دختری که ماه را نوشید به قلم کلی بارن هیل با ترجمه فروغ منصور قناعی در انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
تخیل چیزی است که ما را از دنیای واقعی دور میکند. ما را پرت میکند به یک دنیا و جهان ساختگی. جهانی که گاه دلگرم کننده است و آرامش بخش و گاه ترسناک و مرعوب کننده. این جهان گاه از تفکر و تخیل خودمان شکل میگیرد و گاه از طریق شنیدن و خواندن تخیل دیگران.
تخیل سنگی است که شیشۀ واقعیت را میشکند. همۀ ما یا در ذهن خود هیولا و جن و غولهایی را تصور کردهایم یا داستانهای شاه پریان و جادوگرها را شنیده یا خواندهایم. این تخیلات جهان دیگری درست میکنند؛ جهانی که داستانها و کتابها را به داستان و کتاب «فانتری» تبدیل میکند. مهمترین شاکلۀ رمان فاتزی این است که جهانی جدید و خارقالعاده شکل میدهد. جهانی که با دنیای واقعی ما خیلی متفاوت است و ساخته و پرداختۀ ذهن است.
در کتابهای فانتزی بنا به درجۀ فانتزی بودنشان سحر و جادو و جادوگری و کارهای شگفتانگیز کم یا زیاد پیدا میشود.
«رمان دختری که ماه را نوشید» یکی از این کتابهای فانتزی است. نویسنده در این کتاب دو جهان خلق کرده و زندگی دو گروه را در فصلهای پیاپی به تصویر کشیده است. گروهی از جادوگرها و هیولاها تشکیل شده است و گروهی از مردم عادی. زندگی این دو گروه با وجود اینکه جدا هستند اما کاملا در هم تنیدهاند.
«کلی بارن هیل» نویسندۀ کتاب دختری که ماه را نوشید شهری را برای ما ترسیم کرده که مردم آن تسلیم تقدیر شدهاند. مردم شهر برای اینکه بتوانند خود و شهر را از نابودی در امان نگه دارند هر ساله یک بچه را در جنگل رها میکنند تا جادوگری آنها را بگیرد. آنها تصوری از جادوگر ندارند. در ذهن آنها چنین ترسیم شده است که آن جادوگر بچهها را از بین میبرد؛ چون دیگر هیجکس از سرنوشت بچهها خبردار نمیشود.
این مسئلۀ از دست دادنها و تسلیم شدنها باعث شده که فضای شهر فضای اندوهگینی باشد.
داستان کتاب دربارۀ دختری به نام «لونا» است. لونا هم مثل باقی قربانیها در روز موعود در جنگل رها و به جادوگر تقدیم میشود. این اتفاق سرنوشت لونا را تغییر میدهد. در این کشاکش در اثر اشتباه به دختر نور ماه خورانده میشود و این باعث میشود لونا از یک دختر معمولی خارج و به دختری با تواناییهای جادویی تبدیل شود. کشف داستان این نیست که لونا کیست و کی و چگونه جادو میشود و کجا زندگی میکند و مردم شهر تسلیم تقدیر شدهاند و...؛ چون همۀ این ماجراها تقریبا همان اوایل داستان اتفاق میافتد. کشف داستان چگونگی روند رشد لوناست. کشف اینکه لونا با این جادویی که در درون او رسوخ کرده است چه کار میکند و از آن چه استفادههایی میکند. کشف این است که مردم شهر همه تا آخر تسلیم این امر مرموز میشوند یا نیاز به تغییر را در رفتار و فکر خود احساس میکنند. کشف سرنوشت لونا و اطرافیان و مردم و شهر است که خواننده را دنبال خود میکشاند.
کلی بارن هیل، دختری که ماه را نوشید را ساده روایت کرده است. همین سادگی باعث شده داستان بیدستانداز جلو برود. اینکه سرنوشت لونا و باقی افرادی که دور یا نزدیک او زندگی میکنند چه میشود به داستان جذابیت بخشیده است و خواننده را صفحهبهصفحه با خود میکشاند.
رمان فانتزی کلی بارن هیل را «فروغ منصور قناعی» ترجمه کرده است و در اختیاز خوانندۀ ایرانی قرار داده است.
دختری که ماه را نوشید شاید سطح فانتزی بودنش به پیجیدگی بعضی کتابهای دیگر نباشد اما کتابی است فانتزی. کتابی که اسم جادو و رسم جادوگرها یعنی جادوگری و زندگی جادوگری در آن زیاد است. فانتزیاش برای یک رمان نوجوان به قاعده است. نه کم و نه زیاد.
نوشتۀ کلی بارن هیل کتابی است که پس از انتشار توانسته مخاطبین خود را راضی نگه دارد. دختری که ماه را نوشید، یک سال بعد از انتشارش یعنی سال 2017 جزء پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت.
او در همین سال هم جایزۀ «نیوبری» را از آن خود کرد. غیر از این دو افتخار، افتخارهای دیگری را هم در کارنامۀ خود دارد و در چند جای مختلف هم بهترین کتاب سال معرفی شده است.
بخشی از کتاب دختری که ماه را نوشید
"او به هیچکس دربارۀ این جادوها چیزی نمیگفت؛ حتی به مادربزرگش، به گلرک و به فیریان. دلش نمیخواست هیچکدامشان را ناراحت کند. این تغییرات خیلی آزاردهنده بود و خیلی عجیب. به همین دلیل مخفیشان میکرد. حتی حالا بعضی وقتها با نگاههایی مشکوک به او خیره میشدند و یا جوابهای عجیب به سوالاتش میدادند. میدانستند که او مشکلی داشته و آن مشکل با او مانده.، مثل سری که آنقدر درد میکند که نمیتوانی تکانش بدهی"