کتاب به خاطره اعتمادی نیست، نوشته الیزابت گبرت با ترجمه کیوان سررشته توسط نشر اطراف به چاپ رسیده است.
به خاطره اعتمادی نیست، چهارمین کتاب مجموعه جستار روایی، اثر الیزابت گبرت، شاعر و نویسنده و جستارنویس آمریکایی، در سال 2020 منتشر شده است.
به خاطره اعتمادی نیست که پیش از پاندمی کرونا به دست مخاطبان انگلیسی زبان خود رسید، با استقبالی گرم رو به رو شد، وب سایت هاف پست آن را یکی از ده کتاب برتر سال نامید و در فهرست نهایی نامزدهای جایزه کلرادو در بخش ناداستان خلاقانه قرار گرفت.
آیا آدمی می تواند مانع تکرار تاریخ شود؟
می تواند لحظه ای را که می زید از دل همان لحظه درک کند؟
در زمانه ای که رسانه ها و شبکه های اجتماعی حکمرانی می کنند؛ واقعیت را به شکل های مختلف تعریف می کنند؛ عشق و نفرت و باور و اندوه می آفرینند؛ آیا انسان می تواند روش هایی نو برای بودن در دنیای جدید و کنار آمدن با آن بیابد؟
آیا می تواند در بحبوحه فاجعه های عظیم و کمابیش فهم ناپذیر به وظیفه شناختی، اخلاقی و عملی خود پی ببرد و به آن عمل کند؟
الیزابت گبرت در به خاطره اعتمادی نیست، با استادی تمام می کوشد پاسخی برای این دست پرسش ها بیابد و عوامل اسرارآمیزی که ارتباط روان شناختی ما با فاجعه را رقم می زنند، بررسی کند.
نوشته الیزابت گبرت را به کارت پستالی تشبیه کرده اند که از آینده به دست ما رسیده است تا شکاف پرناشدنی میان هراس ها و ادراک هایمان را عریان کند.
جستارهای فقط در پی آموزش مخاطب نیستند، بلکه خواننده را به تفکری عمیق تر و جدی تر درباره زندگی در دنیای امروز وا می دارند.
گبرت در به خاطره اعتمادی نیست با زیرکی منحصر به فرد خود، به پشت پرده زمان و میرایی سرک می کشد تا ببیند نقش خاطره و قصه در خام کردن ما برای رضایت دادن و بی اعتنایی به شرهای اخلاقی، یا آماده کردن مان برای در آغوش کشیدن مرگی ناگزیر و زودآیند چیست.
به خاطره اعتمادی نیست با ترجمه کیوان سررشته از جستارهای زیر تشکیل شده است:
یادداشت مترجم
ویران باشکوه: آرزوی پنهانی برای پایان طوفانی
الگوی آخرالزمان: همه چیز رو به راه است
تهدیدها: زمین خدایی بی اعتناست
بزرگ و آهسته: بزرگ تر از آن که نابود نشود
مرگ و میر عظیم: نکند واقعا فناناپذیر باشیم
اتاق کوچک: به خاطره اعتمادی نیست
پروژه خودبینی: از دست رفتن فاجعه بار خود
ساحره ها و شلاق: در باب هیستری کلاسیک
جنایت حقیقی: دهشتناک بود ولی از من فاصله داشت
خیلی خسته ام: وقتی به فاجعه بی اعتنا می شویم
در میانه ما: آیا من هم یک منبع شر دیگرم؟
حرف آخر: انگار تا ابد طول کشید
به خاطره اعتمادی نیست را به همه دوست داران و علاقه مندان ناداستان و جستار توصیه می کنیم. کتابی که شاید دست گرفتن و تورق کردن چند صفحه از آن، شما را ناگزیر وارد دنیایی کند که بیرون آمدن از آن برایتان به این راحتی ها نباشد.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران