ادبیات داستانی
ادبیات گونههای مختلفی دارد و هر کدام از این گونهها مخاطب مخصوص به خود را در گذر زمان پیدا میکند. ادبیات داستانی یکی از جذابترین گونههای ادبیات است که در میان ایرانیان بهدلیل علاقه بیش از حد تمام نسلها به روایات و حکایات، مخاطبان بسیار زیادی دارد. ادبیات داستانی ایران برای رسیدن به قلهای که امروز بر روی آن قرار گرفته، مسیر پرفراز و نشیبی را گذرانده است. در ادامه میخواهیم تاریخچه داستان در ایران و شیوه تکامل و بلوغ آن را شرح دهیم. با ما همراه باشید.
ادبیات داستانی چیست؟
نام ادبیات را اساسا به هر اثر ادبی شکوهمندی که عامل تخیل در آن دخیل باشد، میدهند. ادبیات بهطور کلی دو معنای عام و خاص دارد که در معنای عام کلمه، هر نوع نوشتهای شامل رسالهها، بخشنامهها، آثار علمی، فرهنگی، فلسفی و ... را شامل میشود. اما ادبیات در معنای خاص شامل آثاری هستند که نویسنده به شکل خودآگاه و از روی اراده برای بیان مقصودی مشخص و معین نوشته و از لحاظ زیباییشناسی و سبکی دارای ارزش خاصی باشد.
بیشتر بخوانید: ادبیات چیست؟
ادبیات شاخههای خاصی دارد که یکی از انواع محبوب و متنوع آن، ادبیات داستانی است که تمام آثار روایی منثور و منظومی را که با دنیای واقعی ارتباط داشتهباشد و چیزی را روایت کند، در بر میگیرد؛ مانند داستان کوتاه، قصه، رمان و ....
تاریخچه ادبیات داستانی
داستاننویسی خصوصا در ایران تاریخچه پربار و غنی دارد. در حقیقت تاریخ داستاننویسی در ایران به قرون اولیه پیدایش نسخ خطی باز میگیرد. اساسا ادبیات کهن ایران سرشار از موضوعاتی است که با انواع افسانهها، اسطورهها، حکایات، روایات و تمثیلها درآمیخته شده است؛ اما به شکل رسمی و با سبک و سیاق مدرن امروزی میتوان گفت داستاننویسی از اروپا به ایران آمده و تکامل یافته است. تاریخ ادبیات داستانی نشان میدهد که ادبیات ایران در قرون گذشته سرشار از داستانها و روایاتی است که اغلب جنبه نمادین و رمزی دارند و برای بیان مسائل اخلاقی، تعلیم و آموزش رموز عرفانی و فلسفی به کار گرفته میشدهاند.
حکایاتی مانند گلستان سعدی، انوار سهیلی، سمک عیار، دارابنامه، اسکندرنانه، قابوسنامه و ... تنها بخشی از این ادبیات کهن هستند. با ورود نمونههای اروپایی به کشور و ترجمه آثار آنها به زبان فارسی، شکل نوینی از داستاننویسی وارد فرهنگ ایرانیان شد که توانست جهانبینی نویسندگان را دستخوش تغییر کند. در ادامه بیشتر راجع به گونههای کاربردی ادبیات صحبت خواهیم کرد.
انواع ادبیات داستانی
همانطور که گفتیم ادبیات گونههای مختلفی دارد که یکی از انواع اصلی و بسیار محبوب آن، ادبیات داستانی است. این گونه ادبیات، خود نیز به چند حوزه مختلف تقسیم میشود که هر کدام از آنها ویژگیهای خاص خودشان را دارند و شامل آثاری میشوند که در تاریخ ادبیات ماندگارند. این گونههای ادبی عبارتاند از:
رمان
رمان در ادبیات فارسی مترادف واژه «Novel» در غرب است. در تعریف این گونه ادبی میتوان گفت رمان نام اثری داستانمانند است که در رابطه با تجربیات خاص و جالب بشری به رشته تحریر در میآید. طولانی بودن داستان، سبک، موضوع و شکل نگارش را میتوان از بارزترین تمایزهای رمان نسبت به دیگر انواع ادبی به شمار آورد. نویسنده در اغلب قسمتهای رمان تلاش میکند تجربیات فردی شخصیتها را روایت کند و به اینترتیب یک پرتره داستانی جذاب، پیچیده و هیجانانگیز را به مخاطب نشان دهد. شاید به همین علت است که عنصر تخیل در بسیاری از رمانها حضور ویژه دارد و شخصیتها امکان این را دارند که قدرتهای عجیبب و غریب خود را به نمایش بگذارند.
بیشتر بخوانید: بهترین های ادبیات ایران؛ 10 رمان ایرانی که باید بخوانیم
رمانها میتوانند ژانرهای مختلفی داشتهباشند؛ رمان تخیلی، رمان علمی، رمان عاشقانه، رمان طنز، رمان پلیسی و معمایی، رمان اجتماعی، رمان تاریخی، رمان سیاسی و ... تنها بخشی از ژانرهای این گونه ادبی هستند. برخی تاریخشناسان حوزه ادبیات فارسی عقیده دارند که مسیر رمان در ادبیات داستانی ایران با سرگذشت حاجیبابای اصفهانی به قلم میرزا حبیب اصفهانی آغاز شد. برخی دیگر رمان شمس و طغرا نوشته محمد باقر میرزا خسروی را نقطه شروغ رمان فارسی میدانند و بسیاری دیگر بر این باورند که اساس و پایه رمان فارسی، خصوصا رمان اجتماعی فارسی با تهران مخوف مشفق کاظمی شکل گرفت.
به هر روی ادبیات فارسی خصوصا در دوران معاصر غنی از رمانهای قدرتمند و بیبدیل است. رمانهایی مانند بوف کور صادق هدایت، ملکوت بهرام صادقی، همسایههای احمد محمود، سمفونی مردگان عباس معروفی، کلیدر محمود دولت آبادی، سنگ صبور بهرام چوبک و شازده احتجاب هوشنگ گلشیری را میتوان تنها بخشی از بزرگترین آثار فارسی در گونه رمان دانست.
رمانس
یکی از انواع ژانرهای ادبی، رمانس است که تفاوتی بنیادی و عمیق با رمانتیسم -که نام یک مکتب است- دارد. کلارا ریو میگوید که رمانس گونهای از داستان قهرمانی است که در آن عناصر و شخصیتهای افسانهای و اسطورهای حضور دارند و با زبان خاص و فاخر به روایت اتفاقاتی میپردازند که ممکن است هیچگاه به وقوع نپیوندد. در رمانسها، نویسنده تلاش میکند به شکل واضح مرز بین شخصیتهای ترسو و شجاع، خوب و بد و عاقل و نادان را با شخصیتهایی مشخص کند که از جنس افراد عادی نیستند و حتی ممکن است قدرتهای خارقالعادهای داشته.باشند. عمده تمرکز نویسنده در نوشتن رمانس بر وقوع رویدادهای باورنکردی است. اما تفاوت رمانس و حماسه در چیست؟
اصولا حماسهها، بنیادی اساطیری دارند، اما رمانسها ممکن است اینگونه نباشند و بدون توجه به اسطورهای خاص، شخصیتها اعمال عجیب و دور از واقعیتی انجام دهند. علاوهبراین، حماسهها اصولا راوی تاریخ ملی هستند. اما رمانسها عموما ساخته و پرداخته ذهن نویسنده محسوب میشوند و ریشه تاریخی ندارند، با اینکه میتوانند از رخدادهای تاریخی بهره بگیرند. در حماسهها گاهی قهرمانها شکست میخورند؛ اما در رمانس قهرمان همیشه پیروز است و در نبردهایش موفق میشود.
بهطورکلی رمانس را میتوان بستری مفید و کاربردی برای بیان داستانهای خارقالعاده، پهلوانی و بعضا تعلیمی دانست. تاریخ ادب فارسی مملو از رمانسهای بینظیر مانند فیروزشاهنامه، دارابنامه، حسین کرد شبستری، امیر ارسلان نامدار و ... است.
قصه
قصه، نام گونه ادبی بسیار کاربردی است که خود شامل انواع گوناگونی میشود. این واژه را میتوان معادل «Story» در زبان انگلیسی گرفت. در لغتنامه دهخدا ذیل این واژه معانی چون حدیث، داستان و سرگذشت آمده است. محمد معین هم همین کلمات را برای بیان معنی لغوی قصه استفاده میکند. اما چیزی که در تعریف واژه قصه اهمیت دارد، معانی اصطلاحی آن است. قصه در ادب فارسی دارای قدمتی بسیار کهن است و اساسا بیشتر آثار ادبی بر مبنای خلق قصه برای ایجاد ارتباط با مخاطب بنا شدهاند.
بیشتر بخوانید: اهمیت قصه گویی برای کودکان؛ بگذارید کودکان با قصهها بزرگ شوند!
قصه را میتوان کلام دنبالهداری دانست که در آن اتفاقات مختلفی روی میدهد و ممکن است این اتفاقات سفید، سیاه یا خاکستری باشند. میان نویسندگان و منقدان ادبی ایران اختلافات زیادی در رابطه با پیدا کردن جایگزینی مناسب برای واژه "Story" وجود دارد. عدهای مانند رضا براهنی واژه «قصه» را جایگزینی مناسب میدانند و برخی دیگر مانند هوشنگ گلشیری ترجیح میدهند از واژه «داستان» استفاده کنند. فرقی نمیکند کدام نظر مرجع قرار بگیرد، بههرحال قصه یا داستان، یکی از مهمترین موتیوهای ادبیات فارسی هستند که از دل آن فاخرترین و ماندگارترین آثار متولد شده است. قصه شاهعباس و چارهنویس، مادیان چهلکره، شهر حاکمکش، شاه طهماسب و شاه عباس، ورقه و گلشاه، حسن کچل و پهلوان پنبه را میتوان از مهمترین قصههای کهن فارسی دانست.
داستان کوتاه
یکی دیگر از انواع ادبی کاربردی در ادبیات داستانی، داستان کوتاه است. اساسا نام داستان کوتاه به داستانهایی اطلاق میشود که طول کمی دارند و قصهای کوتاه را روایت میکنند. در حقیقت میتوان این گونه تعبیر کرد که به کمک داستان کوتاه نویسنده دریچهای به زندگی شخصیتها باز میکند و برای مدت کوتاهی به خواننده این امکان را میدهد که از این دریچه به زندگی شخصیتها و اتفاقاتی که برای آنها میافتد، نگاه کند. شخصیتها اصولا در داستان کوتاه فرصت عرض اندام ندارند و نویسنده نمیتواند مانند داستانهای بلند به پرداخت آنها بپردازد.
در ادبیات کهن گونهای از داستان کوتاه را میتوان در آثار روایی فارسی مثل گلستان سعدی مشاهده کرد، اما در ادب فارسی معاصر و مدرن، مسیر داستان کوتاه با «یکی بود یکی نبود» محمد علی جمالزاده آغاز شد. نخستین داستان از این مجموعه «فارسی شکر است» نام دارد که موضوع اصلی آن زبان فارسی است. در ادامه این مسیر نویسندگان چون صادق هدایت، صادق چوبک؛ جلال آل احمد، بزرگ علوی، ابراهیم گلستان؛ جمال میرصادقی، هوشنگ گلشیری، بهرام صادقی و سیمین دانشور نیز طبعآزمایی کردند. سنگر و قمقمههای خالی، نیمه تاریک ماه، آتش خاموش، سگ ولگرد، زن زیادی و خیمهشببازی از معروفترین مجموعه داستان کوتاههای معاصر ادبیات فارسی است.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران