معرفی کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه
آیا تابهحال شده است که ذهنتان مدتها درگیر موضوعی باشد بهطوری که نتوانید به موضوعات مهم دیگر زندگی خود فکر کنید؟ دغدغهها و افکار مختلف چنان در سرتاسر سرتان فریاد بزنند که توانایی تمرکز خود را از دست دادهاید؟ دائماً نگران و مضطرب هستید و انگار چیزی در دل شما بیقراری میکند. علت این بیقراری و عدم تمرکز چیست و چگونه باید از این هاله سیاه بیقراری رهایی یافت و به زندگی ادامه داد؟
ما در جهانی زیست میکنیم که دغدغههای بیهوده میسازد.
جهان و دنیای اطراف ما حاوی اطلاعات بسیار زیادی است و روزانه حجم بسیار زیادی از اطلاعات به مغز ما هجوم میآورد. این اطلاعات میتواند در تمامی جنبههای زندگی فردی و اجتماعی اتفاق بیفتد. بهعنوان مثال شما با دیدن اطلاعاتی از زندگی بلاگرها و اینفلوئنسرهای اینستاگرام و فضای مجازی، ناخواسته با خود میاندیشید که سطح زندگی خود را باید بالا ببرید.
آیا این مسئله دغدغهای به زندگی شما اضافه نمیکند؟ مشخص است که جواب بله است. شما با دیدن زندگی یک ورزشکار حرفهای با خود میاندیشید که فرم و شکل بدنتان مناسب نیست و شما نیز باید روزانه دو ساعت به ورزشکردن بپردازید تا بدنی زیبا داشته باشید درحالیکه ممکن است وقت کافی برای انجام ورزش حرفهای نداشته باشید و باز ذهن شما مجدداً درگیر دغدغه شده است.
جهان اطراف ما سرشار از اطلاعاتی است که در ما ایجاد نیاز میکنند و حالا ما برای پاسخ به این نیازهایی که ناخواسته ایجاد شده است، مضطرب، پریشان و نگران خواهیم شد و حتی عزتنفس ما نیز آسیب میبیند؛ چرا که ما ناخودآگاه خود فعلیمان را با خود آرمانی ساخته شده توسط محیط مقایسه میکنیم. چیزهای زیادی در اطراف ما است که دائماً به ما یادآوری میکند که ما چه چیزی نیستیم. گویی همه جهان دستبهدست هم دادهاند تا بر روی نداشتههایمان آن هم در کاملترین حالت ممکن تمرکز کنیم.
من باید بهترین باشم. من باید پولدارتر شوم. من باید مشهورتر شوم. من باید اندام بسیار زیباتری داشته باشم. هر آنچه که هستیم را نمیپذیریم و دوست نداریم؛ چون همیشه افق نگاهمان به سمت چیزهایی هست که نداریم و دنیای مدرن دستگاه دغدغه سازیهای بیهوده است.
برای رهایی از دغدغه و نگرانیهای خود چه کنیم؟
کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها به بررسی این موضوع پرداخته است. مارک منسون در این کتاب به مفهوم دغدغهها، نشخوارهای ذهنی و فکری و اضطراب میپردازد و راهکارهایی را برای رهایی از دغدغه به ما پیشنهاد میدهد.
کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها که با نام هنر ظریف بیخیالی نیز ترجمه شده است، به ما میگوید که ما قربانی مفهوم موفقیت شدهایم. مفهومی که دیگران آن را برای ما شکل دادهاند. مارک منسون نویسنده کتاب، معتقد است که برای رهایی از دغدغه راهحل، درست، در جلوی دماغ ما قرار دارد، ما باید بیخیال خوشبختی، موفقیت، شهرت و این اراجیف شویم. باید با خود بیاموزیم که خود را در لحظات حال دوست داشته باشیم. هر آنچه که هستیم ارزشمند است و برای ارزشمندبودن نیاز نیست که خود را به بهترین حالتی که اجتماع تأیید میکند تبدیل کنیم.
"ما ارزشمند نیستیم چون پولدار، مشهور و موفق هستیم و یا شکمی تخت داریم ما ارزشمندیم چون انسانیم"
قانون وارونه چیست؟
مارک منسون در بخشی از کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها، قانونی را مطرح میکند که از آن با نام قانون وارونه یاد میشود. این قانون که توسط آلن واتس مطرح شده است به ما میگوید که هرچه بیشتر به دنبال احساس بهتری باشید، احساس رضایت کمتری خواهید داشت؛ زیرا شما به دنبال حال خوب هستید تنها به این دلیل که تمام توجهتان بر روی حال بدتان متمرکز شده است. هرچه بیشتر بخواهید جذاب باشید؛ یعنی در ناخودآگاه خود معتقدید که زشت هستید و این تصور دائماً روح و روان شما را مورد اصابت قرار میدهد. اگرچه اینها همه حرفهای آلن واتس است و ما مسئولیتی در قبال صحت این قانون بر عهده نداریم؛ اما به نظر میاید این قانون میتواند در مواردی کارکرد خاص خود را داشته باشد. به نظر میآید اگر دائماً به دنبال آن هستید که در تمام جنبههای زندگی خود بهترین باشید و درگیر نوعی کمالگرایی بیحدوحصر شدهاید بهگونهای که دائماً میخواهید مورد تأیید دنیا قرار بگیرید و برچسب بهترین در همه چیز بر روی شما قرار بگیرد، شما فردی هستید که باید قانون وارونه را با نگاه عمیقتری بنگرید و درک کنید.
گشتی در زندگی مارک منسون
مارک منسون نویسنده، وبلاگنویس و کارآفرین آمریکایی است که بیشتر بهخاطر کتابها و توصیههایش در مورد خودیاری و توسعه فردی معروف شده است. دو تا از معروفترین کتابهای وی در ایران، کتاب "هنر ظریف رهایی از دغدغه" و "همه چیز به فنا رفته است" است. او که متولد 1984 در آستین تگزاس آمریکا است، تحصیلات خود را در حوزه تجارت و روابط بینالملل آغاز کرد. او در سال 2007 با نوشتن مطالبی در مورد دوستیابی در وبلاگ خود به شهرت رسید و در سال 2011 مطالب وبلاگ خود را به مسائلی همچون شادی، کامیابی در زندگی، عادات. بهبود توسعه فردی گسترش داد.
اولین کتاب منسون، کتاب "مدلها: جذب زنان از طریق صداقت" (Models: Attract Women Through Honesty) است که در سال 2011 منتشر شد. این کتاب با استقبال بسیار زیادی روبهرو شد. سپس در سال 2016 دومین کتاب معروف خود را به نام "هنر ظریف رهایی از دغدغه" (The Subtle Art of Not Giving a F*ck: A Counterintuitive Approach to Living a Good Life) به چاپ رساند که این کتاب نهتنها بسیار معروف شد؛ بلکه به دهها زبان زنده دنیا نیز ترجمه شد و جوایز بسیاری را از آن خود کرد.
در سال 2019 کتاب "همه چیز به فنا رفته است" (Everything Is F*cked: A Book About Hope) را به چاپ رساند که مانند کتابهای قبلی تحسین خوانندگان را برانگیخت.
کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها را بخوانیم یا نه؟
اگر شما هم احساس میکنید که هیاهو و توقعات دنیا و جوامع مدرن زندگی شما را دربرگرفته است کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها میتواند انتخاب خوبی برای مطالعه باشد. فراموش نکنید شما در وهله اول انسان هستید و برای لذتبردن و لمس جهان به این جهان آمدهاید. اگر بهجای درک لحظات حال و غرقشدن در زیباییهای زندگی به دنبال آن باشید که دائماً در بهترین حالت ممکن باشید، زندگی خود را به طور کامل از دست خواهید داد. فراموش نکنید که پیشرفت و بهبود سبک زندگی اشکالی ندارد؛ اما اگر درگیر آن شوید که شما باید همزمان در تمام زمینهها موفق باشید، در آن لحظات انرژی ذهنی خود را به فنا دادهاید و نیازمند هنر ظریف رهایی از دغدغه ها هستید.
کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها کتابی خواندنی برای تمامی افرادی است که در جهان مدرن در حال زیستن هستند.
در بخشی از کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها میخوانیم:
«ممکن است پیامکهای همسرتان را چک کنید و چیزی نیابید، اما این بهندرت پایان ماجرا است، بعد ممکن است به این فکر کنید که شاید او گوشی دوم دارد. ممکن است وقتی با خودتان فکر میکنید که چرا برای ترفیع انتخاب نشدهاید حس کنید که در شغلتان تحقیر یا نادیده گرفته شدهاید. بعد این باعث میشود که به همکارانتان اعتماد نکنید و هر چیزی که به شما میگویند (و احساسی که فکر میکنید نسبت به شما دارند) زیر سؤال ببرید. این به نوبه خود باعث میشود احتمال ترقیتان کمتر هم بشود. میتوانید همچنان به دنبالکردن و تجسس آن شخص ویژه که قرار است با او باشید، ادامه بدهید. اما هر پیشروی ناموفق و هر شب تنهایی، فقط باعث میشود هرچه بیشتر از خودتان بپرسید که کجای کارتان اشتباه است. در این لحظه عدم قطعیت و ناامیدی شدید است که ما به یک حق به جانبی موذیانه دچار میشویم: این عقیده که ما برای رسیدن به اهدافمان حق داریم کمی تقلب کنیم که دیگران حق دارند مجازات شوند و ما حق داریم آنچه را که میخواهیم بگیریم، حتی گاهی اوقات بهزور»