تیک تاک عقربه های ساعت را می شنوید؟ دارد ثانیه به ثانیه نزدیک مان می کند. نزدیک و نزدیک تر به یک روز سرنوشت ساز و در یاد ماندنی.
باید کمر بست و آماده جهاد شد. میدان، میدان جنگ نیست؛ اما هست و سنگر نزدیک من و تو؛ پشت خاکریز نیست که پای صندوق های رأی است.
که گفته کارزار پایان یافته؟ این جبهه هنوز سرباز می خواهد. سربازانی که تیزی تیر انتخاب شان چشم استکبار را از حدقه بیرون بیاورد، تا کور شود هر آن که بزرگی ایران و ایرانی را نتواند دید.
دشمن، چشم انتظار بماند تا بار دیگر حیرت زده شود از حماسه سازی یک ملت؛ ملتی که امام او، حماسی ترین پیر دهر، مامش حماسه پرورترین مادر و حماسه هایش خواندنی ترین حماسه های دنیاست.
روایتِ این کتاب اثر انگشت، حماسه سیاسی آنانی است که رفتند تا امتداد خون شان "اثر انگشت" من و تو باشد.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران