loader-img
loader-img-2
بنر بالا - خرید قسطی
پاتوق کتاب
عاشقانه ترین کتاب های شهدای مدافع حرم

عاشقانه ترین کتاب های شهدای مدافع حرم

روزهایی، افرادی آرامششان را بر هم زدند، از کنار همسرانی که عاشقشان بودند و فرزندانی که پاره تنشان بودند رفتند و بازنگشتند تا امروز ما در خانه ها و در کنار همسر و فرزندانمان در آرامش زندگی کنیم. کمترین وظیفه ما این است که منش این عزیزان را بخوانیم و بدانیم و عمل کنیم. داستان زندگی شهدای مدافع حرم را که می خوانیم، به نقطه مشترکی می رسیم و آن هم خوش‌رفتاری در خانواده و عاشقانه زندگی کردن است و بی شک دعای همسر تاثیر شگرفی در عاقبت بخیری دارد.
در این مقاله سعی کردیم «عاشقانه ترین کتاب های شهدای مدافع حرم» را که از زبان همسران بزرگوار شهدا نوشته شده اند جمع و تقدیم حضورتان کنیم. امید است گوشه چشمی از این عزیزان دنیا و آخرت ما را آباد کند.

شما در این محتوا با 5 کتاب برتر از خاطرات شهدای مدافع حرم آشنا می‌شوید؛ کتاب هایی که هرکدام از زبان یکی از همسران این شهدا روایت شده و روایتی عاشقانه از زندگی خانوادگی شهدا دارد.

بهترین کتاب های عاشقانه مدافعان حرم

کتاب یادت باشد

«یادت باشد» داستان زندگی شهید حمید سیاهکالی از زبان همسر 22 ساله‌اش فرزانه سیاهکالی است که توسط محمدرسول ملاحسنی گردآوری شده و از انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. این کتاب که با استقبال کم‌نظیر مخاطبان رو به رو شده اکنون به چاپ صد و هفتاد و سوم رسیده است.
داستان کتاب «یادت باشد» از قبل از ازدواجشان آغاز می‌شود، روزهایی که فرزانه برای کنکور درس می‌خواند و اصلا قصد ازدواج ندارد. بعد از اینکه در کنکور قبول می‌شود، خواستگاری‌ها آغاز می‌شود ولی فرزانه نیت می‌کند که چهل روز دعای توسل بخواند تا ائمه برای انتخاب همسر کمکش کنند. تا اینکه «عشقی اتفاق می‌افتد و یک جفت چشم می‌شود همه زندگی» و بعد ماجرای جالب و خواندنی خواستگاری حمید از فرزانه که دل او را می‌برد و بله را از او می‌گیرد.
پاییز سال 91 روزهای عاشقانه و کوتاه آنها آغاز می‌شود. با سفرها، هیئت و مزار شهدا رفتن‌ها و گشت و گذارهای دوران نامزدیِ آن‌ها، به شما هم خوش می‌گذرد. فرزانه شما را با لحظه‌هایی از زندگی مشترک دو ساله اش همراه می‌کند، لحظه هایی که هم بوی عشق دارند هم دلتنگی، هم بوی شوخی و خنده دارد هم بوی خدا و معنویت.
در «یادت باشد» با فرزانه که همراه شوید، گاهی خندان می‌شوید و گاهی گریان، گاهی بغض می‌کنید و گاهی غبطه می‌خورید. «یادت باشد» را می‌توان ساعت‌ها خواند و خسته نشد. زندگی حمید و فرزانه می‌تواند الگویی برای زوج‌های جوان باشد؛ اعتدال عشق، معنویت و درس و مطالعه در زندگی آنها مثال زدنی است.
اگر شما هم به داستان های عاشقانه مذهبی علاقه‌مندید یا کنجکاوید بدانید شهدا چگونه زندگی می‌کردند و چگونه عاشقی می‌کردند، این کتاب را از دست ندهید. اگر تازه ازدواج کرده یا در شرف آن هستید «یادت باشد» را با هم بخوانید تا مثل یک روانشناس به روابط خانوادگی شما کمک کند.

بخش‌هایی از کتاب «یادت باشد»

«زندگی خوب پیش می رفت، همه چیز بر وفق مراد بود و از کنار هم بودن سرخوش بودیم. اولین روزی بود که بعد عروسی می خواست به سر کار برود، از خواب بیدارش کردم تا نمازش را بخواند و باهم صبحانه بخوریم، معمولا نماز شب و نماز صبحش را به هم متصل می کرد، سفره صبحانه را با سلیقه پهن کرده بودم و منتظر حمید بودم تا با هم صبحانه را بخوریم و بعد او را راهی کنم. نماز صبح و تعقیباتش خیلی طولانی شد، جوری که وقتی برای خوردن صبحانه نمانده بود، چند باری صدایش کردم و دنبالش رفتم تا زودتر بیاید پای سفره، ولی حمید دست بردار نبود، سر سجاده نشسته بود پای تعقیبات. وقتی دیدم خبری نشدمحض شوخی هم که شده آبپاش را برداشتم و لباس هایش را خیس کردم، بعد هم با موبایل شروع کردم به فیلم برداری…»

 

سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی خوری؟» با بغض گفتم: «چرا این طوری میگی؟ مگه اولین باره میری ماموریت؟» گفت: «کاش می شود صداتو ضبط می کردم با خودم می بردم که دلم کمتر تنگت بشه» گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار.»
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: «یادم هست! یادم هست.»

 

کتاب قصه دلبری

«قصه دلبری» زندگی‌نامه شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسرش مرجان درعلی است که توسط محمدعلی جعفری نوشته شده و برای بار شصت و چهارم از انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
محمدحسین از فعالان بسیج دانشجویی دانشگاه بوده و مرجان داستان را از روزهای آشنایی‌شان در بسیج آغاز می‌کند؛ از روزهایی که از محمدحسین خوشش نمی‌آمد اما او برای آنکه بله را از مرجان بگیرد به مشهد رفته و دخیل بسته بود. پس از بازگشت، دل مرجان تا حدودی نرم می‌شود و اجازه خواستگاری صادر می‌شود. مرجان از روز خواستگاری می‌گوید، از اینکه محمدحسین مطمئن بود جواب بله را خواهد گرفت. مرجان از پنج سال زندگی با محمدحسین می گوید، از سفرشان به مکه، از اینکه هیچ وقت هیئت رفتنشان تعطیل نشد. داستان به جایی می رسد که محمدحسین برای اولین بار به سوریه اعزام و دلتنگی‌ها آغاز می‌شود...
«قصه دلبری» داستانی است که صفحات ابتدایی اش لبخند بر لبانتان می‌نشاند و میانه‌اش با دلتنگی‌های مرجان غصه دارتان می‌کند و انتهایش با شهادت محمدحسین اشکتان را در می‌آورد. شهید محمدحسین محمدخوانی، روضه‌خوان و شاعر بوده و صفحات پایانی کتاب مزین به تعدادی از اشعار ایشان است.

بخشی از متن کتاب «قصه دلبری»

مطمئن شده بودم جوابم مثبت است. تیر خلاص را زد. صدایش را پایین تر آورد و گفت: «دوتا نامه نوشتم براتون، یکی تو حرم امام رضا (ع)، یکی هم کنار شهدای گمنامبهشت زهرا» برگه ها را گذاشت جلوی رویم، کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آن ها. درشت نوشته بود. از همان جا خواندم؛ زبانم قفل شد:
تو مرجانی، تو در جانی، تو مروارید غلتانی
اگر قلبم صدف باشد، میان آن تو پنهانی

 

کتاب دلتنگ نباش

«دلتنگ نباش» داستان زندگی شهید روح الله قربانی است که به قلم زیبای زینب مولایی نوشته شده و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده است. 
کتاب «دلتنگ نباش» که در فضاهای مختلف و به صورت سوم شخص روایت شده، شخصیت شهید قربانی را از زوایای مختلف به نمایش می‌گذارد. رفتار ایشان با همکاران و دوستانش در محیط کار و دانشگاه، با همسر، پدر و خانواده در «دلتنگ نباش» به زیبایی توصیف شده است.
از ویژگی‌های روح الله انرژی زیاد و خستگی‌ناپذیری او بود؛ در روزهای اول دانشگاه که از صبح تا ساعت خاموشی در حال فعالیت بودند، روح الله بعد از ساعت خاموشی نیز برای تمرین به میدان موانع می‌رفت و هیچ‌گاه اظهار خستگی نمی‌کرد. داستان ازدواج او با همسرش زینب فروتن و روزهای خوش زندگی مشترکشان، روزهای اعزامش به سوریه، شهادت و بازگشت جسم مطهرش به وطن را در «دلتنگ نباش» بخوانید و لذت ببرید.
اگر دلتان می‌خواهد با منش شهیدگونه آشنا شوید، اگر در ابعاد مختلف زندگی الگویی خدایی می‌خواهید، «دلتنگ نباش» را از دست ندهید.

بخشی از متن کتاب «دلتنگ نباش»

 قرار بود آن روز هردو جوابشان را به خانواده ها اعلام کنند. آخرهای صحبتشان بود. زینب به دستان روح الله خیره شده بود که با پوست میوه ها بازی می کرد، بدون مقدمه گفت: «می شه یه سوالی بپرسم؟»
بله
-    چرا دستاتون اینقدر زخمی شده؟
-    روح ‌الله نگاهی به دستانش کرد. انگار برای اولین بار بود که زخم های دستش را می دید. کمی مکث کرد «دیگه کار منم اینجوریه دیگه»
زینب سرش را پایین انداخت و با دلسوزی گفت: «بیشتر مراقب خودتون باشبن، دوست ندارم آسیبی بهتون برسه.»
روح الله چندثانیه به او خیره ماند. انتظار شنیدن این حرف را نداشت. دوباره به دستانش نگاه کرد. زخم هایی که به چشم خودش هم نیامده بود، حالا برای کسی مهم شده بود. سرش را بلند کرد. لبخند زد: «چشم از این به بعد بیشتر مراقبم»

 

کتاب قرار در بهشت

کتاب «قرار در بهشت» عاشقانه‌ای زیبا از خاطرات طاهره غلامعلی شاهی، همسر شهید مدافع حرم، محمد استحکامی است که با قلم زیبای رضا آبیار و توسط دفتر نشر معارف چاپ و روانه بازار شده است.
طاهره خاطراتش را از زمان مجردی و خانه پدرش آغاز می‌کند تا به محمد می‌رسد. او داستان یکی‌شدنش با محمد و لحظه‌های زندگی مشترکشان را به زیبایی تعریف می‌کند، لحظه‌های عاشقانه‌ای که عشق به خدا و اهل بیت چاشنی‌اش بود، عشقی که ثمره آن، دو فرزند است، فرزندانی که اکنون یادگاری محمد اند برای طاهره. طاهره روزها، بچه‌های کلاس و شب‌ها فرزندان خود را با یاد محمد تربیت می‌کند. او هنوز هم پایبند آن عشق است، عشفی که قرار است در بهشت دوباره جان بگیرد. او هنوز هم برای محمد می‌نویسد. انتهای «قرار در بهشت» مزین به دل‌نوشته‌های او برای محمد است.
اگر به سبک خاطره‌نویسی علاقه دارید، این کتاب شبیه یک دفتر خاطرات است، دفتر خاطراتی با قلم بسیار زیبا و روان که با بیان جزئبات تمام ماجرا، «قرار در بهشت» را به یک رمان جذاب تبدیل کرده که تا تمامش نکنید زمین نخواهید گذاشت.

بخشی از متن کتاب قرار در بهشت

«تلفن را که فطع کرد، احساس کردم پاهایم را از دست داده ام. از بس داخل اتاق قدم رده بودم، پاهایم خشک شده بود و خواب رفته بودند. روی تخت نشستم و حسابی در فکر فرو رفتم. مادرم به خاطر طولانی شدن تلفن و مدل حرف زدن من، کنجکاو شده بود. نگو چند باری هم سرک کشیده و دیده که من با موبایل صحبت می کنم، چیزی نگفته بود. داشتم همه حرف های خانم مجلس آرا را مرور می کردم. حالا صحبت های تلفنی او، جای همه لحظات و نقشه های عصر را در ذهنم گرفته بود. انگار او خیلی خوب نقشه خواستگاری را پیش برد و توانسته بود حسابی ذهنم را درگیر کند.»

 

کتاب خاتون و قوماندان

«خاتون و قوماندان» را ام البنین حسینی روایت می‌کند، همسر و همراه شهید علیرضا توسلی، فرمانده و بنیان‌گذار لشکر فاطمیون. این روایت زیبا با قلم دلنشین مریم قربان زاده نوشته و توسط انتشارات ستاره ها منتشر شده است.
ام البنین دختری افغانستانی است که در کودکی به خاطر شرایط جنگ، با خانواده‌اش از وطنش به ایران مهاجرت کرده. او به گفته خودش با جنگ به دنیا آمده و با جنگ بزرگ شده. موقع ازدواجش که می‌رسد، پدرش از میان خواستگاران، پسر پاسداری را می‌پسندد که از دار دنیا هیچ ندارد جز خدا. علیرضا با یتیمی و سختی بزرگ شده و حالا که جوانی سپاهی است آرام و قرار نداشته و به قول ام البنین زندگی جهادی و چریکی دارد.
ام البنین از دلدادگی‌اش به این جوان می‌گوید، از تلخ و شیرین پانزده سال زندگی مشترکش با علیرضا، از لحظههای دلنشین و عاشقانه خانواده پنج نفره شان و رفتار خوش علیرضا با همسر و فرزندانش، از روزهایی که علیرضا در ماموریت است و او با سه فرزند و وضعیت اقتصادی نامطلوب روزگار را به سختی سپری می‌کند.
نویسنده در «خاتون و قوماندان» با حفظ امانت و قلمی بسیار زیبا، جذاب و روان روایتگر تمام این خاطرات و لحظه‌هاست، لحظه‌هایی که همه خاطراتی شدند برای روزهای تنهایی ام البنین. 

از ام البنین به علیرضا: «سال های بعد از تو سخت می‌گذرد و همه دل‌خوشی من سه یادگاری است که برایم به امانت گذاشتی، همراهمان باش. صبح پیروزی نزدیک است و آخرین جنگ دنیا را مهدی موعود (عج) تمام خواهد کرد. ما به امید دیدار دوباره تو علم انتظار را بالا گرفته‌ایم.»

«خاتون و قوماندان» روایت انسان‌هایی است که سخت‌ترین روزها را با قدرت ایمان خود به زیباترین صحنه‌ها بدل کردند، آن‌هایی که هیچ طوفانی قلب‌های مومنشان را نلرزاند و تا آخرین توان خود در راه حق و برای دفاع از حریم اهل بیت جنگیدند، چه در جبهه جنگ و چه در خانه هایشان.

بخشی از متن کتاب خاتون و قوماندان

«پدرم وقتی عکس را دید، ابرویی بالا انداخت و گفت: «من دخترم را به این آدم می‌دهم!» این حرف پدرم از عجایب خلقت بود: این که به یک عکس اعتماد کند، بدون اینکه از پدر و مادر و کسب و کار این آدم بپرسد. من هم عکس را پیش خودم نگه داشتم و منتظر بودم که امروز و فردا بیایند و صاحب عکس را هم با خودشان بیاورند.
امروز و فردا و امروز و فردا شد پنج ماه! مامان عالیه رفت و با اینکه همسایه بودیم دیگر گپی نشد. خودم را با کلاس امداد و آرایشگری سرگرم می‌کردم، اما درونم آرام و قرار نبود. در این مدتِ پنج ماه، دو سه نفر از کلاس آرایشگری‌مان عقد کردند. من بعد از هر عقدکنان، عکس را در دستم می‌گرفتم و گله می‌کردم. برایم مسجّل بود که این آدم، همسر آینده من خواهد بود. اصلاً هم به ذهنم نمی‌آمد که ممکن است او مرا نپسندد! یا من او را نخواهم.
بعد از پنج ماه، مامان عالیه آمد که «این آقا از سفر برگشته و اگر اجازه بدهید می‌خواهیم بیاییم دخترطلب.» پدرم اجازه داد.
خانه ما دو طبقه بود. دو اتاق بالا داشت، دو اتاق هم پایین. از حیاط با دو پله می‌رفتیم به اتاق‌های پایین و با ده دوازده تا پله به اتاق‌های بالا می‌رسیدیم. یک سالن‌مانند هم داشت. برنامه ما موقع ورود خواستگاران این بود که به اتاق پایین برویم، برق‌ها را خاموش کنیم و پشت پنجره صف بکشیم تا بتوانیم خواستگار را ببینیم. صاحب عکس داشت می‌آمد و من در برزخی بودم که آیا امشب به خیر ختم خواهد شد یا قسمت، چیز دیگری است.»

راهنمای مطالعه

اگر به تازگی زندگی مشترکتان را شروع کرده اید: قصه دلبری و یادت باشد را بخوانید!
اگر دوست دارید هیجان زیادی تجربه کنید: خاتون و قوماندان را بخوانید!
اگر به دنبال داستانی لطیف و عاشقانه هستید: قرار در بهشت را بخوانید!
اگر دوست دارید الگویی خانوادگی از شهدا داشته باشید: دلتنگ نباش را بخوانید!
و در نهایت اگر می خواهید داستان عشقی آتشین را بخوانید: یادت باشد پیشنهاد خوبی برای شماست!

به قلم «فاطمه‌معصومه منیری»


همین حالا کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید و از مطالعه آن‌ها لذت ببرید. 


 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "عاشقانه ترین کتاب های شهدای مدافع حرم" می نویسد
۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک