loader-img
loader-img-2
بنر بالا - خرید قسطی
پاتوق کتاب
بهترین کتاب های داستانی

بهترین کتاب های داستانی

شاید شماری از مردم فکر کنند که رمان‌ها تنها جنبه سرگرمی دارند و خوانندگان رمان‌ها و کتاب‌های داستانی، مطالعه در معنای واقعی آن نمی‌کنند. اما آیا واقعا همین طور است؟ آیا رمان‌ها، تنها اوقات فراغت ما را پر می‌کنند بی آنکه چیزی حقیقی و معنادار بر آگاهی ما اضافه کنند؟ آیا ما پیش از آغاز یک رمان، همانی هستیم که در انتها، آن را می‌بندیم؟

چرا ادبیات داستانی بخوانیم؟

قطعا رمان‌ها و کتاب‌های داستانی زیادی هستند که با این تصور عمومی مطابقت دارند. داستان‌هایی پرداخت نشده و خالی از شعور بالغی که به جای رو به رو کردن ما با موقعیت‌های انسانی در شکل شفاف و صادقانه آن، به جای مواجه کردن ما با پرسش‌های مهمی که بسته به پاسخ، مسیری از زندگی را پیش روی ما می‌گشاید، ما را تنها با شوری آنی و نابالغ در موقعیت‌های چیدمان شده، مواجه می‌کند. اما این مطلب، درباره همه رمان‌ها و کتاب‌های داستانی درست نیست! 
بسیاری از کتاب‌های داستانی - در هر ژانری که باشد- ما را وادار به اندیشیدن درباره موقعیت‌های دشوار می‌کند. با پرسش‌های هستی شناسانه و معرفت‌شناسانه، رو به رو می‌کند و مجابمان می‌کند تا در همه دانسته‌های یقینی خود تردید بیندازیم.
در این یادداشت، مجموعه ‌کوچکی از بهترین کتاب های داستانی را به شما معرفی می‌کنیم.

14 کتاب داستانی برتر دنیا

1- بار هستی از میلان کوندرا

یکی از بهترین کتاب‌های داستانی، رمان بار هستی، از نویسنده اهل چک؛ میلان کوندرا است.
میلان کوندرا پس از اشغال چکسلواکی به دست ارتش سرخ شوروی و قرار گرفتن نامش در فهرست لیست سیاه به اجبار به فرانسه مهاجرت کرد. سال‌ها بعد و پس از آنکه به دلیل بیان دیدگاه‌های سیاسی،‌ ملیتش از او سلب شد؛ تابعیت فرانسوی گرفت. 
میلان کوندرا رمان بار هستی را با نام اصلی «سبکی تحمل ناپذیر هستی»، در سال 1984 در فرانسه و به زبان فرانسوی و انگلیسی، منتشر کرد. اصل کتاب که به زبان چکی نوشته شده بود، یک سال بعد منتشر شد. این رمان در ایران به دلیل خوانش آسان‌تر، با نام بار هستی ترجمه و به چاپ رسید.

میلان کوندرا، رمان سبکی بار هستی را بر اساس دیدگاهی درست مخالف با ایده بازگشت ابدی نیچه، نوشته است. نیچه در بازگشت ابدی، از تکرار بی‌پایان و ابدی زندگی و انتخاب‌های ما سخن می‌گوید. امری که از نظر نیچه مسئولیت خطیر و سنگین انتخاب‌ها را یادآوری می‌کند. ولی میلان کوندرا در رمان بار هستی، سهمگینی زندگی را نه به دلیل تکرار بی‌پایان، بلکه تکرار نشدنی بودن آن می‌داند.
ما تنها یک بار زندگی می‌کنیم و این زندگی، به یکباره و برای همیشه تمام خواهد شد. زندگی‌ای که هیچگاه باز نخواهد گشت، وزن نیز ندارد. باید آن را پایان یافته دانست و هر قدر هم که زیبا یا دهشتناک باشد، هیچ معنایی ندارد.
در واقع از نظر میلان کوندرا، زندگی‌ای که تکرار نمی‌شود، در خور اعتنا نیست. هر رخدادی هر قدر بزرگ و دهشتبار، به سبکی کاه است و ترسی در دل ما نمی‌افکند. مانند انقلاب فرانسه که اگر به گونه‌ای ابدی تکرار می‌شد، تاریخ فرانسه کمتر به نمادهایی چون روبسپیر می‌بالید. این تاریخ تکرار شدنی نیست؛ از این رو، عصر وحشت و سالهای خونین به کلمات فرو کاسته می‌شوند. میان روبسپیری که یکبار در تاریخ ظهور کرده و روبسپیری که به گونه‌ای ابدی برای بریدن سر فرانسویان بازمی‌گردد، تفاوت زیادی وجود دارد. اما درست رو به روی ایده بازگشت ابدی، که ما را به ابدیت میخکوب می‌کند و بار انتخاب‌هایمان را سنگین و طاقت ‌فرسا می‌کند، جهان بی‌وزن و سبکی قرار دارد که زندگی در آن ابدی نیست؛ یکبار است و ناگهان دود می‌شود.
پس نه تنها باری بر دوش ما نیست، بلکه ما با فقدان بار مواجه هستیم. در نبود این بار، انسان از هوا هم سبک‌تر می‌شود و راحت به پرواز در می‌آید. زندگیِ بی‌وزن، هم آزاد است و هم بی‌معنا.
آن گاه است که میلان کوندرا، پرسش مهم رمان بار هستی را از ما می‌پرسد؟ «به راستی سنگینی، موحش و سبکی، زیبا است؟» سنگینی، ما را به زمین و فعالیت‌های شدید زندگی، نزدیک می‌کند و با سبک‌باری زندگی، انسان از زمین فاصله می‌گیرد و به صورت موجودی نیمه واقعی در می‌آید. پس ما باید کدام یک را انتخاب کنیم؟ سبکی یا سنگینی را؟ پارمنیدس در 6 قرن پیش از تولد مسیح، هستی را به قطب‌های متضاد تقسیم کرده بود و در این تقسبم‌بندی، سنگینی را منفی و سبکی را مثبت دانسته بود. آیا حق با پارمنیدس است؟ میلان کوندرا روایت خود از زندگی شخصیت‌های رمان بار هستی را با این پرسش آغاز می‌کند و آن را اسرارآمیزترین و مبهم‌ترین، تضاد معرفی می‌کند. 

در رمان بار هستی، 5 شخصیت روایت را در پس زمینه اوضاع نابسامان بهار پراگ، پیش می‌برند. توما، ترزا، سابینا، فرانتز و کارنین؛ سگ توما و ترزا. در میان این 5 شخصیت، توما نمادی از زندگی سبک و بی‌وزن است. کسی که همیشه میان انتخاب‌هایش دو به شک مانده. اگر زندگی تنها یک بار نبود، می‌توانست انتخاب‌هایش را مقایسه کند. اما حالا، در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد می‌کرد. از نظر توما، برای این زندگی که امکان مقایسه انتخاب‌ها در آن وجود ندارد، نمی‌توان ارزشی قائل شد.
ترزا، نقطه مقابل توما از نظر سبکی یا سنگینی زندگی است. زندگی، برای او به شدت سنگین است و نمی‌تواند سبکی را تحمل کند. ترزا صمیمانه به توما عشق می‌ورزد، اما این تعارض او را آزار می‌دهد. ترزا که شخصیتش به شدت از مادرش اثر گرفته و هر کجا که برود نمی‌تواند از حضور مادرش بگریزد، از دوگانگی جسم و روح انسان نیز در عذاب است. از برابر بودن جسم انسان‌ها برای مادرش، می‌گریزد و اما دوباره آن را در کنار توما تجربه می‌کند. از این رو کابوس‌های شبانه ترزا که بخشی از بار روانکاوانه رمان بار هستی را به دوش می‌کشد، شکل می‌گیرد.  

میلان کوندرا، ترزا را در سبد بوریا به آب انداخت و توما آن را کنار تخت خود از آب گرفت. نظمی که برقرار بود به هم خورد و رمان بار هستی در کشاکش این که سبکی را برگزینیم یا سنگینی، خلق شد. 

در سال 1988، فیلیپ کافمن اقتباسی سینمایی از رمان بار هستی با نام اصلی رمان یعنی «سبکی تحمل‌ناپذیر بار هستی» ساخت که دنیل دی-لوئیس و ژولیت بینوش از ستاره‌های آن بودند. صد البته فیلم، به پای رمان نمی‌رسد و گرچه یکی از آثار موفق و ماندگار تاریخ سینما است، اما نتوانسته تمام جهان ذهنی شخصیت‌های رمان را شکل دهد. 
رمان بار هستی از میلان کوندرا، از بهترین کتاب‌های داستانی است که در ژانر داستان فلسفی، نوشته شده است؛ از دستش ندهید!

 

2- ژرمینال از امیل زولا

امیل زولا نویسنده برجسته فرانسوی که می‌توان او را با انوره دو بالزاک مقایسه کرد، مجموعه‌ای از بهترین کتاب‌های داستانی را نوشته است. مجموعه رمان 20 جلدی «روگن ماکار»، از آثار ادبی مهم فرانسه به حساب می‌آید که امیل زولا از سال 1871 تا 1893، منتشر کرد. مجموعه روگن ماکار، روایت زندگی و رقابت دو شجره (روگن و ماکار) از یک خانواده است که در دوره امپراتوری دوم فرانسه زندگی می‌کنند. رمان ژرمینال، سیزدهمین عنوان از این مجموعه است. 

امیل زولا، نویسنده‌ای ناتورالیست بود و به تأسی از اندیشه داروین، دو عنصر وراثت و محیط را در زندگی مردم، بسیار موثر و سازنده می‌دانست. زولا نوعی جبر اجتماعی را بر زندگی و سرنوشت مردمان، مسلط می‌دید که تضادهای طبقاتی و رنج و فقر را بر مردم کارگر و فرودست، تحمیل می‌کرد. رمان ژرمینال نیز به زندگی همین مردم می‌پردازد. کارگران چند معدن زغال سنگ، در فرانسه دهه 1860، که نان اندکشان را از اعماق زمین به دست می‌آورند.
 
امیل زولا، «اتین لانتیه» را به عنوان شخصیت محوری برای رمان ژرمینال انتخاب کرده است. کسی که پیش از این، در رمان «آسوموار»؛ کتاب هفتم از مجموعه روگن ماکار، ظاهر شده بود و بعدا در کتاب هفدهم یعنی رمان «دیو درون» نیز دنبال خواهد شد. اتین لانتیه پس از اخراج از محل کارش در راه آهن، به معدن زغال سنگی در شمال فرانسه کشیده می‌شود. جایی که خط داستانی، شکل می‌گیرد. اتین میان این کارگران، بُر می‌خورد و در زندگی پر از رنجشان سهیم می‌شود. کارگرانی که ساعت‌ها در گرمای طاقت فرسای معادن زغال مونسو همراه با خطرات فراوانی که دارد، کار می‌کنند و در نهایت حتی غذای کافی برای خوردن ندارند. 
اتین که جوانی سخت‌کوش و ایده‌آل گرا است، با کارگری مهاجر از روسیه، دوست می‌شود و از طریق او با آثار سوسیالیسم و ادبیات جنبش طبقه کارگر، آشنا می‌شود. آهنگ این ادبیات در ذهن اتین آنگاه قوت می‌گیرد که صاحبان معادن ذغال سنگ، دستمزد کارگران را کاهش می‌دهند. این مساله، سلسه تصمیم‌ها و رخدادهایی را آغاز می‌کند که به فاجعه‌ای بزرگ ختم می‌شود. 

شاید هیچ اثری به اندازه رمان ژرمینال از امیل زولا، نتواند چراییِ اقبال به ایدئولوژی‌های چپ را توضیح دهد. اینکه چه طور ندیدن رنج طبقات فرو دست و ستم سرمایه‌داران، به طغیانی بزرگ و فاجعه‌بار ختم می‌شود. این اثر با توصیفات بی‌پرده خود از شرایطی که فقر مطلق در پی دارد، به روشنی نشان می‌دهد که فقر نه به شکل ذهنی و معنایی بلکه به طور عینی و مادی، اخلاق و انسانیت را می‌بلعد. اینکه اساسا اخلاق در بستری از رفاه نسبی معنا دارد و می‌تواند بروز پیدا کند. 

ژرمینال یکی از بهترین کتاب‌های داستانی است درباره رنجی نادیده گرفته شده که چاره‌ای جز اعتصاب و خشونت پیش پای خویش نمی‌بیند. خشونت نتیجه لاجرم این انکار و سرکوب است و امیل زولا با چیره دستی تمام آن را وصف می‌کند. پایان کتاب بسیار دراماتیک و اندوه‌بار است اما زولا در مقام راوی، نوید آینده‌ای متفاوت را می‌دهد. آینده‌ای که نمی‌توان از آمدنش جلوگیری کرد. 

گرچه رمان ژرمینال، متعلق به یک مجموعه بیست جلدی است، اما نگران نباشید. ژرمینال یک اثر کامل است و شما بدون خواندن عناوین قبلی و بعدی نیز می‌توانید آن را بخوانید و لذت ببرید. این اثر نه تنها یکی از بهترین کتاب‌های داستانی است؛ که در میان مجموعه آثار امیل زولا هم بسیار برجسته و مهم است و به آن، لقب بینوایان دوم را داده‌اند. 

در سال 1993، کلود بری کارگردان فرانسوی نیز فیلمی به همین نام بر پایه رمان و در ژانر حماسی ساخت که جایزه سزار را برای بهترین فیلم برداری و طراحی لباس از آن خود کرد.
ژرمینال، اولین بار در سال 1356 توسط سروش حبیبی به فارسی ترجمه شد و بعدها کسان دیگری نیز آن را ترجمه کردند؛ اما شاید هنوز بهترین ترجمه متعلق به او باشد.

 

3- کافکا در کرانه از هاروکی موراکامی

«کافکا در کرانه» یکی از بهترین کتاب‌های داستانی و عنوان رمانی است از هاروکی موراکامی، نویسنده شناخته‌شده و محبوب ژاپنی که در سال 2002 به زبان ژاپنی منتشر شد.
هاروکی موراکامی جوایز ادبی متعددی را به دست آورده است؛ از جمله جایزه مهم فرانتس کافکا را. با این حال موراکامی به عنوان نویسنده‌ای ژاپنی از سوی ادبیات ژاپن، به ژاپنی نبودن محکوم شده است. اما بسیاری از منتقدین، رمان کافکا در کرانه را مملو از عناصر ژاپنی می‌دانند. برای مثال محمد قاسم‌زاده از نویسندگان و منتقدین ایرانی و برنده جایزه ادبی پائولو کوئیلو، ناکاتا؛ یکی از شخصیت‌های مهم داستان را نماد وجدان ژاپنی می‌شناسد.

کافکا در کرانه، در ژانر فانتزی و رئالیسم جادویی قرار می‌گیرد. کتابی عجیب که به گفته خود هاروکی موراکامی تنها راه فهم معماهای کتاب، خواندن چند باره آن است. اما این مطلب نباید شما را بترساند و گمان کنید با کتابی سخت رو به رو خواهید شد. کافکا در کرانه، با زبانی روان و ساده، شما را دعوت به جهان خود می‌کند. رمان با دو خط داستانی موازی و جدا از هم، پیش می‌رود. در یکی از آنها پسری 15 ساله با نام غیرعادی کافکا، داستان را روایت می‌کند. او به کتاب خواندن، بسیار علاقه دارد و بزرگترین ترسش محقق شدن نفرین پدرش است. کافکا همراه با دوست خیالیش به نام پسر زاغی، از خانه فرار می‌کند تا سفر ادیپ‌وار خود را آغاز کند و ناخواسته درگیر ماجرای قتلی عجیب می‌شود. 
به موازات کافکا، داستان ناکاتا از زبان دانای کل، روایت می‌شود. پیرمردی که به دلیل رخدادی در کودکی اش، هوشش را از دست داده اما توانایی صحبت با گربه‌ها را به دست آورده است. ناکاتا این توانایی‌اش را در راهِ پیداکردنِ گربه‌های گمشده برای صاحبانشان به کار گرفته تا بتواند اندک درآمدی به دست آورد. اما ناکاتا در پیِ پیدا کردن گربه‌ی گمشده‌ای، وارد ماجرایی پیچیده می‌شود. 
جهان ناکاتا، جهانی غریب است که نه صحبت کردن با گربه‌ها و نه باریدن ماهی از آسمان، آن را به جهانی غیرعادی و باورنکردنی تبدیل نمی‌کند. شما فکر نمی‌کنید که جهان ناکاتا، تفاوت چندانی با جهان کافکا یا حتی خودتان داشته باشد؛ حتی اگر باران سیل آسای ماهی بر شهر ببارد، به هر حال پیشامدی است که ممکن است در جایی رخ دهد.

این دو خط داستانی گرچه جدا از یکدیگر هستند اما تقریبا از همان آغاز، شما سایه‌های آن دو را بر هم احساس می‌کنید. شاید در تلاش برای یافتن ارتباطی دقیق، چیزی به چنگتان نیاید؛ اما در همان حال با همه وجود نزدیکی آن دو را درک می‌کنید. درست مانند یک حس عجیب و لغزنده از حضور کسی پشت سرتان، که وقتی برمی‌گردید تا مچش را بگیرید، ناکام می‌مانید.

رمان کافکا در کرانه از هاروکی موراکامی، به عنوان کتاب فانتزی سال انتخاب شد و همچنین در میان ده کتاب سال نیویورک تایمز نیز قرار گرفت. انتشارات نیلوفر در سال 1387 این کتاب را با ترجمه مهدی غبرایی و بر اساس متن انگلیسی، در ایران منتشر کرده است. 
کافکا در کرانه از بهترین‌ کتاب‌های داستانی در ژانر گفته شده است. اگر از علاقه‌مندان ژانر فانتزی یا ادبیات ژاپن هستید، نباید آن را از دست بدهید!

 

4- بیگانه از آلبر کامو

آلبر کامو نویسنده‌ای فرانسوی است که در دوره استعمار فرانسه در الجزایر به دنیا آمد و نامش برای دوست‌داران فلسفه و ادبیات فرانسه آشنا است. کامو، آثار درخشانی در گونه‌های نمایشنامه، مقاله و داستان نوشته است. محبوب‌ترین کتاب‌های او؛ بیگانه، کالیگولا، افسانه سیزیف، طاعون و انسان طاغی است. این مورد از بهترین کتاب‌های داستانی، به نخستین اثر او یعنی رمان کوچک بیگانه اختصاص دارد که در سال 1942 انتشار یافته است.

آلبر کامو، که در 44 سالگی نوبل ادبیات را دریافت کرد، به لحاظ اعتبار و قوت قلم، معمولا در ردیف ژان پل سارتر قرار می‌گیرد و مانند او اگزیستانسیالیست معرفی می‌شود؛ با این حال، کامو خود را اگزیستانسیالیست نمی‌دانست و از این برچسب متعجب بود. در واقع آثار او را باید در بستر ابزوردیسم، بررسی و واکاوی کرد و کامو، خود از پیشگامان این مکتب بود.

رمان کوچک بیگانه، از زبان مرد جوانی است به نام مورسو که در الجزیره فرانسه (الجزیره در دوران استعمار و حاکمیت فرانسه) زندگی ‌می‌کند. آنچه کتاب را به دو بخش تقسیم می‌کند، قتل است. روایت زندگی مورسو پیش و پس از قتلی که مرتکب شده است. مورسو انسانی است به تمامی بیگانه. چرا که بی‌اعتنا است. بی‌اعتنا به همه چیز؛ به مرگ مادرش، به قتلی که مرتکب شده و به حکم اعدامش... آدم‌های آسایشگاه مادرش، بازپرس پرونده و کشیش زندان، در حضور او بهت زده و معذب هستند. مایلند او را بفهمند و نمی‌توانند. مورسو نمایشی است تمام عیار از انسان ابزورد که دلیلی برای پیوند نمی‌یابد. که هر انتخابی را بی‌معنا می‌بیند؛ چرا که در نهایت هیچ فرقی وجود ندارد. مورسو جایی بر سر کشیش فریاد می‌زند:
«فلان جور زندگی کرده بودم، حال آنکه می‌توانستم جور دیگری زندگی کنم. فلان عمل از من سر زده بود و آن یکی نه. فلان کار را نکرده بودم و آن دیگری را چرا. خب، آخرش چه؟ ... هیچ چیز، هیچ چیز اهمیت نداشت.» 
برای او حتی سالهایی که نزیسته با سالهایی که زیسته فرقی ندارند؛ چرا که هیچ معنایی در پشت آنها نیست.

چیزی که آلبر کامو را از ردیف اگزیستانسیالیست‌ها خارج می‌کند همین است. کامو دیگر به دنبال معنادهی نیست. دنبال گشتن و یافتن و چنگ انداختن به چیزی برای معنا یافتن این هستی بی‌معنا نیست. کامو آن را می‌پذیرد؛ در عین بی معنایی، و با آن زندگی می‌کند. درست مانند قهرمانش در رمان بیگانه. آنگاه که در آخر کتاب، شورمندانه بر بی‌تفاوتی لطیف عالم آغوش می‌گشاید و آن را شبیه و برابر خود می‌یابد و همین، او را از حس خوشبختی لبریز می‌کند. 

رمان بیگانه، کتابی است کم حجم درباره انسانی که معنا و نکته‌ای در این جهان و همه پیشکش‌هایش نمی‌بیند و این امر، او را ملول کرده است. بی‌معنایی و بی‌تفاوتی عالم برای مورسو، نه دلهره‌آور که ملال انگیز است. اما آلبر کامو دستش را می‌گیرد و با همین جهان بی‌معنا آشتی می‌دهد. 
بیگانه، رمانی است در ژانر داستان فلسفی، اما کتابی سنگین و سخت نیست و هنگام خواندنش، با یکی از بهترین کتاب‌های داستانی، مواجه خواهید شد.

 

5- 1984 از جورج اورول

کمتر کسی است که نام رمان «1984» از نویسنده بزرگ انگلیسی، جورج اورول را نشنیده باشد. اریک آرتور بلر که ما او را با نام مستعارش؛ جورج اورول می‌شناسیم، دو تا از بهترین کتاب‌های داستانی را نوشته‌ است. رمان 1984 در کنار اثر دیگرش؛ «مزرعه حیوانات»، که از شناخته شده‌ترین و پرفروش‌ترین آثار ادبی جهان هستند و بارها در تئاتر و سینما و ادبیات مورد اقتباس قرار گرفته‌اند.

جورج اورول، رمان 1984 را در سال 1949 منتشر کرد. داستان، پادآرمانشهری را به تصویر می‌کشد که زندگی مردم، تحت سیطره و کنترل دولت است. هیچ جایی وجود ندارد که شما بتوانید از زیر چشم‌های نظاره‌گر برادر بزرگ (رهبر حزب)، خارج شوید. نه تنها از پاییدن همیشگی برادر بزرگ نمی‌توانید فرار کنید، که فرار از تبلیغات و پروپاگاندای او هم ناممکن است. اکران دوربُرد (تلسکرین)، در همه جا هست تا مطمئن شوند که شما حتی برای لحظه‌ای به چیزی جز آنچه که حزب می‌خواهد، فکر نمی‌کنید. در حقیقت بزرگترین جرم، همین است؛ جرم اندیشه... همین اندیشه مجرمانه است که به هر عمل مجرمانه‌ای می‌تواند ختم شود. 

شخصیت اصلی رمان 1984 از جورج اورول، مردی است 39 ساله به نام وینستون اسمیت که در منطقه اقیانوسیه (اوشنیا)؛ یکی از سه ابر قدرت خیالی داستان، زندگی می‌کند. او مردی است با طبعی کنجکاو که به آنچه مربوط به گذشته است، تعلق خاطر دارد. وینستون دوست دارد گذشته را ترسیم کند؛ لندن را، پیش از آنکه به شکل تازه خود درآید و اقیانوسیه شکل گیرد. جهان در سال 1984 که وقایع رمان در آن می‌گذرد بین سه ابر قدرت تقسیم شده است. شرقاسیا (ایستاسیا)، اوراسیا و اقیانوسیه. البته بیشتر اطلاعاتی که از این قدرت‌ها و وضعیت تقسیم بندی جهان داریم، حاصل تبلیغات حزب حاکم در اقیانوسیه است. آیا واقعا جهان چنین چهره‌ای دارد؟ هیچکس نمی‌داند. زیرا راهی برای اعتبارسنجی وجود ندارد. حتی تاریخ هم دیگر نمی‌تواند پاسدار سرگذشت جهان باشد. چرا که در اقیانوسیه تاریخ همیشه به نفع امروز جعل می‌شود. تمام اسناد، دست کاری می‌شوند و در نتیجه هیچ گذشته‌ای وجود ندارد. گذشته همان است که رهبران برای مردم بازگویی می‌کنند و حتی این بازگویی، خود نیز دستخوش بازگویی می‌شود. 
این امر نه فقط درباره حوادث و رخدادها، که درباره زبان هم جاری است. نوگفتار بزرگترین پروژه حزب تمامیت‌خواه حاکم در اقیانوسیه است؛ پاکسازی زبان از واژگان غیر ضروری و جایگزینی کلماتی که به دگر اندیشی، کمک می‌کنند. در این فرایند، زبان هر روز چهره تازه می‌کند و به منظور جلوگیری از کژاندیشی، دامنه خود را تنگ‌تر و کم‌مایه‌تر می‌کند. 

جورج اورول در رمان 1984، رخدادهای داستان را با نقطه عطفی در زندگی وینستون اسمیت از اعضای غیر اصلی حزب در وزارت حقیقت، پیش می‌برد؛ جایی که اسمیت دفترچه‌ای می‌خرد و شروع می‌کند به نوشتن خاطرات و اندیشه‌هایش. دیگر بعد از این، فرقی نمی‌کند داستان به کدام سمت برود، زیرا بزرگترین جرم رخ داده است؛ جرم اندیشه.

رمان 1984 یکی از بهترین کتاب‌های داستانی در ژانر داستان سیاسی است که به یک اثر کلاسیک تبدیل شده است. جایزه اورول نیز از طرف بنیاد خیریه جورج اورول از سال 1993 و در دو بخش داستانی و غیر داستانی به بهترین آثار سیاسی اهدا می‌شود.
 
تاکنون دو فیلم بر اساس این رمان و با همان نام، ساخته شده است؛ یکی در سال 1956 و به کارگردانی مایکل اندرسون و دیگری در سال 1984 (همان سالی که وقایع رمان نیز در آن می‌گذرد) و به کارگردانی مایکل ردفورد.
اگر تاکنون موفق به خواندن رمان 1984 نشده‌اید، دیگر آن را به تاخیر نیندازید!

 

6- سه تفنگدار از الکساندر دوما

شاید هیچ رمانی به اندازه سه تفنگدار، نامش در تجربه همگانی و روزمره ما تکرار نشده باشد؛ حتی اگر خودمان آن را نخوانده باشیم. 
رمان سه تفنگدار یکی دیگر از بهترین کتاب‌های داستانی است که نویسنده و نمایشنامه نویس دو رگه فرانسوی-آفریقایی؛ الکساندر دوما، آن را نوشته است. رمانی طولانی و پرماجرا که بسیار مناسب شب‌های طولانی است. 

الکساندر دوما از پیشگامان مکتب رومانتیسیسم و نویسنده‌ای بسیار پرکار بود. او 300 عنوان کتاب دارد و تاکنون بیش از 200 فیلم بر اساس آثار او ساخته شده است. بسیاری از آثار الکساندر دوما رمان‌هایی دنباله‌دار و سریالی است؛ مانند رمان سه تفنگدار، گردنبند ملکه و ملکه مارگو

رمان سه تفنگدار، ماجرجویی‌ها و دلاوری‌های سه دوست که از تفنگداران لویی سیزدهم هستند را شرح می‌دهد؛ آرامیس، پورتوس و آتوس. این سه، پس از فراز و فرودهایی با تفنگدار دیگری به نام دارتانیان، دوست می‌شوند و پیمان برادری می‌بندند؛ همراه با همان شعار معروفی که در محاورات روزمره ‌ما هم جا خوش کرده است: یکی برای همه، همه برای یکی

رمان سه تفنگدار از الکساندر دوما، رمانی است دنباله دار و طولانی که با دو عنوان دیگر یعنی 20 سال بعد و 10 سال بعد، تکمیل می‌شود. اولین سری رمان در سال 1844 از ماه مارس تا جولای، به صورت دنباله دار در روزنامه فرانسوی لو سیکل (LE SIÈCLE) منتشر شد؛ یعنی در دوره مونارشی جولای و 4 سال قبل از انقلاب فرانسه در 1848 که منجر به برقراری جمهوری دوم شد. داستان به لحاظ زمانی در قرن 17 و در سالهای 1625 تا 1628 می‌گذرد و شما زندگی این چهار تفنگدار را در میان حوادثی که متاثر از وقایع آن زمانِ تاریخِ فرانسه است، دنبال می‌کنید. گاهی آنها در کنار هم و در جبهه‌ای واحد می‌جنگند و گاهی نیز رو به روی هم قرار می‌گیرند. اما الکساندر دوما دوستی و علاقه این چهار نفر به یکدیگر را بر صدر همه چیز قرار می‌دهد و این دوستی، راهنمای عمل مهم‌تری برای شخصیت‌ها است تا مسیر خود را در تاریخ فرانسه، پیدا کنند. 

رمان سه تفنگدار، طعم اعتماد و دوستی را در مهلکه‌های جنگی و تنگناهای سیاسی میان قدرت‌مندان دربار و کلیسا و گاهی نیز دربار دیگر کشورها؛ چون انگلستان، به شما می‌چشاند.

الکساندر دوما رمان سه تفنگدار و همچنین دنباله‌های آن را با همکاری نویسنده فرانسوی دیگری به نام اگوست ماکت (1813-1188) نوشت. آگوست ماکت تحقیقات تاریخی را انجام داد و طرح کلی داستان را ساخت. الکساندر دوما با حذف برخی شخصیت‌ها و سبک بی مثالش در داستان‌نویسی، شاهکار ادبیات فرانسه؛ یعنی سه تفنگدار را خلق کرد. «بیست سال بعد» در سال 1845 و «ویکونت دوبراژلون: ده سال بعد» در سال 1847 انتشار یافت.

رمان سه تفنگدار، اولین بار در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، توسط یکی از نوادگان او؛ محمد طاهر میرزا قاجار، ترجمه شد و چاپخانه دارالفنون آن را به صورت سنگی چاپ کرد. ترجمه او در 5 جلد و تنها شامل «سه تفنگدار» و «بیست سال بعد» است. ذبیح الله منصوری نیز ترجمه‌ای ده جلدی از این مجموعه الکساندر دوما دارد که البته همراه با افزوده‌هایی از جانب او است. ترجمه منصوری عنوان «ویکونت دوبراژلون: ده سال بعد» را هم شامل می‌شود. بعدها ترجمه‌های دیگری نیز توسط نشرهای مختلف به چاپ رسید. 
رمان سه تفنگدار از بهترین کتاب‌های داستانی در ژانر رمان تاریخی و ماجراجویی و زیر ژانر شمشیر به دستان است که تبدیل به قسمتی از حافظه همگانی ما شده. چه کتابی بیشتر از این شاهکار الکساندر دوما، سزاوار خواندن است؟!

 

7- اعمال انسانی از هان کانگ

رمان «اعمال انسانی» یکی از بهترین کتاب‌های داستانی و در عین حال بسیار دردناک است. این رمان را نویسنده برجسته کره جنوبی، هان کانگ نوشته که برنده جوایز متعدد ادبی مانند من بوکر شده است. 
هان کانگ در رمان اعمال انسانی، ما را به دیدن حوادث قیام آزادی خواهانه گوانگجو دعوت می‌کند و این کار را هم به شکلی بسیار خلاقانه انجام می‌دهد. رمان اعمال انسانی، یک راوی و یک قهرمان ندارد. بلکه هر فصل از زبان یک فرد روایت می‌شود و چه چیزی بهتر از این شیوه، یادمان می‌اندازد که یک نفر صاحب روایت اصیل و اصلی در هیچ رخداد تاریخی، نیست. هر واقعه، روایت‌گران متعدد و قهرمان‌های زیادی دارد. قهرمانانی که مثل هم نیستند اما همه، انسان های معمولی هستند. همان‌هایی که شاید هر روز در اطرافمان می بینیم. هان کانگ، حتی روایت مردگان را از قلم نینداخته است و یکی از فصل‌ها از زبان روح پسر بچه مرده‌ای است که به دنبال جسدش می‌گردد. هولناک، دردناک و در عین حال عمیقا انسانی. 
با این حال که رمان اعمال انسانی، یک روایت کننده ندارد و هر کس از زاویه دید خود وقایع قیام گوانگجو را در سال 1980 و آنچه در گذر زمان تا به امروز رخ داده است، بازگو می‌کند. اما روایت به گونه‌ای حول پسر بچه دانش آموزی به نام کانگ دونگ هو چرخ می‌خورد و خواننده دوست دارد از لا به لای قصه دیگران، آنچه بر او رفته است را دریابد. 

کره جنوبی در سال 1980، بر لبه تیغ نشسته بود. دو دهه دیکتاتوری نظامی را سپری کرده بود و رییس جمهورش با ترور، جایگزین شده بود. جانشین رییس جمهور نظامی قبلی، ژنرال دیگری بود به نام چان دو هوان که او نیز به سرعت، اندک آزادی‌های باقی مانده مردم را سلب کرد. به بهانه گسترش نفوذ کره شمالی، دست به کار تعطیلی دانشگاه‌ها، محدود کردن آزادی مطبوعات، لغو کردن تمامی فعالیت‌های سیاسی و برقراری حکومت نظامی شد. این ها به علاوه‌ی مسائل اقتصادی حاصل از صنعتی شدن سریع کشور، سبب پیوستن کارگران و توده‌های مردم به جنبش‌های دانشجویی شد که سرکوب‌های خونین و شدیدی را در پی داشت. قیام گوانگجو یکی از آن موارد است که شدت جنایات در آن باورکردنی نیست. هان کانگ این توده‌های تلنبار شده پیکرهای انسانی را که عموما بی نام و نشان دفن یا سوزانده شدند، بیرون می‌کشد و ما را وادار به تماشا می‌کند. آیا هدف او تماشای آن چیزی است که بر آن پیکرهای انسانی رفته است؟ یا تماشای آن چه از ما انسانها می‌تواند سر بزند؟... تماشای اعمال انسانی؟

رمان اعمال انسانی از بهترین کتاب‌های داستانی در ژانر درام تاریخی است. نویسنده آن؛ هان کانگ، دست ما را می‌گیرد و به شهر گوانگجو در کره جنوبی سالِ 1980 می‌برد؛ که در بحبوحه سرکوب خونین قیام دموکراتیک آن، پسر بچه‌ای به دنبال جسد دوستش، روحی به دنبال بدن رها شده‌اش و کشوری ستمدیده، به دنبال آزادی بیان است.

 

8- زنان کوچک از لوییزا می آلکات

لوییزا می آلکات از زنان نویسنده قرن نوزدهم آمریکا است که آثارش جزء بهترین کتاب‌های داستانی است. رمان بسیار پرفروش و محبوب او «زنان کوچک»، با انیمه و فیلم‌هایی که از آن ساخته شد، به راحتی در میان مردم سراسر جهان، راه باز کرد و تبدیل به یکی از خاطره‌های مشترک همگانی شد. 

لوییزا می آلکات، این رمان را با الهام از تجربیات شخصی و بر اساس زندگی خود و سه خواهرش نوشت. از این جهت شاید بتوان رمان زنان کوچک را زندگینامه خودنگاشت هم به حساب آورد. رمان زنان کوچک پس از انتشار، به سرعت با اقبال مردم مواجه شد. از این رو لوییزا می آلکات، سه کتاب دیگر پس از آن و به عنوان دنباله، نوشت؛ همسران خوب، مردان کوچک و پسران جوی.

داستان زنان کوچک، فراز و نشیب زندگی و عشق و دوستی و رویاهای چهار خواهر را در بحبوحه جنگ داخلی آمریکا، دنبال می‌کند؛ مگ، جو، بث و ایمی. این چهار خواهر قد و نیم قد، تلاش می‌کنند تا در خلال این جنگ و در نبود پدرشان که به جبهه جنگ رفته، بخشی از مسئولیت‌های خانه را به عهده گیرند و کمک حال مادرشان باشند که داوطلبانه در پشت جبهه نبرد، کمک میکند. 
مگ (مارگارت)، که بزرگترین دختر خانواده است و بیشتر در مدیریت امور خانه و مراقبت از خواهران کوچکترش نقش دارد، دختری موقر، اهل تجمل و کاملا برازنده در چهارچوب‌های زمانه‌اش است. جو (جوزفین) که شخصیت خود نویسنده را بازنمایی می‌کند، دختری پر جنب و جوش است که رویای نویسندگی در سر دارد و دوست دارد از هر راهی که می‌تواند، کمک خرج خانه باشد؛ چه این راه، فروختن قصه‌هایش با نام دیگران باشد یا فروختن موهای بلندش. بث (الیزابت)؛ دختر مهربان و دوست داشتنی رمان زنان کوچک که به نواختن پیانو علاقه دارد و رابطه صمیمانه‌تری با جو دارد. بث 13 ساله، بیماری قلبی دارد و به شدت مریض است. او بزرگترین مشوق جو برای داستان نویسی است. و در نهایت، ایمی کوچکترین دختر خانواده و البته زیباترینشان. شخصیت او رگه‌هایی از خودخواهی و حسادت دارد، دوست دارد بزرگتر از سن خود رفتار کند و در نقاشی بسیار با استعداد است.

قهرمانان رمان زنان کوچک، گرچه مانند هر خانواده‌ای، ناراحتی‌ها، خشم‌ها و دعواهای خود را دارند، اما با این همه، یکدیگر را دوست دارند و محبتشان بر همه نزاع‌ها و کدورتهای بینشان، می‌چربد. 

رمان زنان کوچک، زنانگی قدرتمندی دارد و این بار به جای نمایش آنچه مردان در جبهه‌های جنگ رقم می‌زنند، بر زندگی‌ای که در پشت جبهه‌ها و در شهرها و حاشیه‌شان، جریان دارد تمرکز می‌کند. زنانی که تلاش می‌کنند همه چیز را حفظ کنند و خودشان، دیگران و زندگی را تا پایان جنگ، بکشانند. شاید برای همین باشد که رمان زنان کوچک شکل می‌گیرد. برای به نمایش درآوردن سالها تلاش زنانی که مردانشان به جنگ رفته‌اند. زنانی که در سایه سترگ و رعب آور جنگ و مرگ، بی‌اهمیت قلمداد شدند. آیا چون مهم نیستند به آنها پرداخته نشده؟ یا همانطور که ایمی بالغ می‌گوید، چون بهشان پرداخته نشده، اهمیت نیافتند؟ 
لوییزا می آلکات، این زنان را و بلکه زنان کوچک را بر می‌کشد و به جای مردانِ در تکاپویِ جبهه‌های جنگ، قهرمان رمان خود می‌کند. زنانی که بار زندگی در سایه سنگین جنگ را به دوش می‌کشند؛ اما آنقدر پر طمطراق نیستند که دیده شوند.

رمان زنان کوچک از لوییزا می آلکات، از بهترین کتاب‌های داستانی است که از زندگی سخن می‌گوید. آخرین اقتباس سینمایی از این رمان فراموش نشدنی، فیلم زنان کوچک به کارگردانی گرتا گرویگ و بازی ستارگانی چون سرشه رونان، اما واتسون، فلورنس پیو، تیموتی شالامی و مریل استریپ است که داستان هر دو رمان زنان کوچک و همسران خوب را به تصویر می‌کشد.

 

9- رمان بالزاک و خیاط کوچولوی چینی از دای سیجی

دای سیجی نویسنده و کارگردان چینی است که در فرانسه زندگی می‌کند. او که فرزند دو تن از اساتید برجسته دانشگاه علوم پزشکی چین بود، در دوره انقلاب فرهنگی که مائو به راه انداخت، برای بازپروری به منطقه‌ای روستایی در استان سیچوآن، فرستاده شد. جایی که منبع بزرگی، برای نخستین رمان او و یکی از بهترین کتاب های داستانی شد؛ رمان «بالزاک و خیاط کوچولوی چینی».

مائو تسه تونگ، رهبر چین کمونیستی، در اواخر سال 1966 و با حمایت گارد سرخ، انقلاب فرهنگی را به راه انداخت که در نتیجه آن، دانشگاه‌ها بسته شد و نوجوانانی که در دبیرستان درس خوانده بودند، برای بازپرری و یاد گرفتن راه درست اندیشه از کارگران و کشاورزان، به مزارع و روستاها فرستاده شدند. هدف انقلاب فرهنگی، مبارزه با 4 عامل کهنه؛ اندیشه‌ کهنه، فرهنگ کهنه، آداب و رسوم کهنه، و عادت‌های کهنه‌ طبقات استثمارگر و دادن تجربه دست اولی از زندگی انقلابی به جوانان بود.
داستان بالزاک و خیاط کوچولوی چینی، در چنین پس زمینه‌ای است که روایت می‌شود. دای سیجی، قصه دو پسر نوجوان چینی را تعریف می‌کند که در اوایل سال 1971، برای کار اجباری به کوهستانی دور افتاده به نام ققنوس آسمان، فرستاده می‌شوند. در آنجا، با دخترک روستایی خیاطی آشنا می‌شوند و جهان پسرانه‌شان متلاطم می‌شود. میان این سه، عشق و دوستی شکل می‌گیرد و لوئو؛ دوست راویِ داستان، وظیفه خطیر با فرهنگ کردن خیاط کوچولو را، شخصا به عهده می‌گیرد. 
رمان بالزاک و خیاط کوچولوی چینی، روایتگر تلاش این سه نوجوان برای زندگی کردن در جهانی کژ فرم است. در جهانِ انقلابیِ چینِ دوره مائو، در زمانه‌ای که هر آنچه مناسبتی با ایدئولوژی مائو ندارد، بیرحمانه با برچسب ضد انقلابی ممنوع و سانسور می‌شود،‌ این سه نوجوان، چمدانی از رمان‌های ممنوعه پیدا می‌کنند. مجموعه‌ای از بهترین کتاب‌های داستانی ادبیات غرب از بالزاک، گوگول، داستایوفسکی، رومن رولان، ویکتور هوگو، دوما و ... . راوی، لوئو و خیاط کوچولوی حیرت زده، با ولع و اشتیاق در جهان قصه‌ها شیرجه می‌زنند و همه چیزهای ممنوع را در قصه‌ها کشف می‌کنند. شاید مهم ترین کشف آنها، همان فردیت باشد؛ فردیتی که راوی داستان، دریافت و کشف آن از میان داستان ژان کریستوف از رومن رولان را به بیان در می‌آورد و خیاط کوچولو با تصمیمی که به یکباره در انتهای داستان عملی ‌می‌کند آن را تحقق و عینیت، می‌بخشد.

رمان بالزاک و خیاط کوچولوی چینی از دای سیجی، داستانی است درباره عشق و بلوغ و کشف ناشناخته‌ها، میان ممنوعیت هر چیزی که انسانی و طبیعی است. داستان رویا یافتن و رویا بافتن این نوجوان‌ها.
رمان بالزاک و خیاط کوچولوی چینی، با قلم روان و شیرین دای سیجی، از بهترین کتاب‌های داستانی است و امکان ندارد مجذوب آن نشوید!
دای سیجی خود اقتباسی سینمایی از آن را در سال 2002 و به همان نام کارگردانی کرد که نامزد و برنده چندین جایزه سینمایی شد.

 

10- دایی جان ناپلئون از ایرج پزشکزاد

این فقره از معرفی بهترین کتاب های داستانی، به رمانی ایرانی اختصاص دارد به نام «دایی جان ناپلئون». حتی اگر این رمان را نخوانده باشید و اقتباس تلویزیونی آن را هم ندیده باشید، امکان ندارد اسم دایی جان ناپلئون به گوشتان نخورده باشد. این رمان که در سال 1349 به قلم ایرج پزشکزاد منتشر شده است، رمانی است طنز که با دیدی انتقادی و گاه‌ هجو آمیز به مناسبات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در جامعه ایرانی نگاه می‌کند.
ایرج پزشکزاد، طنز نویس ایرانی است که آثار تالیفی و ترجمه‌ای متعددی دارد؛ با این حال بیش از همه برای خلق کاراکتر دایی جان ناپلئون در رمانی به همین نام، شناخته شده است.
شاید بتوان، رمان دایی جان ناپلئون را رومئو ژولیت ایرانی دانست که البته زهر و تلخی درام آن را گرفته و پس از غلتاندن در فرهنگ ایرانی و آغشته کردن به خلقیات دوره نوجوانی، در ژانر طنز برایمان سرو کرده باشند. سعید نوجوانی است 13 ساله که در یک بعد از ظهر گرم تابستانی در 13 مرداد و در ساعت سه و ربع کم، متوجه می‌شود عاشق لیلی؛ دختر دایی‌اش شده است و این سرآغاز تلخی‌ها و زجر هجری است که او می‌کشد. 
او از خانواده‌ای متمول و قدیمی است که همگی در باغی بزرگ با عمارت‌هایی که هر کدام به یک خانواده اختصاص دارد، زندگی ‌میکنند. داییِ سعید که افسر بازنشسته ژاندارمری است، شیفته و عاشق ناپلئون بناپارت است و لقب دایی جان ناپلئون برای او، از همین جا آمده است. میان دایی و پدر او که دکتر دارو ساز است، دشمنی و کینه‌ای قدیمی وجود دارد. 

کاراکتر دایی جان ناپلئون، شخصیت عجیب اما جالبی است از مردی ساده و متوهم که داستان‌های اغراق شده خود را جدی می‌گیرد و در قامت یک دن کیشوت ایرانی ظاهر می‌شود. گم گشتگی او میان این داستان‌ها و درگیری‌های کوچکش در زمان افسری او در ژاندارمری، که تا انتهای داستان بدل به جنگی تمام عیار می‌شود و ترسش از نیروهای انگلیسی، دست آویز فریب‌کاری‌ها و توطئه‌های پدر سعید برای آزردن دایی جان ناپلئون و رساندن او تا مرز جنون می‌شود. چیزی که اصلا مناسب آینده سعیدی که عاشق دختر او است، نیست. در نتیجه تلاش می‌کند تا به همراه دایی دیگرش، میرزا اسدالله، نقشه‌های پدرش را خنثی کند و بلکه بین آنها صلحی برقرار کند.

رمان دایی جان ناپلئون از ایرج پزشکزاد، یکی از بهترین کتاب‌های داستانی ایرانی در ژانر طنز و داستان بلوغ است. داستان بلوغ یکی از ژانرهای ادبیات است با قهرمانی نوجوانان، که با مسائل دوره بلوغ دست و پنجه نرم می‌کنند. این رمان تا کنون به زبان‌های متعددی از جمله فرانسوی، آلمانی، انگلیسی، عبری و ... ترجمه و منتشر شده است. نباید لذت خواندن چنین کتابی را از دست بدهید!

 

11- مروارید از جان اشتاین بک

جان اشتاین بک، نویسنده بسیار شناخته شده آمریکایی، برنده نوبل ادبیات و از نمایندگان مهم مکتب ادبی ناتورالیسم است. او رمان‌های زیادی نوشته است که هر کدام خود، از بهترین کتاب های داستانی هستند. شاید مهم‌ترین و محبوب‌ترین آثار او، «خوشه‌های خشم»، «شرق بهشت» و «موش‌ها و آدم‌ها» باشد؛ اما بد نیست در این فقره، کتاب دیگری از او را معرفی کنیم که شاید کمتر با آن آشنا باشید. 
رمان کوچک «مروارید»، یکی دیگر از بهترین کتاب های داستانی است که در سال 1947 از جان اشتاین بک، منتشر شد.  

همانطور که از نام کتاب پیدا است، داستان حول مروارید می‌چرخد؛ مرواریدهایی که زندگی مردم بومی جنوب مکزیک، از راه شکار آنها می‌گذرد و مروارید دیگری که زندگی کینو، خووآنا و کایوتیتو به آن گره خورده است؛ بزرگترین مروارید دنیا.
کینو، صیاد فقیری است مانند همه مردم قبیله‌اش؛ مردمان سرخ پوستی که سال های درازی است گرفتار حکمرانی و ستم سفید‌پوستان شده‌اند. مردمان سر خورده و تحقیر شده که حاصل کارشان از دهانشان ربوده شده. مرواریدهایشان را به بهای ناچیزی برده‌اند و در عوض، نژاد و زبان و آیینشان را خوار داشته‌اند. 
با این همه، آنچه ناهماهنگی و آشوب را به میان زندگی این مردم می آورد، نه عقرب گزیدگی کایوتیتو؛ کودک خردسال خووآنا و کینو است و نه سرباز زدن دکتر سفید پوست شهری از مداوای کودک، به دلیل تهیدستی خانواده‌اش. بلکه مروارید بزرگی است که کینو به یکباره پیدا می‌کند. شانس، به سرنوشت آنها روی می‌کند و کینو بزرگترین مروارید دنیا را پیدا می‌کند. 
اما آیا این مروارید، واقعا لبخند سرنوشت به آنها است؟ یا همانطور که خووآنا فکر می‌کند مایه تباهی است؟
جان اشتاین بک، به ما قصه مرواریدی را می‌گوید که چه طور به دست آمد و چه طور از دست رفت! داستان کینو که ماهی‌گیر تهی دستی بود و دلش می‌خواست فرزندش مانند او زندگی نکند. داستان خووآنا که مادر کایوتیتو بود و دلش می‌خواست فرزندش زنده بماند و زندگی کند. داستان آرزوهای دور و دراز که جان اشتاین بک در قامت یک نویسنده ناتورالیست، آن را بی‌تناسب با جبر سرنوشتشان میبیند و این بی‌تناسبی، آغاز سفری می‌شود برای کینو و خووآنا که ما را همراه خود می‌کند. 

مروارید به عنوان کتابی کم حجم، از بهترین کتاب های داستانی است که شما می‌توانید آن را بخوانید.

 

12- بادام از وون پیونگ سون

ادبیات کره نیز مانند سینمای آن، آثار موفق و قابل قبولی دارد. یکی از بهترین رمان ها و کتاب های داستانی، رمان بادام از وون پیونگ سون نویسنده و کارگردان زن 45 ساله کره جنوبی است. بادام؛ اولین رمان این نویسنده، در سال 2017 منتشر شد و توانست جایزه معتبر «چانگ بی» را در رده ادبیات داستانی جوانان، برای او به ارمغان آورد. وون پیونگ سون در همان سال برای رمان دیگرش؛ «ضد حمله سی» نیز، موفق به کسب یک جایزه ادبی شد.

بادام، روان و پرکشش است. داستانی الهام بخش و امیدوارکننده که با زبانی محکم و شفاف نوشته شده است. وون پیونگ سون در رمان بادام، از زبان پسری نوجوان روایت می‌کند که در درک جهان پیرامونش، با مشکل رو به ‌رو است. البته که همه نوجوانان، در درک جهانی که آنان را در بر گرفته است، با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند و حتی در درک احساسات خودشان هم سردرگم هستند. اما نوجوان داستان وون پیونگ سون، مشکلی به مراتب بزرگتر دارد. «یون جه» نمی‌تواند احساسات را درک کند. نمی‌تواند احساسات را بشناسد. چون بادامه مغزش کمی کوچکتر از سایرین است. رمان بادام، از نحوه ارتباط برقرار کردن پسر نوجوانی می‌گوید که بادامه مغزش به اندازه کافی رشد نکرده است. او عشق، شادی، خشم، ترس و نفرت را نمی‌شناسد. چیزی که او را در چشم دیگران هیولا نشان می‌دهد. هیولایی که نمی‌تواند با دیگران همدلی و همذات پنداری کند. ما از زبان او است که به داستان وارد می‌شویم و از دریچه چشم او است که جهان را می‌بینیم. مردم را می‌بینیم. از دریچه چشم یک هیولا.
این داستان شاد است؟ یا غم انگیز؟ هیولا به ما می‌گوید نه من و نه هیچ کس دیگر نمی‌تواند واقعا بداند داستانی شاد است یا غمگین.

رمان بسیار جذاب بادام که از دید «وال استریت ژورنال» روایتی است محکم و تکان دهنده، تنها اثری است که از وون پیونگ سون در ایران ترجمه و چاپ شده است. اگر به دنبال کتابی هستید که خواندنش پر از حس خوب باشد، حتما بادام را بخوانید! بادام یکی از بهترین کتاب های داستانی است که حالتان را هم خوب می‌کند.

 

13- هر دو در نهایت می‌میرند از آدام سیلورا

از بهترین کتاب های داستانی دیگر، رمانی است در ژانر ادبیات نوجوانان به نام «هر دو در نهایت می‌میرند». این رمان را آدام سیلور نویسنده برجسته آمریکایی نوشته است که از سمت مادر، تباری پرتو ریکویی دارد. او برای پرداختن به مسائل عمیقی که انسان با آن دست و پنجه نرم می‌کند شناخته شده است؛ چیزهایی مانند عشق، غم و هویت.
رمان هر دو در نهایت می‌میرند، در همان نامش پایان خود را لو داده است. اما این نشان می‌دهد که نه پایان داستان بلکه روند آن است که اهمیت دارد. سفری که هر دو طی می‌کنند تا به نقطه پایان خود برسند؛ به مرگ.
آدام سیلور در هر دو در نهایت می‌میرند، مرگ دو پسر نوجوان را به آنها خبر می‌دهد؛ توسط شرکتی که کارش پیشگویی مرگ است. متئو و روفوس که پیش از این یکدیگر را نمیشناختند، متوجه می‌شوند تنها یک روز از زندگی برایشان باقی مانده است. یک روز باقی‌مانده‌ای که وسط زندگی روزمره و همیشگی آنها، به سراغشان آمده است. این روز را چه طور سر کنند؟ آیا اصلا می‌توان یک روز باقی مانده را که ناگهان به سراغ آدم می‌آید طور دیگری گذراند؟ 

کتاب هر دو در نهایت می‌میرند رمانی است تراژیک که با نشاندن سایه مرگ، شکوه و ارزش زندگی را گوشزد می‌کند. شما اگر یک روز از زندگی برایتان مانده بود چه می‌کردید؟ اگر پاسخ به این سوال سخت و تصور نکردنی است، رمان هر دو در نهایت می‌میرند از آدام سیلور، بهترین کتاب داستانی است که شما را به سفری برای کشف این پاسخ می‌برد.

 

14- کتابخانه نیمه شب از مت هیگ

رمان «کتابخانه نیمه شب»، مورد دیگری از بهترین کتاب های داستانی است که مت هیگ نویسنده و روزنامه نگار انگلیسی، آن را در سال 2020 نوشته است. مت هیگ، بیشتر برای آثارش در ادبیات گمانه زن، شناخته می‌شود. ادبیات گمانه زن، در واقع ژانر مادر برای همه انواع فانتزی، علمی-تخیلی، ترسناک، تاریخ جایگزین، ابر قهرمانی و ... است؛ ژانری که با عناصری سر و کار دارد که در واقعیت، طبیعت و تاریخ ثبت شده، وجود ندارد. 
رمان کتابخانه نیمه شب، یکی از آن ها است که در ژانر درام فانتزی ظاهر شده است. نورا سید، کاراکتر اصلی کتاب، زن جوانی است که از زندگی خود و انتخاب‌هایی که در آن کرده، ناراضی است. او که زندگیش را بی‌فایده و هدر رفته قلمداد می‌کند، دست به خودکشی می‌زند. اما این مرگ نیست که نورا سید با آن مواجه می‌شود. بلکه با فرصت تماشای زندگیش مواجه می‌شود اگر که تصمیمات دیگری گرفته بود. نورا سید در برزخ، به کتابخانه نیمه شب می رسد. جایی که هر کتاب، یک زندگی است که او می‌توانست داشته باشد.
آیا انتخاب‌های دیگر، لزوما تصمیمات بهتری بودند؟ آیا خوشحالی او، در زندگیِ متفاوت‌تری بوده است؟ 

اگر دوست دارید بدانید زندگی‌های نزیسته‌تان بهتر است یا آنی که اکنون در چنگ دارید، می‌توانید رمان کتابخانه نیمه شب را بخوانید. این رمان که در فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز و واشنگتن پست قرار دارد، یکی از بهترین کتاب های داستانی در این باره است. زندگی‌ نقدی که اکنون داریم، و زندگی های دیگری که ممکن بود داشته باشیم، ولی به هر حال با انتخاب‌هایمان، از دست رفته‌اند.

 

آیا این رمان‌ها قطعا بهترین کتاب‌های داستانی است؟
آنچه در این یادداشت معرفی شد، قطعا تنها بخش کوچکی از بی‌شمار کتاب خوبی است که شما از خواندنش لذت خواهید برد. شاید حتی برخی از مهمترین کتاب‌ها از قلم افتاده باشد. اما تلاش ما در اینجا معرفی بهترین کتاب‌های داستانی در ژانرهای متنوع و برآمده از فرهنگ‌های مختلف بود. امیدوارم بتوانید از یادداشت بهترین کتاب‌های داستانی، بهترین استفاده را برای انتخاب کتاب خودتان بکنید.

به قلم "قاصدک حسینی"


کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.


 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "بهترین کتاب های داستانی" می نویسد
۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک