کتاب از چیزی نمی ترسیدم - (زندگی نامه خودنوشت قاسم سلیمانی) نشر مکتب حاج قاسم
- ناشر : مکتب حاج قاسم
- تعداد صفحه : 146
- قطع کتاب : رقعی
- نوع جلد : نرم
- سال چاپ : 1401
- دسته بندی : کتاب
- شابک : 978622976643
محصولات مرتبط
کتاب «از چیزی نمیترسیدم» خاطرات خودنوشتهای از شهید قدس، سردار قاسم سلیمانی است که توسط انتشارات مکتب حاج قاسم در 59 صفحه منتشر شده و مزین به یادداشت رهبر معظم انقلاب است، نخستین اثر چاپ شده توسط انتشارات «مکتب حاج قاسم» محسوب میشود.
این کتاب که در دیماه سال 1399 همزمان با اولین سالگرد شهادت شهید سلیمانی چاپ و منتشر شد، تاکنون بیش از 136 بار تجدید چاپ شده است. کتابی که در همان سال 1399 با عنوان «لم اکن اخاف شیئا»، به زبان عربی ترجمه شد و مورد استقبال مخاطبان عربزبان قرار گرفت.
قاسم سلیمانی زندگینامه خودنوشتش را از نسبشناسی شروع میکند، اینکه از کدام ایل و خاندان بودهاند و عشیره و طایفهشان از نیریز فارس به حاشیه هلیلرود میآیند. پس از چند صفحه، وقتی به شیوه حمام کردن در کودکیاش میرسد و از دیگ مسی که مادرش پر از آب، روی آتش حسابی داغ میکرده و با صابون رختشویی یا نوعی گیاه خاص سر و بدنشان را میشسته، میگوید، دیگر کتاب از دست خواننده زمین نمیآید. این صفحات که پر از جزییات زندگی یک کودک روستایی کارگرزاده کرمانیست، یادآور خاطرات کودکی متولدین دهههای چهل و پنجاه و شصت است، افرادی که همان یاران در گهواره امام خمینی بودند.
«از چیزی نمیترسیدم» روایتی است روان و شیوا که نشان می دهد برای رستگار شدن، نیاز نیست از راههای عجیب و غریب شروع کنیم و کنید! در جای جای این کتاب، احترام و اولویت به والدین اصلیترین و شروعکننده این رستگاری است، حتی اگر تا زمان شروع انقلاب نیز، نام امام خمینی را نشنیده باشی و یا سادهترین موضوع دین را ندانی، همین اصل تو را به مسیر رستگاری همیشگی میرساند.
کتاب که جلوتر میرود، قاسم از کودکی به جوانی میرسد، وقتی دغدغهاش بدهی پدر به بانک تعاون روستایی میشود و برای 900 تومان که میترسد بهانهای برای زندان بردن پدرش شود، راهی شهر میشود تا کاری پیدا کند، پولی درآورد و جمع کند و بدهی پدرش را بدهد.
کتاب «از چیزی نمیترسیدم» به صورت مختصر و مفید سبک زندگی شهید سلیمانی را نشان میدهد، دوران کودکی سخت در روستا و نوجوانی و جوانی که با ورزش و کارهای سخت گذشته است، جوانی که از کار در زمینههای مختلف باکی ندارد. در این کتاب به خوبی میتوان تأثیر و نقش والدین در تربیت فرزندان را مشاهده کرد.
«از چیزی نمیترسیدم» از کودکی تا جوانی، از تولد تا پیروزی انقلاب او را روایت میکند و سالهای میانسالی و پایانی شهید، صفحات نانوشتهای است که خود او نخواسته یا نتوانسته ثبت کند، هرچند با خواندن همین شصت صفحه زندگینامه هم میتوان زوایای پنهان شهید را شناخت، زوایایی که به تربیت والدینش گره خورده است، شصت صفحهای پر از سادگی وشفافیت که میتواند مخاطب را به خود همراه کند، مخاطبی که با خواندن کتاب «از چیزی نمیترسیدم» در بهتی عمیق فرو میرود که؛ چگونه کودکی آنچنان، یکی از بزرگترین ژنرالهای جهان میشود؟ چون رسولالله شدن آن چوپان امی !
شرح کارگریهای قاسم، آشناییاش با محیط شهری، دوریاش از فساد به دلیل تربیت دینی خانواده و ورزش، اینکه اول بار چگونه و کجا مطلبی علیه شاهی میشنود که تا آن زمان برایش ارزشمند بوده، اینکه چگونه از جسارت مأمور شهربانی به یک دختر جوان برمیآشوبد و با ضربات کاراته با او برخورد میکند و یا چگونه و اولین بار کجا با نام آیتالله خمینی آشنا میشود و چگونه در وسط انقلاب اسلامی مردم قرار میگیرد، بر جذابیت این روایت میافزاید. کسی که تا نزدیکیهای انقلاب 57 حتی نام امام را هم نشنیده است.
برشی از کتاب از چیزی نمی ترسیدم
«سه تایی روی یکی از میزهای ورزشی نشستیم. سید جواد سوال کرد: «تا حالا نام دکتر علی شریعتی رو شنیدهای؟» گفتم: «نه، مگه کیه؟» سید برخلاف حاج محمد، بدون واهمه خاصی توضیح داد: «شریعتی معلمه و چند کتاب نوشته. او ضد شاهه.» دیگر کلمه ضد شاه برایم چیز تعجبآوری نبود. ظاهراً احساس انعطاف در من کرد؛ این بار دوستش حسن به سخن آمد. سوال کرد: « آیهالله خمینی رو میشناسی؟» گفتم :« نه.» گفت: «مقلد کی هستی؟» گفتم «مقلد چیه؟» و هر دو به هم نگاه کردند. دوبار سوال کردند:« تا حالا اصلاً نام امام خمینی رو شنیده ای ؟» گفتم نه.»
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران