زمین سبز | 4 رمان نوجوان درباره محیط زیست
درختهای خیابان شما هم دوباره شکوفه دادهاند؟ باغچهی خانهتان چه؟ جوانههای ریحان خانهی مادربزرگتان از میان خاک خیس، خودشان را بالا کشیدهاند؟ چی؟ باغچه ندارید؟ درختهای کنار آپارتمانتان چه؟ آنها دوباره زنده شدهاند؟ امروز صبح که از خواب بیدار شدید، گنجشکهای محلهتان لحن جیکجیکشان شادتر نبود؟ من خودم دیدم که گربهی سیاه کوچهمان امروز به من لبخند کوتاهی زد. بالاخره در هرکجای این خاک باشید آمدن بهار را دیدهاید. نه؟ بهار به هر طریقی خودش را به کوچهی شما، خیابان شما، مجتمع شما یا باغ شما رسانده است. نه؟ به بهانهی آمدن بهار و رسیدن روزی که نامش روز طبیعت است، میخواهم بگویم تکتک جوانههای ریحان باغچهی مادربزرگ که به سختی خودشان را از میان گل بالا کشیدهاند، تکتک گنجشکهای محلهی ما و شما، تکتک گربههای خندان و اخموی روی دیوار و توی کوچهها، حتی تکتک تکهابرهای کوچکی که این روزها توی آسمان، آبیتر از همیشه شدهاند و تکتک اجزای این دامن سبز که نامش طبیعت است؛ برای زیبا ماندن، برای سبز و همیشه سبز ماندن، به مراقبت ما احتیاج دارند.
به همین مناسبت در ادامه، چهار رمان نوجوان را معرفی میکنیم که سبزند و طبیعت مسئلهی اصلیشان است:
کتاب اندوه بالابان از انتشارات نردبان
شما تا به حال اسم بالابان را شنیدهاید؟ اصلا تا به حال یک بالابان را از نزدیک دیدهاید؟ مندو هم نه بالابان دیده بود نه اسمش را شنیدهبود. اندوه بالابان اثر ارزشمند مهدی رجبی، قصهی مندوست. پسر جنوبی دوازده سالهای که بهش میگویند مندو خرسه. مندو همراه با سلطان و صاحب و صحبت و ناخدا سمیر، روی شبوت کار میکند. میپرسید شبوت دیگر چیست؟ شبوت، لنجی است که آرام و باوقار بر روی خلیج فارس به سمت شارجه میرود. اما توی این سفر، مسافری عجیب همراه شبوت میشود. مسافری که با خود یک قفس بزرگ دارد که روی آن پارچهای کشیدهاست. قفسی که خودش، پارچهی رویش و صداهایی که از داخل آن میآید، مندو را حسابی کنجکاو کردهاست.
اندوه بالابان که توسط انتشارات نردبان و برای گروه سنی ج به چاپ رسیدهاست، در قالب یک داستان گرم، هیجانانگیز و زیبا به مسئلهی مهم قاچاق پرندگان شکاری میپردازد. اندوه بالابان داستان کوتاهی است اما مهدی رجبی با هنرمندی توانسته در همین داستان کوتاه شخصیتهایی پخته بیافریند که ویژگیهای آنها را به این زودیها از یاد نبرید.
کتاب سایبانی برای زمین از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تصور کنید که پدربزرگتان سر و مر و گنده است و دارد زندگیاش را میکند که خیلی ناگهانی مادربزرگتان زنگ میزند و میگوید که پدربزرگ فراموشی گرفتهاست. شما چهکار میکنید؟ این مسئله را به راحتی میپذیرید و میگویید خب دیگر حتما میشود آدم یکهو همه چیز را یادش برود؟ یا اینکه مشکوک میشوید و سعی میکنید از ماجرا سر در بیاورید؟ خب باید بگویم اگر جزو دستهی اول هستید این کتاب برای شما نیست. اما اگر جزو دستهی دوم هستید، از کنار هیچ چیز ساده نمیگذرید، عاشق ماجراجویی هستید و سرتان برای درآوردن ته و توی اتفاقها درد میکند، این کتاب برای خود شماست.
حمید نواییلواسانی در «سایبانی برای زمین» به سراغ مسئلهی حیاتی تخریب باغهای قدیمی شهر تهران رفته و این موضوع مهم را با یک ماجراجویی نوجوانانه درآمیختهاست. شخصیتهای رمان او نوجوانانی هستند که از دیالوگ «خب به من چه؟» خیلی کم استفاده میکنند و از کنار اتفاقاتی مثل خشکشدن درختهای باغ سرهنگ، اینکه چه کسی خشکشان کرده و اینکه چه بلایی دارد سر پدربزرگهایشان میآید ساده نمیگذرند. نشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سایبانی برای زمین را برای گروه سنی «ج» به چاپ رساندهاست.
کتاب انگشت جادویی اثر رولد دال
اگر شما یک انگشت جادویی داشتید که هروقت خیلی حرصتان میگرفت شروع به کار میکرد، چهجوری از آن استفاده میکردید؟ اصلا چه کسانی را با آن نشانه میرفتید؟ آن بچهای که توی مدرسه روی اعصابتان رفته؟ معلم ریاضی که دیگر خیلی دارد مشق میدهد؟ یا آن همکلاسیتان که امتحان را به یاد معلم زبان آورد؟؟!
دخترکوچولوی داستان رولد دال اما جرقههای انگشت جادویی اش را به سمت خانوادهی آقای گرئگ نشانه رفت. میپرسید چرا؟ چون خانوادهی گرئگ سه تفنگ داشتند: یکی برای فیلیپ، یکی برای ویلیام و یکی هم برای خود آقای گرئگ. میپرسید با تفنگهایشان چهکار میکردند؟ آنها با تفنگهایشان پرندههای وحشی را شکار میکردند. شما بودید حرصتان در نمیآمد؟ سر انگشت جادوییتان گزگز نمیکرد؟ و جادو یکهو از توش بیرون نمیزد؟
رولد دال در کتاب «انگشت جادویی» بدون حتی یک جمله مستقیمگویی با ظرافت و طنز منحصر به فردش و با همان جادوی همیشگی کلماتش، به مسئلهی شکار غیرقانونی میپردازد. انگشت جادویی که توسط محبوبه نجفخانی، استادانه ترجمه شده و نشر افق آن را به چاپ رسانده یک رمان کودک است اما تصویرگری خلاقانهی کوئنتین بلیک و طنازی رولد دال، آن را برای نوجوانان و حتی بزرگسالان نیز خواندنی کردهاست.
کتاب پروفسور فوفو از انتشارات کتاب جمکران
برای شما هم حیاط پشتی مدرسه جای عجیب و مرموزی بود؟ همانجا که نیمکتشکستهها و تختههای پوسیده و آت و آشغالهای مدرسه تلنبار میشد، همانجا که بچه ها خیلی توی آن رفت و آمد نمیکردند و جای گفتن حرفهای خصوصی و رازهای مگو بود. حیاط پشتی مدرسهی جدید سحر، واقعا عجیب و غریب بود. علاوه بر اینکه صداهای عجیب و غریب از داخل انباریاش میآمد، ورودیاش هم نرده داشت و نرده هم قفل و زنجیر بود و تازه کلید آن قفل زنجیر هم پیش عجیب و غریبترین معلم مدرسه یعنی پروفسور فوفو بود. سحر هم اصلا از آن دسته از بچههایی نبود که ببیند حیاط پشتی مدرسه قفل و زنجیر است و همینطوری کولهاش را بیندازد و یک راست برود خانه. نه! سحر از آن دسته بچههایی بود که دنبال دردسر میگشت، اصلا مدرسه را همین دردسرها برایش قابل تحمل میکرد؛ پس ماموریت کشف راز حیاط پشتی را آغاز کرد.
«پروفسور فوفو» نوشتهی درخشان معصومه میرابوطالبی، داستان یک ماجراجویی اساسی و بزرگ است که اولش آنقدر بزرگ به نظر نمیآید. ماجراجوییای که سحر را وارد دنیای دیگری میکند. دنیایی که سحر میتواند آن را نجات دهد. «پروفسور فوفو» را که نشر جمکران برای سنین بالای دوازده سال به چاپ رسانده، شامل سه ماجراست که به موضوعات مهمی مانند رهاسازی زبالهها در طبیعت، آلودگی صوتی و قاچاق حیوانات میپردازد.
معصومه میرابوطالبی با درهمآمیختن جهان فانتزی و اسطوره، ایدهی خود را جانبخشیده و در خلاقیت هم سنگ تمام گذاشته، بنابراین خیالتان راحت باشد «پروفسور فوفو» قرار نیست حوصلهتان را سر ببرد.
کتابهای معرفی شده در این مطلب را میتوانید با کد تخفیف ارسال رایگان: blog1 از پاتوق کتاب خریداری کنید.
به قلم مریم کمالی پور
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران