معرفی کتاب آقای شهردار

کتاب «آقای شهردار» ماجرای زندگی پراتفاق شهردار ارومیه را روایت کرده. شهرداری که زندگی‌اش را وقف خدمت به مردم کرده بود. 
شهید مهدی باکری را با فعالیت‌های بی‌وقفه او در دفاع مقدس می‌شناسیم اما در کتاب «آقای شهردار» منش و مسلک او را در زندگی‌اش خواهیم دید.

همکاری دو برادر

شهید مهدی باکری مبارزه خود را پیش از شروع انقلاب آغاز کرد. برادر کوچکش حمید را با خود همراه کرده بود. گاهی ساواک ردی از کارهایشان پیدا می‌کرد و می‌رفت سراغشان. دو برادر اما سر نترس داشتند. حمید که مهدی را الگو خود می‌دانست؛ از سوریه و ترکیه اسلحه می‌‍آورد تا برای مبارزه با ساواک دستشان باز باشد.
 برادر بزرگ همیشه هوای حمید را داشت. خود را در برابر او مسئول می‌دانست. اما روی شانه‌های مهدی باکری بار سنگین‌تری هم بود. مسئولیت او در جبهه باعث می‌شد خودش را بعد از همه سربازهایش در نظر بگیرد. مثل وقتی که برادرش حمید شهید شد. همان لحظه که گفت پیکر حمید را تنها زمانی به عقب برگردانند که پیکر بقیه شهدا را هم بتوان آورد...

کارگری یک شهردار!

مهدی باکری یک روز رفت کنار دست کارگرهایی که جاده را آسفالت می‌کردند. دمپایی و لباس کارگری پوشید. بیل برداشت و کنار ظرف‌هایی که قیر سیاه در آن قل قل می‌زد، زیر آفتاب مشغول کار شد. کارگرهایی که او را نمی‌شناختند از سوال‌هایش عصبانی شدند. مهدی باکری اما به آنها حق می‌داد. حقوقشان کم بود. تصمیمش را گرفت. دو نفر از کارمندهایی که در حق کارگرها کوتاهی کرده بودند را اخراج کرد.

آقای الگو!

شهید مهدی باکری در دوران دفاع مقدس از فرماندهان سپاه پاسداران بود. او فرماندهی لشکر 31 عاشورا را به عهده داشت اما طوری زندگی و رفتار می‌کرد که دل‌های زیادی در گرو محبت او بودند. حتی بعد از شهادتش، نقل گوشه‌ای از منش و رفتار باکری کافی است تا دل شنونده را ببرد. کتاب «آقای شهردار» به معرفی این مرد کم‌نظیر ایرانی پرداخته. مهدی باکری مردی صبور، مقام و در عین حال مهربان بود که در مواجه با هر کدام از آدم‌های زندگی‌اش نقشی خوش رنگ از خود به جا گذاشته. 

مبارز مفقود الاثر

برادر مهدی باکری، علی باکری به دست ساواک شهید شد. حمید، برادر دردانه آقا مهدی پیش از او به شهادت رسید و مهدی باکری هم عاقبت در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت رسید اما پیکر او مفقود ماند.
 کتاب «آقای شهردار» تلاش کرده تا خاطرات به جا مانده از این شهید نامدار را دور هم جمع کند. کتابی که با هر صفحه دل را می‌لرزاند و با خاطرات این مرد کم نظیر به یاد انسان می‌اندازد تا چه حد می‌تواند بزرگ شود.
کتاب «آقای شهردار»، جلد اول از مجموعه «قصه فرماندهان» به قلم داوود امیریان و از انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است.

به قلم «رقیه پورحنیفه»