بهترین کتاب های دنیا برای نوجوانان
نوجوانی سنی بین کودکی و بزرگسالی است. نوجوان برای اینکه خودش را از گذشته رشدیاش برهاند از خواندن کتابهای کودک امتناع میکند تا هویتی بزرگتر از کودکی برای خود دستوپا کند. بعضی حتی به کتابهای بزرگسال رو میآورند تا گذشتن از کودکی را اینگونه تجربه کنند. نوجوانی سن تغییر است. سنی که نوجوان هیجانات جدیدی را تجربه میکند و دنبال هویتیابی جدید است. در این میان نوجوان باید بداند نویسندگانی هستند که حال و احوال نوجوانی را درک میکنند و برای ردهْ سنی آنها کتابهایی را نوشتهاند.
رمان نوجوان پر از هیجان و کشف است. شخصیتهای اصلی آن نوجوان هستند و همین باعث میشود نوجوان بتواند خودش را جای شخصیت بگذارد و با شخصیت رمان همراه شود و از کسب تجربههای جدید لذت ببرد.
کتابهایی که در این سن و سال خوانده میشوند به شکل خاصی در ذهن مخاطب میمانند. خواندن کتابهای خوب در این ردهٔ سنی میتواند نوجوان را با کتاب خواندن انس بیشتری ببخشد.
رمانهای نوجوان زیادی در سراسر دنیا چاپ شدهاند و منتظر خواندن توسط نوجوانان هستند. در این یادداشت بعضی از بهترین کتابهای نوجوان خارجی و ایرانی معرفی میشود.
بهترین کتابهای نوجوان خارجی و ایرانی
«بابا لنگ دراز» به قلم «جین وبستر» از انتشارات «افق»
بابا لنگ دراز عنوان نام آشنایی بین همهٔ ماست. اکثر ما نوجوانان دیروز حداقل قسمتی از کارتون «بابا لنگ دراز» را دیدهایم و با شخصیت «جروشا ابوت» همان «جودی» آشنا هستیم. این کارتون براساس کتابی به همین نام ساخته شده است. «بابا لنگ دراز» اثر مشهور نویسندهٔ آمریکایی «جین وبستر» است. نویسنده کتاب را به سبک نامهنگاری نوشته است. جودی دختر یتیمی است که در پرورشگاه بزرگ شده است. یکی از خیرین که خواسته هویتش برای جودی ناشناخته بماند هزینهٔ دانشگاه رفتن او را تقبل میکند و او این فرصت را پیدا میکند که در کنار باقی ثروتمندان و مردم عادیتر جامعه درس بخواند.
کل کتاب نامههای جودی به بابا لنگ دراز است. او در این نامهها حال و هوای خودش و دانشگاه را برای بابا لنگ دراز توضیح میدهد.
بخشی از کتاب بابا لنگ دراز:
بابا لنگ دراز عزیز
من عاشق دانشکدهام و عاشق شما که مرا به دانشکده فرستادهاید. خیلی خیلی خوشحالم. همیشه آنقدر هیجانزدهام که خیلی کم خوابم میبرد. نمیدانید اینجا چقدر با پرورشگاه جان گریر فرق دارد. در خواب هم نمیدیدم که توی دنیا همچین جایی وجود دارد.
«شگفتی» به قلم «آر. جی. پالاسیو» از انتشارات «افق»
شگفتی داستان زندگی «تام آگوست» است. تام دوست دارد معمولی زندگی کند اما چهرهٔ غیرمعمولی او این کار را برای او سخت کرده است. او با چهرهای متفاوتتر از بقیه به دنیا آمده و بارها برای معمولیتر شدن چهرهاش زیر تیغ جراحی رفته است اما باز هم چهرهای خاص و غیر معمولی دارد. تام به همین علت در خانه درس خوانده اما ماجرای کتاب از جایی شروع میشود که او میخواهد به مدرسه برود و باید عکسالعمل همکلاسیها و هممدرسهایها را تاب بیاورد.
شگفتی چند راوی دارد و هر کدام از راویها دید و نگاه خود را در رابطه با تام به خواننده بازگو میکند.
نویسنده خیلی خوب توانسته با زبانی روان نگرانیهای تام و خانواده را در برابر نگاههای جامعه نشان دهد.
تام در مدرسه دچار چالشهایی میشود. او چه شکلی از پس این چالشها برمیآید؟ آیا او میتواند بچههای مدرسه را با خود همراه کند و کاری کند که دوستش داشته باشند؟
بخشی از کتاب شگفتی:
میدانم یک پسر دهسالهٔ معمولی نیستم. خب، البته کارهایم عادی و معمولیاند. بستنی میخورم. دوچرخهسواری میکنم. توپبازی میکنم و یک ایکسباکس دارم. ظاهرا اینجور کارها باید از من یک بچهٔ معمولی بسازند؛ به خصوص که از نظر شخصتی هم شبیه بچههای عادی هستم. با وجود این میدانم که هیچ بچهٔ عادیای باعث نمیشود که سایر بچههای عادی توی زمین بازی به محض دیدنش جیغ بکشند و فرار کنند.
«سفرهای گالیور» به قلم «جان سویفت» از انتشارات «افق»
سفرهای گالیور هم از آن کتابهای نام آشناست. این کتاب که شرح سفرهای پزشک جوانی به سرزمینهای عجیب و غریب است رمان بزرگسال است اما انتشارات «افق» یکی از چهار سفر او را در کتابی برای نوجوانان ترجمه کرده است.
گالیور در این سفر به سرزمین لیلیپوتها میرسد. لیلیپوتها آدمهای خیلی کوچک هستند. جثهٔ آنها به اندازهٔ انگشت دست است. برای همین او برایشان حکم غول را دارد.
اهالی لیلیپوت با دیدن جثهٔ بزرگ او نقشه میکشند از او برای مقابله با دشمنانشان استفاده کنند. سرنوشت گالیور چه میشود؟
از این کتاب هم فیلمهای زیادی ساخته شده است.
بخشی از کتاب سفرهای گالیور:
من و پنج ملوان دیگر در یک قایق نجات نشستیم و با تمام نیرو پارو زدیم تا از میان صخرهها جان سالم به در ببریم. تقریبا بعد از یک ساعت وقتی که هنوز در دل شب بودیم قایق واژگون شد. من به زحمت خودم را روی آب نگه داشتم با اینکه دیگر امیدی به زنده ماندن نداشتم، تصمیم گرفتم تا آخرین دقایق عمرم و حتی تا آخرین ثانیهها مقاومت کنم. ناگهان زمین را زیر پایم احساس کردم.
«هری پاتر» به قلم «جی. کی. رولینگ»
خوانندهٔ فانتزیخوانی نیست که اسم «هری پاتر» را نشنیده باشد. «جی. کی. رولینگ» جهانی پر از جادو خلق کرده است. تقابل خیر و شر و خوبی و بدی در خیلی از کتابها دیده میشود. این مجموعه کتاب هم از این مسئله مستثنی نیست.
عنوان این مجموعه به قرار زیر است:
- هری پاتر و سنگ جادو
- هری پاتر و حفره اسرار آمیز
- هری پاتر و زندانی آزباکان
- هری پاتر و جام آتش
- هری پاتر و محفل ققنوس
- هری پاتر و شاهزاده دورگه
- هری پاتر و یادگاران مرگ
هری پاتر در سن یازده سالگی دعوتنامهای برای رفتن به مدرسه هاگوارتز برایش ارسال میشود و این آغاز مسیر تازهای در زندگی اوست. او در این مدرسه با دو نفر صمیمی میشود و در طی داستان همراه هم خواهند بود.
نویسنده با قلمی زیبا و روان خوانندههای زیادی را پای کتابهای خود کشانده است.
اگر میخواهید با هری پاتر و سرنوشتش در آن مدرسه آشنا شوید با مجموعه هری پاتر همراه شوید.
بخشی از کتاب هری پاتر و سنگ جادو:
پروفسور مک گونگال با صدای لرزان ادامه داد:
_اما موضوع به اینجا ختم نمیشه. مردم میگن او میخواسته پسر خانوادهٔ پاتر رو هم بکشه ولی موفق نشده. هیچکس نمیداند چرا...فقط اینو میدونن که وقتی نتونسته هری پاتر رو بکشه قدرتش از بین رفت و همین باعث شد که بره.
«دختری که ماه را نوشید» به قلم «کلن بارل هیل»
دختری که ماه را نوشید کتابی فانتزی است و به سحر و جادو برمیگردد. داستان دربارهٔ دختری به نام «لونا» است که او هم باید طبق رسم قدیمی مردم شهرش؛ قربانی میشد اما زندگی چیز دیگری برایش خواسته است. در این داستان با دو گروه آشنا همراه میشویم. گروه مردم عادی و گروه جادوگرها. لونا درگیر و دار داستان اشتباهی نور ماه را مینوشد و دارای قدرت عجیب میشود. او چگونه رشد میکند و از این جادویش چگونه استفاده میکند؟ مردم شهر لونا تصمیم به تغییر میگیرند یا همچنان برای حفظ شهر کودکان را قربانی میکنند؟
بخشی از کتاب دختری که ماه را نوشید:
نمیدونم عزیزم. هیچکی نمیدونه اون چرا بچهها رو میخواد. نمیدونم چرا همیشه اصرار داره کوچیکترین عضو ما رو ببره. نمیشه راحت ازش بپرسیم. کسی تا حالا اونو ندیده. ما میخوایم خیالمون راحت باشه که هیچوقت هم نمیبینیمش.
«جام جهانی در جوادیه» به قلم «داوود امیریان» از انتشارات «قدیانی»
آدمها حتی اگر فوتبالی نباشند وقتی موسم جامحهانی میشود اشتیاقی درونشان بیدار میشود. خصوصا اگر تیم ملی کشورشان هم در جام حضور داشته باشد.
«جام جهانی در جوادیه» هم داستان یک جام جهانی است اما ماجرایش با آنها تفاوت دارد. جام جهانی در جوادیه داستان نوجوانهایی است که برای فوتبال بازی کردنشان دنبال زمین مناسب میگردند. این لابهلا با سفیر کانادا در ایران آشنا میشوند. این آشنایی باعث میشود که جمعی از نوجوانها در محله جوادیه تهران جام جهانی راه بیاندازند. اصل داستان روی همین فوتبال میچرخد.
قلم امیریان در این کتاب خیلی روان و صمیمی است و مخاطب می تواند بیدستانداز با این نوجوانها همراه شود.
بخشی از کتاب جام جهانی در جوادیه:
_یالا بچهها نوبت ماست! چینیها دارند خودشان را آماده میکنند و شما اینجا تخمه و پسته میشکنید. وای به حالتان اگر ببازید.
بچهها خندهکنان به سوی رختکن رفتند.
وقتی از بلندگوی سالن اعلام شد که بازی بعد بین دو تیم گل بهار و چین است فریاد ایران ایران، حتی برای لحظهای قطع نشد.
«دنیای سوفی» به قلم «یوستن گردر»
دنیای سوفی کتابی است پر از فکر و اندیشیدن. با فکر کردن آدمها رشد میکنند و به حقایقی دست میبایند.
دنیای سوفی داستان روایت دختری به نام سوفی است. او که در آغاز پانزده سالگی است و در سن و سال هویتیابی جدید، شخصی با سوالی در یک نامه ذهنش را حسابی درگیر میکند:
_تو کیستی؟
این فرد ناشناس فردی ناشناس در طی نامههایی او را درگیر سوالهایی میکند که نیاز به فکر کردن دارد.
در واقع نویسنده در کنار روایت داستان فلسفه را هم به شکل ساده به مخاطب توضیح میدهد.
دنیای سوفی داستانی فلسفی است و مخاطبانی که به فلسفه علاقه دارند را به خود جلب میکند.
بخشی از دنیای سوفی:
امروز تنها نامه کوچکی در جعبه نامهها بود و آن هم خطاب به سوفی؛ فقط با این عنوان:
سوفی آموندسن
شماره 3. کوچه شبدرها
و هیچچیز دیگر. نه اسم فرستندهای و نه حتی تمبر پست. سوفی به شتاب در را بست و پاکت را باز کرد. در داخل آن تکه کاغذی یافت که بزرگتر از خود پاکت نبود و روی آن چند کلمه نوشته شده بود:
_تو که هستی؟
«لالایی برای دختر مرده» به قلم «حمیدرضا شاه آبادی» از انتشارات «افق»
لالایی برای دختر مرده داستانی است دربارهٔ یک واقعهٔ تاریخی شناخته نشده. نویسنده دست گذاشته است روی بخش دردناکی از تاریخ. او داستان دختران قوچانی را روایت میکند. دخترانی که خانوادههایشان به خاطر فقر مجبور میشوند آنها را بفروشند.
این داستان چهار راوی دارد و هر راوی بخشی از داستان را روایت میکند. «زهره» دختری است که بعد از سالها یکی از دختران قوچانی به نام «حکیمه» را میبیند. زهره برای بقیه این موضوع را تعریف میکند ولی کسی حرفش را باور نمیکند.
حمیدرضا شاهآبادی در دل این روایت ماجرای غمبار این واقعهٔ دورهٔ مشروطه را برای مخاطب بیان میکند.
این کتاب خطی نیست و در بین گذشته و حال در رفت و آمد است.
اگر دوست دارید با ماجرای دختران قوچانی آشنا شوید رمان تاریخی کم حجم لالایی برای دختر مرده این بخش گمشدهٔ تاریخ را برای خوانندگان خود تعریف کرده است.
بخشی از کتاب لالایی برای دختر مرده:
در اتاق را باز کردم. آنجا بود. کف اتاق نشسته بود میان کتابها و مجلههایم. موهای خاکستریاش از پشت ریخته بود روی پیراهن گلدار و براقش. تو که رفتم سرش را برگرداند و نگاهم کرد. خشکم زد. صورتش رنگ پریده بود. لبهایش سفید بود و چشمهاش مثل آب بیرنگ.
«آنی شرلی» به قلم «ال. ام. مونتگمری» از انتشارات «قدیانی»
کسانی که کارتون آنیشرلی را دیدهاند حتما او را با موهای قرمز و خیالپردازیها و دوستش «دیانا» به خاطر سپردهاند.
آنی شرلی را خواهر و برادری در «گرین گیبلز» به فرزندی قبول میکنند و زندگی او بعد از زندگی با آنها دچار تغییراتی میشود.
این کارتون براساس مجموعهٔ 8 جلدی آنیشرلی ساخته شده است.
نویسنده در 8 جلد داستان زندگی این دختر مو قرمز را با زبانی روان برای مخاطب خود تعریف میکند.
بخشی از کتاب آنی شرلی در گرین گیبلز:
وای! خیلی خوشحالم. فکر میکنم من و شما کنار هم روزهای خوبی خواهیم داشت. خیلی خوب است آدم برای کسی حرف بزند که از حرفهای او خوشش بیاید و دائم نگوید بچهها فقط باید تماشا کنند و صدایشان در نیاید. تا حالا حداقل یک میلیون بار این جمله را شنیدهام.
«آرزوهای بزرگ» به قلم «چارلز دیکنز»
چارلز دیکنز نویسندهٔ انگلیسی مشهور انگلیسی و خالق کتابهایی چون «اولیور تویست»، «داستان دو شهر» و «دیوید کاپرفیلد» است.
یکی دیگر از رمانهای موفق او «آرزوهای بزرگ» است. آرزوهای بزرگ زندگی فردی به نام «پیپ» را به مخاطب خود بازگو میکند. زندگی پیپ که در کنار خواهر و شوهرخواهرش زندگی میکند از 7 سالگی تا سی و چند سالگی به تصویر کشیده میشود. او آرزوهای بزرگی در سر دارد و در طول زندگیاش با افراد مختلفی آشنا میشود که روی تصمیمات او تاثیر میگذارند.
بخشی از کتاب آرزوهای بزرگ:
هر چه در جیبهایم بود خالی شد. غیر از تکهای نان خشکیده چیزی نداشتم. با یک حرکت تند و ناگهانی مرا چرخاند و به حالت اولیه برگرداند. حالا برج کلیسا به جای اینکه زیر پایم باشد بالای سرم بود و من روی سنگ قبری بلند نشسته و میلرزیدم. او با ولع بسیار شروع به خوردن آن تکه نان خشکیده کرد.
«پسری که دور دنیا را رکاب زد» به قلم «الستر هامفریز» از انتشارات اطراف
سفرنامههای زیادی برای بزرگسالان نوشته شده است. نویسندهٔ مجموعه سه جلدی پسری که دور دنیا را رکاب زد خوش ذوقی به خرج داده است و سفرنامهای برای نوجوانان نوشته است.
نویسنده در سال 2001 و در سن 25 سالگی با دوچرخه سفری به دور دنیا را آغاز کرد و براساس همین سفر این مجموعه را نوشته است.
شخصیت کتاب نامش «تام» است. تام آرزوی دیدن جاهای مختلف دنیا را در سر میپرواند و یک روز این آرزوی خود را محقق میکند. سفر او از خانه شروع میشود.
تام در کتاب اول ماجراهای سفر اروپا و آفریقا را توضیح میدهد. در کتاب دوم از قارهٔ آمریکا میگوید و در کتاب سوم سفرش به آسیا را تعریف میکند.
قلم هامفریز در این مجموعه روان و جذاب است. برای همین کودکان و حتی بزرگسالان میتوانند از خواندن آن لذت ببرند.
بخشی از کتاب دوم پسری که دور دنیا را رکاب زد:
تام درسی که توی سفرش یاد گرفته بود را به خاطر آورد: اگر فکر می کنی نمیتوانی یک کار بزرگ و سخت را انجام بدهی ،بهتر است به جایش یک کار کوچک و آسان بکنی. یک مرحله کوچک را انجام بده. یک بار رکاب بزن. از پس آن بر میای. حالا یکی بیشتر. بیشتر و بیشتر.
«قصه های مجید» به قلم «هوشنگ مرادی کرمانی»
قصه های مجید از آن دست کتابهاست که به دلیل جذابیت از روی آن فیلم ساخته است. کتاب داستان مجید را روایت میکند که به دلیل از دست دادن پدر و مادر با بیبی زندگی میکند.
کتاب به صورت قصهقصه است و رمانگونه نیست. خواننده با نویسنده کرمانی همراه میشود و از مجید نوجوان درسهای زندگی میآموزد. با او میخندد. فکر میکند. تصمیم میگیرد و...
قصهها خودمانی و ساده روایت شدهاند و خواننده دوست دارد با مجید همراه شود تا بیشتر با زندگی او آشنا شود. این نوجوان قصههای شیرینی برای خواندن دارد. موضوع قصهها پیچیدگی ندارد و ساده است. برای همین خواننده خیلی راحت میتواند با آن همذات پنداری کند.
بخشی از کتاب قصه های مجید:
هرچه بیبی عز و جز کرد و دلیل و برهان آورد و از نداری نالید و از توپ بد گفت و آدمهای توپدار را لعنت و نفرین کرد به خرجم نرفت. راستش نمیشد تو آن محله بدون توپ زندگی کرد. صدای تاپتاپ توپ که از تو کوچه بلند میشد فیلم یاد هندوستان میکرد و از ترس بیبی جرأت نمیکردم بروم سر کوچه و پایی به توپ بزنم.
«زیبا صدایم کن» به قلم «فرهاد حسنزاده» از انتشارات «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»
زیبا صدایم کن داستان زندگی زیباست. زیبای پانزده ساله به دلیل از هم پاشیدن زندگی خانوادهاش در بهزیستی زندگی میکند.
زیبا صدایم کن داستان یک روز تولد است. زیبا سراغ پدرش در آسایشگاه بیماران روانی میرود و با ترفندی با همدیگر از آنجا خارج میشوند و روز تولد را با همدیگر میگذرانند.
فرهاد حسن زاده خالق کتاب های زیادی برای کودک و نوجوان است و جایزههای زیادی را از آن خود کرده است. زیبا صدایم کن هم از آن دست کتابهاست. این کتاب سال 2017 در فهرست کتابهای کلاغ سفید کتابخانه بین المللی مونیخ آلمان قرار گرفته است.
بخشی از کتاب زیبا صدایم کن:
محاصره شده بودیم. هیچ راه فراری نبود. هر لحظه به ماشینهای پلیس اضافه میشد که با آژیرهایشان جیغکشان خیابانهای اطراف را میبستند. هلیکوپتری بالای سرمان در پرواز بود. به هر جا نگاه میکردم انعکاس نورهای سرخ و آبی چشمکزن بود.
«سرگذشت استعمار» به قلم «مهدی میرکیایی» از انتشارات «سوره مهر»
سرگذشت استعمار یک مجموعه پانزده جلدی است. نویسنده در این مجموعه دست گذاشته روی بخشی از تاریخ. تاریخی که ثروتها را جابهجا کرده و ظلمهایی را روا داشته است.
خواندن این مجموعه کمک میکند نوجوان خیلی بهتر با واقعیت استعمار آشنا شود و این کلمه دیگر برایش گنگ نباشد.
زبان کتاب هم شیوا و روان است و خواننده را با خود در دل تاریخ میبرد
مجموعه سرگذشت استعمار به قرار زیر است:
- سفر به آن سوی دریاها
- گرگها با چشم باز میخوابند
- شکار انسان
- صلیب خونین
- راهپیمایی اشکها
- فاختهها لانه ندارند
- سفر الماس
- به دنبال کادی
- افطار در کلیسا
- گنجهای کلات
- جوانههای آتش
- بازی بزرگ
- ماجرا هنوز تمام نشده
- فارغالتحصیل زندان
- ملکه تهی دست
بخشی از کتاب فارغ التحصیل زندان:
انگلیسیها که میدانستند دستهای اسماعیل پاشا خالی است به او پیشنهاد کردند وامی از انگلستان بگیرد. اسماعیل پاشا چارهای جز قبول نداشت مبلغ ظاهری این وام 32 میلیون لیره استرلینگ بود اما با کم شدن هزینههای مختلف در پایان نه میلیون لیره به خزانه مصر وارد شد.
«زنان کوچک» به قلم «لوییزا می الکوت» از انتشارات «افق»
زنان کوچک داستان زندگی چهار خواهر را روایت میکند. «جو»، «مگ»، «ایمی» و «بت» خواهرانی هستند که هر کدامشان اهداف و آرزوهایی دارند و دوست دارند به خواستههایشان برسند.
پدر دخترها در جنگ است و آنها در حال حاضر فقط مادرشان را کنار خود دارند.
زنان کوچک یکی از رمانهای کلاسیک مشهور است و ترجمههای مختلفی از آن توسط ناشرها چاپ شده است که همین نشان از اقبال خوانندگان به این کتاب دارد.
بخشی از کتاب زنان کوچک:
_همین تو بودی که چند روز پیش میگفتی ما از بچههای خانوادهٔ کینگ خوشبختتریم چون آنها با اینکه از ما پولدارترند ولی دائم با هم دعوا میکنند و به هم بد و بیراه میگویند.
_آره من گفتم بت. چون فکر میکنم واقعا خوشبختیم. گرچه همهمان باید کار کنیم ولی خوشبختیم چون همانطوری که جو میگوید یک گروه باحال هستیم و از کنار هم بودن لذت میبریم.
«پاستیلهای بنفش» به قلم «کاترین اپل گیت» از اتشارات «پرتقال»
پاستیل های بنفش حول دو مسئله میچرخد. دوست خیالی و مشکلات خانوادگی.
«جکسون» پسری است که ناگهان «کرنشا» را میبیند. کرنشا آمده است تا اضطراب جکسون را کمتر کند. جکسون دوست ندارد کرنشا را باور کند چون به نظر او این طبیعی نیست اما آن گربه در زندگی او حضور پیدا میکند.
مشکلات خانوادگی گاهی بین خود پدر و مادر میماند و گاهی آنقدر گسترده میشود که برای حل آن پای بچهها هم وسط میآید این از آن دست کتابهاست که بچهها هم درگیر حل مسئله خانوادگی میشوند.
نثر ساده و روان است و خواننده را با جکسون و خانوادهاش همراه میکند.
بخشی از کتاب پاستیلهای بنفش:
همیشه فکر میکردم برای داشتن دوست خیالی خیلی بزرگ شدهام. تا قبل از کلاس اول در زندگیام خبری از کرنشا نبود.
روزی در کتابخانه دراینباره جستوجو کردم. متوجه شدم یک نفر دربارهٔ بچهها و دوستهای خیالیشان تحقیق کرده است. حقیقت این است که 31 درصد از بچهها در سن شش یا هفتسالگی دوست خیالی داشتهاند. یعنی حتی بیشتر از بچههایی که در سن چهار یا پنج سالگی دوست خیالی داشتهاند.
پس شاید من هم برای داشتن دوست خیالی زیادی بزرگ نبودم.
به هر حال کرنشا در بهترین زمان ممکن از راه رسید. دقیقا همان زمانی وارد زندگیام شد که به او نیاز داشتم.
به قلم "هاجر شهابی"
کتابهای معرفی شده در این مطلب را میتوانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران