پسر نوجوانی به نام جیمز به یک نقشه گنج دست پیدا میکند. او بهتنهایی نمیتواند به جزیرهای که گنج در آن قرار دارد برود و باید همکارانی برای خود دستوپا کند؛ همکارانی که هویت واقعیشان برای جمیز مشخص نیست و بهراحتی نمیتوان دوست را از دشمن تشخیص داد. تلاشهای جیمز برای رسیدن به گنج و مشکلاتی که در این مسیر برایش پیش میآید، ماجرای اصلی کتاب جزیره گنج است.
فضای وهمآلود و معماگونه مسافرخانهای که جیمز در آن کار میکند و آدمهای عجیبوغریبی که به أن رفتوآمد میکنند، مخاطب نوجوان را به سمت خود جلب کرده و او را تا پایان، وادار به خواندن ادامه داستان میکند. بهعلاوه در بعضی صفحات، تصویرگریهای جذابی وجود دارد که وجودشان به درک بهتر حالوهوای کتاب کمک میکند.
در بخشی از کتاب جزیره گنج میخوانیم:
«روزی ناخدا از من خواست مراقب ملوان قدیمیای باشم که فقط یک پا داشت. باید قول میدادم که اگر سروکلهی ملوان یکپا پیدا شد، به ناخدا خبر دهم. در عوض او هر ماه یک سکه نقره به من میداد. از آن روز، فکر غریبهی یکپا کابوس من شد. در شبهای توفانی او را در خواب میدیدم که چهرهای ترسناک داشت. از جایی پیدایش میشد و من را تعقیب میکرد. آن سکهی نقره واقعا حقم بود.»
رابرت لوییس استیونسون که کتاب معروف دکتر جکیل و آقای هاید را نیز نوشته، در کتاب جزیره گنج ما را به دل یک جزیره مرموز میبرد و از زبان جیمز وقایع را تعریف میکند. نشر محراب قلم این کتاب را در کتابخانه کلاسیک مهتاب دستهبندی کرده که با مطالعه آن، خواننده وارد دنیای شاهکارهای ادبی میشود. البته باید توجه داشت که کتاب حاضر اقتباسی از کتاب جزیره گنج است و بهعبارتی نسخه خلاصهشده آن به شمار میرود.
به قلم «فاطمهالسادات شهروش»
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران