بهترین کتاب های ژانر فانتزی
ادبیات فانتزی چیست؟
ژانر فانتزی چه در سینما و چه در ادبیات، از جهانی با ما سخن میگوید که وجه فانتستیک دارد. یعنی خارقالعاده و خیالین است. مرزهای معمول زندگی ما را درمینوردد و جهانی نو میسازد. گرچه ژانر فانتزی، در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 شروع به شکل گرفتن کرده و زادهی روزگار مدرن است، اما جهان فانتزی سابقهای بسیار دیرین دارد. ژانر فانتزی، بر پایه همان جهان خیالین نیاکان ما و پریان و دیوها و جادُوانی که برمیساختند، بنا شده است.
ادبیات فانتزی، گونهای از ادبیات گمانه زن است. ادبیات گمانه زن، شامل همه آن ژانرهایی است که دربردارنده عناصری هستند که در جهان واقعی، طبیعت و یا تاریخ ثبت شده، وجود ندارند. برای مثال میتوان به ژانرهای علمی تخیلی، ترسناک، تاریخ جایگزین، ابر قهرمانی، داستان پریان، رئالیسم جادویی و ... اشاره کرد.
ادبیات فانتزی آن قدر غنی و دربردارنده است که گاهی تعریف آن سخت میشود، اما نویسندگان رمانهای فانتزی و منتقدین، در لزوم دو عنصر اساسی، هم عقیده هستند؛ حضور جادو و رخ دادن آنچه ناممکن یا غیر قابل توضیح است. فانتزی حتی تلاشی برای توضیح سرچشمه جادو نمیکند. جادو فقط حضور دارد و شما را مسحور خود میکند. حیرت، عنصر دیگری است که برخی از منتقدین بر آن تاکید دارند.
فانتزی، کشف پذیرفتنی از دل ناپذیرفتنی است و کشف واقعیت، از درون ناواقعیت.
فانتزی شاید خیالیترین و دور از ذهنترین صورتها را خلق کند؛ اما دغدغه آن و توجه اصلی آن، مفاهیمی بسیار نزدیکتر هستند. آن چیزی که از بس حضور دارد و پررنگ است دیده نمیشود و نیازمند دست خیالی است تا آن را برکشد و در زمینهای بسیار متفاوت قرارش دهد تا به چشم آید.
آیا ادبیات فانتزی متفاوت از داستان پریان است؟
بله! ادبیات فانتزی متفاوت از داستان پریان، یا همان «fairy tale» است.
البته ادبیات فانتزی و داستان پریان، آبشخور یکسانی دارند و آن، ذهن انسانی است که خلق میکند و تصور میسازد. برای آفرینشهای ذهنی خود، از جهان واقع، فراتر میرود و در چارچوب قواعد آن، دست بسته و اسیر نمیماند. همه چیز را رها میکند تا ببیند دست خیالش او را به کجا میکشاند.
اما تفاوت ادبیات فانتزی و داستان پریان چیست؟
داستان پریان، کوتاه و مختصر است. طرح داستانی سادهای دارد و پیام اخلاقی روشنی میدهد. درگیریهای آن در سطح محلی است و تنها، قهرمان یا مردمِ همان محلِ وقوعِ حوادث را، تحت تاثیر قرار میدهد. برای مثال در داستان سیندرلا یا سفید برفی و هفت کوتوله، درگیری، میان قهرمانهای داستان و نامادریشان است و حد تاثیرگذاری، از زندگی فردی آنها، فراتر نمیرود. در داستانهای پیچیدهتر نهایتا مردم یک دهکده یا شهر، تحت تاثیر درگیریها و ناملایمات داستان، قرار میگیرند.
درحالیکه ادبیات فانتزی، گسترهای بسیار فراتر را در بر میگیرد. درگیریهای آن جهان بزرگی را شامل میشود و گاهی حتی جهانهایی را تحت تاثیر قرار میدهد؛ چه ساکنین آن، از حوادث باخبر باشند یا نباشند. برای مثال در مجموعه داستان ارباب حلقهها، مبارزه میان خیر و شر، بر همه جهان با همه انواع موجودات گوناگون و سحرآمیزش اثر گذار است. از طرفی، داستان فانتزی، بلند است و به دلیل پیچیدگی طرح و شخصیتها، موقعیت اخلاقی داستان میتواند آن چنان روشن نباشد و پیام سر راستی را به شما ندهد. در واقع یکی از جنبههای ادبیات فانتزی میتواند روبه رو کردن خوانندگان با همین پیچیدگیهای اخلاقی، و دشواری و ابهام موقعیتهای انسانی باشد.
تفاوت ادبیات ژانر فانتزی با افسانههای کهن و ادبیات سنتی فانتستیک
ادبیات فانتزی مدرن نه فقط با داستانهای پریان که با افسانههای کهن و ادبیات سنتی فانتستیک، متفاوت است. ژانر فانتزی را نباید با داستانهای فانتستیک و خارقالعادهای چون حماسه گیلگمش یا مهابهاراتا همسان دانست. جهان فانتزی مدرن، واقعیتی کاملا متفاوت را برمیسازد؛ جهانی که جداگانه از جهان ما و یا وجهی پنهان از آن است. اما افسانهها و اسطورههای کهن، در همین جهان ما رخ میدهند و جادوی آنها در جهان ما جاری است. همین جهانی که میشناسیم و گاهی حتی در توضیح برخی پدیدههای آن، ساخته شدهاند.
از دیگر وجوهی که میان ژانر فانتزی مدرن و داستانهای فانتستیک کهن مرز میگذارد، میتوان به تفسیر و نگرش فردی نویسنده یا نویسندگان اشاره کرد. در ژانر فانتزی، نویسنده تلقی و نگرش خود را از روابط و مفاهیمی دارد که در جهان فانتزی خود خلق میکند؛ حتی اگر از عناصر داستانهای عامیانه و اسطورهای استفاده کند. و این، قطعا در داستانها و افسانههای کهن پیدا نمیشود. افسانهها و اسطورهها، حتی اگر نسخههای روایی متفاوتی داشته باشند، هیچ گاه قصد دخیل کردن تفسیری ایندیویژوال از جهان و انسان نداشتهاند و تغییرات رخ داده حاصل یک امر جغرافیایی، فرهنگی و به هر حال جمعی بوده است.
ادبیات فانتزی با سخاوت تمام، جهانی کامل را خلق میکند تا بتواند داستانی بگوید. زمانی که از جهان واقع خسته میشوید، و به دنبال راه گریزی از واقعیت ملال آور روزمره هستید، چه چیزی بهتر از یک رمان فانتزی میتواند نجاتتان دهد؟
پس این بار به سراغ ژانر فانتزی مدرن میرویم و تعدادی از بهترین کتابهای فانتزی را معرفی میکنیم.
بهترین کتاب های ژانر فانتزی
هابیت و مجموعه ارباب حلقهها از جی. آر. آر. تالکین
زمانی که از جهان و ژانر فانتزی صحبت میکنیم، امکان ندارد پای مجموعه کتابهای ارباب حلقهها و نویسنده آن، جی. آر. آر. تالکین به میان نیاید. جان رونالد رول تالکین، نویسنده، شاعر، زبان شناس و استاد دانشگاه آکسفورد، کسی است که با داستانهای خود، جانی تازه به ژانر فانتزی بخشید. تالکین، جهان خیالین خود را از سرزمین میانه شروع کرد. همان جایی که داستان کتابهای ارباب حلقهها نیز در آن میگذرد. اما رفته رفته این جهان گستردهتر شد و تحت تاثیر اساطیر اسکاندیناوی و ژرمنی، قلمروهای دیگری به آن افزوده و در نهایت کل جهان آردا آفریده شد.
آنچه که جی. آر. آر. تالکین آفرید، چیزی بیش از یک رمان فانتزی در سه گانه ارباب حلقهها است. او جهانی تمام و کامل را خلق کرد. با تاریخ و زبانها و مردمان گوناگون. مردمانی که اسطورهها، باورها و رویاهای خودشان را داشتند. تالکین برای آردا، 15 زبان ساخت. 15 زبان که مردمان این جهان در قلمروهای خود، با آن صحبت میکردند و زبان انگلیسی، تنها زبان میانجی این مردمان بود.
هر بخشی از این جهان و تاریخش در کتابی آمده است. هابیت، ارباب حلقهها، سیلماریلیون، ماجراهای تام بامبادیل، تاریخ سرزمین میانه، فرزندان هورین، برن و لوثین و سقوط گاندولین، مجموع همه کتابهایی است که رشته افسانه تالکین را درباره کل جهان آردا، شکل میدهد. البته همه این آثار، در زمان خود تالکین منتشر نشد و بخشی از آنها توسط پسرش کریستوفر تالکین جمع آوری، تنظیم و منتشر شد. آثاری که کریستوفر تالکین از پدر خود منتشر کرد، شامل این موارد است:
- سیلماریلیون
- مجموعه 12 جلدی تاریخ سرزمین میانه، که برخی از جلدهای آن به تحلیل و بررسی دست نوشتههای هرگز منتشر نشده جی. آر. آر. تالکین و مقالات او اختصاص دارد.
- فرزندان هورین
- برن و لوثین
- سقوط گاندولین
اما در این یادداشت ما به سراغ هابیت و مجموعه ارباب حلقهها میرویم. 2 عنوانی که در ابتدا مردم را در سرتاسر جهان به سوی خود جلب کرد و آنان را مشتاق نمود تا بیشتر از الفها، هابیتها، اورکها، بلراگها و دیگر موجودات این جهان بدانند.
هابیت
جی. آر. آر. تالکین، آردا را تنها با یک جمله آغاز کرد. او در حال تصحیح برگههای امتحانی دانشجویانش بود که جملهای در ذهنش نشست. زمانی که تالکین روی برگهای سفید مینوشت: «در سوراخی داخل زمین، یک هابیت زندگی میکرد.»، نمیدانست قرار است جهان فانتزی کاملی خلق شود. حتی نمیدانست که همین کتاب فانتزی، قرار است بسیار محبوب و پرفروش شود. در واقع سالها بعد از نوشتن رمان هابیت بود که کارمند یک انتشاراتی، به طور اتفاقی دستش به رمانی که تالکین تنها برای فرزندان خودش نوشته بود، رسید؛ و او را ترغیب کرد که برای نشر بفرستد. کتاب «هابیت؛ یا آنجا و بازگشت دوباره» یک سال بعد در 1937، منتشر شد و نه تنها کودکان، که بزرگسالان هم آن را دوست داشتند. «ارباب حلقهها» و سرزمین میانه با اصرار انتشارات برای نوشتن ادامهای بر رمان فانتزی هابیت، خلق شد و هرچه بیشتر گذشت جهان جادویی تالکین، فربهتر گشت تا به کمال رسید.
«روزی روزگاری یک هابیت در سوراخی توی زمین زندگی میکرد. نه از آن سوراخهای کثیف و نمور که پر از دم کرم است و بوی لجن میدهد، و باز نه از آن سوراخهای خشک و خالی از شنی که تویش جایی برای نشستن و چیزی برای خوردن پیدا نمیشود؛ سوراخ، از آن سوراخهای هابیتی بود، و این یعنی آسایش.»
هابیت از اینجا آغاز میشود. در محلهای آرام و بی دردسر که ساکنینش هابیتها بودند. افرادی کوتاه قامت (نصف انسانها) با پاهایی بزرگ که کف چرم مانندش آنها را از پوشیدن کفش، بینیاز میکرد. هابیتِ داستان ما، بیلبو بگینز نام دارد. بگینزها در میان هابیتها بسیار محترم بودند؛ هابیتهایی آرام و شاد که اهل ماجراجویی و کارهای نامنتظره نبودند. اما این کتاب، داستان بگینز خانه دوستی است که دست به ماجراجویی میزند و یکدفعه میبیند که کارهایی از او سر میزند و چیزهایی میگوید که پاک غیر منتظره است.
بیلبو بگینز، علی رغم امتناع اولیهش از پذیرفتن شرکت در ماجراجویی بزرگ دورفها برای باز پس گرفتن سرزمین و تاج و تختشان، راهی این سفر دور و دراز میشود و از محله دلنشین، روشن و مهربان خود، وارد سرزمینهایی شوم و تاریک میشود. جایی که هابیت داستان ما، با جنبههای ناآشنای وجود خود، آشتی میکند و به سطح جدیدی از بلوغ و خرد دست مییابد. رشد شخصی و فرمهای قهرمانی از مضامین رمان فانتزی هابیت است. این مضامین به همراه موتیفهای جنگی آن، سبب شد که منتقدین، تجربیات خود تالکین در طول جنگ جهانی اول را در شکلدهی داستان، موثر بدانند.
همچنین محققان و به ویژه روانکاوان، سفر بیلبو بگینز و البته فرودو در ارباب حلقهها را، سفرهایی درونی میدانند. سفر بیلبو بگینز در رمان هابیت، روایتی از رشد شخصی و رسیدن به بلوغ است. در ادبیات یونگی، بیلبو سفری را برای فردیت یابی آغاز کرد و در انتها، این سهمش از گنج اسماگ نبود که دستاورد سفرش شد بلکه همان خرد، پختگی و فردیتی بود که به دست آورد. هابیتی که از هرچه احتمال میداد او را از دایره امنش خارج کند، ترس داشت، با هابیتی که از نبردهای سهمگین و مخاطرات حقیقی بازگشته بود و لذت تجربه کردن را چشیده بود، یکسان نبودند. بیلبو بگینز، در دنیای بیرون، هویت و اعتماد به نفس روشنی به دست آورد؛ در نتیجه، نباید این سفر را یک جستجوی سنتی و تنها شکار گنج دانست.
مفهوم فردیت برای بیلبو، در اینجا با بلوغ و توانایی رو به رشد بازتاب مییابد؛ زیرا جی. آر. آر. تالکین رشد شخصی او را با رشد متوقف شده دورفها، در تقابل قرار میدهد. در ابتدای سفر، گاندولف؛ جادوگری که بیلبو را به شرکت در سفر تشویق کرده بود، نفوذی والدگرانه بر او داشت. اما به تدریج، نه تنها بیلبو بگینز از این سایه خارج میشود بلکه در شمایل رهبری گروه هم ظاهر میشود؛ واقعیتی که البته دورفها تحملش را نداشتند.
رمان فانتزی «هابیت؛ یا آنجا و بازگشت دوباره»، از آن دست کتابهایی است که شیرینی خواندنش، بین بزرگسالان و کودکان و نوجوانان مشترک است. کمتر کتابی پیدا میشود که همه گروههای سنی، طرفدار پر و پا قرص آن باشند. زبان رمان هابیت، ساده و بیپیرایه است و گاهی به ادبیات داستان پریان، تنه میزند؛ چرا که از ابتدا برای بچههای تالکین نوشته شده بود. اما هیچ کدام از اینها، جذابیت بینقص این جهان را نمیکاهد. به هر حال سوراخ هابیت ما؛ بیلبو بگینز، همان جایی است که یک جهان فانتزی و جادویی سترگ از آن سر برآورده است. نباید این را فراموش کرد.
سهگانه ارباب حلقهها
جی. آر. آر. تالکین، قصد نداشت رمان فانتزی «ارباب حلقهها» را به صورت یک سهگانه منتشر کند. بلکه ترجیح میداد ارباب حلقهها به همراه رمان سیلماریلیون به صورت دو جلدی انتشار یابد. اما تصمیم ناشر چیز دیگری بود و این شد که رمان ارباب حلقهها در 3 جلد «یاران حلقه؛ 1954»، «دو برج؛ 1954» و «بازگشت پادشاه؛ 1955»، منتشر شد و «سیلماریلیون» پس از درگذشت تالکین، توسط پسرش در سال 1977 به چاپ رسید.
عنوان کتاب ارباب حلقهها، به سائورون؛ آنتاگونیست این داستان اشاره دارد؛ روحی اساطیری، که در کالبد مایاها ظاهر شد و به سرزمین میانه رفت. سائورون به دنبال فرمانروایی مطلق بر ساکنین سرزمین میانه و به ویژه الفها بود. از این رو، به کمک الفها که دانش، صنعت و هنر بینظیری داشتند، 19 حلقه قدرت ساخت و به عنوان پیشکش به نژادهای مختلف ساکن سرزمین میانه، تقدیم کرد. حلقههایی که قدرت زیادی برای صاحبانشان به ارمغان میآورد. 3 حلقه قدرت، به دورفها داده شد که منجر به ثروتی هنگفت برای آنها شد. 7 حلقه به الفها رسید و 9 حلقه به انسانها. اما سائورون، نیتی شریرانه از هدیه دادن این 19 حلقه قدرت داشت. سائورون، حلقه یگانه یا حلقه قدرت را با هدف کنترل این 19 حلقه که میان ساکنین سرزمین میانه پخش شده بود، در آتش کوه هلاکت در سرزمین موردور ساخت. اما حلقه یگانه با قدرت عظیمی که داشت، برای قرنها گم میشود.
این، داستانی تاریک و شوم از گذشتهای دور است و جایی نیست که جی. آر. آر. تالکین، ما را به داستان، فرا میخواند. ما، در میان شور و شادی و بزمی پر هیاهو، به درون داستان کشیده میشویم؛ میهمانی تولد بیلبو بگینز، هابیت ماجراجوی رمان قبلی تالکین. اما این بار به جای او، فرزند خواندهاش؛ فرودو بگینز به همراه دوستان خود به درون یک ماجراجویی دلهرهآور و پر تعلیق، پرتاب میشوند.
سفر ماجراجویانه فرودو، نه یک جستجو، که یک ضد جستجو است. تدبیر تالکین برای پیشبرد این فانتزی حماسی، عملیاتی معکوس برای قهرمان است. فرودو قرار نیست که مانند بیلبو یا هر قهرمان دیگری، گنجی را به دست آورد یا حفظ کند. او، پا در سفر درازی میگذارد تا که گنجی را نابود کند؛ حلقه قدرت. حلقه یگانهای که تمام نیروهای اهریمنی داستان، دنبالش هستند و این درحالی است که یاران حلقه، نمیتوانند از حلقه قدرت استفاده کنند.
جی. آر. آر. تالکین، در زمان خود، حوادث مهیب بیشماری را مشاهده کرد. دو جنگ جهانی، بمباران غیرنظامیان، استفاده از قحطی برای مطامع سیاسی، نسل کشی، اردوگاههای کار اجباری و توسعه و استفاده از سلاحهای شیمیایی و هستهای با انگیزه تراشیهای مختلف، سبب شد تا تالکین در بزرگترین رمان فانتزی خود، ارباب حلقهها، این پرسش را طرح کند: اگر بتوانیم شر را به طریقی از بین ببریم که به قیمت قربانی کردن چیز دیگری تمام میشود، آیا ارزش دارد که انجامش دهیم؟
این سوال اخلاقی بسیار مهمی است که خود، به طرح مفهوم اخلاقی دیگری درباره قدرت، ختم میشود. در رمان ارباب حلقهها، حلقه یگانه، قدرت بیاندازهای دارد و بارها، یاران حلقه و حتی فرودو وسوسه میشوند از آن استفاده کنند. اما حلقه، تنها به نیت مالک خود پاسخ نمیدهد. هدف مالک فعلی حلقه، از تاثیر مخرب حلقه کم نمیکند. حلقه قدرت، خود خصلتی تاریک دارد. فرد را ذره ذره، میبلعد و تغییر میدهد. این، البته نگاهی مدرن به مفهوم قدرت است. در نگرشهای گذشته قدرت، افشاگر شخصیت حقیقی انسان بود، اما آنچه تالکین در سهگانه فانتزی ارباب حلقهها میگوید، تغییر یافتن شخصیت، از تجمع قدرت است.
از دیگر اشارات ارباب حلقهها، نظامی سازی و صنعتی سازی است که تالکین نگاه خوبی به آن نداشت و این دو مولفه را در شخصیت پردازی آنتاگونیست جهان فانتزی خود، یعنی سائورون و نیروهایش به کار گرفت. مشخصههایی که اُرکها، تمدن و زندگی خود را بر پایه آن، ساخته بودند.
با اینکه سهگانه ارباب حلقهها، از مضامینی مانند قدرت و سلطه و نبرد میان نیروهای خیر و شر، آکنده است، اما تالکین خود، تم قدرت و سلطه را تنها چرخهایی میداند که داستان را به جلو میبرد. او کانون و مایه اصلی داستان را چیز دیگری میداند؛ مرگ و میل به مرگی. تعارضی که به گفته نویسنده، همه داستان درباره آن است.
همچنین سفر درونی که پیشتر برای بیلبو بگینز در رمان هابیت، اشاره شد، در مورد فرودو بگینز و دوستان او، در رمان ارباب حلقهها نیز صدق میکند؛ همان طرح کلی اما با ساختار قدرتمندتر. فرودو، حتی فراتر از هر قهرمان دیگری، مسیر و سفر خود را طی میکند. چرا که در نهایت او هیچگاه به آرامش دست نمییابد و پایان تلخ، سرنوشت محتوم او است.
ارباب حلقهها، داستانی از سرزمین میانه است. جایی که همه ساکنینش از نژادهای مختلف، باید متحد شوند تا به بردگیِ قدرتِ مطلق، در نیایند؛ و قدرت مطلق، خود ذاتا شوم و شریرانه است. سرزمین میانه، شاید همین سیاره زمین باشد. و این کتاب، راهنمایی تمرینی است برای همه ما، که دوست نداریم به بند کشیده شویم و مطیع باشیم.
مجموعه نارنیا از سی. اس. لوئیس
یکی از بهترین جهانهای فانتزی، در ماجراهای نارنیا خلق شده است. جهانی شگفت انگیز و زیبا که با موجودات گوناگون جادوییاش، شما را مبهوت میکند. جهانی که تنها با یک تصویر آغاز شد. تصویر یک فائون که در جنگلی برفی، بستههایی را حمل میکند. فائونها موجوداتی اساطیری و همتای رومی پنها، در اساطیر یونان هستند. موجوداتی با نیمتنه انسان و پاهای یک بز.
سی. اس. لوئیس، تنها 16 سال داشت وقتی که این تصویر در ذهنش نشست و در چهل سالگی بود که تصمیم گرفت داستانی درباره این تصویر بنویسد. تلاش سی. اس. لوئیس برای قصه ساختن پیرامون این تصویر، جهانی شد به بزرگی جهان نارنیا که البته بر سیاق فلسفه افلاطون -همانطور که در داستان اشاره میشود-، تنها سایهای بود از نارنیای حقیقی.
سی. اس. لوئیس با نام کامل کلایو استیپلس لوئیس، سال 1898 میلادی در شهر بلفاست از ایرلند شمالی، به دنیا آمد. مادرش را در کودکی از دست داد و بعدها در خانهای بزرگ شد که به گفته خودش کاراکتر اصلی داستان خودش شد. سی. اس. لوئیس خود را محصول راهروهای طولانی، اتاقهایی که خالی از نور خورشید بود، اتاق زیرشیروانیای که در خلوت و تنهایی کاوش میشد، صدای باد زیر سفال کاشیها و البته کتابهای بیپایان، میدانست.
سی. اس. لوئیس، خلق جهانهای فانتزی را از همان کودکی و در میان بازیهای کودکانه با برادرش آغاز کرد. آنها سرزمینهایی خیالی با موجوداتی نیمه انسانی نیمه حیوانی تصور میکردند که در میان اتاقها و راهروهای طولانی خانه، ظهور میکرد. سالها بعد، سی. اس. لوئیس مجذوب ادبیات سنتی و اسطورهای نورس یا اسکاندیناوی شد که در ساگاها یا همان حماسههای مردمان ایسلند، حفظ شده بود. این افسانهها و اسطورهها، اشتیاق درونی او را به جهانهای فانتزی و جادویی تشدید میکرد. چیزی که نویسنده ماجراهای نارنیا، آن را شادی مینامید.
سی. اس. لوئیس، ماجراهای جهان نارنیا را از رمان فانتزی «شیر، کمد و جادوگر» آغاز کرد. با 4 کودک انگلیسی که در دوران جنگ جهانی دوم و پس از تخلیه لندن، به عمارت یکی از اقوام دور مادری در حومه کشور، فرستاده میشوند؛ پیتر، سوزان، ادموند و لوسی پونسی. لوسی؛ کوچکترین فرزند خانواده، در هنگام سرک کشیدن در گوشه و کنارهای این عمارت بزرگ، کمد لباسی را پیدا میکند که او را به سرزمین نارنیا میرساند. لوسی در اولین برخوردش با سرزمین نارنیا، بالاخره آن تصویر ذهنی سی. اس. لوئیس 16 ساله را به درون داستان میکشد؛ فائونی که چندین بسته را با خود در جنگلی زمستانی حمل میکند. سرزمین نارنیا روزگار بدی را از سر میگذراند و جادیس؛ جادوگر سفید، حاکم دروغین و خودخوانده نارنیا، آن را به زمستانی ابدی فرو برده است.
سی. اس. لوئیس، از نمادها و اشارههای مسیحی گاها حتی صریحی در ماجراهای نارنیا استفاده کرده است. اصلان، شیر قدرتمندی که پادشاه واقعی و بر حق سرزمین نارنیا است، فرزند امپراطور ورای دریا است. اصلان بازنمایی روشنی از مسیح است. او برای نجات جان ادموند که فریب جادیس؛ ملکه اهریمنی و دروغین سرزمین نارنیا را خورده بود، خود را قربانی کرد. اصلان بیرحمانه کشته شد و با پاهای خود به قربانگاه خویش رفت؛ اما به واسطه جادویی از مرگ برخاست و به همراه همه موجودات سرزمین نارنیا به جنگ جادیس رفت. سی. اس. لوئیس خود در جایی تصریح کرد که کاراکتر اصلان را بر اساس مسیح، تصویر کرده است.
این وامگیری های قدرتمند از بطن الهیات مسیحی برای خلق جهانهای جادویی و فانتزی، تاثیر بخشی دیگر از زندگی و شخصیت سی. اس. لوئیس است. سی. اس. لوئیس، علاوه بر ماجراهای نارنیا، برای کتاب دیگری هم شناخته شده است و آن، کتاب «مسیحیت محض» یا «مسیحیت ناب» است که به زبان فارسی هم ترجمه شده است. این نویسنده بزرگ انگلیسی، گرچه در ابتدا از دین رویگردان بود و هیچ علاقهای به آن نداشت. اما پس از دوستی با جی. آر. آر. تالکین فانتزی نویس مشهور دیگری که به خاطر سه گانه ارباب حلقهها شناخته شده است، باز به مسیحیت گروید و کتابهای زیادی در حوزه الهیات مسیحی نوشت. کتاب مهم و ارزنده دیگر او در این حوزه، «مساله رنج» است.
سی. اس. لوئیس، ماجراهای نارنیا را در 7 جلد نوشت که به ترتیب انتشار میشوند؛
- 1950؛ شیر، کمد و جادوگر
- 1951؛ شاهزاده کاسپین
- 1952؛ سفر کشتی سپیده پیما
- 1953؛ صندلی نقرهای
- 1954؛ اسب و آدمش
- 1955؛ خواهرزاده جادوگر
- 1956؛ آخرین نبرد
البته گرچه او داستان نارنیا را از رمان «شیر، کمد و جادوگر» شروع کرد، اما سیر روایت داستان، خطی نیست و در واقع ماجراهای نارنیا از رمان ششم سی. اس. لوئیس؛ «خواهرزاده جادوگر» شروع میشود.
اگر دوست دارید ماجراهای نارنیا را به ترتیب و خطی، دنبال کنید، بر اساس این لیست پیش بروید:
- خواهرزاده جادوگر؛ 1955
- شیر، کمد و جادوگر؛ 1950
- اسب و آدمش؛ 1954
- شاهزاده کاسپین؛ 1951
- سفر کشتی سپیدهپیما؛ 1952
- صندلی نقرهای؛ 1953
- آخرین نبرد؛ 1956
درنهایت، ماجراهای نارنیا، یکی از بهترین فانتزیها برای خواندن است که سی. اس. لوئیس، نوشتن آن را برای دخترخواندهاش لوسی، آغاز کرد. این مجموعه رمان فانتزی، در واقع جزئی از ادبیات کودک و نوجوان به حساب میآید و برای آنان نوشته شده است. اما چه کسی میخواهد به بهانه سن، خود را از لذت خواندن یکی از بهترین مجموعه کتابهای فانتزی محروم کند؟! شاید همانطور که سی. اس. لوئیس به دخترخواندهاش؛ لوسی گفته است، ما آنقدر بزرگ شدهایم که به خواندن داستانهای پریان برگردیم. در حقیقت ما بزرگترها بهتر از همه درک میکنیم که باید به همان سرزمینهای جادویی برگردیم؛ به نارنیایی که در آن، کودکان نجاتمان خواهند داد.
مجموعه هری پاتر از جی. کی. رولینگ
داستانهای هری پاتر، عنوان مجموعه کتابی 7 جلدی در ژانر درام فانتزی از نویسنده زن انگلیسی، جوآن رولینگ است که کتابهای خود را با نام هنری جی. کی. رولینگ، امضا میکند.
سال 1990 بود که جی. کی. رولینگ، به دلیل تاخیر 4 ساعته قطار در ایستگاه منچستر به لندن، نشسته بود. تنها این رولینگ نبود که هنگام تصور کردن پسرکی لاغر و عینکی در این ایستگاه که از جادوگر بودن خود، بیخبر است، گمان نمیکرد، داستانش جهان را مجذوب خود کند؛ بلکه ناشران متعددی که دست نوشته اولین جلد مجموعه هری پاتر؛ یعنی «هری پاتر و سنگ جادو» را خواندند هم، چنین گمانی نمیکردند. برای همین رولینگ مجبور شد داستان هری پاتر را برای ناشران متعددی ارسال کند تا در نهایت یکی از آنها حاضر به چاپ این رمان فانتزی شود.
«هری پاتر و سنگ جادو» با نام اصلی Harry Potter and the Philosopher's Stone، در سال 1977 توسط انتشارات بلومزبری، به چاپ رسید. محبوبیت گسترده و سریع کتاب منجر به نوشتن جلدهای دیگر این مجموعه شد. و امروز، انتشارات بلومزبری بیشترین اعتبار و رشد خود را به دلیل انتشار کتابهای جی. کی. رولینگ و مجموعه فانتزی هری پاتر به دست آورده است.
مجموعه کتابهای هری پاتر، شامل این عناوین است:
- هری پاتر و سنگ جادو؛ 1997
- هری پاتر و تالار اسرار؛ 1998
- هری پاتر و زندانی آزکابان؛ 1999
- هری پاتر و جام آتش؛ 2000
- هری پاتر و محفل ققنوس؛ 2003
- هری پاتر و شاهزاده دو رگه؛ 2005
- هری پاتر و یادگاران مرگ؛ 2007
جی. کی. رولینگ، کتاب «هری پاتر و یادگاران مرگ» را آخرین جلد مجموعه فانتزی هری پاتر، معرفی کرد. اما پس از وقفهای طولانی و در سال 2016، کتاب «هری پاتر و فرزند نفرینشده» را منتشر کرد. این کتاب، به زندگی هری پاتر که کارمند وزارت جادو است و پسرش آلبوس سوروس پاتر، که از پدرش ناراضی است، میپردازد.
از دیگر آثار جی. کی. رولینگ که در ارتباط با دنیای فانتزی و جادویی مجموعه هری پاتر است، میتوان به «جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها» در سال 2001، اشاره کرد. این کتاب با نام اصلی Fantastic Beasts and Where to Find Them که موجودات جادویی دنیای هری پاتر را معرفی میکند، به عنوان همان نسخه از کتاب درسی که هری پاتر در مدرسه هاگوارتز میخواند، منتشر شد؛ کتابی که هری پاتر در مجموعه «هری پاتر و سنگ جادو» در حال خواندن آن بود. ابتکار جالب دیگری که جی. کی. رولینگ انجام داد، این بود که نسخه اصلاح شدهای از همین اثر، همراه با معرفی 6 موجود جادویی بیشتر، هم منتشر کرد که حاشیه نویسیهای هری پاتر را نداشت و برای مشنگها مناسب بود!
جی. کی. رولینگ، همچنین فیلمنامههایی را با الهام از کتاب جانوران شگفت انگیز، نوشت که داستانش به زمانی بسیار قبل از ماجراهای مجموعه کتابهای هری پاتر برمیگردد. فیلمهایی که بر اساس این فیلمنامهها ساخته شد، به یک موفقیت تجاری تبدیل شدند.
جهانی که این نویسنده محبوب انگلیسی در مجموعه فانتزی خود خلق کرده است، جهانی به کلی دیگر همانند آنچه در جهان فانتزی ارباب حلقهها و یا حتی مجموعه نارنیا میبینیم، نیست. جادوگران رولینگ، درست میان ما زندگی میکنند. در فضاهایی که ما نمیتوانیم ببینیم؛ مثل سکوی شماره 9¾ که محل توقف قطار مخصوص جادوگران به مدرسه آموزش جادوگری هاگوارتز است. جایی که البته ماگلها یا آن طور که در ترجمههای فارسی آمده؛ مشنگها -کسانی که توانایی جادو کردن ندارند- نمیتوانند، ببینند.
هری پاتر، پسر بچه یتیمی است که همراه با خانواده خالهاش زندگی میکند و از آنها آزار و اذیت زیادی میبیند. قلدری یکی از چالشهایی است که در این مجموعه فانتزی، به آن پرداخته میشود و هری، پسری که ضعیف پنداشته میشد، وجه قدرتمندی در درون خود کشف میکند. او استعدادی دارد که هیچ یک از آن دیگران ندارند؛ جادو... . جادو، در این وجه، کارکرد نمادینی از قدرتهای درونی دارد. چیزی که برای همه آنهایی که داشتههای کمتری نسبت به دیگران دارند و تضعیف شدهاند، بسیار مهم است. جادو؛ همان قدرت درونی هری پاتر، راه نجات و امید بزرگِ او، میشود و راهش به هاگوارتز باز میشود.
از طرفی، آنتاگونیست مجموعه هری پاتر، لرد ولدمورت، که به برتری نژادی جادوگران قائل است، به دنبال حکمرانی و سروری مطلق و مدیریت مشنگها به عنوان نژادی نازل و بیارزش است. ولدمورت که خود جادوگری دو رگه است به ویژه از پیوند جادوگران و مشنگها بیزار است و به حفظ خون اصیل اهمیت میدهد. او در این راه از جادوی سیاه و سپاهی مخوف از مرگ خواران، استفاده میکند. مبارزه هری پاتر و دوستان او با لرد ولدمورت، مبارزهای است علیه برتری طلبی نژادی و قدرتمندی بلا منازع. پاس داشتن ارزشهایی چون تکثر و رواداری.
در نهایت جهان فانتزی هری پاتر، آنقدر گسترده شد که عرصههایی چون سیاست را هم تحت تاثیر ادبیات خود قرار داد. در آمریکا و انگلستان، مقایسه رهبران سیاسی که سیاستها تبعیض نژادی داشتند، با لرد ولدمورت و مرگ خواران یکی از نتایج تاثیر ادبیات جهان جادویی رولینگ، بر ادبیات سیاسی است. چه کسی میتواند چنین کتابی را از دست بدهد؟ یکی از بهترین مجموعههای ادبیات ژانر فانتزی، که دیگر عرصههای زندگی انسان را با نمادها و استعارات خود پر کرده است.
جادوگر شهر اوز
جادوگر شهر اوز، از دیگر داستانهای فانتزی است که امروز به بخشی از خاطره جمعی ما تبدیل شده است و هر کوچک و بزرگی آن را میشناسد. دنیای فانتزی «جادوگر شهر اوز» نخستین بار در سال 1900 و با نام اصلی «جادوگر شگفت انگیز اوز» پا در جهان غیر جادویی ما گذاشت. این رمان نیز مانند سایر آثار فانتزی، که در اصل برای کودکان نوشته شدند، محدود به این گروه سنی نماند و بزرگسالان زیادی را جذب داستان جادویی خود کرد.
خالق جهان فانتزی اوز، نویسنده و روزنامهنگاری آمریکایی است به نام لایمن فرانک بام که به ال. فرانک بام مشهور است. ناشر کتاب، تنها هنگامی حاضر به انتشار رمان کودکانه «جادوگر شگفت انگیز اوز» شد که مدیر تالار بزرگ اپرای شیکاگو، قول داد نمایش موزیکالی از آن به صحنه ببرد.
ال. فرانک بام؛ نویسنده این کتاب فانتزی کودکانه، هم تحت تاثیر رمان «آلیس در سرزمین عجایب» از لوئیس کارول و هم دیدگاه این نویسنده درباره کتابهای کودکان بود. ال. فرانک بام مانند لوئیس کارول، معتقد بود کتابهای کودکان باید به خوبی تصویرسازی شوند و رنگین و زیبا باشند؛ تا خواندنشان برای بچهها دلپذیر و خوشایند باشد. همچنین نباید کتابهای کودکان را به درسهای اخلاقی تبدیل کرد. باید اجازه داد بچهها، بچه بمانند.
تصویرسازی کتاب «جادوگر شگفت انگیز اوز» را ویلیام والاس دنسلو، انجام داد و بر روی این رمان فانتزی، بسیار تاثیر گذاشت. دنسلو، نه تنها با تصاویر خود بر نحوه تفسیر کتاب، اثر گذار بود که به دلیل رابطه نزدیک با ال. فرانک بام، در نحوه توسعه داستان هم، همکاری داشت. از طرف دیگر، این دنسلو بود که با تصویرسازیهای خود، دوروتی، توتو، شیر، و به ویژه جنگلبان حلبی و مترسک را به ما شناساند. اگر تصاویر او نبود، مردم نمیدانستند این شخصیتها را چه طور تخیل کنند و در نتیجه، شاید آن خاطره مشترک که اکنون به فرهنگی جمعی تبدیل شده است، پدید نمیآمد.
رمان فانتزی جادوگر شهر اوز، در زمان خود به دلیل تصاویر رنگی بسیار، کتاب لوکس و مجللی به حساب میآمد. هم رمان و هم تصویرسازیها، بسیار مشهور و محبوب شدند. در نتیجه، ال. فرانک بام 13 کتاب دیگر به عنوان دنباله بر این رمان نوشت که البته تصویرسازی آنها را جان. آر. نیل انجام داد نه دنسلو. تصاویر دنسلو، راه خود را به دنیای تبلیغات، اسباب بازیهای مکانیکی و حتی جواهرات و لباسها و محصولاتی مانند صابون باز کرد.
مجموعه کتاب فانتزی اوز شامل این کتابها است:
1. جادوگر شگفت انگیز اوز؛ 1900
2. سرزمین شگفت انگیز اوز؛ 1904
3. آزما از سرزمین اوز؛ 1907
4. دوروتی و جادوگر اوز؛ 1908
5. راه سرزمین اوز؛ 1909
6. شهر زمردینِ سرزمین اوز؛ 1910
7. دختر چهل تکه از سرزمین اوز؛ 1913
8. تیک توک از سرزمین اوز؛ 1914
9. مترسک سرزمین اوز؛ 1915
10. رینکیتینک در اوز؛ 1916
11. شاهزاده گمشده اوز؛ 1917
12. جنگلبان حلبی اوز؛ 1918
13. جادوی سرزمین اوز؛ 1919
14. گلیندا از اوز؛ 1920
جادوگر شهر اوز، داستان دخترک خردسالی است که به دلیل فوت پدر و مادرش، همراه اقوامش در کانزاس زندگی میکند؛ عمه اِم و عمو هنری. دوروتی بزرگترهای اطرافش را خاکستری میبیند. آدمهای بیرنگی که هیچ وقت نمیخندند و نمیدانند شادی چیست. این برای کودک بازیگوش داستان ما بسیار سخت است که آنها حتی از شنیدن صدای خندهاش شوکه میشوند. تنها موجود غیر خاکستری در زندگی دوروتی، توتو است؛ سگ کوچک و بازیگوشی به رنگ سیاه. توتو، تنها کسی است که دوروتی را خوشحال میکند و دنیای گرفته اطرافش را تغییر میدهد.
پس از آشنایی مختصری که ال. فرانک بام از شخصیت دوروتی و خانوادهاش میدهد، حادثه رخ میدهد. گردبادی عظیم و قدرتمند از راه میرسد، و نه تنها خانه دوروتی را از جا میکند، بلکه آن را در مرکز خود حمل میکند و به دور دستها میبرد. به جایی دیگر؛ به همان جهان جادویی ساحرهها و جادوگرها. جایی که مردمان متفاوتی دارد و شیرها و مترسکهایش حرف میزنند. دوروتی در اولین ورودش به این سرزمین سحرانگیز، ناخواسته جادوگر بدجنسی را میکشد و تبدیل به قهرمان مردم مانچکین میشود که اسیر دست او بودند.
در قصهها و افسانهها، شخصیت اصلی نه در بدو ورود که در انتها، تبدیل به قهرمان میشود. جایی که قصه به پایان رسیده است. اما در مورد دوروتی برعکس است. او قهرمان میشود و سپس داستانش شروع میشود. داستان بازگشت به خانه. سفر دوروتی در جستجوی خانه یا بهتر است بگوییم خانوادهاش در کانزاس، آغاز میشود. در این سفر، دوروتی و توتو، با کاراکترهای دیگری همراه میشوند که هر کدام در جستجوی چیزی هستند و رویایی دارند؛ مترسکی به دنبال مغز، جنگلبانی حلبی به دنبال قلب و شیری ترسو به دنبال شجاعت است. آنها برای دستیابی به خواسته خود، باید به جنگ جادوگر قدرتمندی بروند و قهرمانی اتفاقی دوروتی در ابتدای داستان، باید به امری واقعی تبدیل شود. چیزی که البته جادوگر اوز، فکرش را نمیکرد بتوانند انجام دهند.
آنها سفری جمعی را آغاز میکنند اما در عین حال، این سفری فردی و درونی، برای هریک از اعضای گروه است. و در نهایت، نه جادوگر شهر اوز، که دلگرمی و حمایت دوستان و اعتماد به نفس روشنی که در طول سفر به دست میآورند، رویایشان را تحقق میبخشد. آنها از هم مراقبت میکنند، برای مشکلاتشان چاره مییابند و با شجاعت از یکدیگر دفاع میکنند و کسی را تنها نمیگذراند.
رمان فانتزی و شیرین جادوگر شهر اوز توسط کتابخانه کنگره ایالات متحده آمریکا، به عنوان «بزرگترین و قشنگترین افسانه ملی آمریکا»، اعلام شده است. این رمان به یاد ماندنی را حتما بخوانید.
آلیس در سرزمین عجایب
یکی دیگر از بهترین آثار در ژانر فانتزی، ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب است که بیشتر با نام «آلیس در سرزمین عجایب» شناخته میشود. آلیس؛ دخترک بازیگوش و کنجکاوی که جهانی سحرانگیز و جادویی را برای ما کشف کرد، ساخته و پرداخته کشیش کلیسای انگلیکن، شاعر، عکاس و ریاضیدانی انگلیسی به نام چارلز لاتویج دادسون است که البته همه او را با نام مستعارش؛ لوئیس کارول، میشناسند. لوئیس کارول همچنین استاد ریاضی کالج کرایست چرچ در دانشگاه آکسفورد هم بود. موقعیتی که زمینه نوشتن داستان آلیس در سرزمین عجایب را فراهم کرد؛ نه به دلیل برخی تفاسیر مبتنی بر مفاهیم ریاضی از این داستان فانتزی، بلکه تنها به این دلیل که آلیس دنیای واقعی؛ دخترکی که داستان به درخواست او گفته و نوشته شد، همراه خانوادهاش در آکسفورد زندگی میکردند و پدرش ریاست کالج کرایست چرچ در آکسفورد را به عهده داشت.
داستان آلیس در سرزمین عجایب، نخستین بار در سال 1862 و در زمان یک گردش دوستانه با قایق بر روی رودخانه تایمز، شکل گرفت. آلیس لیدلِ ده ساله، از لوئیس کارول خواست تا داستانی برایشان بگوید و سرگرمشان کند. کارول داستان آلیسی را گفت که با افتادن به سوراخ یک خرگوش با ماجراهای جالب زیادی در جهانی فانتستیک، روبهرو میشود. جایی که خرگوشی میتواند در یک مهمانی عصرانه به صرف چای شرکت کند اما دیر کرده است، باید چیزهای جالبی در انتظار این دختر بچه باشد. آلیس از او قول گرفت که داستان را برایش بنویسد اما مدتها طول کشید تا لوئیس کارول به این وعده خود عمل کند. او توانست دست نوشته داستان را در سال 1864 برای آلیس لیدل بفرستد.
لوئیس کارول، داستان را برای جورج مک دانلد، که تبدیل به پیشگام ادبیات فانتزی مدرن شد نیز فرستاد و او و فرزندانش عاشق داستان شدند. این بازخوردهای بسیار مثبت، لوئیس کارول را ترغیب به انتشار داستانش کرد و سرانجام داستان فانتزی «آلیس در سرزمین عجایب»، در سال 1865 توسط انتشارات مک میلان به چاپ رسید. 7 سال بعد لوئیس کارول، ادامهای بر داستان آلیس در سرزمین عجایب نوشت که البته به لحاظ روایت داستانی، 6 ماه پس از داستان اول رخ میدهد. نام داستان جدید، «آن سوی آینه» است و در سال 1872 منتشر شد. رمان جدید سبب توجه دوباره به داستان آلیس در سرزمین عجایب و تقدیر از آن شد.
تصویرسازی هر دو داستان را سر جان تنیل انجام داد که از تصویرسازان برجسته عصر ویکتوریا در زمینه طراحی فکاهی و کارتون سازی سیاسی بود.
داستان آلیس در سرزمین عجایب، در ژانر فانتزی و ادبیات مهمل یا جفنگ قرار دارد. این ژانر ادبی، به دسته گستردهای از آثار ادبی اشاره دارد که در آن، عناصر معنادار برای برهم زدن قراردادهای زبانی یا استدلال منطقی در توازنی با عناصر بیمعنا قرار میگیرند. البته تاثیر مهمل بودن از زیاده روی در معنا و فربهی آن است نه فقدان معنا.
رمان آلیس در سرزمین عجایب، داستان دختری 7 ساله است که در یک بعد از ظهر گرم تابستان در نزدیکی یک رودخانه، توجهش به خرگوش سفید جلیقه پوشی، جلب میشود. خرگوش، ساعتش را از جیب جلیقه در میآورد و میگوید: ای وای دیرم شد. آلیس فکر میکند تا حالا خرگوشی ندیده است که جلیقه بپوشد؛ چه برسد به اینکه از جیب آن ساعتی هم در بیاورد. این میشود که به دنبال خرگوش میرود و وقتی او جست میزند به دورن سوراخ بزرگی زیر چند بوته، آلیس هم از همان سوراخ، پایین میرود و این گونه وارد دنیایی از وقایع عجیب و غریب میشود؛ معجونهایی که او را بزرگ و کوچک میکند، کرم ابریشمی که اهل قلیان کشیدن است و گربهای که لبخندش پشت سرش جا میماند. این جهان شگفت انگیز که فارغ از قواعد روی زمین به سر میبرد، اجازه میدهد تا ذهن خیال پرداز و خلاق شکوفا شود و آزادانه تصور کند. چیزی که برای کودکان بیشتر از هر چیز دیگری ضروری است.
یادتان باشد که این داستان، محصول دوران ویکتوریایی است. دورهای که قواعد و قوانین سختگیرانهای بر همه حاکم بود؛ به ویژه برای تربیت کودکان. همانطور که پیشتر در داستان فانتزی «جادوگر شهر اوز» نیز گفتیم، لوئیس کارول نقد زیادی به این وضعیت داشت و معتقد بود کودکان باید از این قواعد تربیتی سختگیرانه، رها باشند و آزادانه کودکی کنند. شاید برای همین است که برخی از کاراکترهای داستان، گستاخ هستند و نظرهای شخصی خود را ابراز میکنند. چیزی که آلیسِ داستان ما را آزار میدهد؛ چون به او چیزهای دیگری را آموختهاند و او این گونه تربیت نشده است. بزرگسالان در داستان آلیس در سرزمین عجایب، تلاش میکنند تا معقول و خردمند به نظر آیند و او را نصیحت میکنند. اما در حقیقت این طور نیستند و اغلب ایدههای احمقانه و حتی ظالمانهای دارند. آلیس به عنوان یک کودک معصوم، انتظار ویژهای از بزرگسالان دارد برای همین این موقعیت تناقض آمیز، برای او بسیار گیج کننده است؛ اینکه چه انتظاراتی از یک بزرگسال داریم اما در واقع آنها چگونه هستند. این موقعیتها به شکلی خندهدار و بامزه به ما نشان داده میشوند، اما واقعیت آن است که بسیار خطرناکند. عنصر جالب توجه دیگر در این موقعیت فانتستیک، تغییر اندازههای آلیس است. اینکه گاهی راه حل ساده تری برای حل مشکلاتی وجود دارد که به نظر ناممکن میرسد؛ تغییر زاویه دید و قرار گرفتن در موقعیتی جدید. همچنانکه البته میتواند نشانهای بر گیج کننده بودن بزرگ شدن برای کودکان باشد. اینکه بزرگ شدن گاهی هیچ تناسبی با موقعیتی که دوست داریم در آن باشیم ندارد.
آلیس در سرزمین عجایب از آن داستانهای شیرین و شگفتانگیزی است که لوئیس کارول در عصر ویکتوریایی، نهایتا ماجراها را در بستر یک رویا قرار میدهد تا کاوش در این تمهای داستانی، آسانتر باشد. داستانی که پس از گذشت این همه سال، همچنان برای همه کودکان و بزرگسالان جذاب است
سیرک شبانه
از دنیای فانتزیهای بسیار بزرگ و جهانهای خیالین سترگی که داشتنهاند دور شویم، رمانهای فانتزی جذاب دیگری هم هستند که زیر سایه آثار بزرگ، کمتر به چشم آمدهاند. یکی از بهترین کتابهای فانتزی از این دست، رمان «سیرک شبانه» است که در سال 2011 منتشر شد. رمان فانتزی سیرک شبانه، اولین رمان نویسنده و هنرمند آمریکایی، ارین مورگنسترن است که برای یک مسابقه سالانه رمان نویسی و در طی سه رقابت، نوشته شد. داستان گیرا و شیوه روایت منحصر به فرد کتاب، آن را در لیست پر فروش ترینهای نیویورک تایمز قرار داد. همچنین نامزد دریافت و برنده چندین جایزه ادبی، از جمله جایزه الکس از انجمن کتابخانه آمریکا شد.
سیرک شبانه، داستان رقابتی است از جنس دیگر؛ رقابتی در جهان جادو و تردستی، در لندن ویکتوریایی اما غیر تاریخی. دو جادوگر قدرتمند که میدان هماوردیشان، نه جهانهای تخیلی و جادویی، بلکه یک سیرک است؛ سیرک رویاها. سیرکی که به ناگاه از راه میرسد و به ناگاه نیز ناپدید میشود و تنها از غروب تا طلوع خورشید باز است. پروسپرو و آقای ای. اچ مرموز، توافق میکنند تا دو جادوگر جوان را تربیت کنند. دو رقیب، که هویتشان از هم مخفی است؛ اما سرانجام در مصافی از جادو و اراده، روبه روی هم قرار خواهند گرفت.
شاید به نظر رسد که ارین مورگنسترن، داستان سادهای برای ما دارد. اما رمان فانتزی سیرک شبانه، پیچیدهتر از نبرد دو جادوگر جوان در میانه هیاهوی سیرکی بزرگ است. و عشق میان دو حریف، تنها پیچشی نیست که چنگ میزند به روانی این داستان فانتزی. این مبارزه از چه جنسی است؟ تنها، توافقی میان دو استاد است؟ دست کشیدن از مبارزه، چه بهایی دارد؟ و در نهایت، چرا سیرک، مرکز همه این اتفاقها است؟!!
سیرک شبانه، یکی از بهترین فانتزیهایی است که به عنوان اولین رمان نوشته شده است. رمانی با روایتی غیر خطی، که هر فصل در زمان و مکانی متفاوت از فصل قبلی، روایت میشود. اگر در ابتدای هر فصل، نمیدانید کجا هستید و یا دیگرانی که میشناسید کجا هستند، راهش این است که ادامه دهید. این تنها کاری است که باید انجام دهید... خواندن کتاب!!
پیرانزی
پیرانزی، عنوان رمانی بسیار جذاب و هوشمندانه، از فانتزی نویس مشهور انگلیسی؛ سوزانا کلارک است. سوزانا کلارک که نخستین اثرش، فانتزی بینظیر دیگری به نام جاناتان استرنج و آقای نورل در سال 2004 بوده است، با کتاب «پیرانزی»، توانایی خارق العادهاش در نوشتن فانتزی را اثبات کرد.
سوزانا کلارک، رمان پیرانزی را در سال 2020 منتشر کرد. گرچه به نظر میرسد، یادداشتهای این داستان را بسیار پیشتر از این و حتی قبل از رمان جاناتان استرنج و آقای نورل، شروع کرده باشد. زمانی که او برای نوشتن دنبالهای بر رمان اولش، دچار مشکل شده بود، تصمیم گرفت به این داستان قدیمیتر برگردد که به نظرش سادهتر بود و به دلیل کمتر بودن تعداد شخصیتها، کنترل بهتری بر آن داشت.
پیرانزی، در جهانی به سر میبرد که در همه جهانهای فانتزی، بیبدیل و یکه است. نه خبری از جادوگران بزرگ و نبردهای سهمگین میان خیر و شر است و نه موجودات افسانهای عجیب و غریبی دارد. با این حال پیرانزی یکی از غریبترین کتابهایی خواهد بود که در ژانر فانتزی، خواهید خواند.
جهان پیرانزی در واقع یک خانه است. خانهای بسیار بزرگ با تالارها و اتاقها و دهلیزهای متعدد و بیانتها که مجسمههای مختلفی نیز در آن وجود دارد و هیچ دو مجسمهای مانند هم نیست. طبقه بالایی خانه را ابرها پوشانده است و در پایین آن، اقیانوس مواجی وجود دارد که پیرانزی به دنبال سر در آوردن از الگوهای جزر و مد آن است. پیرانزی گمان میکند که همه عمر در این جا زندگی کرده است و در جهان، تنها 15 نفر وجود دارند. همه این افراد به جز دو نفر، اسکلت افرادی هستند که پیشتر مردهاند؛ خودش و دیگری.
خانه به طور مشخصی، ساکنین خود را دچار زوال عقل و فراموشی میکند و پیرانزی تلاش میکند با یادداشت نوشتن در دفتری، به حفظ خاطراتش کمک کند. همان چیزی که ما میخوانیم. رمان فانتزی سوزانا کلارک، در واقع بخشهایی از یادداشتهای روزانه پیرانزی است.
عنوان رمان پیرانزی، به طور خاص به هنرمندی ایتالیایی اشاره دارد با نام کامل جووانی باتیستا پیرانزی. جووانی پیرانزی، مجموعهای از 16 چاپ فلزی دارد با عنوان زندان خیالی (Imaginary Prisons) که طاقهای زیر زمینی عظیمی را با پلکانها و ماشینهای قدرتمند، به تصویر میکشد. چیزی مشابه آنچه سوزانا کلارک در داستان توصیف میکند و جهان فانتزیش را بر پایه آن میسازد.
اما این چه جهانی است؟ چه جهان خیالینی میتواند این خانه عظیم و پلکان و مجسمهها را داشته باشد؟ چه ذهنی چنین جهانی را تصور کرده است؟ این تخیل سوزانا کلارک است که این جهان فانتستیک را ساخته است؟ یا که خانه، محصول و تراوش ذهن و اندیشه همه ما است. همه ما مردم جهان.
رمان پیرانزی، رمانی است با داستانی نفسگیر و هیجان انگیز در جهانی که بیش از هر چیز به تصویری عجیب از جهان ما شبیه است. آن را از دست ندهید!
دروغ های لاک لامورا
یکی از بهترین و جالب توجهترین رمانهای فانتزی، کتاب «دروغهای لاک لامورا» است. دروغهای لاک لامورا در واقع جلد اول از مجموعه حرامزادگان نجیب است که توسط اسکات لینچ در سال 2006 منتشر شده است. دو عنوان دیگر این مجموعه به ترتیب، دریای سرخ زیر آسمان سرخ؛ 2007 و جمهوری دزدان؛ 2013 است.
دروغهای لاک لامورا داستانی پیچیده و چندوجهی دارد که شما را شگفت زده خواهد کرد. فانتزی نویس آمریکایی؛ اسکات لینچ، قدرتهای جادویی را نه در هماوردی میان شوالیهها و هیولاها و موجودات عجیب و غریب، که به میان دزدان خرده پا و در هزارتوی زیرزمینی باندهای خلافکار، میآورد.
لاک لامورا، پسر بچهای یتیم و پنج، شش ساله بود که سر از تپه سایه و دخمههای زیرزمینی آن درآورد و به باند دزدآموز داخل شد. دزدآموز، خودش را یک هنرمند میدانست؛ یک تندیسگر که بچه یتیمها، گِل رُسش بودند و محوطه گورستانی تپه سایه، کارگاهش. بچههایی که پسماند شهر تلقی میشدند، اگر از هزاران بلا و خطر که سر راهشان بود میجستند و زنده میماندند، گیر دار و دسته دزدآموز میافتادند. لاک لامورا یکی از این بچهها بود که از طاعون و مامورها و بردهگیرها، جان به در برده بود و در نهایت، خود را در باند دزدآموز چپانده بود. هنر دزدی در او شکوفا شد و البته نشان داد که ذات دزدی، همان قدر در وجودش است که شاش ماهیها دریا رو پر کرده.
اما لاک لامورای دردسر ساز در نهایت به دست راهبی به نام چینز میرسد: خدای دزدان.
رمان فانتزی دروغهای لاک لامورا، به زندگی او و دیگر دوستانش در یک سیستم تبهکاری زیرزمینی میپردازد. جایی که باندهای دزدی و خلاف، در سازشی با ماموران حکومت، از همه میدزدند. آنها از هیچ خلاف و جنایتی فروگذار نیستند و تنها خط قرمزشان، اشراف و ثروتمندان شهر هستند. این دنیای زیرزمینی شهر باستانی کامور، با مشت آهنین کاپا اداره میشود؛ عنوانی برای رئیس بزرگ تمام این سیستم.
همه چیز وقتی با خطر و چالش روبه رو میشود که لاک لامورا، پس از مرگ پدر چینز، ریاست دار و دسته او را به عهده میگیرد و باند حرامزادگان نجیب را شکل میدهد. باندی که مخفیانه و با برنامهریزیهای دقیق و پیچیده، به جنگ این صلح میرود و تصمیم میگیرد از ثروتمندان بدزدد.
اسکات لینچ در این داستان معمایی جنایی که به اندازه کافی جذاب و پرکشش است، عناصری از کیمیاگری و جادو را نیز وارد میکند و داستانی منحصر به فرد در ژانر فانتزی خلق میکند. دروغهای لاک لامورا، تنها دروغهایی هستند که از شنیدنش، لذت خواهید برد!!
گراف گربه
لیست بهترین رمانهای فانتزی را با کتابی ایرانی به پایان میرسانیم. رمانی حیرت انگیز و گیرا به نام «گراف گربه» که هادی تقی زاده، نویسنده و پژوهشگر حوزه تاریخ، نوشته است. «گراف گربه؛ همیشه از راهی که میآید، کسی میرود» در سال 1391 توسط نشر روزنه به چاپ رسید. این داستان فانتزی ایرانی، به عنوان کتاب متفاوت سال 1391، انتخاب شد و جایزه مهرگان ادب را به دست آورد.
گراف گربه چندین و چند داستان فرعی را در روایتی غیر خطی و زمان پریش، کنار هم قرار میدهد تا بتواند داستان اصلی را در عین پرداخت شخصیتها، جلو برد.
اما داستان از کجا شروع میشود؟
از جایی که دانش آموزی به نام هادی تقی زاده (هم نام نویسنده)، برای تنبیه به انبار زغال مدرسه انداخته میشود. انباری که هم محل ذخیره زغال باشد و هم تاریک و بینور، سیاهی بر سیاهیش میرمبد و چه انتظاری میتوان از شجاعت پسری کوچک داشت؟ هادی تقی زاده در آن انباری که به سیاه چال میماند، با موجودی عجیب اما نه ترسناک بلکه مضحک روبهرو میشود به نام اسماگ. چیزی شبیه به اسب آبی با شاخ کوچکی بر پیشانی و بالهایی فلسدار و فلزی. از آنجا که در داستانهایی از این دست همیشه یک گربه جادویی وجود دارد، هادی تقی زاده آن را از قلم نینداخته و قاسم را به ما معرفی میکند. گربه مفلوک سیاهی با دستی نصفه که حاصل سالهای جنگ بوده است و میتواند سخن بگوید.
از این تاریخ و از این معارفه ناخوشایند در انبار زغال که هادی تقی زاده با شلوار خیس شده از ترس اسماگ، در آن شرکت داشت، او سلسلهای از پیشگوییها را آغاز میکند. از این جا به بعد، شما با داستانی پست مدرن و سرشار از عناصر فانتزی و جادویی رو به رو خواهید شد که در دل دنیای ما رخ میدهد و گرچه نویسنده از سرزمینی نمادین و خیالی سخن گفته، روشن است که ما با ایران روبهرو هستیم. اینکه در میان داستانی تخیلی و فانتزی، با موجودات حیرت انگیز و عجیب و غریبش، پای مفاهیمی به میان آید که برگرفته از فرهنگ خودمان است و به حوادث تاریخی خودمان اشاره شود، تجربه جالب و نویی است.
رمان «گراف گربه؛ همیشه از راهی که میآید، کسی میرود»، گردهمایی موجوداتی است که تخیل میکنند و برای تخیل ارزشی بسیار قائل هستند. حتما این رمان فانتزی از هادی تقی زاده را در لیست مطالعه خود، بگذارید و از خواندنش شگفت زده شوید.
به قلم "قاصدک حسینی"
کتابهای معرفی شده در این مطلب را میتوانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران