loader-img
loader-img-2
بنر بالا - خرید قسطی
پاتوق کتاب

کتاب تب ناتمام - (روایت زندگی شهلا منزوی، مادر جانباز شهید حسین دخانچی) نشر حماسه یاران

5 / 5
like like
like like
برچسب ها :

معرفی کتاب «تب ناتمام»

کتاب «تب ناتمام» به قلم زهرا حسینی مهرآبادی از انتشارات حماسه یاران منتشر شده است. این کتاب راویت زندگی شهلا منزوی، مادر جانباز شهید حسین دخانچی است.

تب ناتمام؛ قصه مادری که پرستار فرزند جانبازش شد...

مادر زیر لب صلوات می‌فرستاد. نگاهش به بازار بود که مبادا پدر حسین سر از هجره بیرون بیاورد و میان جمعیت اعزامی به جبهه، پسر خودش را ببیند.
مادر خودش پای برگه اعزام حسین را امضا زده بود. می‌دانست جان مرد خانه به نفس بچه‌ها بسته است و شاید رضایت ندهد. آن وقت دل حسین چه می‌شد؟ حالا اما دل خودش مانده بود. با خود می‌گفت این حسینی که سوار اتوبوس شود؛ نرفته برمی‌گردد. البته روی پای خودش نه. خیال می‌کرد همان اول تیرباران رزمنده‌ها شروع شود!      
با خودش می‌گفت اگر این طور باشد روز تشییع حسین نزدیک است. این وسط جواب را پدر هم باید می‌داد. حسین کجاست؟ چرا نیامده خانه؟ با دل آشوب خودش باید به بقیه دلداری می‌داد. وقتی از سلامتی و حال خوب حسین می‌گفت، توی سر خودش به روز تشییع فکر می‌کرد و به اینکه باید خانه را آماده کند و کله قندها را خرد!
تقدیر اما جایی در آسمان‌ها نوشته شده بود و برای مادر حسین چیز دیگری خواسته بود. 

سرنوشت متفاوت شهید حسین دخانچی

خاطرات دفاع مقدس را که می‌گویند؛ دسته بندی رزمنده‌ها شروع می‌شود. تا خوردن زنگ پایان جنگ و نشستن نقطه به آخر املای آن، گروهی شهید، گروهی اسیر، گروهی مفقودالاثر و تعدادی هم جانباز شده‌اند.
اما بعدش چه شد؟ بعد آن‌که جوانی رعنا و رشید روزها توی سرما و گرما در سنگر و خاکریز با اسلحه جنگید، بعد از آن عصری که آمبولانس مجروحین را به بیمارستان رساند، بعدتر که دکترها بالا سر رزمنده مجروح آمدند و به خودش چیزی نگفتند، بعد از آن لحظه که مادر رزمنده شنید: «پسرتون قطع نخاع شده!»
جنگ ادامه داشت. ایستادگی و زندگی و تاب آوری همگی ادامه داشتند. حالا زنی باید باشد که رزمنده دیروز جبهه‌‌ها و جانباز امروز را با دستان خودش زنده نگه دارد.

روی ندیده‌ی جنگ...

میان این همه آمار و ارقامی که از جانبازان جنگی منتشرمی‌شود، کمتر کسی از درد و سختی لحظه به لحظه زندگی جوانی گفته که حالا حتی سرش را هم نمی‌تواند روی گردن نگه دارد.
اینجا قصه جدیدی از قهرمان‌های جنگ را باید شنید. مادران و همسرانی که حالا خودشان رزمنده شده‌اند اما گمنام ماندند. کسانی که باید تاب بیاورند. برای خودشان یک پا پرستار، دکتر، مشاور لبخند به لب، آشپز مخصوص، مسافر دائمی جاده‌ها و مطب‌ها هستند و هزار و یک نقش دیگر را همزمان زندگی می‌کنند.

روایت 17 سال صبوری

کتاب «تب ناتمام» ماجرای زندگی شهید حسین دخانچی است که از زبان مادر گرانقدر او شهلا منزوی روایت شده است. 
«تب ناتمام» سراغ خاطرات رزمنده‌ای رفته که 17 سال جانباز قطع نخاع ماند و مادرش پرستار سال‌های طولانی پس از مجروح شدنش بود. خاطرات این جانبازی 17 ساله پر از نکته‌های کمتر شنیده شده درباره زندگی مادر یک جانباز است و در ادامه مسیر روایتش از همسری می‌گوید که حسابش از همه عروس‌های دنیا جداست...

تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب تب ناتمام

کتاب «تب ناتمام» پس از انتشار از سمت مقام معظم رهبری تقریظ گرفت.
در متن تقریظ آمده:
«تصویر روشنی از درد و رنج جانگداز یک جانباز قطع نخاع و اندوه و تلاش بی‌پایان مادر صبور و پرتحمّل و دیگر کسانش در این کتاب ارائه شده است. به راوی و نویسنده باید آفرین گفت. سلام خدا بر حسین دخانچی شهید و بر مادر بردبار و داغدارش.»

به قلم «رقیه پورحنیفه»

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "تب ناتمام - (روایت زندگی شهلا منزوی، مادر جانباز شهید حسین دخانچی)" می نویسد
۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک