بهترین رمان های ایرانی
ستارگانی بر تارک آسمان اهل قلم
معرفی بهترین رمانهای ایرانی کاری نیست که هر کسی بتواند به آن ادعا کند، اما کتابخوانی مثل من که شاید سه چهارم که نه حتی بتوانم به راحتی ادعا کنم 38 سال از 42 سال عمرم را میان صفحات کتابها گذراندهام به خودم اجازه میدهم ستارههای درخشانی را که در این سالها از میان این منظومه پرستاره کشف و گلچین کردهام به شما معرفی کنم. کتاب ها و رمان های برتر ایرانی که باید بخوانیم تا هم به قدرت نویسندگانمان ایمان بیاوریم، هم اجازه ندهیم هر کتاب بیارزشی خود را در میان بهترین رمان های ایرانی جا بزند.
البته باز هم به خاطر اعتقادم به اینکه کتابها به قدر طول عمرشان در دست خوانندگان، قدر و قیمت مییابند 11 رمان فارسی برتر از دید خودم را به ترتیب سال انتشار از قدیمیترین به جدیدترین برایتان معرفی خواهم کرد.
برترین رمان های ایرانی
1. چشم هایش (1331)
سید مجتبی آقابزرگ علوی متولد 1282 ، نویسنده واقعگرا، سیاستمدار چپگرا، روزنامهنگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی یکی از چند نویسنده بزرگی است که پدر داستان ایرانی مدرن نام گرفته است. رمان ایرانی چشم هایش مانند نگینی بر تارک آسمان ادبیات داستان ایرانی میدرخشد.
گویند مگو سعدی، چندین سخن از عشق / میگویم و بعد از من گویند به دورانها.
"خیابانهای شهر تهران را آفتاب سوزان غیرقابل تحمل کردهبود. معلوم نیست که به شهرداری گفته بود که خیابانهای فرنگ درخت ندارد، تیشه و اره به دست گرفته و درختهای کهن را میانداختند. کوچههای تنگ را خراب میکردند. بنیان محلهها را بر میانداختند، مردم را بیخانمان میکردند و سالها طول میکشید تا در آن بر برهوت خانهای ساخته بشود. آنچه هم ساخته میشد، توسری خورده و بیقواره بود. در سر تا سر کشور زندان میساختند و باز هم کفاف زندانیان را نمیداد. از شرق و غرب، از شمال و جنوب پیرمرد و پسر بچه ده ساله، آخوند و رعیت، بقال و حمامی و آب حوض کش را به جرم اینکه خوابنما شده بودند و در خواب سقوط رژیم دیکتاتوری را آرزو کرده بودند، به زندانها انداختند."
در این تاریکی و خفقان سیاسی دوره اول پهلوی، نقاشی بر دیوار یک گالری قدیمی پس از مرگ نقاش چیره دستش در حال خاک خوردن است و مردی به دنبال راز چشمان زن میان این نقاشی است.
داستان چشم هایش در دو خط موازی زمانی داستان استاد ماکان و فرنگیس و جریانات سیاسی دوره تاریخی آنها را با رمزگشایی بیان میکند. دکتر ماکان مردی جاافتاده و هنرمند و شناخته شده است و فرنگیس شاگرد جوانی است که قرار است استاد ماکان سخت و سنگی به ظاهر را برای ما با عشقش رمز گشایی کند.
این پردهبرداری عاشقانه و سیاسی لذتی است که قرار است در این رمان ایرانی پرطرفدار تجربهاش کنید. هنر روایتگری بزرگ علوی در کنار هیجان ماجراهای سیاسی و تاریخی باعث شده است این کتاب به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و عربی نیز ترجمه شده است.
فرنگیسِ داستان چشم هایش، زنی است جوان که برای به دست آوردن آنچه میخواهد از هیچ تلاشی مضایقه نمیکند و در این رمان درخشان این استاد ماکان بزرگ است که بوسیله فرنگیس به جهان شناسانده میشود نه فرنگیس که یک دختر معمولی است.
2. مدیر مدرسه (1337)
سید جلالالدین سادات آل احمد معروف به جلال آل احمد یکی از پر آوازهترین نویسندگان معاصر که متولد سال 1302 شمسی است، نویسندهای است که نمیتوان از آثار او در میان لیست رمان های معروف و بزرگ ایرانی نامی به میان نیاورد.
جلال آل احمد را با لیستی از مشهور ترین و پرخوانشترین آثار معاصر زبان فارسی مثل پنج داستان، نفرین زمین،سنگی بر گوری، نون والقلم، مدیر مدرسه، سرگذشت کندوها، زن زیادی، سه تار، از رنجی که میبریم و دید و بازدید میشناسیم. اما من همانطور که سیمین دانشور را با اتاقش شناختم جلال آل احمد را از نقشه دستی که در رویایش برای خانهاش تجسم کردهبود و صدای قطرات آبی که فوارهای هنوز بر حوض آب آن خانه میپاشد و رقص نسیم میان شاخه درختانی که از پنجره کنار میز کارش پیدا بود شناختم. جلال آل احمد را در نیم طبقهای که مثل یک خانه درختی روح کودکانهاش را در حصار کتابهایش قرار میداد شناختم.
کتاب مدیر مدرسه رمان کوتاه و جذابی است که در آن قرار است بار دیگر از تقابل آرمانخواهی تا واقعیت جهان بخوانیم.
شاید روح مبارزه طلب و نقاد جلال آل احمد در کتاب مدیر مدرسه به شفافیت آشکار شود اما نباید فراموش کنیم که زبان روان و توصیفات بهجا و قلم قدرتمند جلال آل احمد است که کتاب مدیر مدرسه را خواندنی و لذتبخش کرده است.
مدیر مدرسه معلم جوان با آرمانهای عدالت طلبانه به مدرسهای جدید میرود و قرار است آن مدرسه را با روشی متفاوت از مسئولین قدیمش اداره کند اما گام به گام با او همراه میشویم تا خم شدنش را در ساختار اجتماعی فاسد دورانش لمس کنیم.
3. سووشون (1348)
سیمین دانشور نویسنده متولد سال 1300 را روبروی آن آینه روی میز آن اتاق نیمطبقه بالایی خانهاش که خود جلال آل احمد (همسرش) با عشق طراحی کرده و برای عشق جاودانیاش سیمین ساخته است شناختم. همیشه با خودم فکر میکنم تنها سیمین دانشور زنی که جلال آل احمد ادبیات ایران شیفتهاش بود میتواند زنی باشد که بیجلال و با جلال پر قدرت ادبیات فارسی و داستان ایرانی را به اوج خود برساند.
رمان ایرانی سووشون داستان همه مردم ایران میان سالهای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم است. داستان پدربزرگ من که در قحط نان آن سالهای قحطی تعریف میکرد مادرش گوسفند را کباب میکرد و توی سینی برای او و خواهرش جلویشان میگذاشت ولی آن پسر و دختر کوچولوی نازپرورده نان میخواستند و از گرسنگی گریه میکردند و داستان سووشون در چنین روزهایی آغاز میشود و اتاق عقد دختر حاکم از نگاه زری این چنین جلوی چشمان ما تصویر میشود:
دور تا دور سفره سینیهای اسفند با گل و بته و نقش لیلی و مجنون قرار داشت و در وسط نان برشته به رنگ گل. خط روی نان با خشخاش پر شده بود: "تقدیمی صنف نانوا به حکمران عدالت گستر." با زعفران و سیاهدانه نقطهگذاری کردهبودند و دور تا دور نان نوشتهبود:"مبارک باد" زری میاندیشید: در چه تنوری آن را پختهاند؟ چانهاش را به چه بزرگی برداشتهاند؟ چقدر آرد خالص مصرف کردهاند؟ و آن هم به قول یوسف در چه موقعی؟ در موقعی که میشد با همین یک نان یک خانوار را یک شب سیر کرد. در موقعی که نان خریدن از دکانهای نانوایی کار رستم دستان بود.
همین چند خط از ورودیه داستان تکلیف ما را با این رمان ایرانی روشن میکند. قرار است از ایران بخوانیم. داستان سووشون با این نام نمادین که خواننده را پرت میکند به معروفترین داستان بلند فارسی یعنی سیاوش شاهنامه کافی است تا با خیال راحت بدانیم با یک نویسنده باسواد و نمادگرا طرفیم. قرار نیست از کنار هیچ جملهای راحت عبور کنیم. در جان یک داستان روان از اوضاع اجتماعی تاریخی به مهمترین حقایق جهان یعنی عشق و وطن و مرگ و زندگی بپردازیم. زبان داستان با ظرافت ساده و محلی انتخاب شده و البته شاهبیت این کتاب ارزشمند و رمان ایرانی محبوب آنجاست که باز به زنان ایران پرداخته است. به زری که قهرمانانه در داستان ظاهر میشود و نه چون زنانی که نویسندگان خردهپا آنها را ضعیف و منفعل و مظلوم مینمایانند که قصههایشان بفروشد. این بار حقیقت زنان ایرانی را که گردآفرید زمانه خودند به تصویر میکشد. سووشون یکی از تحسین شدهترین داستانهای ایرانی است که حداقل به پنج زبان در دنیا ترجمه شده است.
4. ملکوت (1349)
بهرام صادقی نویسنده و پزشک متولد سال 1315 که بیشتر کار نویسندگیاش در داستان کوتاه بود، در تنها داستان بلندش توانست با رمان ملکوت اقبال خوانندگان را به دست آورد.
"در ساعت یازده شب چهارشنبه آن هفته، جن در آقای مودت حلول کرد."
در میان لیست رمانهای بزرگ ایرانی نام یک رمان در سبک سورئال و گوتیک بسیار خالی بود اما در رمان ملکوت قرار است یک جن در بدن یک مرد بسیار محترم حلول کند و شخصیتی که دوست دارد اعضای بدنش را از دست بدهد در داستان با ما همراه شود.
آنچه این داستان را برای من جزء لیست بهترین رمانهای ایرانی کرده است همراه شدن داستان و شخصیتهای کاملا ایرانی در یک سبک مدرن ادبیات داستانی است.
"مساله برای من باور کردن یا باور نکردن است. نه بودن یا نبودن. زیرا من همیشه بودهام! در همه سفرهایم، پای پیاده، در دل کجاوهها، روی اسبها و درون اتومبیلها، وقتی که برف و بوران جادهها را مسدود میکرد، یا آن زمان که از میان درختان گل میگذشتم، و آن غروبی که به شهری میرسیدیم و به سراغ مهمانخانهاش میرفتیم یا در سحری که باران بر سرمان میریخت و درِ خانه رعیتی را میکوفتیم که پناهمان بدهد، در صبحی که تک و تنها به میدان دهی میرسیدیم و از سر چاه آب برمیداشتم و میخوردم، اگر یکی از زنهایم همراهم بود و اگر تنها بودم، همیشه بودهام. یا اگر برایتان ثقیل است جور دیگر بیان میکنم: احساس میکنم که همیشه میتوانم باشم."
اما تنها دلیل لطف بسیار خواندن کتاب ملکوت سبک جذاب سورئالیم نیست، همانطور که در بخشی از کتاب الان مطالعه کردید قرار است کتاب جدالی بین خیر و شر را نیز به نمایش بگذارد تا در دل یک داستان سرگرم کننده خواننده جهان هستی شناسانهاش را هم را گستردهتر کند. داستانهای کوتاه صادقی را در سنگر و قمقمههای خالی میتوانید مطالعه کنید.
5. آتش بدون دود (1353)
نادر ابراهیمی نمایشنامه نویس، مستندساز، ترانهسرا و البته یکی از نویسندگان برجسته زبان فارسی است. او متولد سال 1315 و نویسنده قهار خالق کتاب آتش بدون دود یکی از رمانهای معروف ایرانی است.
آتش بدون دود، این رمان بلند و بینظیر که به زندگی مردم ترکمن صحرا در سه نسل میپردازد، داستان دشمنی ازلی دو قوم یموت و گوکلان است. از آغاز افسانه جایی که پدری بین فرزندانش فرق میگذارد و قصه کلید میخورد و نسل به نسل تا آنجا که دو قوم یموت و گولان بوجود میآیند و عشق میان دو جوان از دو قبیله دشمن و آتش و دود و جوانی ...
در کتاب آتش بدون دود جهان مردم ترکمن صحرا با جزییاتی شگفت و روحیات ویژه در سه جلد کتاب که حاوی هفت فصل است با زبان شاعرانه نادر ابراهیمی تصویر شده است.
وقتی به چنین مجموعه پرعظمتی نگاه میکنم که در آن به جز یک عالم داستان پرکشش آداب و رسوم زندگی مردم در سه نسل و جریانات تاریخی و سیاسی با دقت گنجانده شده، اشعار و اصطلاحات میان داستان به دقت انتخاب شده و جهانی از عشق ها، جنگها، مرگها و زندگیها روبروی خواننده به نمایش گذاشته میشود.
قهرمان رمان "آتش بدون دود" در جلد اول گالان اوجا نام دارد که یک قهرمان اسطورهای ترکمن است. در جلدهای بعدی دکتر آلنی آقاویلر و همسر وفادارش دکتر مارال آقاویلر محور اصلی جهان داستانی میشوند.
رمان آتش بدون دود حاصل سی سال تلاش و قلم زنی نادر ابراهیمی است. فصول کتاب به ترتیب به شرح زیر هستند: اول: گالان و سولماز، دوم: درخت مقدس، سوم: اتحاد بزرگ، چهارم: واقعیتهای پرخون، ششم: تو هرگز از حرکت باز نخواهی ایستاد، هفتم: هر سرانجام سرآغازیاست.
فاطمه سادات طاهری استاد ادبیات زبان فارسی دانشگاه کاشان درباره شاعرانگی زبان ابراهیمی در کتاب آتش بدون دود اینطور میگوید: "روی هم رفته میتوان گفت ابراهیمی با در آمیختن شعر و داستان سبک تازهای در داستان نویسی ابداع کرد که توانست با خلق تصاویر انتزاعی و آمیختن خیال و واقعیت، شخصیت بخشی به اشیا و در عین حال پایبندی به عناصر و اصول داستان نویسی نوین افزون بر ایجاد رستاخیز در کلمات داستان خویش، جایگاه زبان را در ادبیات داستانی اعتلا بخشد."
6. همسایهها (1353)
احمد محمود نویسنده اهوازی متولد سال 1310 یکی از نوابغ ادبیات فارسی و خالق آثاری چون داستان یک شهر، زمین سوخته، مدار صفر درجه، درخت انجیر معابد است.
رمان فارسی همسایه ها داستانی است درباره زندگی مردم فرودست جامعه که در دوره تاریخی شهریور 1330 تا ماجراهای کودتای 28 مرداد 1332 میپردازد. در میانه داستان خالد از نوجوانی سرکش به مردی سیاسی بدل میشود و در آزمون عشق قرار میگیرد.
رمان همسایهها به زبانهای روسی، انگلیسی، کردی، آلمانی و عربی نیز منتشر شده است. آنچه در دوره ملیشدن نفت بر مردم ایران رفت بیش از پیش در منطقه جنوب ایران به خاطر حضور پررنگ مستشاران خارجی نمود داشت و جریان فقر و ظلم ناشی از بیعدالتی در میان مردم ایران پیش از ملی شدن نفت دستمایه داستانهای بسیاری مانند رمان همسایه ها است. اما نویسندهای چون احمد محمود است که با آن گرمای نفس جنوبیاش و آن زبان روان و ساده پختهاش از ملی شدن نفت تا جنگ و محاصره در شهرهای جنگ زده در جنگ هشت ساله (در کتاب زمین سوخته) را آنچنان میتواند تصویر کند که خواننده را جلوی صفحات کتاب ساعتها میخکوب کند.
7. سمفونی مردگان (1368)
عباس معروفی متولد سال 1336 خالق رمان معروف سمفونی مردگان است. کتاب در سبک سیال ذهن نوشته شده است.
داستان کتاب که ماجرای یک حادثه را از منظر چند ناظر روایت میکند در شهر اردبیل و در خانه تاجری سنتی رخ میدهد و مواجهه او با یکی از فرزندانش که دیدگاههای روشنفکری دارد را بیان میکند.
شخصیت اصلی داستان شاعر جوانی است، که گرفتار خشم پدر سنتی خود میشود. باقی شخصیت هایی که در حال تماشای این روایت هستند، اورهان پسر کوچک خانواده و وارث تفکرات سنتی پدر نماینده نسل جدید قدیم اندیش، آیدا دختر خانواده، نماینده احساسات جامعه، پدر نماینده عوام، تحت تأثیر مذهب، بیوه همسایه روبهرو نماینده روشنفکران، صاحب کارگاه چوببری نماینده روشنفکران محافظهکار، آیدین پسر خانواده، شاعر و نماینده نسل جوان درگیر در تناقضات هستند.
داستان کتاب بسیار نزدیک به رمان "همانطور که می میریم"(as I lay dying) ویلیام فاکنر است البته در اندازههای کوچکتر و در رنگ و لعابی ایرانی و اسلامی که باعث می شود به عنوان یکی از بهترین رمان های ایرانی در لیست من قرار بگیرد.
شاید بیست سال پیش که هیچ آشنایی با سبک سیال ذهن نداشتم وقتی در میان کتابهای یکی از هماتاقیها در خوابگاه دانشگاه این کتاب را پیدا کردم فضای پیچیده و ترسناک کتاب مرا مجذوب خود کرد اما امروز میتوانم بیاغراق این کتاب را یکی از بهترین نسخههای رمان ایرانی در سبک سیال ذهن معرفی کنم و به علاقمندان این سبک توصیهاش کنم.
8. اسفار کاتبان (1379)
ابوتراب خسروی متولد 1335 نویسنده خاص سالهای اخیر است. از ابوتراب خسروی سه کتاب که یک سهگانه منزه و قوی است منتشر شده که اسفار کاتبان اولین آنهاست.
این کتاب را از یک دستفروش در کوهپایه کوه دماوند خریدم. بیآنکه به سال چاپ و نام نویسنده نگاه کنم کتاب را شروع کردم: "شیخ یحیی کندری رحمهالله علیه، صاحب تاریخ منصوری مشهور به رسالهی مصادیق الاثار؛ شبی در رویای صادق بر ما ظاهر شد و ... و گفت: همچنانکه خداوند در این آیه وعده فرموده، اینک ما به هیات همچون شمایی به جهان خاکی بازگشتهایم ..."
در آن صبح زیبای زمستانی که نفسها آه می شد، همین صفحه اول میخکوبم کرد. اما هرگز فکر نمیکردم در پس این ورودیه فاخر و اعجابانگیز قرار است یکی از عاشقانههای زیبایی را بخوانم که در روزهایی نه چندان دور در همین کوچه پس کوچههای شهرمان رخ داده است.
داستان اسفار کاتبان روایت سعید بشیری دانشجوی جامعه شناسی است که همراه اقلیما همکلاسیاش که دختری یهودی است به دنبال غور و پژوهش در موضوعی تاریخی فلسفی در عاشقانهای خونبار از دل سه داستان تو در تو در سه زمان مختلف ما را با خود میبرد به لذت محشر صغری که همانا بازخوانی کلام است.
بیشک اگر به رسم همیشگیام بدون آنکه نام و نشان نویسنده کتابهای ناگهانی خودم را دیده بودم باورم نمیشد قرار است چنین شاهکاری را مطالعه کنم.
همانطور که هوشنگ گلشیری میگوید با اتکا به کتابهای بزرگی چون تذکره الاولیا و قرآن و اوستا نویسندگان فارسی زبان هم میتوانند شاهکارهایی در حد جهانی بسازند، همانطور که شاگرد خوشقلمش ابوتراب خسروی در سه گانه اسفار کاتبان، رود راوی و ملکان عذاب آن را به نمایش گذاشته است.
9. دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت (1380)
شهرام رحیمیان متولد سال 1338 نویسنده ایرانی که از سال 1365 سه کتاب دارد. کتابهایی که پر خوانشترین و جذابترین آنها کتاب "دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت" است.
کتاب دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت را که در دست میگیرید آن قیافه نحیفش به شما نهیب میزند که با یک داستان ساده طرف هستید اما دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت داستان مردی است جذاب که شما را با خود به میان داستان پرکشش عاشقانه و احساسی میکشاند. کتاب پر است از تکنیکهای ادبی مدرن.
"افسر شهربانی گفت : "شما حق نداشتین جنازه رو از سردخونه بیمارستان بدزدین. شما مرتکب جرم بزرگی شدین. امیدوارم از عواقب کاری که کردین خبر داشته باشین." گفتم : "سرکار آدم غریبه رو که ندزدیدم. زن قانینی مو بردم خونه . زنی رو که سالهای سال باهاش زندگی کردم و برگردوندم پیش خودم. این کار جرمه؟""
دکتر نون داستان حال خوشی ندارد و در همان صفحه اول میخکوب این صحنه میشویم، اما قرار است ناگهان به یک واقعه سیاسی یعنی کودتای 28 مرداد پرت شویم و جهان رمانتیک داستان شما را در کنار دکتر نون در لحظهای قرار دهد که تا آخر عمر همیشه با خودتان بگویید آیا اگر من هم جای دکتر نون بودم این کار را میکردم .
اینکه نویسنده کمکاری مثل شهرام رحیمیان توانسته است یک کتاب در لیست بهترین رمان های ایرانی داشته باشد به خاطر تکنیک عالی داستان، زبان خوب داستان و البته یک داستان کاملا ایرانی است که در این کتاب آورده است.
10. چراغ ها را من خاموش می کنم (1380)
زویا پیرزاد متولد سال 1331 در آبادان، نویسنده و مترجم ایرانی که یکی از پر افتخاران این حوزه است، پس از دو ترجمه و چند داستان کوتاه، اولین داستان بلندش؛ چراغ ها را من خاموش می کنم به سرعت جایگاه این نویسنده زن ایرانی قدرتمند را به همگان نشان داد.
"جعبه دستمال کاغذی را سراندم وسط میز و چرخیدم وسط میز و چرخیدم طرف یخچال شیر در بیاورم که دیدم چهار نفر دم در آشپزخانه ایستادهاند. گفتم: سلام. نگفته بودید مهمان دارید. تا روپوش عوض کنید، عصرانه دوستتان هم حاضر شده." خدا را شکر کردم فقط یک مهمان آوردهاند و به دخترکی نگاه کردم که بین آرمینه و آرسینه این پا و آن پا میشد. از دوقلوها بلندقدتر بود و وسط دو صورت سرخ و سفید و گوشتالو، رنگ پریده و لاغر به نظر میآمد. آرمن چند قدم عقبتر ایستادهبود. آدامس میجوید و به موهای بلند دخترک نگاه میکرد. پیراهن سفیدش از شلوار زده بود بیرون و سه دگمه بالا باز بود. لابد طبق معمول با یکی دست به یقه شده بود. بشقاب و لیوان چهارم را گذاشتم روی میز و با خودم گفتم امیدوارم باز احضار نشوم مدرسه."
زویا پیرزاد فرزند یک پدر مسلمان و مادر ارمنی و بزرگشدهی جنوب ایران است؛ جایی که شرکتهای نفت و مهندسان و ماجراهای آنها را از نزدیک لمس کردهاست.
حالا یک نویسنده باسواد و خوشزبان قرار است از زبان یک زن و یک مادر، داستان زندگی زنی ارمنی را که زندگی بسیار خوب و عادی است برایمان تعریف کند، آن چیزی که به نظر بسیار ساده انگاشته شده و بالاخره یک نویسنده تصمیم گرفته است آن را از درون به ما نشان دهد.
کلاریس داستان "چراغ ها را من خاموش میکنم" زنی سی و هشت ساله است که در حال روایت ماجراهای عادی زندگی یک مادر و همسر و دختر است و ما را با چالشهای روحی زنی که میخواهد به احساسات خودش هم کمی بها بدهد میپردازد.
آنچه رمان ایرانی "چراغ ها را من خاموش میکنم" را آنقدر درخشان میکند که حداقل به پنج شش زبان زنده دنیا ترجمه شود، آن چیزی است که من آن را ایرانیبودن داستان میدانم. موقعیت کلاریس در عین حال که یک حس مشترک بین تمام زنان تاریخ جهان است، یک موقعیت بسیار ویژه ایرانی است. رمان ایرانی "چراغ ها را من خاموش میکنم" غیر از تحسین و جوایز پر شمارش به نظر من به دلیل پرداخت واقعگرایانه و ساده خود بسیار خواندنی است.
11. قوها انعکاس فیل ها (1397)
پیام ناصر متولد سال 1348 نویسنده کتابهایی مثل سارق چیزهای بی ارزش و بهت زدگی توانست با کتاب قوها انعکاس فیلها توجه بسیاری از خوانندگان و منتقدان را به خود جلب کند.
واقعیت این است که نام کتاب یعنی "قوها انعکاس فیلها" که نام تابلویی از سالوادور دالی است یکی از دلایل هیجان من برای خواندن این کتاب بود. اما چه بگویم که داستان این رمان ایرانی که به سرعت جوایز ادبی را از آن خود کرد از نامش هم جذابتر بود. داستانی در سبک سورئال که تا صفحه آخر خواننده را در یک جهان وارونه نگه میدارد و تا آخر جهان خواننده نمیداند دختر داستان یعنی نورا، واقعیت زندگی نقاش کتاب ما بود یا یک خیال که در همان صفحه اول انعکاس آن زنی است که در تابلو دالی هم نمیدانیم دارد میرود یا اصلا هست یا نیست.
داستان با صحنهای که در آن شخصیت اصلی داستان در شبی بارانی در خیابانهای تهران پیادهروی میکند آغاز میشود که ناگهان زنی با یک چتر به او حمله میکند و پشت سرش نورا دختر عجیب داستان که دوست آن زن است جلو میآید و به خاطر رفتار دوستش عذرخواهی میکند و برای سالهای زیادی از زندگی شخصیت اصلی داستان محو میشود تا وقتی که دوباره سالها بعد ...
کتاب قوها انعکاس فیلها روایتی است قوی و چقر که خواننده هنرمند و دانا را به چالش میطلبد و قرار است ماهیچههای بخش فهم و درکتان را خوب ورز دهد. قوه تخیلتان را تیز کنید و این کتاب را به دست بگیرید تا لذتش را بچشید.
این ستارههای درخشان آسمان ادبیات روزهای و شبهای زیبایی را برای من ساختهاند و امیدوارم با خواندن این رمانهای زیبای ایرانی، شادی و خوشی این خوانش را شما هم لمس کنید.
به قلم "زهره عواطفی حافظ"
کتابهای معرفی شده در این مطلب را میتوانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران