loader-img
loader-img-2
بنر بالا - خرید قسطی
پاتوق کتاب
زندگی نامه و کتاب های جومپا لاهیری

زندگی نامه و کتاب های جومپا لاهیری

جومپا لاهیری؛ هندی یا آمریکایی؟

عده‌ای بر این عقیده‌اند که جومپا لاهیری را به دلیل آنکه از کودکی به آمریکا مهاجرت کرده نمی‌توان جزء نویسندگان هندی حساب کرد؛ اما واقعیت آن است که جوهر قلم جومپا لاهیری برنده جایزه ادبی پولیتزر در سال 2000 برای نخستین اثر داستان کوتاهش مترجم دردها، هنوز از خاک هندوستان جان می‌گیرد. 

پدر و مادر جومپا لاهیری با نام اصلی نیلانجانا سودشنا از مهاجران هندی بودند که از کلکته به لندن مهاجرت می‌کنند. جومپا لاهیری پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان، مدرک لیسانس ادبیات انگلیسی خود را در سال 1989 از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد. سپس وارد دانشگاه بوستون شد و کارشناسی ارشد خود را در سه رشته‌‌ی زبان انگلیسی، نویسندگی خلاق، و ادبیات و هنرهای تطبیقی ادامه داد و در نهایت توانست مدرک دکترای مطالعات رنسانس را در سال 1997 از این دانشگاه دریافت کند.

کتاب های جومپا لاهیری

مترجم دردها، همنام، خاک غریب، گودی و همین حوالی، به خودتان ایتالیایی بیاموزید و به زبان دیگر عناوین کتاب‌هایی است که در لیست کتاب‌های پرفروش جومپا لاهیری قرار دارد. 

نویسنده رمان همنام، به دفعات متناوب ثابت کرده که اگر زیست در سرزمین هند را نداشته است، اما مسئله‌اش مسئله آدمیزاد است، جهان‌بینی دارد، مهاجران و مسائلی که برایشان در سرزمین‌های مختلف اتفاق می‌افتد به قلمش می‌آیند.
جومپا لاهیری در موضوعات انتخابی برای داستان‌هایش می‌داند که مردمان یک سرزمین درست مثل آب می‌مانند، گاهی اگر یک‌جا بمانند دچار رکود می‌شوند و مرداب‌زده.
نویسنده کتاب مترجم دردها با جرأتی که تنها مخصوص زنان نویسنده است، در داستان‌هایش واقع‌بین است، تابوی مخالفت با مهاجرت را می‌شکند، در عین حال با سادگی هرچه تمام‌تر مخاطب را لبریز از ریزه‌کاری‌های مشکلات و دردسرهای مهاجرت می‌کند.

جومپا لاهیری؛ زن نویسنده مقتدر

جومپا لاهیری یک زن نویسنده مقتدر است، با اراده است چرا؟ چون بارها داستان‌هایش را نوشته ولی چاپ نشده، اما این امر او را خسته نکرده، جوهر قلمش را خشک نکرده، او هم‌چنان نوشته و نوشته و نوشته؛ او به طرز عجیبی به قرار گرفتن نویسنده در اتاق تاریک خلاقیت معتقد است؛ لاهیری در مصاحبه اختصاصی‌اش می‌گوید: نوشتن در خلال یک فرآیند رازآلود از جایی درون نویسنده آغاز می‌شود.
جومپا لاهیری می‌گوید: «در مورد پروژه‌هایی که به آنها دلبستگی دارم، به همان شیوه‌ای که کسی چیزی را در اتاق تاریک لمس می‌کند، وقتی حس می‌کنم ‌نوشته‌ای ممکن است در نهایت به نوعی کمال برسد تمام تلاشم این است که به آن وفادار باشم. اما توصیف من از این اتاق با توصیف شما و هر کس دیگری از این اتاق متفاوت است. چون ما محدود هستیم و هر کدام از ما از موهبت چشمان خودش برخوردار است، هر کدام با فهم شخصی خود متوجه می‌شویم که در این اتاق چه چیزهایی در پیش‌زمینه هستند و چه چیزهای در پس‌زمینه و فکر می‌کنم زیبایی کارخلاقه همین است.»

معرفی آثار جومپا لاهیری

مترجم دردها

مترجم دردها با ترجمه امیرمهدی حقیقت شامل ده داستان کوتاه از جومپا لاهیری است که در سال 2000 برنده جایزه ادبی پولیتزر می‌شود. بیشتر این داستان‌ها بر محور جابه‌جایی یا غربت و از خود بیگانگی می‌گردد.

قسمتی از داستان مترجم دردها

"نمی‌شد رفت داخل معبد، چون سال‌ها قبل با قلوه‌سنگ پر شده بود. آنها مثل همه توریست‌هایی که آقای کاپاسی به آنجا می‌آورد قدم زنان از پای دیواره‌ها رد می‌شدند و نمای بیرونی معبد را تماشا می‌کردند. آقای داس عکس می‌گرفت و پشت سرشان می‌آمد. بچه‌ها جلوتر می‌دویدند و مجسمه‌های لخت را به هم نشان می‌دادند. آقای کاپاسی خوشحال بود که می‌دید آنها به‌خصوص آقای داس از معبد خوش‌شان آمده است."

همان‌طور که ملاحظه می‌کنید در همین یک پاراگراف، صحنه‌‌ و توصیف مکان و آدم‌ها کاملا بومی فضای هندوستان است. 

گودی

گودی رمان دیگری از جومپا لاهیری است که در آن به حوادث خونبار هند در دهه شصت می‌پردازد. این رمان به گفته جومپا لاهیری یک دهه بر زمین ماند چرا که زاویه ورود به داستان آنچه که می‌خواست نمی‌شد. گودی رمانی متفاوت با درون‌مایه اجتماعی است که زندگی دو برادر را به تصویر می‌کشد. دو برادر که از یک تربیت، یک فرهنگ و یک خانواده آمده‌اند اما تفاوت‌هایی که میان شخصیت‌هایشان وجود دارد، دو زندگی متفاوت را برای هرکدام رقم می‌زند.
سوبهاش و اودایان میترا، دو برادر و دو شخصیت اصلی این کتاب هستند. سوبهاش، همان پسری است که خانواده آرزویش را دارد. خوب، بافکر و تحصیل کرده. تصمیم گرفته برای زندگی به آمریکا برود و زندگی آرامی را همراه با تحقیقات و پژوهش‌های علمی‌اش برای خودش بسازد. اما برادرش، اودایان، پسری پرشور و شر است که در دهه 60 به جنبش‌های سیاسی ناکسالباری می‌پیوندد. جنبشی سیاسی که به هدف از بین بردن فقر ایجاد شده است. 

قسمتی از داستان گودی

"جمعه‌شب‌ها با ماشین به کلبه او می‌رفت، از بزرگراه می‌پیچید توی جاده جنگلی طولانی که به دریاچه نمک می‌رسید. تمام شنبه و گاهی حتی تا یکشنبه صبح را می‌ماند. هالی بی‌توقع بود. همیشه با سوبهاش راحت بود. هر بار که از هم جدا می‌شدند، خاطرجمع بود که باز هم را می‌بینند.
در ساحل قدم می‌زدند، روی ماسه‌های سفت که مَد دریا شیارشیارشان کرده بود. در آب سرد شنا می‌کردند. سوبهاش نمک آب را روی زبانش می‌چشید. آب انگار وارد جریان خونش می‌شد، به تک‌تک سلول‌هاش می‌رفت و تطهیرش می‌کرد. ماسه لای موهاش می‌ماند. به پشت غوطه می‌خورد، بی‌وزن، با دست‌های باز، دنیا سراسر فرورفته در سکوت. فقط صدای هومِ بمِ دریا بود، و خورشید مثل زغال داغ، پشت چشم‌هاش می‌سوخت."

خاک غریب

خاک غریب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه و جذاب جومپا لاهیری است که از مهاجرت صحبت می‌کنند. داستان‌های این مجموعه به دو بخش تقسیم می‌شوند: بخش اول پنج داستان کوتاه است و بخش دوم سه داستان کوتاه مرتبط به هم. جومپا لاهیری برای نوشتن داستان‌ها و پیدا کردن شخصیت‌های اصلی به سراغ آدم‌هایی رفته است که یا از هند مهاجرت کرده‌اند و یا اصالت هندی دارند و از مسائلی نوشته است که در جریان این مهاجرت‌ها برایشان رخ می‌دهد.

قسمتی از داستان خاک غریب

"پدر بنا بود ماه اوت باز به سفر برود ــ این‌بار به پراگ. ولی گفته بود قبلش می‌تواند بیاید خانه جدید آن‌ها را که در شرق سیاتل خریده بودند ببیند و یک هفته پیششان بماند. بهار آن سال، به خاطر کار آدام، از بروکلین بلند شده بودند. یک شب که روما توی آشپزخانه خانه جدیدش شام می‌پخت، پدر زنگ زده بود و پیشنهاد داده بود بیاید پیششان. زنگ پدر غافلگیرش کرده بود. بعد از مرگ مادر، روما تا مدت‌ها خودش را موظف می‌دید شب به شب به پدر زنگ بزند و بپرسد روزش را چطوری گذرانده. حالا کم‌تر تلفن می‌زد ــ معمولا هفته‌ای یک بار، یکشنبه‌عصرها. پشت تلفن به پدر گفت «این‌جا همیشه قدمتون سرِ چشمه. خودتون می‌دونید که اصلا پرسیدن نداره.»"

همنام

همنام نیز مانند مجموعه‌داستان مترجم دردها از جومپا لاهیری به مشکلات فرهنگی هندی‌ها در دنیای مدرن می‌پردازد. لاهیری در این رمان مصائب و دشواری‌های زندگی زوجی بنگالی را توصیف می‌کند که به آمریکا مهاجرت کرده‌اند. این زوج در امریکا با سبکی از زندگی مواجه می‌شوند که تفاوت بسیاری با نوع زندگی خودشان دارد و برایشان نامأنوس است. 

قسمتی از داستان همنام

"حالا دیگر آشیما تنهاست. پرده دور تخت، او را از سه زن دیگر توی اتاق جدا کرده. کم‌کم از لابه‌لای حرف‌هاشان اسمشان را می‌فهمد. یکی بِوِرلی است. یکی لوییس، سمت چپی هم کارول. آشیما می‌شنود که یکی از آنها یکهو هوار می‌کشد: «وای! مرده‌شورش را ببرد. جانم دارد بالا می‌آید!» بعد صدای مردی می‌آید: «عزیزم، دوستت دارم. واقعآ دوستت دارم.» آشیما این جمله را هیچ وقت از شوهر خودش نشنیده. توقعش را هم نداشته. آنها اصولا این‌جوری نیستند. اولین بار است که بین چند تا غریبه تنها افتاده. همیشه یا در یک اتاق پیش پدر و مادرش خوابیده یا آشوک پهلوش بوده. پیش خودش می‌گوید کاش پرده‌ها را کنار می‌زدند تا می‌شد با این زن‌های امریکایی حرف بزنم، بلکه یکی از آنها قبلا بچه زاییده باشد بتواند بگوید باید منتظر چی باشم."

از جومپا لاهیری داستان کوتاه دیگری نیز در مجموعه خوبی خدا جمع‌آوری شده. این داستان با عنوان جهنم - بهشت به بررسی خانواده‌ای هندی‌تبار ساکن آمریکا می‌پردازد. 

قسمتی از داستان کوتاه جهنم - بهشت

"خاکستر سیگارش را توی فنجانی می‌تکاند که مادرم مخصوص همین کار برایش کنار گذاشته بود. با وجودی که اهل درس و کتاب و دانشگاه بود، هیچ کارش حساب و کتاب نداشت. همیشه گرسنه بود تا از در می‌آمد تو، می‌گفت ناهار نخورده، بعد می‌رفت پشت سر مامان که پای اجاق، کتلت سرخ می‌کرد و قبل از اینکه مامان فرصت کند آنها را با سالاد و پیاز توی ظرف بچیند داغ داغ برمی‌داشت و با ولع می‌خورد.
پدر و مادرم او را دانشجوی ممتاز جاداوپور می‌دانستند که با بورسه‌ای معتبر به ام آی تی آمده، اما او کلاس‌ها را جدی نمی‌گرفت و مرتب غیبت می‌کرد. غر می‌زد که این آمریکایی‌ها دارند معادله‌هایی حل می‌کنند که وقتی من قد اشا بودم حل می‌کردم‌. من کلاس دوم دبستان بودم و کاکو پروناب باورش نمی‌شد جذر و عدد پی را هنوز یادم ندادند و معلمم تکلیف نمی‌دهد."
  


همان طور که در این معرفی کوتاه خواندید، از ویژگی‌های بارز جومپا لاهیری گذر از مرزها و داشتن جهان‌بینی وسیعی است که اجازه نداده حرف‌ها و حدیث‌های ملیتی حتی بر نوع نگاه او به وطن و معنایش و درد انسان تأثیر‌گذار باشد.
او فقط یک نویسنده است که تمام تلاشش را می‌کند تا برای انسانیت فارغ از رنگ‌ها، نژادها، ملیت‌ها و مرزها بنویسد. لاهیری به شدت به آزمون و خطا در نویسندگی معتقد است. او بر این اعتقاد است که نویسنده نباید از بازنویسی خسته شود و همچنان باید ادامه بدهد. 

به قلم "نجمه نیلی پور"

 


کتاب‌های معرفی شده در این مطلب را می‌توانید با کد تخفیف: blog1 از سایت پاتوق کتاب تهیه کنید.


 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "زندگی نامه و کتاب های جومپا لاهیری" می نویسد
۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک