معرفی کتاب ماجراهای مردم شهر عجیب

مجموعه داستان مردم شهر عجیب در پنج جلد به قلم افسانه موسوی گرمارودی نویسنده کودک و نوجوان نوشته شده است. این پنج جلد ماجرای زندگی مردم یک شهر است. در هر جلد، داستان یکی از شخصیت‌های شهر را می‌خوانیم. آنها ادم‌هایی هستند که در کار خودشان بهترینند ولی هر کدام به شکلی دچار اشتباه می‌شوند. حالا باید دید هر کدام برای جبران اشتباهشان حاضرند چه کاری انجام بدهد.
افسانه موسوی گرمارودی این مجموعه کتاب را برای گروه سنی «ب» نوشته و در آن تلاش کرده تا از طریق آموزش غیر مستقیم، مفاهیم مختلفی را به زبان کودکانه بیان کند.

محور آموزشی اصلی این پنج جلد، سعی می‌کند با نشان دادن اشتباهات آدم‌های مختلف، به کودکان نشان دهد که آنها ممکن است گاهی دچار اشتباه شوند اما باید برای جبران اشتباهشان تلاش کنند. این مجموعه کتاب از نشر طلایی منتشر شده است. تصویرگری حرفه‌ای این مجموعه آن را به کتابی جذاب برای کودکان تبدیل کرده است و به کمک داستان آمده تا درک مفاهیم را برای کودک ساده‌تر کند. 
در ادامه به معرفی مختصر جلدهای این مجموعه می‌پردازیم.

درباره کتاب ماجراهای مردم شهر عجیب

«آقا قاپ قاپی»

آقا قاپ قاپی یکی از ساکنان شهر عجیب است. او از دست چپش خیلی ناراحت است. دستش باعث شده تا هرجا که می‌رود، یک چیزی گم شود. آقای قاپ قاپی به خاطر دستش با مشکلات مختلفی مواجه شده و دنبال راه حل می‌گردد. در این جلد مفاهیمی چون کمک به هم‌نوع، تهمت نزدن، کتابخوانی و پشیمانی از اشتباهات بیان می‌شود.

«آقا قچ قچی»

آقا قچ قچی آرایشگر حرفه‌ای و کار بلدی است که تمام مشتری او هستند. او آدم جزئی نگری است که تلاش می‌کند ایراد چهره همه را برطرف کند اما یک جایی اختیار این ریزنگری‌اش را از دست می‌دهد. کم‌کم اخلاقش تغییر می‌کند و دچار اشتباهاتی می‌شود که شرایطش را عوض می‌کند. در این جلد مفهوم عیب جویی و آثار آن بیان شده. 

«آقا خاش خاشی»

آقا خاش خاشی نانوای زحمتکش شهر است. او هر روز صبح زود کارش را شروع می‌کند و حواسش هست که همه مردم شهر سر سفره‌شان نان داشته باشند. همه چیز در نانوایی شهر خوب بود تا اینکه یک شب اقای خاش خاشی مرد عجیبی را دید. از فردای آن روز اوضاع عوض شد. در این جلد تلاش شده مفاهیمی چون برکت، آثار عمل، قناعت، رزق، روزی و لطف الهی با زبانی ساده و قابل فهم رای گروه سنی «ب» بیان شود.

«آقا چیک چیکی»

آقا چیک چیکی عکاس شهر است. او جز عکاسی کار دیگری را بلد است که هیچ عکاسی نمی‌تواند انجام بدهد. او از روی عکس‌هایی که می‌گیرد می‌تواند چیزهایی را از درون آدم‌ها بفهمد. اما او هم روزی دچار اشتباهی می‌شود. در این جلد مفاهیم قضاوت، شجاعت بیان حقیقت و توجه به نقص خود بیان شده.

«آقا لوف لوفی»

آقا لوف لوفی لحاف دوز پیر و مهربان شهر است. او آرزوی بزرگی دارد که که مدتی است برای رسیدن به آن آماده می‌شود.
اما مشکلی وجود دارد که مانع رسیدن او به ارزویش می‌شود. در این جلد از مجموعه مردم شهر عجیب، مفهوم دلبستگی به شکلی قابل درک برای کودک بیان شده.

به قلم "رقیه پورحنیفه"