آگاتا کریستی؛ ملکه داستان های جنایی
نوشتن از آگاتا کریستی، کمی دشوار است. او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان تاریخ است. زنی که حتی در زمان زندگیش هم پرآوازه بود. پس کمتر چیزی وجود دارد که بتواند بر انبوه اطلاعاتی که از این نویسنده انگلیسی میدانیم، اضافه کند؛ و چه بسا وجود نداشته باشد.
نکاتی خواندنی در مورد آگاتا کریستی که شاید ندانید
آگاتا کریستی، ملکه جنایتهای بیبدیل بود؛ آن هم در دوره طلایی جنایینویسی. این عنوان، در مورد او یک تعارف یا تمجید بیپایه یک مقالهنویس، نیست. او به دلیل خلق جنایتهایی مرموز، پیچیده و غریب، ملکه جنایت، بانوی راز و بانوی مرگ نام گرفت و عنوان ملکه جنایت، تبدیل به برند تجاری میراث آگاتا کریستی شد.
آگاتا کریستی، نخستین زنی بود که رو به نوشتن داستانهای جنایی و معمایی آورد. آثار او، سبک و شخصیت ویژهای هم دارند. رمانها و داستانهای آگاتا کریستی، همه جنایی هستند؛ اما در آنها، خشونتهای بیاندازه و قتلهای مهلک نمیبینیم. ابزارهای قتل هم وسایل خاص و طراحیشدهای نیستند. همانطور که ابزارهای کشف این جنایات هم چیزهای ساده و پیشپاافتادهای هستند. تنها چیزی که آنها را خاص و متمایز میکند، نگاه ظریف و ذهن دقیق شخصیتهایی است که در پی حل معما برآمدهاند.
البته یکی از مهمترین ابزارهای قتل در داستانهای جنایی آگاتا کریستی، سم است. سمهای ناشناخته و کمتر شناختهشدهای که میراث دوران کار کردنش در داروسازی بیمارستانها در زمان جنگهای جهانی اول و دوم بود. کار کردن در جایی که داروها ساخته میشد، دانش متناسبی را برای شناخت سمها در اختیارش گذاشت و احتمالا علاقهاش را هم به قدرت شگفتانگیز آنها، برانگیخت.
ازدواج دومش در سال 1930، یکی دیگر از موارد تاثیرگذار در داستانهای جنایی آگاتا کریستی است. مکس مالوان، باستان شناس بود و از این به بعد، آگاتا کریستی در هر سال چند ماه را در خاورمیانه و سایتهای حفاری میگذراند. دانش دست اول دیگری که در خلق راز و رمزهای جنایی و محیطهای داستانی به او کمک کرد.
آگاتا کریستی، پرفروشترین نویسنده داستانی تمام دوران است. این نیز تمجیدی بیاساس نیست؛ بلکه نامش در کتاب گینس برای این رکورد ثبت شده است. رکوردی که هنوز هم شکسته نشده. تاکنون چیزی بیش از دو میلیارد نسخه از کتابهای آگاتا کریستی، در جهان فروخته شده است و نامش در فهرست ترجمه یونسکو، رکورددار بیشترین ترجمه آثار است. بازیهای ویدیویی و اقتباسهای تلویزیونی و سینمایی زیادی نیز بر اساس داستانهای جنایی آگاتا کریستی ساخته شده است. آگاتا کریستی همچنین تعدادی نمایشنامه دارد که پیوسته به روی صحنه میرود. «تلهموش»، مهمترین و موفقترین نمایشنامه آگاتا کریستی است. این نمایشنامه از زمانی که در سال 1952 برای نخستین بار به روی صحنه رفت، پیوسته در حال اجرا است. تنها چیزی که توانست اجرای این نمایش را با وقفه روبهرو کند، ویروس کووید-19 بود. با برقراری قرنطینهها در سال 2020، اجرای نمایشنامه تلهموش که تا آن زمان به عدد 27500 رسیده بود، تا سال 2021 که دوباره به روی صحنه رفت، متوقف شد.
آگاتا کریستی، نخستین نویسندهای است که جایزه استاد اعظم را از مجمع معمایینویسانِ آمریکا، دریافت کرد و همان سال نمایشنامه او به نام «شاهد پرونده»، جایزه ادگار آلن پو را برنده شد. همچنین در سال 1971، به دلیل تاثیر و سهم آگاتا کریستی در ادبیات، عنوان دِیم (معادل زنانه لقب سِر) را از ملکه الیزابت دوم دریافت کرد.
خلق هرکول پوآرو و خانم مارپل
با همه اینها، آگاتا کریستی نیز راه همواری به سوی قله موفقیت نداشته است. اولین داستانهای او بارها رد شد و مدتی نیز با نام مستعار مری وستماکوت داستانهای عاشقانه مینوشت. آگاتا کریستی روی به داستانهای جنایی میآورد و بالاخره، کاراکتری به نام هرکول پوآرو را خلق میکند. بلژیکی مغرور و متکبری که در زمان جنگ جهانی اول به انگلستان پناه آورد و پیش از این، در نیروی پلیس کشورش کار میکرده است. هرکول پوآرو که اکنون به عنوان کارآگاه خصوصی کار میکند، به شدت از خود راضی است. چیزی که در همان اولین ملاقات با او در رمان «ماجرای اسرارآمیز در استایلز»، به چشم مخاطب میآید. با این همه وقتی پوآرو، معما را حل میکند و با خونسردی مسیر حل معما را قدم به قدم با ما شریک میشود، نمیشود با تعریفهایی که از خود میکند، همدل نبود. او خوب بلد است سلولهای خاکستری مغزش را به کار گیرد و این مهارتش را هم مدام در چشم دیگران فرو میکند.
به نظر میرسد آگاتا کریستی تلاشی عامدانه در خلق شخصیتی اعصابخردکن داشته است. شخصیتی که خواننده را میان دوست داشتن و نداشتنش، سردرگم میکند. با این همه، نه پوآرو نیاز دارد که دیگران دوستش داشته باشند و نه دیگران این مساله برایشان مهم است.
شما به همراه دیگر شخصیتهای داستانهای جنایی آگاتا کریستی فارغ از دوست داشتن و نداشتن هرکول پوآرو، به او نیاز دارید تا معماها را بگشاید و پروندههای جنایی را حل کند. هرکول پوآرو در بیش از 30 رمان و 50 داستان کوتاه از آگاتا کریستی، حضور دارد. این همه سروکله زدن با پوآروی خودشیفته، گاهی آگاتا کریستی را خسته میکرد و صراحتا او را موجود منفور، خستهکننده و خودمحوری توصیف کرد که نمیتوان تحملش کرد. اما مردم، پوآرو را دوست داشتند و آگاتا کریستی در جایی گفت که فقط به همین دلیل است که از کشتن پوآرو خودداری میکند. چون وظیفه او است که آنچه مردم دوست دارند، بنویسد. البته با این حال، نتوانست بر میل شدیدش به کشتن پوآرو، غلبه کند و طرح دقیق و هیجانانگیزی ریخت تا مخلوقش را در رمان «پرده» به قتل برساند. پوآرو تنها شخصیت داستانی است که در صفحه اول نیویورک تایمز، برایش آگهی ترحیم منتشر شد!
از دیگر شخصیتهای داستانهای جنایی آگاتا کریستی، پیرزن مجردی است به نام خانم مارپل. سروکله خانم مارپل نخستین بار در داستان کوتاه «13 معما» پیدا میشود. اما «قتل در خانه کشیش»، اولین رمانی است که خانم مارپل در آن حضور دارد. خانم مارپل نیز در ابتدا، فضول و اعصابخردکن به نظر میآید. اما آگاتا کریستی اجازه میدهد رفتهرفته در داستانهای بعدی، شخصیت دوستداشتنیتری پیدا کند. شخصیتهای متعددی الهام بخش خلق خانم مارپل بودهاند. اما احتمالا مهمترین شخص، کارولین شپرد باشد؛ زنی سن و سال دار، از شخصیتهای داستانی آگاتا کریستی در رمان قتل راجر آکروید. کارولین شپرد، شمههایی از کارآگاهی داشت و برای این کار، از دایره روابطش با دیگران استفاده میکرد. زمانی که نمایشنامه نویس مشهور انگلیسی مایکل مورتون، اقتباسی صحنهای از رمان «قتل راجر آکروید» نوشت و در آن شخصیت کارولین شپرد را به دختری جوان تغییر داد، آگاتا کریستی، ناراحت شد و تصمیم گرفت به دوشیزگان پیر صدایی ببخشد. درنتیجه، خانم مارپل پا به جهان ما گذاشت.
دیگر شخصیتها در داستانهای جنایی آگاتا کریستی
آگاتا کریستی، علاوه بر این دو شخصیت مشهور، یعنی خانم مارپل و هرکول پوآرو، دو شخصیت کارآگاهی آماتور؛ توماس برسفورد و همسرش؛ پرودنس توپِنس را نیز خلق کرد که البته چندان مورد توجه و ستایش منتقدین قرار نگرفتند. این دو شخصیت، در جوانی و در ابتدای دهه بیست سالگی زندگی خود، پا به داستانهای جنایی آگاتا کریستی میگذارند. این امر، فرصتی به آنها میدهد تا در کنار خالق خود، بزرگ شوند و رشد کنند.
پارکر پاین هم کارآگاه دیگری است که در چندین داستان کوتاه از آگاتا کریستی ظاهر میشود. یکی از این داستانها، همنام با رمانی است که هرکول پوآرو در آن حل پرونده را به عهده دارد؛ شبح مرگ بر روی نیل. اما این دو داستان جنایی ارتباطی به هم ندارند.
آرتور هستینگز نیز از دیگر شخصیتهای آثار آگاتا کریستی است که در 8 رمان و چندین داستان کوتاه به عنوان دوست و دستیار هرکول پوآرو ظاهر میشود. او را میتوان با جان واتسون، دستیار شرلوک هلمز در سری داستانهای جنایی آرتور کانن دویل مقایسه کرد. آگاتا کریستی نیز در همان سنت پیشکسوت خود، برای خلق داستانهای کارآگاهی عمل کرده است.
سرپرست بتل، شخصیتی است که در 5تا از داستانهای جنایی آگاتا کریستی ظاهر میشود. شخصیت او به خاطر مدیریت خوب اطلاعات در روند پرونده قابل توجه است. سرپرست بتل همچنین بر این تصویر عمومی تکیه دارد که نیروهای پلیس قدرت تصور ندارند درحالیکه خودش به راحتی متوجه میشود، ماجرا از چه قرار است.
اینها، تنها شخصیتهای خلق شده توسط آگاتا کریستی نیستند و در کنار آنها، دو جین شخصیت دیگر هم هستند که قدرت خلاقیت آگاتا کریستی، پایشان را به ادبیات جنایی باز کرده است.
بهترین داستانهای جنایی آگاتا کریستی
بیشک، انتخاب بهترینها از میان داستانهای جنایی آگاتا کریستی، که کمشمار هم نیست، کار دشواری است. اما به هر حال، برخی از داستانهای جنایی آگاتا کریستی، بر برخی دیگر پیشی میگیرند. مواردی مانند پرداخت شخصیتها، طرح جنایت و میزان پیچیدگی آنها، بازی با تعلیق و همچنین میزان محبوبیت میان مردم، به ما کمک میکند تا تعدادی از کتابهای او را انتخاب کنیم و درباره آنها بنویسم.
1. قتل راجر آکروید
رمان «قتل راجر آکروید» سومین کتاب از سری داستانهای جنایی هرکول پوآرو است که آگاتا کریستی در سال 1926 به چاپ رساند. البته این داستان پیشتر با نام «چه کسی راجر آکروید را کشت؟» از جولای تا سپتامبر 1925 به طور سریالی در روزنامه لندن ایونینگ نیوز، منتشر میشد.
قتل راجر آکروید، یکی از بهترین و بحث برانگیزترین داستانهای جنایی آگاتا کریستی است. رمانی که انجمن جنایینویسان بریتانیا در سال 2013، آن را به عنوان بهترین رمان جنایی تاریخ انتخاب کرد. آگاتا کریستی در این رمان، از سنتهای معهود جنایینویسی تخطی میکند و از همین راه، تکنیکهای داستان نویسی در ژانر جنایی را بسط میدهد.
رمان قتل راجر آکروید، از زبان پزشکی به نام جیمز شپرد در همسایگی هرکول پوآرو، روایت میشود که در دهکده کینگز ابوت، زندگی میکند. داستان با مرگ یکی از بیماران دکتر شپرد آغاز میشود. مرگی که گرچه دکتر شپرد نیز دوست دارد صرفا یک بیاحتیاطی در میزان مصرف دارو باشد، اما به نظرش خودکشی میآید. هرکول پوآرو، کارآگاه بازنشستهای که برای پرورش کدو به دهکده کینگز ابوت آمده، در پی قتل دومی که رخ میدهد یعنی قتل آقای آکروید، به داستان وارد میشود. دکتر شپرد در این رمان در نقش دستیار پوآرو عمل میکند و بار روایت را به دوش میکشد؛ نکتهای کلیدی، در پیش برد رمان قتل راجر آکروید.
آگاتا کریستی، طرحی دقیق و هوشمندانه از سیر رخدادها را ترتیب میدهد، تا داستانی بی نظیر، هیجانانگیز و پرتعلیق بسازد. داستانی که از همان ابتدا شما را درگیر انتخاب مظنونهایتان میکند. گروهی از افراد که به آنها اعتماد دارید و گروهی که به نظرتان ریگی در کفش دارند. اما به راستی به چه کسی میتوان اعتماد کرد؟!!
2. شبح مرگ بر فراز نیل
رمان «شبح مرگ بر روی نیل»، 15امین کتاب از سری داستانهای جنایی هرکول پوآرو است و در سال 1937 به چاپ رسید. معمای قتل در این رمان، یکی از پیچیدهترین معماها در داستانهای جنایی آگاتا کریستی است. هیچ کس از مظان اتهام خارج نیست و همزمان، هیچ کس هم مظنون کاملی نیست. پایان رمان شبح مرگ بر روی نیل، از پایانهای غافلگیرکننده به حساب میآید. پایانی که بر پیچیدگی و قدرتمندی میل انسان ایستاده است.
این رمان همچنین سرآغاز تغییری در داستانهای آگاتا کریستی است. از این رمان، کمکم پای جاسوسها و آشوبگران، به داستانهای جنایی آگاتا کریستی باز میشود. چیزی که به نظر منتقدین به علت آغاز لغزیدن جهان به سمت جنگ بود.
همانطور که از نام رمان شبح مرگ بر روی نیل برمیآید، آگاتا کریستی برای شکل دادن طرح جنایی خود، شخصیتهای داستان را به مصر میفرستد. همه عناصر، برای رخ دادن یک جنایت کلاسیک در کشتی کارنیک که بر روی رود نیل حرکت میکند، فراهم است. اتمسفر داستان از همان ابتدا، تشنه این جنایت است و شما آن را انتظار میکشید؛ بیآنکه حتی بدانید قربانی کیست. هنگامی که بالاخره قتل رخ میدهد و هرکول پوآرو برای حل کردن پرونده، وارد میشود با دو جین مسافری روبهرو هستیم که رازهای کوچک و بزرگ خود را دارند. پوآرو باید همه این رازها را کنار بزند و راز قتل را کشف کند.
3. قتل در قطار سریعالسیر شرق
یکی دیگر از بهترین داستانهای جنایی آگاتا کریستی، رمان بسیار محبوب و شناختهشده «قتل در قطار سریعالسیر شرق» است که در سال 1934 و به عنوان هشتمین کتاب از سری داستانهای جنایی هرکول پوآرو به چاپ رسید.
آگاتا کریستی هنگام نوشتن این رمان در استانبول اقامت داشت. اما از مواردی که الهامبخش این داستان جنایی هستند، میتوان به سفری اشاره کرد که آگاتا کریستی در سال 1931 به نینوا داشت. او به همراه همسرش، برای کاوش در یکی از سایتهای باستانشناسی به نینوا رفته بود. آگاتا کریستی سوار بر قطار سریعالسیر شرق از نینوا باز میگشت که به علت بارندگی شدید و خراب شدن بخشی از مسیر راه آهن، قطار توقفی 24 ساعته داشت. مورد مهم دیگر، پرونده جنایی دزدیدن و قتل فرزند یکی از چهرههای سرشناس بریتانیا بود که در سال 1932 رخ داد و آگاتا کریستی از برخی عناصر آن پرونده، در نوشتن این داستان استفاده کرد.
این بار آگاتا کریستی محیط قطار را برای صحنه جنایت، انتخاب کرده است؛ قطار سریعالسیر شرق، که در مسیر خود در جایی میان وینکوتسی و برُد، مجبور به توقف میشود. زیرا بارش سنگین برف، قسمتی از ریل راهآهن را مسدود کرده است. در میان قطاری با دهها مسافر از ملیتهای مختلف، قتلی وحشتناک و خونین رخ میدهد. تاجری آمریکایی که پیشتر، تهدید به مرگش را به پوآرو خبر داده بود، با 12 ضربه چاقو به قتل رسیده است. درحالیکه مسافران در کنار قاتل گیر افتادهاند، هرکول پوآرو وارد میشود تا با دنبال کردن سرنخها، راز این جنایت را پیدا کند؛ جنایتی غیرممکن که آگاتا کریستی با قلم خلاق و دقیق خود، آن را ممکن میکند.
4. قطار ساعت 4.50 از پدینگتون
آگاتا کریستی در رمان «قطار ساعت 4.50 از پدینگتون» دوباره به سراغ قطار میرود تا طرح جنایی خود را آغاز کند. اما این بار، قتل نه در قطاری که ما سوار بر آن، به ماجرا نگاه میکنیم، بلکه در قطاری دیگر رخ میدهد. قطاری که ما در آن حضور نداریم و تنها در کسری از زمان، پردهای کنار میرود و به ما اجازه میدهد در حیاتیترین لحظه ممکن، به داخل واگنی از قطار کناریمان سرک بکشیم. قطاری که موازی با ما حرکت میکند. مردی زنی را به قتل میرساند و ما همراه با خانم مک گیلکادی که نیمخیز و رو به پنجره خشکش زده است، آن را میبینیم.
خانم مک گیلکادی، هرچه از دستش برمیآید برای وادار کردن پلیسها به پیگیری این قتل، انجام میدهد. اما پلیس نه جسدی پیدا میکند، نه گزارشی و نه حتی کوچکترین ردی از این قتل. پس چه کسی باور میکند این گزارش، داستانسرایی پیرزنی تنها نباشد؟ خب... یک نفر هست که باور میکند. خانم مارپل که دوست خانم مک گیلکادی است. خانم مارپل، زمانی که حتی کسی باور ندارد جنایتی رخ داده، به دنبال حل پرونده میرود. اما او پیر است. خیلی خیلی پیر... پس نیاز به یک همراه دارد. این جا است که لوسی آیلسبارو به عنوان دستیار، وارد میشود تا به خانم مارپل در کشف این ماجرا کمک کند. اما آنها نه تنها باید راز جنایت را کشف کنند بلکه باید تحقق خود جنایت را هم ثابت کنند.
رمان «قطار ساعت 4.50 از پدینگتون» که در سال 1957 به چاپ رسید، هفتمین کتاب از سری داستانهای جنایی آگاتا کریستی با حضور خانم مارپل است. البته این داستان پیشتر هم به صورت سریالی، در روزنامهای به چاپ رسیده بود. همچنین آگاتا کریستی، علاوه بر رمانهای مربوط به خانم مارپل، از این شخصیت در چندین داستان کوتاه هم استفاده کرده است.
5. قتل در خانه کشیش
همانطور که پیشتر گفتیم، رمان «قتل در خانه کشیش» نخستین رمان از داستانهای جنایی آگاتا کریستی است که در آن خانم مارپل ظاهر میشود. این رمان در سال 1930 به چاپ رسید. تحلیلهایی که منتقدین بر این رمان نوشتهاند نشان میدهد که جذابیت این داستان، با گذشت زمان بیشتر شده است. رابرت برنارد، دیگر جنایینویس انگلیسی در این باره گفته است انگار مردم سال 1990 این رمان را بیشتر از مردم سال 1930 دوست دارند. او دلیل این را مربوط به مدرن شدن ذائقه مردم میداند. انگار آن طرح اولیهای که آگاتا کریستی از خانم مارپل داشت، همه آن چیزهای ناخوشایند درباره او، برای ذائقه مدرن، از نسخه دلپذیرتر خانم مارپل که بعدا در داستانهای جنایی آگاتا کریستی ارائه شد، جذابتر است.
داستان «قتل در خانه کشیش»، در روستای محل سکونت خانم مارپل؛ سنت مری مید میگذرد. دهکدهای آرام که با قتل ناگهانی یکی از ساکنان آن، شوکه میشود. کلنل پروترو که شخصیتی منفور در دهکده است، با شلیک گلوله، در خانه کشیش به قتل رسیده و این یعنی هرکسی میتواند قاتل باشد. پلیس وارد داستان میشود اما سیر رخدادهای بعدی تنها سبب پیچیدهتر شدن ماجرا میگردد.
اما خب، یکی از ساکنین این دهکده خانم مارپل است. پیرزنی تیزبین و باهوش که با در نظر داشتن 7 مظنون احتمالی، تصمیم میگیرد این پرونده جنایی را حل کند.
6. قتلهای الفبایی
قتلهای الفبایی، یازدهمین کتاب از سری داستانهای هرکول پوآرو و یکی از تحسینشدهترین داستانهای جنایی آگاتا کریستی است. این کتاب در سال 1936 در بریتانیا به چاپ رسید و به سرعت میان مردم و منتقدین محبوب شد. برخی از منتقدین حتی رمان «قتلهای الفبایی» را بر رمان بسیار معروف «قتل راجر آکروید» ترجیح دادهاند. روند داستان، طرح بسیار مرموز قتلها و جنایتی که آگاتا کریستی برای ما در این رمان روایت کرده، باعث شد که ضمیمه ادبی تایمز در تاریخ 11 ژانویه آن سال با تحسین بنویسد: «اگر روزی خانم کریستی جهان داستان را به خاطر ارتکاب جرم ترک کند، او بسیار خطرناک خواهد و هیچکس نمیتواند او را دستگیر کند؛ هیچکس جز پوآرو.»
رمان قتلهای الفبایی، حول قاتلی زنجیرهای است که پوآرو را به مبارزه دعوت کرده است. داستان هم از همین جا آغاز میشود. هرکول پوآرو نامهای ناشناس از کسی موسوم به ای. بی. سی. دریافت میکند که به او میگوید منتظر اتفاقی در 21ام ماه بعد باشد. پلیس بریتانیا نامه ر جدی نمیگیرد تا اینکه اولین قتل و متعاقب آن 3 قتل دیگر رخ میدهد. هرکول پوآروی متکبر باید سلولهای خاکستری خود را به کار اندازد تا قاتل را دستگیر کند.
این رمان با نام اصلی the A. B. C. murders، منتشر شد اما در ایران به عنوان قتلهای الفبایی ترجمه و چاپ شد. این نام اشارهای است به اسامی مقتولین که حرف اول نام و نام خانوادگیشان مانند هم است و به ترتیب حروف الفبا به قتل میرسند.
7. و آنگاه دیگر هیچکس نبود / ده بچه زنگی
«و آنگاه دیگر هیچ کس نبود»، از پرفروشترین داستانهای جنایی آگاتا کریستی است. این رمان، نخستین بار سال 1939 و با نام 10 کاکاسیاه کوچک (Ten Little Niggers) در بریتانیا به چاپ رسید که تا سال 1985 هم ادامه داشت. نام کتاب، برگرفته از نام ترانهای قدیمی و عامیانه است که در رمان آمده و طرح جنایی داستان نیز بر اساس آن، پیش میرود. اما در آمریکا سال 1940، به علت توهینآمیز قلمداد شدن عنوان اصلی، کتاب با استفاده از خط آخر شعر، با نام و آنگاه، دیگر هیچکس نبود (And Then There Were None)، به چاپ رسید. واژه کاکاسیاه نیز در متن شعر به سرباز، تغییر کرد. با این حال نسخه جیبی این کتاب بین سالهای 1964 تا 1986 در آمریکا، با نام ده سرخپوست کوچک (Ten Little Indians)، منتشر میشد.
در ایران این کتاب با هر دو عنوان «و آنگاه دیگر هیچکس نبود» و «ده بچه زنگی»، ترجمه و چاپ شده است.
این داستان جنایی، یکی از پیچیدهترین و مرموزترین داستانهای جنایی آگاتا کریستی است. کتابی که خودش درباره آن گفته، نوشتن آن برایش بسیار دشوار بوده است و همین او را جذب این ایده کرد. باید ده نفر بدون اینکه قتلها مضحک جلوه کند یا قاتل آشکار شود، به قتل میرسیدند. آگاتا کریستی زمان زیادی صرف برنامهریزی برای این قتلها کرد. او داستان را بدون حضور هیچ کارآگاهی پیش میبرد و همین نحوه گرهگشایی از معماها را سختتر، اما خلاقانه تر میکند.
داستان در جزیرهای دورافتاده روایت میشود. ده نفر متشکل از 7 مرد و 3 زن توسط کسی، برای گذراندن تعطیلات به این جزیره دعوت میشوند. ده نفری که هیچ وجه اشتراکی ندارند؛ جز راز نفرتباری در گذشتهشان. رازی که هیچکدام، نمیخواهند برملا شود. مهمانان پا به جزیره میگذراند درحالیکه خبری از میزبانشان نیست و سایه شوم مرگ، بر سرشان سنگینی میکند.
ده سرباز کوچک رفتند شام بخورند،
یکی خود را خفه کرد و سپس نه تا بودند.
نه سرباز کوچک تا دیروقت نشستند،
یکی به خواب رفت و سپس هشت تا بودند.
هشت سرباز کوچک به دِوُن رفتند،
یکی گفت همینجا میمانم و سپس هفت تا بودند.
هفت سرباز کوچک هیزم میشکستند،
یکی خود را تکهتکه کرد و سپس شش تا بودند.
شش سرباز کوچک، با کندو بازی میکردند،
یکی را زنبور نیش زد و سپس پنج تا بودند.
پنج سرباز کوچک به دادگاه رفتند،
یکی قاضی شد و سپس چهار تا بودند.
چهار سرباز کوچک به دریا رفتند،
یکی را ماهی قرمز بلعید و سپس سه تا بودند.
سه سرباز کوچک به باغ وحش رفتند،
یکی را خرس بزرگی بغل کرد و سپس دو تا بودند.
دو سرباز کوچک در آفتاب نشتند،
یکی سوخاری شد و سپس یکی بود.
یک سرباز کوچک تنها ماند،
او رفت و خود را دار زد و سپس هیچکس نبود...
آگاتا کریستی رمان «و آنگاه دیگر هیچکس نماند» را بهترین رمان خود میداند. او چیزی ساخته بود که خیلی از آن رضایت داشت.
8. خانه وارونه
«خانه کج» رمان تکاندهندهای از آگاتا کریستی است که سال 1949 ابتدا در آمریکا و پس از چند ماه در بریتانیا به چاپ رسید. خانه کج، صحنه جنایتی خانوادگی است؛ همانطور که از نام کتاب برمیآید. البته آگاتا کریستی نام این رمان را با الهام از یک شعر قدیمی کودکانه به نام مرد کج، انتخاب کرده است.
رمان خانه کج، که با نام خانه وارونه نیز در ایران منتشر شده، یکی دیگر از داستانهای جنایی آگاتا کریستی است که در آن، کارآگاههای معروفش؛ هرکول پوآرو یا خانم مارپل حضور ندارند. بلکه کارآگاه و بازرس ارشد؛ تاورنر، به همراه چارلز هیوارد در پی حل این پرونده جنایی هستند. چارلز هیوارد که برای ازدواج با نامزدش؛ سوفیا از قاهره به انگلستان برگشته، متوجه میشود پدربزرگ سوفیا به قتل رسیده است. سوفیا ازدواجشان را موکول میکند به پس از پیدا شدن قاتل.
اما در این خانه کج و این خانواده عجیب، هر کسی میتواند این پدربزرگ 87 ساله ناخوشایند را کشته باشد. همچنین این قتل، تنها شروع داستان است و قتلهای دیگری نیز انتظارمان را میکشند.
9. اعلام یک قتل
«اعلام یک قتل» یکی دیگر از داستانهای جنایی آگاتا کریستی است که خانم مارپل برای حل معمای آن، در رمان پیدا میشود. این رمان در سال 1950 در بریتانیا و آمریکا به چاپ رسید و با استقبال خوبی مواجه شد. یکی از منتقدین درباره رمان «اعلام یک قتل» نوشت: ملکه کشف برای پنجاهمین بار، خوانندگانش را به چالش میکشد.
طرح داستان بسیار مبتکرانه است و دیالوگها شوخ و پخته. در روزنامه محلی روستایی کوچک، وقوع قتلی آگهی میشود؛ سر ساعت 6.30 در 29 اکتبر، در لیتل پدوکس؛ خانه خانم لتیشیا بلک لاک، کسی کشته خواهد شد. این آگهی، ساکنان روستای کوچک چیپینگ کلگهورن را در زمان مقرر، مهمان خانه لتیشیا بلک لاک میکند. قربانیان جمع میشوند تا شاهد خاموش قتلی باشند که میانشان رخ خواهد داد؛ اما برق میرود و آنها تنها صدای گلوله را میشنوند. یکی از آنها بدون اینکه کسی قاتل را ببیند، کشته شده و حالا مظنون چه کسی میتواند باشد؟ یکی از خودشان...
از نکات جالب درباره رمان «اعلام یک قتل» این است که داستان آن، درست پس از جنگ جهانی دوم روایت میشود. درنتیجه، حالوهوای داستان، متناسب با رویه زندگی مردم در آن زمان است و شخصیتها هنوز با جیرهبندی غذا و قوانین حمایت کننده از آن، سر و کار دارند. امری که کار پلیس را هم پیچیده میکند. اما خب... خانم مارپل برای درمان به همان حوالی آمده است. پس پلیس تصمیم میگیرد از مشاوره او در حل این پرونده، کمک بگیرد.
10. پنج خوک کوچک
بیستویکمین کتاب از سری داستانهای هرکول پوآرو، رمان جذاب و هوشمندانه «پنج خوک کوچک» است. آگاتا کریستی مانند برخی دیگر از داستانهای جنایی خود، از قافیه یک شعر کودکانه برای نامگذاری کتابش استفاده کرده است. این رمان، ابتدا سال 1942 در آمریکا با نام «قتل در گذشته» منتشر شد. و سپس سال 1943 با نام اصلی «پنج خوک کوچک»، در بریتانیا به چاپ رسید.
همه منتقدین، این رمان آگاتا کریستی را بسیار پسندیدند و سرنخهای داستان را قانعکننده و هوشمندانه توصیف کردند. قتلی که البته نه در زمان روایت رمان، بلکه 16 سال پیش رخ داده است. زنی جوان به نام کارلا لمارچانت، به سراغ هرکول پوآرو میآید تا مطمئن شود که قتل پدرش در گذشته، درست پیگیری شده است. قاتلی که 16 سال پیش برای این قتل محکوم شد، مرحوم کارولین کریل؛ مادر کارلا است و اکنون کارلا نامهای به دستش رسیده است مبنی بر بیگناهی مادرش.
هرکول پوآرو پرونده را میپذیرد و در مسیر تحقیقاتش 5 نفر دیگر را پیدا میکند که در زمان قتل در محل وقوع قتل بودهاند؛ پنج خوک کوچک...
به قلم "قاصدک حسینی"
کتابهای معرفی شده در این مطلب را میتوانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران