معرفی کتاب کوهی که خنده رو بود

«کوهی که خنده رو بود»، این عنوان شما را یاد چه کسی می اندازد؟! اصلا کوه توی زندگی ما آدم‌ها صلابت زیادی دارد. آنقدر پر از صلابت و قدرت است که فقط یک نفر را به این توصیف می‌شناسیم. «مولا علی علیه السلام».
حالا اگر قرار باشد از این کوه پراز صلابت و شکوه برای بچه هایمان بگوییم چند تا قصه توی جیب‌ها و دلمان داریم که کودکانه باشد؟! اندازه فهم بچه‌ها قشنگ و دلنواز باشد؟!

خانم سنا ثقفی با نوشتن مجموعه سه جلدی بال‌های رنگی رنگی، یک عالمه قصه خوب توی دست‌های ما گذاشته‌اند. مجموعه‌ای که جلد اولش با همین عنوان جذاب «کوهی که خنده رو بود» قرار است بچه‌های ما را ببرد و پای چاهی بنشاند که مولا علی دارد حفر می‌کند. البته بچه‌هایمان تنها هم نیستند. دست می‌گذارند توی دست فرشته‌های خدا و با آنها به ماموریت می‌روند. ماموریت‌هایی که فرشته کاروبار بین بقیه فرشته‌ها تقسیم کرده و فرشته‌های جلد اول قرار است دور امام اول شیعیان بگردند و از اشتیاق دیدن مولا، سر از پا نشناسند.

قصه اول این کتاب، با همین عنوان روی جلد، ماجرای چاه آب است و بچه‌هایی که منتظرند تا مولاعلی بهشان آب بدهد و اجازه دهد با آب چاه بازی کنند. بچه‌ها خیلی خوشحالند و از قوی بودن مولا برای هم تعریف می‌کنند. فرشته باد هم که تازه از راه رسیده حسابی ذوق می‌کند و می‌رود تا ماموریت را به سرانجام برساند.

قصه بعدی کتاب با عنوان «شجاع‌تر از شیر» و قصه سوم با عنوان «آقای خنده رو» سعی دارند دو وجه دیگر از شخصیت بزرگ و رئوف مولایمان را به بچه‌ها نشان بدهند. در هر قصه پای یک فرشته در میان است و ماموریتی که می‌خواهد به قشنگترین شکل ممکن آن را انجام بدهد.

شما چه فکر می‌کنید؟ بچه‌های ما با فرشته‌ها همراه می‌شوند؟! جواب این سوال را فقط وقتی می‌توانید بدهید که کتاب را دستتان بگیرید و ببینید چه عطر دل‌انگیزی توی خانه‌تان می‌پیچد. این مجموعه فقط یک سه جلدی جذاب نیست؛ یک اتصال خوب و قوی بین بچه‌های ما با اهل بیت است.

به قلم «حکیمه‌سادات نظیری»