مولف در مقدمه کتاب دردسر دوست داشتنی، می نویسد:
گمان می کنم با ذهن جوال و فعالی که شما دارید، حدس زده باشید که مقصود من از این نام پر طمطراق چیست؟ کدام دردسر است که چنین پشت سر آن صفحه بگذارند و حرف بزنند، و بازهم این همه مشتاق داشته باشد؟! با پسرهای جوان هستم؛ باور کنیدگریزی از آن نیست. اگر عاقلانه بیندیشیم و دوراندیشانه تدبیر کنیم، دست ما را میگیرد و می برد وسط عرصه زندگی؛ بی جهت نیست که گفته اند زن و زندگی! ازدواج فرصت سازندگی است.
زندگی با آن نیمه دیگر آدمی! که اگر نبود، جوان چیزی کم داشت. نه؛ اصلا خودش کم بود. او که می آید، تازه اندازه می شود. این دردسر با او دوست داشتنی می شود و این زندگی با او رنگ و لعاب می گیرد. همسرانند که به هم پای رفتن می دهند و امید بازگشتن... رفتن به جامعه برای کار و تاش و بازگشتن به محیط گرم خانه.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران