دهقانِ «جشن جنگ» نویسنده ای عصیان کرده از روزگاری است که ارزش ها و معانی را تهی کرده است و او حالا در دل روایت از جبهه و یا انسان های باقی مانده از جبهه به دنبال کشف و یادآوری دوباره این معانی است.
او چه در وقتی که داستانی درباره اجرای یک نمایش می نویسد و در آن خوی خون طلب جامعه و حس بی تفاوت آنها نسبت به مرگ یک انسان را در کنار تجربه و نمایش چهره واقعی انسانی که آن را لمس کرده و به همین خاطر از آن تبری می جوید و چه در وقتی که داستانی جنگی روایت می کند که در آن شجاعت در کنار صدق در کلام و پایداری در رفاقت مایه داستان می شود همواره به دنبال این خط تماس است که در جنگ و موقعیت سخت آن می توان بسیاری از احساسات ناب را بار دیگر در کالبد زندگی تهی شده از معنای امروز قرار داد و جامعه را به سمت کشف روحی تازه برای جسم بی جان خود حرکت داد.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران