کتاب شنود - (تجربه ای نزدیک به مرگ) نشر نشر شهید ابراهیم هادی

معرفی کتاب شنود: تجربه ای نزدیک به مرگ

«شنود» اثری متفاوت، فوق‌العاده و مستند در زمینه‌ی تجربه‌های نزدیک به مرگ است که توسط گروه نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی در 96 صفحه به رشته‌ی تحریر درآمده و سال 99 در قطع پالتویی، چاپ و در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.

نشر شهید ابراهیم هادی، پس از انتشار کتاب سه دقیقه در قیامت و ورود به مباحث تجربه‌های نزدیک به مرگ، با اقبال گسترده و فراوان مخاطبان به این موضوع رو به رو شد و پس از آن کتاب بازگشت و سپس شنود را که روایت‌گر تجربه‌ی نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی است، روانه بازار نمود. در این میان شاید بتوان شنود را با وجود نزدیکی بعضی از مباحث به کتاب سه دقیقه در قیامت، به دلیل طرح مشاهداتی بدیع و منحصر به فرد اما منطبق با آموزه‌های دینی، جذاب و خواندنی‌تر دانست. به خصوص اینکه پس از گذشت مدتی، با توجه به محدودیت طرح مباحث، راوی اثر در سلسله مصاحبه‌هایی با حجت الاسلام امینی‌خواه به بیان ناگفته‌ها و در واقع تکمیل مطالب کتاب و انتشار آن پرداخت که با استقبال فراوانی نیز رو به رو شد. این مصاحبه‌ها به صورت رایگان در فروشگاه اینترنتی این انتشارات قابل دسترسی برای علاقه‌مندان می‌باشد. 

خلاصه‌ای از محتوای کتاب شنود: تجربه نزدیک به مرگ

شنود که مانند سه دقیقه در قیامت، به دلیل حساسیت شغلی نامی از راوی در آن برده نشده، روایتگر داستان زندگی پرفراز و نشیب و دشوار یک مامور امنیتی است. اوایل سال 93 همزمان با حضور داعش در عراق و افزایش تهدیدات برای کشور، طی یک ماموریت حساس به عنوان مامور مخفی در لباس مبدل برای رصد اطلاعاتی و ارزیابی گزارشی از فعالیت نیروهای وابسته به داعش در شهرهای شرقی کشور، راهی این مناطق می‌شود. او که در همین دوره با بیماری همسر و روند شیمی درمانی او نیز درگیر بوده، در خلال ماموریت خود متوجه فعالیت گسترده و بسیار مخفی داعش و اوضاع حساس و خطرناک در این مناطق شده و فشار روحی و روانی شدیدی را تجربه می‌کند. شرایط روحی در کنار آلودگی منطقه‌ای، او را در مسیر بازگشت به تهران اسیر سردرد غیرقابل تحمل و عفونت و تب بالا می‌کند. در تهران با تشخیص مننژیت، بستری می‌شود. با شدت گرفتن وخامت حالش، به محض بستری شدن ناگهان اوضاع تغییر می‌کند و روح از تنش خارج می‌شود... . ده شب را در بدترین شرایط جسمی در بیمارستان می‌گذراند و بارها خروج روح از جسم را تجربه کرده و هر بار با دنیایی متفاوت از اسرار هستی مواجه می‌شود، از عالم شیاطین و تلاششان در گمراهی انسان تا عالم پر نور و روحانی ملائک و حفاظت از فرزندان آدم ، که هرکدام به نوعی قابل توجه و تامل‌برانگیزند.
راوی در نقل مشاهدات خود تاکید دارد رفتار او در دنیا، یعنی گذشت و بخشش در قبال خطاهای دیگران، تأثیر مستقیمی بر روند بررسی اعمالش در برزخ داشته است؛ به نحوی که در بررسی پرونده‌اش با انعطاف بیشتری با وی برخورد شده و به سرعت از این مرحله عبور می‌نماید. به همین علت اغلب مشاهداتش مربوط به شناخت ابعاد ناشناخته عالم و ملاحظه‌ی حقیقت اعمال انجام شده توسط مردم در سطح جامعه است که مطالعه‌ی آن تجربه‌ای متفاوت از سایر تجربه‌های نزدیک به مرگ را برای مخاطب رقم می‌زند. 

تحلیل کتاب شنود: تجربه نزدیک به مرگ

هر چند از راوی این اثر نامی به میان نیامده، اما به اذعان نویسنده، مطالب کتاب پس از جمع‌آوری خدمت یکی از علما که در زمینه معاد سال‌ها فعالیت نموده و اطلاعات فراوانی دارند، ارسال و با تایید ایشان مبنی بر تطابق مشاهدات با اصول دینی و روایی اقدام به چاپ کتاب می‌شود. که قطعا می‌توان این تایید را از نقاط قوت این اثر دانست.
همانند سایر آثار گروه نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی، شنود نیز از سبک نگارشی صمیمی و قلمی جذاب و پرکشش برخوردار است. نویسنده در عین حفظ اصالت داستان، به خوبی از عهده بیان احساسات و تجربیات راوی برآمده و حس و حال مشاهدات نقل شده را به بهترین شکل به مخاطب منتقل می‌‌نماید.
درخشش شنود را می‌توان در بیان مباحث عمیق دینی در قالب اثری داستانی و مهیج دانست. این امر مخاطبان را با دعوت به تغییر نگرش در زندگی و ارتقای سطح معنوی به بررسی و تفکر در مورد حقایق و ابعاد ناپیدای زندگی فرا می‌خواند، بدون آنکه حالت موعظه‌گرانه داشته باشد. همین امر باعث جذابیت شنود برای علاقه‌مندان به موضوعات معنوی، اخلاقی، دنیای پس از مرگ و ابعاد ناشناخته برزخ، می‌شود.

بخشی از کتاب شنود: تجربه ای نزدیک به مرگ

... در روز بعد بار دیگر روح از بدنم خارج شد. هربار منتظر دیدن واقعیت هایی از این جهان بودم که باعث تغییر نگرش من می‌شد. من در این تجربه‌ها به هر کسی نظر می‌کردم از ابتدا تا انتهای زندگی و تمام حالات و افکار او را متوجه می‌شدم. حتی آثار اعمال دیگران را با یک نگاه می‌فهمیدم. بیرون از بیمارستان یک برج در حال ساخت بود. به ساختمان مرتفع و زیبای برج نگاه کردم. مالک برج در کنار مهندس ساختمان ایستاده بود و به برج خودش نگاه می‌کرد اما من دیدم که نه تنها این برج بلکه هیچ کدام از ثروتی که جمع کرده برایش نمی‌ماند. من دیدم که مال این شخص فوق العاده بی برکت بوده و با فلاکت از دنیا خواهد رفت. اما به چه علت!؟
برادر این آقا از دنیا رفته بود و این شخص وقتی ارث پدرش را تقسیم می‌کرد سهم فرزندان یتیم برادرش را نداده بود. همین مسئله و آه این بچه های یتیم زندگی او را به نابودی کشاند. حالا او مانده بود و حسرت مال از بین رفته و حق آن بچه های یتیم. عجیب تر اینکه یک خانه شبیه همان که ساخته بود در جهنم برزخی برای او آماده کردند و او را در همان خانه گرفتار عذاب و آتش نمودند. بعد به او گفتند تمام این بچه های کوچک برادرت و حتی فرزندان و نسل آنها که از این ملک سود می‌بردند باید بزرگ شوند و از دنیا بروند و به برزخ بیایند، اگر توانستی آنها را راضی کنی، نجات خواهی یافت!

به قلم "فائزه حیدرپور"