تمرین چندبار زندگیکردن | مروری کوتاه بر 7 داستان برتر خارجی
دوست خیلی روشنفکر پروست نامهای برای او مینویسد و میگوید:
«قرار است تعطیلات برویم در سواحل آفتابی انگلستان که خوش بگذرانیم؛ اما این زنِ بیفکر من دوستان جوان سبکسرش را که فقط اهل خوشگذرانیاند و خیلی هوشمند نیستند را هم دعوت کرده است.
با اینکه میداند آنها نمیتوانند بحث فلسفی کنند و معاشرت با آنها برای من خوشایند نیست!
تو بیا تا بتوانم با تو به لب ساحل بروم و تا خود صبح بحث عمیق و گفتوگویی فلسفی بکنیم و آخ که چقدر خوش بگذرد»
برای پروست درک اینکه کسی از گذراندن تعطیلاتی در کنار دریا بههمراه گروهی جوان ناراضی باشد؛ چون تنها گناهشان نخواندن دکارت است، سخت بود.
برای همین هم جواب داد:
«من کارهای روشنفکرانهام را در ذهنم انجام میدهم و زمانی که با دیگران وقت میگذرانم برایم فرقی ندارد که هوشمند باشند یا نه!
همان اندازه که مهربان و صمیمی باشند برایم کافیست!»
این مقدمه طنزآلود و درعینحال عمیق را نوشتم برای یک جملۀ پروست: «من کارهای روشنفکرانهام را در ذهنم انجام میدهم!»
شاید خیلیها خواندن داستان را در حد یک سرگرمی بدانند؛ یک سرگرمی بیهوده که شاید بهتر باشد بهجای خواندن کتاب وقتشان را در سینما و با دیدن یک فیلم صرف کنند.
در صورتی که داستان خیلی وقتها برای فهم فلسفی و تفکرکردن بیشتر به دردمان میخورد. داستان به ما کمک میکند بدون اینکه تصویری ببینیم همهچیز را در ذهن خودمان متصور شویم و خودمان را جای تکتک شخصیتهای داستان بگذاریم، قضاوتشان کنیم احساساتشان را درک کنیم و در کشمکشهایشان درگیر شویم.
داستان با تمرین «بهجای دیگری زندگیکردن» به ما یاد میدهد همدلیکردن را یاد بگیریم و فرصت یک بار زندگیکردن را به بارها زندگی در ماجراهای گوناگون تغییر دهیم.
داستان به ما عمیقشدن در انتزاعیات را یاد میدهد و میتواند ما را به مرحلهای از رشد ذهنی برساند که مثل جناب پروست لازم نباشد، حتما در بیرون به دنبال کارهای روشنفکرانه باشیم. داستان بهتر از هر ژانر دیگری تخیلکردن را به ما میآموزد و ما بدون انجام صواب یا گناهی نقشهای مثبت و منفی زیادی را زندگی خواهیم کرد.
از کجا معلوم، شاید آقای پروست هم با خواندن داستانها یاد گرفته باشد کنار ساحل با دوستان سبکسرش وقت بگذراند و هر وقت لازم شد به چیزی پناه ببرد فقط یکی از کتابهایش را از قفسه کتاب بردارد.
حالا لازم است به چند کتاب از کتابهای پرفروش و خواندنی اشاره کنیم که خواندنشان نهتنها خالی از لطف نیست بلکه هرکدام ما را به دنیای خاص خودش میکشاند که حس ناب تجربهکردن آن حتما در ذهنمان تا مدتها نقش خواهد بست.
1- شازده کوچولو:
شازده کوچولو یک اثر کلاسیک مدرن است که اگر اهل داستان باشید؛ نخواندنش کمی عجیب به حساب میآید، داستان درباره سفرهای شازدهکوچولو به هفت اختر متفاوت با شخصیتهای بسیار جالبی است که شما را با گفتوگوهایی تکاندهنده شریک میکند.
برخلاف آنچه ابتدا به نظر میرسد ما با داستانی کودکانه مواجه نیستیم؛ از قضا برعکس، دنیای خستهکننده بزرگسالی به زیبایی نقد میشود و نقطه قوت داستان همین است که جهان را از دریچه نگاه شازدهکوچولو که هنوز قاطی دنیای آدم بزرگها نشده است، میبینیم.
در خلال خواندن داستان پی میبریم، شاید اگر ما هم مثل شازدهکوچولو کمی عمیقتر نگاه کنیم زندگی زیباتری خواهیم داشت و انسانهای اطرافمان را جور دیگری دوست داشتنی خواهیم دید.
آنتوان دوسنت اگزوپری درواقع از مرزها فراتر رفته و توانسته اثری خلق کند که برای تمامی نسلها و هرکس در هر جای جهان مناسب باشد و خواندش او را به فکرهای فلسفی و جدی درباره زندگی، عشق، دوستی و مراقبت ترغیب کند.
بیشتر بخوانید: آشنایی با بهترین رمانها و داستانهای جنایی
2- دنیای سوفی:
اگر برای شروع خواندن کتابهای فلسفی حوصله کتابهای قطور و دانشگاهی را ندارید؛ اما بدتان هم نمیآید در جهان فلسفه کمی قدم بزنید؛ خوشحال باشید؛ چون یوستین گردر استاد فلسفه برگن برای کسانی که دوست دارند فلسفه بخوانند؛ ولی از متنهای سخت و پیچیده فلسفی هراس دارند، دنیایی فلسفی را ترسیم میکند تا این کار را برایتان راحتتر کند.
دنیای سوفی بدون اینکه از اعتبار یا اهمیت فلسفه بکاهد با زبانی ساده تاریخی از فلسفه و فیلسوفان دورههای مختلف بیان میکند؛ شاید اینکه نقش اول داستان دخترکی به اسم سوفی است به همین خاطر است که خواننده پرسشهای ساده سوفی را بشنود و برایشان پاسخهای جدی و جالبی دریافت کند و همین دنیای فلسفه را برایش شیرینتر جلوه دهد.
او سالیان سال فلسفه را بهصورت اجمال و قابل فهم برای مخاطب ارائه میدهد و به مقصود چندسالهاش میرسد؛ یوستین گردر سالها دغدغه این را داشته است که بتواند خیلی خلاصه فلسفه را برای دانشجویانش ارائه بدهد و اکنون این خلاصه خوب و کامل نه فقط برای دانشجویان کلاسش که برای همه مردم دنیا کارساز است.
3- وقتی نیچه گریست:
اگر با اروین د. یالوم آشنایی ندارید؛ بهتر است با کتاب وقتی نیچه گریست دست آشنایی را به جناب نویسنده بدهید.
یالوم روانشناس و نویسندهای قهار است که در این کتاب به سراغ دورهای از زندگی نیچه میرودد. نیچه به شدت بیمار است و روزهای بدی را سپری میکند. دکتر برویر تصمیم میگیرد نیچه را درمان کند و همین سبب میشود در این کتاب با گفتوگوهای بینظیری روبهرو شوید. یالوم با توجه به اینکه در رشته خود تخصص زیادی دارد؛ ولی سعی میکند با سادهگفتن مسائل و مطرحکردن آنها در قالب داستان فضایی جذاب و خواندنی ایجاد کند.
حال نیچه آنقدر بد است که چیزی جز خودکشی نمیتواند التیامبخش لحظات سختی باشد که سپری میکند. دکتر برویر در جلسات درمانی نیچه سعی میکند تا حد زیادی به فضای فکری نیچه نزدیک شود و حالا حدس بزنید چه موقع داستان جذاب میشود! جای آقای برویر و نیچه عوض خواهد شد و نیچه است که دکتر برویر را به چالشهای فلسفی میکشاند! آیا واقعا هیجانانگیز نیست؟ وادارکردن نیچه به اعترافهای تلخ و جانکاهش در رابطه با عشق و گریستن او در عجز و ناتوانیاش نسبت به عشق هرچند در داستان تخیلی است؛ ولی یالوم با ایجاد شخصیت تخیلی دکتر برویر بهخوبی توانسته است فلسفه و روانشناسی را به هم نزدیک کند و برای زندگی بهتر نسخهای کامل بپیچد.
4- کتابخانه نیمهشب:
نورا بعداز سپریکردن شرایطی سخت درحالی که دیگر توانی برای بیرونآمدن از مشکلاتش را ندارد؛ وارد یک کتابخانه جادویی میشود و بهصورت شگفتآوری فضا برای تغییر و گرفتن تصمیمهای تازه آماده میشود.
شاید مت هیگ بهتر از هرکسی توانسته است به این نکته اشاره کند که حسرت چقدر میتواند چرخ روندۀ زندگی را پنچر کند و حالا اگر قرار باشد در فاصله بین زندگی تا مرگ هزاران انتخاب داشته باشیم؛ اگر قرار باشد تصمیمهای ریز و درشتمان مسیر را برایمان بسازند ما دقیقا چه کار خواهیم کرد! نورا مشاهده میکند که دست به هر انتخابی چه نتیجهای دارد و با هر انتخاب مسیرش چه میزان متفاوت خواهد بود. نورا به ما گوشزد خواهد کرد که واقعا بهترین راه برای ما چیست؟
با کتابخانه نیمه شب به دنیای خیالی نورا سفر کنید!
بیشتر بخوانید: چرا باید داستان بخوانیم؟
5- پیش از آنکه قهوهات سرد شود:
با این کتاب به یکی از عجیبترین کافههای دنیا قدم بگذارید. قهوه سفارش دهید و با خوردن قهوه سفر در زمان را تجربه کنید. با خوردن یک قهوه در این کافه میشود به دیدار هرکسی که دوست دارید بروید؛ ولی یادتان باشد با یک شرط خاص! شما نمیتوانید چیزی در گذشته را تغییر دهید. شما فقط میتوانید به دیدار کسی که دوست دارید بروید و او را ملاقات کنید؛ ولی هیچ عملی از شما اثری در دیدارتان نخواهد داشت و تغییری ایجاد نخواهد کرد. راستی طول سفر هم کوتاه است و شما تا سردشدن قهوهتان فرصت دارید.
توشیکازو کاواگوچی این سوال مهم را برای ما ایجاد میکند که ما اگر فقط یک بار فرصت داشته باشیم که به گذشته سفر کنیم چه کسی را ملاقات میکنیم؟ این کتاب فانتزی چهار داستان با احساسات و ژانر متفاوت به شما ارائه میدهد و شما را در یک دنیای خیالی غرق میکند. یک دنیای خیالی که باعث میشود سوالهای مهمی را در دنیای واقعی برای خودتان پاسخ دهید.
6- جز از کل:
استیو تولتز با مهارت تمام فلسفه و طنز را در هم میآمیزد و داستانی بهشدت گیرا و پرکشش خلق میکند.
جز از کل درباره رابطه پدر و پسری است که پسر واقعا نمیداند باید پدرش را دوست داشته باشد یا از او متنفر باشد! پدری با عقاید عجیب و غریب فلسفی و سیاه به زندگی که کم دردسرساز هم نبوده است. کتابی که در ارائه مینیمالی خود از مفاهیم و با خردهروایتهای جذاب یک دومینو در سرتان شکل میدهد که ناگریز خواهید شد داستان را تا انتها دنبال کنید و جملاتی پرمغز و خواندنی را نظارهگر باشید که در سرتاسر کتاب رژه میروند.
کتاب جز از کل برنده جایزه مایلز فرانکلین هم شده و یکی از پرفروشترین رمانهای نیویورک تایمز است.
7- ناطور دشت:
ناطور دشت یکی از مطرحترین رمانهای جهان به شمار میرود؛ رمانی که همیشه در بالاترین سطح محبوبیت در مجلۀ نیویورک تایمز از آن یاد شده است.
کتاب ناطور دشت نوشته جروم دیوید سلینجر درباره یک نوجوان هجدهساله به نام هولدن کالفید است که حول محور اخراج او از مدرسه میچرخد.
کتاب نقدهای زیادی به فضای اجتماعی و زیستی آمریکا در دهه پنجاه دارد و در مسیر فرار هولدن با او به جاهای مختلفی سفر خواهیم کرد و از نگاه ریزبین و انتقادی او به مسائل مدام غافلگیر میشویم و شاید بهمرور به او و تمام هنجارشکنیهایی که دارد حق خواهیم داد. شاید لازم است هرکس که با مفهوم بلوغ دستوپنجه نرم میکند یا روزی این دوران را گذرانده سری به کتاب ناطور دشت بزند و با هولدن کالفید جذاب ماجرا آشنا شود.
به قلم "فرزانه غلامشاهی"
کتابهای معرفی شده در این مطلب را میتوانید با کد تخفیف ارسال رایگان: blog1 از پاتوق کتاب خریداری کنید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران