برترین کتاب های شهدای مدافع حرم
چگونگی تشکیل مدافعان حرم
در واکنش به حمله گروههای تندرو تکفیری به سمت حرم حضرت زینب (س)، مدافعان حرم شکل گرفتند.10 اردیبهشت 1392 شمسی، گروه تروریستی تکفیری جبهه النصره شاخه القاعده در سوریه، علاوه بر نبش قبر حجر بن عدی، تهدید به تکرار این اقدام در حرم حضرت زینب (س) کرد. سید حسن نصرالله، در اولین واکنشها، ضمن آنکه حمله به حرم حضرت زینب را دارای پیامدهای بسیار خطرناک دانست، از کسانی سخن گفت که در حال دفاع از حرم حضرت زینب هستند و در این راه به شهادت میرسند.
پیش از نبش قبر حجر بن عدی، در3 شهریور 1391ش، مزار محسن بن حسین (ع) در منطقه المشهد حلب در سوریه، مورد حمله نیروهای مخالف دولت سوریه قرار گرفته بود، پس از آن بود که گروههایی برای جلوگیری از تکرار این اقدام درباره حرم سکینه دختر امام حسین (ع)، اقدام به دفاع از آن کردند. تشکیل تیپ ابوالفضل العباس در عراق و اعزام به سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) هم اقدامی بود که در بهمن 1391 رخ داد، همزمان گروههایی نیز در ایران تشکیل و اعزام شدند. اما استفاده از عبارت «مدافعان حرم»، اواخر اردیبهشت 1392 در رسانههای ایرانی و فارسیزبان رایج و وارد ادبیات اجتماعی ایران شد.
مدافعان حرم در ادبیات ایران
چند سال بعد از حضور ایران در سوریه و نامیدن شهدای آن خطه به نام مدافعین حرم، فصلی جدید در میان کتابهای دفاع مقدس باز شد. فصلی که نه تنها به بیان خاطرات این شهدا و خانوادههایشان، که به معرفی ایدئولوژی داعش و چگونگی آغاز جنگ و حتی مبارزه با آنها نیز میپردازد.
سال 1394 و 1395 آغاز چاپ و انتشار کتابهای مربوط به شهدای مدافع حرم است. کتبی که بیشتر به خاطرات شهدا و خانوادههای آنها پرداخته است. کتابهای منتشرشده در آن سالها آغاز به کار فصل جدید ادبیات مقاوت بود و توانست راه انتشار بیشتر آنان را باز کند، به گونهای که کتابهای خاطرات مدافعین حرم در سال 96 بیش از سال 95 بود و توانست بخش بیشتری از کتابهای ادبیات مقاومت را به خود اختصاص دهد، کتابهایی که به خاطرات و روایتهای خانوادگی و دوستانه از شهدای مدافعین حرم میپردازد و با گذشت سالها بیشتر و بیشتر منتشر شده و توانسته در سبد فرهنگی خانوادهها جای خود را در کنار سایر کتابها باز کند.
در این یادداشت سعی کردهایم به معرفی برترین کتابهای مدافعین حرم و خاطرات خانوادههایشان بپردازیم که در این سالها از زوایایی مختلف به زندگی مدافعین حرم پرداختهاند.
بهترین کتاب های شهدای مدافع حرم
1- خداحافظ سالار
یکی از برترین کتابهای مدافعین حرم میان مخاطبان، کتاب «خداحافظ سالار» نوشته حمید حسام و از اولین زندگینامههای شهدای مدافع حرم است که در 448 صفحه چاپ و توسط انتشارات 27 بعثت در سال 1396 منتشر شده است.
کتاب از سال 90 و بحران دمشق که در آستانه سقوط قرار داشت، آغاز میشود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دهۀ 40 ادامه مییابد و در این رفت و برگشت زمانی، وقایع اتفاق افتاده در سوریه برای ما بهتر و روشنتر بیان میشود، کتابی که حاصل 44 ساعت گفتوگو با همسر شهید است و نوع روایت داستانی، هیچ دخل و تصرفی در آن وارد نکرده است.
بخشی از کتاب به خاطرات و نقش شهید در تأسیس سه لشکر سپاه در سالهای دفاع مقدس و مأموریتهای متعدد شهید از جمله حضور در آفریقا و در نهایت دفاع از حرم اهل بیت در سوریه میپردازد، همه اینها در کنار شنیدنیهای قصۀ حرم و مقابله با تکفیریها در این کتاب آورده شده است. نثر کتاب نه آنقدر پیچیده و نه بیش از اندازه سطحی است، اما چه میشود که خواننده در آخر داستان زندگی یک شهید، غافلگیر و ناراحت میشود؟ برای دانستن جواب این پرسش، چه راهی بهتر از خواندن کتاب...!
بخشی از کتاب خداحافظ سالار
«میدونید اینا کی ان؟ منتظر بودیم که بگوید تکنیراندازهای جیشالحر یا یک گروه مسلح دیگر هستند اما به جای این اسمها گفت: اینا باقیموندههای لشکر عمر سعد و شمرن! امروز قناصه دستشون گرفتن و میخوان خودشون رو برسونن به حرم! حتی اسم گردان تکتیراندازشون رو هم گذاشتن گردان حرمله!»
2- حاج قاسمی که می شناسم
یکی از برترین کتابهای مدافعین حرم و البته پرفروشترینها میان مخاطبان، کتاب «حاج قاسمی که میشناسم» خاطرات علی شیرازی است که به اهتمام سعید علامیان در 168 صفحه نوشته شده و توسط انتشارات خط مقدم در سال 1400 چاپ و منتشر شده است.
کتاب از دوران جنگ و حضور علی شیرازی به عنوان یکی از نیروهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی آغاز میشود، آشناییای که از سال 1361 طی عملیات فتح المبین آغاز می شود و تا فعالیتهای حجهالاسلام شیرازی در کنار شهید سلیمانی در نیروی قدس ادامه مییابد. شهریور 1390 آقای شیرازی به خواست سردار سلیمانی مسئول نمایندگی ولیفقیه در نیروی قدس میشود و این همکاری هشت سال طول میکشد، سالهایی که به گفتۀ حجهالاسلام همانند روزهای جنگ، سرباز سردار سلیمانی بوده است.
کتاب که حجت الاسلام علی شیرازی به بیان خاطراتش از 38 سال آشنایی با سردار سلیمانی پرداخته، از 12 فصل تشکیل شده و از دوازده وجه به زندگی و شهادت سردار پرداخته است. نویسنده به شکل جذاب و گیرایی ابعاد مختلفی از زندگی شهید را بیان کرده و حساسیتهای ایشان، سلوک و گرایشات مذهبی و سیاسی و حتی سیر تکامل روحی ایشان را در قالب خاطراتی از او بیان میکند.
بخشی از کتاب حاج قاسمی که می شناسم
«آن روز که آقا نشان ذوالفقار را به سینه سردار سلیمانی زدند، یکی از بهترین روزهای زندگیام بود. نه من، همه رفقایش از این اتفاق خوشحال بودند؛ جز او که راضی نبود بین او و بقیه فرماندهان تمایزی داشته باشد. ابتدا زیر بار نمیرفت. وقتی اصرار شد، شرط کرد که خبری نشود. پس از آن که نشان را گرفت، به او گفتم این مدال مربوط به شما نیست؛ متعلق به جبهه مقاومت است!»
3- خاتون و قوماندان
شاید در ابتدای امر و با دیدن عنوان، اصلاً به ذهن نیاید که برای شهداست، عنوانش بیشتر به رمانهای تاریخی میماند، اما با در دست گرفتن کتاب و پیش رفتن در آن، متوجه میشویم مربوط به یکی از شهدای مدافع حرم از افغانستان است که سالها ساکن ایران بوده است. کتاب توسط مریم قربانزاده در 182 صفحه نوشته و انتشارات ستارهها آن را چاپ و منتشر کرده است، کتابی که مزین به تقریظ رهبری و یکی از برترین کتابهای مدافعین حرم میان مخاطبان است.
مریم قربانزاده در کتاب «خاتون و قوماندان» زندگی امالبنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون را به تصویر کشیده و زندگی او را در برهههای مختلف نشان داده است. در لابهلای خاطرات گفته شده توسط همسر شهید، مخاطب با زندگی مهاجران افغانستانی و سختیها و مشکلات آنها آشنا میشود و از صبوری و تلاش چنین زنانی شگفتزده. از دیگر نکات قابل توجه در زندگی خانم حسینی این است که به وضوح میتوان دریافت، داشتن حتی یک مهارت کوچک چگونه میتواند در پیشبردن زندگی مؤثر و راهگشا باشد.
این کتاب با روایتی ساده و بیانی روان، زندگی پرفراز و نشیبی را پیش روی مخاطب میگشاید. «خاتون و قوماندان» به جهت ترسیم هنرمندانه سبک زندگی شیعه افغانی با زبانی شیرین بینظیر است و از جهت بیان مشکلات و مشقات جامعه مهاجر قابل تأمل و از جهت درک وجود چنین پهلوانانی در جبهه اسلام سبب افتخار.
بخشی از کتاب خاتون و قوماندان
«ستون خانه شد جای ثابت علیرضا. همیشه همانجا مینشست و لم میداد و پیاله تخمه را به سرعت برق تبدیل به تلی از پوست میکرد. اجازه میداد بچهها از سروکولش بالا بروند و دورِ ستوت چرخ بزنند و بدوند و از لابهلای دست و پا و سر بچهها اخباری ببیند یا فوتبالی تماشا کند و من داخل آشپزخانه این صحنه نادر را ببینم. تصویری که هرچند ماه یکبار در زندگی من به نمایش درمیآمد و با تمام وجودم حس میکردم یک خانوادهایم؛ یک پدر لمیده، بچههای پرسروصدا، تلویزیون روشن، کاسه تخمه و من هم دستم به آرد و خمیر که برای شام بولانی سرخ کنم و گرم گرم سر سفره بگذارم. علیرضا چه بود و چه نبود ستون خانهمان بود.»
4-اسم تو مصطفاست
کتاب «اسم تو مصطفاست» یکی از برترین کتابهای مدافعین حرم، زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده، به روایت سمیه ابراهیمپور (همسر شهید) نوشته راضیه تجار و توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
نویسنده در این کتاب که تقریظ رهبری را نیز دارد، سعی کرده زندگی شهید را متفاوت از روند سایر کتابهای اینچنینی به تصویر یکشند، روایت عاشقانهای از زبان همسر شهید که دائماً درزمان گذشته و حال، رفت و آمد میکند و با نثری دلنشین از عشق، تعهد و باور میگوید.
شهید صدرزاده از جمله شهدای معروف مدافع حرم حضرت زینب است که حیات و شهادتش با روز تاسوعا گره خورده است، کسی که در چهارسالگی و بر اثر اتفاقی در زوط تاسوعا، مادر او را نذر صاحب آن روز میکند تا زنده بماند و خدمت کند، تا اینکه در نهمین اعزام به سوریه و روز تاسوعا به شهادت میرسد.
شهیدی که بسیاری او را به نام «سید ابراهیم» میشناسند، با تواناییهای فوقالعاده و صلابتی کمنظیر در میدانهای نبرد، اما در این کتاب نویسنده مخاطب را کنار همسر او مینشاند و از زندگی عاشقانه او میخواند، یک عاشقانۀ آرام از شمال تا جنوب که ساده و صمیمی اما پرماجراست.
بخشی از کتاب اسم تو مصطفاست
«تو یک ماه از من کوچکتر بودی و این آزارم میداد، طوری که همان جلسۀ اول خواستگاری از پس چادری که جلوی دهنم گرفته بودم، به مامانم گفتم: بگو من یه ماه بزرگترم. مادرت شنید و گفت: اینکه چیز مهمی نیست! راست میگفت، چیز مهمی نبود، چون تو روزبهروز از من بزرگتر شدی، آنقدر که دیگر در پوست خودت نگنجیدی، پوست ترکاندی و ششدی یکپارچه ماه، ماه شب چهارده.»
5- دلتنگ نباش
کتاب دلتنگ نباش؛ جلد چهاردهم از مجموعه مدافعان حرم و نوشته زینب مولایی است که در 378 صفحه نوشته و انتشارات روایت فتح آن را به چاپ رسانده است. کتاب که مورد تقریظ رهبری نیز واقع شده و یکی از برترین کتابهای مدافعین حرم است، فرازهایی از زندگانی شهید مدافع حرم، روح الله قربانی و حاصل مصاحبه های مؤلف با همسر شهید و نزدیکان ایشان است و از لابهلای ورقهایش بوی دلتنگی به مشام میرسد.
کتاب که از زبان دانای کل برای مخاطب تعریف میشود، از زمان ازدواج شهید تا زمان شهادت ایشان است، شهیدی که در روز برگشت به ایران پس از مأموریتی 57 روزه و جلوی در مقر به شهادت رسیده است. نثر کتاب روان و خواندنی است و مخاطب از خواندن کتاب خسته نمیشود.
شهید قربانی نمونهای برای ایرانیان از غیرت و از شجاعت است، از همه مهمتر اینکه در هنگام خواندن زندگی شهید، کسی را میبینیم که توانسته از غم برای خود سکوی پرتابی در مسیر سیر و سلوک استفاده کند.
بخشی از کتاب دلتنگ نباش
دو گلبرگ از لای کتاب بیرون افتاد. زینب عادت داشت گلهایی که روحالله برایش میگیرد را پرپر کند و لای کتاب خشک کند. در یکی از نبودنهای روحالله وقتی دلتنگش شده بود، روی یکی از گلبرگها نوشت:«آنچنان مهر توأم در دل و جان جای گرفت/که اگر سر برود، از دل و از جان نرود» این گلبرگ را خودش نوشته بود، اما جریان گلبرگ دوم را نمیدانست. آن را برگرداند، دستخط روحالله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود: «عشق من! دلتنگ نباش..»
6- سربلند
یکی از شهدای مدافع حرم، شهید حججی است که به دلیل آنگونه اسارت و شهادت، نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از کشورها معروف شد و کتاب «سربلند» روایتی از این شهید بلندمرتبه است که نسخه چاپی و الکترونیک آن به همت انتشارات شهید کاظمی و به قلم محمدعلی جعفری در سال 1397 و در 368 صفحه، نوشته و منتشر شده است، کتابی که یکی از برترین کتابهای مدافعین حرم است.
کتاب زندگینامه نیست، بلکه شامل روایت اطرافیان شهید تا شهادت اوست، البته که روایات منسجم تنظیم شدهاند. روایات خانوادگی، تخصیلی، جهادی، کاری و مبارزه از هم تفیکیک شدند و به تربیت ارائه میشوند تا نظم فکری مخاطب به هم نریزد.
این اثر مخاطب را با ابعاد مختلف شخصیتی شهید آشنا میکند؛ ابعادی از زاویه دید خانواده، دوستان و همرزمان،
روایتهایی به زبان دوستان و نزدیکان و آنهایی که چندصباحی را با محسن بودهاند، در کنار محسن زیستهاند و با اشکها و لبخندهایش گریسته یا خندیدهاند. کتاب همچنین شامل اسناد، تصاویر و دلنوشتههای شهید حججی نیز است.
برای این شهید کتابهای مختلفی نوشته شده که به اذعان بسیاری، کناب «سربلند» کاملترین کتاب نوشته شده برای اوست، کتابی که شامل 52 روایت و بخش است، روایتهایی کوتاه و بلند از جریاناتی که بیشتر از زبان دوستان شهید روایت شدهاند.
بخشهایی از کتاب سربلند
«جوجهرنگیام لِهولَوَرده و بیجان افتاده بود روی زمین. داشت میمرد. نوکش کج شده بود. چشمهایش را باز نمیکرد. هی میلرزید و میپرید بالا. من اشک میریختم و داد میزدم سر محسن. هفتهشتساله بودیم؛ شاید کمی بیشتر یا کمتر. تابستانها جوجه میگرفتیم و سرمان بهشان گرم میشد. آن روز هم با محسن جوجههایمان را برده بودیم توی کوچه. دوست محسن پایش را گذاشته بود روی جوجهام و من از چشم او میدیدم. محسن نگاهی کرد به من، نگاهی به جوجه. رفت و یک آجر برداشت و آورد کوبید توی سر جوجه. چشمهایم را بستم و جیغ زدم. یکبند بدوبیراه میگفتم. آمد از دلم درآورد. گفت: «داشت زجر میکشید. کشتمش تا اذیت نشه.»
7- برای زین اب
کتاب «برای زین اب» روایت خاطراتی از زندگی شهید محمد بلباسی، یکی از شهدای مدافع حرم است که در منطقه «خانطومان» سوریه حین مبارزه با تروریستهای تکفیری به همراه دیگر همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل شد. کتاب که از برترین کتابهای مدافعین حرم است، توسط سمیه اسلامی در 392 صفحه نوشته و انتشارات شهید کاظمی آن را سال 1398 منتشر کرده است.
محمد بلباسی طلایهدار حرکتهای جهادی بسیاری چون سفرهای راهیان نور، اردوهای جهادی، احیای هفت تپه، تشکیل صندوق خیریه، برپایی یادوارههای شهدا و تلاش در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی بود، احساس تکلیف در دفاع از حریم حضرت زینب کبری(س) او را به میدان جهاد و مبارزه با تکفیریها سوق داد. عاشقانه پذیرفت، عاشقانه وارد میدان شد و عاشقانه دفاع کرد و سرانجام در هفدهم اردیبهشت سال 1395 در جبهۀ خانطومان به آرزویش رسید و «عندَ رَبِّهم یُرزَقون» شد.
کتاب حاصل قریب به 160 ساعت مصاحبه و روایت هفتاد و یک راوی است. نویسنده در قالب روایات سعی کرده تا جایی که میتواند محمد را بشناسد و برای این شناساندن، سعی داشته مستند بنویسد، به همین دلیل راوی هر روایت در ابتدا ذکر شده است.
خاطرات در چهار فصل دستهبندی شده است؛ فصل اول، مربوط به زندگی شخصی و خانوادگی شهید است. فصل دوم، به اتفاقات مربوط به بسیج دانشجویی و کارهای جهادی شهید می پردازد. فصل سوم، دریچهای رو به فعالیتهای راهیان نور حاج محمد برای خواننده میگشاید و در نهایت فصل چهارم، درمورد سفر به سوریه و شهادت شهید محمد بلباسی است.
بخشی از کتاب برای زین اب
«بعضی شبها در حیاطِ روبهروی حرم مینشستیم و باهم درسهای کلاس اخلاق را مباحثه میکردیم. به من میگفت: «از امام چیزهای دنیایی نخواه! کم هم نخواه! بگو آقاجان، معرفت خودِت رو به من بده» ! آنقدر دوستش داشتم که هرچه میگفت برایم حجت بود. چشمانم را بستم و همینها را تکرار کردم. یکدفعه یاد چیزی افتادم و گفتم: «راستی محمد! همه از اینجا برای خودشون کفن خریدن. ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف!» طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالاخره وقتی مُردیم، یه کفن پیدا میشه ما رو بذارن توش» .اصرار کردم که این کار را بکنیم. غمی روی صورتش نشست. چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت. گفت: «دو تا کفن ببریم، پیش یه بیکفن؟»
8- خانه ای با عطر ریحان
کتاب «خانه ای با عطر ریحان»، از برترین کتابهای مدافعین حرم، روایتی داستانی از خاطرات شهید روحانی مدافع حرم، محمدهادی ذوالفقاری است که از سوی الناز نجفی مصاحبه و تدوین و در 332 صفحه نوشته شده و انتشارات خط مقدم آن را به چاپ رسانده است.
کتاب که در 10 فصل نوشته شده، خاطرات کودکی تا شهادت محمدهادی ذوالفقاری را میگوید. اطلاعات آمده در این کتاب، برگرفته از صحبتهای خواهر شهید و کامپیوتر شخصی اوست که نویسنده توانسته آنها را با روایتی داستانی به مخاطب بنمایاند.
محمدهادی، سومین فرزند خانواده ذوالفقاری بود و در شب جمعه، 13 بهمن 1367، مصادف با شهادت امام هادی(ع)، بهدنیا آمد و به همین دلیل، نامش را هادی گذاشتند، با رسیدن به دوران دبیرستان ترک تحصیل میکند اما با اتفاقاتی دوباره به سمت درس و تحصیل بازمیگردد و اینبار برای خواندن دروس پایش به حوزه نجف میرسد. اما اینکه چگونه در سال 1393 پایش از حوزه علمیه نجف به سامرا و شهادت رسید را، باید در کتاب «خانه ای با عطر ریحان» یافت، آنجاست که میتوان با خصوصیات اخلاقی و رفتاری این شهید عزیز بیشتر و بیشتر آشنا شد.
بخشی از کتاب خانه ای با عطر ریحان
«انتحاری خودش را به یک ساختمان رساند.خودم را داخل ساختمان انداختم، .بعد از مدتی گلوله هایم تمام شد. بیسروصدا از ساختمان خارج شدم تا خشاب اسلحهام را پُرکنم. بعد از مدت کوتاهی به سمت ساختمان دویدم، اما قبل از داخل شدن، صدای مهیب انفجار گوشهایم را پر کرد و باعث شد بیاختیار به گوشهای پرتاب شوم. به خودم آمدم، چشمهایم هنوز خوب نمیدید. توی ساختمان رفتم. دیوارهای داخلی تا نیمه خراب شده بود،.با دیدن خونهای پاشیده شده روی در و دیوار و بدنهای پاره پاره شده چند نفر از رزمندههای عراقی، آه از نهادم بلند شد.»
9- پاییز پنجاه سالگی
کتاب «پاییز پنجاه سالگی» خاطرات مریم جمالی است. قصه زندگی و خاطرات یکی از شهدای مدافع حرم از زبان همسرش. نه که فکر کنید شخصیت اصلی کتاب مشابه سایر شهدای مدافع، جوان باشد! نه. میانسالی است که در دفاع مقدس، جنگ هشت ساله چند پیراهن با موشکها و خمپارهها بیشتر از باقی پاره کرده و حتی موجی شده. اما باز کنار نکشیده است. کتابی خوشدست و جلدی زیبا و از برترین کتابهای مدافعین حرم که توسط فاطمه بهبودی در 168 صفحه نوشته شده و در سال 1398 توسط انتشارات خط مقدم منتشر شده است.
راوی از خاطرات دور و نزدیک میگوید، از خاطرات ابتدای ازدواج و اینکه چطور ازدواج کرده تا نبودن محمد برای تولد فرزندانش و اینها همه، سختی زندگیشان را نشان میدهد، اما همین مریم خانم که به خاطر ازدواج، از درس و دانشگاه بازمانده، تازه بعد از اتمام جنگ و بیشتر ماندن محمد در خانه، تازه دستش میآید او چه غذایی را بیشتر دوست دارد! بعد از دوسال زندگی مشترکِ دور از هم
شاید خوانده باشید در خاطرات سردار عزیزمان، قاسم سلیمانی که برای مقابله با اشرار استان کرمان کارهای بزرگی انجام دادهاند. یکی از همان افرادی که حاج قاسم آنها را مامور به رفسنجان کرده بود، همین محمد جمالی بود. حاج قاسم بعدها هم، محمد را با خود میبرد؛ از سوریه و شامات تا بهشت.
بخشی از کتاب پاییز پنجاه سالگی
«روزی شهید خیلی خوشحال بودند طوری که برای همسرشان هم این حد از خوشحالی تازگی داشت؛ وقتی همسرشان از شهید علت این حد از مسرت و شادابی را سوال میکنند، شهید جمالی میفرماید که امروز از سردار شنیدم که به من گفت : تو امروز شهید میشوی...»
10- یک روز بعد از حیرانی
کتاب «یک روز بعد از حیرانی» زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری، نوشته فاطمه سلیمانی ازندریانی میباشد که در 296 صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ و نشر رسیده است.
در این کتاب که از برترین کتابهای مدافعین حرم است، سرگذشت شهید محمدرضا دهقان امیری را از زبان خانواده، دوستان، نزدیکان و همرزمانش میشنوید. این کتاب از چند بخش تشکیل شده است؛ محمدرضا دهقان امیری به روایت خانواده و محمدرضا دهقان امیری به روایت دوستان.
کتاب، داستان زندگی یک شهید دهه هفتادی است که با زاویه و لحن متفاوتتری نسبت به دیگر آثار شهدای مدافع حرم و با کمک خانواده، دوستان و همرزمان این شهید بزرگوار نوشته شده و نویسنده توانسته اثری خلاقانه و جذاب به رشته تحریر درآورد.
کتاب از زمان کودکی شهید دهقان امیری آغاز میشود و بعد از شرح دوران مدرسه، دانشگاه و خصوصیات اخلاقیاش به شهادت او ختم میشود. کسی که به عنوان بسیجی تکاور راهی دفاع از حرم حضرت زینب شده و در روزهای اخر ماه محرم در حومه حلب شهید میشود.
بخشهایی از کتاب یک روز بعد از حیرانی
«تو محل دفنت رو خیلی قبلتر انتخاب کرده بودی. همون موقع که مامان فاطمه رو از میون جمعیت بیرون کشیده بودی و گفته بودی من رو اینجا دفن کنید. اون لحظه هم شک ندارم که بدون تأمل و حتی لحظهای ترس از مرگ جلوی قسمت مربوطه نوشتی، چیذر. چه خوشاشتها هم بودی؛ دل قرصی هم داشتی. شک نداشتی که تا ابد همون جا آروم خواهی گرفت. تو منتظر رفتن بودی و جواز رفتن صادر شده بود. بالاخره بر بال آرزوهات سوار شدی و پرواز کردی به سمت حرم ائمه سادات.»
11- جای من اینجاست
کتاب جای من اینجاست نوشته فریبا انیسی یک مستند روایی از زندگی شهید حاج سیدحمید تقوی فر است که در سال 1393 به دست داعش شهید شد. فریبا انیسی در کتاب جای من اینجاست که یکی از برترین کتابهای مدافعین حرم است، داستان زندگی و فعالیتهای شهید را به صورت یک مستند روایی نوشته و توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است. سید حمید تقویفر در سال 1338 در اهواز متولد شد. کسی که در سالهای جنگ بین ایران و عراق از فرماندهان سپاه پاسداران بوده و بعد از اتمام جنگ نیز، فرماندهی قرارگاه رمضان را برعهده داشته است.
شهید تقویفر در سال 1393 در نزدیکی شهر سامرا از پهلو مورد اصابت قرار گرفت و شهید شد. فریبا انیسی در کتاب جای من اینجاست زندگی شهید حمید تقویفر را از دوران کودکی، تا بزرگسالی و شهادت نوشته است. او اطلاعات کتاب را در مصاحبهای که با ایشان قبل از شهادتشان داشت، به دست آورده و بعد از تائید نهایی خانواده او و سرداران سپاه، کتاب را منتشر کرد.
بخشهایی از کتاب جای من اینجاست
«راهپیماییها از مرکز شهر، چهارراه پهلوی شروع میشد. مقر پلیس و مرکز جنگ و گریزها آنجا بود. مادرش روبه خیر، در جریان این مسائل نبود، اما اهالی روستا که حمید را در تظاهرات دیده بودند، خبر آوردند که؛ مگر پسرتان را نمیخواهید؟ چرا جلویش را نمیگیرید؟ میزنند میکشندش... و مادر و پدرش در حد تذکر به او میگفتند، حمیدجان مواظب باش کار ندهی دست خودت....»
12- منتصر
خواندن زندگی شهدا به خصوص شهدای مدافع حرم همیشه برای مخاطبین این حوزه جذاب بوده است، جذابیتی که با معرفی شهیدی از ملیتی متفاوت از ما، میتواند بیشتر و بیشتر باشد، تفاوتی که در کتاب «منتصر» به چشم میخورد، کتابی که در زمره برترین کتابهای مدافعین حرم قرار میگیرد، توسط یوسف سرشار ترجمه و نشر سوره مهر آن را در 302 صفحه به چاپ رسانده است.
کتاب «منتصر» نوشته غیداء ماجد، اثری در حوزه ادبیات مقاومت است که به سرگذشت یکی از پرچمداران حزبالله لبنان، شهید محمدحسین جونی اختصاص یافته است. این شهید مدافع حرم که یکی از شهدای جوان حزبالله بهشمار میرود، در سال 1394 و در سن 26 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شد. جوانی تحصیلکرده که قرار بود برای اخذ مدرک دکترا در یکی از دانشگاههای انگلستان ادامه تحصیل دهد. او پدر یک دختر بود و زندگی مرفهی داشت، اما چشم خود را روی زرق و برق دنیا بست و جهاد را انتخاب کرد و در این معامله با خدا، منتصر حقیقی شد.
کتاب منتصر شامل 50 روایت کوتاه و خاطره از دوستان و آشنایان نزدیک شهید محمدحسین جونی است که همراه با برخی از عکسهای او و همرزمانش در موقعیتهای گوناگون به انتشار رسیده است. روایات کتاب از تولد او آغاز شده و تا زمان شهادت و حتی پس از آن ادامه مییابند. پدر، مادر، خواهر، برادران و دوستان شهید جونی از جمله افرادی هستند که خاطرات و حکایات آنها در کتاب منتصر آمده است. «شاخهاش در آسمان است»، «صدقه پنهانی»، «موکب پابرهنگان»، «ای کاش نرفته بودم»، «زیباترین گل»، «پیراهن یوسف» و «با یاد تو دلم زنده شد»، عنوان برخی از روایاتی هستند که در کتاب خواهید خواند.
بخشی از کتاب منتصر
«ناگهان همه چیز از صفحه ذهنم پاک شد و یاد جملات آن روز محمد افتادم که میخواست مرا از ترک تحصیل منصرف کند: «گاهی یک نفر برای اولین بار در نگهبانی یا حمله شرکت میکند و به افتخار شهادت نائل میشود، همه چیز دست خداست. آنچه آن روز اتفاق افتاده بود، ترجمه راستین حرفهای او بود. این من بودم که در خط مقدم و به عنوان عضوی از گروه پیشرو رزمندگان میجنگیدم و در میدان خطر و شهادت بودم؛ در حالی که او در خط پشتی بود و وظیفهاش پیشتیبانی از نیروهای پیشرو که برای اولین بار در یک عملیات شرکت میکرد؛ اما... اما خداوند متعال او را برگزید و نه ما را و آن تنها موشکی که دشمن در اختیار داشت و شلیک کرد هدفش محمد بود نه دیگران.»
به قلم "طاهره راهی"
کتابهای معرفی شده در این مطلب را میتوانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران