
ادبیات چیست؟
ادبیات بنمایه شعور و فرهنگ در هر ملت و سرزمین به حساب میآید و به همین سبب این عرصه در میان تمامی مللی که به تمدن ارج مینهند، جایگاه ویژهای دارد. اساسا ادبیات را میتوان زبان واحد یک ملت دانست که با تمام اختلافها میتواند انسانها را به یکدیگر نزدیک کند. در تاریخ شفاهی و مکتوب ایران، ادبیات نقش بسیار مهمی دارد و عموما مردم جهان ایرانیان را به ادب فارسی و تاریخچه غنی آن میشناسند. در ادامه این مطلب میخواهیم ببینیم ادبیات چیست و چه جایگاهی دارد. با ما همراه باشید.
تعریف ادبیات: ادبیات چیست؟
برای اینکه بتوانید با گونههای ادبی مختلف آشنا شوید، ابتدا باید بدانید ادبیات چیست و به چه نوشتههایی میتوان ادبیات گفت. تعریف کلی که از این واژه وجود دارد، شامل هر نوع اثر مکتوبی میشود. در حقیقت از گذشته تا به امروز از این کلمه برای تمامی سخنانی استفاده میشده که از سطح سخنان محاورهای و روزمره فراتر بوده و مستقیما احساسات خواننده را مورد هدف قرار میدادهاند. این احساسات میتواند غم، شادی، عشق، هیجان، خشم و یا هر چیز دیگری باشد. در تعریف ملی و میهنی نیز ادبیات به تمام متنهایی اطلاق میشود که در تاریخ یک ملت ماندگار شده و نمود برجستهای یافتهاند. در این تعریف، متنها بهطور کلی به دو دسته شعر و نثر تقسیم میشوند که در هر کدام از این گونههای ادبی آثار بسیار ماندگار و باکیفیتی در ادبیات ملل خلق شده است.
حتما بخوانید: ادبیات داستانی
حال که دانستید ادبیات چیست، وقت آن رسیده که با انواع ادبیات آشنا شوید و وجه تمایز هر یک را بدانید. ادبیات، گونههای مختلفی دارد که در هر کدام از این گونهها آثار بسیار ماندگار و درخشانی خلق شده است. عمدهترین و جهانیترین این گونهها ادبیات حماسی، ادبیات غنایی، ادبیات نمایشی و ادبیات تعلیمی هستند. در ادامه هر یک را به تفکیک به شما معرفی خواهیم کرد.
ادبیات حماسی
ادبیات حماسی گونهای مهم از ادبیات است که در تاریخ ادبی بسیاری از کشورها نقش مهمی داشته و آثار درخشانی در آن زمینه پرداخته شده است. ادبیات حماسی هر ملت در حقیقت تاریخ شفاهی همان ملت است که بخشی از این تاریخ به ضرورت به شکل مکتوب درآمده است. واژه حماسه بهتنهایی معنای شجاعت و دلیری میدهد و اصطلاحا در ادبیات به آثاری «حماسه» میگویند که در وصف زندگی و نبردهای پهلوانان و دلیران یک سرزمین نوشته یا سروده شده است. برای مثال شاهنامه فردوسی یکی از معروفترین آثار حماسی تاریخ ادبیات ایران به شمار میآید که شهرتی جهانی دارد. شاید ادبیات حماسی در نگاه اول محتواهایی مشتمل بر کشورگشایی شاهان، نبرد، دعوا بر سر تاج و تخت و ... را برایتان خاطرنشان کند، اما همه ادبیات حماسی این نیست و نمیتوان این گونه ادبی غنی را تنها به قصههای جنگ محدود کرد. البته که جنگ و نبرد پهلوانان جز جدانشدنی شاهنامه است اما در کنار این نبردها، نویسندگان داستانها و منظومههای حماسی مفاهیم متنوع و مهم دیگری را نیز جای میدهند.
مفاهیمی که بیانگر آرمانهای یک ملت است. این آرمانها میتواند شامل آزادیخواهی و عدالتخواهی مردمان یک سرزمین باشد که برای به دست آوردن آن جان خویش را کف دست گذاشته و به جنگ استبداد میروند.
آثار حماسی کهن عموما منظومههای بسیار بلندی هستند که داستانهای مختلفی در آن گنجانده شده است. داستانهایی که با زندگی مستقیم مردم عجین شده است. نه فقط در شاهنامه، که در حماسههای کهنی مانند ایلیاد و اودیسه، اسب تروا و ... نیز چنین داستانهای فاخر و غنی را میتوان دید. ادبیات حماسی از اساس با جامعهشناسی و اسطورهشناسی پیوند خورده و نمیتوان این سه را از هم جدا کرد. این شاخه مهم از ادبیات زمینههایی دارد که با شناخت آنها میتوان آثار حماسی را از دیگر آثار بازشناخت. این زمینهها عبارتند از: زمینه قهرمانی، زمینه داستانی، زمینه خرق عادت و زمینه ملی.
زمینه قهرمانی
عموما اولین چیزی که بعد از شنیدن نام حماسه و ادبیات حماسی به ذهن مردم میرسد، پهلوانان و قهرمانان یک داستان باشد. دلیل این امر هم واضح است. بخش اعظمی از حماسه را قهرمانان آن میسازند و حماسهسرایان تلاش دارند تصویری که از قهرمانی و پهلوانی این افراد میسازند، ارزش بصری، تعلیمی و هنری بسیار بالایی داشته باشند.
زمینه داستانی
زمینه مهم دیگری که آثار حماسی را میسازد، زمینه داستانی است. همانطور که گفتیم، حماسهها عموما منظومههای طولانی داستانی هستند که در آن احوال زندگی و نبردهای پهلوانان یک ملت شرح داده میشود. در حقیقت حماسهسرا با خلق یک داستان فاخر قهرمانان را در ذهن مردم ماندگار و جاویدان میکند.
زمینه خرق عادت
یکی از مهمترین و بارزترین ویژگیهای داستانهای حماسی، خرق عادت است. اگرچه حماسه را میتوان تاریخ شفاهی ملتی دانست که سینه به سینه نقل شده تا بهصورت مکتوب دربیاید، اما نمیتوان اعمال و کنشهای پهلوانان این داستانها را همتراز با مردم عادی دانست. عموما در داستانهای حماسی شخصیتها از پس کارهایی برمیآیند که از منطق خارج است و نمیتوان بهراحتی توجیهشان کرد. این شخصیتها حوادثی عجیب و خارقالعاده را در خلال داستان پدید میآورند و همین حوادث شگفتآور است که حماسه را تبدیل به یک گونه ادبی متمایز و غنی میکند.
زمینه ملی
زمینه مهم دیگر حماسه، زمینه ملی آن است. حوادث و شخصیتهای داستانهای حماسی اگرچه بخشی از قصهای هستند که نویسنده و شاعر خلق کرده است، اما نمیتوان آنها را چیزی جدا از واقعیتها دانست. در واقع قهرمانان و حتی شخصیتهای منفی داستانهای حماسی بخشی از خصوصیات اخلاقی مردمان یک عصر را منعکس میکنند و به همین سبب داستانهای حماسی را میتوان بخشی از تاریخ یک ملت دانست.
ادبیات غنایی
ادبیات غنایی گونهای مهم از ادبیات است که شامل اشعار و متونی میشود که در آن شاعر با استفاده از عواطفش داستان یا ماجرایی را شرح میدهد و مسائلی مانند عشق، وصال، فراق، رنج و ... را منعکس میکند. با این تعریف، در ادبیات غنایی هر ملت عواطف و احساسات بر سایر امور و عناصر غالب میشوند و هر نویسنده و شاعری که بتواند این عواطف و احساسات را به شکل بهتری بیان کند، سخنش تاثیر بیشتری خواهد داشت و مخاطب را مدهوش خواهد کرد. ادبیات غنایی را میتوان نابترین گونه ادبی تاریخ ادبیات هر ملت دانست. از شاخصههای مهم این گونه ادبی میتوان به عارفانه بودن، شاعرانه بودن، سیال بودن احساسات، ایجاد فضایی غمانگیز و ... اشاره کرد که فقدان هر یک از اینها موجودیت آثار غنایی را از بین میبرد. ادبیات غنایی مستقیما با روح آدمی در ارتباط است و بخشهای خفته جان انسانها را بیدار میکند. این شاخه از ادبیات عموما قصد تعلیم و اندرز ندارد و شاید به همین علت است که آثار غنایی هر سرزمین میان مردمان آنجا از محبوبیت بسیاری برخوردار است. شاعران و نویسندگان حوزه ادبیات غنایی عموما انسانهایی با عواطف غنی و حالات روحی بهخصوصی هستند که تلاش دارند احساساتشان را به فراخور زمان و موقعیت برای مخاطب در قالب شعر یا نثر شرح دهند. البته عموما شعر نقش پررنگتری در میان آثار غنایی دارد و در این اشعار موضوعاتی مانند دین، مدح، مرثیه، حبسیات، حسب حال و ... نیز شرح داده میشود. در ادب فارسی شاعرانی مانند حافظ، نظامی، سعدی، مسعود سعد سلمان و مولانا از چهرههای برجسته به شمار میآیند که آثارشان شهرتی جهان دارد و در بهترین مراکز آکادمیک دنیا تدریس میشود.
حتما بخوانید: چرا باید داستان بخوانیم؟
ادبیات نمایشی
ادبیات نمایشی گونهای مهم دیگر از ادبیات است که از زمان یونان باستان موجودیت داشته و مورد استفاده قرار می گرفته است. در حقیقت میتوان گفت ادبیات نمایشی به شکل یک واسطه میان ادبیات و صحنه نمایش قرار میگیرد و با استفاده از آن بازیگران یک نمایش صحنهای میتوانند به شکل منطقیتری به ایفای نقششان بپردازند. از طرف دیگر میتوان گفت ادبیات نمایشی شکلی از داستان است که نویسنده آن تمام جزئیات صحنه -چه بصری و چه محتوایی- را در آن وارد کرده و بهعنوان یک راهنمای مسیر از آن برای به پایان رساندن یک اجرای نمایشی استفاده میکند. شکل استفاده نویسنده هم اهمیت زیادی دارد، زیرا باید به گونهای باشد که نهایت تاثیر را روی مخاطب بگذارد و معنا را بهطور کامل به او برساند. همانطور که گفتیم، خاستگاه این ادبیات به یونان باستان برمیگردد و امروزه در جای جای جهان شناخته شده است. با گذشت زمان این شکل از ادبیات به شکل متن نمایشنامهها درآمدند و روی صحنههای تئاتر اجرا شدهاند. با قطعیت نمیتوان گفت اولین تئاتر در چه سرزمینی اجرا شده است، اما از قدیمالایام از نوشتههای باستانی چنان برمیآید که یونانیان از تئاتر بهعنوان یک ابزار مهم برای پرستش خدایانشان استفاده میکردهاند و در حقیقت نمایش برای آنها یک آیین سنتی برای افتخار به خدایان و طبیعت بوده است. در نهایت هم بهتدریج ادبیات نمایشی شکل رسمی و جدیدی به خود گرفت و امروزه در تمامی کشورها این گونه از ادبیات شمایلی زنده و جریانساز دارد و هنرمند از آن برای انتقال مفاهیم گوناگون بهره میگیرد.
بیشتر بخوانید: بهترین های ادبیات ایران؛ 10 رمان ایرانی که باید بخوانیم
ادبیات تعلیمی
گونهای دیگر از ادبیات، ادبیات تعلیمی و اندرزی نام دارد که آثار و متون برآمده از آن سعی دارد معارف یا علومی مانند علوم مذهبی، علوم فلسفی و ... را منتشر کند. هدف از انتشار چنین متونی در وهله اول تاثیرگذاری و دادن پند و اندرز به شنونده است. تاریخ ادب فارسی از دیرباز تا کنون مهد آثار تعلیمی و اندرزی بوده و به جرأت میتوان گفت دریایی بیپایان از این نوع متون در تاریخ مکتوب ما یافت میشود. چرا که عموما ایرانیان علاقه وافری به پیشرفت تمدن و اخلاق در میان مردمان داشتهاند و همین دغدغه شریف منجر به خلق آثاری ماندگار و جاودان شده است. از گذشته این تعلیمات و اندرزها عموما به شکل تلویحی در داستانها و شعرها بیان میشدند و برای مثال از قویترین و درخشانترین گونههای این ادبیات میتوان گلستان سعدی، کلیله و دمنه، مثنوی معنوی و حدیقهالحقیقه سنایی را نام برد.
کلام پایانی
ادبیات را نمیتوان در یک جمله تعریف کرد، ادبیات را تنها میتوان فهمید و درک کرد، چرا که این عرصه گسترهای مهم از تمدن هر سرزمین است که مردمان آن سرزمین برای آن ارج و احترام خاصی قائل هستند. ادبیات هر ملت مملو از آثار گرانبها در ژانرهای مختلف است، چنانکه تلاش کردیم بخشی از مهمترین این گونهها را به شما معرفی کنیم.
منابع
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران