داستان کتاب جنگل، این ماجراجویی از شبی آغاز می شود که کودکی به دست ببری دیوانه به نام شیرخان ربوده می شود. اما در اثر غفلت شیرخان، گله ی گرگ های سیوان موگلی را می گیرند و به عضویت گله در می آورند.
موگلی در جنگل رشد می کند و باگیرا، پلنگ سیاه؛ بالو، خرس قهوه ای، و کای مار به او راه و رسم زندگی در جنگل را می آموزند.
شیرخان که موگلی را طعمه ی خود می داند، همیشه در کمین اوست. اما شکارچی در نهایت، خود شکار می شود. پسرک و ببر وارد یک مبارزه تاریخی، که فقط یک نفر در آن، زنده می ماند
، می شوند و شیرخان شکست می خورد.
اما چیزی که برای موگلی از مبارزه با شیرخان سخت تر است، پیدا کردن جایگاهی میان گرگ ها و انسان هاست. هیچ کدام از آن ها او را به عنوان عضو حقیقی از خودشان نمی پذیرند
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران