کتاب کالک های خاکی، در قالب مصاحبه و گفتگو از مقطع تولد سردار جعفری در تابستان 1335 در نجف آباد یزد تا تابستان 1361 یعنی زمان عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر را شامل می شود. گلعلی بابایی، نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات پایداری خاطره نگاری کتاب کالک های خاکی را انجام داده و اثر حاضر به کوشش وی منتشر شده است.
کتاب کالک های خاکی، در 12 فصل با عناوین بچه های نجف آباد یزد، تا دانشکده هنر، خمینی ای امام، دانشجوی خط امام، در انقلاب فرهنگی، شکست حصر سوسنگرد، پیروزی یک تفکر، همسر یا همسنگر، تیپ عاشورا، با قرارگاه عملیاتی، قدس درنبرد فتح،الی بیت المقدس، و در نهایت هم فصل مربوط به تصاویر و اسناد تدوین شده است.
گلعلی بابایی در ابتدای اثر به چگونگی گردآوری و چرایی پرداختن به خاطرات جعفری اشاره کرده و نوشته است:
«فرضیه ای ست معروف و سخنی ست زبانزدِ جمیع اهل قلم و پژوهشگران حوزه مستند نگاری تاریخ دفاع مقدس که ما به تعداد انسان های مؤثرِ درگیر در وقایع آن دفاع هشت ساله می توانیم منظری به تاریخ جنگ داشته باشیم. اگر بنا را بر درستی این فرضیه قرار دهیم، در جمع فرماندهان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، بی شک، یکی از شخصیت های بسیار مهم محمدعلی جعفریـ وبه تعبیرخودمانیِ یکی از خاکی پوشان دوران دفاع مقدس، «آقاعزیز» است. ماجرای چگونگی فراهم آمدن زمینه مناسب برای جلب رضایت سردار جعفری، جهت نشتن مقابل میکروفن ضبط صوت پدیدآورندگان این کتاب، داستانی دارد شیرین و به جای خود خواندنی؛ که این مختصر جای پرداختن به آن نیست.
بابایی در مقام خاطره نگار کتاب حاضر به زمان و چگونگی انجام مصاحبه ها اشاره می کند:
مجموع مصاحبه های به عمل آمده با سردار مشتمل است بر خاطرات ایشان که، درحد ّفاصل اوایل پاییز 1389تا پایان اسفند ماه همان سال، طی دَه نشستِ برگزار شده در بعدازظهر سه شنبه هرهفته، من و همکار ارجمندم، جناب آقای حسین بهزاد، روی نوار صوتی مغناطیسی، ثبت و ضبط کردیم. در آغاز، بنا داشتیم خاطرات ْشامل مقطع کودکی آقا عزیز تا پایان جنگ تحمیلی باشد؛ لیکن قسمت چیز دیگری بود. در پایان دهمین نشست، که سردار جعفری داستان آزادسازی خرمشهر در مرحله چهارم نبرد «الی بیت المقدس» را روایت می کرد، ایشان صلاح را بر آن دیدند که عجالتاً به تدوین همین اندازه از خاطرات بیان شده بسنده کنیم، تا اگر بعدها فرصتی فراهم آمد، ضمن برگزاری سلسله نشست هایی، ادامه خاطرات ناگفتة سردار از مقاطع بعدی جنگ را ثبت وضبط نماییم.
سردار جعفری هم مقدمه کوتاهی با عنوان «یادداشت راوی» به کتاب نوشته که در بخشی از آن آمده است: نظر فرماندهان درباره ثبت خاطرات دوران دفاع مقدس متفاوت بود. برخی، از جمله شهید باقری عزیز، به شدت طرفدار ثبت و قایع و نوشتن خاطرات خود بودند و دیگران را هم به این کار توصیه می کردند. اهمیت این اقدام به حدی رسید که در سپاه پاسداران سازمانی برای این امر به وجود آمد، به نام«دفتر سیاسی». نیروهای این دفتر از سال دوم جنگ در کنار فرماندهان قرار گرفتند و کلیه اقدامات و تصمیم گیری ها و وقایع دوران جنگ را ثبت و ضبط کردند.
شکل روایت کتاب به صورت خاطره نگاری از زبان راوی اول شخص است. سطر اول کتاب با این لحن و زبان شروع می شود: سال تولدم 1335 است. اوایل تابستان (تیرماه) در روستای نجف آباد - در شرق شهرستان یزد - به دنیا آمده ام...(این روستا اکنون با نام محله «حمیدیا» جزو شهر یزد است)
در چند سطر پایین تر هم می خوانیم: از آنجا که پدرم معمار بودند، هر چند سال یک بار اسباب کشی می کردیم...» (ص 17)
راوی با همین سادگی و صداقت شروع می کند به تعریف کردن سرگذشت خود. از دوران کودکی می گوید تا می رسد به نوجوانی و دوران تحصیل و آشنایی با آدم های پیرامونش و اتفاق هایی که رنگ و بوی تازه ای در آن دوران داشتند. به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران می رسد و فعالیت های دانشجویی که باز هم رنگ و بوی انقلابی داشت:
« 16 آذر ماه 1356، به مناسبت سالگرد شهادت سه نفر از دانشجویان دانشگاه تهران، همراه سی چهل نفر از دانشجوها حرکتی اعتراض آمیز در محوطه داخلی دانشکده به راه انداختیم...» ( ص 37)
در ادامه از مسجد «حظیره» شهر یزد می گوید و آشنایی با آیت الله محمد صدوقی و همچنین فعالان نهضت اسلامی حضرت امام خمینی(ره) که در آن ایام به طور مخفیانه مبارزه می کردند.
اوج فعالیت های انقلاب راوی در آن ایام به ماه های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برمی گردد. او از جمعه سیاه، 17 شهریور 57 می گوید و 13 آبان 57 و سرانجام از فعالیت های هنری خود در کنار برنامه های انقلابی می گوید. راوی در آن زمان دانشجوی رشته معماری بوده و برای همین فعالیت فرهنگی و انقلابی او گاهی با هم عجین می شد. می گوید:
«به یاد دارم یک بار از آثار نقاشی بعضی از دانشجویان دانشکده، مثل حبیب صادقی و کاظم چلیپا و حسین خسروجردی و ناصر پلنگی، و عکس هایی که جواد پویان و عینی فر و خود من از تظاهرات مردم گرفته بودیم، در حسینیه ارشاد، نمایشگاهی برپا کردیم...» (ص 50)
پیروزی انقلاب اسلامی زندگی محمدعلی جعفری را وارد مرحله جدیدی می کند. او به صورت خودجوش کار جهاد سازندگی را در محله فقیرنشین گود عرب ها در جنوب تهران شروع می کند و بعد عازم مناطق دیگر می شود. اوج فعالیت های انقلاب او در این ایام به زمان تسخیر لانه جاسوسی امریکا بر می گردد که وی نقش فعالی در آن اقدام انقلابی داشته است.
مشروح صحبت های راوی در این باره بخش زیادی از کتاب را تشکیل می دهد. با آغاز جنگ تحمیلی، روی دیگر سکه فعالیت های محمدعلی جعفری نمایان می شود. او تقریباً همه وقت و انرژی خود را معطوف این قضیه می کند. کتاب حاشیه نگاری های بسیاری دارد که درباره اشخاص، اماکن و رویدادهای مختلف توضیحات مشروحی را ارائه کرده است. همچنین اسناد، کروکی ها، جدول ها و عکس های متعددی ضمیمه کتاب شده که در روشن گری مطالب کتاب مفید و تاثیر گذار است. تنها در بخش عکس، 116 قطعه عکس از اشخاص و امکاکن مرتبط با موضوع کتاب ضمیمه اثر شده است.
یکی از نکات جالبی که در این اثر می توان به آن اشاره کرد ذکر خاطرات دیگر حاضرانی است که در این وقایع حضور داشتند و جنگیدند. مؤلف در هر کجا که احساس می کرد ذکر خاطرات دیگر فرماندهان و رزمندگان از عملیات های مختلف ضروری است، از ذکر آن کوتاهی نکرده است. همین امر بر تکمیل خاطرات ذکر نشده و یا فراموش شده و همچنین ایجاد نگاهی عمیق تر به مخاطب در خصوص چگونگی وقایع کمک مؤثری می کند.
کتاب کالک های خاکی: خاطرات شفاهی سرلشگر پاسدار محمدعلی (عزیز) جعفری نشر سوره مهر
5 / -
- ناشر : سوره مهر
- تعداد صفحه : 642
- سال چاپ : 1392
- شابک : 9786001755316
برچسب ها :
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران