loader-img
loader-img-2
بنر بالا - خرید قسطی
پاتوق کتاب

کتاب جشن باغ صدری - مجموعه داستان 09 نشر شهرستان ادب

5 / -
like like
like like

صدای پای زنان در انقلاب: یادداشتی بر کتاب جشن باغ صدری نوشته سیده عذرا موسوی

ظرفیت‌­ها و حوادث انقلاب اسلامی نشان داد زنان نیز هم‌پای مردان در تحقق آرمان‌­های انقلاب موثر بودند و چه بسا فعالیت‌­های آهسته و بی سر و صدای آن‌­ها تاثیرات عمیق­‌تری در شکل­‌گیری و قوام جریان انقلاب داشته است. «جشن باغ صدری»، مجموعه داستانی از سیده عذرا موسوی و از انتشارات شهرستان ادب است که با این نگاه به مسئله انقلاب و وقایع منتهی به پیروزی آن پرداخته‌است. نویسنده­‌ای که در کتاب بعدی‌­اش هم نشان داد دغدغه‌­ی تاریخ و انقلاب دارد.

این کتاب شامل هفت داستان کوتاه است که اگرچه همگی وحدت موضوع داشته و به نحوی به مسئله انقلاب و مبارزه سیاسی علیه استبداد پیوند خورده‌اند، اما هر کدام از منظر و جغرافیای متفاوتی به این حوزه ورود پیدا کرده‌­اند. داستان­‌های این مجموعه تنها مختص حوادث دهه پنجاه شمسی نیست و نویسنده بر این باور است که آنچه در سال 57 رقم خورد، پشتوانه‌­ای طولانی و تاریخی به درازای چند دهه داشته‌است. بنابراین داستان‌­های این مجموعه را می‌­توان در ارتباط با چهار دهه از تاریخ ایران دانست.

نثر و زبان نویسنده همانند آثار دیگرش، روان و خواندنی است و چه بسا یکی از دلایل کشش خواننده به خواندن داستان­‌های این مجموعه همین سهولت و سادگی زبان داستان‌­ها است.

هم‌چنین باید به نقش فعال و موثر زنان در این کتاب اشاره کرد، به طوری در اغلب داستان‌های این مجموعه، زنی به تصویر کشیده شده که در جریان مبارزه قرار دارد و در این مسیر پای آرمانش مانده است؛ زنی که علی‌رغم ممنوعیت جلسات روضه، در خانه‌اش روضه سیاسی برگزار می‌­کند، زنی که شوهرش را به مخالفت علیه قانون اجباری کشف حجاب وا می‌­دارد و یا زنی در مقابل بازرسی‌­های مشکوک ساواک، خود را نمی‌­بازد و دست به تصمیم بزرگی می‌­زند.

به طور کلی زن در این کتاب، صرفا تماشاگر اتفاقات سیاسی و اجتماعی زمانه‌­اش نیست بلکه دست به کنش‌گری سیاسی می‌­زند. اما زمین مبارزه او نه کوچه و خیابان و سنگرهای آن­ها، بلکه از اندرونی و بیرونی خانه‌­ها و یا از دل روضه­‌های خانگی وارد مبارزه علیه ظلم و استبداد می­‌شود.

کل کتاب را می­‌شود در یک یا دو نشست خواند. اما کوتاهی داستان‌ها و حجم کم کتاب به معنای کم و کاستی در صحنه‌ها، توصیف‌ها و مهم‌تر از همه جزئیات داستان‌ها نیست. در روزگاری که بسیاری از نویسنده‌ها سراغ داستان‌هایی کم حادثه و تکراری می‌­روند، سیده عذرا موسوی با خلاص شدن از قید و بندهای تکراری داستان کوتاه (چه به لحاظ مضمون و چه به لحاظ شیوه روایت) دست به نگارش داستان‌هایی با زاویه دید و جغرافیای متفاوت زده‌است.

او به اتکای مطالعات و پژوهش­‌هایش از بستر وقایع تاریخی، سوژه­‌ی مناسبی را برای نوشتن انتخاب کرده و آنقدر تعلیق را چاشنی داستان‌­هایش کرده تا مخاطب را همراه خود کند. در مجموع این کتاب بدون آن‌که درگیر اطناب و یا انباشت اطلاعات غیرضروری شود، تصویر واضحی از وضعیت اجتماعی سال‌های پیش از انقلاب، در ذهن یک مخاطبِ کم‌آگاه شکل می‌دهد و مقدمه‌ای است برای تولد کتاب بعدی نویسنده که به‌واقع خواندنی است.

یکی از داستان‌­های خوب و موفق این مجموعه، داستان «گلدان شکسته» است. داستان زن و شوهر جوان و انقلابی به نام مولود و فرهاد که تصمیم دارند در خانه‌شان روضه برگزار کنند. اما این اقدام آن­ها خلاف روال سیاسی آن روزها است و در نهایت نیز هر دو دست‌گیر شده و به زندان می‌افتند. زن که پا به ماه هم است، بعد از دست‌گیری توسط ساواک و در بحبوحه شکنجه‌ها و بازپرسی‌ها و از شدت ضربات جسمی و روحی، فرزندش را در زندان به دنیا می‌آورد. فرزندی که چهار پنج روزی هم مهمان زندان است اما در نهایت او را به خانواده زن تحویل می‌دهند.‌ مولود حاضر نمی‌شود فرزندش را ببیند و یا در آغوش بگیرد تا نکند دلش بلرزد و این جدایی برایش سخت‌تر شود.

هم موضوع و هم موقعیت داستان، جذاب و پرکشش است. تصویرسازی‌های فضای سلول، شکنجه و مسائل یک زن بعد از زایمان در زندان، تجربه‌ای متفاوت و خواندنی است که خواننده را متاثر می‌کند. مخاطب به واسطه روایت‌­های ذهنی شخصیت اصلی و از طریق رفت و برگشت‌­های او به گذشته، از آن‌چه اتفاق افتاده، مطلع می‌­شود.

استفاده از زاویه دیدِ منِ راوی، باعث انتقال بهتر و صمیمانه‌­تر احساسات و هیجانات شخصیت داستان به خواننده شده و می‌­تواند هم‌دلی و هم‌ذات‌پنداری زیادی میان خواننده و شخصیت اصلی داستان ایجاد کند. گلدان شکسته همان‌قدر که یادآور سختی­‌های مبارزه علیه ظلم است، نمایشی از رنج‌­های مادری به زندان افتاده است که تاب دیدن فرزندش را ندارد؛ مادری با همه ظرافت‌­ها و ویژگی‌­های زنانه‌اش!  

 گزیده ای از کتاب جشن باغ صدری

«سوزنی را که توی لباسم قایم کرده‌ام، در می‌آورم و زیر نور کم‌جانی که به زور خودش را از توی راهرو تو کشیده، یک خط دیگر کنار خط‌های دیگر می‌کشم. امروز لیلا سیزده روزه شد. حتما الآن مهری بغلش کرده، دست کوچکش را گرفته میان دستش و خوابیده‌اند. لابد برایش شیرخشک خریده‌اند. بمیرم برای بچه‌ام! خدا کند شیر خشک بهش بسازد.

دوباره بغض بالا می‌آید. امروز سیزده روز است که فرهاد رفته. پتو را می‌کشم روی سرم، پاهایم را دراز میکنم و روی زیلوی خیس، مچاله می‌شوم. اشک می‌ریزم و با نوک انگشت، زخم پیشانی‌ام را لمس می‌کنم. گزگز می‌کند و می‌سوزد. دیروز سعیدی بی‌پدر چنان یقه‌ام را گرفت و دنبال خود کشید که سرم خورد به لبه پله و شکافت.»

"به قلم زهراسادات طباطبایی"

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "جشن باغ صدری - مجموعه داستان 09" می نویسد
۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک