین سوالات جهان را می‌پرسند پس آیا لایق این نیستند که با فلسفه هم آشنا شوند؟ اما چطور؟ یوستین گردر در طول زمان نویسندگی‌اش که با  کتاب تشخیص و قصر غورباغه ها که داستانی برای کودکان بود در سال 1986 وارد دنیای نویسندگی شده است تا کنون 9 بار جوایز نویسندگی مختلف از جمله در سال 1990 جایزه سال منتقدان ادبیات نروژی برای بهترین اثر ادبیات کودکان و نوجوانان و در سال 2005 مدرک افتخاری کالج ترینیتی را اخذ کرده است. راز فال ورق اما کتاب سوم یوستین گردر به گمان من یک شاهکار ادبیات است که هنوز به اندازه کافی به آن پرداخته نشده، چیزی میان رویا و واقعیت، داستانی مدرن که نمی‌توانی بگویی برای کودکان نوشته شده‌است چون من به عنوان یک بزرگسال که کم هم کتاب به عمرم نخوانده‌ام هنوز مست خط به خط این کتابم. بله درست حدس زدید کتاب راز فال ورق که در سال 1990 منتشر شد. در این داستان همراه پسربچه‌ای که مجبور است با پدرش برای یافتن مادرش راهی سفر شود در یک اتومبیل سواری می‌نشینیم و پنهانی زیر تخت و یا در تنهایی کتابی اندازه یک قوطی کبریت را با یک ذره بین می‌خوانیم و در آن به سرزمینی عجیب و اسرار آمیز وارد می‌شویم غافل از اینکه در حال کشف یک راز بزرگتر از زندگی واقعی آن پسر بچه هستیم. کتاب راز فال ورق پر است از موجوداتی پر از فلسفه و ماجرا، پر است از نورهایی که هرگز رنگ زیبایشان قابل توصیف نیست و بوی نانی که هرگز از مشامتان نخواهد رفت. یوستین گردر زندگی تمام خوانندگان کتاب راز فال ورق را به دو بخش تقسیم می‌کند به زمانی که پسر بچه داستان وارد نانوایی نشده و بعد از آن، از آن لحظه خواننده کتاب او دیگر آدم قبل نخواهد شد چون تقدیر خواسته که راز عجیبی را بداند. "هانس نانوا سری تکان داد:"او با من به این فال بزرگ ورق آمد. منظورم را فهمیدی. پسرم؟ ما هم یک گروه کوتوله‌ی زنده زیر این آسمان کبود هستیم، حتی نمی‌دانیم چه کسی ورق‌ها را پخش می‌کند."" کتاب راز فال ورق مرا به یاد یکی از داستان‌های کتاب هزار و یک شب هم می‌اندازد داستانی که در آن برکه‌ای در ناکجاآباد هست که در آن ماهیانی به سه رنگ درخشان و زیبا شنا می‌کنند و در پایان داستان می‌فهمیم آنها مردمان شهری هستند که هر کدام از یک خاندان خاص هستند و به جادوی جادوگری پلید به ماهیان دریاچه بدل شده‌اند. دنیای سوفی  یوستین گردر که در این زمان دیگر شغل نویسندگی تمام وقت را انتخاب کرده است سال بعد یعنی 1991 کتاب درخشان دیگری را منتشر کرد. کتاب دنیای سوفی، سوفی دختری است تنها در خانه باغی در مجاورت جنگلی ساکت و آرام که با مادرش زندگی می کند. سوفی طی یک ماجراجویی نوجوانانه شیرین در تنهایی خودش پیام‌هایی را طی یک سری نامه و نشانه دریافت می‌کند و در متن نامه‌ها و بین سوال و جواب بین سوفی و نگارنده نامه‌ها کل تاریخ فلسفه دوره می‌شود. یوستین گردر به گمان من شجاعانه مبدع فلسفه به زبان ساده است و آن را در لوای کتاب‌هایی برای کودکان و نوجوانان منتشر می‌کند. شما را نمی‌دانم اما من وقتی تصمیم گرفتم دانش فلسفی‌ام را افزایش دهم تا آنجایی پیش رفتم که دیدم مجبورم یک سری متن آلمانی را خودم بخوانم و بفهمم تا کنه معنی اصول فلسفه را بفهمم و همانجا بود که فلسفه را به فیلسوفان سپردم و سر خویش گرفتم تا اینکه کتاب دنیای سوفی به دستم رسید. از حق نباید گذشت که یوستین گردر زبان شیرینی هم دارد و روانی داستان گویی‌اش تلخی فلسفه را گرفته و آن را لذیذ کرده‌است و نباید فراموش کرد که این نحوه برخورد یوستین گردر از سمت بسیاری از فیلسوفان معاصر مورد نقد قرار گرفته‌است. آنها معتقدند این بیان فلسفه به عظمت و شکوه آن توهین می‌کند در حالی که برخی نظرشان بر این است که این روش یعنی ساده‌سازی فلسفه باعث گسترش آن خواهد شد. یوستین گردر و همسرش جایزه‌ای به نام سوفی را سالانه در تقدیر از افرادی که به طبیعت و حفظ آن کمک می‌کنند در بنیاد سوفی اهدا می کردند، که چند وقتی است این بنیاد به دلیل مشکل بودجه تعطیل شده‌است. نام این بنیاد برگرفته از کتاب دنیای سوفی انتخاب شده‌بود. کتاب‌هایی مانند راز تولد، درون یک آیینه درون یک معما، کتابخانه جادویی بیبی بوکنز، زندگی کوتاه است، سلام کسی اینجا نیست و مایا کتاب‌های بعدی یوستین گردر بودند که همگی تقریبا کتاب‌هایی برای کودکان و نوجوانان است. مرد داستان فروش مرد داستان فروش کتاب بعدی یوستین گردر کمی متفاوت از کتابهای دیگرش در سال 2001 راهی بازار شد. " نیچه انسانی را که بیش از حد دارای فرهنگ و قدرت است با ماری مقایسه می کند که خرگوشی را بلعیده و پس از آن دیگر قادر به حرکت نیست در آفتاب چرت می زند." یوستین گردر در کتاب مرد داستان فروش با داستانی ناب شما را با پیتر آشنا می‌کند پسری با قوه تخیل فوق‌العاده که ذهنی پر از ایده‌های داستانی دارد ولی هرگز به نوشتن آنها فکر نمی‌کند، بلکه آن ایده‌ها را به نویسندگان دیگر می‌فروشد. پیتر کتاب مرد داستان فروش چیزی شبیه آن مار جمله بالاست که مغزش از زیادی ایده‌های جدید ورم کرده و او را به سختی انداخته‌است. اگر چه کتاب مرد داستان فروش رنگ و بوی فلسفی کمتری دارد ولی خلاقیت زیبای داستان شما را سر ذوق خواهد آورد. دختر پرتقالی دختر پرتقالی سال 2003 نوشته شد و اینبار باز یک پسر نوجوان 15 ساله در سفری که از طریق نامه پدرش که یازده سال پیش او را از دست داده است، قرار است وارد جهان فلسفی و معنای عشق و زندگی شود. "به نظر من هر کسی پیش از آنکه وسایل قدیمی و کهنه‌اش را برای فروش به یکشنبه بازار ببرد یا پیش از ریختن آنها در کامیون زباله، باید همه را به دقت بررسی کند و همه جایشان را بگردد. با تصور اینکه در این کامیون‌های زباله چه مقدار نامه‌های قدیمی و چیزهای مشابه آن می‌توان یافت هوش از  سرم می‌رود." در داستان دختر پرتقالی یوستین گردر داستان عاشقانه پدری که سالها پیش مرده به دختری که پرتقال‌های زیادی دارد دستمایه ورود ما به جهان فلسفه است. شاه مات، کوتوله زرد، قصری در پیرینه، دنیای انا، انتون و جاناتان کتاب‌های دیگری از یوستین گردر هستند که باز هم بیشترشان در رده نوجوانان نوشته شده است. مرد غیر قابل اعتماد آخرین اثری که اینجا از این نویسنده نابغه و جذاب برای شما خواهم آورد کتاب مرد غیرقابل اعتماد است. مرد غیر قابل اعتماد هم یکی دیگر از ایده‌های جذاب و جدید یوستین گردر است. داستان با نگارش نامه‌ای به زنی به نام اگنس شروع می‌شود. مرد نویسنده‌ای که جلوی لبتابش در اتاقی از یک هتل زیبا در شهری کوچک در حال نگاشتن نامه‌ای اعتراف گونه است. اما اعتراف به چه رازی؟ مرد مرموز داستان از تلخی تنهایی زندگی مدرن شروع می‌کند به شرکت کردن در مراسم ترحیم افراد غریبه و این کار وقتی جدی می‌شود که پس از سوال پیچ شدن توسط مهمانان یاد می‌گیرد از اطلاعات داخل آگهی ترحیم و حرفهایی که شنیده خود را از آشنایان مرحوم معرفی کند تا روزی که در یکی از همین ماجراجویی‌ها با اگنس مواجه می‌شود و داستان شروع می‌شود. یکی از قابل تقدیرترین قسمت‌های موفقیت‌های بزرگ یوستین گردر به گمان من این است که او کتاب‌هایش را به زبان نروژی نوشته است. مردی که حتی الان هم وقتی به انگلیسی صحبت می‌کند لهجه شیرین نروژی زیر آن پیداست با انتشار کتاب‌هایش به حدود پنجاه زبان در بیشتر نقاط جهان بی‌آنکه کتاب‌هایش به زبان انگلیسی نوشته شود، یک معنای ناب را برای همه جهانیان به ارمغان آورده که آنها را مشتاق کرده کتاب او را ترجمه کنند و از آن گوهر درونش استفاده کنند. برای من به عنوان یک فارسی زبان که آرزومند دیدن چنین روزی برای یک کتاب از نویسندگان فارسی زبان هستم وجود یوستین گردر بسیار امیدبخش است. به قلم "زهره عواطفی حافظ" کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.   
بهترین کتاب ها با موضوع اربعین حسینی: 12 پیشنهاد جذاب
بهترین کتاب ها با موضوع اربعین حسینی: 12 پیشنهاد جذاب
همه ساله با پایان ماه محرم و شروع ماه صفر، شور و حال سفر اربعین همه جا را فرا می‌گیرد. در این مطلب، به معرفی کتاب‌هایی با موضوع اربعین حسینی و سفر به کربلا پرداخته‌ایم. کتاب‌هایی که شما را با پای دل، مهمان چای عراقی و موکب‌های باصفای اهالی عراق می‌کند. سفر اربعین، به قسمتی از سبک زندگی بخشی از ایرانیان تبدیل شده‌است. مسافرتی که با بقیه مسافرت‌های تفریحی و زیارتی فرق دارد. سفری که علی‌رغم سختی زیاد، مشتاقان زیادی دارد. مسافرتی که تا انسان خودش نرود و از نزدیک نبیند، بسیاری از روایت‌هایی از بقیه که می‌شنود را باور نمی‌کند. پیاده روی اربعین، نمودار انسانیت در پیاده روی اربعین، از کسی در مورد دین و آیین و نژادش سوال نمی‌شود. همه مهمان امام حسین هستند. آنجاست که تکریم انسانیت در چشمانمان برجسته می‌شود. بخشی از مردم عراق و ایران و حتی کشورهای دیگر، خودشان را برای میزبانی از خیل زائران و مسافران در این ایام آماده می‌کنند. میزبانی از مهمانانی که تفاوت‌های بسیاری دارند. ملیت، نژاد، مذهب و آداب و رسوم هرکسی متفاوت است اما همه این رنگ‌ها و تفاوت‌ها، زیر پرچم محبت امام حسین، رنگ می‌بازد و تنها یک صدا باقی می‌ماند: عشق به امام حسین (ع). تنها عشق امام حسین و نیت زیارت او، کافی است تا در این میهمانی بزرگ، داخل شوی و  دیگر کسی با تو کار ندارد و از تو سوال نمی‌کند. پیاده روی اربعین اتفاقی است که با زندگی انسانی کاملا عجین است. در موکب‌ها و در مسیر پیاده روی، سر و صدای بچه‌ها به گوش می‌رسد. صدای خنده، صدای گریه، صدای شادی و صدای بازی بچه‌ها. همه چیز کاملا طبیعی است. پیاده روی اربعین، نمایشگر بخشی از زندگی ماست. میزبانانی که با خانواده خود میزبانی می‌کنند و این رخداد دینی و انسانی را با زندگی خود هماهنگ کرده‌اند. پیاده روی اربعین، اتفاقی است که تا تجربه‌اش نکنیم، درک کاملی از آن نخواهیم داشت. اتفاقی که شاید در نگاه اول برای کسی که از دور تماشا می‌کند، کاری غیرعقلانی و غیرمنطقی به نظر برسد. چه دلیلی دارد تا مسیری که می‌شود با ماشین آن را یک ساعته طی کرد، پیاده برویم و خودمان را به سختی بیندازیم؟ این مسئله، تجربه‌ای است که تا آن را از نزدیک نبینیم، نمی توانیم قضاوت درستی از آن داشته باشیم. حالا کتاب‌ها و روایت‌ها، این کار را برای ما آسان کرده‌اند. بهترین کتاب ها در مورد پیاده روی اربعین تعدادی از نویسندگان و ناشران، اقدام به چاپ کتاب‌هایی با موضوع پیاده روی اربعین کرده‌اند. کتاب‌هایی در که حوزه‌های مختلف به پیاده روی و سفر اربعین پرداخته‌اند. برخی از آنها داستان و سفرنامه هستند و شما را به حال و هوای کشور عراق می‌برند و با اتفاقات خواندنی و جذاب مسیر پیاده روی و شهرهای نجف و کربلا، آشنایتان می‌کنند، بخشی از آن‌ها نیز تاملات نظری و جامعه شناختی درباره این اتفاق بزرگ هستند و برخی نیز به ابعاد معرفتی و اخلاقی این پیاده روی و سفر، پرداخته‌اند.  مطالعه این کتاب‌ها به شما کمک می‌کند تا در قدم اول حال و هوای دلتان اربعینی شود، در قدم دوم تحلیلی جامعه شناختی و فرهنگی از پیاده روی اربعین داشته باشید و در قدم سوم، نگاهی کلان و عمیق به موضوع اربعین حسینی و پیاده روی کربلا پیدا کنید. چه تا به حال در پیاده روی اربعین شرکت کرده باشید و چه شرکت نکرده باشید، خواندن این کتاب‌ها برای شما مفید و سودمند خواهد بود. در ادامه با معرفی 12 کتاب با موضوع اربعین حسینی و پیاده روی کربلا در خدمت شما خواهیم بود. با ما همراه باشید بهترین کتاب ها با موضوع اربعین حسینی 1- سر بر خاک دهکده: روایت یک نویسنده از پیاده روی اربعین به همراه چهار محافظش! کتاب سر بر خاک دهکده، روایت جذاب، شیرین و طناز فائضه غفارحدادی است که در 167 صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. فائضه غفارحدادی در سر بر خاک دهکده، روایت سفرش به کربلا و پیاده روی اربعین را نوشته. روایتی خواندنی و البته خنده دار. اگر کتاب‌های قبلی غفارحدادی را خوانده باشید، متوجه میزان خنده دار بودن روایت‌ها می شوید! کشش متن کتاب به گونه ای است که بعید است با شروع کردنش کتاب را کنار بگذارید. سر بر خاک دهکده، مشتمل بر خرده روایت‌هایی است که هرکدام در دو تا سه صفحه چاپ شده اند. غفارحدادی از ابتدای سفرش شروع می کند، با چالش هایی که پیش پای خودش و خانواده‌اش قرار گرفته، بهانه‌هایی که پشت سر هم ردیف می شوند تا پیاده روی اربعین لغو شود. اگر دوست دارید روایتی زنانه از پیاده روی اربعین بخوانید، اگر دوست دارید با دغدغه‌ها و مشکلات مادر سه فرزند در پیاده روی اربعین همراه شوید، اگر علاقه مندید تا با روزمرگی های این سفر شگفت‌انگیز از زبان یک نویسنده خوش ذوق و باریک بین، آشنا شوید و هم‌چنین دوست دارید لحظاتی را با خاطرات کربلا و امام حسین خوش بگذرانید، کتاب سر بر خاک دهکده مناسب این حال و هواست. در بخشی از کتاب سر بر خاک دهکده می‌خوانیم: "بعد از نماز که می‌خواهیم راه بیفتیم، سرشماری می‌کنیم. سه نفر نیستند. احتمالا یا وسط نماز به معراج رفته اند و یادشان رفته برگردند! یا اینکه پیام برای نماز نگه می دارمِ بابا را نشنیده اند و در کمترین احتمال، توی صف کباب ترکی اند و اصلا امکان ندارد که گم شده باشند. اگر هم گم شده باشند، قرار است همگی زیر عمود 1400 در ورودی کربلا به هم بپیوندیم."   2- موکب رنگی پنگی: خرده روایت هایی از زیارت اربعین کتاب موکب رنگی پنگی، روایت هایی کوتاه از زائران اربعین حسینی است که به قلم زیبای بهزاد دانشگر در 140 صفحه توسط انتشارات عهد مانا به زیور طبع آراسته شده است. بهزاد دانشگر در کتاب موکب رنگی پنگی، پای درد و دل خادمان چند موکب متفاوت و جذاب در عراق نشسته و روایت آنها را مکتوب کرده است. تنوع راوی‌های کتاب از جمله مواردی است که به جذابیت کتاب افزوده. راوی‌هایی از ایران، افغانستان، ترکیه و عراق که همگی به نحوی به خدمت رسانی به زائران امام حسین در پیاده روی اربعین، مشغول هستند. موکب رنگی پنگی نام یکی از فصل‌های کتاب و در واقع نام انتخابی نویسنده برای یک موکب خاص و متفاوت است. موکبی کوچک پر از مدادرنگی، پارچه و کاغذهای رنگی، پر از عروسک‌های دست ساز و کاموا و یونولیت. یک موکب پر از بازی و شوق و ذوق و سر و صدای بچه ها. موکبی به میزبانی زنان و دخترانی که خودجوش و مردمی خودشان را به عراق می رسانند تا میزبان زائران کوچک اباعبدالله باشند. این تنها یک بخش از کتاب است و در بخش‌های دیگر با موکب های دیگر و روایت های خادمانش آشنا می‌شوید. اگر تجربه خادمی در موکب‌های پیاده روی اربعین را داشته اید، یا علاقه دارید به پیاده روی از نگاه خادمان موکب‌ها نگاه کنید، مطالعه کتاب موکب رنگی پنگی را به شما پیشنهاد می کنیم. در بخشی از کتاب موکب رنگی پنگی می‌خوانیم: "سفر مهران برکات زیادی داشت. توی سال یکی دو سفر با یک گروه جهادی رفتیم روستاها و مناطق محروم. ما یک گروه هنری داشتیم که برای بچه های کوچک برنامه  های هنری می گذاشتیم تا هم بازی کنند و هم کار هنری یاد بگیرند… تماس گرفتند که شبیه همان کارمان توی اردوهای جهادی را می‌خواهیم ایام اربعین توی کربلا انجام بدهیم. می آیی؟ گفتم نه. من می خواهم پیاده روی بروم. بعد فکر کردم حواست را جمع کن. این یک اتفاق دیگر است. داری دوباره می‌گویی دلم…"   3- موکب آمستردام کتاب موکب آمستردام، به قلم توانای بهزاد دانشگر، از جمله کتاب‌های پرفروش با موضوع پیاده روی اربعین حسینی است که توسط نشر عهدمانا به چاپ رسیده است. بهزاد دانشگر این بار در موکب آمستردام به سراغ موکبی خاص و متفاوت رفته و روایت خادمان آن را برای ما به رشته تحریر درآورده. موکبی که خادمینی چند ملیتی دارد. روایت‌هایی که برخی شیرین اند و برخی البته تلخ هستند. موکبی که میزبانانی خاص دارد. مردان و زنانی از خطه افغانستان که حالا در کشور عراق، میزبان زائران امام حسین بودند و هرکدامشان کوله باری از خاطره دارند. افغانستانی هایی که صرفا ساکن ایران نبوده، بلکه شماری از آنها از کشورهای اروپایی به عراق آمده بودند. شما با خواندن خرده روایت‌های کتاب موکب آمستردام، با روایت‌هایی زیبا از این حماسه بزرگ آشنا خواهید شد. موکب آمستردام 135 صفحه دارد و در بخشی از آن اینگونه می‌خوانیم: "بار اولم هست که می‌آیم کربلا. نفهمیدم اصلا چطور جور شد. راستش را بخواهید مادرم پارسال رفت کربلا. مادرم همیشه از کوچکی دو تا آرزو داشت. می‌گفت دوست دارم اول بروم مکه و بعد کربلا. دو سال پیش توانست با پدرم مکه برود. پارسال همه دخترها با هم صحبت کرده بودیم که برویم کربلا. مادرم که فهمید گفت من هم خیلی دوست دارم بیایم. مادرم دو تا بچه کوچک دارد. گفتم مامان تو برو. گفت نه این خیلی نامردیه. تو نیت کردی من برم؟ گفتم نه دوست دارم اول مادرم برود. خلاصه اینکه پارسال قسمتم نبود…"   4- پادشاهان پیاده: خرده روایت هایی از زیارت اربعین کتاب پادشاهان پیاده، کتاب دیگری از بهزاد دانشگر است که با استقبال زیاد مخاطبان مواجه شده است. پادشاهان پیاده هم مثل دو کتاب دیگر بهزاد دانشگر، خرده روایت‌هایی از پیاده روی اربعین است. البته روایت‌ها، مثل دو کتاب قبلی، روایت‌هایی معمولی و عادی نیستند. بهزاد دانشگر کتاب پادشاهان پیاده را با همکاری محمدعلی جعفری نویسنده نام آشنای کشورمان به نگارش درآورده. راویان این کتاب، بخش وسیعی از زائران امام حسین را شامل می شوند. زائرانی از کشورها و نژادها و قومیت‌های مختلف. در نقل روایت‌ها، سعی شده تا جای ممکن دخل و تصرفی در اصل روایت نشود. پادشاهان پیاده، شما را به دل پیاده روی اربعین می‌برد و هم زمان با نوشیدن یک چای عراقی و یک شربت آبلیموی خنک، گوش جان می سپارید به خاطرات و راویت‌های شیرین زائرین اباعبدالله.   5- جوادی کجایی؟: پیاده روی اربعین به روایت یک طنزچی جوای کجایی؟ یک سفرنامه معمولی نیست بلکه کاملا متفاوت است و قرار است شما را غافلگیر کند. فاطمه تقی زاده، نویسنده جوان و خوش ذوق کشورمان با دوستش فاطمه جوادی، که او هم از قضا از نویسندگان جوان کشورمان است، به سفر کربلا رفته و سفرنامه‌ای طنز برای شما نوشته. سفرنامه‌ای با نثری متفاوت و دلنشین. چیزی میان سنت و مدرنیته! کلمات و عباراتی که قدیمی و کهن اند اما با هشتگ های امروزی مزین شده‌اند. سفرنامه جوادی کجایی را از دست ندهید و لحظاتی کوتاهی را با خنده، مهمان فاطمه تقی زاده باشید. این کتاب را به علاقه‌مندان به طنز و کسانی که دوست دارند با روایت‌های پیاده روی اربعین بیشتر آشنا شوند، توصیه می‌کنیم. کتاب جوادی کجایی 104 صفحه دارد و انتشارات شهید کاظمی آن را منتشر کرده است. در بخشی از کتاب جوادی کجایی می‌خوانیم: "چند قدم بالاتر از #المنار، هتلی پدر و مادردار و جلیل‌القدری بود که اهل فن (بانو جوادی) ایشان را مشکوک به ابتلا به وای‌فای رایگان دانسته، ما را به استفاده ابزاری از سرویس چاییِ لابی هتل و ناخنک زدن به انبار عظیم وای‌فای‌شان تشویق می‌کردند. شک‌مان زمانی بدل به یقین گشت که دیدیم مولایان فسفری پوشی که دو نفر به دو نفر به نگهبانی از #المنار می‌ایستند، پس از آنکه به گاه ورود و خروج، نیک استنطاق‌مان کردند و از وجود #نشان_فیروزه_ای_رنگ بر گردن‌مان مطمئن شدند، سر بر جیب مراقبت فرو برده #تلگرام چک می‌کنند!"   6- چای عراقی: مجموعه داستان گروهی اربعین کتاب چای عراقی، متشکل از چند داستان کوتاه با موضوع اربعین است که توسط نویسندگان مختلف نوشته شده و محمدرضا شرفی خبوشان آن‌ها در این کتاب جمع‌آوری کرده است. داستان‌هایی که هرکدام از زاویه‌ای خاص به ماجرای پیاده روی اربعین نگریسته اند. محمدرضا شرفی خبوشان، بهاره عاصمی نیا، فهیمه شاکری مهر، مینو رضایی و مجید قیصری از جمله نویسندگانی هستند که داستان کوتاه‌هایشان در کتاب چای عراقی چاپ شده است. اگر به داستان کوتاه علاقه مندید، اگر می خواهید در موضوع اربعین و پیاده روی نجف تا کربلا داستان کوتاه بخوانید، مجموعه چای عراقی، یک مجموعه داستان کوتاه خواندنی است که در 135 صفحه توسط دفتر نشر معارف منتشر شده است.   7- ستون 1453 کتاب ستون 1453، کتابی که نحوه جمع‌آوری و نوشتنش خودش سوژه یک داستان است! مسلم ناصری، نویسنده‌ای که روایت‌های این کتاب را بازنویسی و منتشر کرده، در مقدمه اصل ماجرا را توضیح می دهد. ناصری زمانی که در سال 1395، راهی پیاده روی اربعین شده بوده، تصمیم داشته بعد از برگشت، سفرنامه‌ای بنویسد اما اتفاقی عجیب در راه برگشت، او را از نوشتن سفرنامه منصرف می کند و زمینه ساز تولد کتاب ستون 1453 می شود. سررسیدی که در میانه راه در دل یک اتفاق مهیب، خیلی خیلی اتفاقی به دست مسلم ناصری می رسد و می شود دست‌مایه بازنویسی این کتاب. شما هم اگر مثل من کنجکاو شدید که از این داستان پیچیده و البته عجیب سر در بیاورید، کتاب ستون 1453 را بخوانید و از این سفرنامه عجیب و غریب، لذت ببرید.   8- احضاریه رمان احضاریه به قلم علی موذنی، از جمله کتاب‌های پرفروش با موضوع پیاده روی اربعین است که به همت انتشارات اسم منتشر شده است. احضاریه، داستان خبرنگاری است که با اصرار یکی از دوستانش راهی سفر کربلا می شود. علی موذنی در رمان احضاریه با رفت و برگشت بین زمان گذشته و زمان حال، توانسته مضمون جذابی را رقم بزند. اگر به دنبال مطالعه رمانی خوشخوان و جذاب با مضمون پیاده روی اربعین و زیارت امام حسین هستید، رمان احضاریه یکی از گزینه هایی است که می‌توانید به آن فکر کنید.   9- مادرلند: شور و شیرین، از سفر اربعین به روایت فاطمه تقی زاده از فاطمه تقی زاده، علاوه بر کتاب جوادی کجایی؟، کتاب دیگری نیز به نام مادرلند، منتشر شده. کتابی از نشر جمکران که سفرنامه‌ای دیگر از پیاده روی اربعین است. نثر فاطمه تقی زاده صمیمی و بدون تکلف است. شما در کتاب مادرلند با یک سفرنامه بی‌تکلف و ساده مواجه هستید که به راحتی می توان با آن ارتباط گرفت و از میان کاغذ و کتاب، زائر امام حسین و راهی پیاده روی اربعین حسینی شد. کتاب مادرلند روایتی شفاف و صیمیمی از دیده‌ها و شنیده‌های فاطمه تقی زاده در مسیر پیاده روی نجف تا کربلاست.   10- قدم عاشقی: حرکت کاروانی اربعین؛ امتداد عاشورا تا ظهور کتاب قدم عاشقی، مجموعه مباحث مطرح شده استاد محمدرضا عابدینی است که توسط تنی چند از شاگردان ایشان به رشته تحریر درآمده و دفتر نشر معارف آن را منتشر کرده است. قدم عاشقی، سلسله سخنرانی‌های استاد عابدینی با موضوع پیاده روی اربعین و حادثه اربعین حسینی است که مطالعه آن، معرفت و شناخت ما نسبت به این حادثه عظیم دینی را بیشتر می‌کند. کتاب از سه گفتار اربعین و ظهور حق در طول تاریخ، اربعین امتداد عاشورا تا ظهور و شرح زیارت نامه اربعین تشکیل شده است. هرکدام از گفتارها مشتمل بر چندین بخش است. مطالعه این کتاب را به تمامی علاقه مندان به مباحث معرفتی اربعین حسینی پیشنهاد می‌کنیم. در بخشی از کتاب قدم عاشقی اینگونه می‌خوانیم: "اهداف و استراتژی های سه‌گانه‌ای که جریان عاشورا آن را هدف خود قرار داده بود، در حرک کاروانی اربعین ادامه پیدا می‌کند و به زیبایی هرچه تمام‌تر، در آن نمایان می‌شود. همان‌طور که عاشورا جلوه "اشداء علی الکفار رحماء بینهم" در سایه ولی حی بود، اربعین جلوه‌گاه روابط ولایی مومنین با یکدیگر ذیل عنایت امام است؛ به گونه‌ای که امروزه زیباترین جلوه‌های محبت میان مومنین در کنگره عظیم اربعین قابل مشاهده و الگوبرداری است…"   11- پیاده روی اربعین: تاملاتی جامعه شناختی کتاب پیاده روی اربعین: تاملاتی جامعه شناختی، مجموعه مقالات نویسندگان مختلف حوزه جامعه شناسی در موضوع پیاده روی اربعین است که به کوشش محسن حسام مظاهری و در نشر آرما به چاپ رسیده است. اگر علاقه مندید با یک روایت جامعه شناختی از آیین پیاده روی اربعین آشنا شوید، کتاب پیاده روی اربعین: تاملاتی جامعه شناختی یک پیشنهاد خیلی خوب است. از جمله مقالاتی که در این کتاب آمده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:  «تشیع پساصدام و پایان سندرم حسرت جغرافیای مقدس در تشیع: جامعه شیعی به مثابه جامعه ای در فراق» نوشته جبار رحمانی، «اربعین؛ دانسته ها و نادانسته ها از منظری اجتماعی» به قلم مهدی سلیمانیه، «میزبانان اربعین» اثر احمد شکرچی، «از نهادی شدن آیین اربعین تا عرفی شدن امر قدسی» نوشته محمدرضا پویافر، «حاد واقعیت ژان بودریار؛ بررسی شایعات رسانه ای درباره آیین پیاده روی اربعین» به قلم محسن امین، «دعوت شده ام به زیارت رنج آلود / ادراک و تجربه زیسته زائران پیاده ایرانی در عراق» نوشته ندا رضوی زاده و «اربعینِ ایرانی؛ رشد تصاعدی آمار ایرانی ها در پیاده روی اربعین: دلایل و پیامدها» تالیف محسن حسام مظاهری.   12- اربعین، جهانی دیگر کتاب اربعین، جهانی دیگر، ما حصل نشستی تخصصی با موضوع بررسی پدیده عرفی شدن و نسبت آن با اربعین حسینی است که توسط مسعود معینی پور تدوین شده و به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. در کتاب اربعین، جهانی دیگر شاهد تلاش نویسندگان کتاب برای استفاده از ظرفیت‌های جامعه ساز و تمدن ساز موجود در اربعین و پیاده روی اربعین هستیم.  اربعین؛ الهیات اجتماعی و تمدن‌زایی اسلامی، ظرفیت‌های اربعین در تحقق جامعه منتظر مهدوی، اربعین و ارتباطات فرهنگی، جایگاه قیام حسینی در حرکت تاریخ، فهم اربعین در چارچوب مفهوم اجتماعی، ظرفیت‌های سیاسی‌ـ اجتماعی اربعین، ظرفیت‌های تمدنی اربعین: نشانه‌هایی به رهایی، خرده‌روایت‌هایی از راهپیمایی اربعین، ابررویداد اربعین جلوه‌ای از گردشگری دینی عناوین بخشی از مقالات مطرح شده در این کتاب هستند.  به قلم "احمد کفیل الناس"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
آشنایی با شهید حسن آیت
آشنایی با شهید حسن آیت
ساعت 8 صبح روز چهارشنبه 14 مرداد 1360 صدای جمهوری اسلامی ایران این خبر تکان‌دهنده را پخش کرد: «سید حسن آیت نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی صبح امروز در مقابل منزلش توسط ضد انقلابیون به شهادت رسید.» خبر ترور سید حسن آیت اگرچه در سال 60 یک خبر مانند دیگر اخبار ترور بود، اما اینکه برای ترور تنها یک نفر، بیش از 60 گلوله استفاده شده باشد، موضوع را پیچیده‌تر و البته شخص مورد نظر را خاص‌تر می‌کند. اما شهید سید حسن آیت که بود؟  سید حسن آیت که بود؟ متولد 3 تیر 1317. در شهر نجف آباد اصفهان متولد شد و در تاریخ 14 مرداد 1360 در شهر تهران به شهادت رسید. کودکی که از ناحیه مادر و پدر، سید بود و از ناحیه مادر، نوه مرحوم آیت‌الله سیدعلی نجف‌آبادی. خانواده آیت از ابتدا در فقر، روزگار می‌گذراند و تنها منبع درآمدشان، دسترنج حاصل از کشاورزی بود، با وجود فقر، او تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در شهرستان نجف‌آیاد سپری کرد. آیت از همان کودکی همیشه کنجکاو بود در جامعه چه می گذرد و به همین دلیل با پول غذا و غیره که گاهی می‌گرفت، روزنامه تهیه می‌کرد و می‌خواند و بریده مطالب حساس این روزنامه‌ها را جمع‌آوری می‌کرد. (در آن زمان کمتر کسی همت و علاقه اینکار را داشت) او پس از پایان تحصیلاتش در نجف‌آباد و اصفهان، به تهران آمد. کسی که تحصیلات علوم دینی از جمله علوم حوزه را تا حدود فقه و اصول در این شهرها به پایان برده بود، در تهران در دانشسرای عالی در رشته تربیت معلم، در بخش ادبیات فارسی موفق به اخذ لیسانس شد (سال 1337) و بعد مطالعات خود را در رشته جامعه‌شناسی ادامه داد و در سال 1340 موفق به اخذ فوق لیسانس جامعه‌شناسی از مؤسسه علوم اجتماعی دانشگاه تهران شد و با وجود آنکه عنوان دانشجوی رتبه اول را به دست آورده بود، برخلاف رویه معمول، به علت تسلط ملی‌گرایان بر مؤسسه علوم اجتماعی، از دادن بورس تحصیلی و اعزام او به خارج از کشور جلوگیری به عمل آمد؛ زیرا وی از همان دوران دانشجویی، این ملی‌گرایان را شناخته و همواره چهره حقیقی آنان را افشا کرده بود. در سال 1341، در کنکور دانشکده حقوق شرکت کرد و در همین سال به دانشکده حقوق دانشگاه تهران راه یافت و دوره روزنامه‌نگاری را در مؤسسه اطلاعات گذرانیده و در طول مدت تحصیلات عالیه، علاوه بر فارسی به زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسه نیز آشنایی پیدا کرد. در این سال‌ها او با آیت الله کاشانی آشنایی داشت و از دوران نوجوانی و جوانی در مبارزات سیاسی این عالم فقیه همکاری می‌کرد و حتی پس از مرگ ایشان نیز، با حزب زحمتکشان که به نام آیت‌الله کاشانی مبارزه می‌کردند، همراهی می‌کرد تا اینکه امام خمینی پرچم مبارزه ضدرژیم شاه و ابرقدرت‌های شرق و غرب را به دوش گرفتند و پیروان آیت الله کاشانی یعنی همان افرادی که از سالهای شهریور 1320 مبارزه را در خط آیت‌الله کاشانی شروع کرده بودند از جمله حسن آیت، نیز به نهضت امام خمینی پیوستند.   فعالیت های شهید حسن آیت قبل از انقلاب اسلامی شهید آیت یکی از اولین کسانی بود که با سخنرانی‌های خود در مساجد و دانشگاه‌ها و ادارات دولتی به گسترش دامنه مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت و با حضور خود در این اجتماعات، نقش بسیار سازنده و فعالی در بالا بردن سطح اطلاعات توده‌های مردم ایفا کرد، کسی که در سال 1345 با تشکیل یک گروه سیاسی مخفی، توانست بسیاری از افراد شایسته را در محور خط امام متمرکز کند، گروهی فعال که توانست در جریان انقلاب خدمات ارزنده‌ای را به انقلاب اسلامی ایران داشته باشد. آیت اما نه تنها چهره سیاسی که چهره فرهنگی نیز بود. او در کنار فعالیت‌های سیاسی خود از سال 1342 به بعد، به تدریس جامعه‌شناسی در مدرسه عالی قضائی قم و مدرسه عالی لاهیجان و دانشکده علم و صنعت و مدرسه عالی اراک  مشغول بود. او همچنین در حوزه علمیه قم در کلاس‌های متعددی که از طرف طلاب حوزه تشکیل می‌شد، به تدریس جامعه‌شناسی و تاریخ نهضت اسلامی ایران پرداخت و عده کثیری از طلاب حوزه علمیه قم همیشه در جلسات علنی و مخفی تدریس او حاضر می‌شدند. نقش شهید آیت در تدوین اصول قانون اساسی در زمان انقلاب از فعالیت‌های سیاسی حسن آیت می‌توان به عضویت در حزب زحمتکشان ملت ایران، عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، از نمایندگان استان اصفهان و عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان قانون اساسی و نماینده تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی نام برد، اما آنچه حسن آیت را متمایز کزد،  نقش مهم او در تدوین اصول قانون اساسی و الحاق اصل ولایت فقیه به آن است، کسی که به گفته‌ای طراح سقوط ابوالحسن بنی‌صدر (نخستین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران) بوده و در شناساندن منافقین به مردم نقش مؤثری داشته است، در مرکز تهران توسط گروه نامعلومی آنگونه که نوشتیم، ترور شد. برخی سازمان منافقین را مسئول ترور وی می‌دانند.  با وجود اینکه بیش از سه دهه از شهادت این شهید می‌گذرد،  اما تنها دو کتاب درباره او نوشته شده که علاقه‌مندان به تاریخ انقلاب را پای زندگی او می‌نشاند، کسی که نقشی اساسی در الحاق اصل ولایت فقیه به قانون اساسی کشور ایران داشته، اما در پسِ پردۀ سکوت مانده و آنچنان که باید، در جامعه شناسانده نشده است؛ در ادامه به معرفی اجمالی این دو کتاب پرداخته‌ایم. 2 کتاب در مورد شهید سید حسن آیت 1- شهیدان دیالمه و آیت در چند پرده برای شناخت شهید حسن آیت می‌توان به کتاب «شهیدان دیالمه و آیت در چند پرده» مراجعه کرد، کتابی به نویسندگی رضا اکبری آهنگر و وحید خضاب که در سال 1396 در 132 صفحه توسط انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده و جلد هفتم از مجموعه هشت جلدی تاریخ‌نگاری معاصر «آنچه گذشت» این انتشارات است. نویسندگان در این کتاب، در چهار مقاله به زندگی و خط مشی زندگی شهیدان دیالمه و آیت پرداخته‌اند. مقاله اول این کتاب به زندگی و مواضع شهید دیالمه می‌پردازد، اما در مقاله‌های بعدی این کتاب به شهید حسن آیت، تفکر او و کلیدی‌ترین بخش‌های زندگی او می‌پردازد. مقاله دوم به زندگی شهید اختصاص دارد  و در مقاله‌های سوم و چهارم، موضوعاتی را مطرح و به صورت شفاف بیان می‌کند که منتقدان شهید آیت با استناد به آنها، این شهید را مورد هجمه قرار می‌دهند. سومین مقاله از این مجموعه، به موضوع همسویی آیت و مظفر بقایی، رهبر حزب زحمتکشان ملت ایران و از بنیان‌گذاران جبهه ملی ایران پرداخته است، این موضوع یکی موضوعات مهمی است که منتقدان در مورد شهید آیت مطرح می‌کنند. نویسنده علیرغم وجود خاطرات فراوان برای رد این اتهام، تلاش کرده تا اختلافات اساسی آیت و بقایی را به اثبات برساند. این مقاله در گذشته در برخی از سایت‌ها منتشر شده است. مقالۀ چهارم این کتاب به ماجرای «نوار آیت» می‌پردازد، این ماجرا نیز یکی از کلیدی‌ترین اتهاماتی است که در زمان حیات سید حسن آیت، بعد از شهادت او و حتی تا به امروز، همواره برای ایشان استفاده می‌شده و در این مقاله به صورت خلاصه، به این اتهام شهید آیت پاسخ داده است. بریده‌ای از کتاب «شهیدان دیالمه و آیت در چند پرده»: «این  شرایط فعلی روشن است. من از ابتدا هم گفته بودم این‌ها (سازمان مجاهدین خلق) نهایت خط می‌رسند به همین‌جایی که الان رسیدند و حرکت بعدیشان فقط مسئله ترور خواهد بود. یعنی این‌ها شروع می‌کنند یک سری ترورهایی را در سطح نیروهای شاخص مملکتی انجام دادن و این‌ها عملاً الان به یک بن‌بستی رسیده‌اند که هیچ راهی ندارند و هیچ کاری نمی‌توانند بکنند یا باید زمینه‌های فکریشان را کنار بگذارند و بیایند شروع کنند از این طرف عمل کردن، که عملاً نمی‌توانند این کار را بکنند یا اینکه تا آخر خط به عنوان مبارزه مسلحانه بروند.»   2- اسرار آیت: زندگی و زمانه شهید دکتر سید حسن آیت دومین کتابی که با استناد به اسناد و مدارک معتبر نوشته شده، کتاب «اسرار آیت» نوشته جواد موگویی است که در سال 1393 و در 744 صفحه توسط انتشارات اشراق حکمت به چاپ رسید که بعد از مدتی و بنابر دلایلی نیز، از انتشار مجدد  آن جلوگیری شد.  نویسنده در کتاب اسرار آیت به زندگی و زمانه شهید دکتر سید حسن آیت می‌پردازد و از زمان کودکی این شهید تا مسائلی مانند ورود به حزب زحمت کشان و ارتباط با مظفر بقایی، تشکیل گروه زیرزمینی در ارتش شاهنشاهی، مخالفت با جریان‌های به اصطلاح ملی‌گرایی و چند سال آخر عمر این شهید بررسی می‌کند. فصل‌های ابتدایی کتاب به زندگی شخصی و فعالیت‌های مختلف سیاسی و فرهنگی او می‌پردازد و از کاندیداتوری او در انتخابات ریاست‌جمهوری می‌گوید، از مخالفت او با دولت موقت و جریانات نهضت آزادی می‌گوید. بخش‌های پایانی کتاب، به ابهامات ترور آیت و بحث‌های مخالفت وی با تصدی میرحسین موسوی در وزارت امورخارجه می پردازد. حسن آیت قبل از انتخاب موسوی به عنوان نخست وزیر و زمانی که او در جایگاه وزارت خارجه قرار گرفته، شهید می‌شود، اما جناح مخالف آیت که در دهه 60 جریان چپ بودند و در دهه 70 با نام «اصلاح طلب» معروف شدند، در آن سال‌ها و حتی پس از آن نیز، تلاش کردند هر آنکس را که به مخالفت با میرحسین موسوی می‌پردازد، با عنوان مخالفت با امام کنار بزنند. این کتاب که براساس مستنداتی از اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حوزه هنری، دادستانی، دادگاه انقلاب، آرشیو مجلس و موسسه مطالعات تاریخ معاصر نوشته شده، در واقع برگرفته از کتاب مکتوبِ مستند «اسرار آیت» است که توسط موگویی در اواخر سال 1388 ساخته شده و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است، کتابی که برای نگارش آن به گفته نویسنده حدود  200 ساعت مصاحبه گرفته شده و 5سال نوشتن آن طول کشیده است. به قلم "طاهره راهی"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
آشنایی با بهترین کتاب های دیجیتال مارکتینگ
آشنایی با بهترین کتاب های دیجیتال مارکتینگ
دیجیتال مارکتینگ شیوه ارتباط کسب‌وکارها با مشتریان خود را به‌طورکلی متحول کرده و فرصت‌های بی‌سابقه و جذابی برای رشد کسب و کار و تعامل با مشتری ایجاد کرده است. در عصر دیجیتال امروزی، اینترنت به‌عنوان یک بازار وسیع عمل می‌کند که شرکت‌ها می‌توانند تنها با چند کلیک به گروه مشتریان خود در تمام جهان دست یابند و این تغییر و تکنولوژی منجر به ظهور استراتژی‌های مختلف بازاریابی دیجیتال شده است. دیجیتال مارکتینگ و فضای مجازی، نقش مشتریان را در تبلیغ یک برند تغییر داده است. بازاریابی در رسانه‌های اجتماعی، نقشی حیاتی برای تبلیغ محصولات و خدمات برعهده دارد. رسانه‌های اجتماعی به کسب‌وکارها اجازه می‌دهند بر اساس علایق، رفتارها و مکان‌های مختلف به مشتریان خاص خود دست یابند. همچنین تعامل با مشتریان در رسانه‌های اجتماعی، به ایجاد وفاداری به برند، کمک می‌کند. دیجیتال مارکتینگ موجب شده است تا مشتریان به‌راحتی نظرات خود را در مورد یک محصول یا برند به اشتراک بگذارند و مسیر برند را به‌طورکلی تغییر دهند. یعنی مشتریان ناراضی و راضی می‌توانند مسیر یک برند را به سمت شکست یا موفقیت بکشاند.  دیجیتال مارکتینگ یک زمینه همیشه در حال تحول است که کسب‌وکارها برای جلوتر ماندن از رقبا نیازمند یک رویکرد استراتژیک در این فضا هستند. آنها می‌توانند با ادغام سئو، بازاریابی محتوا، رسانه‌های اجتماعی و حتی بازاریابی ایمیلی یک استراتژی دیجیتال جامع ایجاد کنند که باعث رشد و موفقیت در بازار آنلاین می‌شود. خواندن بهترین کتاب‌های دیجیتال مارکتینگ چه تاثیری در رشد کسب‌وکارها دارد؟ خواندن کتاب‌های دیجیتال مارکتینگ مزایای زیادی هم برای مبتدیان و هم برای متخصصان باتجربه در این زمینه دارد. این کتاب‌ها دانش و بینش جامعی را ارائه می‌دهند که برای درک و فهم عمیق فضای دیجیتالی و در نهایت ایجاد استراتژی‌های دیجیتالی ضروری است. کتاب‌های دیجیتال مارکتینگ به انسجام دانش و درک عمیق ما از نحوه بازاریابی دیجیتالی کمک شایانی می‌کنند. همچنین فهم و مهارت ما را در این حوزه افزایش می‌دهند. خواندن کتاب‌های دیجیتال مارکتینگ نه فقط برای صاحبان کسب‌وکار بلکه برای کل افراد یک مجموعه یا سازمان ضروری است و حتی باید در دستوری کار سازمان قرار بگیرد تا همه افراد سازمان بتوانند به‌صورت تخصصی و حرفه‌ای به بازاریابی در کسب‌وکار بنگرند و حتی این آموزش‌ها می‌تواند زندگی فردی افراد را نیز بهبود ببخشد. بهترین کتاب های دیجیتال مارکتینگ 1- کتاب بازاریابی سرراست: چطور بازاریابی دیجیتال را در مسیر درست پیش ببریم؟ چگونه می‌توان با کمترین هزینه، بهترین بازاریابی دیجیتال را رقم زد؟ آیا چنین چیزی امکان‌پذیر است؟ اکثر کسانی که برای معرفی کسب‌وکار و برند خود اقدام به راه‌اندازی دیجیتال مارکتینگ می‌کنند، همه چیز را در خرج‌کردن و هزینه‌کردن بی‌رویه می‌بینند؛ اما واقعیت این است که در وهله اول آنچه که برای دیده‌شدن برند و کسب‌وکارتان مهم است، در واقع استراتژی بازاریابی فروش است. بسیار ضروری است که شیوه تبلیغات و بازاریابی دیجیتال، هدفمند باشد. هدفمند بودن دیجیتال مارکتینگ، اثری مرکب ایجاد می‌کند که محصول شما را به برندی نام‌آشنا تبدیل می‌کند؛ یعنی ممکن است در ابتدا نتایج زیادی نگیرید؛ اما اگر شیوه بازاریابی صحیح باشد، سرعت رسیدن به نتایج درخشان بالاتر خواهد بود. کتاب بازاریابی سرراست به بررسی قیف فروش، یعنی همان استراتژی بازاریابی می‌پردازد. «دانلد میلر» و «جی. جی پترسون» در کتاب بازاریابی سرراست، به ما می‌آموزند که چگونه قیف فروش برند خود را، متناسب با اهداف، خط‌مشی و استراتژی برند طراحی کنیم. این کتاب با طراحی قیف بازاریابی از تلف‌شدن منابع مالی شما می‌کاهد؛ زیرا با صرف هزینه‌ای معقول و از طریق طراحی یک قیف فروش کارآمد می‌توان دیجیتال مارکتینگ کارآمدتری را تجربه کرد. بهترین ترجمه کتاب بازاریابی سرراست توسط مهرداد عباسی در انتشارات آریاناقلم که یکی از بهترین انتشارات در حوزه کسب‌وکار است انجام شده است. در بخشی از کتاب بازاریابی سرراست می‌خوانیم: «آدم‌ها به همان دلیلی که عاشق هم می‌شوند، عاشق برندها می‌شوند. برندها به بقایشان کمک می‌کنند و از جنبه‌های اجتماعی، عاطفی یا مالی بازگشت سرمایه خوبی برایشان دارند. چه می‌شد اگر مقدار قابل توجهی از فرایند جلب اعتماد مشتریان به‌صورت خودکار انجام می‌شد؟ چه می‌شد اگر زمانی که شما یا یکی از نیروهای فروشتان برای اولین‌بار با مشتری بالقوه مواجه می‌شد، مثل این بود که انگار قبلاً چندین جلسه ملاقات با هم داشته‌اند. چقدر فروشتان بیشتر می‌شد اگر با مشتریان بالقوه‌ای مواجه می‌شدید که از قبل کنجکاوی آنها تحریک شده بود و آگاهی لازم در مورد اینکه برند شما چطور می‌تواند مشکلشان را حل کند به آنها داده شده بود؟» 2- کتاب مدیریت بازاریابی: جهت‌گیری کلان، کمپین بازاریابی، بازارگزینی شیوه و مدل بازاریابی باید با رسالت سازمان هم‌راستا باشد. کتاب مدیریت بازاریابی به بررسی استراتژی‌های بازاریابی از دیدگاه تقریباً متفاوتی در مقایسه با کتاب بازاریابی سرراست می‌پردازد. البته می‌توان گفت که در واقعیت این دو کتاب به‌نوعی تکمیل‌کننده یکدیگر هستند. این کتاب، بازاریابی را در ویژگی‌های مشتری جست‌وجو می‌کند. همه چیز بستگی به جامعه هدف و پرسونای مشتری شما دارد. محصول شما برای چه افرادی است؟ جامعه هدف شما چه کسانی هستند؟ آیا مشتری سازمانی و جمعی دارید یا مشتری شما فردی و خانوادگی است؟ همچنین ضروری است که بدانید مشتریان شما عموماً چه قشری از افراد جامعه خواهند بود. کتاب مدیریت بازاریابی به بررسی راه‌های شناسایی رقبا، ارتباط بازاریابی با رسالت و اهداف سازمان و همچنین تاکتیک خلق محصول و ارائه خدمات جدید می‌پردازد. کتاب مدیریت بازاریابی یکی دیگر از بهترین کتاب‌های دیجیتال مارکتینگ از انتشارات آریاناقلم است که توسط نگین شهامتی‌فرد و پیام نورصالحی ترجمه شده است. اگرچه نام فیلیپ کاتلر معروف به‌عنوان مشاور بر روی کتاب درج شده است؛ اما در واقع نویسنده کتاب یک شخص نیست و این کتاب از انتشارات دانشکده کسب‌وکار دانشگاه هاروارد منتشر شده است. در بخشی از کتاب مدیریت بازاریابی می‌خوانیم: «مشتریان (مصرف‌کننده یا شرکتی) دوست دارند که حق انتخاب داشته باشند و سازمان‌های موفق همواره در حال تحقیق و خلق محصولات جدید برای ارضای این علاقه و تحقق فروش است. ولی فرایند مستمر طراحی محصولات یا خدمات جدید، منافع دیگری نیز برای سامان‌ها به همراه دارد: مشتریان بعضی وقت‌ها بسیار بی‌ثبات هستند؛ نگرش آنها نسبت به محصولات و خدمات موجود ممکن است بسیار سریع و غیرمنتظره تغییر نماید.» 3- کتاب مدیریت بازاریابی: تجزیه و تحلیل، برنامه‌ریزی، اجرا و کنترل  معرفی کتاب مدیریت بازاریابی در بالا، منجر به آن شد که بخواهیم کتاب مدیریت بازاریابی دیگری را از فیلیپ کاتلر معرفی کنیم؛ زیرا ممکن است مخاطب کتاب دیگری را به‌اشتباه تهیه نماید. اگرچه هر دو کتاب نام یکسانی دارند؛ اما به نظر می‌رسد مفاهیم آموزش‌داده‌شده تفاوت‌های چشمگیری دارند. کتاب مدیریت بازاریابی: تجزیه و تحلیل، برنامه ریزی، اجرا و کنترل یکی از معتبرترین و بهترین کتاب‌ها در حوزه بازاریابی و فروش و همچنین دیجیتال مارکتینگ است که حتی در دانشگاه نیز تدریس می‌شود. کتاب مدیریت بازاریابی تا به این لحظه به بیست زبان زنده دنیا ترجمه شده است. این کتاب نگاهی جامع و کامل به‌تمامی ابعاد بازاریابی دارد و خواندن آن به‌عنوان یک کل منسجم برای درک جنبه‌های مختلف بازاریابی و فروش می‌تواند بسیار کارآمد باشد. این کتاب به‌تمامی افراد پیشنهاد نمی‌شود؛ زیرا کتابی برای عامه مردم نیست؛ اما اگر پایه و بینشی نسبت به مباحث بازاریابی و فروش دارید، کتاب مدیریت بازاریابی را در دستور کار خود قرار دهید. کتاب مدیریت بازاریابی در نشر آموخته به چاپ رسیده است. در بخشی از کتاب مدیریت بازاریابی می‌خوانیم: «هدف غایی مفهوم بازاریابی، کمک به سازمان‌ها در جهت نیل به هدف. هدف، در مورد شرکت‌های خصوصی سودآوری است. اما هدف اصلی شرکت‌های غیرانتفاعی و مؤسسات عمومی و عام‌المنفعه، بقا و جمع‌آوری وجوه لازم برای انجام وظایف محوله است. در مؤسسات غیرانتفاعی، راه‌حل تحصیل سود به آن صورت نیست؛ بلکه هدف تحصیل سود به‌عنوان محصول فرعی برای انجام بهتر وظایف محوله است.» 4- کتاب بازاریابی پرمحتوا  کتاب بازاریابی پرمحتوا را با معرفی نویسنده نام‌آشنای آن یعنی جو پولیتزی آغاز می‌کنیم؛ زیرا وی در حوزه بازاریابی محتوا چنان سرآمد است که او را به‌عنوان پدر بازاریابی محتوا نیز می‌شناسند. جو پولیتزی در حوزه بازاریابی، دیجیتال مارکتینگ و کسب و کار کتاب‌های زیادی همچون کارخانه محتوا را نوشته است. کتاب بازاریابی پرمحتوا نیز یکی از بهترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های دیجیتال مارکتینگ است که به استراتژی‌ها و فنون بازاریابی محتوا می‌پردازد. جو پولیتزی می‌گوید که مشتریان برای شما و شرکتتان اهمیتی قائل نیستند؛ بلکه آنها به دنبال رفع نیازهای خود هستند. بازاریابی محتوا یعنی خلق نیاز در مشتری از طریق هنر انتقال محتوا. محتوای شما نه‌تنها باید در افراد نیازی را ایجاد کند؛ بلکه باید بتواند بنیان و رسالت اصلی سازمان و کسب‌وکار را، از طریق طراحی مسیر محتوایی به گوش مشتریان برساند. استراتژی محتوا در تعیین خط‌مشی و ایجاد نیاز در مشتری نقش دارد و به هدفمندی مسیر رشد کسب‌وکار نیز کمک شایانی خواهد نمود. محتوا فقط خلق نیاز در مشتری نیست؛ بلکه از طریق بازخوردی که از محتوا می‌گیریم، می‌توانیم به نیازهای ذاتی مشتریان نیز پی ببریم و این مسئله به رشد و توسعه مسیر سازمان بسیار کمک خواهد نمود. کتاب بازاریابی پرمحتوا اثر دیگری از انتشارات آریاناقلم است. این کتاب توسط سجاد بهجتی ترجمه شده است. در بخشی از کتاب بازاریابی پرمحتوا می‌خوانیم: «اغلب ما حس ‌می‌کنیم، محصول یا خدمات فوق‌العاده و شگفت‌انگیزی برای ارائه به افراد داریم. در واقع این طور نیست...حداقل اینکه چیزی نیست که مشتریان نتوانند جای دیگری پیدا کنند. اگر واقعا چنین حقیقتی وجود دارد، چطور می‌توانیم توجه و اعتماد مشتریان را به خود جلب کنیم تا در نهایت از ما خرید کنند و برای خرید بیشتر برگردند؟» 5- کتاب ایده عالی مستدام: چگونه ایده های ماندگار بسازیم؟  چگونه ایده‌ها و نظراتمان را به دیگران بفهمانیم؟ چرا بعضی از ایده‌ها موفق می‌شوند و بعضی دیگر شکست می‌خورند؟ کتاب ایده عالی مستدام، کتاب خلق ایده‌های جدید و از همه مهم‌تر بیان آنها است. همیشه ایده‌های بسیاری در سر ما ایجاد می‌شود که حتی می‌توان گفت که گاهی جزئیات آن به‌خوبی شکل می‌گیرد، اما زمانی که می‌خواهیم آن را به دیگران ارائه دهیم به مشکل بر می‌خوریم، چرا که نحوه ارائه و بیان ایده‌های خود را نمی‌دانیم. همه ما دوست داریم که بتوانیم نظرات و ایده‌های خود را به گوش دیگر افراد برسانیم، به‌گونه‌ای که این نظرات مورد توجه افراد دیگر قرار بگیرد. ما دوست داریم در هر جایگاهی که هستیم، سخنان ما تأثیرگذار واقع شود. کتاب ایده عالی مستدام توسط چیپ هیث و دن هیث به نگارش درآمده است و این موضوع بسیار مهم را مورد بررسی قرار داده است. کتاب ایده عالی مستدام به شش نکته مهم می‌پردازد که برای تأثیرگذاری و موفقیت یک ایده خوب لازم است. کتاب ایده عالی مستدام کتابی عالی برای همه کسانی است که می‌خواهند ایده‌های خود را به مرحله عمل برسانند. این کتاب بارها در نیویورک‌تایمز و آمازون به‌عنوان کتاب برتر حوزه فروش و بازاریابی قرار گرفته است و تا این لحظه به بیش از 28 زبان دنیا ترجمه شده است. کتاب ایده عالی مستدام در انتشارات آریاناقلم به چاپ رسیده است. در بخشی از کتاب ایده عالی مستدام می‌خوانیم: «چگونه ایده خود را واضح و روشن کنیم؟ باید ایده خود را در چارچوب اطلاعات ملموس و فعالیت‌های انسانی توضیح دهیم. اینجاست که بسیاری از ارتباطات در حوزه کسب‌وکار کم‌ارزش می‌شوند. بیانیه‌های مأموریت، هم‌افزایی‌ها، استراتژی‌ها و چشم‌اندازها اغلب آن‌قدر مبهم می‌شوند که به بی‌معنایی می‌رسند. ایده‌های ماندگار به طور طبیعی پر از تصاویر واضح و ملموس‌اند: وان پر از یخ، سیبی که درونش تیغ وجود دارد؛ زیرا مغز ما طوری طراحی شده است که داده‌های ملموس را به‌خاطر می‌سپارد.» 6- قبایل: به تو نیاز داریم که رهبرمان باشی ست گودین یکی از معروف‌ترین و باتجربه‌ترین نویسندگان حوزه بازاریابی و کسب‌وکار است، از معروف‌ترین کتاب‌های او، می‌توان به کتاب قبایل اشاره کرد. چرا ست گودین نام این کتاب را قبایل گذاشته است؟ قبیله به تجمع گروهی از افراد می‌گویند که در کنار یکدیگر فرهنگ، علاقه و سبک زندگی یکسانی را تشکیل داده‌اند و تقریباً همه قبایل برای خود رهبر دارند؛ زیرا هر قبیله برای دوام خود نیازمند یک یا گروهی از رهبران است. سازمان‌ها چطور؟ آیا می‌توان گفت که یک سازمان هم نوعی قبیله است؟ در کتاب قبایل به سازمان همانند یک قبیله نگریسته شده است، قبیله‌ای که نیاز به رهبر و افراد تشکیل‌دهنده آن سازمان دارد که به نظر می‌رسد باید اهداف مشترکی را برای بهبود قبیله خود پیگیری کنند. قبایل کتابی رهبرپرور است که به مفهوم رهبری به‌جای ریاست پرداخته است. او در این کتاب به ویژگی رهبرانی پرداخته است که قبیله را با خصوصیات خود رشد و پرورش می‌دهند و به سمت تعالی حرکت می‌دهند. کتاب قبایل در نشر آموخته ترجمه شده و به چاپ رسیده است. در بخشی از کتاب قبایل می‌خوانیم: «سازمان‌هایی که وضع موجود را خراب می‌کنند، برنده می‌شوند. کسانی که سازمان‌هایشان را به جلو هل می‌دهند و دیگران را به تغییر قوانین  تشویق می‌کنند، ترقی خواهند کرد. دوباره به رهبری‌ای برمی‌گردیم که هرکسی در هر جایی در سازمان، می‌تواند عهده‌دارش شود. وضع موجود ممکن است زمانی باشد که که «هرکس می‌داند» تحویل سفارش وابسته به وجود شما است یا کمسیون معتقد است «هرکسی می‌داند» باید به عامل دستمزد داد. وضع موجود چه بسا روشی برای بسته‌بندی محصول باشد که هرکسی انتظارش را دارد یا مدل قیمت گذاری‌ای که چون مدت زیادی برقرار بوده، همه قبولش دارند. وضع موجود هرچه هست، تغییرش فرصتی است برای چشم‌گیر شدنتان.» 7- کتاب هر برند یک قصه است امروزه کسب‌وکارها نه‌تنها در بازار سنتی بلکه در بازار مجازی هم در رقابتی شدید با یکدیگر به سر می‌برند. دیجیتال مارکتینگ تأثیر زیادی در معرفی و شهرت یک برند و کسب‌وکار در میان مردم دارد و یکی از ارکان اصلی و مهم بازاریابی، قصه‌گویی برای یک برند است. قصه برند شما چیست؟ کسب‌وکار شما چه هدفی را دنبال می‌کند و به دنبال پاسخ‌گویی به کدام نیاز است؟ برای پاسخ به این سؤال‌ها انواع متفاوتی از جواب‌ها وجود دارد که وابسته به خلاقیت، نوع مشتری و هدف صاحبان کسب‌وکارها می‌تواند متغیر باشد. کتاب هر برند یک قصه است، به طور ویژه به بررسی این موضوع پرداخته است. اگر می‌خواهید برای برند خود یک قصه طراحی کنید، حتماً کتاب هر برند یک قصه است را بخوانید. دانلد میلر نویسنده مشهور کتاب هر برند یک قصه است، در هفت بخش به نحوه ایجاد یک استوری برند حرفه‌ای می‌پردازد. استوری برند، یکی از راه‌های مهم برای افزایش تأثیرگذاری در مخاطب است. حتی اگر کسب‌وکاری کوچک مثل یک صفحه فروش آنلاین دارید، از همان ابتدا شروع به طراحی یک استوری برند تأثیرگذار کنید. قصه‌ای که از صداقت درونی شما بر خواسته باشد. کتاب هر برند یک قصه است از نشر اطراف منتشر شده است. در بخشی از کتاب هر برند یک قصه است می‌خوانیم: «کسب‌وکارهایی هستند که با روش پیشنهادی استوری برند پیامشان را شفاف کردند و درآمدشان دو، سه و حتی چهار برابر شده است. چارچوب استوری برند همان اندازه برای برندهای میلیارد دلاری مؤثر بوده که برای کسب‌وکارهای کوچک و خانوادگی؛ برای شرکت‌های آمریکایی به همان اندازه مؤثر بوده که برای شرکت‌های ژاپنی و آفریقایی. چرا؟ چون ذهن انسان، هرجای دنیا که باشد، خواهان شفافیت است و از سردرگمی و ابهام ابا دارد. واقعیت این است که رقابت بر سر رساندن محصول به بازار نیست؛ ما برای توضیح این نکته به مشتری که چرا به این محصول نیاز دارد هم رقابت کنیم.»   8- کتاب طرح بازاریابی کسب و کارهای کوچک کتاب طرح بازاریابی کسب و کارهای کوچک، نوشته «آلن دیب» کتابی دیگر از انتشارات آریاناقلم است که به بررسی مسیر بازاریابی در کسب‌وکارهای کوچک می‌پردازد. این کتاب که برای مخاطب عام به نگارش درآمده است، با بیانی شیوا و روان به اشتباه بزرگ کسب‌وکارهای کوچک می‌پردازد. اشتباهی به نام عدم توجه به طرح مسیر بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ. طراحی مسیر بازاریابی را چقدر برای کسب‌وکار و برند خود جدی می‌گیرید و چقدر به آن بها می‌دهید؟ آیا طرحی برای آینده بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ برند خود دارید؟ آلن دیب معتقد است که کسب‌وکارهای کوچک نباید از کسب‌وکارهای بزرگ تقلید کنند؛ زیرا این اشتباهی بزرگ است که منجر به شکست آنها خواهد شد. اولویت‌های یک شرکت بزرگ با اولویت‌های یک شرکت یا بیزینس کوچک بسیار متفاوت است و این مسئله باید به‌خوبی در طرح‌ریزی بازاریابی در نظر گرفته شود. در کتاب طرح بازاریابی کسب‌وکارهای کوچک، به این موضوع پرداخته می‌شود که کسب‌وکارهای کوچک نیازمند تمرکز بیشتری بر روی بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ در مقایسه با کسب‌وکارهای بزرگ هستند. موضوعی که اهمیت آن از چشم بسیاری پنهان مانده است. در بخشی از کتاب طرح بازاریابی کسب و کارهای کوچک می‌خوانیم: «مسئله اینجاست که احتمال اینکه شما در اولین تلاش بازاریابی، پیام کاملاً مناسب را به بازار و رسانه متناسب برسانید تقریباً محال است. حتی باتجربه‌ترین بازاریاب هم به شما خواهد گفت که آنها به‌ندرت می‌توانند در اولین تلاش موفق شوند. باید چندین باز آزمون‌وخطا شود. باید آزمایش و اندازه‌گیری انجام شود تا در نهایت پیام شما به بازار و رسانه متناسب برسد. به بازاریابی مثل تقویت‌کننده نگاه کنید. برای مثال شما به کسی درباره کاری که انجام می‌دهید می‌گویید و او هیجان‌زده نمی‌شود. سپس باز هم تلاش می‌کنید و به ده نفر دیگر هم درباره کاری که انجام می‌دهید توضیح می‌دهید و آنها هم هیجان‌زده نمی‌شوند. اگر شما این پیام را به ده‌هزار نفر دیگر برسانید چرا فکر می‌کنید که نتیجه متفاوت خواهد بود؟» 9- کتاب نسل چهارم بازاریابی: حرکت از بازاریابی سنتی به دیجیتال امروز در مقایسه با گذشته، نحوه بازاریابی تغییرات بسیار چشمگیری داشته است. همه این تغییرات با ظهور دنیای مجازی ایجاد شد. دنیایی که مشتریان فقط یک بیننده عادی در مقابل تلویزیون، مجلات یا بیلبوردهای تبلیغاتی نیستند؛ بلکه آنها خود ابزاری برای تبلیغات به‌حساب می‌آیند. آنها می‌توانند نظرات خود را از طریق فضای مجازی به‌راحتی منتشر کنند، برند و کسب‌وکاری را از عرش به فرش و یا از فرش به عرش اعلا برسانند. صاحبان کسب‌وکارها باید به روش‌های نوین برای تبلیغ برند خود روی بیاورند که کتاب نسل چهارم بازاریابی به‌خوبی به آن پرداخته است. مدیران باید بتوانند مسیر فکری و رفتاری مشتریان را تشخیص دهند و رضایت از محصول و تبلیغات نوین را به روشی درست طراحی و جهت‌دهی کنند. کتاب نسل چهارم بازاریابی اثری از سه نویسنده به نام‌های «ایوان ستیاوان»، «فیلیپ کاتلر» و «هرماوان کارتاجایا» است. اگرچه به جز فیلیپ کاتلر، دو نویسنده دیگر نام‌آشنا و معروف نیستند و نمی‌توان زیاد بر روی اعتبار آنها حساب باز کرد؛ اما نام فیلیپ کاتلر می‌تواند ما را به‌سوی خواندن این کتاب جذب نماید. با خواندن این کتاب شما نیز چگونگی حرکت از بازاریابی سنتی به دیجیتال از طریق ابزارها و تکنیک‌های بازاریابی دیجیتال یا همان دیجیتال مارکتینگ را می‌آموزید. البته کتاب نسل سوم بازاریابی و نسل دوم بازاریابی نیز توسط همین نویسندگان منتشر شده است. کتاب نسل چهارم بازاریابی با ترجمه‌ی «حمیدرضا ایرانی» و «مصطفی اسماعیلی مهیاری» در انتشارات «آریاناقلم» به چاپ رسیده است. در بخشی از کتاب نسل چهارم بازاریابی می‌خوانیم: «برای بازاریابی هدف‌گیری بخش جوانان معنادار است. بر اساس گزارش صندوق جمعیت ملل متحد، در سال 2014 تعداد افراد جوان 10 تا 24 سال 1.8 میلیارد نفر بوده است که بالاترین میزان در تاریخ بشری است و این تعداد رشد خواهد کرد. این جوانان برای تحقق حداکثر توانمندی خود در تحصیل و کار با چالش‌های گوناگونی روبه‌رویند و در همین حال پویایی‌های اجتماعی میان همتایانشان را نیز مدیریت می‌کنند. بازاریابان در حال شناسایی و حل این چالش‌هایند. هدف این است که به زندگی جوانان وارد شوند و در نتیجه به کیف پول درحال‌رشد آن‌ها دست یابند» 10-  کتاب قلاب: چگونه محصولی بسازیم که مخاطب را شبانه روز درگیر کند؟ چگونه مشتریانی دائمی برای خود ایجاد کنیم و محصولاتی را به فروش برسانیم که جزئی از زندگی عادی افراد شود؟ نیر ایال با بهره‌گیری از علوم اعصاب، اقتصاد رفتاری و علم فروش و تجارت، دانسته‌های خود در مورد نحوه تولید محصول، فروش و بازاریابی را به اشتراک گذاشته است. او در کتاب قلاب به توضیح و بررسی فرمول خلق محصولات عادت ساز پرداخته است. او مدلی را تحت عنوان "مدل قلاب" معرفی کرده است که از چهار مرحله تشکیل شده است. یک محصول کارآمد و عادت ساز، در چرخه قلاب قرار می‌گیرد و می‌تواند همیشه مشتری را به‌سوی خود بازگرداند. نمونه یکی از بزرگ‌ترین و اول‌ترین شرکت‌ها که از مدل قلاب نیز استفاده نموده است؛ شرکت اپل است که مشتریان خود را همیشه و در سراسر جهان خواهد داشت. این کتاب با نام قلاب در چندین انتشارات مختلف به چاپ رسیده است؛ اما انتشارات آریاناقلم مثل همیشه در ترجمه کتاب‌های مربوط به کسب‌وکار سرآمد است؛ بنابراین این کتاب را می‌توانید مثل خیلی از کتاب‌های دیگر دیجیتال مارکتینگ و بازاریابی از انتشارات آریاناقلم تهیه کنید. در بخشی از کتاب قلاب؛ چگونه محصولی بسازیم که مخاطب را شبانه روز درگیر کند خواهیم خواند: «عادت‌ها مثل مرواریدند. مروارید طبیعی با لایه‌لایه انباشته‌شدن ماده‌ای به نام مادر مروارید که در صدف به وجود می‌آید و آن جواهر صیقلی طی چندین سال شکل پیدا می‌کند. اما چه چیزی باعث می‌شود آن ماده به مروارید تبدیل شود؟ ورود چیز آزاردهنده کوچکی مثل سنگ‌ریزه یا انگل مزاحم، سیستم صدف را به سمت پوشاندن مهاجم با لایه‌هایی از پوشش برق می‌اندازد. عادت‌های جدید نیز به‌به بنیانی نیاز دارند که باتکیه‌بر /آن ساخته شوند. محرک‌ها زمینه تغییر پایدار رفتار را فراهم می‌کنند.»  11-  کتاب از صفر به یک: نگاهی درباره شرکت های نوپا و نقش آن ها در ساخت آینده کتاب از صفر به یک که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز و همچنین برنده جایزه گودریدز برای بهترین کتاب تجاری است، به موضوع چگونگی ایجاد و برپایی یک شرکت، کسب‌وکار و یا استارتاپ پرداخته است. در این کتاب به پرسش‌هایی پاسخ می‌دهد که لازم است هر فردی برای شروع بیزینس خود آن سؤال‌ها را از خود بپرسد و پاسخ آنها را نیز بررسی کند. پیتر تیل نویسنده کتاب از صفر به یک که خود یک سرمایه‌گذار موفق است، سعی کرده است که نه‌تنها به بررسی فنون برپایی یک استارتاپ بپردازد؛ بلکه راه‌هایی برای رشد و پیشرفت آن استارتاپ نیز پیشنهاد دهد. مسئله خلاقیت و نوآوری نیز بسیار مورد توجه پیتر تیل است و او معتقد است، نوآوری و خلاقیت به شیوه صحیح و کارآمد، سکوی پرتاب یک استارتاپ است. کتاب از صفر به یک راه‌هایی برای نحوه بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ شرکت‌های نوپا نیز ارائه می‌دهد. کتاب از صفر به یک هدیه‌ای بسیار خوب برای تمام کسانی است که در پی برپایی کسب‌وکار خود هستند؛ زیرا اگر دغدغه‌های بزرگی در سر خود دارید نباید از خواندن این کتاب غافل بمانید. از بهترین ترجمه‌های کتاب از صفر به یک می‌توان به ترجمه آن در نشر نوین و انتشارات آموخته اشاره کرد. در بخشی از کتاب از صفر به یک می‌خوانیم: «فرض کنید در صدد راه‌اندازی رستورانی برآمده‌اید که در شهر پالوآلتو، غذای انگلیسی عرضه می‌کند. شاید برای خود دلیل بیاورید که هیچ‌کس در اینجا رستورانی انگلیسی راه‌اندازی نمی‌کند و 100 در صد بازار مال ما می‌شود. ولی این فقط وقتی حقیقت دارد که مردم این شهر بیشتر طالب غذاهای انگلیسی باشند. چه می‌شود اگر در این شهر ذائقه مردم متنوع باشد؟ و چه می‌شود اگر همه رستوران‌های هم‌جوارتان هم غذایی عرضه کنند که طالب دارند؟ این‌ها پرسش‌های دشواری هستند؛ اما مشکل بزرگ‌تر آن است که هیچ دلتان نمی‌خواهد این پرسش‌ها را از خودتان بپرسید.» به قلم "مهدیه فرجی"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
بهترین کتاب های تاریخ دنیا
بهترین کتاب های تاریخ دنیا
انجمن بهترین های قلم شاید من جزء نوجوان‌های عجیب و غریب جهان بودم ولی به هر حال همه آدم‌ها کارها و هدف‌های بزرگی در نوجوانی دارند که شبیه آرمان شهری است که دلشان می خواهد آنطور زندگی کنند. آن روزها خبری از گوشی و لب‌تاب و حتی اینترنت نبود. کتابخانه‌ها مدینه فاضله و باغ رویاهای ما کتابخوارها بودند، از همین رو رویاها و ایده‌هایمان هم حول همین مکان چیده می‌شد.  یک روز در مخزن کتاب‌های مرجع چشمم به یک دانش‌نامه خورد و در میان نوشته‌های جذابش یک لیست از اسامی نویسندگانی بود که نوبل ادبیات را برده بودند. روز بعد دفتر و خودکاری با خودم بردم (کتابهای مرجع را نمیشد از کتابخانه خارج کرد) بعد هم از روی لیست اسامی را نوشتم. یادم هست اول قرار بود از هر نویسنده کتابی که جایزه نوبل برده را بخوانم. هر روز می‌رفتم سر کشو کارت‌های کتابخانه و با دقت اسم نویسنده را پیدا می‌کردم. سخت‌ترین قسمت این بود که ترتیب کارتها درکشوها بر اساس نام کتاب بود و من کلی باید وقت می‌گذاشتم و اسم کتابی را پیدا می‌کردم در حالی که نام نویسنده را داشتم، القصه سال‌ها وقت برد و این بازی جذاب خاطرات فوق‌العاده‌ای برایم به جا گذاشت. این روزها با این حجم از توسعه و دیجیتالی شدن داده‌ها، همه آن تلاش‌های آن روزهای من مضحک و خنده‌دار به نظر می رسد اگر چه برای خودم مقدس و ستودنی باشد. حالا اما همه چیز سریع شده، کوتاه و در دسترس، اگر سال‌ها طول کشید تا من آثار همه برندگان نوبل ادبیات را پیدا کنم و بخوانم جوان امروز برای یافتن یک لیست ناب از بهترین‌ها کمتر از چند دقیقه وقت لازم دارد و من امروز حاصل سال‌ها تلاشم برای خواندن بهترین های حوزه قلم را در یک مقاله کوتاه برای شما می‌آورم و امیدوارم در شیرینی لحظات خواندنشان با من شریک شوید. بهترین کتاب های تاریخ جهان 1- مسخ صبح از خواب بیدار می‌شوی، مثل هر روز کسل و بی‌انگیزه اما کمی متفاوت، نه اینکه جهان پیرامون تغییری کرده باشد بلکه تو دیگر آن گرگور زامزا هر روز نیستی بلکه سوسکی هستی عظم الجثه با همان جزییاتی که زیر یک ذره بین دستی در کودکی در باغچه خانه دیده‌ای. فرانتس کافکا متخصص میخکوب کردن خواننده در جمله اول است. رمان کوتاه مسخ در سال 1915 میلادی اولین بار و به زبان آلمانی منتشر شد. داستان در همان صفحه اول همه چیز را جلوی چشممان می گذارد، مرد جوانی صبح یک روز تبدیل به سوسکی بزرگ شده است و خواننده نه به دنبال کشف ادامه داستان بلکه در حال حل کردن بهت و ناباوری است که چون ضربه پتک ذهنش را از هم پاشیده است. "گرگور با صندلی آهسته خودش را به طرف در کشانید. آنجا صندلی را رها کرد، خودش را به طرف در انداخت و به کمک چوب در ایستاد؛ زیرا از نوک پاهایش مایع چسبنده‌ای تراوش می‌کرد. لحظه‌ای از تقلا آسود؛ بعد سعی کرد قفل در را با دهنش باز بکند؛ اما چطور کلید را بگیرد؟ اگر دارای دندان حقیقی نبود، در عوض آرواره‌های بسیار قوی داشت و ..." ولادمیر ناباکوف بزرگ در کتاب محترم درس گفتارهای ادبیات اروپا آنچنان با جزییات این حشره را از روی کلمات این رمان کوتاه به تصویر می‌کشد که هر چه ذهن معمولی سعی می‌کند فرض کند این یک رمان خیالی است مطمئن می‌شود که قرار است سرنوشت گرگور نگون‌بخت را بخواند که واقعا سوسک شده‌است. ناباکوف درباره مسخ می گوید: "اگر کسی مسخ کافکا را چیزی بیش از یک فانتزی حشره‌ای بداند، به او تبریک می‌گویم، چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است."  کتاب مسخ از فرانتس کافکا را به کسانی که می‌خواهند رمانی کوتاه بخوانند که هیچ گاه تک‌تک صحنه‌هایش را فراموش نخواهند کرد توصیه می‌کنم. 2- گتسبی بزرگ اسکات فیتزجرالد متولد 1896 در امریکا یکی از بزرگان نویسندگی "عصر جاز" در آمریکا بود. او رمان با شکوه گتسبی بزرگ را در سال  1925 میلادی برای اولین بار منتشر کرد. تایمز درباره این رمان می‌نویسد: " این اثر یکی از شاخص‌ترین آثار ادبیات آمریکاست، خاطره‌ای جاویدان از هوس، هرزگی و تباهی و بی‌قیدی که همه و همه در ثروت نهفته است." می‌توان ایده داستان گتسبی بزرگ را رویایی‌ترین و قوی ترین تصویر یک عاشق دلباخته است که از عجیبی و بی‌نظیری گاه به گاه در میانه کتاب با خودت می‌گویی واقعا فقط به خاطر عشق یک زن؟ داستان گتسبی بزرگ روایت نیک کاراوی جوان است از زندگی مردی مرموز و ثروتمند به نام جی گتسبی که جشن‌های بزرگ و عجیبی را در خانه مجللش برگزار می‌کند در حالی که هیچکس هدف او را از این همه ولخرجی نمی‌داند. روند داستان اما قرار است شما را با رمزگشایی های لحظه به لحظه در پس این شادی های بی نظیر با غمی بزرگ آشنا کند. فیلم‌های بزرگی با اقتباس از این کتاب ساخته شده است اما این رمان بی‌نظیر آنقدر جذاب هست که توصیه کنم بدون آنکه سراغ آن فیلم‌های جذاب بروید با نیک کاراوی همراه شوید تا داستان گتسبی و دیزی را از زبان فیتزجرالد بخوانید و لذت ببرید. 3- خانم دلوی خانم ویرجینیا وولف رمان‌نویس، مقاله‌نویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی متولد 1882 میلادی بود. ادبیات مدرن و علی الخصوص ورود سبک جریان سیال ذهن به ادبیات داستانی مرهون این بانوی نویسنده انگلیسی است. در یک روز گرم و مطبوع که هوا خالی از هر باد آشفته کننده‌ای است، رودخانه با جریانی آرام برگی  را آرام بی عجله با خود می برد، خانم دلوی زنی است معمولی و آرام، مثل همان برگ در جریان آرام زندگی، اما ذهن بی‌آنکه ما بدانیم در سفر است از جایی به جایی، از جهانی به جهانی و ویرجیانا وولف این دو جریان را به هم آمیخته و در رمانی بلند و پر جزییات جلوی روی ما قرار می‌دهد. "صبحی معرکه بود. ماه ژوئن همه‌ی برگ‌های درختان را سبز کرده‌بود. مادران محله‌ی پیملیکو نوزادانشان را شیر می‌دادند. پیام ها از ناوگان به دریاسالار می‌رسید. گویی خیابان آرلینگتون و محله‌ی میدان پیکادیلی هوای پارک را بی‌تاب می‌کردند و برگ‌های درختانش را داغ و درخشان بر امواج آن سرزندگی مقدسی که کلاریسا دوست می‌داشت، به حرکت در می‌آوردند."  یکی دیگر از شاخصه‌های ویرجینیا وولف قرار گرفتن در صف فمنیست‌های نخستین است، این بانوی هنرمند و نابغه با آنکه آثار پر شماری ندارد اما آنچنان قدرتمند قلم به دست گرفته که توانسته‌است رمان خود را در صد رمان اول جهان جای دهد.   4- در غرب خبری نیست اریش ماریا رمارک نویسنده آلمانی متولد 1898 میلادی یکی از پرآوازه ترین نویسندگان ضد جنگ است که البته از طرف حزب نازی آلمان همیشه مورد بی‌مهری قرار می‌گرفت. شاید برای من آلمانی آخرین زبانی بود که دلم می‌خواست روزی یاد بگیرم اما یک جمله مرا به این زبان سرد و خشن متمایل کرد: "Im Westen nichts Neues" ، در غرب خبرب نیست! این جمله یک اطلاع ساده نیست، این جمله پایان جنگ را برای سربازان در خاک و خون غلطیده صف اول جنگ جهانی اول را اعلام کرد. روایتی از لحظه به لحظه چند جوان داوطلب که برای جنگ راهی میدان شدند. در سال 1929 میلادی  اریش ماریا رمارک، روایت هایی را که به صورت سریالی در روزنامه منتشر کرده بود در رمانی تاثیر گذار با نامی ماندگار منتشر کرد. در غرب خبری نیست از زبان یک سرباز حاضر در جبهه جنگ و به صورت مستقیم حاصل خاطرات حضور نویسنده در میدان جنگ است. آنچه در جنگ‌های همه زمان‌ها مشترک است جان و روح انسانی است که در روایت جنگ افروزان جایی ندارد و این درد بزرگ هرگز دوایی نداشته و نخواهد داشت. کتاب در جبهه غرب خبری نیست به عنوان یکی از برترین‌های ضد جنگ و خواندنی‌های انسانی در لیست بهترین رمانهای من قرار گرفته است. بخشی از فصل پایانی کتاب که یکی از بخش های تکان‌دهنده هر جنگی در هر جای دنیاست برایتان می‌آورم: "حالا اگر بازگردیم خسته، در هم شکسته، دلسوخته، بی‌هویت و نا امیدیم. دیگر قادر نیستیم راه‌مان را پیدا کنیم و دیگران ما را درک نخواهند کرد- نسلی که قبل از ما به دنیا آمده اند، با اینکه این سال ها را کنارمان گذرانده اند، حالا خانه‌ای دارند و حرفه‌ای؛ به سر کار خود بازمی‌گردند و جنگ را فراموش می‌کنند – نسلی که بعد از ما به دنیا آمده‌اند با ما بیگانه‌اند و طردمان خواهند کرد – ما برای خودمان هم زیادی هستیم ..." 5- گور به گور یا همین طور که می میرم زنی در حال مرگ است، زنی می‌میرد. ویلیام فاکنر برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1945میلادی، نویسنده قهاری است که داستانی بسیار ساده را به تصویری بی‌نظیر تبدیل کرده است. داستان مرگ یک مادر که خواننده آن را از زبان همه اعضا خانواده می‌شنود. جهان داستان شبیه رود می سی سی پی پر از پیچ و خم‌های تکان دهنده است و خشونتی روانشناختی همه صفحات داستان را تاریک کرده است. ویلیام فاکنر نویسنده قهاری که یک سال قبل از کتاب گور به گور شاهکار خود خشم و هیاهو را منتشر کرده بود با دیدگاهی ضد نژاد پرستانه و مخالف برده‌داری و حامی حقوق کارگران داستان‌هایش را روانه بازار کتاب می‌کرد. هر فصل این رمان به نام یکی از شخصیت‌های داستان است که در آن فصل ماجرای روایت از دیدگاه او بیان می‌شود "دارل، کورا، جوئل، دیویی‌دل، تل، انسی" و گاهی در هر فصل بار دیگر همان صحنه تکراری که قبلتر دیده‌ایم از دید دوربین جدیدی می‌بینیم. فاکنر که جز داستان کوتاه و رمان در شاعری هم دستی بر آتش دارد در این داستان توانایی‌اش در نوشتن و خلق شخصیت‌های پیچیده و متفاوت را به زیبایی به رخ خواننده می‌کشاند. رمانی کلاسیک و یک برداشت بسیار متفاوت از ماجرایی روزمره یعنی مرگ را در این کتاب خواهید خواند. 6- بیگانه آلبر کامو نویسنده فیلسوف و رمان نویس فرانسوی الجزایری متولد سال 1913 در الجزیره بود و آنچه درباره کامو به وضوح قابل تقدیر است هم زمانی نثر فاخر با فلسفه‌ای عمیق است. کمتر کتابی در کل تاریخ داستان‌نویسی وجود دارد که به خاطر جمله چهار کلمه‌ای اولش توانسته باشد ذهن خوانندگان را تسخیر کند. با گذشت سال‌های متمادی هنوز که هنوز است هیچ نویسنده چیره دستی نتوانسته چنین آغاز ویرانگری را رقم بزند. آلبر کامو داستان بیگانه را این طور شروع می کند: "مادرم امروز مرد. شاید هم دیروز، نمی‌دانم." مورسو قهرمان داستان بیگانه مثال تحقیقاتی بسیاری از مقالات روانشناسی جهان شده است. قهرمانی که هر چقدر جان می‌کنی که لحظه‌ای با او همدردی یا همزاد پنداری کنی با خودت می‌گویی نه این دیگر نه. قدم زدن با او پشت تابوت مادرش، کلافگی از گرمای ساحل، قتل، دادگاه، اعدام، هر چه جلو می‌روی به آن چیزی می‌رسی که خود کامو آن را پوچی می‌نامد و چه همهمه‌ای در ذهن خواننده می‌پیچد میان اخلاق و عدالت و جنون. کامو که کتاب درخشان طاعون از او زبانزد خاص و عام است، شاهکاری نسبتا کوتاه به نام بیگانه را در اختیار خواننده‌ها می‌گذارد تا وزن سنگین یک ذهن زیبا را حس کنند. 7- مرد معلق سال بلو نویسنده آمریکایی - کانادایی برنده جایزه های نوبل و پولیتزر در طول دوران نویسندگی‌اش هجده اثر از خود به جای گذاشته است. این روزها که به دنبال معرفی تعدادی از رمان های برتر جهان بودم، سری به کتابخانه ام زدم، مرد معلق اثری سهل و ممتنع از این نویسنده بزرگ در میان رمان‌های باریک کتابخانه‌ام نظرم را جلب کرد. کتاب مرد معلق روزنگارهای مرد جوانی است در طول روزهای انتهایی زمستان تا اوایل تابستان، نحوه نگارش کتاب که در نگاه اول واقعا به نظر پاره‌‌ای از یک دفترچه خاطرات است بسیار جذاب است.  در صفحات آغازین کتاب آمده است: "یکی از فرمان‌های آن‌ها این است: اگر مشکلاتی دارید در سکوت با آنها مقابله کنید. گور پدرشان! من قصد دارم از خودم حرف بزنم و اگر به تعداد دست‌های شیوا (یکی از ایزدان هندو ها) دهان می‌داشتم و تمام مدت آنها را به کار می گرفتم باز هم نمی‌توانستم عادلانه درباره خود قضاوت کنم. در شرایط فعلی با این روحیه خراب ضرورت نوشتن خاطرات روزانه برایم مسلم شده است." داستان مردی که به خدمت نظام فراخوانده شده و تصمیم می‌گیرد چالش جدا شدن از زندگی معمولی و حضور در سربازی را در خاطرات روزانه با خود حل و فصل کند، کتاب مرد معلق را ساخته است. اما اگر فکر کرده‌اید در حال خواندن یک خاطره نویسی پوچ و ساده هستید سخت در اشتباهید. این واگویه نسبتا طولانی بحث‌های روانشناختی و فلسفی عمیقی است که فردیت را مورد توجه قرار می‌دهد. در عین خواندن یک ماجرای جذاب به حرف‌های یک ذهن پرورده و دانشمند گوش می‌سپارید. در جایی دیگر آمده است: "اما اکنون روزها ویژگی خاصی ندارند و غیر قابل تمیز اند؛ همه یکسانند. مشکل می‌توانی بین سه شنبه و شنبه فرق بگذاری. وقتی با دقت روزنامه را نگاه نمی‌کنم نمی‌دانم چه روزی است. اگر حدس بزنم جمعه است و بعد بفهمم که در اصل پنج شنبه است از کسب بیست و چهار ساعت هیچ لذتی نمی‌برم." 8- 1984 اریک آرتور بل (Eric Arthur Blair) یا همانگونه که در دنیای نویسندگی معروف است جورج اورول در سال 1903 در شهر کوچکی در هند متولد شد. او که فرزند یکی از خانواده‌های انگلیسی بود که در هند ساکن بودند (هند مستعمره انگلستان بوده‌است)، در همان سال های اولیه زندگی به انگلستان برگشت و دوره‌های تحصیلی خود را در آنجا سپری کرد. هوش و درایت جورج اورول باعث شد آنچه می‌بیند بسیار متفاوت از باقی نزدیکانش باشد. تجربه خودخواسته فقر در جاهای مختلف جهان، در لندن، پاریس و حتی در بنگال هند برای یافتن درک مشترک با مردم فقیر، شرکت در جنگ، زخمی شدن، فرار و هزاران تجربه بدون واسطه با جهان واقعی، شجاعت و قدرتی است که تنها از نویسندگان بزرگ بر می‌آید.  اگر امروز در میان رمان‌های برتر جهان نام کتاب 1984 هم حضور دارد نشان‌دهنده قدرت نویسندگی جورج اورول بزرگ است که توانسته یک نظریه و بیانیه سیاسی را در قالب یک رمان رمانتیک و نفس‌گیر جای دهد. در 1984 با مردی معمولی از یک جامعه غریب و آخر الزمانی همراه می‌شویم، با او عاشق می‌شویم، ترس‌ها و شادی‌ها را تجربه می‌کنیم و بعد ... جورج اورول کتاب 1984 را در سال 1949 در آخرین سال زندگی‌اش نوشته است. یک پیشگویی سیاسی که در آن به جای آرمان شهری رویایی و رنگارنگ، جرج اورول ما را به یک پاد-آرمانشهر می‌برد. شهری در ناکجاآباد که در اختیار قدرتی مستبدانه و تمامیت خواه است.  "آپارتمان وینستون در طبقه هفتم قرار داشت و او اگر چه سی و نه سال بیش‌تر نداشت، ولی چون بالای قوزک راستش دچار زخم واریسی بود، آهسته بالا می‌رفت و چند بار نیز در بین راه نفس تازه کرد. در همه طبقات، رو به روی آسانسور، همان پوستر با چهره بسیار عظیمش به دیوار آویخته شده بود و به آدم خیره نگاه می‌کرد. چشمهایش طوری به تصویر کشیده شده بود که انگار آدم را تعقیب می‌کرد. شرح زیر تصویر چنین بود: برادر بزرگ مراقب توست." باید خاطر نشان کنم کتاب 1984 کتابی با دیدگاهی بسیار ناامیدانه و بدبینانه به آینده نگاشته شده است و در ناکجا آبادی بی‌سرزمین رخ می دهد. اصطلاحاتی مثل "برادر بزرگتر" (Big Brother)  یا "پلیس فکر"( Thought Police) هرگز از ذهن کسی که این کتاب را خوانده است، بیرون نخواهد رفت. جالب‌ترین نکته در این کتاب اورول، همراه کردن مفاهیم زیبای رومانتیک و عاشقانه با اصول تفکرات سیاسی است. به شکلی که خواننده در حین خواندن کتاب 1984 درگیر یک عاشقانه لطیف است و در عین حال در مسیر شناخت یک روش سیاسی بسیار پیچیده است.   9- پیرمرد و دریا "در ادبیات غربی از "اودیسه" گرفته تا "موبی دیک"، دریا جایی است که واقعیت‌های ژرفی را درباره انسان و جهان در بردارد؛ هیولایی است که اشکال گوناگون هستی از آن بیرون می‌آید؛ انسان سرنوشت و هویت خود را در میان امواج این هیولا جست و جو می‌کند." آنچه جناب استاد بزرگوار نجف دریابندری در مقدمه ترجمه نفیس پیرمرد و دریا آورده است نکته بسیار مهمی است که می‌تواند خواننده را بیشتر و بیشتر به عمق داستان کوتاه و جمع و جور پیرمرد و دریا ببرد. سانتیاگو پیرمرد داستان در یک مبارزه درونی می‌خواهد به دریا برود و ماهی بزرگی را به دام بیندازد. اما مدت‌هاست که هیچ ماهی صید نکرده و آوازه بدیمنی و پیری و ناتوانی‌اش همه جا را پر کرده‌است. مبارزه سانتیاگو با نا امیدی و ناتوانی جسمی‌اش جان مایه داستانی است عمیق و زیبا که به هنر نثر پیراسته و یکدست ارنست همینگوی جاودانه می‌شود. به قول بزرگی: "نوشته خوب خبری است که خبر می‌ماند." در سال 1954 میلادی زمانی که همینگوی جایزه نوبل ادبیات را برد، در گفت و گویی با خبرنگار مجله تایم گفته است: "من کوشیده‌ام یک پیرمرد واقعی بسازم و یک پسربچه واقعی و یک دریای واقعی و یک ماهی واقعی و بمبکهای واقعی؛ اما اگر آنها را خوب از کار دربیاورم، هر معنایی می‌توانند داشته باشند. سخت‌ترین کار این است که چیزی را راست از کار در بیاوریم و گاهی هم راست‌تر از راست." کتاب پیرمرد و دریا از آن رمان های کوتاهی است که تا آخر عمر داستان ساده‌اش چراغ راه اندیشه انسان می‌شود. در جایی از کتاب پیرمرد و دریا می‌خوانیم: "هدف ماهی این بود که دور از دام‌ها و بندها و نابکاری‌ها در ژرفای آب تاریک بماند. هدف من این بود که جایی بروم که هیچ کس نرفته است و او را پیدا کنم. اکنون به هم رسیده‌ایم و از ظهر تا کنون با هم بوده‌ایم و هیچ کس نیست که به داد هیچ کداممان برسد." 10- آئورا کارلوس فوئنتس نویسنده مکزیکی که دستی هم بر آتش سیاست داشت آثاری ارزشمند به دنیای ادبیات هدیه کرده است. زمانی که مانند پدرش وارد دنیای سیاست شد به عنوان سفیر فرانسه، هلند، پرتغال و ایتالیا مشغول به کار شد. اگر بخواهم با شما رو راست باشم قبل از اینکه این کتاب به من معرفی شود هرگز فکر نمی کردم قرار است کارلوس فوئنتس سفیر بتواند با یک داستان کوتاه این چنین مرا مجذوب کند. "آگهی را در روزنامه می‌خوانی. چنین فرصتی هر روز پیش نمی‌آید. می‌خوانی و باز می‌خوانی. گویی خطاب به هیچ کس نیست مگر تو ... بار دیگر می‌خوانی‌اش: "آگهی استخدام: تاریخدان جوان، جدی، با انضباط، تسلط کامل بر زبان فرانسه محاوره‌ای"... تنها جای نام تو خالی است." فیلیپه مونترو شخصیت اصلی داستان آئورا اما با این آگهی استخدام جذاب وارد یک ماجرا جویی پر از لحظات تکان دهنده  می‌شود. قرار است خاطرات یک ژنرال که شصت سال است فوت کرده‌است را برای همسرش بازنویسی کند تا بتواند آن را منتشر کند و بعد یک عاشقانه ترسناک و در عین حال پر از شور. 11- زندگی در پیش رو رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسیف نویسنده، فیلم نامه نویس، کارگردان، خلبان در جنگ جهانی دوم و دیپلمات فرانسوی در سال 1914 میلادی در روسیه چشم به جهان گشود. بیشتر کتابخوان‌ها رومن گاری را با کتاب خداحافظ گاری کوپر می‌شناسند و داستان زندگی پیش رو با آنکه کتابی است با جذابیت‌های بسیار ادبی و داستانی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. زندگی در پیش رو با محوریت شخصیت مومو (کوتاه شده محمود) پسر بچه‌ای نوجوان و مسلمان کنار مادام رزا که سرپرست اوست در طبقه هفتم ساختمانی شلوغ در کنار کلیمی ها، عرب ها و سیاه‌پوستان زندگی می کرد، شکل گرفته است. مومو و چند بچه قد و نیم قد دیگر بچه‌هایی هستند که مادام رزا در ازای هزینه‌ای ناچیز سرپرستی می‌کند. اما حقیقت این است که مومو به دنبال مادر واقعی‌اش است و در این حین با آن زبان و دیدگاه کودکانه‌اش ما را وارد جهانی پر از انسانیت و زیبا می کند که لذتی فراموش نشدنی را برای خواننده به جای خواهد گذاشت. "اگر مادام رزا می‌دانست اسم من محمود است و عرب هستم، پس من هم از یک جایی آمده بودم. برای همین به پرسیدن سوال‌هایی مثل اینکه مادرم کجاست و چرا به دیدن من نمی‌آید ادامه دادم. اما مادام رزا همیشه زیر گریه می‌زد و می گفت: که من قدرنشناس هستم و او را دوست ندارم و کس دیگری را می‌خواهم ..." جهان کتابخوان‌ها هم کسانی را دارد که خود کتابخوان‌ها هم به آنها غبطه می‌خورند. آنهایی که لذت خواندن برایشان عین نفس کشیدن است. این گروه تندرو و خشن کتابخوانی را من "کتابخوار" صدا می‌کنم. آنها کسانی هستند که "صد سال تنهایی" و "بینوایان" و "موبی دیک" را هزار بار خوانده‌اند، جمله به جمله "بار هستی" را می‌شناسند و بالاخره دنیای بی‌نظیر "در جستجوی زمان از دست رفته" را زیسته اند. ادامه لیست بهترین‌ها را به افتخار این گروه با 9 کتاب بلندقدر از بهترین‌ها ادامه می‌دهم .  12- صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز در سال 1927 میلادی در کلمبیا چشم به جهان گشود. اینکه کودکی در آمریکای لاتین متولد شود خود می‌تواند دلیل بزرگی باشد تا در جانش رگه‌هایی از جادوی تفکرات خرافی سنتی وجود داشته‌باشد. حالا تصور کنید این پسر جوان، ذوق و استعداد نوشتن داشته‌باشد. این ترکیب طلایی باعث شد تا شیوه ادبی‌ "رئالیسم جادویی" از دل داستان‌های "گابو" به مردم جهان معرفی شود. آنجا که یک دیدگاه و ایده خرافی در زندگی واقعی جلوی چشمتان رخ دهد "رئالیسم جادویی" متولد می‌شود و کجا بهتر از کلمبیا و آمریکای لاتین. مارکز در جوانی به توصیه والدینش حقوق خواند و این شد که از ترکیب نویسنده‌ای نابغه و روزنامه‌نگاری پرشور مردی سیاسی پا به عرصه وجود بگذارد. پس از تبعید مارکز به مکزیک تا آخر عمر در همانجا ساکن شد و نوشتن را پیشه اصلی خود کرد. به قول مقاله‌ای که در سال 1970 دقیقا یکی دو سال بعد از اولین انتشار در نیویورک تایمز در نقد کتاب "صد سال تنهایی" منتشر شد در این کتاب: "حافظه و پیش گویی، توهم و واقعیت با هم ترکیب شده و شبیه هم هستند" چه بخواهید باور کنید یا نه قرار است در کتاب صد سال تنهایی در میان یک رویای رنگی‌رنگی یک روستای زیبا، شش نسل از یک خاندان را ببینید و بارها در زمان جلو و عقب شوید. قرار است نقشه گنجی را نقطه به نقطه خودتان ترسیم کنید و در این لحظات غمگین و وحشت زده شدن را تجربه کنید. قرار است تا آخر عمر وقتی نام رمدیوس را می‌شنوید قلبتان از غم فشرده شود و قرار است با تمام وجود تلخی و وحشت جنگ داخلی را لمس کنید.  صد سال تنهایی را می‌خوانید تا یادتان بیفتد چند دایی و عمو با نام های نیمه مشابه دارید و هیچ از خواندن شجره‌نامه‌ای که نصف آدم‌های آن اسمشان "آرکادیو" است تعجب نکنید. "زمانی که رمانم را تمام کردم، من و مرسدس به پستخانه رفتیم تا دست‌نویس را برای ناشرم در آرژانتین بفرستم. کارمند پست، هفتصد صفحه را وزن کرد: "می‌شود 83 پزو". مرسدس گفت: "ما فقط 45 پزو داریم" . من دست‌نویس را به دو قسمت تقسیم کردم : "این را وزن کنید و تا 45 پزو از آن کسر کنید". ما ورق‌ها را می‌کندیم، همان‌طور که گوشت را ورقه‌ورقه می‌برند. وقتی بسته نخ پیچیده شده ارسال شد، با نیمه دوم کتاب به خانه برگشتیم. مرسدس همه داروندارمان را به بنگاه رهنی برد: یک بخاری (وقتی سردم است، نمی‌توانم بنویسم.)، سشوارمان و یک مخلوط‌کن. پنجاه پزو به او دادند. به پستخانه برگشتیم. بسته دوم 48 پزو هزینه برداشت. مرسدس دو پزویی را که به او پس دادند، در جیب گذاشت. از خشم برافروخته بود. "حالا همینمان مانده که بگویند این کتاب (صد سال تنهایی) لعنتی، بد است." این نوشته خاطره‌ای است از مارکز درباره کتابی که میلیون‌ها میلیون بار منتشر شد و به خاطرش جایزه نوبل ادبیات را برد. 13- اگر شبی از شبهای زمستان مسافری  ایتالو کالوینو در سال 1921 در ایتالیا متولد شد. ایتالو در کنار پدر و مادری گیاه‌شناس کودکی خود را گذراند و رد پای این دانش در لابه‌لای داستان‌هایش دیده می‌شود. لیست کتاب‌هایش، کمدی‌های کیهانی، مورچه‌ی آرژانتینی، کوره‌راه لانه‌های عنکبوت، قلعه‌ی سرنوشت‌های متقاطع، شهر‌های ناپیدا، قارچ‌ها در شهر، ابر آلودگی، شوالیه ناموجود و بارون درخت نشین همگی درخشانند و از همه جذابتر البته "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" است. اما در همین جا مجدد تکرار می‌کنم این کتاب هم برای کتابخوارها یا همان دیوانگان خواندن جذاب خواهد بود. "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" ترکیبی استثنایی از جنون و تقاطعی از همه سبک‌های ادبی است. فکر کنید جلوی تلویزیون نشسته‌اید و اخبار پخش می‌شود و ناگهان گوینده شما را با نام کوچک مورد خطاب قرار دهد و با شما وارد مکالمه شود. وحشت و جنون این لحظه را در این کتاب تجربه می‌کنید. داستان "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" اینطور شروع می‌شود: "تو داری شروع به خواندن داستانِ جدیدِ ایتالو کالوینو، اگر شبی از شب های زمستان مسافری، می‌کنی. آرام بگیر. حواست را جمع کن. تمام افکار دیگر را از سر دور کن. بگذار دنیایی که تو را احاطه کرده در پس ابر نهان شود. از آن سو، مثل همیشه تلویزیون روشن است، پس بهتر است در را ببندی. فورا به همه بگو: «نه، نمی‌خواهم تلویزیون تماشا کنم!» اگر صدایت را نمی‌شنوند بلندتر بگو: «دارم کتاب می‌خوانم، نمی‌خواهم کسی مزاحم شود.» با این سر و صداها شاید حرف‌هایت را نشنیده باشند: بلندتر بگو، فریاد بزن: «دارم داستان جدید ایتالو کالوینو را می‌خوانم!» یا اگر ترجیح می‌دهی، هیچ نگو، امیدوار باشیم که تو را به حال خود بگذارند." و بعد 9 داستان به سبک‌های ادبیات ایتالیا خواهید خواند و هر کدام با یک سبک و سیاق ولی هنوز دارید همان کتاب "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" را می‌خوانید.  جایی از کتاب "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" می‌خوانید: "مگر نام نویسنده روی جلد کتاب چه اهمیتی دارد؟ بیایید خودمان را از این جا به سه هزار سال بعد ببیریم. خدا می‌داند کدام کتاب زمانه ی ما تاآن وقت دوام خواهد داشت و نام کدام نویسنده به یادها خواهد ماند، برخی از کتابها معروف باقی می‌مانند، اما آن ها را به سان آثاری بی‌نویسنده ارج خواهند گذاشت، همان سان که افسانه‌ی گیلگمش برای ما حماسه شد."  کتاب "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" را به علاقمندان به ادبیات پست مدرن بسیار توصیه می‌کنم. 14- بار هستی (سبکی غیر قابل تحمل هستی) میلان کوندرا نویسنده اهل چک حدود یک سال پیش در 94 سالگی از دنیا رفت. او که ترکیبی پرارزش از شعر و موسیقی و ادبیات را با دانش سیاسی آمیخته بود کتاب‌های درخشانی در حوزه فلسفه زندگی نگاشته است. اولین بار که خیلی سال پیش کتاب را با نامی که در ایران به آن معروف است یعنی "بار هستی" خواندم (راستش خیلی زیاد طول کشید که این کتاب را شروع کنم چون هیچ حس خوبی به نامش نداشتم) متوجه شدم نام اصلی کتاب به زبان چک "Nesnesitelná lehkost bytí" است و به معنی "سبکی غیر قابل تحمل هستی" است که چقدر هم به کتاب می‌آید. رمان بلند "بار هستی" برساخته ذهن مردی مبارز است که در سال‌های پر از تنش کشور چک و مبارزه علیه سیاست‌های کمونیستی است و سختی‌های زیادی را در مسیر مبارزاتش متحمل شده است. "بار هستی"، داستانی است که در سال 1968 در پراگ در دوره معروف به  بهار پراگ می‌گذرد، قرار است به صورت عمیقا فلسفی به تصمیمات مردها و زن‌هایی بپردازیم که عمیقا همگی درست فکر می‌کنند و حق دارند و در همان حال اشتباه می‌کنند و کارهایشان درست نیست. مبارزات و نظریات سیاسی شخصیت اول داستان "توما" موجب محرومیت‌های شغلی برای او شده است. روابط عشقی پر از بی‌تکلیفی و بی‌تناسبی عاطفی با حضور دو زن در داستان همه چیز را پیچیده‌تر هم می‌کند. جریان فلسفی موجود در رمان آنقدر جدی است که گاهی اوقات آن را کسل کننده می‌کند اما آنچه گنج این کتاب است به حق برای آنانی که تلاش کنند و آن گنج را که نویسنده در خط به خط داستان تعبیه کرده است را با خواندن آن استخراج کنند، به دست آنها می‌رسد. 15- مادام بواری گوستاو فلوبر متولد سال 1821 میلادی در فرانسه بود. او که به تمام معنا جزو دسته نویسندگان پرحاشیه قرار می‌گیرد زندگی بسیار خاصی به نسبت زمانه خود دارد. هرگز ازدواج نمی‌کند و فرزندی ندارد. کتاب‌های پر شمارش همگی در سبک واقع‌گرایانه نوشته شده‌است و او را از بهترین‌های شخصیت پردازی تاریخ ادبیات می‌دانند. کتاب مادام بواری در زمانه‌ای نوشته شد که انتقاد بسیاری از مردم را درباره روابط نامتعارفی که در داستان برای زنی روستایی‌منش بیان کرده‌بود، برانگیخت و سال‌های زیادی طول کشید تا فلوبر بتواند به جهت اخلاقی کتاب خود را از اعتراضات موجود تبرئه کند. مادام بواری داستانی است پر از جزییات و زیبا در سبک واقع‌گرایانه که به زندگی زن جوان روستایی می‌پردازد که پس از ازدواج با یک پزشک متمول و ورود به دنیای ثروتمندان دچار لغزش‌های اخلاقی شده‌است. سیر تفکرات و رفتارهای این زن در کتاب، ماجرای پر از کششی را برای خواننده ایجاد می‌کند که احساسات شخصیت‌ها و اوضاع اجتماعی زمانه خود را به خوبی به نمایش گذاشته‌است.   16- موبی دیک بیش از دویست سال پیش در سال 1819 هرمان ملوین در خانواده‌ای آمریکایی متولد شد. هرمان در همان آغاز با ورشکستگی کسب و کار خانوادگی مواجه شد که اثرات آن همه جوانب زندگی‌اش را در برگرفت. هرمان ملوین در نوجوانی به عنوان خدمه کشتی شروع به کار کرد و این آغازی بود برای سفرهایی ماجراجویانه، اسارت در دست دزدان دریایی، سختی‌ها و اتفاقاتی که از دل دریای طوفانی آنها اثر گرانقدری مثل موبی دیک متولد شد. موبی دیک یا نهنگ عنبر کتابی است که در قلب خوانندگانش اتاقی بسیار مجلل را از آن خود خواهد کرد. داستان این طور آغاز می شود: "صدایم کن اسماعیل!" و همین جمله که بسیار هم معروف شد آدم را در یک معرفی رو در رو با شخصیت اول داستان قرار می‌دهد. اسماعیل دست روی شانه‌ات زده و گفته: "مرا اسماعیل صدا بزن" ما با هم دوستیم و بیا برایت یک ماجرای فوق‌العاده تعریف کنم و بعد پا به پای اسماعیل سوار کشتی می‌شوی تو را با تک تک آدمها آشنا می‌کند، به شکار نهنگ عنبر یا همان موبی دیک جادویی می‌روی و جهانی نو را می‌شناسی. کارلوس فوئنتس در مقاله‌ای با نام "پرومتئه از بند رسته" می‌نویسد: "موبی دیک قصه نبرد ناخدا آخاب با وال سفید است. این گفته موجز درباره فوق‌العاده ترین اثر قرن نوزدهمی ادبیات آمریکا، ای بسا گویای همه چیز و هیچ چیز است." اگر چه این کتاب به عنوان یک داستان حماسی درباره دریا و صنعت والگیری و طبیعت و شکوه خشونت بار آنها نوشته شده‌است اما همه این زیبایی‌هایی که همگان تحسین کرده‌اند به کنار، من عاشق شخصیت اسماعیل و آن ورود جذابش به این دنیای وحشی هستم و دوست آدمخوار مهربانش که به طور تصادفی وارد داستان بزرگ موبی دیک می‌شود و باشکوه و ساکت در داستان همراهمان می‌گردد. 17- داستان دو شهر چارلز دیکنز نویسنده فقرا و فرودستان، نویسنده انگلیسی متولد سال 1812 میلادی است. کمتر کسی را می‌شناسید که داستان اسکروچ را حداقل یک بار ندیده، نخوانده و نشنیده باشد. شاید به جرات بتوان گفت داستان "سرود کریسمس" یکی از پر آوازه‌ترین آثار دیکنز است که داستان زندگی اسکروچ مرد ثروتمند خسیس و تنهایی را در یک شب کریسمس برای خواننده به تصویر می‌کشد. دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ، الیور تویست و داستان دو شهر رمان‌های بسیار مشهور دیگر او هستند. دیکنز را می‌توان از آن نویسندگان معتاد به خواندن نوشتن دانست. او در روزهای آخر عمرش آنچنان به تلاش و ادامه کار پرداخت که بی‌توجهی به بیماری‌ها و مشکلاتش باعث سکته ناگهانی و مرگش شد. داستان دو شهر، داستان پاریس و لندن سال‌های انقلاب فرانسه می‌پردازد. سبک حماسی و ادبیات کلاسیک دیکنز زبانزد خاص و عام است اما پرداختن به معضلات اجتماعی مخصوصا در مورد فرودستان بیشترین بخش کتاب‌های او را تشکیل داده است. اگر کمی در مورد انقلاب فرانسه بدانید یا از طریق رمان‌های معروفی که در آن سال‌ها درباره این انقلاب نگاشته شده خوانده باشید، می‌دانید یکی از مثال‌های بزرگ کل تاریخ برای شورشی خانمان سوز و بزرگ که در آن برای احقاق حق و آزادی ظلم‌های بی حدی به انسان‌های بی‌گناه شد همین انقلاب فرانسه بوده‌است. این تحلیل دم دستی البته امیدوارم خوانندگان متخصص تاریخ را نیازارد اما آنچه مبرهن است می‌توانیم از هزاران زاویه به انقلاب فرانسه نگاه کنیم که چارلز دیکنز در داستان دو شهر به خوبی زاویه‌ای را انتخاب کرده که بتواند به تحلیل دقیق معنای انقلاب در آن برسد. "پادشاهی درشت آرواره و ملکه‌ای زشت روی بر اریکه سلطنت انگلستان تکیه داشتند؛ پادشاهی درشت آرواره و ملکه‌ای زیبا روی بر اورنگ شاهی فرانسه نشسته‌بودند و در هر دو کشور، در نظر امنای قوم از روز روشن‌تر بود که این وضع جاودانه است." و اما در پاریس جمهوری که پیروز می‌شود دادگاه‌ها برگزار می‌شود و در هر دادگاهی "تماشاچیان فریاد برآوردند:"سرش را از تن جدا کنید! دشمن جمهوری است.!"  کتاب داستان دو شهر تصویری درونی و دراماتیک از انقلاب فرانسه است که دیدگاهی نو به خواننده خواهد داد. 18- بینوایان اعتراف می‌کنم سه تصویر بر دیوار بالای میز کارم وجود دارد، با سه تصویر از سه مرد از دنیای ادبیات، آنها آنتوان چخوف، ارنست همینگوی و ویکتور هوگو هستند. این سه مرد کسانی هستند که به نظر من ادبیات داستانی بدون آنها لذتی برای من نداشت و هر کدام به نوعی الگویی برای هر عاشق ادبیات هستند.  بینوایان، گوژپشت نوتردام، کارگران دریا، کلیسای نوتردام پاریس، مردی که می‌خندد و آخرین روز یک محکوم. لیست کتاب‌های یک نویسنده چقدر می‌تواند درخشان باشد! بله! این بار به سراغ ویکتور هوگو می‌روم. آنچه با شخصیت مردی که می‌خندد در رمان نسبتا بلندش تجربه می‌کنید چون سنگ نوشته‌ای بر جانتان می‌نشید. همانطور که گوژپشت نوتردام را عاشقانه دوست خواهید داشت و تا ابد تصویر او در حالی در گورش در کنار معشوقش آرمیده از ذهن پاک نمی‌شود. ویکتور هوگو متخصص شخصیت پردازی است. او مردانی را برای ما تصویر می‌کند که قهرمان جهان خود هستند در حالی که هیچ نشانی از قهرمانی ندارند. ویکتور ماری هوگو نویسنده فرانسوی متولد سال 1802 است. باور کنید سبک رمانتیسم وقتی با زبان فرانسه کنار هم بنشینند و شاعر و نمایش‌نامه نویسی با روحیات لطیفی چون ویکتورهوگو اثری با این ترکیب بنویسد، نور علی نور می‌شود. بینوایان را باید قبل هجده سالگی شروع کنید و بیست سالگی خواندنش را به پایان برسانید، هر شب آن دو جلدی با ترجمه استاد مستعان را بالای تخت ببینی و یکی دو صفحه بخوانی و وقتی خوابت برد رویای داستان را ببینی.  نام فصل اول کتاب این است: "یک عادل" و برای همیشه "موسیو میری یل" را بخاطر همه زیبایی روحش و عدالت الهی‌اش می‌ستایی. داستان کتاب سه صحنه بزرگ دارد. شبی که ژان وال ژان از کلیسا فرار می‌کند، دوم شبی که فانتین به دست ژاور اسیر می‌شود و ژاور در دیالوگی می‌گوید خدا هم نمی‌تواند تو را از دست من نجات دهد و سوم شبی که کوزت و ژان وال ژان خود را در صومعه پنهان می‌کنند. در هر سه صحنه خدا برگی را بر می‌گرداند تا انسانی را به سوی خودش بخواند. کتاب مملو از فصل‌ها و پاراگراف‌هایی است که در آنها خواننده درباره فرانسه پس از سال‌های انقلاب فرانسه آشنا می‌کند. جریان غالب مذهبی و هنر، سیاست در کتاب جلوه‌گر است و در یک کلام این کتاب داستان بینوایان است که خدا ضامن و وکیل آن‌هاست. 19- برادران کارامازوف این که لیستی از بهترین رمان‌ها برای خوانندگان ترتیب دهیم و نامی از مردان بزرگی چون تولستوی و داستایوفسکی و دیگر نویسندگان روس نیاوریم ظلم بزرگی به ادبیات داستانی است.  فیودور میخایلوویچ داستایفسکی دقیقا 202 سال پیش در مسکو متولد شد. جنایت و مکافات (1866)، ابله (1869)، جن‌زدگان (1872) و برادران کارامازوف (1880) و البته کتاب دوست داشتنی قمارباز آثار برجسته او هستند که هر کدام ستونی هستند برای ادبیات علی‌الخصوص در زمینه شخصیت پردازی. مثل تمام نویسندگان آن دوران روسیه، داستایوفسکی هم گرفتار مشکلات سیاسی و تبعید و دیگر درگیری‌های نویسندگی در آن دوران بود و در نهایت در اثر سل ریوی این جهان را وداع گفت. برادران کارامازوف داستان پدر و چهار پسر اوست. فیودور پاولوویچ کارامازوف مردی ثروتمند، هوس باز، عصبی که همه فرزندانش از او متنفرند. حال او به قتل می‌رسد و جنایت، آغاز کاوش خواننده و نویسنده در میان فرزندان اوست. دیمیتری، ایوان، آلیوشا و اسمردیاکف (که فرزند نامشروع فیودور است) مظنونین اصلی جنایتند. در جریان داستان اما مرواریدی در صدف پنهان شده است "پدر زوسیما" پیر دیر که نماد خوبی و نیکویی است و در جریان داستان که به قول داستایوفسکی پرسش محوری کتاب را مسئله وجود یا عدم وجود خداوند و خیر و شر در عالم است، حضور پدر زوسیما بسیار یاری رسان است. بدون شک یکی از دین مدارترین کتاب‌هایی که من در تمام زندگی‌ام خوانده‌ام رمان "برادران کارامازوف" است و عجیب نیست که گفته می‌شود این کتاب وجهه عمومی کلیسای ارتودوکس در روسیه را به کلی بهبود بخشیده است. 20- در جستجوی زمان از دست رفته مارسل پروست نویسنده فرانسویِ بلندترین رمان جهان، در سال 1871 چشم به جهان گشود. مارسل که در خانواده‌ای بسیار ثروتمند و مذهبی بزرگ شده بود کار خود را با شعر و مقاله‌نویسی آغاز کرد. سلامتی بسیار شکننده پروست از سال‌های اولیه زندگی‌اش مشهود بود و در نهایت در سال 1922 به دلیل مشکلات ریوی از دنیا رفت. شاید تنها دلیل محکمم برای آنکه زبان نسبتا سخت فرانسه را یاد بگیرم رمان "در جستجوی زمان از دست رفته" باشد. مردی جوان در یک دیدار معمولی که در یک عصر و کنار میزی کوچک به صرف قهوه نشسته و مادلین که یک نوع شیرینی کوکی مانند است در قهوه اش می‌زند، از رایحه آن یاد خاطراتی می‌افتد که باعث می‌شود هفت جلد کتاب را بنویسد تا آن لحظه طلایی را با ما شریک شود. می‌توان به روشنی گفت خواندن این کتاب هفت جلدی که حدود هشت سال از عمر نویسنده را گرفته و حتی بخشی از آن پس از مرگش منتشر شده کار هر کس نیست و تنها کتابخوان‌های کتابخوار و صبور به این فتح بزرگ می‌رسند.  طرف خانه سوان (1913میلادی)،در سایه دوشیزگان شکوفا (1919میلادی)، طرف گرمانت (1920–1921میلادی) سدوم و عموره (1921–1922میلادی)، اسیر (پس از فوت 1925میلادی)، آلبرتین گمشده (گریخته)، (پس از فوت 1927میلادی)، زمان بازیافته (پس از فوت 1927میلادی) این هفت کتاب را باید مانند یک کار تمام وقت صبح ها بعد از صبحانه و با آرامش و در سکوت بخوانید. قرار نیست مانند مسخ و بیگانه در جمله اول میخکوب شوید، قرار نیست مثل داستان دو شهر و موبی دیک و برادران کارامازوف و بینوایان و گتسبی بزرگ و مادام بواری و 1984 در یک جستجوی هیجان انگیز با شخصیت ها همراه شوید و حتی قرار نیست سبک های ادبی متفاوت را مثل صد سال تنهایی و اگر شبی از شبهای زمستان مسافری و بار هستی و مرد معلق و گور به گور و خانم دالوی را تجربه کنید.  آرام بمانید. داستان بلند بلند بلند پروست را بخوانید تا جریان آرام زندگی را مانند خوراک‌های زیبا و فاخر پاریسی لقمه به لقمه و جرعه به جرعه بچشید. به قلم "زهره عواطفی حافظ" کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.   
آشنایی با زندگی نامه و کتاب های آنتوان دو سنت اگزوپری
آشنایی با زندگی نامه و کتاب های آنتوان دو سنت اگزوپری
خلبانی که شاعر شد: آنتوان دوسنت اگزوپری آنتوان ماری روژه کنت دو سنت اگزوپری در سال 1900 در شهر لیون فرانسه چشم به جهان گشود. وقتی چهارسال سن داشت در حالی که فرزند ارشد خانواده بود، پدرش را از دست داد و به همین دلیل عنوان کنت از میراث خاندان قدیمی‌اش به نام او اضافه شد. بله او خلبان بود. اگر شما هم مثل من اولین بار داستان "شازده کوچولو" را با صدای احمد شاملو و از روی یک کاست شنیده بودید، وقتی زندگینامه جذاب آنتوان دوسنت اگزوپری را می‌خواندید با ذوق می‌گفتید: وای خدای من اون یه خلبان بود! اگزوپری خلبان بود! آنتوان جوان و با استعداد اول راهی دانشکده هنر شد تا معماری بخواند اما در این مسیر توفیقی نداشت و جنگ بهترین دلیل بود تا او را به سمت شغل پر از ماجراجویی خلبانی هدایت کند و او گام به گام از تعمیرکاری و سرویس هواپیما به خلبانی در جنگ ارتقا یافت. این روزها که از خلبانی حرف می‌زنیم حسی از تخصص و مدرنیته جلوی چشممان نقش می‌بندد اما صد و اندی سال پیش در آغاز اختراعات هوانوردی، پرواز یک معجزه بود و خلبانی نوعی از جادوگری و شجاعت بی‌مثال. اینکه نویسنده باشی و در عین حال جزء غیورترین و شجاع‌ترین سربازان جنگ جهانی، خود به خود یک قهرمانی محسوب می‌شود. حال آنکه قلم به دست بگیری و یکی از بزرگترین متن‌های اثر گذار تاریخ را رقم بزنی دیگر نور علی نور است. کتاب های اگزوپری اولین قدم‌های نویسندگی آنتوان دوسنت اگزوپری در سال 1926 دقیقا دو سال بعد از سانحه هوایی که در آن جمجمه‌اش صدمه دیده بود با نام "خلبان" منتشر شد. در سال 1931 کتاب "پرواز شبانه" را با اقتباسی از شخصیت قهرمان جنگ و استاد خود "دیدیه دورا"  نوشت."در زمین، ریویر (رئیس پست هوایی) به افرادش می‌آموزد که از مرگ نهراسند و به ماموریتی که به آنان واگذار شده‌است وفادار بمانند. آن‌ها باید به نحوی عمل کنند که "گویی چیزی فراتر از ارزش زندگی بشر وجود دارد . "محموله‌ی پستی چیزی است مقدس و حتما باید هر روز در ساعتی معین به مقصد برسد. خلبانان عهده دار این مسئولیت اند و از آن آگاه اند و همین، دلیل زیستن آن‌هاست."در دوره‌ای از تاریخ که حمل و نقل بسته‌های پستی می‌تواند با پرواز ناگهان سرعتی غیر قابل باور نسبت به قطار و ماشین پیدا کند این خلبانان شب پروازند که این معجزه را رقم می‌زنند و کتاب "پرواز شبانه" داستان این مردان است. در سال 1939 کتاب درخشان دیگر دوسنت اگزوپری منتشر شد. پس از سقوط هواپیمای دوسنت اگزوپری در گواتمالا و بازگشتش به فرانسه مجموعه روایت‌های  روزهای گذشته دوسنت اگزوپری در مجموعه‌ای به نام "زمین انسانها" منتشر شد. همنشینی آندره ژید با دوسنت اگزوپری و تقدیر آندره ژید از کتاب "زمین انسانها" به ما نشان می‌دهد که این نویسنده خلبان در قلب خود شاعری دارد که کم کم در نوشتار زیبای زمین انسانها در حال ظهور است. خلبان‌ها آن روزها زمین را ترک می‌کردند و بر تکه آهنی ناپایدار و شکننده جانشان را در بوته خطر می‌گذاشتند و شاید این حس بود که زمین را از دید اگزوپری جایی مقدس می‌نمایاند.به این سبب بود که آن شب آوایی آرام، آخرین بار بر رهنمودها تاکید می‌کرد.هدایت هواپیما با قطب‌نما در اسپانیا روی دریای ابر بسیار خوشایند است اما ...و با لحنی آرام‌تر ادامه می‌داد: "ولی به یاد داشته باشید، زیر ابر، ابدیت در کمین است. و چنین بود که به ناگاه این جهان آرام، بدان همواری و سادگی که هنگام خروج از ابرها روی می‌نمود برای من ارزشی ناشناخته می‌یافت ."شازده کوچولو، شاهکار اگزوپری اما دیگر زمان آن فرارسیده بود که "شازده کوچولو" متولد شود. تنها و زیبا در یک سیاره، جایی در میان جهان بی‌انتها، در سال 1943 پس از سفری هوایی و پر ماجرا در میان خطوط نوشته‌های آنتوان دوسنت اگزوپری، "Le Petit Prince" متولد شد. پسرکی زیبا رو، مهربان و پرسشگر و سوال‌هایی که جهان بینی انسان را در مورد عشق، هستی، مرگ، دوستی و... زیر و رو می‌کند. خلبانی که هرگز نام او را نمی‌فهمیم در بیابانی برهوت سقوط می‌کند. هواپیما خراب شده و ساعت‌ها به کندی می‌گذرند اما چیزی رخ می‌دهد که ان لحظه را تا ابد با شکوه می‌کند. هنگام طلوع خورشید صدایی کودکانه به او می‌گوید: "خواهش می‌کنم ... یک گوسفند برایم نقاشی کنید." و این آغاز دوستی خلبان و شازده کوچولویی از سیاره ب 612 است. اگر کمی با زبان فرانسه مانوس بوده باشید، شیرینی و لطافت کلام و آن هنر تلفظ حروف شما را به تحسین بر می‌انگیزاند اما فارغ از کتاب‌های بسیاری که نویسندگان فرانسوی نوشته‌اند به شکل معجزه‌آسایی شازده کوچولو "خوانده شده‌ترین" و "ترجمه شده‌ترین" کتاب فرانسوی‌زبان جهان است و به عنوان بهترین کتاب قرن 20 در فرانسه انتخاب شده است. عجیب نیست خود من تا به حال ده‌ها نسخه از این کتاب را خریده‌ام و هدیه داده‌ام. همین الان نسخه نفیسی با تصاویری نقاشی شده از مانوئلا آدریانی که چاپ "کارگاه فیلم و گرافیک سپاس" است کنار دستم است و برای بار چند هزارم ورقش می‌زنم. با خلبان داستان روی کاغذ برای شازده کوچولو گوسفند می‌کشم. گل سرخی را می‌شناسم که مغرور است اما شازده کوچولو عاشقش شده، با روباهی که برای همیشه مفهوم دوستی را برایم تمام کمال توصیف کرد، دوباره دیدار می‌کنم و ماری که مرگ را می‌شناخت، می‌بینم. پرواز بدون بازگشت اگزوپری آنتوان دوسنت اگزوپری در سال 1944 بار آخری که قرار بود واقعا سفر آخرش باشد، سوار هواپیمایش شد و بعد بی‌آنکه هیچ وقت اثری از او پیدا شود مثل شازده کوچولو به ابدیت پیوست. این پایان زیبا لیاقت نویسنده خوش قریحه‌ای بود که داستانی نوشت که همه بزرگتر‌ها را به خاطر آنکه کودکی و آن صافی و صداقت خود را فراموش کرده‌اند سرزنش کند. کتابی که به کودکان نشان دهد چقدر قشنگند و چقدر دوستی خوب است و جهان زیباست.  به قلم "زهره عواطفی حافظ" کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
پرفروش ترین کتاب های جهان
پرفروش ترین کتاب های جهان
کتاب و باز هم کتاب این یار همیشگی با جملات شیرین و جذاب چنان آرامشی به جان آدمی می‌اندازد که گویی برای دقایقی و حتی ساعت‌ها از دنیای پرتنش و پر اضطراب اطرافت رها می‌شوی و قدم در سرزمینی می‌گذاری متفاوت، که باورها، افکار، عقاید و دیدگاهت را دستخوش تغییرات شگرف قرار می‌دهد، چه برسد به اینکه وارد دنیایی از کتاب‌هایی بشوی که بیشترین خواننده و بیشترین طرفدار را در جهان به خود اختصاص داده و از پرفروش‌ترین و جذاب‌ترین و پرنفوذترین کتاب‌های حال حاضر دنیا می‌باشد. در اینجا سعی کرده‌ام به معرفی پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان از منظر نیویورک تایمز و کشورمان ایران در حوزه‌های مختلف روانشناسی، رمان ،عاشقانه، تاریخی، فلسفی، ادبی و اقتصاد و... بپردازم. کتاب هایی که می توانید به راحتی آن را در سایت پاتوق کتاب جستجو و تهیه کرده و از خواندن آن لذت ببرید... چرا که پژوهش‌ها نشان می دهد کتاب خواندن چنانکه با لذت همراه باشد، سه برابر بیشتر از پیاده‌روی و هفت برابر بیشتر از بازی‌های کامپیوتری باعث کاهش استرس می‌شود. و آن هنگام که ذهن آدمی تحول می‌یابد باعث تغییر در رفتار وی نیز می‌شود و این تغییرات گسترده در زندگی شخصی، کار و روابط با دیگران و... کاملاً مشهود خواهد بود. معرفی 22 کتاب پرفروش جهان 1. شازده کوچولو  قبل از آشنایی مختصر با کتاب شازده کوچولو یا شاهزاده کوچولو شاید بهتر باشد به چند سؤال مهم در ذهن خود پاسخ دهیم. دنیای بزرگترها چه جور جایی است؟ چرا بزرگترها همه چیز را سخت می‌گیرند و چرا دنیای آنها اینقدر خسته کننده و گیج کننده است؟ آیا معنای واقعی زندگی و هنر درست زندگی کردن را باید از بزرگترها آموخت؟ آیا بهتر نیست برای زیبا و بهتر زندگی کردن دنیا را از نگاه کودکان ببینیم؟ چرا بزرگترها فکر می‌کنند که کودکان چیزی نمی‌دانند؟ چرا بزرگترها همیشه وقتی برای زیبا زندگی کردن ندارند و همیشه کار دارند؟ کتاب شازده کوچولو این اثر خیال انگیز و زیبا با محتوایی فلسفی، کتابی است که هم کودکان را برای ورود به دنیای بزرگسالان آماده می‌کند و هم به بزرگترها آموزش می‌دهد که چگونه آدم‌های بهتری باشند،  چرا که باید گاهی خیلی چیزها را از کودکان آموخت. داستان فرانسوی شازده کوچولو یا شاهزاده کوچولو اثر آنتوان دونست اگزوپری، با بیش از 200 میلیون نسخه فروش و ترجمه بیش از 280 زبان بعد از کتاب انجیل، عنوان پرفروش‌ترین و بیشترین خواننده را در جهان به خود اختصاص داده است. این داستان را سنت اگزوپری بر اساس زندگی واقعی خود نوشته و در آن به شیوه‌ای سوررئالیستی به بیان فلسفه خود از عشق و هستی می‌پردازد. داستان از جایی شروع می‌شود که یک خلبان در صحرای آفریقا سقوط می‌کند و با موجودی فضایی به نام شازده کوچولو که از سیاره‌ای به نام 612 ب آمده است ملاقات می‌کند. شازده کوچولو در سفر خود از سیاره‌های گوناگون عبور می‌کند و با شخصیت‌های مختلف آشنا می‌شود و از آنها درس‌هایی را درباره عشق، دوستی و فلسفه ی زندگی می‌آموزد و به ارزش واقعی آنها پی می‌برد.  از این کتاب تاثیرگذار و موفق یاد می‌گیریم که؛ دیگران را بر اساس کارهایی که انجام می‌دهند، قضاوت کنیم نه بر اساس کلماتی که آنها بر زبان می‌آورند. شازده کوچولو فقط به خاطر کلمات آزاردهنده گل او را رها کرد در حالی که به جای رها کردن گل باید می‌توانست روح لطیف و عطر زیبای او را در پس کلمات ناراحت کننده‌ی او درک کند و دیگر اینکه یاد می‌گیریم که برای شناخت افراد به جای پرسیدن از سن و یا میزان درآمد و دارایی‌هایشان از روحیات و استعدادها و توانایی‌ها ی آنها سوال کنیم. در کتاب شازده کوچولو می‌آموزیم همیشه نسبت به چیزی که اهلی کرده‌ایم مسئول هستیم. آدمی زمانی که به شخصی ابراز عشق می‌کند و با او وارد رابطه دوستانه می‌شود و قلبش را تسخیر می‌کند نمی‌تواند او را رها کند و برود بلکه همیشه نسبت به او مسئولیت دارد. هر شخصی باید در زندگی خود حتی یک بار هم که شده این کتاب ارزشمند را مطالعه کند. البته توصیه می‌شود که شازده کوچولو بارها و بارها از ابتدا خوانده شود چرا که با خواندن مجدد آن بینش و نگاهمان به زندگی عمیق‌تر و بازتر خواهد شد و درس‌های جدیدتری را خواهیم آموخت.   2. خودت باش دختر نویسنده کتاب خودت باش دختر، خانم جوانی به نام ریچل هالیس می‌باشد که در 19 ژانویه سال 1983 در آمریکا به دنیا آمد. کتاب خودت باش دختر که نام دیگر آن "صورتت را بشور دختر جان" می‌باشد، عنوان پرفروش‌ترین و بهترین کتاب‌های جهان در سال 2018 را از آن خود کرده است، که در کشور ما نیز طرفداران زیادی را به خود اختصاص داده و چندین بار ترجمه شده است. با مطالعه زندگی این نویسنده معروف متوجه خواهید شد که در خانواده‌ای بزرگ شده است که پایه‌های آن متزلزل بوده و کودکی و نوجوانی سخت و دردناکی را سپری کرده است، اما در نهایت توانسته خودش را از دل سختی‌ها بیرون بکشد و از رنج‌هایش گنج بسازد. این نویسنده علاوه بر کتاب‌های ارزنده‌ای که به نگارش درآورده است، می‌توان وی را از بنیانگذاران سبک جدید در زمینه عزت نفس، رشد فردی و سبک زندگی دانست.  وی موسس و مدیرعامل یک شرکت رسانه‌ای به نام "چیک مدیا" است . ممکن است در نگاه اول به نام کتاب خودت باش دختر، فکر کنید که این یک کتاب انگیزشی است اما در حقیقت اشتباه فکر کرده‌اید و اینگونه نیست. در واقع نویسنده در این کتاب سعی دارد دروغ‌هایی را که جامعه به ما تحمیل کرده است، آن هم با صدای بلند نقد و بررسی کند و برای این کار از ابزار زندگی و تجربیات شخصی خودش استفاده کرده است و دستورالعمل‌ها و راهکارهایی را ارائه می‌دهد و خواننده را در رسیدن به اهداف و خواسته‌هایش همراهی می‌کند. ممکن است که فکر کنید به اندازه کافی دوست داشتنی و زیبا نیستید یا فکر کنید که تناسب اندام ندارید، نویسنده همه این‌ها را دروغ‌هایی می‌داند که رسانه‌ها و جامعه به ما بارها و بارها گفته‌اند و آنقدر بلند در گوشمان تکرار کرده‌اند که آنها را باور کرده‌ایم. در این کتاب بیان شده است که دست از باور کردن دروغ‌هایی که راجع به هویتت می‌گویند بردار تا بتوانی تبدیل به کسی بشوی، که باید بشوی. کتاب خودت باش دختر سعی می‌کند که این دروغ‌ها را برای ما فاش کند تا آنها را دور ریخته و عزت نفسمان را خودمان بسازیم. نویسنده در اولین فصل از این کتاب بیان می‌کند که انسانی که خوشحالی و شادی را بلد نیست و یاد نگرفته که چگونه خوشحال باشد، هر چقدر هم رشد و پیشرفت کند نمی‌تواند از داشته‌هایش راضی باشد. او  باز هم خوشبختی را در زندگی دیگران می‌بیند در حالی که کلید خوشحالی پذیرش خود است. چند جمله ناب از کتاب خودت باش دختر: 1.هیچ چیز با ارزشی به سرعت به دست نیامده ،دستاوردهای هیچکس یک شبه نبوده بلکه حاصل سال‌ها تجربه بوده است. 2.دنیا پر است از آدم‌هایی که شرایطی سخت‌تر از من و شما داشته‌اند اما هر روز بیدار می‌شوند و برای زندگی کردن تلاش می‌کنند . 3. تو خودت کنترل زندگیت را در دست داری و تنها یک بار شانس زندگی کردن داری. 4. مقایسه کردن لذت را می‌کشد. تنها فردی که باید از او بهتر باشی کسی است که دیروز بوده‌ای.   3. پنج زبان عشق  گری چاپمن مشاور، سخنران و نویسنده آمریکایی کتاب پنج زبان عشق با عنوان فرعی رازهایی برای داشتن عشق پایدار است.  همچنین مدیر موسسه مشاور ازدواج و خانواده است و در سراسر دنیا سمینارهایی بزرگ برگزار می‌کند.  کتاب 5 زبان عشق تا سال‌ها در صدر فهرست پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز و سایت آمازون قرار داشت.  این اثر برجسته به بیش از 500 زبان ترجمه شده و در ایران نیز توسط محمد یوسفی ترجمه شده است و برای خرید در سایت پاتوق کتاب ارائه می‌شود. عشق چیز باشکوهی است و دنیا بر مدار عشق می‌گردد. در صحنه پایانی نمایش زندگی انسان تنها ایمان، محبت و امید باقی می‌ماند که مهمترین آنها محبت و عشق است. بی عشق کوه ها، صعودناپذیر، دریاها گذرناپذیر، بیابان‌ها تحمل ناپذیر و سختی‌ها و مشکلات زندگیمان گذرناپذیر خواهدبود. ما در روزگاری زندگی می‌کنیم که زنان و مردان درگیر تکنولوژی و زندگی ماشینی هستند و بعضاً برای برطرف شدن نیازهای زندگی خود در کنار یکدیگر کار می‌کنند و کمتر فرصت عشق ورزیدن به یکدیگر را دارند. کتاب گری چاپمن، بهترین مشاور برای آنها می‌باشد. خصوصاً برای زوج‌هایی که چند سالی از ازدواج آنها گذشته است و همچنین افرادی که در مورد روابط پایدار تحقیق می‌کنند. عشق حقیقت انکارناپذیر زندگی است. از زمانی که چشم بر این جهان می‌گشاییم تا زمانی که سفر ما در این دنیا به پایان می‌رسد زمانی خواهد رسید که عاشق می‌شویم خواه عشق به خانواده، عشق عرفانی و ... . چیزی که اهمیت دارد این نیست که عاشق می‌شویم بلکه ماندگاری و دوام عشق است که اهمیت دارد.  گری چاپمن برای پایداری و ماندگاری در رابطه و عشق یک اصل ساده را بیان می‌کند، که با به کار بستن آن در زندگی شخصی می توان شعله عشق را در زندگی همواره روشن نگه داشت. ایده نویسنده اینگونه آغاز می‌شود که همانگونه که ما انسان‌ها زبان خاص و منحصر به فرد خود را داریم و  همان گونه که هر انسانی به زبان خاصی صحبت می‌کند. فارسی، چینی و انگلیسی و ... (مثلا شخصی که با زبان چینی صحبت می‌کند از گفته‌ها و سخنان یک فارسی زبان سر در نمی‌آورد) در عشق نیز اینگونه است. زبان عشق افراد مختلف، متفاوت و منحصر به فرد است و فقط در صورتی عشق ابراز شده را به خوبی دریافت می‌کنیم که به زبان عشق خودمان بیان شده باشد. این کتاب 5 زبان را در عشق بیان می‌کند که در اینجا این پنج زبان را به صورت خلاصه وار بیان می‌کنم:  1. زبان تایید و تشویق: فرد در رابطه هنگامی که با تحسین و تشویق از طرف مقابل روبرو می‌شود لذت بیشتری برده و عشق بیشتری را تجربه خواهد کرد  2. زبان عملی: برای این افراد بیشتر عملکرد و رفتار طرف مقابل اهمیت دارد تا کلام و زبان در رابطه 3. هدیه دادن: افراددیگری هم از طریق هدیه گرفتن می‌توانند احساس عشق نسبت به طرف مقابل داشته باشند 4. گذراندن وقت و زمان بیشتر: برای برخی از افراد هم، هیچ چیز به اندازه اینکه طرف مقابل وقت و زمان بیشتر و توجه کامل‌تری را به آنها اختصاص دهد، نمی‌تواند جذاب باشد 5. لمس و تماس فیزیکی: برای این افراد هیچ چیز به اندازه بغل کردن و در آغوش گرفتن و تماس جسمی نمی‌تواند حس عشق را به آنها انتقال دهد.   4. کیمیاگر رمان تاثیرگذار کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو نویسنده برزیلی در دهه پایانی قرن 20 است که در سال 1988 میلادی منتشر شده است. این کتاب پرطرفدار عنوان رمان با بیشترین ترجمه را هم از آن خود کرده است. رمان جذاب کیمیاگر به سبک داستان‌های شرقی است و برخی مدعی هستند مضامین عرفانی موجود در این کتاب متاثر از مولاناست.  کیمیاگر داستان پسر چوپانی به نام سانتیاگو است که در شهر زیبای آندلس زندگی می‌کند و به دلیل علاقه پدر و مادرش به کشیش شدن او تا سن 16 سالگی در کلیسا آموزش می‌بیند وی به دلیل خواب عجیبی که در کلیسا می‌بیند و به دلیل علاقه خود به کشف هستی و کائنات و پیدا کردن خود واقعی اش پا به سفری پرفراز و نشیب می گذارد. نویسنده در این کتاب توضیح می‌دهد که آدمی گاه به آسانی پا روی آرزوهایش می‌گذارد، در حالی که هستی همیشه آماده است که به انسان کمک کند تا آرزوهایش را محقق سازد. در این مسیر او با از دست دادن‌ها، گویی بزرگ و بزرگتر می‌شود تا کیمیای درون خویش را پیدا کند. وی برای ادامه راهش که همان کشور مصر است مجبور می‌شود از گوسفندانش دل کنده و آنها را بفروشد تا بتواند به راهش ادامه دهد. اما راهزن‌ها تمام پول‌هایش را هم از او می‌ستانند ولی او  همچنان به راهش ادامه می‌دهد. سانتیاگو در این سفر با شخصیت‌هایی روبرو می‌شود که هر کدام نمادهایی هستند. در واقع عقاید نویسنده در قالب شخصیت‌های داستان بیان شده است. شخصیت‌هایی مثل پیرزن کولی، پیرمرد، تاجر و دختری که سانتیاگو عاشق او می‌شود. در جایی از کتاب "کمیاگر" می‌خوانیم: "همه کتاب‌ها از چیزهای مشابهی حرف می‌زنند. از عدم توانایی انسان در انتخاب سرنوشت خود می‌گویند و در خاتمه اجازه می‌دهند بزرگترین فریب دنیا را باور کنیم. جوان پرسید؛ بزرگترین فریب دنیا چیست؟ پیرمرد پاسخ داد: اینکه در یک لحظه از زندگی خود فرمان زندگی را از دست بدهیم و تصور کنیم، سرنوشت بر زندگی مسلط شده است. همین نکته بزرگترین فریب دنیاست." "تحقق بخشیدن به افسانه شخصی یگانه وظیفه آدمیان است، همه چیز تنها یک چیز است و هنگامی که آرزوی چیزی را داری، سراسر کیهان همدست می‌شود تا بتوانیم این آرزو را تحقق بخشی." شباهت جالبی میان نویسنده کتاب و شخصیت داستان، سانتیاگو وجود دارد و آن اینکه هر دو راه و مسیرشان را تغییر داده و با اراده‌ای قوی و عبور از مسیرهای دشوار اهدافشان را محقق ساخته‌اند.   5. کتاب اثر مرکب  کتاب اثر مرکب که در کتابخانه‌ی اکثر مدیران جهان یافت می‌شود، کتابی فوق العاده در زمینه موفقیت است. ما در عصری زندگی می‌کنیم که سرعت جای خود را به کیفیت داده است. می‌خواهیم به آرزوها و اهدافمان با سرعت هرچه بیشتر دست پیدا کنیم، به عبارتی می خواهیم در کمترین زمان ممکن به بیشترین نتیجه برسیم و پله‌ های موفقیت را 10 تا یکی و با شتاب طی کنیم و خیلی زود به جایگاه بلندی دست پیدا کنیم و یا در کمترین زمان به ثروت چشمگیری برسیم اما در اکثر مواقع فکر کردن و شتاب بیش از حد برای رسیدن به نتیجه، ما را از رسیدن به موفقیت باز می‌دارد.   کتاب اثر مرکب به شما ساز و کارها و برنامه‌های عملی برای ایجاد تغییرات چشمگیر و رسیدن به اهداف و موفقیت‌های روزافزون را ارائه می‌دهد و مناسب افرادی است که خواهان تغییرات در زندگی خود هستند تا از این طریق به موفقیت دست یابند. در واقع بدون اینکه روی چیزی وقت و زمان خیلی زیاد بگذارید، تنها با خلق عادت‌های خوب و کوچک و مداوم می‌توانید به موفقیت‌های بزرگی در عزصه ی زندگی شخصی، کار و سایر عرصه‌های زندگی دست یابید. در کتاب اثر مرکب می‌خوانیم که انتخاب‌های کوچک ما می‌توانند در کنار هم نتایج بزرگی را رقم بزنند. این مطلب در حوزه اقتصاد هم صدق می‌کند. دارن هاردی این مسئله را در حوزه موفقیت مطرح می‌کند. وی می‌گوید برای انجام کارهای بزرگ کافیست قدم‌های کوچک اما مداوم و مستمر برداریم. آموزه‌های دارن هاردی می‌تواند مصداق این بیت از شعر سعدی باشد که "رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود" اگر می‌شد موفقیت را در یک پکیج، خریداری کرد خیلی خوب و عالی بود اما اینطور نیست. باید آن را به دست آورد و شما می‌توانید از طریق کنترل نیرویی که در زندگیتان وجود دارد این کار را انجام دهید. نظم یا دیسیپلین در زندگی شما نقش فراوانی دارد، کافیست چیزهایی که در زندگی‌تان وجود دارد را کنترل کنید و با تغییرات ساده اتفاقات بزرگ را خلق کنید و از مرزها و محدودیت‌های ذهن فراتر روید تا به موفقیت دست یابید. دارن هاردی نویسنده‌ی آمریکایی کتاب اثر مرکب، سخنران، مشاور و ناشر سابق مجله موفقیت است. هاردی نویسنده‌ی نسخه‌های پرفروش نیویورک تایمز است. چند جمله ی زیبا از کتاب "اثر مرکب": جمله اول: مثل لاک پشت باشید؛ فردی که اگر زمان کافی به او بدهند در نتیجه رفتارها و عادت‌های مثبتی که با ثبات و پایداری انجام می‌دهد، هر کسی را در هر رقابتی شکست می‌دهد. جمله دوم: چیزی که موفق‌ترین افراد را از بقیه جدا می‌کند، یک رویه روزانه است که بر اساس عادات خوب بنا شده باشد.  جمله سوم: تنها راه رسیدن به موفقیت از طریق انجام پیوسته کارهای معمولی غیر جذاب است و در مواقعی نظم و ترتیب سخت روزانه‌ای است که در طول زمان مرکب شده‌اند. جمله چهارم: وقتی دلیلتان به اندازه کافی بزرگ باشد تقریباً هر کاری حاضرید انجام دهید.   6. کتابخانه نیمه شب  اگر بخواهیم رمانی کم عیب و نقص، کتابی جذاب و به شدت تفکر برانگیز معرفی کنیم، کافیست به کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ مشهورترین رمان نویس و روزنامه نگار انگلیسی مراجعه کنیم. این کتاب در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز نیز قرار گرفته است و برنده جایزه گودریدز از نگاه مخاطبان در سال 2020 است. این رمان خیره کننده داستان دختری به نام نورا را روایت می‌کند، دختری که از همان کودکی با احساس طرد شدن از طرف والدین خود بزرگ شده و در بزرگسالی هم به دلیل ناکامی‌های فراوان در شغل نوازندگی و انتخاب همسر و.... دچار ناامیدی، یاس و افسردگی شده است و اقدام به خودکشی می‌کند، اما با ورود به یک کتابخانه جادویی نگاهش به زندگی کاملاً تغییر می‌کند. گویی به او فرصت داده شده تا تمام انتخاب‌هایش را از نو انجام دهد. کتابخانه بی‌انتهایی که گفته شده جاییست میان زندگی و مرگ که داستان زندگی واقعی هر فردی در آن منعکس شده است. هر کتابی که در این کتابخانه هست نشان دهنده انتخاب‌های از دست رفته ماست. در واقع هر کتاب، تصویرگر زندگی ای است که ما می‌توانستیم داشته باشیم و به ما فرصتی می‌دهد که زندگی دیگری را تجربه کنیم تجربه اینکه اگر انتخاب دیگری داشتیم زندگیمان چگونه می بود. قهرمان داستان، نورا همیشه با خود فکر می‌کرد که اگر این انتخاب را می‌کردم زندگی بهتری داشتم و یا اگر این تصمیم را نمی‌گرفتم ،زندگی ام اینگونه بود.  حالا با ورود به این کتابخانه ی رویایی موقعیت‌های دیگری را که از دستش داده پیش چشم خود می‌بیند مثلاً اگر با نامزدش زندگی می‌کرد اوضاع زندگی‌اش چگونه بود. کتابخانه نیمه شب ترکیبی است از داستان، فلسفه، زندگی و مرگ و با نثری زیبا آنچنان شما را وابسته خود می‌کند که زمین گذاشتن کتاب برایتان دشوار خواهد بود و از خواندن آن لذت خواهید برد.   7. زنان زیرک؛ چرا مردان عاشق زنان زیرک می‌شوند؟  کتاب چرا مردان عاشق زنان زیرک می‌شوند به قلم شرلی آرگو نویسنده آمریکایی، در دسته پرفروش‌ترین های نیویورک تایمز و آمازون قرار گرفته است. تکنیک‌های این کتاب به خانم‌ها خودآرایی و اغواگری را آموزش نمی‌دهد تا به عنوان کالای زیبا در چشم مردان دیده شوند بلکه به آنها یاد می‌دهد که چگونه با داشتن عزت نفس، مقتدر و قوی باشند و رابطه‌ای سالم و اصولی داشته باشند.   شرلی آرگو با دیدگاهی روانشناسانه به بررسی روابط زوج‌ها می‌پردازد و مسائلی را بیان می‌کند که برای داشتن یک رابطه سالم و با دوام لازم است. نویسنده کتاب با بررسی ها و مصاحبه هایی با گروهی از مردها، به نتایجی رسیده است و مطالعات و تحقیقات خود را از طریق این کتاب در اختیار خانم‌ها قرار داده است تا زنان بتوانند از عواطف و افکار مردان باخبر شوند و برای داشتن رابطه‌ای زیبا و پایدار این ترفندها را به کار ببندند. سوالاتی که ذهن زنان را در مورد رفتار مردان همواره مشغول می‌کند این است که مردان عاشق چه زنانی می‌شوند و چگونه می‌شود در عشق پایدار بمانند؟ چرا مردان در ابتدای رابطه عاشق و رمانتیک هستند اما با گذر زمان عشق آتشین آنها به سردی می‌گراید؟ آیا مردان به زنانی مستقل علاقمند هستند یا زنانی مطیع؟ مردها تا وقتی که عاشق نشوند، تنوع طلب هستند اما اگر واقعاً عاشق زنی بشوند آن وقت دیگر برایشان مهم نیست که زنان بهتری هم وجود دارند که می‌توانند با آنها خوش بگذرانند. اگر قرار باشد میان شخصیت و رابطه یکی انتخاب شود یک زن زیرک شخصیت خود را بالای هر چیز دیگری قرار می‌دهد و برای خود احترام زیادی قائل است و از آنجایی که چنین زنانی هیچ ترسی برای از دست دادن مردان ندارند حالا این مرد است که  می‌ترسد او را از دست بدهد و چون زن وابستگی ندارد و آن را بروز نمی‌دهد، مرد آرام آرام به او وابسته می شود.  در بخشی از کتاب چرا مردان عاشق زنان زیرک می‌شوند می‌خوانید:  برای اینکه مردی را در یک رابطه متعهد سازید باید به او نشان دهید که داشتن تعهد حس خوبی دارد. مردها به دنبال عزت نفس هستند و برای این موضوع کارهای بزرگی انجام می‌دهند. مثلاً به اندام خود اهمیت می‌دهند اما عزت نفس را از کسی گدایی نمی‌کنند و آن را می‌سازند این تنها دلیل مهمی است که باعث می‌شود عاشق شوند. شما به عنوان یک زن می‌توانید به راحتی در مردان عزت نفس کافی ایجاد کنید. به عنوان مثال با گفتن چند عبارت ساده "حق با تو است" و "همیشه بهترین تصمیم را می‌گیری"  قطعاً خواندن این کتاب به بانوان توصیه می‌شود و مخاطب اصلی این کتاب بانوان و دختران هستند. من نیز به عنوان همجنس زنان خواندن این کتاب زیبا و پر از تکنیک‌های جذاب را به خانم‌های سرزمینم سفارش می‌کنم.   8. کاش وقتی 20 ساله بودم می‌دانستم کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم می‌دانستم اثر تینا سیلیک نویسنده و استاد دانشگاه است. این نویسنده برجسته در دانشگاه استنفورد مشغول تدریس دوره‌های کارآفرینی است. باید گفت که همه ما در جاده زندگی برای رسیدن به اهداف و یا مسیرهای شغلی خود به راه‌های ناهموار و پر پیچ و خم برخورد می‌کنیم، به موانع می‌رسیم و در این جاده با چالش‌های مختلف روبرو می‌شویم. گاه جاده‌ای را اشتباه رفته و خود را شکست خورده می‌بینیم. نویسنده در این کتاب به ما کمک می‌کند تا در جاده‌های زندگی از مشکلات و چالش‌ها نهراسیم و از شکست‌ها تجربه حاصل کرده و آنها را مقدمه‌ای برای پیروزی‌های بزرگ در زندگی در نظر بگیریم.  چرا که آن‌هایی که در زندگی شکست نمی‌خورند، اصلاً ریسکی نکرده اند و مسیرهای جدید را امتحان نکرده‌اند و هیچ خلاقیتی از خود نشان نداده‌اند. خانم سیلیک با بیانی جذاب و گیرا داستان‌های واقعی از دنیای کارآفرینی را بیان می‌کند و با راهکارهایش افراد را تشویق به کارآفرینی و خلاقیت می‌کند و نیز بیان می‌کند که یک کارآفرین موفق چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد  او از ما می‌خواهد نگاهمان را به مشکلات تغییر داده، تا آنها را تبدیل به فرصت کنیم. خواندن کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم می‌دانستم برای همه مخصوصاً نوجوانان و افرادی که در سن 20 سالگی هستند ضرورت دارد. در بخشی از کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم می‌دانستم می‌خوانیم: هرگز هیچ فرصتی را برای افسانه شدن از دست ندهید. استاد دانشگاه می‌گوید :من کار خود را به بهترین شکل انجام می‌دهم و از آنها هم همین انتظار را دارم آنها هم بیش از آنچه من یا خودشان تصور کنند، تلاش می‌کنند و پی در پی سطح خود را بالاتر می‌برند . افسانه‌ای شدن مستلزم آن است که تصمیم بگیریم همیشه فراتر از حد انتظار پیش برویم . اگر هر روز انتخاب‌های کوچک خود را عاقلانه انجام دهیم درست مانند این است که هر روز پولی پس‌انداز می‌کنیم اثرات این تغییرات کوچک تشدید می‌شود و به مرور زمان نتایج فوق العاده‌ای به بار می‌آورد. فرض کنید که استاد شما به گروهتان که از 5 نفر تشکیل شده است 5 دلار می‌دهد و از شما می‌خواهد که در عرض دو ساعت آن پول را دو برابر کنید شما باید تجربه ی خودتان را در کلاس به اشتراک بگذارید.  ایده‌های خلاقانه ی زیادی برای این کار وجود دارد . اگر شما خواننده محترم در این شرایط بودید با این 5 دلار چه کاری انجام می‌دادید؟  برای اینکه بدانید هر گروه با 5 دلار چه کارهایی انجام دادند، حتماً این کتاب را مطالعه کنید   9. هنر ظریف بی‌خیالی بهترین درسی که کتاب هنر ظریف بی‌خیالی می‌آموزد این است که به ما نمی‌گوید که زندگی را با بی‌خیالی طی کنیم و بی‌خیال همه چیز شویم بلکه از ما می‌خواهد که دنبال مسائلی باشیم که که واقعاً اهمیت دارند و در کنترل ما هستند. استرس و نگرانی در دنیای امروزی ما مهم‌ترین دلیل اکثر افسردگی‌ها، بیماری‌ها و حتی مرگ‌های ناگهانی افراد است. هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها، کتابی است که به کاهش دغدغه‌های ذهنی کمک می‌کند تا زندگی شادتر و آرام‌تری را داشته باشیم. این کتاب راهنمایی است برای رهایی از نگرانی‌های پوچ و بیهوده ما در جهان کنونی که امروزه گریبانگیر بسیاری از انسان‌ها شده است. کتاب هنر ظریف بیخیالی از خواننده می‌خواهد که مدام در اندیشه گذاشتن میراث برای نسل‌های بعدی نباشد و تمام تمرکز خود را روی خلق شادی و خوشحالی برای خود و اطرافیان بگذارد. اگر ما انسان‌ها یاد بگیریم که بی‌خیال مسائل فرعی و بی‌اهمیت زندگی شویم بعد از مدتی کیفیت زندگی ما بالاتر می‌رود چرا که می‌فهمیم مسائل خیلی مهم‌تری در زندگی هست که باید تمرکز خود را روی آنها بگذاریم. اولین کتاب مارک منسون هنر ظریف بی‌خیالی نام دارد، که در ردیف پرفروش‌ترین کتاب فروشی‌های جهان می‌توان آن را مشاهده کرد. کار اصلی وی وبلاگ نویسی است. این نویسنده را بیشتر در گروه نویسندگان حوزه خودیاری می شناسند. ما آنقدرها فرصت و زمان نداریم که آنها را به چیزهای بی‌اهمیت بگذرانیم. باید بی‌خیال خیلی از چیزها بشویم تا بتوانیم روی مسائل مهم  متمرکز شویم و ذهن و فکر خود را فقط به آنها اختصاص دهیم. مارک منسون نویسنده ی کتاب در ادامه توضیح می‌دهد که چگونه زمان و انرژی خود را فقط و فقط روی مسائل با اهمیت زندگی بگذاریم.  با خواندن این کتاب می‌توان از این تکنیک‌های ظریف در جهت رهایی از دغدغه‌ها و آرامش بیشتر مطلع شد. برخی از جملات زیبای کتاب هنر ظریف بی‌خیالی: 1. نمی‌توانیم آینده ی خود را کنترل کنیم اما مطمئناً می‌توانیم در مورد نحوه ی تفسیر آنچه برای ما اتفاق می‌افتد و چگونگی پاسخدهی به آنها، کاری انجام دهیم. 2. زندگی جاده‌ای با مشکلات بیشمار است پایان یک مشکل ممکن است به آغاز دیگری منجر شود. 3. کلید زندگی خوب این نیست که به چیزهای بیشتر اهمیت بدهید، بلکه باید به چیزهای کمتری اهمیت بدهید، تنها چیزهای باارزش هستند که اهمیت دارند.   10. دنیای سوفی  نویسنده نروژی رمان فلسفی دنیای سوفی "یوستین گردر" نام دارد. وی سال‌ها در برگن فلسفه تدریس کرد. وی همواره در فکر نوشتن متن فلسفی ساده‌ای بود تا برای همگان قابل فهم باشد، از این رو به نوشتن دنیای سوفی پرداخت که از حق نگذریم خیلی سریع شهرت جهانی پیدا کرد. متن نروژی این کتاب مترجمان زیادی داشته و بر اساس آن فیلم ساخته شده و با استقبال بی‌نظیری هم روبرو بوده است. دنیای سوفی یکی از بهترین کتاب‌های حال حاضر تاریخ فلسفه می‌باشد. وجه تمایز این کتاب با سایر کتاب‌های فلسفی در این است که پیچیدگی‌ها و دشواری‌های متون فلسفی را قابل فهم و با زبانی ساده و شیوا بیان کرده است. نویسنده رمان را اینگونه آغاز می‌کند: قهرمان داستان، سوفی آموندس که دختری 14 ساله بود، هنگام بازگشت از مدرسه نامه‌ای بی‌نام و نشان دریافت می‌کند که در آن نوشته شده بود تو کیستی؟ روزهای دیگر هم نامه‌های دیگری دریافت می‌کند تحت عنوان اینکه جهان چگونه به وجود آمده است؟ فلسفه چیست ؟و.... سوفی شگفت زده شده و در افکار خویش غرق می‌شود.  او نمی‌دانست که با دریافت این نامه‌ها پا به دنیای جدیدی می‌گذارد که از آن بی‌خبر بود. دنیایی که اعتقادات، تفکرات و جهان‌بینی سوفی را تغییر می‌دهد. در تمام فصول این کتاب سوفی به همراه راهنمای خود، آلبرتو که همان نویسنده ی نامه‌های وی بود، وارد دنیای بزرگ فیلسوفان می‌شود و پرسش و پاسخ‌های فراوان بین آنها رد و بدل می‌شود. سوفی داستان در سفر آشنایی خود با فلاسفه بعد از آشنایی با فیلسوفان طبیعی با سه فیلسوف کلاسیک بزرگ سقراط، افلاطون و ارسطو نیز آشنا می‌شود که هر کدام به شیوه خود بر کل تمدن اروپا اثر گذاشتند. در برشی از کتاب دنیای سوفی می‌خوانید: در قسمت اخلاق، ارسطو خوشبختی را در سه بخش خلاصه می‌کند: بخش اول زندگی سرشار از شادی و لذت بخش دوم زندگی شهروندی آزاد و مسئول بخش سوم زندگی فیلسوفانه و اندیشمندانه.   11. دختری که ماه را نوشید  کتاب دختری که ماه را نوشید نوشته کلی بارن هیل در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز و جزء برگزیده‌های آمازون در سال 2016 می‌باشد . این کتاب فانتزی و هیجان انگیز بیشترین عنوان جوایز و افتخارات را از آن خود کرده است و مناسب سن کودکان و نوجوانان می‌باشد. نویسنده، آموزه‌ها و درس‌های زندگی را با قلمی ساده و روان و گاهی طنزآمیز همراه با تصویرسازی‌های زیبا بیان می‌کند. داستان دختری که ماه را نوشید درباره ی شهری است که در کنار آن جنگلی بزرگ وجود داشت. مردم این شهر غمگین و پر از رنج، فکر می‌کردند که جادوگری در جنگل زندگی می‌کند که می‌خواهد زندگی آنها را نابود کند. برای اینکه از خشم این جادوگر در امان بمانند هر سال یک نوزاد را به جنگل می‌بردند و به عنوان قربانی به جادوگر تقدیم می‌کردند تا از آسیب او در امان بمانند اما بر خلاف تصور آنها جادوگر این شهر قلب مهربانی دارد و اصلاً متوجه نمی‌شود که چرا مردم هر سال نوزادان خود را در جنگل رها می‌کنند. جادوگر داستان که زان نام دارد آنقدر مهربان بوده است که در مدت کوتاهی که  از نوزادان نگهداری می‌کند برای تغذیه ی آنها از نور ستاره‌ها استفاده می‌کند. روزی یکی از مادران مخالفت می‌کند و حاضر نمی‌شود نوزاد زیبایش را در جنگل رها کند مردم با زور بچه را از او می‌گیرند و در جنگل رها می‌کنند. اما زان که شیفته و عاشق نوزاد می‌شود به اشتباه به جای نور ستاره به کودک نور ماه می‌دهد. زان می‌دانست که نور ماه باعث قدرت جادویی می‌شود و به خاطر این اشتباه خودش کودک را بزرگ می‌کند. جادوگر نام این دختر را که شخصیت اصلی داستان است لونا می‌گذارد. روزها و سال‌ها می‌گذرد و یکی از مردم شهر به نام آنتین وقتی متوجه می‌شود که نوزادش می‌خواهد قربانی شود نقشه‌ای را طراحی می‌کند. لونا در اینجای داستان 13 ساله است و علی رغم پنهان کردن جادوگر داستان، او کاملاً متوجه قدرت جادویی خود می‌شود. او باید یاد بگیرد که چگونه قدرت خود را کنترل کند. از اینجا به بعد رمان دختری که ماه را نوشید به اوج جذابیت و هیجان می‌رسد و مخاطب نمی‌خواهد این کتاب جذاب را لحظه‌ای رها کند. یکی از نکات و درس‌های نهفته در این کتاب که نویسنده آن را با ظرافت مطرح می‌کند اهمیت ارتباط، دوستی و عشق است. اینکه می‌شود با عشق از عهده چالش‌های سخت زندگی برآمد و برای هر مشکلی راه حلی پیدا کرد   12. قدرت شروع ناقص: جسارت‌هایی درباره بهتر انجام دادن کارها جیمز کلیر نویسنده ی کتاب قدرت شروع ناقص از سخنرانان و وبلاگ نویسان برجسته سال 2012 می‌باشد. بیایید برای یک بار هم که شده با خودمان صادق باشیم تا به حال چند بار تصمیم گرفته‌اید شغلی را شروع کنید و کسب و کاری راه اندازی کنید اما هر بار به خود گفته‌اید که سرمایه ی زیاد ندارم و یا اکنون زمان این کار نرسیده است و یا اینکه آموزش کامل و مهارت‌های کافی برای انجام فلان کار را نیاموخته‌ام. چند بار ورزش کردن یا سفر رفتن را پشت گوش انداخته اید و اصلاً کار یا هدفی را که دوست داشته اید حتی شروع هم نکرده‌اید؟ رویا پردازی و مقدمه سازی کرده‌اید و در آخر در کار خود، حتی ذره‌ای پیشرفت نکرده‌اید؟ اگر اینگونه فکر کنیم که باید بیشتر یاد بگیریم یا قبل از شروع کارها همه چیز را سر و سامان دهیم تا مطمئن شویم که حتماً موفق خواهیم شد، اغلب ممکن است که این افکار مانع بزرگی شوند و شما را از انجام کارهای مهم باز دارند. جیمز کلییر در کتاب قدرت شروع ناقص می‌گوید: بزرگترین سد به سرانجام رساندن عمده فعالیت‌ها، شروع کردن آن است. این نویسنده برجسته می‌گوید: حتماً نباید عالی باشید تا شروع کنید، فقط کافی است تا شروع کنید و قطعاً در جریان کار عالی خواهید شد. در واقع شما فقط یک بار زندگی می‌کنید چگونه می‌خواهید به بهترین شکل از آن استفاده کنید؟ پس در تله عالی بودن نیفتید چرا که مانع برداشتن اولین گام برای دستیابی به اهدافتان خواهد شد. شاید با خودتان بگویید اگر شکست بخورم چه می‌شود؟ این کاملاً طبیعی است که اولین اقدام شما اشتباهاتی داشته باشد پس آیا نباید به خاطر ترس از شکست هیچ کاری را شروع کنیم. جیمز کلییر می‌گوید: گاه و بیگاه شکست خوردن هزینه‌ای است که اگر می‌خواهی تصمیم درستی بگیرید باید بپردازید.  الگو گرفتن از افراد موفق، گاهی ما را به نتایج مثبت رسانده و گاهی هم به آنچه می‌خواستیم نرسیده‌ایم چرا که شما در ابتدای مسیر هستید و نباید با فردی که در انتهای مسیر است خود را مقایسه کنید باید وضعیت او را در ابتدای مسیرش در نظر بگیرید. اگر کوهی از کارهای نیمه تمام دارید که همواره پشت گوش می‌اندازید و یا ترس از شکست در کارها دارید و کمالگرا هستید و یا اینکه اهدافی دارید و نمی‌دانید چگونه آغاز کنید، جیمز کلیر در کتاب قدرت شروع ناقص به شما کمک می‌کند نگاهتان را تغییر دهید تا فردی عملگرا شوید.   13. انسان در جستجوی معنا  کتاب انسان در جستجوی معنا، پر از آموزه های زندگی است و به ما می آموزد که هر انسانی باید معنای زندگی خود را پیدا کند. هر آدمی که به این کره خاکی پا نهاده باشد و دارای قوه تعقل باشد حداقل یک بار هم که شده این پرسش از ذهنش عبور کرده است که اصلاً چرا به این دنیا آمده است؟ آیا زندگی او معنایی دارد؟ آیا اصلاً زندگی بدون معنا، امکان پذیر است؟ این‌ها پرسش‌ های است که آدمی بارها و بارها با آنها روبرو بوده است و همواره در جستجوی پاسخی برای چیستی معنای زندگی است؟ اگر زندگی دارای معنایی باشد پس باید در دل رنج و درد نیز معنایی نهفته باشد. درد و رنج و شکست لازمه ی رشد و پیشرفت ما می باشد.  کتاب عمیق انسان در جستجوی معنا توسط یکی از بهترین نویسندگان اتریش به نام ویکتور فرانکل به نگارش درآمده است. این نویسنده همواره تفاوت فلسفه و روانشناسی را مورد ارزیابی قرار داده و می‌توان وی را پایه گذار مکتب معنا درمانی (لوگوتراپی) نامید، که از مهم‌ترین روش‌های درمانی در علم پزشکی است.  یعنی مکتبی از علم روانشناسی که بر این باور است که معنا، نیروی محرکه زندگی انسان است.  برخلاف فروید که معتقد بود "لذت، نیروی محرک زندگی است" و آدلر که قدرت را نیروی محرک زندگی می‌دانست. در این کتاب، نویسنده در مورد دوران اسارت خود در اردوگاه کار اجباری آلمان نازی صحبت می‌کند و در مورد نحوه آزادی اش از شرایط بحرانی سخن گفته است. فرانکل در کتاب انسان در جستجوی معنا عمیق‌ترین معانی زندگی را مورد بررسی قرار داده است و از تجربیات شخصی خود سخن به میان می‌آورد. همچنین شیوه معنادرمانی، پیدا کردن معنای زندگی و مقاومت در برابر سختی‌ها نیز از آموزه‌های ایشان در این کتاب برجسته و پرنفوذ می‌باشد. جملاتی برگزیده از کتاب انسان در جستجوی معنا:  1. آن کس که چرایی زندگی خود را یافته باشد با هر چگونگی خواهد ساخت. 2. چیزی که اجتناب ناپذیر است رنج است. با پذیرش شجاعانه رنج زندگی تا آخرین لحظات، عمر پرمعنی خواهد بود. 3.هر انسانی باید معنای زندگی خود را پیدا کند. معنای زندگی از فردی به فرد دیگر و از زمانی به زمان دیگر در تغییر و دگرگونی است. 4. عشق در هر شرایطی ناجی انسان است.   در صورتی که شما هم تمایل دارید که با آموزه‌ها و مفاهیم کتاب انسان در جستجوی معنا که از پرفروش‌ترین و پرطرفدارترین کتاب‌های جهان است، آشنا شوید می‌توانید این کتاب پرعمق را از سایت پاتوق کتاب تهیه فرمایید.   14. پاستیل‌های بنفش  کتاب پاستیل‌های بنفش اثر کاترین اپل گیت نویسنده آمریکایی می‌باشد. نیویورک تایمز این کتاب را در فهرست 100 کتاب کودک برتر سال 2015 اعلام کرده است. کتاب پاستیل های بنفش روایت پسر نوجوانی به نام جکسون می‌باشد. پدر جکسون هنگامی که او کلاس اول بود به  بیماری ام اس مبتلا می‌شود و شغل خود را از دست می‌دهد. این خانواده در تنگنای مالی بسیاری قرار می‌گیرند، تا آنجا که برای پرداخت اجاره خانه و مایحتاج زندگی دچار مشکل می‌شوند. جکسون به  همراه پدر، مادر و خواهرش مجبور می‌شوند که به جای خانه در یک ماشین زندگی کنند. جکسون تمام تلاش خود را می‌کند که به خانواده‌اش که دچار مشکلات فراوان شده‌اند کمک کند اما خانواده وی نمی‌خواهند که فرزندانشان درگیر مسائل و مشکلات آنها شوند. جکسون اکنون کلاس پنجم است اما در کودکی دوست خیالی به نام کرنشا داشته که گربه ای سخنگو و بزرگ بوده است اما اکنون اذعان می‌کند که عاشق حقیقت است و علاقه‌ای به خیال پردازی ندارد اما باز هم دوست خیالی کودکی او کرنشا وارد زندگی اش می‌شود و در روزهای سختی که جکسون با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کند به سراغش می‌آید تا به او کمک کند. دوست خیالی جکسون نیز مانند او عاشق پاستیل‌های بنفش بوده است. نویسنده کاترین اپل گیت در این داستان حقیقت و تخیل را در هم آمیخته و تصویری زیبا از خانواده، عشق و دوستی را به نگارش در می‌آورد. این کتاب جذاب به اهمیت دوستی تاکید دارد و خواندن آن به تمام نوجوانان توصیه می‌شود. همچنین به والدینی که اطلاع دقیقی از احساسات و افکار نوجوانان خود ندارند؛ چرا که نوجوانان فراتراز تصورات والدین از مسائل و مشکلات آنها آگاهی دارند و می‌توانند به آنها کمک کنند.   برشی زیبا از متن کتاب "پاستیل‌های بنفش": می‌توانی حسابی از دست کسی شاکی باشی و در عین حال از ته قلب دوستش داشته  باشی. هیچ وقت نمی‌توانید کتابی را از روی جلدش قضاوت کنید.  زندگی برای تو غافلگیری‌های زیادی دارد و این یک حقیقت است.   15. جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند  جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند اثر دلیا اوینز نویسنده و جانورشناس آمریکایی است. وی در ایالت جورجیا بزرگ شد و در دانشگاه در رشته زیست شناسی تحصیلاتش را ادامه داد. خانم دلیا اونز نویسنده این کتاب از همان کودکی هم عاشق نویسندگی بود و در دوران ابتدایی در مدرسه عنوان برترین نویسنده را هم به خود اختصاص داد.  جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند اولین اثر خانم دلیا اونز می‌باشد. این کتاب عنوان پرفروش‌ترین و بهترین کتاب در سال‌های 2018 و 2019 را نیز از آن خود کرده بود و یک فیلم جذاب هم با اقتباس از این کتاب ساخته شد.  این کتاب جذاب، رمانی عاشقانه معمایی و جنایی است و به دلیل اینکه نویسنده ی آن خانم می‌باشد قلب و روح و ذهن خواننده را درگیر می‌کند. قهرمان داستان کیا که دختر مرداب هم نامیده می‌شود، با مشکلاتی از قبیل روابط نابهنجار و ناسازگار خانوادگی، عشق‌های نافرجام و مسائل دیگر جنگیده و گلاویز می‌شود. کیا کلارک به تنهایی با پدر کج خلقش در دل طبیعت کارولینای شمالی زندگی می‌کند. کیا هنگامی که کودک بود مادرش به دلیل آزار و اذیت‌های پدرش او را ترک می‌کند و کیا با پدرش که قمار می‌کرد و مشروب می‌خورد زندگی می‌کند. هنگامی که پدر کیا هم او را ترک کرد کیا به تنهایی و مستقل به زندگی اش ادامه می‌دهد و ماهیگیری را که از پدر آموخته بود ادامه می‌دهد. نویسنده در این داستان به زیبایی نشان می‌دهد که انزوا و تنهایی چه تغییری در رفتار انسان ایجاد می‌کند و طرد شدن و رانده شدن از طرف مهم‌ترین آدم‌های زندگی چه تاثیری ممکن است روی فرد ایجاد کند. کیا دختر مرداب دو رابطه عاشقانه را تجربه می‌کند. رابطه او با تیت به دلیل رفتن او به دانشگاه تمام می‌شود.  کیا با مرد دیگری به نام چیس آشنا می‌شود اما این رابطه هم به پایان می‌رسد به دلیل اینکه چیس به کیا خیانت می‌کند.  بعد از مدتی جسد بی‌روح چیس پیدا می‌شود و کیا تنها مظنون این ماجرا بوده است . خواندن ادامه این رمان هیجان انگیز و جذاب را به خواننده‌ای که عاشق رمان‌های جنایی و عاشقانه است و همچنین دوستدار طبیعت و زندگی در طبیعت و کشف جزئیات حیات وحش می‌باشد، بسیار توصیه می‌شود.   16. مغازه جادویی کتاب مغازه جادویی نوشته جیمز آردوتی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان می‌باشد که  داستان واقعی از زندگی نویسنده ی کتاب، جیمز آردوتی جراح مغز و اعصاب است. مغازه جادویی اولین بار در سال 2016 منتشر شده است.  آدمی در مواجهه با اتفاقات مختلفی که در مسیر زندگی اش رخ می‌دهد ممکن است افکار، بینش ها و نگاهش به زندگی دگرگون شده و دستخوش تغییرات عمیق شود. اگر عاشق خواندن داستان‌های واقعی هستید و زندگی‌نامه ی نویسندگان و افراد معروف و برجسته می‌تواند برای شما جذاب باشد، پیشنهاد می‌شود که خواندن این کتاب جادویی را که در ارتباط تنگاتنگ داستان با زندگی نویسنده آن می‌باشد را از دست ندهید. نویسنده در این داستان مسیری را هموار کرده است تا دردها و رنج‌های دوران کودکی ما که از گذشته همراهمان بوده‌اند را درمان کنیم و تکنیک‌های خود مراقبتی را در این کتاب به صورت ظریف، آموزش می‌دهد.  داستان کتاب اینگونه آغاز می‌شود که هنگامی که جیمز در حال جراحی مغز یک کودک بوده تا توموری سرطانی را از مغزش خارج کند و لحظات پر اضطرابی را می‌گذرانده است، ناگهان ذهن جیمز به دوران کودکی پرفراز و نشیب خود باز می‌گردد که چگونه با فقر و مشکلات فراوان آن دوران را سپری کرده است . پدر این پزشک حاذق، الکلی بوده و مادرش دچار افسردگی شدید می‌شود که علاوه بر تنگدستی حتی توان درست کردن غذا و رسیدگی به امور خانه را هم نداشته است. در میان این محیط پر تنش، جیمز دلخوش به جعبه‌ای بوده که حاوی ابزارهای شعبده بازی برگه‌های آیا می‌دانستید و چند وسیله کوچک بوده است. در میان این وسایل، جیمز یک انگشت شست مصنوعی برای شعبده بازیش داشته است که گم می‌شود و او برای خرید آن انگشت به مغازه جادویی می‌رود و در آنجا با خانم روث آشنا می‌شود خانم روث با لبخند و مهربانی از کودک استقبال می‌کند و با او مانند یک بزرگسال بااحترام برخورد می‌کند و در آنجا اتفاقاتی می‌افتد که جیمز درمان ترس‌ها و خشم و افسردگی‌اش را در آن مغازه پیدا می‌کند. در واقع هویت آینده او در آن مغازه جادویی ساخته می‌شود...   17. عادت‌های اتمی کتاب عادت‌های اتمی اثر جیمز کلیر نویسنده مشهور آمریکایی است که در رابطه با نحوه تغییر تدریجی عادتهای روزمره ی افراد صحبت می‌کند.  ما در طول شبانه روز از لحظه‌ای که از خواب بیدار می‌شویم و روز خود را آغاز می‌کنیم به انجام کارهای مختلف می‌پردازیم. ما اکثر این کارها را به صورت روتین و عادت انجام می‌دهیم؛ غذا خوردن، کتاب خواندن، ورزش کردن و کار با کامپیوتر، تلفن همراه و ... این عادت‌ها می‌توانند خوب و سازنده باشند و گاهاً می توانند منفی و مخرب باشند. عادت های اتمی با سبکی ساده و جالب به ما می‌آموزد که چگونه با تغییر عادت‌های کوچک منفی و شناخت عادت‌های مثبت هر روز یک درصد بهتر شویم.  این کتاب بهترین راهنما برای افرادی است که می‌خواهند عادت‌های خوب را جایگزین عادت‌های بد کنند.  جیمز کلیر معتقد است که بسیاری از افراد برای تغییر کردن به جای اینکه تمرکزشان را بگذارند روی مجموعه‌ای از کارها و عادت‌هایشان، تمام تمرکز خود را بر روی اهدافشان می‌گذارند.  تمرکز بر روی برنامه‌های کلی به جای تمرکز بر یک هدف خاص، یکی از محورهای اساسی در کتاب عادت‌های اتمی است. این نویسنده ی آمریکایی می‌گوید: تا سطح اهدافتان بالا نمی‌روید بلکه تا سطح سیستم‌هایتان پایین می‌آیید.   در این کتاب به برنامه‌ای اثبات شده برای رسیدن به سطح بالاتری دست خواهید یافت. علت اینکه جیمز کلییر از واژه عادت‌های اتمی استفاده کرده این است که همانطورکه مولکول از مجموعه‌ای از اتم‌ها تشکیل شده اندو در واقع اتم‌ها پایه و ریشه ی مولکول‌ها می‌باشند، عادت‌های اتمی نیز پایه و ستون برای اهداف و نتایج قابل قبول در زندگی محسوب می‌شوند. عادت‌ها مانند اتم‌های زندگی ما هستند. افراد همواره فکر می‌کنند که این عادت‌ها و روتین‌های کوچک روزمره مهم به نظر نمی‌رسند، حال آنکه این عادت‌ها هستند که  موجب تقویت یکدیگر شده و باعث پیروزی‌های بزرگ و رسیدن به اهداف عالی در زندگی می‌شوند.  در کتاب عادت‌های اتمی یاد می‌گیریم که تغییرات ساده و کوچکی ایجاد کنیم که موفقیت‌های بزرگی به همراه داشته باشد. هنگامی که متوجه می‌شویم در مسیر اشتباهی قرار گرفته‌ایم دوباره به مسیر درست بازگردیم تا زمانی که نظم و ترتیب و دیسیپلین در زندگی وجود نداشته باشد جایگزین کردن عادت‌های خوب و رسیدن به اهدف امکان پذیر نخواهد بود. موفقیت با رویا شروع می‌شود و با نظم ادامه پیدا می‌کند، عادت‌های خوب را جایگزین عادت‌های بد کنیم و عادت‌های بد را بشکنیم. حتی زمانی که در زندگی با ناملایمات و مشکلات روبرو هستیم برای عادت‌های جدید وقت بگذاریم.   18. هر دو در نهایت می‌میرند از پرفروش ترین و برترین رمان های نیویورک تایمز، کتاب هر دو در نهایت می‌میرند، می باشد که‌ در سال 2017 توسط نویسنده ی آمریکایی توانمند به نام آدام سیلورا به نگارش درآمده است. این کتاب علاوه بر جوایز متعددی که به خود اختصاص داده است، سریالی نیز براساس آن ساخته شده است.  باید گفت‌که همانگونه که در پس هر طلوعی، غروبی هست و در پس هر شیرینی، تلخی وجود دارد، ورای هر شادی هم غمی نهفته است. مرگ نیز حقیقت غیر قابل انکار زندگی است که دیر یا زود آدمی با آن روبرو می‌شود. زندگی و مرگ توامان در یک خط مستقیم هستند.  باید بدانیم که برای زندگی همیشه وقت نداریم. آدم‌ها فکر می‌کنند همیشه برای لذت بردن از زندگی وقت دارند و از چیزهایی که دارند، لذت نمی‌برند، غافل از اینکه خیلی زود دیر می‌شود. در این کتاب ماجرای تاثیرگذار دو پسر نوجوان به نام‌های "متیو"  و " روفوس"  روایت می‌شود.  آنها توسط نرم‌افزاری متوجه می‌شوند که تنها یک روز از زمان زندگی‌شان باقیست و به جای اینکه غمگین شوند و در اندوه فرو روند تصمیم می‌گیرند که آخرین روز زندگی‌شان را به بهترین شکل سپری کنند و لحظات به یاد ماندنی از خود بر جای گذارند. آنها در این مسیر با سوالات و چالش‌ها و اتفاقات حیرت انگیز روبرو می‌شوند. در جایی از متن می‌خوانیم: "سال‌ها از زندگیم را صرف احتیاط برای زنده ماندن کردم تا بلکه زندگی طولانی تری داشته باشم اما این روش من را به جایی رساند که اکنون در خط پایان هستم و هرگز لذت مسابقه دادن را تجربه نکرده‌ام، هیچکس نمی‌خواهد بمیرد حتی کسانی که می‌خواهند به بهشت بروند، با این حال مرگ، مقصد مشترک همه ماست. هیچکس تاکنون نتوانسته از آن فرار کند، مرگ بهترین ابداع زندگی بشر است. کهنگی را از میان بر می‌دارد و تازگی را جایگزین می‌کند." برای دانستن اینکه ؛ دو نوجوان چگونه روز آخر زندگی خود را سپری می‌کنند، پیشنهاد می‌کنیم کتاب هر دو در نهایت می‌میرند را از پاتوق کتاب تهیه کرده و از خواندن داستان تاثیرگذار آن لذت ببرید.   19. شفای زندگی از سال 1976 میلادی تا به امروز لوئیز هی نویسنده کتاب شفای زندگی را به عنوان یک معلم ماوراء الطبیعه و قانون جذب می‌شناسند که به ارتباط موثر میان ذهن و بدن پرداخته است. لوئیز هی به خاطر شهرتی که در گروه مقابله با ایدز به دست آورده بود، در برنامه اپرا وینفری که یک برنامه معروف تلویزیونی می‌باشد، دعوت می‌شود و بعدها هم در رسانه‌های متعدد صحبت می‌کند. کتاب شفای زندگی او در کشورهای متعدد با استقبال روبرو شده است.  لوییز هی در اثر الهام بخش خود، شفای زندگی، به رابطه بین ذهن و بدن می‌پردازد و بینش عمیقی را در این رابطه ارائه می‌دهد که پرداختن به این مسئله در آن زمان رایج نبوده است. وی اندیشه‌ای منحصر به فرد برای درک دلایل اصلی بیماری‌های جسمی و روانی مطرح می‌کند. این خانم نویسنده، کودکی و جوانی بسیار سختی را سپری کرده است. در کودکی مورد تجاوز قرار می‌گیرد و در بزرگسالی به سرطان مبتلا می‌شود و این حقیقت که وی توانست سرطان خود را شکست دهد، خود گواه زنده‌ای از آموزه هایش می‌باشد. وی معتقد بود که زندگی گذشته‌اش موجب بیماری او شده است و توانسته با تغییر خویش و پاکسازی فکر و تغذیه ی مناسب بر سرطان خویش غلبه کند. این نویسنده ی توانمند در کتاب شفای زندگی اظهار می‌کند که باید ابتدا خود را دوست داشته باشید تا رضایت درونی برای شما حاصل شود. وی معتقد است؛ ریشه ی همه بیماری‌ها این است که خودتان و دیگران را نمی‌بخشید. به عنوان مثال؛ نفرت طولانی، رفته رفته چنان آسیبی به بدن وارد می‌کند که به آن سرطان می‌گویند.  ترس و فشار ناشی از آن می‌تواند بیماری‌هایی مانند زخم معده وریزش مو و... ایجاد کند، اما عفو و بخشش و دوری از نفرت می‌تواند بیماری‌ها و حتی سرطان ها را معالجه کند. اگرچه ممکن است این صحبت‌ها مورد تمسخر قرار گیرد اما بسیاری آن را تجربه کرده اند و شاهد آن بوده‌اند. در جایی از کتاب شفای زندگی می‌خوانیم:  "در لایتناهی زندگی که من دارم همه چیز عالی کامل و تمام عیار است. تغییر، قانون طبیعی زندگی من است. من مشتاقم که تغییر کنم. من انتخاب می‌کنم که طرز تفکرم را تغییر بدهم. من به آسانی و با شادمانی از کهنه به نو حرکت می‌کنم. برای من بخشش از آنچه فکر می‌کردم آسان‌تر است. بخشش به من احساس آزادی و سبکی می‌بخشد. با شادمانی می‌آموزم که خود را بیش از پیش دوست بدارم. هرچه بیشتر انزجار را رها می‌کنم عشق و محبت بیشتری را ابراز می‌کنم.  تغییر دادن تفکراتم به من احساس خوبی می‌بخشد. من یاد می‌گیرم که امروز را لذت بخش زندگی کنم. در جهان من همه چیز خوب است." با مطالعه این کتاب می‌آموزیم که چگونه در مواجهه با مشکلات و چالش‌ها، نگرش مثبت و سازنده داشته باشیم و زندگی را به گونه‌ای زیبا تماشا کنیم و از آن لذت ببریم.   20. 48 قانون قدرت  در ادوار مختلف تاریخ، انسان‌ها همواره در پی کسب قدرت بودند. قدرت:ظرفیت، توانایی و میل برای رسیدن به عمل (هدف) است. انسان‌ها علاقمند هستند که در زندگی شخصی خود، فرد صاحب نفوذ و قدرتمندی باشند تا بتوانند به اهداف و خواسته‌های خود جامه عمل بپوشانند. از آنجا که انسان‌های قدرتمند در همه زمان‌ها خصوصیات مشترکی دارند، رابرت گرین در کتاب 48 قانون قدرت، به تمام این خصوصیات مشترک قدرت با تمام جزئیات و ظرایف آنها پرداخته است. خواننده می‌تواند با خواندن این کتاب به مهم‌ترین رموز قدرت برای رسیدن به اهداف در جامعه دست یابد.  این کتاب یکی از مهم‌ترین کتاب‌های جهان و در زمره پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز قرار گرفته است. رابرت گرین نتایج حدود 20 سال از پژوهش های خود را درباره چگونگی به قدرت رسیدن و حفظ آن توسط شخصیت های برجسته، جمع آوری کرده و در قالب 48 قانون در این کتاب ارائه می‌دهد و هر فصل را به یک قانون اختصاص و مفصل به تشریح آنها پرداخته است.   وی همچنین از فلسفه ماکیاولی، سون تزو، هنری کسینجر و دیگر متفکران برجسته در کتاب خود بهره گرفته است. در اینجا برای آشنایی بیشتر با این کتاب تاثیرگذار تنها به 12 قانون از 48 قانون قدرت می‌پردازم و خواندن مابقی 48 قانون جذاب و توضیحات مفصل آن را به خواننده ی مشتاق می‌سپارم. 1. هرگز بیشتر از رئیستان ندرخشید. 2. اعتماد بیش از حد به دوستان را کنار بگذارید و بهره‌گیری از دشمنان را بیاموزید. 3. حضور نداشتن راهی برای ارزشمند شدن است. 4. برای بقا و رسیدن به قدرت باید انعطاف پذیری و سازگاری را بیاموزید. 5. نیت (اهداف) خود را پنهان کنید. 6. همیشه کمتر از میزان لازم حرف بزنید. 7. دیگران را در وحشت نگه دارید با غیر قابل پیش‌بینی بودن. 8. خودتان را بازآفرینی کنید. 9. نقطه ضعف افراد را پیدا کنید. 10. مثل یک پادشاه رفتار کنید. 11. روی قلب و مغز دیگران کار کنید. 12. هرگز بیش از حد کامل به نظر نرسید.   21. معجزه شکرگزاری  این روزها در دنیا کمتر کسی وجود دارد که به خاطر نعمت‌هایی که خداوند به او داده است شکرگزار باشد و سپاسگزاری کند. ما همیشه به خاطر نداشته‌هایمان شکوه و شکایت داریم و همیشه از اینکه به آرزوها و اهدافمان نمی‌رسیم، نگران و ناراحت هستیم و از عالم و آدم طلبکاریم و بیشتر از آنکه نگاهمان به داشته‌هایمان باشد فقط نداشته‌های خود را نگاه کرده ایم و افسوس می‌خوریم. در واقع به جای نگریستن به نیمه ی پر لیوان همواره ی نیمه خالی آن را نگاه می‌کنیم و به جای فرستادن انرژی مثبت و شکرگزاری، انرژی منفی را به دنیا و کائنات انتقال می‌دهیم. خانم راندا برن نویسنده کتاب انگیزشی معجزه شکرگزاری را اغلب با فیلم معروف او به نام راز می‌شناسیم. نام وی در سال 2007 در مجله تایم به عنوان یکی از صد زن موفق جهان نوشته شد. کتاب معجزه شکرگزاری مانند کتاب راز او در زمره پرفروش‌ترین و پرمخاطب‌ترین کتاب‌های جهان قرار گرفت. در این کتاب بیان می‌شود که بابت نعمت‌های زندگی همواره شکرگزار باشیم تا از این راه به صلح و آرامش درونی برسیم. این کتاب برخلاف دیگر کتاب‌های انگیزشی راهکارهای عملی را ارائه می‌دهد که بتوانیم آنها را در زندگی به کار ببندیم. خانم راندا برن در این کتاب برنامه 28 روزه شکرگزاری را آموزش می‌دهد که می‌توان با انجام تمرین‌ها و راهکارها و ممارست در آنها انواع سختی‌ها را در زندگی به آسانی پشت سر گذاشت و به ناملایمات زندگی به عنوان یک فرصت نگاه کرد. می‌توان ادعا کرد که بعد از 28 روز انجام این تمرینات شکرگزاری تاثیرات شگفت انگیزی را در زندگی خود شاهد خواهیم بود. بعد از گذراندن این دوره‌ها نویسنده از شما می‌خواهد که هر روز صبح 10 چیزی را که به خاطر آن سپاسگزاریم، یادداشت کنیم و سپس علت اینکه چرا برای این نعمت‌ها سپاسگزاریم را بنویسیم. هنگامی که انرژی مثبت سپاسگزاری را در یک موقعیت منفی می‌فرستید، موقعیت جدیدی به وجود می‌آیدکه موقعیت قبلی را ناپدید می‌کند. به عنوان مثال هنگامی که به جای شکایت از کمبود پول به دلیل داشتن همین پول اندک از  خداوند سپاسگزاری می‌کنید موقعیتی تازه در زندگی به وجود می‌آید.  بیان احساسات منفی در مورد پول باعث می‌شود پول از شما دور شده و گردش مالی در زندگی شما کاهش یابد. این قسمت از صحبت‌های نویسنده، من را یاد این ضرب المثل معروف در زبان فارسی می‌اندازد که شکر نعمت، نعمتت افزون کند؛ کفر، نعمت از کفت بیرون کند. شما با خواندن این کتاب و انجام تمرینات و راهکارهای آن احساس بهتری در زندگی خواهید داشت و این احساس مثبت و آرامش نهفته در آن شما را هرچه زودتر به خواسته‌هایتان نزدیک‌تر خواهد کرد. چرا که هرچه بخواهید به شما داده خواهد شد و هرچه بیشتر بیاموزید آرزوهای خود را متجلی خواهید کرد.   22. پدر پولدار و پدر بی پول رابرت کیوساکی نویسنده ی کتاب پدر پولدار و پدر بی‌پول در مورد روش‌های زندگی افراد پولدار و افراد بی‌پول صحبت می‌کند. پول در زندگی همه ی انسان‌ها نقش مهم و اساسی ایفا می‌کند . تا آنجایی که افراد از شروع روز خود و حتی تا پاسی از شب، برای به دست آوردن آن تلاش می‌کنند اما سوالات مهمی که اینجا پیش می‌آید این است که از چه روش‌هایی می‌توان ثروتمند شد و به پول بیشتری دست یافت؟ آیا برای دستیابی به این مهم باید کار و تلاش بیشتری کرد و زندگی خود را وقف به دست آوردن پول کرد؟ یا اینکه حتماً باید دانشگاه رفت و مدرک به دست آورد؟ و یا راه‌های دیگری هم وجود دارد که بتوانیم کاری کنیم که پول برای ما کار کند؟ نویسنده در این کتاب در مورد روش‌های زندگی افراد پولدار و افراد بی‌پول سخن گفته و معتقد است که ما باید کاری کنیم که پول برای ما کار کند و در نهایت آنچه در ذهن شما می‌گذرد تعیین کننده میزان پول و سرمایه ی شما خواهد بود. بنابراین اگر پول بیشتری می‌خواهید تفکرتان را تغییر دهید و اگر تفکرتان تغییر کند رفتارتان نیز قطعاً تغییر خواهد کرد و بر نتایجی که به دست می‌آورید تاثیر خواهد گذاشت. در واقع ایشان معتقد بود باید سواد مالیتان را بالا ببرید و آموزش ببینید که چطور بتوانید طرح‌های قوی مالی و تجاری را خلق کنید و فردی خلاق و کارآفرین باشید و بتوانید برای دیگران ایجاد شغل کنید. کیوساکی می‌گوید: یکی از پدرانم برای به دست آوردن مقداری کمی پول دائماً تلاش می‌کرد و دیگری  پول زیادی در می‌آورد تا حدی که که نمی‌توان آن را شمارش کرد.  در بخشی از کتاب پدر پولدار و پدر بی‌پول می‌خوانید: برای رسیدن به معاملات میلیون دلاری در زندگی هر شخصی لازم است که نبوغ مالی درونی‌مان را به کار بیندازیم. معتقدم که در درون هر کدام از ما یک نبوغ مالی وجود دارد. مشکل اینجاست که این نابغه فعلاً خوابیده و منتظر است که کسی او را بیدار کند چون اصول فرهنگ مان ما را با این باور تربیت کرده است که عاشق پول بودن، امری شیطانی است. این تفکر ما را به گونه‌ای پرورده است تا حرفه‌ای یاد بگیریم و برای پول کار بکنیم و نتوانسته به ما بیاموزد چه کنیم تا پول برای ما کار کند. با خودتان روراست باشید و هر راهی که عوام الناس می‌روند را دنبال نکنید. در بازار معمولاً این عوام هستند که همیشه خیلی دیر حضور پیدا می‌کنند و در نهایت هم قربانی می‌شوند. سرمایه‌گذاران باهوش زمان را نمی‌فروشند. اگر موجی را از دست دادند به دنبال یکی دیگر می‌گردند و خود را در موقعیت یافتنش قرار می‌دهند. سرمایه‌گذاران ترسو اما همراه با اکثریت حرکت می‌کنند. سرمایه‌گذاران عاقل سهامی را هنگامی که محبوب نیست خریداری می‌کنند. آنها می‌دانند که اکنون با خرید و نه با فروش به سوددهی خواهند رسید. به قلم "فاطمه فرخ رو"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
چگونه عادت مطالعه را در خود ایجاد کنیم؟
چگونه عادت مطالعه را در خود ایجاد کنیم؟
 وقت گذاشتن برای مطالعه روزانه گاهی ترسناک به نظر می‌رسد، به‌خصوص زمانی که عادت داشته‌باشید چندین ساعت از روز را در شبکه‌های اجتماعی صرف کنید. اما نگران نباشید چون لازم نیست 2 تا 3 ساعت متوالی مطالعه کنید تا بتوانید عادت مطالعه را در خود ایجاد کنید. در بیشتر مواقع، ادغام 30 دقیقه مطالعه در برنامه روزانه برای درک این‌که چگونه عادت به مطالعه کنیم، کافی است. علاوه‌براین، پرورش عادت به مطالعه مانند یک تیر و دو نشان است. از یک طرف، در اوقات فراغت خود یک فعالیت آرامش‌بخش انجام خواهید داد و از سوی دیگر، آگاه‌تر و خلاق‌تر خواهید شد. در این مقاله قصد داریم 18 نکته ظریف و کاربردی برای ایجاد عادت به کتابخوانی را بازگو کنیم. با ما بمانید.   چگونه عادت به مطالعه کنیم؟ درک کنید که عادات در واقع چیست  عادت به عنوان یک نوع رفتار، عمل یا مجموعه‌ای از اعمال تعریف می‌شود که به‌طور خودکار و بدون تفکر انجام می‌شوند و بخشی از کارهای روزمره ما را تشکیل می‌دهند. اما عادت‌های خوب باید سالم و واقع‌بینانه باشد و حقیقت این است که فقط خود شما می‌دانید که باید چقدر در روز مطالعه کنید یا چه روال مطالعه‌ای به بهترین نحو به شما کمک می‌کند تا به یک عادت سالم تبدیل شود. به‌همین دلیل، شاید بهتر باشد ابتدا این سوالات را از خودتان بپرسید:  روزانه چقدر باید مطالعه کنم؟  چه زمانی می‌توانم مطالعه کنم؟  چه کتاب‌هایی می‌توانند به من در حفظ عادت مطالعه کمک کنند؟ شما زیاد به دوش گرفتن یا مسواک زدن فکر نمی‌کنید، پس چرا مطالعه که فعالیتی به همان اندازه ضروری و سودمند است، باید متفاوت باشد؟ برای این‌که به این پرسش پاسخ دهید که «چگونه عادت به مطالعه کنیم؟» اولین کاری که باید انجام دهید این است که بفهمید عادت‌ها چگونه شکل می‌گیرند. بدیهی است که ایجاد عادت‌های مثبت بسیار دشوارتر از عادت‌های منفی است اما با طرز فکر صحیح و یک رویکرد استراتژیک مستحکم، می‌توانید به هر چیزی برسید. پس تمایل خود را برای تبدیل شدن به یک خواننده بهتر تصدیق و انگیزه خود را برای تبدیل کردن مطالعه به یک عادت روزانه تأیید کنید.   وقتی درک درستی از عادت‌ها و مکانیسم‌های روان‌شناختی پشت آن‌ها داشته‌باشید، ترسیم نقشه‌ای برای سفر به سمت عادات سالم بسیار آسان‌تر خواهد بود. برنامه‌ریزی کنید، نقاط عطف تعیین کنید و هر دقیقه از این فرآیند را جشن بگیرید. چون این یکی از بهترین کارهایی است که تا به حال برای خود انجام داده‌اید. پیدا کردن زمانی که دوست دارید مطالعه کنید  حقیقت این است که چیزی به نام «بهترین زمان برای خواندن» وجود ندارد. طبق برنامه، اوقات فراغت، روال‌ها و فعالیت‌های روزانه، بهترین زمان مطالعه از فردی به فرد دیگر متفاوت است. محققان می‌گویند مطالعه در صبح بهترین زمان است زیرا شما را هشیار و ذهنتان را تحریک می‌کند و باعث بهره‌وری بیشتر شما می‌شود. مطالعه در صبح به شما انرژی می‌دهد تا در تمام طول روز با انرژی به کارهایتان ادامه دهید. برای عادت مطالعه باید ثبات داشته‌باشید  اگر در روز دقایق مشخصی را برای مطالعه هدف‌گذاری کنید، پیشرفت مداوم خواهید داشت و وسوسه نمی‌شوید که عادت خود را ترک کنید. البته اگر برای زمان تحت فشار هستید، زمان طولانی‌تر بین جلسات، ممکن است ایده بهتری باشد. خواندن یک کتاب به مدت 2 ساعت در روز اول و سپس نادیده گرفتن آن برای 5 روز دیگر یک عادت ایده‌آل نیست. به جای جلسات خواندن طولانی و دشوار، جلسات کوچک‌تر را برنامه‌ریزی کنید. از لیست‌های خواندن استفاده کنید  هنگام ایجاد عادت مطالعه، تداوم، امری ضروری است. درست مانند ورزش کردن یا رژیم گرفتن، همه چیز خوب پیش می‌رود تا زمانی که شتاب خوبی داشته‌باشید. یک استراحت کوچک، یک وقفه یا چند تمرین از دست رفته برای از بین بردن این عادت و بازگرداندن شما به روش‌های قبلی کافی است. برای مثال، اگر زمان مطالعه کتاب‌ها، صرفاً به این فکر کنید که بعداً چه بخوانید؟ یا به هر دلیلی وقت خود را تلف کنید، احتمال زیاد سرعت‌تان را از دست بدهید و شروع مجدد خواندن برایتان دشوار باشد.   جلوگیری از حواس‌پرتی در ایجاد عادت مطالعه  یکی دیگر از چیزهایی که به شما در ایجاد عادت به خواندن کتاب کمک می‌کند، این است که هنگام مطالعه از تلفن دور بمانید. فراهم کردن یک فضای آرام و ذهنی آماده برای مطالعه نیز از مواردی است که در جلوگیری از حواس‌پرتی نقش دارد. زمان خواندن خود را محدود کنید  بهترین نکته برای مطالعه موثر این است که هدف تعیین کنید که چند ساعت در روز می‌خواهید مطالعه کنید. نقطه هدف را خیلی بالا قرار ندهید، اما آن را خیلی پایین هم نگه ندارید و در تعادل باشید. جلسات مطالعه خود را محدود کنید تا با هدف خود احساس راحتی داشته‌باشید. به عنوان مثال، 7 ساعت مطالعه پیاپی ممکن است خیلی طولانی باشد و تعهد شما به برنامه‌تان را از بین ببرد. برای ایجاد عادت مطالعه درست، در مورد آنچه می‌خوانید تأمل کنید   زمانی را برای تأمل در مورد آن‌چه که به تازگی خوانده‌اید، اختصاص دهید. آیا پاراگراف یا جمله‌ای بود که احساس خاصی در شما ایجاد کند؟ آیا با رفتار یا گفتار یکی از شخصیت‌های داستان مخالف یا موافق هستید؟ آیا آن کتاب طرز فکر شما را تغییر داد؟ اجازه ندهید این سوالات و احساسات ناپدید شوند! آن‌ها را یادداشت و برای گفتگوهای بعدی با دوستان خود ذخیره کنید. هنگام مطالعه یادداشت بردارید  یادداشت‌برداری یک راه عالی برای به خاطر سپردن اطلاعاتی است که در یک کتاب می‌خوانید. کافی است فقط جالب‌ترین نقل قول‌ها یا پاراگراف‌ها را یادداشت کنید. یادداشت‌برداری در حین مطالعه راهی عالی برای عمیق‌تر شدن تجربه است و کمک می‌کند اطلاعات بیشتری را درک و حفظ کنید، زیرا مغز در حین نوشتن اطلاعاتی که می‌خواهید به خاطر بسپارید، باید فرآیند بسیار پیچیده‌تری را طی کند. این جمله را به یاد داشته‌باشید: «هرچه بیشتر متوجه شویم باید چگونه عادت به مطالعه کنیم و عادت مطالعه چقدر توانایی‌های ذهنی و دانش عمومی را بهبود می‌بخشد، بیشتر تمایل خواهیم داشت که به آن ادامه دهیم». همچنین، از نتایج مثبت مطالعه بر مغز خود آگاه خواهید شد و احساس می‌کنید باهوش‌تر و موفق‌تر هستید. این احساس به شما انگیزه لازم را برای ادامه و بهبود روند مطالعه می‌دهد. تبدیل فرایند عادت مطالعه به یک تجربه جذاب  اگر می‌پرسید چگونه عادت به مطالعه کنیم، باید بدانید یکی از جنبه‌های کلیدی این فرآیند جذابیت بخشیدن به آن است. عادت‌ها اگرچه می‌توانند تأثیر مثبتی بر وضعیت روانی و رفاه عمومی ما داشته‌باشند، اما ممکن است پس از مدتی خسته‌کننده شوند. چون انسان دوست دارد گاهی در انواع جنبه‌های مختلف زندگی خود به دنبال هیجان باشد و مطالعه نیز از این قاعده مستثنی نیست.  البته این موضوع ارتباط زیادی با شخصیت هر فرد دارد، زیرا برخی افراد از پیروی از یک روال، کاملاً خوشحال خواهند بود. درست مانند تماشای یک برنامه تلویزیونی یکنواخت و تکراری که همیشه بر روی افراد مضطرب اثر آرام‌بخش دارد، زیرا از قبل می‌دانند که قرار است چه اتفاقی بیافتد.  اما اکثریت مردم احساس می‌کنند که گاه‌گاهی نیاز به تغییر دارند. این کاملا طبیعی است اما اگر می‌خواهید عادت خوب مطالعه‌تان مادام‌العمر باقی بماند، باید یاد بگیرید که گاهی به خود اجازه دهید از منطقه امن خود خارج شوید و ژانرهای جدید را امتحان کنید.  علاوه‌براین، شما می‌توانید کتاب‌هایی را که می‌خوانید در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید تا بتوانید با افرادی با همان سرگرمی‌های خود ارتباط برقرار کنید و بعداً درباره کتاب‌ها بحث کنید! هنگامی که افراد مناسب را برای صحبت در مورد کتاب‌هایی که می‌خوانید پیدا کردید، انگیزه بیشتری برای خواندن خواهید داشت. به اشتراک گذاشتن ایده‌های جالب، نقل قول‌ها یا خواندن یادداشت‌ها با افراد علاقه‌مند به کتاب به شما کمک می‌کند تا اطلاعات زیادی را جذب کنید و به شما انگیزه می‌دهد تا عادت مطالعه خود را حفظ کنید. همیشه کتاب در دست داشته‌باشید  فرآیند ادغام عادت‌های خوب در زندگی کاملاً شبیه روند حذف عادت‌های بد است. برای مثال، اگر می‌خواهید غذای ناسالم کمتری بخورید، یکی از اولین کارهایی که باید انجام دهید این است که اپلیکیشن‌های سفارش غذا را از گوشی خود حذف کنید و اگر می‌خواهید کمتر میان وعده بخورید، نباید شیرینی‌ها و کراکرها را در معرض دید خود قرار دهید. با این منطق، عادت‌های سالم نیز باید با در دسترس قرار گرفتن تا حد امکان تشویق شوند. اگر می‌خواهید بیشتر بدوید، هرگز دوچرخه‌تان را در جایی که دیدن و رسیدن به آن آسان است، نگه‌دارید. در مورد کتاب و کتابخوانی هم همین‌طور است. اگر می‌خواهید بیشتر بخوانید، باید همیشه یک کتاب در دسترس داشته‌باشید.  گزارشی از مطالعه خود داشته‌باشید  داشتن سبک زندگی آگاهانه و پذیرفتن مفهوم زندگی در لحظه، به‌طور کلی ایده خوبی است. یکی از جنبه‌های عادت مطالعه نیز به معنای آگاهی مداوم از احساسات، عملکرد و عادت‌ها است که به‌طور کلی اولین قدم برای بهبود است. درک این‌که چه چیزی بر عملکرد خواندن شما تأثیر می گذارد، دانستن علایق و مواردی که دوست ندارید و حتی مهم‌تر از آن، یادگیری آن‌چه باعث افزایش و کاهش بهره‌وری یا کارایی شما می‌شود، روال خواندن شما را کاملاً اصلاح می‌کند.  اما دانستن میزان و تعداد دفعات مطالعه و میزان کارآمدی نیز می‌تواند تأثیر جدی بر نحوه ایجاد عادت‌هایی که می‌خواهید در برنامه روزانه خود پیاده کنید، داشته‌باشد. داشتن گزارش مطالعه می‌تواند با ارائه اطلاعات مهم در مورد کارهایی که می‌توانید برای بهبود این روند انجام دهید به شما کمک کند. همچنین، وقتی فهرست کتاب‌هایی را که می‌خوانید می‌بینید، انگیزه شما برای ادامه کار حفظ خواهد شد. عضویت در یک باشگاه کتابخوانی  باشگاه‌های کتاب دارای قوانین خاصی هستند که همه اعضا باید از آن‌ها پیروی کنند تا بتوانند عضویت خود را حفظ کنند. یکی از چیزهایی که در مورد باشگاه‌های کتاب جالب است این است که همه اعضا باید یک کتاب خاص را در یک بازه زمانی معین بخوانند تا بتوانند درمورد آن بحث کنند. به این ترتیب، اگر در مورد توانایی خود در حفظ عادت مطالعه بدون انگیزه بیرونی نگران هستید، باشگاه‌های کتاب می‌توانند راهی عالی برای ایجاد انگیزه باشند. کتاب های بیشتری را در هرجا بخوانید  دسترسی و حفظ حرکت صحیح برای تداوم عادت به مطالعه بسیار مهم است اما برای تلف نکردن زمان، اکیداً به شما توصیه می‌کنیم که خود را به خواندن یک کتاب محدود نکنید. گاهی اوقات باید بدانید که هر محیط برای چه چیزی مناسب است. رفت و آمد شما به محل کار می‌تواند فرصتی عالی برای مطالعه سبک یا گوش دادن به یک کتاب صوتی باشد. زمان استراحت ناهار در محل کار می‌تواند برای خواندن مطلبی که به تمرکز زیادی نیاز ندارد مناسب باشد. داشتن و استفاده از کنج مطالعه در خانه نیز بهترین مکان برای مطالعه فعال است.  از بازی تداعی استفاده کنید  بهترین و ساده‌ترین راه برای تحمیل عادت‌های سالم به خودتان این است که آن‌ها را با چیزهایی مرتبط کنید که از قبل بخشی از برنامه روزانه شما بوده‌اند. آیا شما هر روز قهوه می‌نوشید یا غذا می‌خورید؟ آیا هر شب به رختخواب می‌روید؟ پس مطالعه را نیز با همین رفتارها جفت کنید. به عنوان مثال، می‌توانید برای خود قانونی تعیین کنید که همیشه در حین لذت بردن از قهوه صبحگاهی، کمی مطالعه کنید یا آن را در برنامه‌های روتین قبل از خواب خود ادغام کنید. به این ترتیب از خواب بهتر لذت خواهید برد، استراحت بیشتری خواهید داشت و همچنین عادت مطالعه سالمی ایجاد خواهید کرد. کنار گذاشتن کتاب‌هایی که از آن متنفر هستید  گاهی اوقات چیزی که بین شما و عادت مطالعه سالم قرار می‌گیرد، تمایلتان برای تبدیل شدن به خوانندگان ایده‌آل است. مثلا بیشتر اوقات، ممکن است در تلاش باشید تا کتابی را به پایان برسانید که هیچ لذتی برایتان به ارمغان نمی‌آورد. به این ترتیب، دست کشیدن از کتابی که دوست ندارید، تأثیر منفی بر عادت به مطالعه شما خواهد داشت و سرعت و انگیزه شما را کاهش خواهد داد. رهایی از عادت‌های بد مطالعه نیز بسیار مهم است. البته، این بدان معنا نیست که پس از خواندن تنها یک یا دو صفحه، از هر کتابی که دوست ندارید، دست بکشید. هر کتابی سزاوار یک فرصت واقعی است. اما اگر تمام تلاش خود را به کار می‌گیرید و هیچ علاقه‌ای به آن پیدا نکردیده‌اید، بهتر است آن را رها کنید. برای عادت مطالعه به یک چالش کتاب خواندن بپیوندید  عادت به خواندن کتاب، به‌خصوص در ابتدا، می‌تواند چالش برانگیز باشد. برای گذر از تمام تغییراتی که باید در روال روزانه زندگیتان اتفاق بیافتد، به انگیزه واضح و قوی نیاز دارید تا با عادت جدید سازگار شوید. گاهی اوقات این موضوع به معنای یافتن انگیزه در درون خود و تعیین اهداف روشن برای مطالعه است. شما می‌توانید خود را در یک چالش کتاب قرار دهید. مثلا برای تعداد دقایقی که هر روز مطالعه می‌کنید، یک هدف کوتاه مدت یا برای تعداد کتاب‌هایی که در یک سال می‌خوانید، یک هدف بلندمدت انتخاب کنید. چالش‌های خواندن عمومی نیز عموماً مسابقات یادگیری سازمان‌دهی شده‌اند که در آن شرکت‌کنندگان باید تعداد معینی کتاب را در یک بازه زمانی خاص بخوانند که می‌تواند به حفظ و تدام این عادت کمک کند. یک دوست کتابخوان داشته‌باشید  برای تبدیل شدن به خواننده نهایی و داشتن عادت مطالعاتی و ماندگار می‌توانید از دوستانتان کمک بگیرید. داشتن یک دوست کتابخوان یا یکی از اعضای خانواده علاقمند به کتاب، می‌تواند کمک بزرگی باشد. چون کسی را دارید که مبارزه‌تان را با او در میان بگذارید، کسی که می‌توانید از او ایده بگیرید، کسی که می‌توانید درباره کتاب‌ها با او بحث کنید و در نهایت، کسی که وقتی شرایط سخت می‌شود، شما را به مسیر درست سوق می‌دهد. فعالیت‌های خود را در طول روز اولویت‌بندی کنید  نوع خواننده‌ای که به آن تبدیل می‌شوید نتیجه تصمیماتی است که در هر روز می‌گیرید. ایجاد عادت‌های سالم مستلزم ایجاد تغییرات قابل توجه در برنامه روزانه شما خواهد بود و شما را ملزم می‌کند که بیشتر در مورد نحوه گذراندن وقت خود فکر کنید. تبدیل شدن به یک خواننده خاص و لذت بردن از همه مزایای آن کار ساده‌ای نیست، به‌خصوص اگر بدانید که گاهی زندگی چقدر پرتلاطم است و هر روز چه عواملی برای حواس‌پرتی وجود خواهند داشت. به همین دلیل است که بخشی از تلاش شما برای خلق عادت مطالعه سالم در زندگی این است که دائماً به این فکر کنید که «آیا این واقعاً بهترین راه برای صرف وقت من است؟»  گاهی اوقات تماشای تلویزیون ممکن است راهی آرامش‌بخش برای گذراندن شب به نظر برسد اما حقیقت این است که خواندن کتاب بسیار آرامش‌بخش‌تر از تماشای تلویزیون است و تأثیر بسیار قوی‌تری در کاهش استرس دارد. همه ما معمولاً زمان زیادی را صرف شبکه‌های اجتماعی می‌کنیم. هرازگاهی از خود بپرسید «از تماشای ویدیوی 5 دقیقه‌ای یک گربه چه چیزی عاید من می‌شود؟». به محض این‌که این سوال به ذهن شما خطور کرد، متوجه خواهید شد که آن 5 دقیقه مزایای بسیار بیشتری را هنگام مطالعه برای شما به ارمغان می‌آورد. مطالعه را بر سایر سرگرمی‌ها ترجیح دهید. هرچه بیشتر مطالعه کنید، بیشتر احساس نیاز به ادامه مطالعه خواهید داشت. سخن پایانی  پرورش عادت مطالعه یک تمرین روزانه است که کمک می‌کند با دیدن فهرستی از تمام کتاب‌هایی که خوانده‌اید و همه کتاب‌هایی که دوست دارید بخوانید، احساس موفقیت و ارزشمندی داشته‌باشید. ما در این مقاله درباره 18 راهکار برای این‌که بدانیم چگونه عادت به مطالعه کنیم، صحبت کردیم. شما چه تجربیاتی در این زمینه دارید؟ با ما درمیان بگذارید. منابع: https://basmo.app/how-to-develop-a-reading-habit/
بهترین کتاب های سیاسی که باید بخوانید
بهترین کتاب های سیاسی که باید بخوانید
کتاب‌های سیاسی، شاید دور از ذهن‌ترین کتاب‌ها برای انتخاب ما باشند، مثل درس تاریخ که از ناخوشایند‌های دوران مدرسه بود. اما چه بخواهیم چه نخواهیم به محض اینکه از دوران مدرسه و نوجوانی عبور کردیم و وارد جهان آدم بزرگ‌ها شدیم، ناگهان خلا نبود اطلاعات تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی خودش را با تلخ‌ترین حالت ممکن به رخمان کشید. ما هیچ چیز از گذشته خاندان غیور همکلاسی‌مان که از شهری در جنوبی‌ترین نقطه کشور کنار ما نشسته‌بود نمی‌دانستیم. وقتی سر و صدای گروه‌های پر از شور سیاسی در دانشکده بر پا شد حتی نمی‌دانستیم از کی و از حتی از چی حرف می‌زنند و این سرگشتگی نه درباره موضع سیاسی دیگران بلکه درباره موضع سیاسی خودمان هم بود، به راستی ما با کدام دسته و گروه موافق بودیم و قرار بود چگونه آینده‌مان را در این تاریکی سیاسی که در آن گیر کرده‌بودیم پیدا کنیم. چرا بهترین کتاب های سیاسی را بخوانیم؟ امروز اینجا هستیم تا کتاب‌هایی را با هم بشناسیم که قرار است به پنج مشکل اساسی‌مان پاسخ دهد: اول کتاب سیاسی می‌خوانیم تا از حقوق خودمان آگاه شویم. دوم کتاب سیاسی می‌خوانیم تا به صورت روشن بدانیم به چه چیزی عقیده داریم. سوم کتاب سیاسی می‌خوانیم چون سیاست موجودی زنده و همیشه در حال رشد و تغییر است. چهارم کتاب سیاسی می‌خوانیم تا بدانیم احزاب سیاسی در کشورمان و دیگر نقاط جهان چه می‌کنند. پنجم کتاب سیاسی می‌خوانیم تا برای زندگی بالغانه‌تر اجتماعی آماده شویم. برای مطالعه کتاب های سیاسی از کجا شروع کنیم؟ اما چطور مطالعه سیاسی را شروع کنیم. اینکه به طور مشخص کسانی که به صورت تخصصی هیچ گاه وارد حوزه علوم سیاسی نشده‌اند چطور خواندن کتاب‌های سیاسی را شروع کنند مساله بزرگی است. پس به رسم همه علوم پیشنهاد من این است که اول الفبای این زبان و علم را بیاموزیم. به همین دلیل در این مطلب به معرفی کتاب‌هایی می‌پردازیم که قرار است اصول و پایه‌های علم سیاست را به شما بیاموزند. بهترین کتاب های سیاسی 1- سیاست ارسطو اَرِسطاطالیس، معلم اول همان که به نام ارسطو می شناسیم . معروف ترین فیلسوف یونان باستان که بسیاری از علوم فلسفی با اصول اولیه او پایه گذاری شد. او را می توان یکی از اولین پایه گذاران سیاست به معنایی که در غرب شناخته می شود، نامید. از آنجایی که مطالعات ما قرار است درباره مسائل اصلی سیاست باشد بهتر دانستم درباره نظریات ارسطو که در کتابی به نام سیاست ارسطو با ترجمه حمید عنایت در نشر نگاه منتشر شده است را به شما معرفی کنم. فهرست کتاب سیاست ارسطو به شرح زیر است: 1 - پولیتیکا 2 - محتوای پولیتیکا 3 - قانون اساسی 4 - پژوهش در سازمان سیاسی 5 - پویایی سیاسی و اجتماعی 6 - دولتشهر 7 - کمال در زندگی اجتماعی 8 - خانواده        8.1 - برده‌داری 9 - شهروند 10 - مزایا و معایب شکل‌های حکومت 11 - انگیزه شورش و انقلاب در نظام سیاسی 12 - دوام سیاسی 13 - بهترین نظام سیاسی        13.1 - نظام سیاسی افلاطون        13.2 - نظام سیاسی آرمانی        13.3 - زندگی پیوسته با فضیلت 14 - چگونگی زندگی فضیلت‌آمیز 15 - ساختار نظام سیاسی        15.1 - نخستین وسایل لازم سیاسی               15.1.1 - خصال لازم برای دولت        15.2 - وظایف ششگانه دولت        15.3 - شایستگی شهروندی        15.4 - فرهنگ و آموزش و پرورش        15.5 - موسیقی 16 - فراغت و آسایش 17 - فضیلت‌های سودمند برای فراغت  در بخشی از کتاب سیاست ارسطو آمده است: "اما از سوی دیگر، از دیدگاه ارسطو، همۀ افراد جامعه شایستگی شهروندی را ندارند، چون سخن دربارۀ بهترین نظام سیاسی و اجتماعی است که دولت در آن می‌تواند به برترین سعادت برسد؛ سعادت نیز ــ چنانکه ارسطو بارها گفته است ــ بدون فضیلت ممکن نیست، بدین‌سان در چنان دولت آرمانی، شهروندان نباید زندگی دستکاران و تاجران را داشته باشند، زیرا چنان زندگیی، پست و مخالف فضیلت است. همچنین کشاورزان نباید شهروند باشند، زیرا برای پرورش فضیلت و نیز برای انجام‌دادن اعمال سیاسی فراغت، یعنی وقت آزاد لازم است. از سوی دیگر، در هر دولتی طبقه‌ای جنگاور، و طبقه‌ای که دربارۀ منافع مشترک مشورت، و در امور مربوط به عدالت داوری می‌کند، وجود دارد. مشاغل و وظایف دولتی، باید به این دو طبقه سپرده شود، اما نه به‌طور یکسان، زیرا طبیعتاً جوانان دارای نیروی جسمی و پیران برخوردار از عقل یا هوشمندی عملیند. پس مصلحت این است که مشاغل و وظایف دولتی، بر آن پایه میان ایشان تقسیم شود. همچنین ثروت باید متعلق به این طبقات باشد، چون ایشان شهروندان واقعیند و شهروندان باید توانگر باشند و دستکاران یا گروه دیگری که پدیدآورندۀ فضیلت نیستند، سهمی در شهروندی ندارند. این امر بر این پایه است که سعادت بدون فضیلت نیستند، سهمی در شهروندی ندارند. این امر بر این پایه است که سعادت بدون فضیلت وجود ندارد و دولت را نه برحسب بخش معینی از شهروندان، بلکه به حسب همۀ شهروندان آن می‌توان سعادتمند دانست. پس آشکار است که مالکیتها نیز باید از آنِ طبقات باشد، همانگونه که کشتگری باید در دست بردگان یا ساکنانی از سرزمینهای دیگر باشد." اگر شما از کسانی هستید که به خواندن کتاب‌های فلسفه یونان علی الخصوص ارسطو و افلاطون علاقمندید حتما می دانید که این کتابها را باید با دقت به زمان نگارش (حدود 300 سال قبل از میلاد) مطالعه کرد. ما در حال مطالعه کتاب سیاست ارسطو هستیم که در آن اولین گام‌ها برای تعریف مفاهیم فلسفی و در کل کلامی برداشته شده است و نباید انتظار مقالات و کتاب‌های مدون امروزی را از آنها داشته باشیم اما در عوض دسترسی به متن اصلی چگونگی شکل گیری این علوم بسیار لذت بخش و واجب است.   2- فرهنگ اصطلاحات و مکتب های سیاسی پرویز بابایی مترجم متخصص در زمینه‌های تاریخ، علوم سیاسی و اجتماعی متولد سال 1311 ، یکی از کتاب‌های سیاسی بسیار مهم و کاربردی یعنی کتاب "فرهنگ اصطلاحات و مکتب های سیاسی" را برای علاقمندان حوزه علوم سیاسی ترجمه و گردآوری کرده است. پرویز بابایی مترجم پرکاری است که کتاب‌هایی مثل از سقراط تا سارتر (تی. زد لاوین)، اومانیسم و سوسیالیسم (جرج نواک)، پراگماتیسم در سنجش با سوسیالیسم علمی(جورج نواک)، تاریخ جهان(کریس هارمن)، تاریخ غرب در قرون جدید (ولادیمیرباریسوویچ لوتسکی) و کانت و فلسفۀ معاصر (لوسین گلدمن) را ترجمه و منتشر نموده است. کتاب "فرهنگ اصطلاحات و مکتب های سیاسی" بر اساس فرهنگ آکسفورد و بر اساس نظام موجود در آن به اضافه تطبیقی بسیار خوب که به وسیله پرویز بابایی انجام شده است تهیه شده. بابایی تلاش نموده تا تمرکز کتاب بر اصطلاحات و دانشمندانی باشد که ما ایرانیان بیشتر با آنها درگیر هستیم یا دانستن آنها در درک بهتر مطالعات سیاسی به ما کمک می‌کند. در ادامه بخشی از کتاب که به شرح یک اصطلاح می‌پردازد و بعد احوالات یک متفکر حوزه علوم سیاسی را معرفی نموده، را برای شما می‌آورم: "ابژکتیویسم (عینی‌گرایی): نگرشی است مبنی بر گونه‌یی "بیطرفی" در علم و در تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی، بدین معنا که شناخت علمی باید در سرحد خود داده‌ها (فاکت‌ها) یا اشیاء و آنچه عینیت دارد متوقف گردد و نباید به ارزیابی انتقادی آن یا داوری درباره آنها پرداخت. بدین‌گونه ابژکتیویسم مرزهای خرد انسانی را محدود می‌کند و طرح مسائل اجتماعی و نتایج ناشی از جهان‌بینی پژوهشگر را غیرعلمی یا ذهنی (سویژکتیو) می‌نامد. در واقع ابژکتیویسم و سوبژکتیویسم دو روی یک سکه‌اند و به‌رغم تفاوت ظاهری پیوندی تنگاتنگ دارند. ابژکتیویسم یا عینی‌گرایی را نباید با داوری عینی (ابژکتیو) مشتبه ساخت. داوری عینی به معنای آن است که هنگام بررسی و نتیجه‌گیری، پیشداوری‌ها و آرزوهای خود را به‌حساب نیاورده و فقط به واقعیت موجود و داده‌های عینی به‌طور همه‌جانبه و تمامیت آن توجه داشت. ولی ابژکتیویسم، به بهانۀ عینیت با مطلق کردن آن هرگونه برخورد طبقاتی و عقیدتی را نفی می‌کند و هرگونه نتیجه‌گیری ناشی از جهان‌بینی پژوهشگر را در بررسی‌ها منکر می‌گردد." "ابن خلدون، عبدالرحمن ابوزیدبن محمد (1406-1332): مورخ، جامعه‌شناس و فیلسوف که در تونس زاده شد و در قاهره بدرود حیات گفت. اجداد وی اندکی پس از فتح اندلس به آن سرزمین آمده و در آنجا اقامت گزیده بودند؛ سپس از آنجا به تونس رحل اقامت افکندند. پدرش از کودکی او را به تحصیل علم واداشت. قرآن را حفظ شد و به فراگرفتن حدیث و فقه و نحو پرداخت. او بسیاری از کتاب‌های ادب و شعر را آموخت و آنگاه به علوم منطق و فلسفه رغبت جست. در 18 سالگی بود که طاعون بر آن دیار مستولی گشت و بسیاری از مردم از جمله پدر و مادر او را هلاک کرد و ناچار به ترک تونس شد. ابن خلدون در سال 1376 م. در 42 سالگی خارج از تونس در قلعه‌یی که در آن گوشۀ عزلت گرفته بود به تألیف تاریخ بزرگ خود مشغول شد و بعد از چهار سال که در خلوت به تفکر و نوشتن سپری ساخت عزم تونس کرد و با اجازه سلطان آن کشور در سال 1378 م. به آن دیار وارد شد. پادشاه و مردم تونس مقدمش را گرامی داشتند. وی همچنین به تألیف کتاب تاریخ خود اشتغال داشت تا در اوایل سال 1382 م. آن را به پایان برد."   3- ایدئولوژی های سیاسی رابرت اکلشال (Robert Eccleshall) نویسنده پر کار علوم سیاسی و از مدرسان علوم سیاسی دانشگاه کووینز، کتابی در خصوص ایدئولوژی‌های سیاسی منتشر کرده‌است. فهرست کامل و جامع کتاب ایدئولوژی سیاسی از تاریخچه و شکل‌شناسی ایدئولوژی شروع می‌شود و در ادامه با تعریف ایدئولوژی‌های معروف‌تر مثل امپریالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم، دموکراسی، فئودالیسم، کاپیتالیسم، ناسیونالیسم، لیبرالیسم، فمنیسم،... ادامه پیدا می‌کند و حتی به زیست‌بوم‌گرایی و در نهایت به ایده پایان ایدئولوژی‌ها هم می‌پردازد. در مقدمه بخش ایده ایدئولوژی از کتاب ایدئولوژی های سیاسی آمده است: "در واقع چنانچه بتوانیم به لایه های ایدئولوزیک که به عقاید ما پیرامون دنیای اجتماعی و سیاسی شکل می دهندنظر بیفکنیم و نیز لایه های عمقی مباحثات، نارضایی و گفتگوها را مشخص کنیم آن گاه می توان امید داشت هم برای درک فورانهای گهگاه خشمایدئولوژیک که مشخصه زندگی سیاسی معاصر است و هم برای فهم تمایل دموکراسیهای لیبرال معاصر به اجماع احزاب سیاسی در موقعیت بهتری باشیم." کتاب ایدئولوژی های سیاسی با این هدف نگاشته شده است که افراد به روشنی تعریف و جوانب ایدئولوژی‌ها را بشناسند و به قول یادداشت مترجم کتاب، افراد بتوانند با خواندن آن "موضعشان را مشخص کنند."   4- آچار سیاست جولیان فلاندرز نویسنده و ویراستار انگلیسی پرکاری است. فلاندرز کتابی به نام آچار سیاست (Politics Hacks) را راهی بازار کتاب کرده است. این کتاب به نوعی میانبری است برای آموختن علم سیاست. کتاب آچار سیاست یا مطابق نام تکمیلی روی جلد، 100 راه هوشمندانه برای کمک به فهم و به یاد سپردن مهم‌ترین نظریه‌های سیاسی، یک راه کوتاه شده و راهنمای ساده شده برای کسانی است که می‌خواهند به صورت کاملا فشرده بر مفاهیم و نظریه‌های علوم سیاسی مسلط شوند. تاریخ سیاست، ایدئولوژی‌های سیاسی، سیستم‌های حکومتی، سیاست چگونه کار می‌کند، نقطه عطف سیاسی، سیاست اقتصادی، حقوق بشر، قانون عدالت جرم و مجازات، علم و محیط زیست و آینده، فصول اصلی کتاب آچار سیاست را تشکیل می‌دهند. در مقدمه کتاب آچار سیاست آمده‌است: "چه دوست داشته باشید چه نه سیاست همیشه خبرساز بوده‌است. ما نمی‌توانیم و نباید ازآن چشم‌پوشی کنیم." در کتاب آچار سیاست هر کلمه و نام و یا اصطلاح در سه نوع نگاه تعریف شده است: اول نگاه "هلیکوپتری" که نگاهی از بالا و نظاره‌ای کامل و دقیق است. بعد نگاه "میانبر" که کاملا ایده را مو شکافی شده بیان می‌کند و اصل محوری آن را برای خواننده آشکار می‌کند و در آخر نگاه "اشاره" که در آن یک تعریف تک خطی که به خاطر سپردنش راحت است را ارائه می‌دهد. مثلا "اشاره" مفهوم جمهوریت افلاطون به شرح زیر است: "نخستین آزمون فلسفی برای نشان دادن نقش عدالت در جامعه است." این کتاب برای کسانی که می‌خواهند سریع‌تر وارد جهان علوم سیاسی شوند بسیار لذیذ و خواندنی است.   5- آموزش دانش سیاسی حسین بشیریه متولد سال 1332 در همدان است. بشیریه که یکی از فعالان و دانشمندان حوزه علوم سیاسی بعد از انقلاب اسلامی ایران به شمار می‌رود فعالیت‌های خود را پس از تحصیل در دانشگاه تهران و بعد دانشگاه اسکس انگلستان در رشته علوم سیاسی آغاز نموده‌است. مجموعه آثار او با تمرکز بر مفهوم آموزش عمومی علوم سیاسی بنا شده است. تئوریهای انقلاب، جامعه‌شناسی سیاسی، جامعه‌شناسی سیاسی ایران، توسعه سیاسی و اندیشه سیاسی در غرب از مهمترین موضوعات مورد بحث در کتاب‌های بشیریه است. "هدف آموزش مدنی، هم نظری و علمی و هم اخلاقی است و در آن هم شهروندان و هم سیاستمداران مورد نظر هستند. امروزه هدف نهایی از آموزش دانش سیاسی در سطح عمومی، هم پرورش شهروندان برای زندگی مدنی و سیاسی و هم آموزش سیاستمداران در انجام کارویژه های خود به بهترین شیوة ممکن باید باشد. در عصر جدید سیاست دیگر به درون دیوارهای کاخ ها و دژهای حکومتی محدود نیست، بلکه جزئی از زندگی عمومی شده است؛ از این رو آموزش مدنی و سیاسی شهروندان و به ویژه جوانان به آنها امکان می‌دهد تا خود را برای تأمل درباره مسائل و سیاست‌های عمومی و مشارکت در حل آنها، آماده سازند." همانطور که در بند بالا که از متن کتاب آموزش دانش سیاسی انتخاب شده است می‌بینید بینش حسین بشیریه بر آموزش عمومی علوم سیاسی است و این کتاب را برای خوانندگان و نوآموزان این زمینه بسیار کاربردی می نماید.   6- برای عشق به میهن مائوریتسیو ویرولی، نویسنده ایتالیایی معاصر با تخصص در رشته ارتباطات سیاسی فلسفه، کتاب‌ها و مقالات بسیار جالبی در خصوص نظریۀ سیاسی، تاریخ اندیشۀ سیاسی و جمهوری‌گرایی کلاسیک و دین و سیاست، میهن پرستی، مشروطیت، ارتباطات سیاسی ، شهروندی و آموزش مدنی منتشر کرده‌است.  چگونه ماکیاولی بخوانیم و چگونه یک رهبر انتخاب کنیم و ایدۀ جمهوری از جمله آثار دیگر اوست. کتاب برای عشق به میهن در پنج فصل با عناوین: 1. میراث وطن پرستی جمهوری خواهانه، 2. افول و احیا، 3. وطن‌پرستی و سیاست باستانیان، 4. زایش زبان ملی گرایی، 5. ملی‌سازی وطن پرستی برای خوانندگان آماده شده است. در مقدمه کتاب آمده است: "از زبان وطن پرستی، در طول اعصار و قرون، برای تقویت یا برانگیختن عشق به نهادهای سیاسی و شیوه زندگی‌ای استفاده شده که پشتیبان آزادی مشترک یک جمهور هستند، عشقی که همان عشق به جمهوری است. از طرف دیگر، زبان ملی گرایی نخستین بار در اروپا، در اواخر قرن هجدهم، برای دفاع از، یا تحکیم، وحدت و همگونی فرهنگی، زبانی و قومی یک جمهور ساخته شده." همانطور که مشخص است اساس کتاب به طور تخصصی به بحث در مفهوم وطن پرستی و ملی گرایی پرداخته است. اما درخشان‌ترین جمله کتاب برای من جمله اول آن است که نویسنده از فردی ناشناس آورده است به این مضمون:"خودتان می دانید و مملکتتان" و این جمله یکی از زیباترین دلایلی است که ما را به دانستن درباره علوم سیاسی ترغیب می‌کند.   7- ایران بین دو انقلاب یرواند آبراهامیان متولد سال 1319 در تهران، تاریخ‌نگار ایرانی ارمنی‌تبار است. بیش از ده کتاب در زمینه علوم سیاسی و اجتماعی نگاشته است که معروف ترین آنها کتاب ایران بین دو انقلاب یا از مشروطه تا انقلاب اسلامی است. این کتاب توسط انتشارات دانشگاه پرینستون در نیوجرسی آمریکا منتشر شده‌ است. و در نهایت در سال 1387 به زبان فارسی در نشر نی منتشر شد. در کتاب آمده است: "این اثر در سال 1343 به منظور تحقیق در پایگاه‌های اجتماعی حزب توده، سازمان عمده کمونیستی در ایران، شروع شد. متن اولیه که ناظر بر دوره کوتاهی بین تشکیل حزب در 1320 و سرکوب شدید آن در 1332 بود، می‌خواست به این پرسش پاسخ دهد که چرا سازمانی آشکارا غیر مذهبی، رادیکال و مارکسیستی در کشوری شیعه مذهب با سلطنت سنتی و حس ملیت شدید توانسته به صورت نهضتی توده‌ای درآید. اما چون دریافتم که بدون مراجعه مرتب به شکست‌های بسیاری از احزاب ملی معاصر از یک سو و پیشگامان عقیدتی آن بویژه سوسیال دموکرات‌های 1288-1298 – سوسیالیست‌های دهه 1300 و کمونیست‌های دهه 1310 از سوی دیگر، نمی‌توان به راز توفیق حزب توده کاملا پی برد، این تحقیق به تدریج گسترش یافت." اینگونه شد که کتاب ایران بین دو انقلاب شکل گرفت و از حاصل آن بسیاری از گروه‌های سیاسی فعال و چگونگی شکل‌گیری و افول آنها را در این کتاب خواهید دید و به صورت واقعی با اصول سیاسی آشنا خواهید شد.   اما کتاب آخر را به عنوان کتابی تمرینی برای شما آورده‌ام پس از آنکه با اصول و پایه های علم سیاست آشنا شدیم، حال یک نمونه‌خوانی مقالات سیاسی که درباره مسسائل روز کشورمان هم هست می‌تواند بهترین تمرین ورود به دنیای علوم سیاسی باشد.   8- ایران، جامعه کوتاه مدت و سه مقاله دیگر همایون کاتوزیان متولد 1321 در تهران، پس از پایان تحصیلات دبیرستان به دانشگاه تهران و بعد از آن راهی کشور انگلستان شد  و از دانشگاه بیرمنگام در رشته اقتصاد فارغ التحصیل شد و در نهایت در سال 1984 میلادی دکتری اقتصادش را دریافت کرد و سال‌های متمادی است که در زمینه اقتصاد و شرق شناسی در دانشگاه‌های برتر دنیا در حال تدریس و تحقیق است. بیش ار ده‌ها کتاب به زبان انگلیسی و فارسی در خصوص امور سیاسی و اجتماعی نگاشته است. چهار مقاله در کتاب ایران، جامعه کوتاه مدت و سه مقاله دیگر جمع آوری شده است: اول: ایران جامعه کوتاه مدت: بررسی مشکلات توسعه سیاسی و اقتصادی بلند مدت در ایران دوم: مشروعیت و جانشینی در تاریخ ایران سوم: انقلاب برای قانون چهارم: ملک الشعرای بهار در دوران مشروطه چهار مقاله این کتاب که توسط آقای عبدالله کوثری از زبان انگلیسی به فارسی برگردانده شده است به قلم همایون کاتوزیان و بیشتر با محوریت بررسی مشکلات سیاسی دوران معاصر کشورمان بیان شده است البته مشخص است که مقالات برای غیر ایرانیان نوشته شده اما به خوبی می‌تواند در شناخت سیاسی کمک کننده‌باشد. در بخشی از کتاب آمده‌است: "گویاترین کلام برای توصیف ماهیت کوتاه مدت جامعه ایران اصطلاح "خانه کلنگی" است. بیش‌تر این خانه‌ها بنایی است که بیش از سی (یا حتی بیست سال ) ندارد و اغلب از شالوده و اسکلتی مناسب نیز برخوردار است. در مواردی معدود این خانه‌ها ممکن است فرسوده شده باشد و نیاز به مرمت داشته باشد، اما آنچه سبب محکومیت آن‌ها می‌شود و در نهایت ساختمان را بی‌ارزش قلمداد می‌کند و فقط ارزش زمین را به حساب می‌آورد، این داوری است که معماری این ساختمان‌ها و یا طراحی داخلی آنها بنا به آخرین مد و پسند روز کهنه شده‌است. بنابراین به جای نوسازی آن خانه یا هر بنای دیگر و افزودن بر سرمایه مادی موجود، کل آن ساختمان به دست مالک یا خریدار ویران می‌شود و بنایی جدید بر زمین آن بالا می‌رود. از این روست که صاحب این قلم گاه برای توصیف جامعه کوتاه مدت ایران آن را "جامعه کلنگی" نامیده، یعنی جامعه‌ای که بسیاری از جنبه‌های آن- سیاسی، اجتماعی، آموزشی، ادبی- پیوسته در معرض این خطر است که هوی و هوس کوتاه مدت جامعه با کلنگ به جانش افتد." آنچه مشخص است این کتاب قرار است کمی دانش سیاسی روز شما را ورز دهد و نگاهتان به وضعیت سیاسی دوران معاصر روشن‌تر گردد و این برای ما که در آغاز راه هستیم بسیار جذاب خواهد بود.   به قلم "زهره عواطفی حافظ"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
بهترین کتاب های کودک جهان: 23 کتاب کودک پرفروش
بهترین کتاب های کودک جهان: 23 کتاب کودک پرفروش
با ما همراه باشید تا با بهترین کتاب های کودک جهان آشنا شوید. یادداشت حاضر، به معرفی بهترین کتاب های کودک دنیا پرداخته و شما را با دنیایی از کلمات کودکانه آشنا می‌کند. اهمیت قصه و داستان قصه‌ها خاطره سازند. قصه‌های خوب برای همیشه در ذهن آدم ثبت می‌شوند. همهٔ ما در کودکی با داستان‌های شیرینی به خواب رفته‌ایم. برای بار هزارم از پدر و مادر خود خواسته‌ایم که یک کتاب را برای ما بخوانند یا داستانی را تعریف کنند. داستان‌ها رشددهنده هستند. کودک می‌تواند از طریق آنها دنیا را از نگاه جدیدی ببیند و کشف کند. بهترین کتاب‌ها اصولا در بین هر نسل بارها تکرار می‌شوند. اگر به کودکی برگردیم داستان‌هایی را پیدا می‌کنیم که بیشتر بچه‌ها آن را دوست داشتند. حال نیز اینگونه است. بعضی کتاب‌ها را کودکان زیادی می‌پسندند. همین دوست داشتن‌ها بعضی کتاب‌ها را به بهترین کتاب‌های کودک تبدیل می‌کند. بهترین کتاب های کودک دنیا خانواده‌ها دوست دارند بهترین کتاب های کودک را برای بچه‌هایشان تهیه کنند؛ اما گاهی نمی‌دانند چه کتاب یا کتاب‌هایی می‌تواند جزء بهترین کتاب کودک قرار بگیرد. در این یادداشت می‌خواهیم بعضی از بهترین کتاب های کودک جهان را معرفی کنیم. 23 کتاب کودک برتر دنیا و ایران 1- «موریس و کتاب های پرنده» به قلم «ویلیام جویس» از انتشارات «پرتقال»  «موریس و کتاب های پرنده» داستانی خیالی و زیبا و رنگارنگ است. این کتاب داستان فردی به نام «موریس» است. روزی طوفانی می‌آید و زندگی موریس که عاشق کلمه‌ها و کتاب‌هاست را بهم می‌ریزد. او حتی کلمه‌های کتاب خودش را هم گم می‌کند. بعد این اتفاق چه می‌شود؟ آیا زندگی موریس به پایان می‌رسد یا زندگی جدیدی با کلمه‌ها و کتاب‌ها پیش روی اوست؟! کتاب موریس و کتاب های پرنده با اینکه قطع بزرگی دارد اما کتاب کم کلمه‌ایست. بخش زیادی از جذابیت کتاب روی دوش تصویر آن است. «جو بلوم» با هنرمندی تمام تصویرگری این کتاب محبوب را انجام داده است. این کتاب تا الان چند جایزه را از آن خود کرده است. انیمیشن زیبایی هم از روی این کتاب با نام کتاب های پرنده آقای موریس لسمور ساخته شده است که یکی از بهترین انیمیشن‌ها دربارهٔ کتاب است. این کتاب با اقتباس از یک زندگی واقعی نوشته شده است. همین باعث شده ارزش دو چندانی به خود بگیرد. موریس و کتاب های پرنده از جمله بهترین کتاب های کودک دنیاست. بخشی از کتاب موریس و کتاب های پرنده: اما هر داستان دلتنگی‌های خودش را دارد. یک روز آسمان تیره و تار شد. بادها وزیدند و وزیدند و...تا هر چیزی که موریس می‌شناخت پخش و پلا شد؛ حتی کلمه‌های کتاب خودش.   2- مجموعه «پانچلو» به قلم «مکس لوکیدو» از انتشارات «مهرسا» مجموعه شش جلدی پانچلو شامل این کتاب‌ها می‌شود: تو برای من عزیزترینی هدیه‌ی مخصوص تو ای کاش بینی من هم سبز بود تو بی نظیری بهتر از همه شگفت انگیزترین هدیهمجموعه پانچلو داستان آدم چوبی‌هاست. آدم چوبی‌هایی که در دهکده «ومی‌ کی‌ها» زندگی می‌کنند. آدم‌ چوبی‌ها را نجاری به نام ایلای ساخته است.   داستان و ماجرای این کتاب‌ها را می‌توان استعاره‌ای از خدا و ما بنده‌ها دانست. بیشتر این آدم چوبی‌ها سرشان را به چیزهایی گرم کرده‌اند که نیاز اولیهٔ آنها نیست. به همدیگر برچسب می‌زنند. ستایش‌ها و انتقادهای نادرستی دارند و عادت‌های اشتباهی دارند. غافل از اینکه ایلای با وجود اینکه همهٔ آنها را دوست دارد؛ از اینکه قدر خودشان را نمی‌دانند ناراحت است.  مجموعه پانچلو سبک زندگی خوبی را مقابل کودکان می‌گذارد. آنها را با خودشان آشنا می‌کند. خدا را به آنها می‌شناساند و ارزش واقعی خود را به آنها یادآوری می‌کند. این مجموعه برای آخرین سنین کودکی مناسب است. مجموعه پانچلو، یکی از بهترین کتاب های جهان است. بخشی از کتاب تو بی نظیری: پانچلو ناباورانه خندید و گفت: «من برای شما مهم هستم؟ چرا؟ من که نمی‌توانم تند بدوم و بپرم. رنگ‌های بدنم پوسته‌پوسته شده‌اند و زیبا نیستند. چرا من برای شما مهم هستم؟» ایلای به پانچلو نگاه کرد. دستش را روی شانه‌های چوبی او گذاشت و آهسته گفت: «تو برای من مهم هستی. زیرا مال منی.»   3- مجموعه «فیلی و فیگی» به قلم «مو ویلمس» از انتشارات «پرتقال»  مجموعه «فیلی و فیگی» شامل چندین کتاب است از جمله: من هم بازی؟ دیدی پرواز کردم؟ ما توی کتابیم؟ ماشین سواری غافلگیر بازی وال بال بازی با تشکر از همه توپم کجاست؟ چی کار کردی با خودت؟ اسباب بازی عزیزم! من قورباغه ام تو چی؟ عچووو!! ببین چه شیپوری می زنم؟ پرنده نشسته روی سرت! خوشحال شدی؟ ما حرف نداریم! چی کار کردی با خودت! ما توی کتابیم! چرا صبر کنم؟ نرو دیگه! بپر بپر زیر باران! من و تو و بستنی! خوابی یا بیدار؟مجموعه فیلی و فیگی دربارهٔ دوستی و ارزش دوستی است. فیلی و فیگی دو دوست صمیمی هستند و تجربه‌های مختلفی را با همدیگر از سر می‌گذرانند. این مجموعه از آن کتاب‌های کم کلمه است. تصویر این کتاب‌ها هم شلوغ نیست و قالب تصاویر را خود فیلی و فیگی در حالت‌های مختلف تشکیل می‌دهند. فیلی و فیگی یکی از بهترین و محبوب ترین کتاب های سنین خردسالی و کودکی است. به دلیل سادگی و جذابیت روایت داستا‌ن‌ها؛ بچه‌ها خیلی با این مجموعه ارتباط برقرار می‌کنند. بخشی از کتاب ما حرف نداریم: می‌خواهم غافلگیرت کنم! واقعا؟! تعریف کن ببینم. چی هست؟ این جوری که اسمش غافلگیری نیست. آهان! فقط بگو بزرگ است؟ اِممم... آره! بزرگ و خوشکل؟ هان؟ آخ جان! آره! مال خودمان دوتاست؟ صبر کن...    4- «درخت بخشنده» به قلم «شل سیلوراستاین» از انتشارات «نردبان» «درخت بخشنده» داستان دوستی پسرکی با یک درخت است‌. پسر هر روز به دیدن درخت می‌آید و از بهره‌های او استفاده می‌کند. درخت هم مهر و محبتش را بی منت تقدیم کودک می‌کند. تا اینکه پسرک مدتی ناپدید می‌شود و وقتی برمی‌گردد بزرگ شده است. او دیگر به تاب‌بازی با شاخه‌های درخت احتیاجی ندارد بلکه درگیر زندگی شده و کمک‌های بزرگتری می‌خواهد. تا آخر داستان درخت هر چه از خود دارد را می‌بخشد تا آن دوست قدیمی خوشحال باشد‌. این کتاب جدای از داستان مهر و محبت؛ در واقع کتابی است در رابطه با محیط زیست. تلنگری است بر اینکه اگر بی اندازه محیط زیست و درختان را از چرخه حیات خارج کنیم چه می‌شود. تصاویر این کتاب به صورت طراحی و بی رنگ است و تمام تصاویر حول پسر و درخت می‌چرخد. درخت بخشنده از جمله بهترین کتاب های کودک دنیاست. بخشی از کتاب درخت بخشنده: یکی بود. یکی نبود. یک درخت بود که پسر کوچولویی را دوست داشت و هر روز پسر کوچولو می‌آمد و برگ‌های او را جمع می‌کرد. با آنها تاجی درست می‌کرد و سلطان جنگل می‌شد.   5- «چارلی و کارخانه شکلات سازی» به قلم «رولد دال» از انتشارات «افق» بچه‌ای را دیده‌اید که عاشق شکلات و کاکائو و شیرینی نباشد؟ شخصیت‌های این داستان و خصوصا شخصیت اول کتاب «چارلی و کارخانه شکلات سازی» هم عاشق شکلات هستند. آقای ونکا یک کارخانه بزرگ و عجیب و غریب دارد. تا حالا کسی سر از کار این کارخانه درنیاورده است زیرا کسی اجازه ورود به آن را ندارد. آقای ونکا یک روز تصمیم می‌گیرد طی مسابقه‌ای پنج نفر از کودکان به همراه خانواده‌شان را مهمان آن کارخانه کند. داستان ماجرای همین مسابقه و انتخاب و کارخانه است. چارلی و کارخانه شکلات سازی کتاب شیرین و خوشمزه‌ایست؛ چون راه‌به‌راه در صفحه‌های آن حرف از شکلات است. «رولد دال» نویسندهٔ مشهوری است و این کتاب او از استقبال خوبی بین خوانندگان برخوردار شده است‌. چارلی و کارخانه شکلات سازی هم از آن دست کتاب‌هایی است که انیمیشنش ساخته شده است. دراین کتاب پر از شکلات؛ مفهوم فقر و توجه به فضائل اخلاقی هم دیده می‌شود. در واقع رولد دال با زیرکی فضیلت‌های اخلاقی و کارهای درست و نادرست را در دل داستان گنجانده است. چارلی و کارخانه شکلات سازی مانند سایر آثار رولد دال، در لیست پرفروش ترین و بهترین کتاب های کودک جهان قرار دارد. بخشی از کتاب چارلی و کارخانه شکلات سازی: ناگهان در سراسر کشور یا در حقیقت در سراسر جهان، رقابت دیوانه‌واری برای خریدن شکلات بین مردم به وجود آمد. همه به دنبال یافتن آن بلیت‌های باارزش بودند. پیرزن‌ها و پیرمردهای بسیاری به شیرینی‌فروشی می‌رفتند و ده بسته شکلات را یک‌جا می‌خریدند و به امید دیدن اشعه‌ی کاغذهای طلایی فوری آنها را پاره می‌کردند تا زیر جعبه‌ها را ببینند.   6- «365 قصه برای شب های سال» به قلم «مژگان شیخی» از انتشارات «قدیانی»  365 قصه برای شب های سال کتاب خاصی است. از این جهت خاص است که مجموعه‌ای از قصه‌های مختلف و متنوع است‌. «مژگان شیخی» آمده است قصه‌هایی که به زمان گذشته برمی‌گردد، قصه‌هایی که به زمان معاصر برمی‌گردد، داستان‌های ایرانی، داستان‌های غیر ایرانی، داستان‌هایی که ریشه در ضرب‌المثل‌‌ها دارند، داستان‌هایی که ریشه در اشعار هستند را با زبانی صمیمی و شیرین برای بچه‌ها جمع‌آوری و نوشته است. کتاب پر است از شخصیت‌های مختلف از انسان و حیوان تا دیو و اژدها و جن و پری. 365 قصه برای شب های سال می‌تواند 365 شب، بچه‌ها را مهمان خود کند و به آنها درس‌هایی زیبا و ارزشمندی بدهد‌. زبان تمام قصه‌ها شیوا و روان است و خواندنشان قبل از خواب می‌تواند برایشان حال‌خوب‌کن باشد. 365 قصه برای شب های سال، مجموعه ای از بهترین قصه های کودکانه ایران و جهان است. بخشی از کتاب 365 قصه برای شب های سال: شهر کوچکی بود نزدیک دریا. با یک بندر فسقلی‌. در آن بندر، قابق کوچولویی زندگی می‌کرد. این قایق کوچولو مدت‌ها بود که به دریا نرفته و غمگین و افسرده بود. چوب‌های بدنه قایق کوچولو ترک خورده بود. تراشه‌تراشه شده بود. رنگ و رویش رفته بود. او با ناراحتی به دریا نگاه می‌کرد و می‌گفت: «چقدر دلم برای دریا رفتن تنگ شده! نمی‌دانم آخرین بار کی بود؟»   7- مجموعه «خانه درختی» به قلم «اندی گریفیتس» از انتشارات «هوپا» مجموعه «خانه درختی» داستان زندگی دو دوست به نام‌های «اندی» و «تری» است. اندی و تری در یک خانه درختی زندگی می‌کنند. آنها اولین خانه درختی‌شان را با 13 طبقه درست کردند و در واقع اسم اولین کتاب این مجموعه «خانه درختی 13 طبقه» است‌. این کتاب کمیک و مصور است. «اندی گریفیتس» متن کتاب را نوشته و «تری دنتون» تصاویر کتاب را کشیده است. این دو نویسنده و تصویرگر در خود کتاب هم نویسنده و تصویرگر هستند و کتاب می‌نویسند‌. شخصیت‌های اصلی داستان هم اسم نویسنده و تصویرگر کتاب هستند. اندی و تری در هر مجموعه درگیر اتفاقات هیجان‌انگیز خاصی می‌شوند. هر مجموعه هم 13 طبقه به طبقه‌های قبلی اضافه می‌کنند و اسم کتاب را طبقه 13 طبقه‌ای که اضافه کرده‌اند تغییر می‌دهند. در حال حاضر این مجموعه به «خانه درختی 169 طبقه» رسیده است! داستان خانه درختی‌ها ساده ولی جذاب است. مخاطب کودک به راحتی می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند و از خواندنش لذت ببرد. بخشی از کتاب خانه درختی 13 طبقه: تری تو حباب آدامسش تکان‌تکان می‌خورد. داد زد: «هی. چه باحاله.» گفتم: «مواظب باش!» تری گفت: «مگه می‌خواد چی بشه؟» و همان لحظه تو هوا بالا و بالاتر رفت. داد زد: «کمک!» همانطور بالا می‌رفت و از خانه درختی دور می‌شد. با همه‌ زورم داد زدم: «نترس. من نجاتت می‌دم!»   8- «کاشفان دنیا 1: دنیا از آن ور» به قلم منصوره مصطفی زاده از انتشارات «کتاب پارک» دوست دارید خلاقیت کودکتان رشد کند؟ دوست دارید دنیا را از دریچهٔ جدیدی ببیند؟ دوست دارید دنیا را متفاوت کشف کند؟ کتاب «دنیا از آن ور» برای همین نیاز کودکتان نوشته شده است. دنیا از آن ور جلد یک مجموعه «کاشفان دنیا» است. این کتاب پر از تمرین است‌. تمرین‌هایی که می‌تواند خلاقیت را در کودکتان رشد دهد. کودک در این کتاب در کنار پرورش خلاقیت دقت در مشاهده و نحوهٔ مستندسازی از مشاهدات را هم یاد می‌گیرد. «منصوره مصطفی زاده» در این کتاب کودکان را مستقیما مخاطب خود قرار داده و زیر متخصصان تمرین‌هایی انتخاب کرده است که هر کدامشان یک نوع خلاقیت را در کودک پرورش می‌دهد؛ مثلا اگر کودک راست دست است از او می‌خواهد یک روز کارهایش را با دست چپ انجام دهد تا کشف کند اگر با آن یکی دست کارهایش را انجام می‌داد دنیا چه شکلی بود. اگر دوست دارید به کودکتان نشان دهید دنیا از آن ور چه شکلی است این کتاب یکی از بهترین‌ کتاب‌ها در رابطه با کشف دنیای متفاوت است. این کتاب مناسب تمام کودکان خلاق است! بخشی از کتاب دنیا از آن ور: امروز را کانگورو باش! کانگوروها خیلی بانمک هستند. آنها یک جیب دارند که می‌توانند تویش هرچیزی را خواستند بگذارند. البته کانگوروها نه گوشی موبایل دارند، نه پول توجیبی و نه این که خوراکی هایشان را توی جیب‌هاشان قایم می‌کنند! حالا فکر کن امروز می‌خواهیم یک چیزی را همراه خودمان داشته باشیم و همه جا آن را ببریم! چیزی انتخاب کن که اگر خیس شد، روی زمین افتاد یا رویش نشستی، خرابکاری به بار نیاورد! مثلا یک تخم مرغ خام اصلا مناسب برنامه امروز ما نیست!   9- «خدایا اجازه» به قلم «غلامرضا حیدری ابهری» از انتشارات «جمال» تا الان کودکی را دیده‌اید که سوال نپرسد؟ کودکی را دیده‌اید که اهل سوال پرسیدن‌های تکراری یا خالق سوال‌های عجیب و غریب نباشد؟ «خدایا اجازه» پر از سوال‌هایی که کودکان در سنین مختلف ممکن است به ذهنشان برسد و برای پیدا کردنشان بیایند سراغ شما! سوال‌هایی از قبیل اینکه خدا کجاست؟ خدا چرا ما را آفریده است؟ و کلی سوال دیگر که به خدا و آفرینش و... ربط پیدا می‌کنند. غلامرضا حیدری ابهری، مجموعه‌‌ای از سوال‌هایی که ممکن است ذهن کودک را درگیر خود کند را در این کتاب نوشته و جواب مناسب آن را پایینش بیان کرده است. سوال‌هایی که در این کتاب جمع‌آوری شده‌اند شامل شش بخش می‌شود: خود خدا دعا آفرینش بهشت و جهنم اخلاق گوناگونخدایا اجازه! درواقع یک کتاب خداشناسی است. زیرا کودک با خواندن آن کتاب با خدا و آفرینش و هدف خلقت انسان و...آشنا می‌شود. اگر دوست دارید چه کودک و چه خودتان جواب ساده و روانی برای بعضی سوال‌های کودکان به دست آورید این کتاب می‌تواند به شما و کودکتان کمک کند. خدایا اجازه! مناسب تمام کودکان پرسشگر است! بخشی از کتاب خدایا اجازه!: خدایا تو را چه کسی آفریده است؟ هیچ‌کس مرا نیافریده است. من همیشه بوده‌ام و همیشه خواهم بود. هر چیزی را که تو می‌بینی و نمی‌بینی، من آفریده‌ام. ولی خودم آفریده کسی نیستم. کسی مرا به وجود نیاورده است...اگر مرا کسی آفریده بود آن وقت او را باید خدای خود می‌دانستید.   10- مجموعه «قصه های شیرین جهان» گردآورنده انتشارات «قدیانی» داستان‌های کودکی‌تان را یادتان می‌آید؟ داستان‌های شیرینی مثل «لباس جدید پادشاه» و «آلیس در سرزمین عجایب»، «هاچ زنبور عسل» و...؟ قصه های شیرین جهان، مجموعه‌ای است از همان داستان‌های قدیمی و شیرین. انتشارات «قدیانی» با گردآوری این داستان‌های زیبای دوران ما تلاش کرده است تا خاطره زیبایی برای کودکان امروز بسازد. این انتشارات این داستان‌ها را که شخصیت‌های اولشان یا دختر بوده است یا پسر یا حیوان را با قلمی شیوا به صورت داستان کوتاه منتشر کرده است. همه ما از خواندن این داستان‌های زیبای قدیمی و کلاسیک خاطره داریم. قطعا خواندنشان توسط کودکان امروز می‌تواند شیرینی این خاطره را حفظ کند. مجموعه قصه های شیرین جهان، مجموعه ای از بهترین قصه های کودکانه دنیاست. بخشی از قصه های شیرین جهان (لباس جدید پادشاه): بافنده‌ها به پادشاه کمک کردند که لباس‌هایش را دربیاورد و لباس جدیدش را بپوشد. شاه خودش را گول زد و در دل گفت: «وای چقدر عالی است! این لباس مثل پر کاه سبک‌ و مثل نسیم لطیف است.» بعد دو وزیرش را صدا زد و پرسید: «خوشتان می‌آید؟» آنها جواب دادند: «البته، چه لباس زیبایی است! چقدر به شما می‌آید جناب شاه!»   11- مجموعه «قصه های فرانکلین» به قلم «پالت بورژوا»  از انتشارات «آبادیران» و «نردبان» «فرانکلین» یک لاک‌پشت است. نویسنده از طریق این لاک‌پشت درس‌های زیبایی را به بچه‌ها یاد می‌دهد. مجموعه داستان های فرانکلین مهارت‌های زندگی را در قالب داستان‌هایی پرمعنا به کودکان آموزش می‌دهد. هر جلد این کتاب عنوانی مرتبط با موضوع خود دارد؛ از جمله: محله فرانکلین یک روز بد برای فرانکلین فرانکلین و دندان شیری فرانکلین به مدرسه می‌رود فرانکلین رییس بازی در می آورد فرانکلین می‌گوید دوستت دارم فرانکلین فوتبال بازی می‌کند فرانکلین و روز دوستی فرانکلین در صحنه فرانکلین از تاریکی نمی ترسد فرانکلین و پتوی آبی فرانکلین دروغ می‌گوید فرانکلین و هدیه‌ی سال نو فرانکلین نامرتب است فرانکلین به بیمارستان می‌رود فرانکلین گم می‌شود فرانکلین و دوستانش به موزه می‌روند فرانکلین و باشگاه سری فرانکلین و خواهر کوچولویش فرانکلین دوچرخه سواری می‌کند فرانکلین یک حیوان خانگی می‌خواهد فرانکلین و دوست جدیدش فرانکلین خواهرش را می‌بخشد فرانکلین نشان افتخار می‌خواهد فرانکلین درخت می‌کاردمجموعه فرانکلین با عنوان‌های مختلفی چاپ شده است و حاکی از آن است که نویسنده بخش بزرگی از مسائلی که در زندگی کودکان ممکن است اتفاق بیفتد را در دل داستان بیان کرده است تا کودک بتواند درک درستی از آنها داشته باشد. کتاب پر از رنگ است. همین زیبایی کتاب را دوچندان کرده است. داستان‌ها همه به زبانی ساده و جذاب نوشته شده‌اند و کودکان را به همراهی خود تا آخرین جلد دعوت می‌کنند. فرانکلین از بهترین کتاب های کودک جهان و از جمله پرفروش ترین کتاب های کودک ایران است. بخشی از کتاب فرانکلین و دندان شیری: آن شب درست قبل از خواب فرانکلین فکری به ذهنش رسید. شاید فرشته‌ دندان‌ شیری نمی‌داند که لاک‌پشت‌ها دندان ندارند. سنگ سفید کوچکی برداشت و زیر لاکش گذاشت. از مادرش خواست به او کمک کند تا این نامه را بنویسد. فرشته‌ی دندان شیری عزیز این دندان یک لاک‌پشت است. ممکن است تا به حال آن را ندیده باشی. لطفا به من هدیه‌ای بده. فرانکلین    12- مجموعه «آملیا بدلیا» به قلم «هرمن پریش» از انتشارات «کتاب پرنده» آملیا بدلیا دختری پر جنب و جوش است. او شخصیت است که دوست دارد کارهای جدیدی بکند. برای همین زندگی‌اش پر از شور و هیجان است. این چابکی او باعث می‌شود کودک با داستان‌های او ارتباط برقرار کند و از خواندنشان لذت ببرد. مجموعه آملیا بدلیا را این عنوان‌ها شامل می‌شود: آملیا بدلیا کسب و کار جدید راه می‌اندازد آملیا بدلیا باغ‌وحش درست می‌کند آملیا بدلیا ورزشکار می‌شود آملیا بدلیا به دریا می‌رود آملیا بدلیا باشگاه درختی می‌سازد آملیا بدلیا کارمند می‌شود آملیا بدلیا به مسافرت می‌رود آملیا بدلیا به اردو می‌رود آملیا بدلیا عروسی را نجات می‌دهد آملیا بدلیا گنج پیدا می‌کند جانمی‌جان! روز اول مدرسه جانمی‌جان! یک روز بدون مشق جانمی‌جان! جشن پای سیب جانمی‌جان! یک جای باحال جانمی‌جان! مزرعه راست‌راستکیهر مجموعه از این کتاب به اتفاقی خاص در زندگی آملیا می‌پردازد. آیا او می‌تواند به چیزهایی که دلش می‌خواهد برسد؟ آیا او موفق می‌شود افکاری که در سر دارد را به واقعیت تبدیل کند؟ باید با مجموعه آملیا بدلیا همراه شد تا نتیجهٔ کارهای آملیا را دید. آملیا بدلیا مناسب اواخر سنین کودکی است. مجموعه آملیا بدلیا از جمله بهترین کتاب های کودکانه دنیاست. بخشی از کتاب آملیا کسب و کار جدید راه می‌اندازد: «استخدام شدی!» این دو کلمه برای آملیا بدلیا دو کلمه‌ی جادویی بودند‌. این دو کلمه یعنی دوچرخه‌ی رویایی‌اش به زودی واقعی می‌شد. بعد سیب‌زمینی‌هایش را تندی توی دهانش چپاند و از پدر و مادرش خداحافظی کرد. از روی چهارپایه سر خورد پایین و پرید توی آشپزخانه. دوردیس، پیشخدمت قدیمی، برایش یک لباس فرم پیدا کرد و گفت: «این کوچک‌ترین سایزی است که داریم.»   13- «قطار کوچولویی که توانست» به قلم «واتی پایپر» از انتشارات «مهرسا» آدم‌ها وقتی دچار چالش می‌شوند ممکن است دو فکر متفاوت بکنند. آنها اصولا به خود یکی از این دو جمله را می‌گویند: «من نمی‌توانم!» یا «من می‌توانم!» جدای از سختی کار باور آدم‌هاست که این دو فکر را به ذهنشان می‌آورد. اعتماد به نفس آنهاست که اعتقادشان به توانستن یا نتوانستن را فارغ از نتیجه تغییر می‌دهد. داستان «قطار کوچولویی که توانست» هم به همین موضوع می‌پردازد. قطاری در حالی که می‌خواهد اسباب‌بازی‌ها و خوراکی‌ها و...را برای دخترها و پسرهای آن طرف کوه ببرد ناگهان دچار مشکل می‌شود. او از قطارهای متعددی درخواست کمک می‌کند. کدام قطار می‌تواند به او کمک کند؟ کدام قطار اعتماد به نفس کافی به همراه تلاش و تواضع را سرلوحه زندگی خود قرار داده است؟‌ درست است! قطاری که می‌گوید: «فکر کنم بتوانم» و تلاشش را بکند. داستان قطار کوچولویی که توانست به کودکان یاد می‌دهد که به خود اعتماد داشته باشند و تلاش خودشان را بکنند. قطار کوچولویی که توانست، از جمله بهترین کتاب های کودک جهان است. بخشی از کتاب قطار کوچولویی که توانست: قطار کوچولو همه این چیزهای جالب و فوق‌العاده را برای دخترها و پسرهای خوب آن طرف کوه می‌برد. او با خوشحالی دودش را بیرون می‌داد. اما ناگهان تکان شدیدی خورد و ایستاد؛ طفلی حتی نمی‌توانست سر سوزنی  به جلو حرکت کند. او تلاش کرد و تلاش کرد ولی چرخ‌هایش اصلا تکان نخورد که نخورد.    14- مجموعه کتاب‌های «می می نی» به قلم «ناصر کشاورز» از انتشارات «افق» کتاب‌های می می نی یک مجموعه 12 جلدی است. شخصیت این کتاب‌ها میمونی شیطان و بازیگوش است. او در هر جلد از این مجموعه درگیر ماجرایی می‌شود. ماجرایی که نهایتا از دل آنها مسائل تربیتی را به صورت مستقیم به شخصیت کتاب‌‌ها و غیر مستقیم به مخاطبین کودک یاد می‌دهد. می می نی داستان نیست. بلکه مجموعه‌ای شعر است. در واقع «ناصر کشاورز» با زبان شعر به مخاطبین خردسال خود درس‌هایی از زندگی را یاد می‌دهد؛ مثلا او یاد می‌گیرد که کبریت خطرناک است و نباید با آن بازی کند، یاد می‌گیرد که جای آشغال روی زمین نیست، یاد می‌گیرد که نباید بیش از اندازه شیرینی بخورد و... مجموعه می می نی شامل این عنوان‌ها می‌شود: می می نی الهی بد نبینی می می نی گل می‌کشه یا نی نی می‌ می نی چه دوست نازنینی می می نی حالا تمیزترینی می می نی تولد و مهمونی می می نی یه عالمه شیرینی می می نی دیگه بیکاره دوست و رفیق نداره می می نی تو مهد کودک دوسته با فیل و اردک می می نی پشت پرده یه سکه پیدا کرده پنیر داداشی ماسته حرف می می نی راسته درخت و برگ و ریشه می می نی پیدا می‌شه پرنده رو درخته می می نی شده شلختهاین کتاب‌ها مناسب خردسالان است. بخشی از کتاب می می نی الهی بد نبینی: چی توی این قوطیه فهمیدم! این کبریته روش عکس یک آتیشه دلم می‌خواد بدونم چه‌جوری روشن می‌شه    15- مجموعه «رامونا» به قلم «بورلی کلی یری» از انتشارات «افق»  رامونا یک مجموعهٔ 8 جلدی است. «رامونا کوئیمبی» داستان‌هایی دارد و ماجراهایی. ماجراهایی که به او و خانواده او و دوستانش مربوط می‌شوند. زیبایی مجموعه رامونا به دنباله‌دار بودن آن است. به صورتی‌که او در جلدهای مختلف بزرگ می‌شود و اتفاق‌های متفاوتی را در ارتباط با اطرافیانش از سر می‌گذراند. زبان این مجموعه صمیمی و شیواست و مخاطب را به دنبال خود می‌کشاند.   مجموعه 8 جلدی رامونا شامل این عنوان‌ها می‌شود: رامونا و خواهرش رامونای آتش پاره رامونای شجاع شجاع رامونا و مادرش رامونا و پدرش رامونای هشت ساله رامونا همیشه راموناست دنیای رامونابعضی از کتاب‌های این مجموعه جایزه «نیوبری» را از آن خود کرده‌اند. اگر شما و کودکتان دوست دارید رامونا را بشناسید و از زندگی او و مشکلات و بازیگوشی‌هایش سر در آورید این مجموعه را بخوانید. مجموعه رامونا، از جمله بهترین داستان های کودک دنیاست. بخشی از کتاب رامونا و خواهرش: بئاتریس سرش را از گلدوزی بلند کرد و گفت: «رامونا چرا یکم با بندیکس بازی نمی‌کنی؟» بندیکس عروسک مخصوص رامونا بود و او خیال می‌کرد اسم بندیکس زیباترین اسم دنیاست. رامونا ساز دهنی را از دهانش گرفت و گفت: «نمی‌خواهم! تو کتاب اسکوپی را برایم بخوان.» بئاتریس اعتراض کرد: «وای رامونا! حرفش را نزن! آن را هزار دفعه برایت خوانده‌ام.»   16- «دو تا خفن» به قلم «مک بارنت» و «جودی جان»  از انتشارات پرتقال فرض کنید همه‌چیز بر وفق مراد است‌ و شما خفن‌ترین آدم دوروبر خود هستید ولی یک روز مجبورید تمام آن محبوبیت را رها کنید و به جایی بروید که نمی‌دانید چه در انتظارتان است. فقط می‌دانید آنجا هم می‌خواهید خفن‌بازی درآورید. غافل از اینکه آن شهر و مدرسه جدید خودش یک خفن دارد‌. چه می‌کنید؟  دو تا خفن داستان زندگی «مایلز مورفی» است که خفن بودنش به خاطر وجود یک خفن دیگر به خطر افتاده. او برای رد شدن از این چالش چه می‌کند؟ کتاب دو تا خفن را «مک بارنت» و «جودی جان» نوشته‌اند. دو تا خفن به با لحن طنزآمیزی نوشته شده است و روایت آن جذاب است. آنقدر که مخاطب دوست دارد صفحه‌ها را ورق بزند تا ببیند  این دو خفنی که به همدیگر برخورد کرده‌اند در داستان چکار می‌کنند. بخشی از کتاب دو تا خفن: اینجا مدرسه‌ی منه و منم تا حالا تو رو این دوروبر ندیده‌م. اینجا چی‌کار داری؟ مایلز گفت: «من بچه جدیده‌م» «اسمت چی بود جدیده؟» «مایلز!» «من اصلا این موضوع رو نمی‌پسندم پسرجون! ما خودمون اینجا یه نایلز داریم‌.» «اسم من مایلزه!»   17- «پیتر، خرگوش بازیگوش» به قلم «هلن بئاتریکس پاتر» از انتشارات «منتشران اندیشه» آخر عاقبت کسی که به حرف مادرش گوش ندهد چه می‌شود؟  پیتر خرگوش کنجکاو و بازیگوشی است. این خصلت‌هایش روزی او را به دردسر می‌اندازند‌. خانم خرگوشه که مادر چهار خرگوش از جمله پیتر است می‌خواهد به خرید برود. برای همین به بچه‌ها می‌گوید که می‌توانند به باغ بروند اما نباید سراغ باغ آقای مکگرگور بروند. اما پیتر بازیگوش به حرف مادرش گوش نمی‌دهد و خودش را به باغ ممنوعه می‌رساند. بخشی از کتاب پیتر خرگوش بازیگوش: آقای مکگرگور به دنبالش افتاد و سعی کرد پایش را روی پیتر بگذارد ولی خرگوش از پنجره بیرون پرید و سه تا از گیاه‌ها را له کرد.   18- مجموعه کتاب‌های آدم‌های معمولی جهان را تغییر می‌دهند «این منم» به قلم «برد ملتزر» از انتشارات «مهرسا» «آدم‌های معمولی جهان را تغییر می‌دهند» زندگی‌نامهٔ قهرمانان بزرگی را روایت می‌کند که بر روند پیشرفت و تغییرات جهان تاثیر داشته‌اند. افرادی که در عین باور داشتن خود تلاشگر و خواهان ایجاد تغییری مثبت بر زندگی خود،  آدم‌ها و این کرهٔ خاکی بودند. آدم‌هایی که مشکلات نگذاشت دست از تلاش بردارند و خود را شکست‌دیده بپندارند. کودکان با خواندن این کتاب‌ها می‌توانند با چند فرد مشهور جهان آشنا شوند و از آنها تلاش برای رسیدن به موفقیت را یاد بگیرند. راوی این زندگی‌نامه‌ها خود مشاهیر هستند و داستان زندگی‌شان از زبان خودشان برای کودک روایت می‌شود. کتاب‌های این منم شامل این عناوین می‌شود: این منم آلبرت انیشتین این منم ماری کوری این منم نیل آرمسترانگ این منم لئوناردو داوینچی این منم هلن کلر این منم گاندی این منم والت دیزنی این منم محمدعلی کلی این منم آملیا ارهارت این منم جین گودال این منم هریت تابمن این منم ملاله یوسف‌زی این منم رزا پارکسبخشی از کتاب این منم هلن کلر: آن روز شش ساله بودم. از آن همه عجله مادرم فهمیدم قرار است اتفاق مهمی بیفتد. در ایوان منتظر ایستاده بودم و گرمای آفتاب را روی صورتم حس می‌کردم. یک نفر به سمتم آمد. قدم‌هایش را احساس می‌کردم. دست‌هایم را جلو بردم. فکر می‌کردم مادرم است.   19- «ساختن فوق العاده است» به قلم «اشلی اشپایرز» از انتشارات «پرتقال» کتاب ساختن فوق العاده است به مخترعین کوچک تقدیم شده است. اسم کتاب و این تقدیم‌نامه موضوع کتاب را کاملا آشکار می‌سازد. بچه‌ها اهل کشف کردن و ساختن چیزهای جدید هستند. آنها دوست دارند مرتب اشیاء جدید بسازند و چیزی نو را به زندگی خود اضافه کنند. دخترک داستان «ساختن فوق العاده است» هم یکی از همان عاشقین اختراع است. او همیشه دوست دارد چیزهای جدید بسازد اما یک روز تصمیم می‌گیرد فوق‌العاده‌ترین چیز را بسازد. او در این راه تلاش بسیاری می‌کند تا بتواند آن فوق‌العاده‌ترین را بسازد. او هر بار اشتباهی می‌کند و می‌رود سراغ ساختن چیزی دیگر اما ناگهان متوجه می‌شود که بعضی قسمت‌های اشیاء اشتباه کاملا درست هستند. دانستن همین نکته باعث موفقیت او می‌شود. کودکان با خواندن تلاش این دختر برای موفقیت و دیدن پشتکار او یاد می‌گیرند که برای ساختن چیزهای فوق‌العاده نباید تلاش کردن را فراموش کنند. بلاخره بعد هر شکست پیروزی است. ساختن فوق العاده است مناسب سنین اوایل کودکی است. بخشی از کتاب ساختن فوق العاده است: دخترک می‌رسد به اولین چیز اشتباهی که ساخته بود. کم مانده که تمام آن حس‌های بد برگردند؛ اما یک‌دفعه چیزی غافلگیرش می‌کند. بعضی قسمت‌های آن چیزهای اشتباه، کاملا درست‌اند.     20- «موش سر به هوا» به قلم «فرهاد حسن‌ زاده» از انتشارات «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» هفت موش هستند که با هم سفر می‌کنند. شش موش سربه‌زیر هستند و یکی سر به هوا است. سر به هوا بودن و حواس‌پرت بودن چه تاثیری روی زندگی آدم‌ها می‌گذارد؟ بی دقتی باعث چه اشتباهاتی می‌شود؟ داستان موش سر به هوا درباره همین حواس‌پرت بودن موش هفتم یعنی موش سر به هوا است. آیا سر به هوا بودن موش هفتم می‌تواند باعث اتفاق مثبتی در زندگی او شود؟ «فرهاد حسن زاده» داستان «موش سر به هوا» را با هنرمندی تمام نوشته است. او لابه‌لای داستان، با توجه به محتوای داستان هوش و سرگرمی‌ای برای سرگرم‌ کردن بچه‌ها گذاشته است. موش سر به هوا کتابی است که کودک را تا صفحه آخر دنبال خود می‌کشاند. موش سر به هوا مناسب سنین اوایل کودکی است. موش سر به هوا از جمله بهترین کتاب قصه های ایرانی است. بخشی از کتاب موش سر به هوا: خب همگی حاضرید؟ بله! حتما! چرا که نه! چی بهتر از این؟ موافقم. بزن بریم! آهای هفتمی! چرا نیستی؟ ها؟ چرا؟ با تو هستم‌ها! کی؟ چی... من؟ چرا حواست به داستان نیست؟ داستان؟ آها بله. بفرمایید شروع کنید.   21- «دنی، قهرمان جهان» به قلم «رولد دال» از انتشارات «افق» «دنی» پسری است که در چهار ماهگی مادرش را از دست داده است. او را پدرش به تنهایی بزرگ کرده است. محل زندگی آنها یک کاروان پشت بمب بنزین و کنار یک مزرعه است. زندگی دو نفره آنها همینطور پر فراز و نشیب می‌گذرد تا اینکه یک روز پدر دنی تصمیم می‌گیرد رازی را به دنی بگوید. آن راز چیست؟ این همان مسئله‌ای است که باید با داستان همراه شد تا فهمید ماجرا از چه قرار است. دنی قهرمان جهان مناسب سنین اواخر کودکی است. دنی قهرمان جهان هم مانند سایر آثار رولد دال، از جمله بهترین و پرفروش ترین کتاب های کودک جهان است. بخشی از کتاب دنی، قهرمان جهان: وقتی هنوز شیر خوره بودم، پدرم منو می‌شست و به من غذا می‌داد و پوشکمو عوض می‌کرد و خلاصه همه آن کارهای بی‌شماری رو که یک مادر برای بچه‌اش انجام می‌ده رو برای من می‌کرد. انجام این کارها خصوصا برای مردی که مجبوره که با تعمیر موتور ماشین و بنزین دادن به مشتری‌ها پول دربیاره و زندگی کنه کار ساده‌ای نیست.   22- «آلیس در سرزمین عجایب» به قلم «لوئیس کارول» از انتشارات «کتابستان» کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» کتاب نام‌آشنایی است. کتابی است که نسل‌های مختلف با آن خاطره دارند. آلیس که از بیکاری حوصله‌اش سر رفته بود ناگهان متوجه خرگوش سفیدی می‌شود. خرگوش که توجه آلیس را به خود جلب کرده وارد سوراخی در زیر بوته‌ها می‌شود. آلیس از سر کنجکاوی دنبال خرگوش می‌شود. همین کنجکاوی باعث می‌شود او وارد سرزمین عجیب و غریب شود. سرزمینی که ملکه‌ای آن را اداره می‌کرد. آن سرزمین پر از موجودات عجیب و غریب بود برای همین اتفاق‌هایی که آنجا می‌افتاد هم کاملا غیر منتظره و خارج از تصور آلیس بودند. آلیس در آن سرزمین عجیب و غریب درگیر چه حوادثی می‌شود؟ آلیس در سرزمین عجایب را به دلیل محبوبیتی که دارد ناشرهای متفاوتی ترجمه کرده‌اند و در اختیار خوانندگان ایرانی خود قرار داده‌اند. خواندن این کتاب مشهور می‌تواند هیجانات مشابهی را بین کودکان دیروز یعنی پدر و مادرها و کودکان امروز یعنی فرزندانشان ایجاد کند. این کتاب مناسب سنین اواخر کودکی است.  بخشی از کتاب آلیس در سرزمین عجایب: یکهو خرگوش سفیدی با  چشم‌های سرخ بدوبدو از کنارش رد شد. منظره‌ای نبود که توجه آدم را به خود جلب کند، حتی آلیس هم آن را چندان غیر عادی ندید اما در این بین خرگوش با خودش می‌گوید: «ای وای! دیرم شد!»...اما وقتی خرگوش از جیب جلیقه‌اش ساعتی درآورد، نگاهی به آن انداخت و پا به دو رفت. آلیس از جا جست، چون برقی در ذهنش زد که تا به حال ندیده خرگوشی جلیقه بپوشد چه برسد به اینکه از جیب آن ساعت هم در بیاورد»   23- مجموعه «اتل متل ترانه شعرهای کودکانه» از انتشارات «افق» مجموعه اتل متل ترانه، شعرهای کودکانه، در پنج جلد، مجموعه‌ای زیبا و دلنشین با زبان کودکانه است که شعرهای آن را ناصر کشاورز و محمدکاظم مزینانی از شاعران مطرح حوزه کودک کشورمان سروده‌اند. تصویرگری‌های زیبای کتاب، تخیل کودکانه موجود در اشعار آن و طنز و بامزگی اشعار آن، باعث شده تا این مجموعه به یک مجموعه جذاب و دوست‌داشتنی برای کودکان تبدیل شود. عناوین مجلدات مجموعه اتل متل ترانه شعرهای کودکانه از قرار زیر است: دویدم و دویدم به شست پام رسیدم دویدم و دویدم به یک پلنگ رسیدم گربه به من میو داد ماهی به من آب داد حرف های چرخ خیاطیدر بخشی از کتاب اتل متل ترانه شعرهای کودکانه می خوانیم: دویدم و دویدم به یک اتو رسیدم اتو دمش را تاب داد با ناز به من جواب داد نشی تو همبازی با من خطر داره بازی با من... به قلم "هاجر شهابی"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
معرفی بهترین رمان های تاریخی
معرفی بهترین رمان های تاریخی
 عموماً حوادث تاریخی با داستان‌ها بهتر در یاد می‌مانند. رمان‌های تاریخی خوانندگان را با خود به زمان‌ها و مکان‌های دوردست می‌برند. رمان‌های تاریخی ما را در تاریخ غنی بشر و روزگاران متفاوت غرق می‌کنند. این رمان‌ها، تاریخ را با روایت‌های زندگی ترکیب کرده و دریچه‌ای جدید به دیدگاه ما نسبت به جهان باز می‌کنند. در رمان‌های تاریخی از سیاست‌های پیچیده دربارهای سلطنتی گرفته تا مبارزات روزمره مردم عادی سخن گفته شده است و احساسات ما را با آن روزگاران ترکیب می‌کنند.  داستان این رمان‌ها در یک زمینه مهم تاریخی رخ داده است و مضامین قدرت، عشق، خیانت و بقا را بررسی می‌کنند. خوانندگان می‌توانند به قلعه‌های قرون وسطایی و کاخ‌ها سفر کنند، جایی که دسیسه و جاه‌طلبی اعمال پادشاهان و ملکه‌ها در آن رخ داده است و یا می‌توانند در خیابان‌های شلوغ شهرهای باستانی قدم بزنند و زندگی روزمره و فرهنگ‌های دوران گذشته را تجربه کنند. بهترین رمان‌های تاریخی چیزی بیش از گفتن حوادث تاریخی هستند. رمان‌های تاریخ به تاریخ جانی تازه می‌بخشند و احساسات خواننده را با تاریخ درمیامیزند. 14 رمان تاریخی برتر در این مقاله به بررسی بهترین رمان‌های تاریخی پرداخته‌ایم. اگر به دنبال خواندن بهترین رمان‌های جهان هستید، پیشنهاد ما به شما این است که رمان‌های تاریخی را در اولویت قرار دهید. 1- کلیدر رمان کلیدر معروف‌ترین و طولانی‌ترین رمان تاریخی - سیاسی ایران است که از آن به‌عنوان یک شاهکار در تاریخ ادبیات داستان‌نویسی ایران یاد شده است. رمان تاریخی کلیدر که در 10 جلد نگاشته شده است، به‌عنوان یکی از پر شخصیت‌ترین و طولانی‌ترین رمان‌های تاریخ جهان نام‌گذاری شده است. این کتاب از نظر تعداد شخصیت در رتبه دوم جهان قرار گرفته است. طولانی و پر شخصیت بودن کلیدر نه‌تنها از جذابیت داستان نکاسته؛ بلکه چنان کششی در داستان ایجاد کرده است که خواننده از خواندن آن سیراب نمی‌شود. محمود دولت‌آبادی حدود 25 سال از عمر خود را صرف نوشتن رمان کلیدر کرده است. شخصیت گل محمد، شخصیت اول این رمان تاریخی - سیاسی است که چند ویژگی برجسته دارد، او نه‌تنها انسانی عاشق‌پیشه است؛ بلکه شخصیتی دلیر، مبارز و آزادی‌خواه دارد که منش و رفتارش برای مخاطب بسیار خواندنی و آموزنده است. کتاب کلیدر روایتی داستان‌گونه از دوران پس از جنگ جهانی اول در روستاهای اطراف کوه کلیدر در خراسان است که به زیبایی وضعیت تاریخی و سیاسی آن دوران را به تصویر کشیده است. با وجود آنکه رمان‌نویسی فاخر در ایران فراگیر نیست؛ اما ادبیات ایران می‌تواند به داشتن رمان‌هایی همچون کلیدر عمیقاً افتخار نماید. در لابه‌لای هر ورق رمان کلیدر، رنگ و بوی وطن‌پرستی عمیقاً به چشم می‌خورد. کلیدر رمانی برای ایران است.   در بخشی از رمان تاریخی کلیدر می‌خوانیم: «گاه چنین است که جهنم هم دلچسب می‌نماید. فریب پیچ‌وتاب شعله به خود می‌کشاندت. می‌بلعدت. کدام کس توانسته آتش را زشت بشمرد؟ عشقِ سودایی همان آتش است. به خود می‌کشاندت، فرو می‌بلعدت، آتشت می‌زند، آتشت می‌کند. به آنکه در افتی، خود آتشی. خودِ آتش. بسوزد این خرمن. چگونه اما عشق می‌آید؟ من چه می‌دانم؟ نسیم را مگر که دیده است؟ غرش رعد را چه کسی پیش از غرش شنیده است؟ چشم کدام سر، تاب باز نگاه آذرخش داشته است؟ از کجا می‌روید؟ در کجا جان می‌گیرد؟ در کدام راه پیش می‌رود؟ رو به کدام سوی؟ چه می‌دانم؟ دیوانه را مگر مقصدی هست؟ بگذار جهان برآشوبد!»   2- گیلداد داستان رمان گیلداد به زمان انقلاب جنگل و قیام میرزا کوچک‌خان جنگلی باز می‌گردد. گیلداد روایت مردم روستای گیلده است که در آن زمان با اتفاقات ناگوار زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کردند. در این میان پسری عاشق و تحصیل‌کرده وجود دارد که به دنبال عشق قدیمی خود است. داستان این رمان تاریخی، فقط در عشق خلاصه نمی‌شود؛ بلکه روایت زندگی مردم، شجاعت‌ها و مبارزات آنان در زندگی است. گیلداد نوشته حسن قلی‌پور است که روایتی داستانی از دوران انقلاب مشروطه و قاجار دارد. اگر به دنبال رمانی تاریخی با نثری زیبا و گیرا هستید، رمان گیلداد اثری ارزشمند است که نباید از آن چشم‌پوشی کنید. این رمان به شما کمک می‌کند تا حوادث و وقایع تاریخی ایران را به‌خوبی در ذهن خود به تصویر بکشید و با شخصیت‌های رمان گیلداد زندگی کنید و پابه‌پای آنها با چالش‌های زندگی مبارزه کنید. در بخشی از رمان تاریخی گیلداد می‌خوانیم: "سر و صداها چنان بالا گرفته بود که قزاق‌ها با همه خشونتشان قادر به خاموش‌کردن آن نبودند. شیخ میرزاحسن به اشاره والی گیلان از جایش بلند شد. دو سه قدم جلو رفت و دستش را به نشانه سکوت بالا برد. برای لحظه‌ای آرامش بر فضا حاکم شد. شیخ نعلینش را بیرون کرد. سر دستارش را گشود و دور گردنش انداخت. قرآن را به دست گرفت و آرام‌آرام از سکو بالا رفت. رو به مردم و کنار دست شریف الاطبا ایستاد."   3- دیلماج  دیلماج نوشته حمیدرضا شاه‌آبادی، رمانی متفاوت از روایت دوران قاجار است که به داستان زندگی میرزا یوسف خان مستوفی می‌پردازد. میرزا یوسف خان که در دربار ناصرالدین‌شاه به ترجمه متون فرانسوی می‌پرداخت، با نام دیلماج شناخته می‌شود. دیلماج به زبان ترکی به معنای مترجم است. کتاب دیلماج اگرچه با شخصیت‌های واقعی داستان می‌گوید؛ اما تخیل را با واقعیت عجین کرده است. دیلماج یکی از بهترین رمان‌های تاریخی است که دوران قاجار و فرهنگ عامه مردم را روایت می‌کند. البته لازم به ذکر است که گفته شود، در مورد شخصیت میرزا یوسف خان، تعابیر بسیار متفاوتی وجود دارد. بعضی از افراد او را فردی وطن‌دوست می‌دانند و بعضی دیگر او را منتسب به سازمان‌های فراماسونری و فردی قدرت‌طلب تلقی می‌کند. رمان تاریخی دیلماج کتابی برای همه علاقه‌مندان به تاریخ و داستان است. در بخشی از رمان تاریخی دیلماج می‌خوانیم: «میرزا یوسف خود درباره دوران هفت‌ساله تعلیمش در خانواده فروغی چیز زیادی ننوشته است. او در همه‌جا از خاندان فروغی با احترام بسیار یاد می‌کند. خصوصاً از پدر خانواده محمدحسین خان ذکاء‌الملک که معمولاً هنگام ذکر نام او جمله «که حق بسیار بر گردن من دارد» را بلافاصله اضافه می‌کند. او درباره چگونگی رفتنش به خانه فروغی‌ها می‌نویسد: محمدحسین خان از دوران جوانی با پدرم مراوده داشت. در سال‌هایی که پدرم در دستگاه مالیه مرحوم میرزا تقی‌خان امیرکبیر مشغول خدمت بود این دو یکدیگر را شناخته بودند و...»   4- آتش بدون دود  حیف است که در این مقاله نامی از نادر ابراهیمی برده نشود. رمان هفت‌جلدی آتش بدون دود شاهکار دیگری در ادبیات داستانی ایران است که از دوران قاجار تا پهلوی را شامل می‌شود. در سه جلد اول این رمان تاریخی، از عشق و منطقه ترکمن‌صحرا بسیار سخن گفته است. در چهار جلد بعدی رمان، داستان به‌سوی مبارزات مدنی و انقلابی حرکت می‌کند. پیام اصلی رمان آتش بدون دود اتحاد و همبستگی است. آتش بدون یکی از بهترین رمان‌های تاریخی و سیاسی است که شخصیت‌های آن نه‌تنها اصالت و رنگ و بوی فرهنگی و تاریخی آن دوران را دارند؛ بلکه انسان‌های آزاداندیشی هستند که در تکاپوی رسیدن به آن تمام تلاش خود را بکار می‌گیرند. در بخشی از رمان تاریخی آتش بدون دود می‌خوانیم: «تنها عشق است که می‌تواند شقاوت را تکیه‌گاه خویش کند. فقط عشق می‌تواند بی‌رحمانه نگاه کند و فروتنی را به مسخره بگیرد. عشق مثل انقلاب است. خنجرش را که زمین بگذارد، دیگر چیزی نیست. بی غم دوری از سولماز هیچ دلی شاد نمی‌شود. بی نگاه ویرانگر سولماز هیچ دلی آباد نمی‌شود. بی قفسی که سولماز برای پرنده میسازد، هیچ پرنده هرگز آزاد نمی‌شود...»   5- پاریس پاریس پاریس پاریس رمانی به نویسندگی سعید تشکری است که به قیام مسجد گوهرشاد در دوران پهلوی پرداخته است. سعید تشکری معتقد است که این رمان تاریخی، انقلاب فرهنگی در برابر بی‌فرهنگی را به نمایش می‌گذارد. واقعه مسجد گوهرشاد که مربوط به تیر 1314 است و در اعتراض به قانون پوشش اجباری و یک‌دست نمودن لباس مردان شکل می‌گیرد. در این رمان دو شخصیت به نام‌های ملک و مهیار وجود دارند که حوادث میان این دو در بستر حوادث مسجد گوهرشاد در آن دوران شکل می‌گیرد. رمان تاریخی پاریس پاریس یکی از بهترین رمان‌های تاریخی و سیاسی ایران است. در بخشی از رمان تاریخی پاریس پاریس می‌خوانیم: «ما برای کسی که خانه فردوسی را نو می‌کند، شعر می‌گوییم، نه برای کسی که دهان شاعری را دوخت؛ چون مدح رضا قلدر را نگفته بود! نه، ما برای او شعر نمی‌گوییم. کنار سقاخانه نشست. چه می‌دانست کرکس در انتظار چه لاشه‌ای دارد به زمین نگاه می‌کند. بوی نا می‌آمد. چه می‌دانست سرداری و سرهنگ بیات و مطبوعی چه سودایی در سر دارند؟»   6- کتابخانه‌ی پاریس  کتابخانه پاریس رمانی تاریخی – فرهنگی است که به روایت دوران جنگ جهانی دوم می‌پردازد. دلیل خاص و متفاوت‌بودن این کتاب آن است که به مسئله فرهنگ و دانش در این دوران تاریخی پرداخته و بر اساس وقایع و شخصیت‌های واقعی نگاشته شده است. این کتاب که جزء بهترین و پرفروش‌ترین رمان‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته است، در دو بخش به نگارش درآمده است. در بخش اول به داستان زندگی یک جوان که عاشق کتابخانه خود در پاریس است می‌پردازد و در بخش دوم به داستان زندگی دختری می‌پردازد که در کتابخانه کار می‌کند.    رمان تاریخی کتابخانه‌ی پاریس که توسط جنت اسکسلین چارلز به چاپ رسیده است، رمانی جذاب، هیجان‌انگیز و اسرارآمیز است که خواندن آن را به‌تمامی دوستداران رمان‌های تاریخی توصیه می‌کنم. این کتاب توسط لیلا کرد ترجمه و در انتشارات کتاب کوله‌پشتی به چاپ رسیده است.  در بخشی از رمان تاریخی کتابخانه پاریس می‌خوانیم: «هرچقدر هم که حالم گرفته بود، همیشه کسی در کتابخانه‌ی آمریکایی پاریس می‌شد که بتواند دستم را بگیرد و بلندم کند. آن کتابخانه فقط آجر و کتاب نبود؛ ملاتش آدم‌هایی بودند که به یکدیگر اهمیت می‌دادند. من در کتابخانه‌های دیگر هم وقت گذرانده بودم، صندلی‌های چوبی سفت و کلمات مؤدبانه است " سلام مادمازل و خداحافظ مادمازل". این کتابخانه‌ها هیچ مشکلی نداشتند، فقط فاقد رفاقت و همدلی یک جمعی بودند. اما این کتابخانه مثل خانه بود»   7- نجیب زاده ای در مسکو رمان نجیب زاده ای در مسکو اثری از آمور تولز است که داستانی از یک اشراف‌زاده روس، پس از انقلاب کمونیستی را به نگارش درآورده است. این رمان تاریخی در سال 2016، عنوان بهترین رمان تاریخی در گودریدز را از آن خود کرد. در داستان رمان تاریخی نجیب زاده ای از مسکو، هنگامی که این اشراف‌زاده‌ی روسی به مسکو باز می‌گردد باید با این چالش که دیگر اشراف‌زاده نیست کنار بیاید و همین مسئله کشش داستان را بسیار بالا برده است. نجیب زاده ای در مسکو رمانی جذاب برای همه افرادی است که به دنبال خواندن رمانی تاریخی در مورد روسیه و انقلاب کمونیستی آن هستند. در بخشی از رمان تاریخی نجیب زاده ای در مسکو می‌خوانیم: «وقتی به سرسرا رسید، پیش از اینکه راهش را به سمت آرایشگاه ادامه دهد، نگاهش متوجه شخصی بالابلند و ظریف همچون بید شد که داشت از در هتل وارد می‌شد. اما بعد تمام نگاه‌های هتل متوجه او شدند. او که زنی بلندقد حدود 25 یا 26 ساله با ابروانی کمانی و موهای بور بود بی‌چون‌وچرا قابل توجه بود. وقتی نزدیک میز پذیرش شد با چنان اطمینان خاطر سرخوشانه‌ای راه می‌رفت که انگار نمی‌دانست پرهایی که از کلاهش می‌ریخت روی باربرهایی می‌افتاد که داشتند اسبابش را پشت سر می‌کشیدند.»   8- سینوهه رمان داستانی سینوهه، پزشک اعظم دربار فرعون یکی از بهترین کتاب‌های داستانی ادبیات تاریخی مصر است که میکا والتاری آن را به نگارش درآورده است. شما با خواندن این رمان با فرهنگ، تاریخ و سبک زندگی و تفکر مردم آن دوره از مصر باستان آشنا می‌شوید. رمان تاریخی سینوهه زندگی پزشکی به نام سینوهه را از کودکی روایت می‌کند که در بزرگسالی به حاذق‌ترین پزشک قصر تبدیل شده است. این کتاب نه‌تنها در مصر و ایران معروف است؛ بلکه یکی از مشهورترین رمان‌ها در سرتاسر جهان است که بارها توسط انجمن‌های مختلف جهان مورد تقدیر قرار گرفته است. رمان سینوهه داستانی جذاب و گیرا دارد که هر خواننده‌ای را با خود همراه می‌کند. حتی اگر فردی علاقه‌مند به رمان‌های تاریخی هم نباشد، باز هم رمان سینوهه چنان عمیق و گیرا است که نمی‌توان از آن دل کند. سینوهه رمانی در قلب تاریخ است که ذهن و روح ما را به قلب مصر باستان می‌کشاند. در بخشی از رمان تاریخی سینوهه می‌خوانیم: «پاتور گفت سینوهه آنچه می‌گویم گوش کن و به خاطر بسپار، ولی گوینده آن را فراموش نما و هرگز مگو که این سخنان از دهان سرشکاف سلطنتی مصر شنیده‌ای؛ آنجا که تو برای تحصیل طب می‌روی، قلمرو کاهنین است و زندگی و ترقیات تو بسته به نظر آنها است و در آنجا باید مطیع و سر افتاده و خموش باشی. زنهار هرگز از چیزی ایراد نگیر و هیچ‌وقت عقاید باطنی خود را بروز نده و هرچه به تو می‌گویند بپذیر و بدان که انسان در زندگی خود به‌خصوص در دارالحیات باید مثل روباره مکار و مثل مار ساکت باشد؛ ولی به‌ظاهر خود را مانند کبوتر مظلوم و مثل گوسفند بی‌اطلاع نشان بدهد.»   9-  جنگ و صلح جنگ و صلح رمانی بسیار معروف از لئون تولستوی است که یکی از پر شخصیت ترین و زیباترین رمان‌های جهان است. تولستوی در رمان تاریخی جنگ و صلح داستان زندگی چند اشراف‌زاده را در میانه جنگ روسیه و فرانسه روایت می‌کند. جنگ و صلح داستانی از عشق، دروغ، خیانت، صداقت و محبت است. رمان جنگ و صلح را می‌توان اثری ارزشمند از تاریخ اجتماعی و فرهنگی روسیه در زمان جنگ نامید. دیالوگ‌ها و ارتباطات شخصیت‌های داستان با یکدیگر نشان‌دهنده دغدغه و تفکرات مردم در آن زمان است که در برهه مهمی از تاریخ قرار گرفته‌اند. رمان تاریخی جنگ و صلح عنوان پیچیده‌ترین رمان دنیا را با خود به دوش می‌کشد. چه به تاریخ علاقه داشته باشید چه نه رمان جنگ و صلح را در فهرست رمان‌های خواندنی خود قرار دهید چرا که جنگ و صلح اثری بسیار ارزشمند در ادبیات داستانی جهان است. در بخشی از رمان جنگ و صلح می‌خوانیم: «پرنسس کوچک با گام‌هایی کوتاه و تند و در هر گام با کج و راست شدنی ملیح به این یا آن سو، کیف ظریف کاردستی به دست، میز را دور زد و با خوش‌رویی ضمن اینکه پیراهن خود را مرتب می‌کرد کاناپه طوری کنار سماور نقره نشست که گفتی هر کار که می‌کند برای او و اطرافیانش نوعی بازی لذت‌بخش است.»   10- بر باد رفته در میان تمام کتاب‌های معرفی‌شده نباید از شاهکار مارگارت میچل (میشل) چشم‌پوشی کرد. رمان بر باد رفته یکی از بهترین رمان‌های عاشقانه - تاریخی است که تا به این لحظه منتشر شده است. این کتاب در سال 1936 به چاپ رسید و یک سال پس از آن برنده جایزه پولیتزر شد. یکی از دلایل شهرت رمان بر باد رفته، بیان شیوایی است که برای جنگ داخلی آمریکا به کار گرفته است. اگرچه داستان این رمان عاشقانه است؛ اما در کنار آن به‌قدری زیبا و دقیق به تصویرسازی جنگ داخلی آمریکا پرداخته است که می‌توان گفت همین مسئله یکی از دلایل دریافت جایزه‌های این رمان است. مسئله بعدی شخصیت‌پردازی فوق‌العاده این کتاب است. به‌گونه‌ای که شما با خواندن هر خط رمان بر باد رفته شخصیت‌های اسکارلت اوهارا، اشلی، رت باتلر و.... را می‌توانید در ذهن خود به‌راحتی تصور کرده و حتی نحوه بیان و لحن حرف‌زدنشان را نیز بازنمایی کنید. رمان بر باد رفته به‌قدری جذاب و شاهکار است که حتی اگر طرفدار رمان‌های تاریخی نیستید باز هم باید آن را بخوانید. کشش عاشقانه داستان فقط یک عاشق عادی نیست؛ بلکه مفاهیم عمیقی را در خود جای داده است. قسمتی از رمان تاریخی - عاشقانه بر باد رفته:   «رت باتلر؟ چه اسم آشنایی به نظر می‌رسید، این اسم با خاطره‌ای خوشایند و تا حدی رسوایی آمیز ارتباط داشت. اما ذهن اسکارلت درگیر اشلی بود و هر فکری را از ذهنش می‌زدود. اسکارلت به استوارت و برنت که از میان جمع سعی داشتند او را به گوشه‌ای بکشانند، گفت: باید برم طبقه بالا و موهامو مرتب کنم، شما پسرا منتظرم بمونین و دوروبر هیچ دختر دیگه‌ای هم نرین وگرنه عصبانی میشم. اسکارلت می‌دانست که امروز با وجود استوارت کار سختی بود که بتواند با مرد دیگری خوش‌وبش کند. استوارت مست بود و آماده درگیری و اسکارلت طبق تجربه می‌دانست که این یعنی دردسر.»   11- نبرد من هیتلر نیز نویسنده بود. کتاب نبرد من، کتابی به نوشته خود آدولف هیتلر است. شاید برایتان جالب باشد که می‌توانید شخصیت هیتلر را از طریق خواندن کتاب نبرد من درک کنید؛ زیرا او در این کتاب به نگارش زندگی، عقاید و نحوه شکل‌گیری شخصیت خویش پرداخته است. اگرچه این کتاب در واقعیت در دو جلد منتشر شده است و این دو جلد نیز در فواصل زمانی مختلف به نگارش درآمده است. اما در حال حاضر در ایران در کنار یکدیگر و به‌صورت یک‌جلدی در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. آدولف هیتلر جلد اول این رمان را در زندان و جلد دوم آن را پس از آزادی به رشته تحریر درآورد. البته نمی توان مطمئن بود که نبرد من آیا می‌تواند در دسته رمان قرار گیرد یا نه؛ اما به دلیل محتوای تاریخی و نحوه داستان‌پردازی این کتاب جذاب، نمی‌توان از معرفی آن چشم پوشید.  در بخشی از کتاب نبرد من می‌خوانیم:  «اراضی زیاد در یک کشور از پایه‌های زندگی سیاسی و اجتماعی است و هرچقدر زمین بیشتری در اختیار یک کشور و ملت باشد بهتر می‌تواند خود را نیرومند کند و از طبیعت و قوانین آن استفاده کند. کشورهای وسیع و بزرگ، قدرتمندتر از کشورهای کوچک و محدود هستند و کشورهای وسیع مقاومت بیشتری در مقابل حملات دشمنان از خود نشان می‌دهند.»   12- خالکوب آشویتس تا به امروز چقدر در مورد اردوگاه‌های کار اجباری در زمان آلمان نازی مطالعه نموده‌اید؟ به‌طورکلی می‌توان گفت جهان در دوران جنگ جهانی دوم، یکی از بدترین جنایات بشری را به خود دید و آن اردوگاه‌های کار اجباری آلمان نازی بود. یکی از معروف‌ترین و وحشتناک‌ترین این اردوگاه‌ها، اردوگاه آشویتس بود که با آوردن نامش، تن همه مردم آن زمان به لرزه می‌افتاد. اردوگاه آشویتش محلی سرشار از جنایات بزرگ بود. یکی از سنت‌های معمول این اردوگاه آن بود که با ورود اسیران (که از بچه تا پیر را شامل می‍شدند) به آن، در ابتدا یک تقسیم‌بندی اولیه صورت می‌گرفت. افراد جوان و توانمند به محل کار اجباری فرستاده می‌شدند و جانشان حفظ می‌شد. افراد مریض، نحیف و پیر به کوره‌های آدم‌سوزی فرستاده می‌شدند و در دم به بدترین حالت ممکن جان می‌باختند. داستان خالکوب آشویتس داستان اسیری است که بر روی دست این زندانیان تازه‌وارد شماره مخصوص آن‌ها را خال‌کوبی می‌کرد. این داستان توسط هدر موریس به نگارش درآمده است که البته در ابتدا به‌صورت نمایشنامه چاپ شد؛ اما سپس هدر موریس آن را مجدد به‌صورت یک رمان تاریخی به رشته تحریر درآورد. در بخشی از رمان خالکوب آشویتس می‌خوانیم: «پسران و مردان جوان؛ وحشت در چهره‌هایشان موج می‌زند. به هم چسبیده‌اند و خود را در آغوش گرفته‌اند. افسران اس اس و سگ‌ها آنها را همچون گوسفندان به کشتارگاه هدایت می‌کنند. آنها نیز اطاعت می‌کنند. امروز روزیست که تصمیم گرفته می‌شود بمیرند یا بمانند. لالی از تعقیب بپان دست می‌کشد و میخکوب می‌ایستد. بپان برمی‌گردد و او را به میزی کوچک هدایت می‌کند؛ تعدادی وسایل خال‌کوبی روی میز قرار دارد. آنها که قرار است زنده بمانند جلوی میزشان به صف می‌شوند تا خال‌کوبی شوند. بقیه تازه‌واردها، پیرها، ناتوان‌ها و آنهایی که مهارتی ندارند راهی مرگ می‌شوند.»   13- بینوایان  داستان بینوایان برای همه ما ایرانیان نام‌آشنا است؛ زیرا از سنین کمتر با دیدن کارتون معروف بینوایان با زندگی کوزت و ژان والژان آشنا شده‌ایم. این داستان در دوران قرن 19 فرانسه اتفاق می‌افتد. درست در عصری که بی‌عدالتی، ظلم طبقه حاکم و نابودی حقوق قشر فقیر و مظلوم به اوج خود رسیده بود که همین مسئله منجر به انقلاب کبیر فرانسه شد. ژان والژان مردی پاک‌دست است که در اثر فقر و گرسنگی بسیار زیاد خواهرزاده‌هایش دست به دزدی می‌زند و به‌خاطر دزدیدن تنها یک قرص نان به 5 سال زندان محکوم می‌شود؛ اما به دلیل تلاش چندین‌باره برای فرار از زندان طول مدت حکم او به 19 سال تغییر میابد. در واقع می‌توان گفت که ویکتور هوگو بیش از آنکه صرفاً به بیان داستان زندگی ژان والژان پرداخته باشد، در سرتاسر کتاب و با جزئیات بسیار ظریف و دقیق به بررسی فرهنگ، اقتصاد و نحوه تفکر مردم در قرن نوزده فرانسه پرداخته است. به‌عنوان‌مثال در صد صفحه ابتدایی کتاب فقط به توضیح کشیش شهر و معاشرت وی با مردم پرداخته است. صد صفحه تاریخ‌شناسی در ابتدای کتاب که خود نیز شاهکاری بی‌نظیر را رقم زده است. اگر شما هم مثل من با داستان زندگی کوزت و ژان والژان از کودکی آشنا شده‌اید، لازم است بدانید که رمان تاریخی بینوایان چیزی فراتر از همان داستان قدیمی است. سطر به سطر نوشته‌های رمان بینوایان برای فردی که با ذهنی باز به دنبال کشف حقیقت و درک سیاهی ظلم و ستم است چنان زیبا و جذاب است که یاد و خاطره خواندن این کتاب را تا ابد در ذهن شما حفظ خواهد کرد. در بخشی از رمان بینوایان می‌خوانیم: «نزدیکای نیمه‌شب، مردی دولادولا و آهسته در امتداد جاده پیش می‌رفت. او از نظر ظاهر به آنچه ترسیم کردیم، شباهت بسیاری داشت؛ نه انگلیسی بود نه فرانسوی، نه کشاورز بود نه سرباز. به غول شبیه‌تر بود تا به آدم. بوی جنازه‌ها او را به آنجا کشانده بود، دزدی را پیروزی خود می‌دانست و آمده بود تا میدان نبرد واترلو را غارت کند. نیم‌تنه‌ای شبیه شنل به تن داشت. مضطرب و جسور به نظر می‌رسید. به جلو می‌رفت؛ اما پشت سرش را هم نگاه می‌کرد»    14- سه تفنگدار «همه برای یکی، یکی برای همه» این شعار ناخواسته ذهن ما را به سمت شاهکار ادبی - تاریخی سه تفنگدار می‌کشاند؛ زیرا هنگامی که رمان سه تفنگدار منتشر شد، این شعاری بود که سه‌تفنگدار معروف لویی شانزدهم بر زبان می‌آوردند. رمان تاریخی سه تفنگدار فقط داستان سه نفر نیست؛ بلکه داستان سه‌تفنگدار و فرد شجاع و دلیر دیگری به نام دارتانیان است. این کتاب روایتگر شجاعت‌های این 4 تن در قرن 17 فرانسه است. الکساندر دوما، رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس فرانسوی، به جز شاهکار سه تفنگدار، رمان رابین هود را نیز خلق کرده است و به جز آن فهرست بلند و بالایی از آثار مختلف مثل رمان‌ها و مجموعه‌های داستانی در کارنامه این نویسنده به چشم می‌خورد. در بخش از رمان سه تفنگدار می‌خوانیم: «تفنگ‌دارها از هم جدا شدند تا درباره ناپدیدشدن مادام بوناسیو تحقیق کنند. دنبال مرد اهل مونگ بگردند و تلاش کنند تا درباره نقشه به دام انداختن دوک باکینگهام اطلاعات بیشتری به دست آورند. دارتانیان در خانه ماند. از میان حفره کف اتاقش، مراقب اتاق موسیو بوناسیو که درست زیر اتاق خودش قرار داشت بود. ط.لی نکشید که دید چند سیاه‌پوش وارد اتاق طبقه‌ی پایین شدند. کمی بعد یک نفر دیگر هم وارد اتاق موسیو شد و دارتانیان دید که آن افراد سیاه‌پوش به او حمله کردند.»     رمان‌های معرفی شده در این مجموعه فقط رمان‌های تاریخی صرف نیستند؛ بلکه بعضی از آنها مثل رمان سه تفنگدار، بر باد رفته، بینوایان، جنگ و صلح و... درون‌مایه‌های فلسفی و روان‌شناسی نیز دارند. اینها رمان‌های پرمایه‌ای هستند که هر کدام به‌جای خود می‌تواند تجربه زیسته ما را تحت‌تأثیر قرار دهد و بسیار آموزنده باشند. به قلم "مهدیه فرجی"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
بهترین کتاب های داستانی
بهترین کتاب های داستانی
شاید شماری از مردم فکر کنند که رمان‌ها تنها جنبه سرگرمی دارند و خوانندگان رمان‌ها و کتاب‌های داستانی، مطالعه در معنای واقعی آن نمی‌کنند. اما آیا واقعا همین طور است؟ آیا رمان‌ها، تنها اوقات فراغت ما را پر می‌کنند بی آنکه چیزی حقیقی و معنادار بر آگاهی ما اضافه کنند؟ آیا ما پیش از آغاز یک رمان، همانی هستیم که در انتها، آن را می‌بندیم؟ چرا ادبیات داستانی بخوانیم؟ قطعا رمان‌ها و کتاب‌های داستانی زیادی هستند که با این تصور عمومی مطابقت دارند. داستان‌هایی پرداخت نشده و خالی از شعور بالغی که به جای رو به رو کردن ما با موقعیت‌های انسانی در شکل شفاف و صادقانه آن، به جای مواجه کردن ما با پرسش‌های مهمی که بسته به پاسخ، مسیری از زندگی را پیش روی ما می‌گشاید، ما را تنها با شوری آنی و نابالغ در موقعیت‌های چیدمان شده، مواجه می‌کند. اما این مطلب، درباره همه رمان‌ها و کتاب‌های داستانی درست نیست!  بسیاری از کتاب‌های داستانی - در هر ژانری که باشد- ما را وادار به اندیشیدن درباره موقعیت‌های دشوار می‌کند. با پرسش‌های هستی شناسانه و معرفت‌شناسانه، رو به رو می‌کند و مجابمان می‌کند تا در همه دانسته‌های یقینی خود تردید بیندازیم. در این یادداشت، مجموعه ‌کوچکی از بهترین کتاب های داستانی را به شما معرفی می‌کنیم. 14 کتاب داستانی برتر دنیا 1- بار هستی از میلان کوندرا یکی از بهترین کتاب‌های داستانی، رمان بار هستی، از نویسنده اهل چک؛ میلان کوندرا است. میلان کوندرا پس از اشغال چکسلواکی به دست ارتش سرخ شوروی و قرار گرفتن نامش در فهرست لیست سیاه به اجبار به فرانسه مهاجرت کرد. سال‌ها بعد و پس از آنکه به دلیل بیان دیدگاه‌های سیاسی،‌ ملیتش از او سلب شد؛ تابعیت فرانسوی گرفت.  میلان کوندرا رمان بار هستی را با نام اصلی «سبکی تحمل ناپذیر هستی»، در سال 1984 در فرانسه و به زبان فرانسوی و انگلیسی، منتشر کرد. اصل کتاب که به زبان چکی نوشته شده بود، یک سال بعد منتشر شد. این رمان در ایران به دلیل خوانش آسان‌تر، با نام بار هستی ترجمه و به چاپ رسید. میلان کوندرا، رمان سبکی بار هستی را بر اساس دیدگاهی درست مخالف با ایده بازگشت ابدی نیچه، نوشته است. نیچه در بازگشت ابدی، از تکرار بی‌پایان و ابدی زندگی و انتخاب‌های ما سخن می‌گوید. امری که از نظر نیچه مسئولیت خطیر و سنگین انتخاب‌ها را یادآوری می‌کند. ولی میلان کوندرا در رمان بار هستی، سهمگینی زندگی را نه به دلیل تکرار بی‌پایان، بلکه تکرار نشدنی بودن آن می‌داند. ما تنها یک بار زندگی می‌کنیم و این زندگی، به یکباره و برای همیشه تمام خواهد شد. زندگی‌ای که هیچگاه باز نخواهد گشت، وزن نیز ندارد. باید آن را پایان یافته دانست و هر قدر هم که زیبا یا دهشتناک باشد، هیچ معنایی ندارد. در واقع از نظر میلان کوندرا، زندگی‌ای که تکرار نمی‌شود، در خور اعتنا نیست. هر رخدادی هر قدر بزرگ و دهشتبار، به سبکی کاه است و ترسی در دل ما نمی‌افکند. مانند انقلاب فرانسه که اگر به گونه‌ای ابدی تکرار می‌شد، تاریخ فرانسه کمتر به نمادهایی چون روبسپیر می‌بالید. این تاریخ تکرار شدنی نیست؛ از این رو، عصر وحشت و سالهای خونین به کلمات فرو کاسته می‌شوند. میان روبسپیری که یکبار در تاریخ ظهور کرده و روبسپیری که به گونه‌ای ابدی برای بریدن سر فرانسویان بازمی‌گردد، تفاوت زیادی وجود دارد. اما درست رو به روی ایده بازگشت ابدی، که ما را به ابدیت میخکوب می‌کند و بار انتخاب‌هایمان را سنگین و طاقت ‌فرسا می‌کند، جهان بی‌وزن و سبکی قرار دارد که زندگی در آن ابدی نیست؛ یکبار است و ناگهان دود می‌شود. پس نه تنها باری بر دوش ما نیست، بلکه ما با فقدان بار مواجه هستیم. در نبود این بار، انسان از هوا هم سبک‌تر می‌شود و راحت به پرواز در می‌آید. زندگیِ بی‌وزن، هم آزاد است و هم بی‌معنا. آن گاه است که میلان کوندرا، پرسش مهم رمان بار هستی را از ما می‌پرسد؟ «به راستی سنگینی، موحش و سبکی، زیبا است؟» سنگینی، ما را به زمین و فعالیت‌های شدید زندگی، نزدیک می‌کند و با سبک‌باری زندگی، انسان از زمین فاصله می‌گیرد و به صورت موجودی نیمه واقعی در می‌آید. پس ما باید کدام یک را انتخاب کنیم؟ سبکی یا سنگینی را؟ پارمنیدس در 6 قرن پیش از تولد مسیح، هستی را به قطب‌های متضاد تقسیم کرده بود و در این تقسبم‌بندی، سنگینی را منفی و سبکی را مثبت دانسته بود. آیا حق با پارمنیدس است؟ میلان کوندرا روایت خود از زندگی شخصیت‌های رمان بار هستی را با این پرسش آغاز می‌کند و آن را اسرارآمیزترین و مبهم‌ترین، تضاد معرفی می‌کند.  در رمان بار هستی، 5 شخصیت روایت را در پس زمینه اوضاع نابسامان بهار پراگ، پیش می‌برند. توما، ترزا، سابینا، فرانتز و کارنین؛ سگ توما و ترزا. در میان این 5 شخصیت، توما نمادی از زندگی سبک و بی‌وزن است. کسی که همیشه میان انتخاب‌هایش دو به شک مانده. اگر زندگی تنها یک بار نبود، می‌توانست انتخاب‌هایش را مقایسه کند. اما حالا، در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد می‌کرد. از نظر توما، برای این زندگی که امکان مقایسه انتخاب‌ها در آن وجود ندارد، نمی‌توان ارزشی قائل شد. ترزا، نقطه مقابل توما از نظر سبکی یا سنگینی زندگی است. زندگی، برای او به شدت سنگین است و نمی‌تواند سبکی را تحمل کند. ترزا صمیمانه به توما عشق می‌ورزد، اما این تعارض او را آزار می‌دهد. ترزا که شخصیتش به شدت از مادرش اثر گرفته و هر کجا که برود نمی‌تواند از حضور مادرش بگریزد، از دوگانگی جسم و روح انسان نیز در عذاب است. از برابر بودن جسم انسان‌ها برای مادرش، می‌گریزد و اما دوباره آن را در کنار توما تجربه می‌کند. از این رو کابوس‌های شبانه ترزا که بخشی از بار روانکاوانه رمان بار هستی را به دوش می‌کشد، شکل می‌گیرد.   میلان کوندرا، ترزا را در سبد بوریا به آب انداخت و توما آن را کنار تخت خود از آب گرفت. نظمی که برقرار بود به هم خورد و رمان بار هستی در کشاکش این که سبکی را برگزینیم یا سنگینی، خلق شد.  در سال 1988، فیلیپ کافمن اقتباسی سینمایی از رمان بار هستی با نام اصلی رمان یعنی «سبکی تحمل‌ناپذیر بار هستی» ساخت که دنیل دی-لوئیس و ژولیت بینوش از ستاره‌های آن بودند. صد البته فیلم، به پای رمان نمی‌رسد و گرچه یکی از آثار موفق و ماندگار تاریخ سینما است، اما نتوانسته تمام جهان ذهنی شخصیت‌های رمان را شکل دهد.  رمان بار هستی از میلان کوندرا، از بهترین کتاب‌های داستانی است که در ژانر داستان فلسفی، نوشته شده است؛ از دستش ندهید!   2- ژرمینال از امیل زولا امیل زولا نویسنده برجسته فرانسوی که می‌توان او را با انوره دو بالزاک مقایسه کرد، مجموعه‌ای از بهترین کتاب‌های داستانی را نوشته است. مجموعه رمان 20 جلدی «روگن ماکار»، از آثار ادبی مهم فرانسه به حساب می‌آید که امیل زولا از سال 1871 تا 1893، منتشر کرد. مجموعه روگن ماکار، روایت زندگی و رقابت دو شجره (روگن و ماکار) از یک خانواده است که در دوره امپراتوری دوم فرانسه زندگی می‌کنند. رمان ژرمینال، سیزدهمین عنوان از این مجموعه است.  امیل زولا، نویسنده‌ای ناتورالیست بود و به تأسی از اندیشه داروین، دو عنصر وراثت و محیط را در زندگی مردم، بسیار موثر و سازنده می‌دانست. زولا نوعی جبر اجتماعی را بر زندگی و سرنوشت مردمان، مسلط می‌دید که تضادهای طبقاتی و رنج و فقر را بر مردم کارگر و فرودست، تحمیل می‌کرد. رمان ژرمینال نیز به زندگی همین مردم می‌پردازد. کارگران چند معدن زغال سنگ، در فرانسه دهه 1860، که نان اندکشان را از اعماق زمین به دست می‌آورند.   امیل زولا، «اتین لانتیه» را به عنوان شخصیت محوری برای رمان ژرمینال انتخاب کرده است. کسی که پیش از این، در رمان «آسوموار»؛ کتاب هفتم از مجموعه روگن ماکار، ظاهر شده بود و بعدا در کتاب هفدهم یعنی رمان «دیو درون» نیز دنبال خواهد شد. اتین لانتیه پس از اخراج از محل کارش در راه آهن، به معدن زغال سنگی در شمال فرانسه کشیده می‌شود. جایی که خط داستانی، شکل می‌گیرد. اتین میان این کارگران، بُر می‌خورد و در زندگی پر از رنجشان سهیم می‌شود. کارگرانی که ساعت‌ها در گرمای طاقت فرسای معادن زغال مونسو همراه با خطرات فراوانی که دارد، کار می‌کنند و در نهایت حتی غذای کافی برای خوردن ندارند.  اتین که جوانی سخت‌کوش و ایده‌آل گرا است، با کارگری مهاجر از روسیه، دوست می‌شود و از طریق او با آثار سوسیالیسم و ادبیات جنبش طبقه کارگر، آشنا می‌شود. آهنگ این ادبیات در ذهن اتین آنگاه قوت می‌گیرد که صاحبان معادن ذغال سنگ، دستمزد کارگران را کاهش می‌دهند. این مساله، سلسه تصمیم‌ها و رخدادهایی را آغاز می‌کند که به فاجعه‌ای بزرگ ختم می‌شود.  شاید هیچ اثری به اندازه رمان ژرمینال از امیل زولا، نتواند چراییِ اقبال به ایدئولوژی‌های چپ را توضیح دهد. اینکه چه طور ندیدن رنج طبقات فرو دست و ستم سرمایه‌داران، به طغیانی بزرگ و فاجعه‌بار ختم می‌شود. این اثر با توصیفات بی‌پرده خود از شرایطی که فقر مطلق در پی دارد، به روشنی نشان می‌دهد که فقر نه به شکل ذهنی و معنایی بلکه به طور عینی و مادی، اخلاق و انسانیت را می‌بلعد. اینکه اساسا اخلاق در بستری از رفاه نسبی معنا دارد و می‌تواند بروز پیدا کند.  ژرمینال یکی از بهترین کتاب‌های داستانی است درباره رنجی نادیده گرفته شده که چاره‌ای جز اعتصاب و خشونت پیش پای خویش نمی‌بیند. خشونت نتیجه لاجرم این انکار و سرکوب است و امیل زولا با چیره دستی تمام آن را وصف می‌کند. پایان کتاب بسیار دراماتیک و اندوه‌بار است اما زولا در مقام راوی، نوید آینده‌ای متفاوت را می‌دهد. آینده‌ای که نمی‌توان از آمدنش جلوگیری کرد.  گرچه رمان ژرمینال، متعلق به یک مجموعه بیست جلدی است، اما نگران نباشید. ژرمینال یک اثر کامل است و شما بدون خواندن عناوین قبلی و بعدی نیز می‌توانید آن را بخوانید و لذت ببرید. این اثر نه تنها یکی از بهترین کتاب‌های داستانی است؛ که در میان مجموعه آثار امیل زولا هم بسیار برجسته و مهم است و به آن، لقب بینوایان دوم را داده‌اند.  در سال 1993، کلود بری کارگردان فرانسوی نیز فیلمی به همین نام بر پایه رمان و در ژانر حماسی ساخت که جایزه سزار را برای بهترین فیلم برداری و طراحی لباس از آن خود کرد. ژرمینال، اولین بار در سال 1356 توسط سروش حبیبی به فارسی ترجمه شد و بعدها کسان دیگری نیز آن را ترجمه کردند؛ اما شاید هنوز بهترین ترجمه متعلق به او باشد.   3- کافکا در کرانه از هاروکی موراکامی «کافکا در کرانه» یکی از بهترین کتاب‌های داستانی و عنوان رمانی است از هاروکی موراکامی، نویسنده شناخته‌شده و محبوب ژاپنی که در سال 2002 به زبان ژاپنی منتشر شد. هاروکی موراکامی جوایز ادبی متعددی را به دست آورده است؛ از جمله جایزه مهم فرانتس کافکا را. با این حال موراکامی به عنوان نویسنده‌ای ژاپنی از سوی ادبیات ژاپن، به ژاپنی نبودن محکوم شده است. اما بسیاری از منتقدین، رمان کافکا در کرانه را مملو از عناصر ژاپنی می‌دانند. برای مثال محمد قاسم‌زاده از نویسندگان و منتقدین ایرانی و برنده جایزه ادبی پائولو کوئیلو، ناکاتا؛ یکی از شخصیت‌های مهم داستان را نماد وجدان ژاپنی می‌شناسد. کافکا در کرانه، در ژانر فانتزی و رئالیسم جادویی قرار می‌گیرد. کتابی عجیب که به گفته خود هاروکی موراکامی تنها راه فهم معماهای کتاب، خواندن چند باره آن است. اما این مطلب نباید شما را بترساند و گمان کنید با کتابی سخت رو به رو خواهید شد. کافکا در کرانه، با زبانی روان و ساده، شما را دعوت به جهان خود می‌کند. رمان با دو خط داستانی موازی و جدا از هم، پیش می‌رود. در یکی از آنها پسری 15 ساله با نام غیرعادی کافکا، داستان را روایت می‌کند. او به کتاب خواندن، بسیار علاقه دارد و بزرگترین ترسش محقق شدن نفرین پدرش است. کافکا همراه با دوست خیالیش به نام پسر زاغی، از خانه فرار می‌کند تا سفر ادیپ‌وار خود را آغاز کند و ناخواسته درگیر ماجرای قتلی عجیب می‌شود.  به موازات کافکا، داستان ناکاتا از زبان دانای کل، روایت می‌شود. پیرمردی که به دلیل رخدادی در کودکی اش، هوشش را از دست داده اما توانایی صحبت با گربه‌ها را به دست آورده است. ناکاتا این توانایی‌اش را در راهِ پیداکردنِ گربه‌های گمشده برای صاحبانشان به کار گرفته تا بتواند اندک درآمدی به دست آورد. اما ناکاتا در پیِ پیدا کردن گربه‌ی گمشده‌ای، وارد ماجرایی پیچیده می‌شود.  جهان ناکاتا، جهانی غریب است که نه صحبت کردن با گربه‌ها و نه باریدن ماهی از آسمان، آن را به جهانی غیرعادی و باورنکردنی تبدیل نمی‌کند. شما فکر نمی‌کنید که جهان ناکاتا، تفاوت چندانی با جهان کافکا یا حتی خودتان داشته باشد؛ حتی اگر باران سیل آسای ماهی بر شهر ببارد، به هر حال پیشامدی است که ممکن است در جایی رخ دهد. این دو خط داستانی گرچه جدا از یکدیگر هستند اما تقریبا از همان آغاز، شما سایه‌های آن دو را بر هم احساس می‌کنید. شاید در تلاش برای یافتن ارتباطی دقیق، چیزی به چنگتان نیاید؛ اما در همان حال با همه وجود نزدیکی آن دو را درک می‌کنید. درست مانند یک حس عجیب و لغزنده از حضور کسی پشت سرتان، که وقتی برمی‌گردید تا مچش را بگیرید، ناکام می‌مانید. رمان کافکا در کرانه از هاروکی موراکامی، به عنوان کتاب فانتزی سال انتخاب شد و همچنین در میان ده کتاب سال نیویورک تایمز نیز قرار گرفت. انتشارات نیلوفر در سال 1387 این کتاب را با ترجمه مهدی غبرایی و بر اساس متن انگلیسی، در ایران منتشر کرده است.  کافکا در کرانه از بهترین‌ کتاب‌های داستانی در ژانر گفته شده است. اگر از علاقه‌مندان ژانر فانتزی یا ادبیات ژاپن هستید، نباید آن را از دست بدهید!   4- بیگانه از آلبر کامو آلبر کامو نویسنده‌ای فرانسوی است که در دوره استعمار فرانسه در الجزایر به دنیا آمد و نامش برای دوست‌داران فلسفه و ادبیات فرانسه آشنا است. کامو، آثار درخشانی در گونه‌های نمایشنامه، مقاله و داستان نوشته است. محبوب‌ترین کتاب‌های او؛ بیگانه، کالیگولا، افسانه سیزیف، طاعون و انسان طاغی است. این مورد از بهترین کتاب‌های داستانی، به نخستین اثر او یعنی رمان کوچک بیگانه اختصاص دارد که در سال 1942 انتشار یافته است. آلبر کامو، که در 44 سالگی نوبل ادبیات را دریافت کرد، به لحاظ اعتبار و قوت قلم، معمولا در ردیف ژان پل سارتر قرار می‌گیرد و مانند او اگزیستانسیالیست معرفی می‌شود؛ با این حال، کامو خود را اگزیستانسیالیست نمی‌دانست و از این برچسب متعجب بود. در واقع آثار او را باید در بستر ابزوردیسم، بررسی و واکاوی کرد و کامو، خود از پیشگامان این مکتب بود. رمان کوچک بیگانه، از زبان مرد جوانی است به نام مورسو که در الجزیره فرانسه (الجزیره در دوران استعمار و حاکمیت فرانسه) زندگی ‌می‌کند. آنچه کتاب را به دو بخش تقسیم می‌کند، قتل است. روایت زندگی مورسو پیش و پس از قتلی که مرتکب شده است. مورسو انسانی است به تمامی بیگانه. چرا که بی‌اعتنا است. بی‌اعتنا به همه چیز؛ به مرگ مادرش، به قتلی که مرتکب شده و به حکم اعدامش... آدم‌های آسایشگاه مادرش، بازپرس پرونده و کشیش زندان، در حضور او بهت زده و معذب هستند. مایلند او را بفهمند و نمی‌توانند. مورسو نمایشی است تمام عیار از انسان ابزورد که دلیلی برای پیوند نمی‌یابد. که هر انتخابی را بی‌معنا می‌بیند؛ چرا که در نهایت هیچ فرقی وجود ندارد. مورسو جایی بر سر کشیش فریاد می‌زند: «فلان جور زندگی کرده بودم، حال آنکه می‌توانستم جور دیگری زندگی کنم. فلان عمل از من سر زده بود و آن یکی نه. فلان کار را نکرده بودم و آن دیگری را چرا. خب، آخرش چه؟ ... هیچ چیز، هیچ چیز اهمیت نداشت.»  برای او حتی سالهایی که نزیسته با سالهایی که زیسته فرقی ندارند؛ چرا که هیچ معنایی در پشت آنها نیست. چیزی که آلبر کامو را از ردیف اگزیستانسیالیست‌ها خارج می‌کند همین است. کامو دیگر به دنبال معنادهی نیست. دنبال گشتن و یافتن و چنگ انداختن به چیزی برای معنا یافتن این هستی بی‌معنا نیست. کامو آن را می‌پذیرد؛ در عین بی معنایی، و با آن زندگی می‌کند. درست مانند قهرمانش در رمان بیگانه. آنگاه که در آخر کتاب، شورمندانه بر بی‌تفاوتی لطیف عالم آغوش می‌گشاید و آن را شبیه و برابر خود می‌یابد و همین، او را از حس خوشبختی لبریز می‌کند.  رمان بیگانه، کتابی است کم حجم درباره انسانی که معنا و نکته‌ای در این جهان و همه پیشکش‌هایش نمی‌بیند و این امر، او را ملول کرده است. بی‌معنایی و بی‌تفاوتی عالم برای مورسو، نه دلهره‌آور که ملال انگیز است. اما آلبر کامو دستش را می‌گیرد و با همین جهان بی‌معنا آشتی می‌دهد.  بیگانه، رمانی است در ژانر داستان فلسفی، اما کتابی سنگین و سخت نیست و هنگام خواندنش، با یکی از بهترین کتاب‌های داستانی، مواجه خواهید شد.   5- 1984 از جورج اورول کمتر کسی است که نام رمان «1984» از نویسنده بزرگ انگلیسی، جورج اورول را نشنیده باشد. اریک آرتور بلر که ما او را با نام مستعارش؛ جورج اورول می‌شناسیم، دو تا از بهترین کتاب‌های داستانی را نوشته‌ است. رمان 1984 در کنار اثر دیگرش؛ «مزرعه حیوانات»، که از شناخته شده‌ترین و پرفروش‌ترین آثار ادبی جهان هستند و بارها در تئاتر و سینما و ادبیات مورد اقتباس قرار گرفته‌اند. جورج اورول، رمان 1984 را در سال 1949 منتشر کرد. داستان، پادآرمانشهری را به تصویر می‌کشد که زندگی مردم، تحت سیطره و کنترل دولت است. هیچ جایی وجود ندارد که شما بتوانید از زیر چشم‌های نظاره‌گر برادر بزرگ (رهبر حزب)، خارج شوید. نه تنها از پاییدن همیشگی برادر بزرگ نمی‌توانید فرار کنید، که فرار از تبلیغات و پروپاگاندای او هم ناممکن است. اکران دوربُرد (تلسکرین)، در همه جا هست تا مطمئن شوند که شما حتی برای لحظه‌ای به چیزی جز آنچه که حزب می‌خواهد، فکر نمی‌کنید. در حقیقت بزرگترین جرم، همین است؛ جرم اندیشه... همین اندیشه مجرمانه است که به هر عمل مجرمانه‌ای می‌تواند ختم شود.  شخصیت اصلی رمان 1984 از جورج اورول، مردی است 39 ساله به نام وینستون اسمیت که در منطقه اقیانوسیه (اوشنیا)؛ یکی از سه ابر قدرت خیالی داستان، زندگی می‌کند. او مردی است با طبعی کنجکاو که به آنچه مربوط به گذشته است، تعلق خاطر دارد. وینستون دوست دارد گذشته را ترسیم کند؛ لندن را، پیش از آنکه به شکل تازه خود درآید و اقیانوسیه شکل گیرد. جهان در سال 1984 که وقایع رمان در آن می‌گذرد بین سه ابر قدرت تقسیم شده است. شرقاسیا (ایستاسیا)، اوراسیا و اقیانوسیه. البته بیشتر اطلاعاتی که از این قدرت‌ها و وضعیت تقسیم بندی جهان داریم، حاصل تبلیغات حزب حاکم در اقیانوسیه است. آیا واقعا جهان چنین چهره‌ای دارد؟ هیچکس نمی‌داند. زیرا راهی برای اعتبارسنجی وجود ندارد. حتی تاریخ هم دیگر نمی‌تواند پاسدار سرگذشت جهان باشد. چرا که در اقیانوسیه تاریخ همیشه به نفع امروز جعل می‌شود. تمام اسناد، دست کاری می‌شوند و در نتیجه هیچ گذشته‌ای وجود ندارد. گذشته همان است که رهبران برای مردم بازگویی می‌کنند و حتی این بازگویی، خود نیز دستخوش بازگویی می‌شود.  این امر نه فقط درباره حوادث و رخدادها، که درباره زبان هم جاری است. نوگفتار بزرگترین پروژه حزب تمامیت‌خواه حاکم در اقیانوسیه است؛ پاکسازی زبان از واژگان غیر ضروری و جایگزینی کلماتی که به دگر اندیشی، کمک می‌کنند. در این فرایند، زبان هر روز چهره تازه می‌کند و به منظور جلوگیری از کژاندیشی، دامنه خود را تنگ‌تر و کم‌مایه‌تر می‌کند.  جورج اورول در رمان 1984، رخدادهای داستان را با نقطه عطفی در زندگی وینستون اسمیت از اعضای غیر اصلی حزب در وزارت حقیقت، پیش می‌برد؛ جایی که اسمیت دفترچه‌ای می‌خرد و شروع می‌کند به نوشتن خاطرات و اندیشه‌هایش. دیگر بعد از این، فرقی نمی‌کند داستان به کدام سمت برود، زیرا بزرگترین جرم رخ داده است؛ جرم اندیشه. رمان 1984 یکی از بهترین کتاب‌های داستانی در ژانر داستان سیاسی است که به یک اثر کلاسیک تبدیل شده است. جایزه اورول نیز از طرف بنیاد خیریه جورج اورول از سال 1993 و در دو بخش داستانی و غیر داستانی به بهترین آثار سیاسی اهدا می‌شود.   تاکنون دو فیلم بر اساس این رمان و با همان نام، ساخته شده است؛ یکی در سال 1956 و به کارگردانی مایکل اندرسون و دیگری در سال 1984 (همان سالی که وقایع رمان نیز در آن می‌گذرد) و به کارگردانی مایکل ردفورد. اگر تاکنون موفق به خواندن رمان 1984 نشده‌اید، دیگر آن را به تاخیر نیندازید!   6- سه تفنگدار از الکساندر دوما شاید هیچ رمانی به اندازه سه تفنگدار، نامش در تجربه همگانی و روزمره ما تکرار نشده باشد؛ حتی اگر خودمان آن را نخوانده باشیم.  رمان سه تفنگدار یکی دیگر از بهترین کتاب‌های داستانی است که نویسنده و نمایشنامه نویس دو رگه فرانسوی-آفریقایی؛ الکساندر دوما، آن را نوشته است. رمانی طولانی و پرماجرا که بسیار مناسب شب‌های طولانی است.  الکساندر دوما از پیشگامان مکتب رومانتیسیسم و نویسنده‌ای بسیار پرکار بود. او 300 عنوان کتاب دارد و تاکنون بیش از 200 فیلم بر اساس آثار او ساخته شده است. بسیاری از آثار الکساندر دوما رمان‌هایی دنباله‌دار و سریالی است؛ مانند رمان سه تفنگدار، گردنبند ملکه و ملکه مارگو.  رمان سه تفنگدار، ماجرجویی‌ها و دلاوری‌های سه دوست که از تفنگداران لویی سیزدهم هستند را شرح می‌دهد؛ آرامیس، پورتوس و آتوس. این سه، پس از فراز و فرودهایی با تفنگدار دیگری به نام دارتانیان، دوست می‌شوند و پیمان برادری می‌بندند؛ همراه با همان شعار معروفی که در محاورات روزمره ‌ما هم جا خوش کرده است: یکی برای همه، همه برای یکی.  رمان سه تفنگدار از الکساندر دوما، رمانی است دنباله دار و طولانی که با دو عنوان دیگر یعنی 20 سال بعد و 10 سال بعد، تکمیل می‌شود. اولین سری رمان در سال 1844 از ماه مارس تا جولای، به صورت دنباله دار در روزنامه فرانسوی لو سیکل (LE SIÈCLE) منتشر شد؛ یعنی در دوره مونارشی جولای و 4 سال قبل از انقلاب فرانسه در 1848 که منجر به برقراری جمهوری دوم شد. داستان به لحاظ زمانی در قرن 17 و در سالهای 1625 تا 1628 می‌گذرد و شما زندگی این چهار تفنگدار را در میان حوادثی که متاثر از وقایع آن زمانِ تاریخِ فرانسه است، دنبال می‌کنید. گاهی آنها در کنار هم و در جبهه‌ای واحد می‌جنگند و گاهی نیز رو به روی هم قرار می‌گیرند. اما الکساندر دوما دوستی و علاقه این چهار نفر به یکدیگر را بر صدر همه چیز قرار می‌دهد و این دوستی، راهنمای عمل مهم‌تری برای شخصیت‌ها است تا مسیر خود را در تاریخ فرانسه، پیدا کنند.  رمان سه تفنگدار، طعم اعتماد و دوستی را در مهلکه‌های جنگی و تنگناهای سیاسی میان قدرت‌مندان دربار و کلیسا و گاهی نیز دربار دیگر کشورها؛ چون انگلستان، به شما می‌چشاند. الکساندر دوما رمان سه تفنگدار و همچنین دنباله‌های آن را با همکاری نویسنده فرانسوی دیگری به نام اگوست ماکت (1813-1188) نوشت. آگوست ماکت تحقیقات تاریخی را انجام داد و طرح کلی داستان را ساخت. الکساندر دوما با حذف برخی شخصیت‌ها و سبک بی مثالش در داستان‌نویسی، شاهکار ادبیات فرانسه؛ یعنی سه تفنگدار را خلق کرد. «بیست سال بعد» در سال 1845 و «ویکونت دوبراژلون: ده سال بعد» در سال 1847 انتشار یافت. رمان سه تفنگدار، اولین بار در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، توسط یکی از نوادگان او؛ محمد طاهر میرزا قاجار، ترجمه شد و چاپخانه دارالفنون آن را به صورت سنگی چاپ کرد. ترجمه او در 5 جلد و تنها شامل «سه تفنگدار» و «بیست سال بعد» است. ذبیح الله منصوری نیز ترجمه‌ای ده جلدی از این مجموعه الکساندر دوما دارد که البته همراه با افزوده‌هایی از جانب او است. ترجمه منصوری عنوان «ویکونت دوبراژلون: ده سال بعد» را هم شامل می‌شود. بعدها ترجمه‌های دیگری نیز توسط نشرهای مختلف به چاپ رسید.  رمان سه تفنگدار از بهترین کتاب‌های داستانی در ژانر رمان تاریخی و ماجراجویی و زیر ژانر شمشیر به دستان است که تبدیل به قسمتی از حافظه همگانی ما شده. چه کتابی بیشتر از این شاهکار الکساندر دوما، سزاوار خواندن است؟!   7- اعمال انسانی از هان کانگ رمان «اعمال انسانی» یکی از بهترین کتاب‌های داستانی و در عین حال بسیار دردناک است. این رمان را نویسنده برجسته کره جنوبی، هان کانگ نوشته که برنده جوایز متعدد ادبی مانند من بوکر شده است.  هان کانگ در رمان اعمال انسانی، ما را به دیدن حوادث قیام آزادی خواهانه گوانگجو دعوت می‌کند و این کار را هم به شکلی بسیار خلاقانه انجام می‌دهد. رمان اعمال انسانی، یک راوی و یک قهرمان ندارد. بلکه هر فصل از زبان یک فرد روایت می‌شود و چه چیزی بهتر از این شیوه، یادمان می‌اندازد که یک نفر صاحب روایت اصیل و اصلی در هیچ رخداد تاریخی، نیست. هر واقعه، روایت‌گران متعدد و قهرمان‌های زیادی دارد. قهرمانانی که مثل هم نیستند اما همه، انسان های معمولی هستند. همان‌هایی که شاید هر روز در اطرافمان می بینیم. هان کانگ، حتی روایت مردگان را از قلم نینداخته است و یکی از فصل‌ها از زبان روح پسر بچه مرده‌ای است که به دنبال جسدش می‌گردد. هولناک، دردناک و در عین حال عمیقا انسانی.  با این حال که رمان اعمال انسانی، یک روایت کننده ندارد و هر کس از زاویه دید خود وقایع قیام گوانگجو را در سال 1980 و آنچه در گذر زمان تا به امروز رخ داده است، بازگو می‌کند. اما روایت به گونه‌ای حول پسر بچه دانش آموزی به نام کانگ دونگ هو چرخ می‌خورد و خواننده دوست دارد از لا به لای قصه دیگران، آنچه بر او رفته است را دریابد.  کره جنوبی در سال 1980، بر لبه تیغ نشسته بود. دو دهه دیکتاتوری نظامی را سپری کرده بود و رییس جمهورش با ترور، جایگزین شده بود. جانشین رییس جمهور نظامی قبلی، ژنرال دیگری بود به نام چان دو هوان که او نیز به سرعت، اندک آزادی‌های باقی مانده مردم را سلب کرد. به بهانه گسترش نفوذ کره شمالی، دست به کار تعطیلی دانشگاه‌ها، محدود کردن آزادی مطبوعات، لغو کردن تمامی فعالیت‌های سیاسی و برقراری حکومت نظامی شد. این ها به علاوه‌ی مسائل اقتصادی حاصل از صنعتی شدن سریع کشور، سبب پیوستن کارگران و توده‌های مردم به جنبش‌های دانشجویی شد که سرکوب‌های خونین و شدیدی را در پی داشت. قیام گوانگجو یکی از آن موارد است که شدت جنایات در آن باورکردنی نیست. هان کانگ این توده‌های تلنبار شده پیکرهای انسانی را که عموما بی نام و نشان دفن یا سوزانده شدند، بیرون می‌کشد و ما را وادار به تماشا می‌کند. آیا هدف او تماشای آن چیزی است که بر آن پیکرهای انسانی رفته است؟ یا تماشای آن چه از ما انسانها می‌تواند سر بزند؟... تماشای اعمال انسانی؟ رمان اعمال انسانی از بهترین کتاب‌های داستانی در ژانر درام تاریخی است. نویسنده آن؛ هان کانگ، دست ما را می‌گیرد و به شهر گوانگجو در کره جنوبی سالِ 1980 می‌برد؛ که در بحبوحه سرکوب خونین قیام دموکراتیک آن، پسر بچه‌ای به دنبال جسد دوستش، روحی به دنبال بدن رها شده‌اش و کشوری ستمدیده، به دنبال آزادی بیان است.   8- زنان کوچک از لوییزا می آلکات لوییزا می آلکات از زنان نویسنده قرن نوزدهم آمریکا است که آثارش جزء بهترین کتاب‌های داستانی است. رمان بسیار پرفروش و محبوب او «زنان کوچک»، با انیمه و فیلم‌هایی که از آن ساخته شد، به راحتی در میان مردم سراسر جهان، راه باز کرد و تبدیل به یکی از خاطره‌های مشترک همگانی شد.  لوییزا می آلکات، این رمان را با الهام از تجربیات شخصی و بر اساس زندگی خود و سه خواهرش نوشت. از این جهت شاید بتوان رمان زنان کوچک را زندگینامه خودنگاشت هم به حساب آورد. رمان زنان کوچک پس از انتشار، به سرعت با اقبال مردم مواجه شد. از این رو لوییزا می آلکات، سه کتاب دیگر پس از آن و به عنوان دنباله، نوشت؛ همسران خوب، مردان کوچک و پسران جوی. داستان زنان کوچک، فراز و نشیب زندگی و عشق و دوستی و رویاهای چهار خواهر را در بحبوحه جنگ داخلی آمریکا، دنبال می‌کند؛ مگ، جو، بث و ایمی. این چهار خواهر قد و نیم قد، تلاش می‌کنند تا در خلال این جنگ و در نبود پدرشان که به جبهه جنگ رفته، بخشی از مسئولیت‌های خانه را به عهده گیرند و کمک حال مادرشان باشند که داوطلبانه در پشت جبهه نبرد، کمک میکند.  مگ (مارگارت)، که بزرگترین دختر خانواده است و بیشتر در مدیریت امور خانه و مراقبت از خواهران کوچکترش نقش دارد، دختری موقر، اهل تجمل و کاملا برازنده در چهارچوب‌های زمانه‌اش است. جو (جوزفین) که شخصیت خود نویسنده را بازنمایی می‌کند، دختری پر جنب و جوش است که رویای نویسندگی در سر دارد و دوست دارد از هر راهی که می‌تواند، کمک خرج خانه باشد؛ چه این راه، فروختن قصه‌هایش با نام دیگران باشد یا فروختن موهای بلندش. بث (الیزابت)؛ دختر مهربان و دوست داشتنی رمان زنان کوچک که به نواختن پیانو علاقه دارد و رابطه صمیمانه‌تری با جو دارد. بث 13 ساله، بیماری قلبی دارد و به شدت مریض است. او بزرگترین مشوق جو برای داستان نویسی است. و در نهایت، ایمی کوچکترین دختر خانواده و البته زیباترینشان. شخصیت او رگه‌هایی از خودخواهی و حسادت دارد، دوست دارد بزرگتر از سن خود رفتار کند و در نقاشی بسیار با استعداد است. قهرمانان رمان زنان کوچک، گرچه مانند هر خانواده‌ای، ناراحتی‌ها، خشم‌ها و دعواهای خود را دارند، اما با این همه، یکدیگر را دوست دارند و محبتشان بر همه نزاع‌ها و کدورتهای بینشان، می‌چربد.  رمان زنان کوچک، زنانگی قدرتمندی دارد و این بار به جای نمایش آنچه مردان در جبهه‌های جنگ رقم می‌زنند، بر زندگی‌ای که در پشت جبهه‌ها و در شهرها و حاشیه‌شان، جریان دارد تمرکز می‌کند. زنانی که تلاش می‌کنند همه چیز را حفظ کنند و خودشان، دیگران و زندگی را تا پایان جنگ، بکشانند. شاید برای همین باشد که رمان زنان کوچک شکل می‌گیرد. برای به نمایش درآوردن سالها تلاش زنانی که مردانشان به جنگ رفته‌اند. زنانی که در سایه سترگ و رعب آور جنگ و مرگ، بی‌اهمیت قلمداد شدند. آیا چون مهم نیستند به آنها پرداخته نشده؟ یا همانطور که ایمی بالغ می‌گوید، چون بهشان پرداخته نشده، اهمیت نیافتند؟  لوییزا می آلکات، این زنان را و بلکه زنان کوچک را بر می‌کشد و به جای مردانِ در تکاپویِ جبهه‌های جنگ، قهرمان رمان خود می‌کند. زنانی که بار زندگی در سایه سنگین جنگ را به دوش می‌کشند؛ اما آنقدر پر طمطراق نیستند که دیده شوند. رمان زنان کوچک از لوییزا می آلکات، از بهترین کتاب‌های داستانی است که از زندگی سخن می‌گوید. آخرین اقتباس سینمایی از این رمان فراموش نشدنی، فیلم زنان کوچک به کارگردانی گرتا گرویگ و بازی ستارگانی چون سرشه رونان، اما واتسون، فلورنس پیو، تیموتی شالامی و مریل استریپ است که داستان هر دو رمان زنان کوچک و همسران خوب را به تصویر می‌کشد.   9- رمان بالزاک و خیاط کوچولوی چینی از دای سیجی دای سیجی نویسنده و کارگردان چینی است که در فرانسه زندگی می‌کند. او که فرزند دو تن از اساتید برجسته دانشگاه علوم پزشکی چین بود، در دوره انقلاب فرهنگی که مائو به راه انداخت، برای بازپروری به منطقه‌ای روستایی در استان سیچوآن، فرستاده شد. جایی که منبع بزرگی، برای نخستین رمان او و یکی از بهترین کتاب های داستانی شد؛ رمان «بالزاک و خیاط کوچولوی چینی». مائو تسه تونگ، رهبر چین کمونیستی، در اواخر سال 1966 و با حمایت گارد سرخ، انقلاب فرهنگی را به راه انداخت که در نتیجه آن، دانشگاه‌ها بسته شد و نوجوانانی که در دبیرستان درس خوانده بودند، برای بازپرری و یاد گرفتن راه درست اندیشه از کارگران و کشاورزان، به مزارع و روستاها فرستاده شدند. هدف انقلاب فرهنگی، مبارزه با 4 عامل کهنه؛ اندیشه‌ کهنه، فرهنگ کهنه، آداب و رسوم کهنه، و عادت‌های کهنه‌ طبقات استثمارگر و دادن تجربه دست اولی از زندگی انقلابی به جوانان بود. داستان بالزاک و خیاط کوچولوی چینی، در چنین پس زمینه‌ای است که روایت می‌شود. دای سیجی، قصه دو پسر نوجوان چینی را تعریف می‌کند که در اوایل سال 1971، برای کار اجباری به کوهستانی دور افتاده به نام ققنوس آسمان، فرستاده می‌شوند. در آنجا، با دخترک روستایی خیاطی آشنا می‌شوند و جهان پسرانه‌شان متلاطم می‌شود. میان این سه، عشق و دوستی شکل می‌گیرد و لوئو؛ دوست راویِ داستان، وظیفه خطیر با فرهنگ کردن خیاط کوچولو را، شخصا به عهده می‌گیرد.  رمان بالزاک و خیاط کوچولوی چینی، روایتگر تلاش این سه نوجوان برای زندگی کردن در جهانی کژ فرم است. در جهانِ انقلابیِ چینِ دوره مائو، در زمانه‌ای که هر آنچه مناسبتی با ایدئولوژی مائو ندارد، بیرحمانه با برچسب ضد انقلابی ممنوع و سانسور می‌شود،‌ این سه نوجوان، چمدانی از رمان‌های ممنوعه پیدا می‌کنند. مجموعه‌ای از بهترین کتاب‌های داستانی ادبیات غرب از بالزاک، گوگول، داستایوفسکی، رومن رولان، ویکتور هوگو، دوما و ... . راوی، لوئو و خیاط کوچولوی حیرت زده، با ولع و اشتیاق در جهان قصه‌ها شیرجه می‌زنند و همه چیزهای ممنوع را در قصه‌ها کشف می‌کنند. شاید مهم ترین کشف آنها، همان فردیت باشد؛ فردیتی که راوی داستان، دریافت و کشف آن از میان داستان ژان کریستوف از رومن رولان را به بیان در می‌آورد و خیاط کوچولو با تصمیمی که به یکباره در انتهای داستان عملی ‌می‌کند آن را تحقق و عینیت، می‌بخشد. رمان بالزاک و خیاط کوچولوی چینی از دای سیجی، داستانی است درباره عشق و بلوغ و کشف ناشناخته‌ها، میان ممنوعیت هر چیزی که انسانی و طبیعی است. داستان رویا یافتن و رویا بافتن این نوجوان‌ها. رمان بالزاک و خیاط کوچولوی چینی، با قلم روان و شیرین دای سیجی، از بهترین کتاب‌های داستانی است و امکان ندارد مجذوب آن نشوید! دای سیجی خود اقتباسی سینمایی از آن را در سال 2002 و به همان نام کارگردانی کرد که نامزد و برنده چندین جایزه سینمایی شد.   10- دایی جان ناپلئون از ایرج پزشکزاد این فقره از معرفی بهترین کتاب های داستانی، به رمانی ایرانی اختصاص دارد به نام «دایی جان ناپلئون». حتی اگر این رمان را نخوانده باشید و اقتباس تلویزیونی آن را هم ندیده باشید، امکان ندارد اسم دایی جان ناپلئون به گوشتان نخورده باشد. این رمان که در سال 1349 به قلم ایرج پزشکزاد منتشر شده است، رمانی است طنز که با دیدی انتقادی و گاه‌ هجو آمیز به مناسبات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در جامعه ایرانی نگاه می‌کند. ایرج پزشکزاد، طنز نویس ایرانی است که آثار تالیفی و ترجمه‌ای متعددی دارد؛ با این حال بیش از همه برای خلق کاراکتر دایی جان ناپلئون در رمانی به همین نام، شناخته شده است. شاید بتوان، رمان دایی جان ناپلئون را رومئو ژولیت ایرانی دانست که البته زهر و تلخی درام آن را گرفته و پس از غلتاندن در فرهنگ ایرانی و آغشته کردن به خلقیات دوره نوجوانی، در ژانر طنز برایمان سرو کرده باشند. سعید نوجوانی است 13 ساله که در یک بعد از ظهر گرم تابستانی در 13 مرداد و در ساعت سه و ربع کم، متوجه می‌شود عاشق لیلی؛ دختر دایی‌اش شده است و این سرآغاز تلخی‌ها و زجر هجری است که او می‌کشد.  او از خانواده‌ای متمول و قدیمی است که همگی در باغی بزرگ با عمارت‌هایی که هر کدام به یک خانواده اختصاص دارد، زندگی ‌میکنند. داییِ سعید که افسر بازنشسته ژاندارمری است، شیفته و عاشق ناپلئون بناپارت است و لقب دایی جان ناپلئون برای او، از همین جا آمده است. میان دایی و پدر او که دکتر دارو ساز است، دشمنی و کینه‌ای قدیمی وجود دارد.  کاراکتر دایی جان ناپلئون، شخصیت عجیب اما جالبی است از مردی ساده و متوهم که داستان‌های اغراق شده خود را جدی می‌گیرد و در قامت یک دن کیشوت ایرانی ظاهر می‌شود. گم گشتگی او میان این داستان‌ها و درگیری‌های کوچکش در زمان افسری او در ژاندارمری، که تا انتهای داستان بدل به جنگی تمام عیار می‌شود و ترسش از نیروهای انگلیسی، دست آویز فریب‌کاری‌ها و توطئه‌های پدر سعید برای آزردن دایی جان ناپلئون و رساندن او تا مرز جنون می‌شود. چیزی که اصلا مناسب آینده سعیدی که عاشق دختر او است، نیست. در نتیجه تلاش می‌کند تا به همراه دایی دیگرش، میرزا اسدالله، نقشه‌های پدرش را خنثی کند و بلکه بین آنها صلحی برقرار کند. رمان دایی جان ناپلئون از ایرج پزشکزاد، یکی از بهترین کتاب‌های داستانی ایرانی در ژانر طنز و داستان بلوغ است. داستان بلوغ یکی از ژانرهای ادبیات است با قهرمانی نوجوانان، که با مسائل دوره بلوغ دست و پنجه نرم می‌کنند. این رمان تا کنون به زبان‌های متعددی از جمله فرانسوی، آلمانی، انگلیسی، عبری و ... ترجمه و منتشر شده است. نباید لذت خواندن چنین کتابی را از دست بدهید!   11- مروارید از جان اشتاین بک جان اشتاین بک، نویسنده بسیار شناخته شده آمریکایی، برنده نوبل ادبیات و از نمایندگان مهم مکتب ادبی ناتورالیسم است. او رمان‌های زیادی نوشته است که هر کدام خود، از بهترین کتاب های داستانی هستند. شاید مهم‌ترین و محبوب‌ترین آثار او، «خوشه‌های خشم»، «شرق بهشت» و «موش‌ها و آدم‌ها» باشد؛ اما بد نیست در این فقره، کتاب دیگری از او را معرفی کنیم که شاید کمتر با آن آشنا باشید.  رمان کوچک «مروارید»، یکی دیگر از بهترین کتاب های داستانی است که در سال 1947 از جان اشتاین بک، منتشر شد.   همانطور که از نام کتاب پیدا است، داستان حول مروارید می‌چرخد؛ مرواریدهایی که زندگی مردم بومی جنوب مکزیک، از راه شکار آنها می‌گذرد و مروارید دیگری که زندگی کینو، خووآنا و کایوتیتو به آن گره خورده است؛ بزرگترین مروارید دنیا. کینو، صیاد فقیری است مانند همه مردم قبیله‌اش؛ مردمان سرخ پوستی که سال های درازی است گرفتار حکمرانی و ستم سفید‌پوستان شده‌اند. مردمان سر خورده و تحقیر شده که حاصل کارشان از دهانشان ربوده شده. مرواریدهایشان را به بهای ناچیزی برده‌اند و در عوض، نژاد و زبان و آیینشان را خوار داشته‌اند.  با این همه، آنچه ناهماهنگی و آشوب را به میان زندگی این مردم می آورد، نه عقرب گزیدگی کایوتیتو؛ کودک خردسال خووآنا و کینو است و نه سرباز زدن دکتر سفید پوست شهری از مداوای کودک، به دلیل تهیدستی خانواده‌اش. بلکه مروارید بزرگی است که کینو به یکباره پیدا می‌کند. شانس، به سرنوشت آنها روی می‌کند و کینو بزرگترین مروارید دنیا را پیدا می‌کند.  اما آیا این مروارید، واقعا لبخند سرنوشت به آنها است؟ یا همانطور که خووآنا فکر می‌کند مایه تباهی است؟ جان اشتاین بک، به ما قصه مرواریدی را می‌گوید که چه طور به دست آمد و چه طور از دست رفت! داستان کینو که ماهی‌گیر تهی دستی بود و دلش می‌خواست فرزندش مانند او زندگی نکند. داستان خووآنا که مادر کایوتیتو بود و دلش می‌خواست فرزندش زنده بماند و زندگی کند. داستان آرزوهای دور و دراز که جان اشتاین بک در قامت یک نویسنده ناتورالیست، آن را بی‌تناسب با جبر سرنوشتشان میبیند و این بی‌تناسبی، آغاز سفری می‌شود برای کینو و خووآنا که ما را همراه خود می‌کند.  مروارید به عنوان کتابی کم حجم، از بهترین کتاب های داستانی است که شما می‌توانید آن را بخوانید.   12- بادام از وون پیونگ سون ادبیات کره نیز مانند سینمای آن، آثار موفق و قابل قبولی دارد. یکی از بهترین رمان ها و کتاب های داستانی، رمان بادام از وون پیونگ سون نویسنده و کارگردان زن 45 ساله کره جنوبی است. بادام؛ اولین رمان این نویسنده، در سال 2017 منتشر شد و توانست جایزه معتبر «چانگ بی» را در رده ادبیات داستانی جوانان، برای او به ارمغان آورد. وون پیونگ سون در همان سال برای رمان دیگرش؛ «ضد حمله سی» نیز، موفق به کسب یک جایزه ادبی شد. بادام، روان و پرکشش است. داستانی الهام بخش و امیدوارکننده که با زبانی محکم و شفاف نوشته شده است. وون پیونگ سون در رمان بادام، از زبان پسری نوجوان روایت می‌کند که در درک جهان پیرامونش، با مشکل رو به ‌رو است. البته که همه نوجوانان، در درک جهانی که آنان را در بر گرفته است، با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند و حتی در درک احساسات خودشان هم سردرگم هستند. اما نوجوان داستان وون پیونگ سون، مشکلی به مراتب بزرگتر دارد. «یون جه» نمی‌تواند احساسات را درک کند. نمی‌تواند احساسات را بشناسد. چون بادامه مغزش کمی کوچکتر از سایرین است. رمان بادام، از نحوه ارتباط برقرار کردن پسر نوجوانی می‌گوید که بادامه مغزش به اندازه کافی رشد نکرده است. او عشق، شادی، خشم، ترس و نفرت را نمی‌شناسد. چیزی که او را در چشم دیگران هیولا نشان می‌دهد. هیولایی که نمی‌تواند با دیگران همدلی و همذات پنداری کند. ما از زبان او است که به داستان وارد می‌شویم و از دریچه چشم او است که جهان را می‌بینیم. مردم را می‌بینیم. از دریچه چشم یک هیولا. این داستان شاد است؟ یا غم انگیز؟ هیولا به ما می‌گوید نه من و نه هیچ کس دیگر نمی‌تواند واقعا بداند داستانی شاد است یا غمگین. رمان بسیار جذاب بادام که از دید «وال استریت ژورنال» روایتی است محکم و تکان دهنده، تنها اثری است که از وون پیونگ سون در ایران ترجمه و چاپ شده است. اگر به دنبال کتابی هستید که خواندنش پر از حس خوب باشد، حتما بادام را بخوانید! بادام یکی از بهترین کتاب های داستانی است که حالتان را هم خوب می‌کند.   13- هر دو در نهایت می‌میرند از آدام سیلورا از بهترین کتاب های داستانی دیگر، رمانی است در ژانر ادبیات نوجوانان به نام «هر دو در نهایت می‌میرند». این رمان را آدام سیلور نویسنده برجسته آمریکایی نوشته است که از سمت مادر، تباری پرتو ریکویی دارد. او برای پرداختن به مسائل عمیقی که انسان با آن دست و پنجه نرم می‌کند شناخته شده است؛ چیزهایی مانند عشق، غم و هویت. رمان هر دو در نهایت می‌میرند، در همان نامش پایان خود را لو داده است. اما این نشان می‌دهد که نه پایان داستان بلکه روند آن است که اهمیت دارد. سفری که هر دو طی می‌کنند تا به نقطه پایان خود برسند؛ به مرگ. آدام سیلور در هر دو در نهایت می‌میرند، مرگ دو پسر نوجوان را به آنها خبر می‌دهد؛ توسط شرکتی که کارش پیشگویی مرگ است. متئو و روفوس که پیش از این یکدیگر را نمیشناختند، متوجه می‌شوند تنها یک روز از زندگی برایشان باقی مانده است. یک روز باقی‌مانده‌ای که وسط زندگی روزمره و همیشگی آنها، به سراغشان آمده است. این روز را چه طور سر کنند؟ آیا اصلا می‌توان یک روز باقی مانده را که ناگهان به سراغ آدم می‌آید طور دیگری گذراند؟  کتاب هر دو در نهایت می‌میرند رمانی است تراژیک که با نشاندن سایه مرگ، شکوه و ارزش زندگی را گوشزد می‌کند. شما اگر یک روز از زندگی برایتان مانده بود چه می‌کردید؟ اگر پاسخ به این سوال سخت و تصور نکردنی است، رمان هر دو در نهایت می‌میرند از آدام سیلور، بهترین کتاب داستانی است که شما را به سفری برای کشف این پاسخ می‌برد.   14- کتابخانه نیمه شب از مت هیگ رمان «کتابخانه نیمه شب»، مورد دیگری از بهترین کتاب های داستانی است که مت هیگ نویسنده و روزنامه نگار انگلیسی، آن را در سال 2020 نوشته است. مت هیگ، بیشتر برای آثارش در ادبیات گمانه زن، شناخته می‌شود. ادبیات گمانه زن، در واقع ژانر مادر برای همه انواع فانتزی، علمی-تخیلی، ترسناک، تاریخ جایگزین، ابر قهرمانی و ... است؛ ژانری که با عناصری سر و کار دارد که در واقعیت، طبیعت و تاریخ ثبت شده، وجود ندارد.  رمان کتابخانه نیمه شب، یکی از آن ها است که در ژانر درام فانتزی ظاهر شده است. نورا سید، کاراکتر اصلی کتاب، زن جوانی است که از زندگی خود و انتخاب‌هایی که در آن کرده، ناراضی است. او که زندگیش را بی‌فایده و هدر رفته قلمداد می‌کند، دست به خودکشی می‌زند. اما این مرگ نیست که نورا سید با آن مواجه می‌شود. بلکه با فرصت تماشای زندگیش مواجه می‌شود اگر که تصمیمات دیگری گرفته بود. نورا سید در برزخ، به کتابخانه نیمه شب می رسد. جایی که هر کتاب، یک زندگی است که او می‌توانست داشته باشد. آیا انتخاب‌های دیگر، لزوما تصمیمات بهتری بودند؟ آیا خوشحالی او، در زندگیِ متفاوت‌تری بوده است؟  اگر دوست دارید بدانید زندگی‌های نزیسته‌تان بهتر است یا آنی که اکنون در چنگ دارید، می‌توانید رمان کتابخانه نیمه شب را بخوانید. این رمان که در فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز و واشنگتن پست قرار دارد، یکی از بهترین کتاب های داستانی در این باره است. زندگی‌ نقدی که اکنون داریم، و زندگی های دیگری که ممکن بود داشته باشیم، ولی به هر حال با انتخاب‌هایمان، از دست رفته‌اند.   آیا این رمان‌ها قطعا بهترین کتاب‌های داستانی است؟ آنچه در این یادداشت معرفی شد، قطعا تنها بخش کوچکی از بی‌شمار کتاب خوبی است که شما از خواندنش لذت خواهید برد. شاید حتی برخی از مهمترین کتاب‌ها از قلم افتاده باشد. اما تلاش ما در اینجا معرفی بهترین کتاب‌های داستانی در ژانرهای متنوع و برآمده از فرهنگ‌های مختلف بود. امیدوارم بتوانید از یادداشت بهترین کتاب‌های داستانی، بهترین استفاده را برای انتخاب کتاب خودتان بکنید. به قلم "قاصدک حسینی"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
آشنایی با بهترین رمان های آمریکایی
آشنایی با بهترین رمان های آمریکایی
ادبیات آمریکا، علی الخصوص رمان های آمریکایی، از جمله جذاب ترین و خواندنی ترین کتاب‌های منتشرشده هستند. در این مطلب، با بهترین رمان های آمریکایی آشنا می‌شوید. بهترین های ادبیات آمریکا قبلاً در مطلب مربوط به ده رمان برتر انگلیسی، درباره مزایای ادبیات و استفاده از آن برای سفری دور دنیا صحبت کردیم. ادبیات می‌تواند شکل هواپیما یا کشتی یا حتی زیردریایی به خود بگیرد و ما را به نقاط مختلف کره زمین برساند. این بار چمدان‌هایمان را از انگلیس جمع کرده و به سمت آمریکا حرکت می‌کنیم، کشوری که در تاریخ نسبتاً کوتاه خود، اتفاقات زیادی را به چشم دیده و نویسندگان بزرگی را پرورانده. در این مطلب، می‌خواهیم با ده رمان برتر آمریکایی آشنا شویم که توانسته‌اند قلب آدم‌های سراسر زمین را مجذوب خود کنند.  10 رمان برتر آمریکایی 1- پیرمرد و دریا وقتی از ادبیات آمریکا حرف می‌زنیم، یکی از اولین نام‌هایی که به ذهن افراد می‌رسد، نام «ارنست همینگوی» است. مهم نیست از خواندن آثار او لذت می‌برید یا نه، به هر حال نمی‌توانید اعتراف نکنید که او یک نویسنده کاربلد و صاحب سبک است.«پیرمرد و دریا»، یکی از معروف‌ترین و محبوب‌ترین کارهای همینگوی است و بیش‌تر افراد حتی اگر آن را نخوانده باشند، نامش را شنیده‌اند و خیلی‌ها همینگوی را به پیرمرد و دریایش می‌شناسند. «پیرمرد و دریا» در وهله اول، داستان نبرد انسان و طبیعت است. یا بهتر بگویم، نبرد پیرمرد با دریا و چیزهای توی دریا. ما با پیرمرد ماهیگیری همراه می‌شویم که با قایق کوچکش به وسط دریای بزرگ می‌رسد تا بزرگ‌ترین ماهی عمرش را صید کند. روزها کنار پیرمرد در آن قایق فکستنی می‌نشینیم، همراهش آذوقه می‌خوریم و به دریا نگاه می‌کنیم و صدای افکارش را می‌شنویم که چه‌طور از چیزی به چیز دیگری پرواز می‌کنند.  دریا از دور زیبا و درخشان است، ولی اگر نزدیک‌تر بروی، می‌بینی که چه‌طور می‌تواند تبدیل به قاتلی بی‌رحم شود که هر چیزی دلش می‌خواهد را می‌بلعد. پیرمرد داستان بارها با چشمه‌هایی از قصاوت دریا روبه‌رو می‌شود، هر بار خیلی سریع راه نجاتی از مهلکه می‌یابد و سرانجام به آن پیروزی که همگی منتظرش هستیم می‌رسد؛ یعنی صید آن ماهی بزرگ و درخشان. ولی از بد ماجرا این لحظه‌ی پایانی داستان نیست و تنها شروع جنگی جدید است برای بقا. یکی از ویژگی‌های اصلی پیرمرد و دریا و البته بسیاری از کارهای همینگوی، آرامش حاکم بر فضای داستان است. در بخش زیادی از کتاب اتفاق خاصی نمی‌افتد و حتی اگر بیفتد، نویسنده آن را با چنان طمأنینه‌ای روایت می‌کند که خواننده را در نوعی خلسه فرو می‌برد. به نظرم ایجاد چنین سکونی حتی در موقعیت‌های هول‌آور، کاری هنرمندانه است که هرکسی از پس آن برنمی‌آید. وقتی از دور به پیرمرد و دریا نگاه می‌کنی، همه‌چیزش به غایت ساده است. نه ایده‌ی خیلی دور از ذهن و عجیبی دارد، نه اتفاقات خارق‌العاده‌ای در آن می‌افتد و نه فضای داستان بدیع  و تازه است. اما همینگوی توانسته با تمام این سادگی‌ها اثری جاودانه خلق کند که تا سال‌های سال از ذهن خوانندگان بیرون نرود. برخی منابع گفته‌اند که همینگوی، پیرمرد و دریا را قبل از انتشار حدود دویست بار بازنویسی کرده و احتمالاً همین دقت و تلاش نویسنده بوده که پیرمرد و دریا را به جایی که الان هست رسانده. در پایان داستان وقتی می‌خواهیم با پیرمرد خداحافظی کنیم و راه خودمان را برویم، انگار همه‌ی افکار و زندگی‌مان بوی دریا گرفته و ملغمه‌ای از احساسات گوناگون در دلمان بیدار شده است؛ غم، دل‌تنگی، پوچی و حتی... امید. در بخشی از کتاب پیرمرد و دریا اینگونه می‌خوانیم: «نخ، آهسته و یکنواخت بالا آمد و بعد سطح اقیانوس در برابر قایق متورم شد و ماهی بیرون آمد. تا مدتی بی‌پایان بیرون می‌آمد و آب از پهلوهایش سرازیر بود. زیر آفتاب می‌درخشید و سر و پشتش ارغوانیِ تیره بود و نوارهای پهنِ روی پهلوهایش زیر آفتاب پیدا بود و بنفشِ روشن بود. شمشیرش به درازای چوب بیسبال بود و مانند شمشیری باریک نوک‌تیز بود و ماهی تمام‌قد از آب بیرون آمد و بعد دوباره به زیر آب رفت، به‌نرمی، مانند غواصان، و پیرمرد تیغه‌ی داس عظیم دُمش را دید که در آب فرو رفت و نخ به‌سرعت شروع به باز شدن کرد. پیرمرد گفت: «قدش نیم‌متر از قایق بیش‌تره.» نخ داشت سریع ولی یکنواخت باز می‌شد و ماهی وحشت‌زده نبود. پیرمرد داشت با هر دو دست سعی می‌کرد نخ را درست در آستانه‌ی پارگی نگه دارد. می‌دانست که اگر نتواند با کششی یکنواخت از سرعت ماهی کم کند، ماهی می‌تواند تمام نخ را با خود ببرد و پاره کند. با خود گفت، «ماهی بزرگیه و باید به راه بیارمش. اصلاً نباید بذارم از قدرتش باخبر بشه یا بفهمه که اگه بخواد بتازه چه کارها می‌تونه بکنه. اگه جاش بودم همین الان تمام قدرتم رو به کار می‌گرفتم و اون‌قدر می‌رفتم تا بالأخره یه چیزی پاره شه. ولی شکر خدا این‌ها به‌اندازه‌ی ما که شکارشون می‌کنیم باهوش نیستند؛ هرچند از ما باشکوه‌تر و قوی‌ترند.» پیرمرد ماهی‌های بزرگِ زیادی دیده بود. ماهی‌های زیادی دیده بود که بیش از پانصد کیلو وزن داشتند و خودش هم در طول زندگی‌اش دو ماهی به آن بزرگی گرفته بود، منتها نه هرگز تک‌وتنها. حالا تک‌وتنها و دور از دیدرس خشکی، بزرگ‌ترین صیدی را که تا آن وقت دیده بود، بزرگ‌تر از هر چه شنیده بود، محکم گرفته بود و دست چپش هم‌چنان مثل چنگال بسته عقاب منقبض بود. با خود گفت، «خودش بالأخره نرم می‌شه. حتم دارم خودش نرم می‌شه تا به دست راستم کمک کنه. سه چیز هست که با هم برادرند: ماهی و این دو تا دست‌هام. باید نرم بشه. اگه همین‌طور منقبض باقی بمونه هیچ ارزشی نداره.»  ماهی بار دیگر سرعتش را کم کرده بود و با همان سرعت معمول خود می‌رفت.»   2- گتسبی بزرگ «گتسبی بزرگ» کتاب دیگری‌ست که بیش‌تر فیلم‌بازها، کتاب‌خوان‌ها و کتاب‌نخوان‌ها اسمش را شنیده‌اند. آثار و نشانه‌های گتسبی بزرگ در ادبیات و سایر حوزه‌های هنری امروز به‌خوبی قابل مشاهده است و این خود تأکیدی‌ست بر عظمت این کتاب.  داستان گتسبی بزرگ در زمانی از تاریخ آمریکا روایت می‌شود که آن را به roaring twenties می‌شناسند؛ یعنی دهه‌ی بیستی که پر از زرق‌وبرق و سروصدا بود، سال‌های پس از جنگ جهانی اول که آمریکا دورانی از رشد و رونق اقتصادی را سپری می‌کرد. وضع اقتصادی مردم بهتر شده و عده‌ی زیادی توانسته بودند پول‌وپله‌ای به جیب بزنند و خود را میان از ما بهتران جا کنند. «گتسبی» یکی از این به‌اصطلاح تازه به دوران‌ رسیده‌هاست. ما در طی داستان این فرصت را داریم که از دید همسایه‌ی گتسبی که تازه‌وارد است، به دنیای او نگاهی بیندازیم؛ دنیایی زیبا و درخشان پر از مهمانی‌های هرروزه‌ی مجلل و پررفت‌وآمد. اما گذشته‌ی گتسبی چیزی است که از آن بی‌خبریم؛ اینکه این‌همه پول را از کجا آورده و اصلاً محض رضای خدا، چرا مدام در حال ترتیب دادن مهمانی‌های مختلف است؟ به مرور می‌فهمیم که دلیل برگزاری مهمانی‌های معروف گتسبی بزرگ، عشقی است که در دل دارد. هر شب خانه‌اش را نورانی می‌کند و عده‌ی زیادی را که نمی‌شناسد خبر می‌کند، فقط به این امید که گذر دختر مورد نظرش یک شب به آنجا بخورد. از دور به نظر می‌رسد که گتسبی بزرگ، کتابی است پر از تجملات با یک داستان عشقی ساده بین عده‌ای مرفه بی‌درد، اما خود «فیتز جرالد» می‌گوید که هدفش از نوشتن این داستان، خلق چیزی جدید، زیبا، خارق‌العاده و ساده بوده است. اثری که با کمی دقت در آن به چیزهای زیادی پی می‌بریم؛ از درونیات و افکار آدم‌‌های آن زمان گرفته تا اوضاع اجتماعی و اقتصادی جامعه‌ی آمریکای دهه بیست. در بخشی از کتاب "گتسبی بزرگ" می‌خوانیم: «اما قلبش همیشه آشوب بود. شب‌ها در بستر، عجیب‌ترین و باورنکردنی‌ترین خیال‌ها به سرش راه می‌یافت. یک دنیا زرق‌وبرق وصف‌ناپذیر در مغزش با آب‌وتاب چرخ می‌خورد و در همان حال، ساعت بالای دست‌شویی تیک‌تاک می‌کرد و ماه با نوری مرطوب لباس‌های درهم‌وبرهم او را در کف اتاق می‌خیساند. هر شب به نقش و نگار خیالات خود اضافه می‌کرد تا آنکه خواب‌آلودگی با آغوشی غفلت‌آور به این یا آن صحنه واضح پایان می‌داد. مدتی این رؤیاها گریزگاهی برای قوه‌ی خیال او بودند، نشانه‌ای مجاب‌کننده از غیر واقعی بودن واقعیت، وعده‌ای از اینکه سنگ‌ بنای دنیا کاملاً امن و امان روی بال جن و پری گذاشته شده.»   3- کشتن مرغ مقلد «کشتن مرغ مقلد» -که در ایران با نام «کشتن مرغ مینا» هم ترجمه شده- یکی از آن کتاب‌هایی است که خیلی از بچه‌های راهنمایی و دبیرستان در دنیا به‌عنوان تکلیف درسی‌شان آن را می‌خوانند. البته نمی‌دانم چه مقدار از کتاب را متوجه می‌شوند.  موضوع کتاب درباره‌ی تبعیض نژادی‌ست. داستان از زبان دختر کوچکی روایت می‌شود که پدرش وکیلی درجه یک به نام «آتیکوس فینچ» است. فینچِ سفیدپوست تصمیم می‌گیرد وکالت جوان سیاه‌پوستی را که به اشتباه به جرمی متهم شده قبول و او را تبرئه کند. او در این راه هر سنگی را که جامعه جلوی پایش می‌اندازد، با آغوش باز می‌پذیرد. به نظر من یکی از نقاط قوت کشتن مرغ مقلد این است که «هارپر لی»، یک دختربچه را به‌عنوان راوی داستان خود انتخاب کرده است. انتخاب چنین راوی و منظری محدودیت‌هایی برای نویسنده به‌وجود می‌آورد و در کشتن مرغ مقلد نیز نویسنده در برخی مواقع نتوانسته به‌خوبی آن‌ها را پشت سر بگذارد، ولی خواننده اجازه می‌یابد از نگاه کم‌تر‌آلوده و بدون سوگیری یک کودک به دنیا نگاه کند و متوجه شود که برخی هنجارهای جاافتاده در جامعه تا چه حد غیرمنطقی و حتی ظالمانه‌اند. ما در زمان و مکان انتشار کشتن مرغ مقلد حضور نداشته‌ایم، اما با مطالعه‌ی یکی دو نقد و مقاله درمی‌یابیم که هارپر لی با کتابش چه تأثیر عمیقی بر جامعه‌ی زمان خود گذاشته است. البته منتقدانی هم هستند که می‌گویند کشتن مرغ مقلد چندان زاویه‌ای با نژادپرستی ندارد و تأثیر ویژه‌ای بر مخاطبان خود نگذاشته است؛ زیرا داستان، داستان سفیدپوستی است که در لباس ناجی به داد سیاه‌پوست‌ها می‌رسد. ولی به‌نظرم باید به زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی تولد این اثر توجه کرد. در زمانی که زندگی سیاه‌پوستان تا آن حد بی‌ارزش بوده و با چنان ناعدالتی‌ای با آن‌ها برخورد می‌شده، هارپر لی قلمش را در دست گرفته و تلاش کرده است مابین صفحات کشتن مرغ مقلد، از جان یک جوان بی‌گناه به‌عنوان نماینده‌ای از یک اقلیت دفاع کند. چنین تلاشی حتی اگر با معیارهای امروزی قدری تمایز داشته باشد، هم‌چنان قابل‌تحسین است. در بخشی از کتاب "کشتن مرغ مقلد" اینگونه می‌خوانیم: «شما از حقیقت خبر دارید و حقیقت این است: بعضی از سیاهان دروغ می‌گویند، بعضی از آن‌ها فاسدالاخلاقند و بعضی به زن‌ها -چه سیاه و چه سفید- چشم دارند. اما این حقیقت منحصر به نژاد خاصی نیست. این حقیقتی است که شامل نوع بشر می‌شود. در همین دادگاه هیچ‌کس نیست که هرگز دروغ نگفته باشد و هرگز کاری برخلاف اخلاق نکرده باشد. مردی هم یافت نمی‌شود که هرگز از روی هوس به زنی نگاه نکرده باشد.»   4- ناتور دشت حرف از کتاب‌هایی شد که بچه‌ها در مدرسه می‌خوانند، حس کردم زمان مناسبی برای صحبت درباره‌ی‌ «ناتور دشت» (ناطور دشت) است. اینکه مخاطب اصلی این کتاب نوجوان‌ها هستند یا بزرگ‌سالان، همواره محل مناقشه بوده است، ولی مسأله این است که اگر این کتاب در مدرسه خوانده می‌شود، ازآن‌روست که درون‌مایه و پیام داستان تا حد زیادی برای نوجوانان قابل درک است. ناتور دشت طوری است که هم نوجوان و هم بزرگ‌سال می‌تواند از خواندن آن لذت ببرد.  بعضی داستان‌ها روی ماجرا تکیه می‌کنند و بعضی روی شخصیت. ناتور دشت از دسته‌ی دوم است. در طی داستان اتفاق خاصی نمی‌افتد. راوی داستان نوجوانی به نام «هولدن کالفیلد» است که کمی با نوجوان‌های دیگر فرق دارد و احتمالاً به همین خاطر است که برای چندمین بار از مدرسه شبانه‌روزی‌اش اخراج شده و حالا دارد به خانه برمی‌گردد. ما هولدن را در قطار می‌بینیم و با او همراه می‌شویم تا در خیابان‌ها پرسه بزند. در این مسیر به افکار درهم و برهمش و به مکالماتی که با دیگران دارد گوش می‌دهیم و مسائلی را که رخ می‌دهند تماشا می‌کنیم. این‌طور به نظر می‌رسد که هولدن از دست زمین و زمان عصبانی است. با چنان هیجانی درباره‌ی همه‌چیز صحبت می‌کند و نظر می‌دهد که خواننده را به وجد می‌آورد و تشویقش می‌کند که بایستد، حال یا برای تشویق هولدن و یا برای فریاد زدن بر سر او. «جی.دی. سلینجر» در ناتور دشت -که یکی از معروف‌ترین و محبوب‌ترین کتاب‌های اوست- ما را با شخصیتی آشنا می‌کند که در آغاز غیرعادی و حتی آزاردهنده به نظر می‌رسد. احتمالاً در اوایل داستان، خیلی‌ها هوس می‌کنند کتک مفصلی به این پسر پرمدعا بزنند، اما کم‌کم که داستان جلو می‌رود، خواننده می‌بیند که شیفته‌ی همان پسر پرمدعای آزاردهنده شده است. در واقع هولدن کاریکاتوری از یک نوجوان معمولی است، نوجوانی که درباره‌ی هرچیز عقیده‌ای دارد و خود را مرکز جهان می‌داند. دلش نمی‌خواهد مثل بقیه‌ی آدم‌ها باشد و معتقد است تفاوتی بنیادین با مردم جهان دارد. بسیاری از عقاید هولدن و انتقادهایی که به جامعه دارد، واقعاً جالبند و حتی خواننده‌ی بزرگ‌سال را به فکر فرو می‌برند. بااین‌حال ممکن است شما جزو آن دسته از مخاطبان باشید که از خواندن ناتور دشت لذت نمی‌برند، اما به‌نظرم چنین محبوبیت سابقه‌دار و فراگیری تضمین خوبی است که دست‌کم فرصتی به آن بدهید. در بخشی از کتاب "ناتور دشت" می‌خوانیم: «نمی‌خوام بهت بگم فقط آدمای تحصیل‌کرده و محقق می‌تونن چیزای باارزشی به دنیای ما اضافه کنن. اصلاً این‌جوری نیس. ولی معتقدم که آدمای تحصیل‌کرده و محقق، اگه هوش و خلاقیت داشته باشن – که متأسفانه بیش‌ترِشون ندارن – احتمالاً آثارِ بی‌نهایت باارزشی از خودشون به‌جا می‌ذارن تا اونایی که هوش و خلاقیتِ نصفه‌نیمه دارن. اونا معمولاً نظرشونو روشن‌تر بیان می‌کنن و معمولاً هم مشتاقن که پی افکارشونو تا آخر بگیرن. و از همه مهم‌تر، در اکثر موارد از متفکرای غیرمحقق و تحصیل‌نکرده متواضع‌تَرن. می‌فهمی چی می‌گم؟»   5- تام سایر حرف از نوجوان‌های کله‌شق و پر شر و شور شد که «تام سایر» هم یکی از آن‌هاست. در واقع «تام سایر» و «هاکلبری فین» هر دو مخلوق‌های «مارک تواین» هستند که باوجود تفاوت‌هایشان رفاقت عمیقی باهم دارند. اگر شما هم نمی‌دانید اول باید سراغ کدام کتاب بروید، اجازه دهید همین ‌جا بگویم که اول باید تام سایر را بخوانید و اشتباه من را نکنید. البته که اگر قبلاً هاکلبری فین را خوانده‌ باشید، باز هم از خواندن تام سایر لذت خواهید برد و با آن همراه خواهید شد. تام یک پسربچه‌ی شلوغ‌کار عادی است. دوست ندارد به مدرسه برود، علاقه‌ای به رعایت کردن ادب ندارد، به بقیه حقه‌های کوچک می‌زند و آرزویش این است که بتواند مثل دوستش هاکلبری فین از تمام این بندها آزاد شود و همان‌طور که خودش دوست دارد زندگی کند. خواندن ماجراهای این بچه‌ها، اتفاقاتی که خودشان رقم می‌زنند و اتفاقاتی که برایشان می‌افتد، برای بچه‌ها سرگرم‌کننده است و روی لب بزرگ‌ترها لبخند می‌آورد، شاید برای اینکه خیلی از آن‌ها را به یاد کودکی خودشان می‌اندازد.  به‌نظرم لازم است که هر بزرگ‌سالی گاهی سراغ کتاب‌هایی مثل تام سایر برود تا روزهای کودکی‌اش را فراموش نکند. به‌ویژه والدین؛ زیرا بااینکه تمام ما روزی بچه بوده‌ایم، گاهی فراموش می‌کنیم که قبلاً در موقعیت‌های مختلف چه افکار و احساساتی داشته‌ایم. و درست است که ماجراهای تام سایر و دوستانش دهه‌ها و کیلومترها دورتر از ما اتفاق می‌افتند، ولی بعضی چیزها هیچ‌وقت عوض نمی‌شوند. هم‌چنین همراهی با تام سایر و دوستانش و ماجراجویی‌های آن‌ها ما را با جامعه‌ی آن زمان آمریکا و افکار و خرافات موجود میان مردم آشنا می‌کند.  مارک تواین در مقدمه‌ی کتاب تام سایر نوشته است: «بیش‌تر ماجراهایی که در این کتاب ثبت شده‌اند، در واقعیت اتفاق افتاده‌اند. یکی‌دوتا تجربه‌ی شخصی خود من بوده، بقیه ماجراهایی که برای پسرهای هم‌کلاس من رخ داده. شخصیت هاکلبری فین از یک آدم واقعی گرفته شده. تام سایر هم همین‌طور، ولی نه از یک نفر. تام ترکیبی از خصوصیات و خلق‌وخوی سه پسربچه است که من می‌شناختم، درنتیجه از نظر ساخت، شخصیتی چندوجهی‌ است.» در بخشی از کتاب "تام سایر" اینگونه آمده است: «دوشنبه صبح‌ها تام احساس بدبختی می‌کرد؛ چون یک هفته عذاب مدرسه رفتن را پیش رو داشت. در راه مدرسه دلش گرفته بود، اما وقتی هاکلبری فین را دید که به طرفش می‌آمد، چهره‌اش باز شد. هیچ‌کدام از پسرهای دهکده سن‌پترزبورگ اجازه‌ی بازی و حرف زدن با هاکلبری فین یتیم و بی‌خانمان را نداشتند. او پسری بود بی‌عار و بی‌کار، خلافکار، بددهن و خلاصه بد. و به همین علت بود که بین بچه‌ها جذبه داشت و گاهی مخفیانه پیش او می‌رفتند و آرزو می‌کردند که کاش جرأت او را داشتند و شبیه او بودند. خاله پالی هم شدیداً معاشرت و بازی با هاک را قدغن کرده بود و درست به همین علت بود که هر وقت فرصتی دست می‌داد، تام با هاک بازی می‌کرد. با اخلاق تام که آشنا شده‌اید!»   6- آوای وحش «آوای وحش» و «سپید دندان» را «رمان‌های سگی جک لندن» می‌خوانند. برعکس سپیددندان که در آن سگی وحشی به خانه آورده می‌شود، در آوای وحش ما یک سگ خانگی درشت‌هیکل و نازپرورده به نام «باک» را داریم که دست روزگار او را به میان سرزمین‌های سرد و خشن آلاسکا می‌برد تا سورتمه‌های سنگین را بکشد و برای بقا تلاش کند. ما در داستان آوای وحش شاهد پیشرفت شخصیت باک و خوگیری او با محیط جدید زندگی‌اش هستیم؛ تجربه‌ای که باعث می‌شود او همان‌طور که با چنگ و دندان برای زنده ماندن تلاش می‌کند، به یاد روزهای خوش گذشته‌اش که در آسایش بود بیفتد و آن را قدر بداند.  مجذوب کردن خواننده با داستانی که تمرکز آن روی یک سگ است، کار ساده‌ای نیست و حتی صحبت از پیشرفت شخصیت یک سگ شاید ابتدا کمی خنده‌دار به نظر برسد؛ ولی لندن شخصیت باک را چنان زنده و نزدیک پرداخته که موقع خواندن کتاب، از چنین چیزی خنده‌مان نمی‌گیرد و کاملاً هم منطقی به نظر می‌رسد. جک لندن در کتاب آوای وحش نه‌تنها به هجوم طلاجویان به آلاسکا -که اتفاقی فراگیر و ناگهانی در برهه‌ای از تاریخ آمریکا بوده- اشاره می‌کند؛ بلکه به دلیل سفرهایی که شخصاً به این سرزمین داشته، چنان صحنه‌های ملموس و نزدیکی در داستانش خلق می‌کند که خواننده بعد از تمام شدن کتاب حس می‌کند خودش هم در کنار باک و بقیه در آلاسکا حضور داشته است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید جک لندن یکی از آن معدود نویسندگان و هنرمندان خوش‌شانسی بوده که توانسته ثمره‌ی کارش را در زندگی به چشم ببیند، زندگی متوسطی را که در آن به‌دنیا آمده بوده زیر و رو کند و از راه نوشتن کتاب‌هایش، ثروتی به‌هم بزند. البته فکر می‌کنم خیلی از میلیون‌ها خواننده‌ی لندن در سراسر جهان معتقد باشند که خالق آوای وحش و سپیددندان و حدود پنجاه جلد کتاب دیگر، لیاقت این ثروت و توجه را داشته است. در بخشی از کتاب آوای وحش می‌خوانیم: «باک و قاضی سری به اصطبل و لانۀ سگ‌ها زدند؛ جایی که به نظر می‌رسید سگ‌های کوچک‌تر با حسرت به باک نگاه می‌کنند. دو پسر قاضی که در استخر سرگرم شنا بودند، از باک خواستند درون آب بپرد. ولی او ترجیح داد که سنگین و با‌وقار در کنار بهترین دوستش پیاده‌روی کند. آخرین توقف قاضی و باک کنار گل‌های باغ بود تا از نزدیک حال و وضع آخرین گل‌های فصل پاییز را ببینند. مانوئل، کمک باغبان، با دیدن باک لبخندی زد. تنها او می‌دانست که این آخرین روز قدم زدن حیوان دست‌آموز و مغرور در زیر آفتاب گرم املاک قاضی میلر است. بعد از شام، باک جلو پای میلر رو به بخاری دیواری نشست و سرگرم تماشای شعله‌های آتش شد. پیرمرد طوری با او حرف می‌زد که انگار با شخص دیگری صحبت می‌کند: "باک، می‌دونی، تب طلا مردم رو دیوونه کرده. اونا خونه و خونواده‌شون رو ترک می‌کنن و خودشون رو به شمال یعنی کلان‌دایک می‌رسونن، اونم تو شرایطی که طاقت تحمل سرمای طاقت‌فرسا و زندگی در یک کشور نیمه‌متمدن رو ندارن. حتی همین حالا، یعنی سال 1897، خیلی از آدم‌ها حاضرن به‌ خاطر پول به هر کاری دست بزنن."»   7- زنان کوچک فکر نمی‌کنم در ایران کسی باشد که نام «زنان کوچک» را نشنیده باشد. خیلی از ما و نسل قبل و بعد از ما، کودکی‌شان را با تماشای کارتون زنان کوچک سپری کرده و با تک‌تک شخصیت‌های آن زندگی کرده‌اند. با این اوصاف، آدم فکر نمی‌کند که خواندن کتاب زنان کوچک لطف چندانی داشته باشد. برای کسانی که تمام ماجراها را بارها و بارها دیده‌ایم و حتی دقیق می‌دانند که در کدام قسمت سریال فلان اتفاق افتاده است، احتمالاً کتاب چیز جدیدی برای ارائه ندارد. این‌طور نیست؟ اصلاً این‌طور نیست. «لوییزا می آلکوت» با کتاب زنان کوچک نشان می‌دهد آن چیزی که یک داستان را جذاب می‌کند تنها ماجراهایی نیست که در آن اتفاق می‌افتد. در واقع این هنر نویسنده است که خواننده را پای داستانی که از قبل می‌داند قرار است به کجا ختم شود میخکوب می‌کند. در کتاب زنان کوچک با چهار دختر خانواده‌ی «مارچ» همراه می‌شویم که در بحبوحه‌ی جنگ داخلی آمریکا بخش زیادی از ثروتشان را از دست داده‌اند و پدرشان در جبهه‌ها به سر می‌برد. هرکدام از این دخترها شخصیت منحصربه‌فرد خودشان را دارند و هر خواننده‌ای ممکن است با یک یا چند تای آن‌ها بیش‌تر از بقیه احساس نزدیکی کند. شاید با مگ که بزرگ و عاقل است، شاید با جو که کله‌شق و عاشق نویسندگی‌ست، شاید با بت که آرام و مهربان است و شاید با ایمی که ته‌تغاری و نازپرورده‌ی خانواده است. خلاصه که به نظر من این کتاب برای هرکسی چیزی دارد. به نظرم یکی دیگر از هنرمندی‌های نویسنده این است که طوری شخصیت‌های زنان کوچک را به مرور رشد می‌دهد که ما تأثیر وقایع زندگی روی آن‌ها را به‌خوبی متوجه شده و بزرگ شدن آن‌ها را حس می‌کنیم. گویی حتی خودمان هم در کنار آن‌ها بزرگ می‌شویم. زنان کوچک داستانی گرم و صمیمی‌ است از خانواده و سختی، عشق و تلاش. شاید برایتان جالب باشد که بدانید نویسنده چهار شخصیت اصلی زنان کوچک را با الهام از خود و خواهرهایش نوشته است. اگر این کتاب را خواندید و دوست داشتید، می‌توانید در کتاب‌های «همسران خوب» و «مردان کوچک» نیز خانواده‌ی مارچ را دنبال کنید و ببینید که در آینده چه اتفاقاتی برایشان می‌افتد. در بخشی از کتاب زیبای زنان کوچک اینگونه می‌خوانیم: «همه به طرف بخاری رفتند. مادر روی صندلی بزرگ نشست و بت روی زمین کنار پایش، مگ و ایمی روی دسته‌ها و جو به پشتی صندلی تکیه داد تا اگر نامه متأثرکننده بود، کسی متوجه احساساتش نشود. آن روزها کم‌تر نامه‌ای نوشته می‌شد که متأثرکننده نباشد؛ به‌خصوص نامه‌هایی که از طرف پدرها فرستاده می‌‍‌‌‌شد. در این نامه‌، خیلی کم درباره‌ی سختی‌ها، خطرها و یا دلتنگی‌ها نوشته شده بود. این نامه‌ای بود سراسر امید و خوشحالی، پر از توصیف‌های زنده از زندگی در اردوگاه، پیش‌روی‌ها و اخبار ارتش. فقط در انتهای نامه، احساسات پدرانه غلیان کرده و با آرزوی بازگشت به خانه و دیدن دوباره‌ی دخترهایشان نامه را تمام کرده بود.  «به آن‌ها بگو خیلی دوست‌شان دارم و از طرف من همه‌شان را ببوس. بهشان بگو روزها در فکرشان هستم و شب‌ها برایشان دعا می‌کنم و عشق و محبت آن‌ها دلم را گرم و خاطرم را آسوده می‌کند. یک سال انتظار برای دیدن دوباره‌ی آ‌ن‌ها زمان زیادی است، اما به آن‌ها بگو در دوره‌ی انتظار باید همگی کار کنیم و این روزهای سخت را به بطالت نگذرانیم. می‌دانم که تمام حرف‌هایم را به یاد دارند و دخترهای خوبی برای تو هستند، وظایفشان را به‌خوبی انجام می‌دهند و با دشمن‌های درونی می‌جنگند و بر آن‌ها با زیبایی‌ها غلبه می‌کنند تا زمانی که من برگردم و بیش‌تر از همیشه به زنان کوچکم افتخار کنم.»   8- فارنهایت 451 اگر طرفدار کتاب‌های علمی تخیلی و پادآرمانشهری باشید، احتمالاً با «فارنهایت 451» آشنایی دارید. داستان فارنهایت 451 در جامعه‌ای در آینده اتفاق می‌افتد که کتاب‌سوزی در آن امری عادی است. درواقع شخصیت اصلی این کتاب، «گای مونتاک»، یک به‌اصطلاح آتش‌نشان است که وظیفه‌ی سوزاندن کتاب‌ها را بر عهده دارد. کتاب مردم را غمگین کرده و زندگی‌شان را فلاکت‌بار می‌کند؛ پس باید از بین برود، ولی این تلویزیون است که آن‌ها را می‌خنداند و غم‌ها را از یادشان می‌برد و باید بماند. در بین آثار کلاسیک معمولاً فارنهایت 451 را در کنار «1984» از «جورج اورول» و «دنیای قشنگ نو» از «آلدوس هاکسلی» قرار می‌دهند؛ زیرا هر سه این کتاب‌ها از آینده‌ای صحبت می‌کنند که یک رژیم سلطه‌گر تلاش در کنترل رسانه‌ها و نگه داشتن مردم در جهل و نادانی دارد و در این راه چاره‌ای نیست به‌جز نابودی چیزهایی مثل کتاب که به افراد آگاهی می‌بخشد و چشم آن‌ها را باز می‌کند. «بردبری» کتاب فارنهایت 451 را با الهام از وقایع جنگ جهانی دوم و کتاب‌سوزی هیتلر نوشته است. او از خفقان حاکم بر زمانه استفاده کرده و آینده‌ای را تصور کرده است که در آن، فکر کردن جرم به شمار می‌رود و کسی که فکر می‌کند، مجرم است. او با استفاده از قوه‌ی تخیل، سرانجام چنین جامعه‌ای را به تصویر کشیده است و خواننده‌ی هوشمند می‌تواند از میان آن سرنخ‌ها و نشانه‌ها را بیرون بکشد و در زندگی خود به کار ببندد.  فارنهایت 451 از آن کتاب‌هایی است که تا مدت‌ها ذهن خواننده را مشغول می‌کند و باعث می‌شود که فرد با دیدی جدید به مسائل بنگرد. همان‌طور که شخصیت اصلی داستان به مرور به چیزهایی شک می‌کند و از خود می‌پرسد که «آیا این شیوه‌ی درست زندگی است؟» خواننده نیز به جنبه‌هایی از زندگی امروز که به نظرش سر جای خود نیستند توجه می‌کند و درمی‌یابد که باید تلاشی برای بهبود آن‌ها کرد. در بخشی از کتاب فارنهایت 451 آمده است: «چشماتو با چیزای عجیب پر کن. طوری زندگی کن که انگار ده ثانیه دیگه قراره بمیری. دنیا رو ببین. جالب تر از هر رؤیاییه که تو کارخونه‌ها ساخته می‌شه. دنبال ضمانت نباش، دنبال وثیقه نباش، هیچ‌وقت همچین حیوونی نبوده. و اگر هم بوده از اونایی بوده که تمام روز رو بالای یه درخت لم می‌ده و تمام زندگی‌شو می‌خوابه. لعنتی. درختو تکون بده و این نماد تنبلی رو با سر بنداز زمین.»   9- عامه‌پسند «عامه‌پسند» آخرین رمان «چارلز بوکوفسکی» است که تنها چند ماه پیش از مرگ او منتشر شد. برخی معتقدند که عامه‌پسند در واقع پخته‌ترین کار بوکوفسکی و به نوعی، ثمره‌ی زندگی هنری اوست. شخصیت اصلی و راوی کتاب عامه‌پسند یک کارآگاه خصوصی به نام «نیک بلان» است که «بارتون» او را به چندین نفر معرفی کرده تا بیایند و پرونده‌های خود را به او بسپارند؛ زنی به نام «بانوی مرگ» که به دنبال«سلین»ِ معروف می‌گردد و مطمئن است که او هنوز زنده است؛ مردی که می‌خواهد مچ همسر خود را بگیرد؛ مرد دیگری که معتقد است یک موجود فضایی او را تعقیب می‌کند، و البته خود بارتون که اصرار دارد بلان یک گنجشک قرمز را برایش پیدا کند. از همان لحظه‌ی اول، ما با این کارآگاه فقیر و دائم‌الخمر -که از مسابقات اسب‌دوانی‌اش هم غافل نمی‌شود- همراه می‌شویم تا تک‌تک این پرونده‌‌ها را به سرانجام رسانده و دست‌مزدش را دریافت کند.  فضای کتاب به گونه‌ای است که کمی طول می‌کشد تا مخاطب با آن خو بگیرد. اتفاقات خارق‌العاده‌ای که می‌افتد و شخصیت‌های خاصی که ناگهان سروکله‌شان پیدا می‌شود، نخست عجیب به نظر می‌رسد؛ اما درواقع یکی از نقاط قوت کتاب است و باعث می‌شود به هیچ عنوان نتوان روند داستان یا پایان آن را حدس زد. درواقع می‌توان گفت عامه‌پسند یک جور کابوس یا یک کلاف درهم است که هرچه تلاش می‌کنی گره‌هایش را باز کنی، بیش‌تر گره می‌خورد. یکی از ویژگی‌های شاخص نثر بوکوفسکی، لاقیدی و طنز تلخ آن است. بوکوفسکی از گفتن چیزی که فکر می‌کند درست است، ابایی ندارد و نیازی هم به تجملات احساس نمی‌کند؛ به همین خاطر داستانش را کاملاً ساده و سرراست و بدون زرق‌وبرق تعریف می‌کند. همین صداقت و رک‌وراست بودن او بوده که باعث شده آثارش رنگ و بویی منحصربه‌فرد داشته باشند و نظر خوانندگان و منتقدان زیادی را جلب کرده و در عین حال عده زیادی را هم منزجر کنند. در بخشی از کتاب عامه پسند می‌خوانیم: «صبر کردیم و صبر کردیم. همه‌مان. آیا دکتر نمی‌دانست یکی از چیزهایی که آدم‌ها را دیوانه می‌کند همین انتظار کشیدن است؟ مردم تمام عمرشان انتظار می‌کشیدند. انتظار می‌کشیدند که زندگی کنند، انتظار می‌کشیدند که بمیرند. توی صف انتظار می‌کشیدند تا کاغذتوالت بخرند. توی صف برای پول منتظر می‌ماندند و اگر پولی در کار نبود، سراغ صف‌های درازتر می‌رفتند. صبر می‌کردی که خوابت ببرد و بعد هم صبر می‌کردی تا بیدار شوی. انتظار می‌کشیدی که ازدواج کنی و بعد هم منتظر طلاق گرفتن می‌شدی. منتظر باران می‌شدی و بعد هم صبر می‌کردی تا بند بیاید. منتظر غذا خوردن می‌شدی و وقتی سیر می‌شدی باز هم صبر می‌کردی تا نوبت دوباره غذا خوردن برسد. توی مطب روان‌پزشک با بقیه روان‌ها انتظار می‌کشیدی و نمی‌دانستی آیا تو هم جزو آن‌ها هستی یا نه. فکر کنم خیلی منتظر ماندم؛ چون خوابم برد.»   10- وقتی نیچه گریست «اروین یالوم» روان‌شناس و نویسنده است و احتمالاً به همین جهت کتاب‌هایش هم در جامعه‌ی ادبیات و هم در بین روان‌شناس‌ها طرفداران زیادی دارد. «وقتی نیچه گریست» یکی از معروف‌ترین کتاب‌های اوست که نظر بسیاری را به خود جلب کرده است. یالوم در کتاب وقتی نیچه گریست، «نیچه» را پیش «بروئر»، استاد «فروید» می‌برد و در طول کتاب، جلسات گفت‌وگوی این دو را به ما نشان می‌دهد که بعدها مقدمه‌ی روان‌کاوی‌ای می‌شود که فروید از آن صحبت می‌کند. مسأله اینجاست که نیچه و بروئر هیچ‌وقت در واقعیت با یک‌دیگر ملاقات نکرده و طبعاً چنین جلساتی هم نداشته‌اند، دست‌کم تا آنجایی که ما خبر داریم. ولی یالوم چنان با قطعیت و آسودگی از ماجراهای این دو صحبت می‌کند که گویی از بخشی از تاریخ آگاه است که از چشم بقیه دور مانده است. خواندن کتاب وقتی نیچه گریست به‌ویژه برای علاقه‌مندان و فعالان حوزه‌ی روان‌شناسی، هم سرگرم‌کننده و هم سودمند است. تمام گفت‌وگوهای رد و بدل شده، تمام حرف‌های نگفته‌ی پشت درهای بسته، مخاطب را مجذوب خود می‌کنند و تا پایان داستان می‌کشانند. شاید خود شخصیت‌ها خیلی دوست‌داشتنی نباشند و حتی گاهی خواننده را عصبی کنند، ولی داستان و به‌ویژه بخش‌های مربوط به گفت‌وگوهای بین بروئر و نیچه قابلیت این را دارند که انسان را به فکر فرو برده و کنجکاو کنند که سرانجام این بحث‌ها قرار است به کجا برسند. یکی از نقاط قوت وقتی نیچه گریست این است که داستان به‌گونه‌ای روایت شده که هم می‌تواند برای متخصص این حوزه جذاب و جالب باشد و هم مخاطب عادی -که تخصص یا مطالعه‌ی خاصی در این زمینه ندارد- آن را درک کرده و سیر داستان و اتفاقات آن را به‌خوبی دریابد. علاوه بر این، وقتی نیچه گریست از آن کتاب‌هایی است که می‌تواند افق دید مخاطب را گسترده‌تر کرده و او را وارد دنیایی کاملاً جدید کند که شاید قبل از این کتاب حتی از وجود آن هم خبر نداشت. در بخشی از کتاب وقتی نیچه گریست می‌خوانیم: «آنااو! دکتر بروئر با شنیدن آن نام چنان بر خود لرزید که مقداری قهوه از فنجانی که نزدیک لب برده بود بیرون ریخت. به سرعت بر خود مسلط شد و با این امید که دوشیزه سالومه آن واقعه را ندیده باشد، با دستمال، قطرات قهوه را از روی لباس خود زدود. آنااو! آنااو! باور نمی‌کرد. هرجا می‌رفت، آنااو، همان نام رمزی که برای برتا پاپنهایم انتخاب کرده بود، به دنبال او می‌آمد. بروئر همواره با دقت فراوان تلاش می‌کرد هنگام مواجهه با دانشجویان نام واقعی بیماران را بر زبان نیاورد و به جای آن از نام مستعار استفاده کند. به همین دلیل هم نام مستعار آنااو را برای برتا پاپنهایم برگزیده بود. سالومه افزود: «ینیا به شدت تحت تأثیر شما قرار گرفته دکتر بروئر. هرگاه در مورد کنفرانس آموزشی مربوط به درمان آنااو حرف می‌زند می‌گوید، از اینکه انوار دانش فردی نابغه، او را در بر گرفته‌اند، احساس خوشحالی می‌کند. پیش‌تر هرگز چنین اظهارنظرهایی از او نمی‌شنیدم. بنابراین مصمم شدم روزی به ملاقات شما بیایم. شاید هم فرصتی به دست بیاورم و نزد شما به تحصیل ادامه بدهم. البته این «روزی» به دلیل وخیم شدن وضعیت نیچه در ماه گذشته، زود از راه رسید.» بروئر نگاهی به اطراف انداخت. تعداد زیادی از مشتریان، کافه را ترک کرده بودند، ولی خود او درست موقعی که تصور می‌کرد برتا را ترک کرده است، هم‌چنان در آنجا و کنار زنی فوق‌العاده حضور داشت و با لو سالومه حرف می‌زد که توسط آنااو به زندگی او آورده شده بود. سراپایش با لرزشی اندک که شاید هم از سردی ناگهانی نشأت می‌گرفت لرزید. آیا همین احساس حاکی از آن نبود که فرار کردن از برتا امکان ندارد؟»    به پایان مطلب ده رمان برتر آمریکایی رسیدیم. نظر شما درباره این کتاب‌ها چیست؟ به نظرتان جای چه کتابی در این فهرست خالی بود؟ به قلم "فاطمه حیدری"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
ارنست همینگوی: زندگی نامه و آثار
ارنست همینگوی: زندگی نامه و آثار
ارنست همینگوی، برنده جایزه نوبل ادبیات، از نویسندگان برجسته آمریکاست. در این مطلب با زندگی‌نامه و کتاب‌های همینگوی بیشتر آشنا می‌شوید. همینگوی کیست؟ ارنست میلر همینگوی در سال 1899 میلادی در یکی از شهرهای ایالات متحده آمریکا متولد شد. در کنار پدری پزشک و مادر معلم، دوران اولیه زندگی را گذراند و در آغاز نوجوانی وقتی تنها پانزده سال داشت بارقه های علاقه به نویسندگی در او پدیدار شد. این عشق به نویسندگی اما بی‌هیچ تجربه واقعی ممکن نبود، پس داوطلبانه به میدان جنگ رهسپار شد. اما به دلیل کمبود توان بینایی، همینگوی به عنوان سرپرست گروهی از رانندگان آمبولانس به میدان جنگ جهانی اول وارد می شود. وداع با اسلحه داستان کتاب "وداع با اسلحه" به شکل بسیار ظریفی بازتاب روشنی از اتفاقات آن سال‌های زندگی همینگوی است. "او نشست و گفت: "یه خبر خوب، تو قراره مزین بشی، می‌خوان بهت مدال شجاعت بدن، اونا فقط می‌تونن به تو مدال برنز بدن. برای این که بد طوری زخمی شدی. اونا می‌گن اگه بتونی ثابت کنی یه اقدام قهرمانانه انجام دادی، مدال برنز تبدیل به نقره می‌شه. در غیر این صورت همین برنز رو میدن. دقیقا برام تعریف کن چطوری شد که زخمی شدی ، آیا دست به اقدام متهورانه‌ای زدی؟ گفتم: "نه، وقتی داشتیم پنیر می‌خوردیم ترکیدیم." – دست از شوخی بردار. تو باید یه کار متهورانه چه قبل و چه بعد از زخمی شدن کرده باشی. سعی کن به یاد بیاری." این چند  سطر از کتاب ضد جنگ وداع با اسلحه دقیقا شرح حال یک اتفاق واقعی از دوران حضور همینگوی در میدان جنگ است. در واقعیت گویا در یکی از سنگرها گلوله توپی زیر پایش منفجر می‌شود. همینگوی از هوش می‌رود. دو سرباز ایتالیایی، که دوستانش بودند، در کنارش کشته می‌شوند. یک سرباز دیگر هر دو پایش قطع می‌شود. همینگوی چون به هوش می‌آید سرباز زخمی را بر دوش می‌گیرد تا او را به جایی برساند. همین که از سنگر بیرون می‌آید نورافکنی روی آنها می‌افتد و مسلسل آتش می‌کند. دو گلوله به پای او می‌خورد. سرباز بی پا از روی دوشش می‌افتد و جان می‌دهد. اما بعد از روزهای جنگ و درمان و تلخی‌های آن، زندگی نوری بر روزهای "هِم" می‌تاباند. حالا با همسرش در پاریس ساکن شده است و به قول خودش به کار تمام وقت آموختن نثر نویسی مشغول است. سبک نوشتاری که نوشته‌های همینگوی پس از این دوره دیده می‌شود آنچنان درخشان است که پس از سال‌ها این روزها در جهان پر از شلوغی و فضاهای مجازی نرم‌افزاری با نام “Hemingway Editor”  وجود دارد که متن‌های انگلیسی را بررسی می کند و با قانون طلایی این استاد و پدر ادبیات مدرن یعنی: "آنچنان سره و تمیز نوشتن که هیچ کلمه‌ای نیاز به ترجمه نداشته‌باشد و همه کلمات آن باشند که خواننده می‌خواند نه بیشتر نه کمتر." او می‌خواهد در نوشته‌اش هیچ "حیله‌ای" به کار نرفته باشد، کلماتی که بار عاطفی قراردادی دارند نیامده باشد، صفت و قید به حداقل رسیده باشد، هر آنچه خود خواننده می داند یا باید بداند حذف شده باشد. خود همینگوی می گوید: "در آن زمان می کوشیدم بنویسم و گذشته از دانستن اینکه آدم به راستی چه حس می کند، نه اینکه چه قرار است حس کند و چه به او آموخته‌اند که حس کند، بزرگترین مشکل من این بود که آنچه را واقعا در عمل روی می‌دهد روی کاغذ بیاوریم، واقعا چه چیزهایی آن عاطفه‌ای را که آدم حس کرده است پدید آورده اند." پس از پاریس و زندگی‌های مشترکی که هر از چندگاهی همینگوی آغاز می‌کرد در برهه‌ای از  زندگی‌اش سفرهایی به سرزمین‌های دور و وحشی را آغاز کرد. شکار و طبیعت گردی بخش بزرگی از زندگی او را در بر گرفت و حاصل این سفرها را می‌توان در برخی کتاب‌هایش من جمله "برف‌های کلیمانجارو" و " تپه‌های سبز آفریقا" دید. برف های کلیمانجارو کتاب "برف های کلیمانجارو" داستانی کوتاه و بسیار غمگین از مردی از دنیای مدرن که در ثروت غرق است و ناگهان طبیعت وحشی او را اسیر آن خشونت و توحش قدرتمند خود می‌کند و به آرامی و بدون هیچ سر و صدایی همه چیز را از او می‌گیرد. "بیشتر دراز کشید و چند لحظه بی‌حرف از خلال بخاری که از فرط گرما از زمین می‌جوشید به کناره بوته‌ها نظر دوخت. چند آهوی کوچک و سفید روی شن‌های زرد صحرا در جست و خیز بودند و خیلی دورتر یک گورخر می‌چرید که در زمینه سبز علف‌ها شکل لکه‌ای سفید را داشت." اما به جز شکار و طبیعت و ماهی گیری مسابقات گاوبازی یک هیجان خشن دیگر بود که بعد از جنگ همینگوی به آن علاقه مند شد. مرگ در بعد از ظهر کتاب "مرگ در بعد از ظهر" کتابی غیرداستانی درباره تاریخ، مراسم و سنت‌های گاوبازی اسپانیایی است که در سال 1932 منتشر شد. همچنین حاوی تفکر عمیق‌تری در مورد ماهیت ترس و شجاعت است. "آن هنگام که همه‌ی جنگ‌ها به پایان رسیده بود، تنها جایی که می‌شد تقابل مرگ و زندگی را دید، میدان گاوبازی بود." پیرمرد و دریا؛ داستان کوتاهی شاهکار اما اوج جهان داستانی ارنست همینگوی داستان کوتاه و نه کوچکی است به نام "پیرمرد و دریا". در سال 1954 میلادی زمانی که همینگوی جایزه نوبل ادبیات را برد در گفت و گویی با خبرنگار مجله تایم گفته است: "من کوشیده‌ام یک پیرمرد واقعی بسازم و یک پسربچه واقعی و یک دریای واقعی و یک ماهی واقعی و بمبکهای واقعی؛ اما اگر آنها را خوب از کار دربیاورم، هر معنایی می‌توانند داشته باشند. سخت‌ترین کار این است که چیزی را راست از کار در بیاوریم و گاهی هم راست‌تر از راست." در جایی از کتاب پیرمرد و دریا می‌خوانیم: "هدف ماهی این بود که دور از دام‌ها و بندها و نابکاری‌ها در ژرفای آب تاریک بماند. هدف من این بود که جایی بروم که هیچ کس نرفته است و او را پیدا کنم. اکنون به هم رسیده‌ایم و از ظهر تا کنون با هم بوده‌ایم و هیچ کس نیست که به داد هیچ کداممان برسد." سانتیاگو پیرمرد داستان در یک مبارزه درونی می‌خواهد به دریا برود و ماهی بزرگی را به دام بیندازد. اما مدتهاست که هیچ ماهی صید نکرده و آوازه بدیمنی و پیری و ناتوانی‌اش همه جا را پر کرده‌است. مبارزه سانتیاگو با نا امیدی و ناتوانی جسمی‌اش جان مایه داستانی است عمیق و زیبا که به هنر نثر پیراسته و یکدست ارنست همینگوی جاودانه می‌شود. به قول بزرگی :"نوشته خوب خبری است که خبر می‌ماند." دیگر آثار همینگوی آثار ارزشمند دیگری نیز به قلم ارنست همینگوی منتشر شد که نام برخی از مهمترین‌ها را در ادامه خواهم آورد: در زمان ما (In Our Time) مردان بدون زنان (Men Without Women) برنده هیچ نمی برد (The Winner Take Nothing) خورشید همچنان می دمد (The Sun Also Rises) داشتن و نداشتن (To have and Have Not) ستون پنجم و چهل و نه داستان کوتاه (The Fifth Column and Forty-nine short stories) زنگ ها برای که به صدا در می آیند (For Whom the Bell Tolls) بهترین داستان های جنگ تمام زمان ها (The Best War Stories of All Time) در امتداد رودخانه به سمت درخت‌ها (Across the River and into the Trees)  آن مرد چهارشانه و خوش قیافه با آن هیبت ورزشکارانه که همیشه شبیه جهانگردهای آماده به کار لباس می‌پوشید، به دنبال کشف حقیقت راز مرگ و زندگی همه جا را زیر پا گذاشته بود و سخت‌ترین تمرین‌ها و تلاش‌ها را برای تیز کردن قلمش به کار بسته بود تا نثری پیراسته و سر راست را به ادبیات جهان معرفی کند و در پایان در  سن 61 سالگی با تفنگ دو لول محبوبش به زندگی خود پایان داد.   به قلم "زهره عواطفی حافظ"کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید. 
۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک