کتاب خدایا اجازه! - (ویژه 6 تا 12 سال) نشر جمال
محصولات مرتبط
کتاب خدایا اجازه در قالب پرسش و پاسخ هایی بین کودکان و خدا شکل می گیرد تا خداوند را به کودکان معرفی کند. پاسخ ها همگی متکی بر آیات قرآن و احادیث اهل بیت (ع) تدوین یافته است.
کودکان استاد سوال پرسیدن هستند. سوالهای آسان. سوالهای سخت. سوالهای عجیب و غریب. گاهی سوالهای آنها آسان است و بیوقفه میتوان جوابشان را داد. گاهی هم سوالهای سخت و عجیب و غریبی میپرسند. سوالهایی که باید با دقت بیشتری جوابشان داد تا با دادن پاسخ اشتباه بچه در سردرگمی باقی نماند. خصوصا اگر سوال در رابطه با خدا و خداشناسی و ارتباط ما با خدا باشد. جواب این سوالها بنا به سن کودک هم ممکن است متفاوت باشند و باید به سن عقلی کودک هم توجه کرد.
عموما بچهها وقتی کمی بزرگتر شدند و قدرت تجزیه و تحلیل بیشتری پیدا کردند میافتند روی دور سوال پرسیدنهایی که نیازمند تعملاند؛ مثلا یکهو در اتاق را باز میکنند و میآیند پیش بزرگتر خود و میپرسند: «خدا کیه؟ خدا کجاست؟»؛ وسط بازی کردنشان ناگهان رو میکنند سمت همبازی خود و میپرسند: «خدا چرا به ما دو تا چشم داده ولی یک دهان داده؟» قبل خوابیدن ناگهان رو میکنند سمت والد خود و میپرسند: «خدا خسته نمیشه؟ خدا هم میخوابه؟» یا هزارجور سوال دیگر.
از طرفی بعضی از سوالهایی که در ذهن کودک شکل میگیرد حاصل شنیدهها و دیدههای اوست؛ مثلا ممکن است در مجلسی از بزرگترها درباره بهشت و جهنم بشنود و برایش سوال باشد که چه کسانی به بهشت میروند و چه کسانی به جهنم و چرا؟ یا وقتی میبینند ماهیها همیشه داخل آب زندگی میکنند برایشان سوال میشود که چرا ماهیها غرق نمیشوند؟
بزرگترها باید بدانند که سوال پرسیدن بچهها نشانهٔ تفکر آنهاست وهوشیارانه جواب آنها را بدهند.
«غلامرضا حیدری ابهری» به سوال پرسیدن بچهها و به قولا به نیاز بچهها توجه کرده و کتابی نوشته است که هم به درد کودکان میخورد و هم بزرگترها. کتاب «خدایا اجازه!» کوشش زیبا و جالبی است برای پاسخ دادن به سوالهای بچهها.
ابهری بخشی از سوالهای مختلفی را که ممکن است ذهن بچهها را درگیر خود کند جمع کرده و پاسخی به آنها داده است. سبک و سیاق کتاب بهگونهایست که سوال از زبان کودک پرسیده میشود و خود خدا جواب بچه را میدهد. البته اگر لازم است باید به کودک یادآوری کرد که جواب این سوالها را خود نویسنده نوشته ولی او این جوابها را طبق واقعیتهای دینی و زندگی نوشته است.
سوالهای خدایا اجازه در شش بخش طراحی شدهاند. ابهری سوالهای مرتبط با موضوع واحد یا شبیه به هم را در یک بخش قرار داده است.
این شش بخش شامل این موارد میشود:
1_خود خدا
2_دعا
3_آفرینش
4_بهشت و جهنم
5_اخلاق
6_گوناگون
نویسنده در بخش خود خدا سوالهایی را مطرح کرده که دربارهٔ خدا هستند. سوالهایی مثل چیستی ماهیت خدا؛ اینکه چه شکلی است؛ میخوابد یا نه؟ مسواک میزند یا نه؟ و سوالهایی از این قبیل. خوبی کار نویسنده این است که از طریق طرح کردن بعضی سوالها بعضی نکات مورد توجه را به کودک آموزش داده است. یعنی سوالها بهگونهای هستند که کودک وقتی آنها را میخواند چیزی بیشتر از سوال خود میآموزد. بزرگسالان هم میتوانند با خواندن این سوال و جوابها خودشان را برای سوال پرسیدن بچهها آماده کنند.
حیدری ابهری در بخش دوم خدایا اجازه یعنی دعا؛ به چیستی و چرایی و اهمیت دعا در زندگی پرداخته است. دعا یک عمل عبادی است. چیزی است که آدمها گاهی ناخودآگاه هم آن را انجام میدهند. دانستن چیستی آن و دلیل انجام دادنش میتواند بچهها را با این عمل آشنا کند. این کار باعث میشود کودک خدا را در همه حال همراه و حامی خود بداند. او از این طریق پی میبرد که خدا همواره دوستش دارد و هر وقت هر کمکی بخواهد در خانهٔ خدا به روی او باز است.
بخش سوم خدایا اجازه به آفرینش میپردازد. خداوند حکیم است و چیزی را بی دلیل و بی حکمت خلق نمیکند. او حتی برای آفرینش کوچکترین موجود هم دلیلی دارد. در این بخش کودک با چرایی و چگونگی خلقت بعضی موجودات آشنا میشود؛ مثلا یاد میگیرد که خرطوم فیل چه فایدهای برای او دارد؟ یا ما به چه دلیل قلب داریم؟ یا اینکه رنگینکمان چه شکلی تشکیل میشود؟
یکی از راههای خداشناسی دقت کردن در طبیعت و آفریدههای خداست. کودک با شناختن طبیعت و چرایی و چیستی آفرینش خدا را بهتر میشناسد.
بخش چهارم خدایا اجازه به سوالهایی مربوط میشود که دربارهٔ بهشت و جهنم است. کودک خواه ناخواه در معرض این دو کلمه قرار میگیرد. او درک درستی از این دو مکان و دلیل اینکه چرا بعضی آدمها به بهشت میروند و بعضی به جهنم را ندارد. ممکن است بعضی حرفها او را بترسانند. خیلی مهم است که بزرگترها تصویر درستی از بهشت و جهنم را به کودکان نشان دهند. این بخش سعی میکند این تصویر درست را در مقابل بچهها قرار دهد. نویسنده تلاش کرده با طرح کردن سوالهایی شوق بهشت رفتن را در بچهها زنده کند و تصورات اشتباهشان درباره جهنم را درست کند. او با طرح سوالهایی به چگونگی زندگی در بهشت هم میپردازد؛ مثلا اینکه در بهشت هم میتوانند بازی کنند؛ پدر و مادرشان را ببینند و در بهشت دیگر کسی نمیمیرد.
اخلاق مسئلهٔ مهمی است. همه آدمهای بااخلاق را دوست دارند؛ حتی افرادی که خیلی خوشاخلاق نیستند هم در ارتباط آدمها با خودشان دوست دارند آدمها محترمانه با آنها برخورد کنند. اخلاق یک مقولهٔ عام است و فقط به بد حرف زدن خلاصه نمیشود. آزار نرساندن به دیگران هم جزئی از اخلاق خوب حساب میشود. آدم بااخلاق کاری نمیکند که کسی از دست او ناراحت شود و اگر اشتباهی کرد با عذرخواهی اشتباهش را جبران میکند. ابهری در بخش پنجم خدایا اجازه کودکان را با نکات اخلاقی آشنا کرده است؛ مثلا اینکه آیا به شوخی دروغ گفتن اشکالی دارد یا نه؟ یا اگر کودک لواشک هم خورد باید از خدا تشکر کند یا نه؟ و از این دست سوالها.
آخرین بخش کتاب به سوالهای گوناگون و متفرقه پرداخته است. این سوالها در باقی بخشها تقسیمبندی نمیشوند اما از آن دست سوالهایی هستند که در شناخت بهتر خدا به بچهها کمک میکنند؛ مثلا پدر بهتر است یا مادر؟ زور خدا بیشتر از است یا شیطان؟
درست است که کتاب به بخشهای مختلفی تقسیم شده است اما همهٔ بخشها و سوالها یک هدف دارند. همهٔ آنها میخواهند خدا را به کودک معرفی کنند. خدا خالق همهٔ ماست. کودک اگر در کودکی بتواند خدا را بهتر و زیباتر بشناسد از همان سنین میتواند با او ارتباط بهتر و عمیقتری پیدا کند.
زبان کتاب هم ساده و روان و بیدستانداز است. انگار که کودک نشسته است مقابل خدا و هی بیدلهره سوالاتش را میپرسد و خدا صبورانه جوابش را میدهد. کتاب تصویری است. «سام سلماسی» برای همهٔ سوالها با توجه به چیستی آنها؛ تصویری کشیده است. تصویرگر کتاب را با این تصویرها رنگیرنگی کرده و با این کار حس نشاط کتاب را دو برابر کرده است.
خدایا اجازه کتاب خوشخوانی است برای خداشناسی. کتابی که هم به درد کودک میخورد و هم بزرگسال از خواندنش لذت میبرد.
سوال و جوابی از کتاب خدایا اجازه:
خدایا! روزها ستارهها را کجا میبری؟
من روزها ستارهها را جایی نمیبرم. آنها روزها هم سرجایشان هستند؛ ولی به خاطر نور خورشید دیده نمیشوند. برای همین وقتی نور خورشید کم میشود و خورشید غروب میکند، شما دوباره آنها را میبینید.
به قلم "هاجر شهابی"
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران