loader-img
loader-img-2
بنر بالا - ارسال رایگان سفارشات بیش از 300 هزار تومان
پاتوق کتاب

از سرزمین نور ج08: آن پدربزرگ دوست داشتنی

5 / -
like like
like like

 

پیرمرد به خوبی از اندازه عشق نوه کم سالش به خود، آگاه بود. از آن روزی که محمد، بی مادر از یثرب برگشت، و به عنوان آخرین پناه، به دامن او آویخت، تا همین زمان، همیشه در کنار یکدیگر بودند.
با هم در یک اتاق به سر می بردند، و در یک بستر می خوابیدند. حتی یک روز، تاب دوری همدیگر را نداشتند. تا محمد نمی آمد، عبدالمطلب دست به طرف غذا نمی برد.

فهرست
پدربزرگ دوست داشتنی
حکایت دل
آخرین وداع
شب و بغض پیچیده اندر گلو
سرانجام ناگزیر

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "از سرزمین نور ج08: آن پدربزرگ دوست داشتنی" می نویسد
۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک