کتاب افطار در کلیسا - سرگذشت استعمار 09 نشر سوره مهر

سخن از استعمار که به میان می آید، نسل جوان و به‌ویژه نوجوان ها کمتر می دانند که استعمار در ایران عزیز خودمان چه سرگذشتی عجیب داشته و چه قصه های پرغصه ای آفریده است.
پرتغالی ها، انگلیسی ها، آمریکایی ها، فرانسوی ها و روس ها و عثمانی ها و... طی قرن ها هر کدام به نوبه خودشان دندان ها تیز کردند برای دریدن و پاره پاره کردن ایران بزرگ. تکه هایی از قلب مام وطنمان هم در برهه هایی شکارشان شد و از پیکر ایران جدا افتاد.
کتاب افطار در کلیسا از مجموعه کتاب های سرگذشت استعمار چنان گوشه هایی از این تاریخ پرفراز و نشیب را دریافتنی و ملموس برای نوجوانان روایت می کند که نسل حقیقت‌جوی نوجوان با تمام وجود به «مشت نمونه خروار»بودن رفتارهای تاریخی استعمارگران برای خالی کردن خزانه پر از الماس و فیروزه و سنگ‌های قیمتی ایران ایمان می آورد و یقین می کند که سلام هیچ گرگی به میهن عزیزمان بی طمع نبوده و نیست و نخواهد بود.  
سخنان رهبر انقلاب در دیدار سال 1401 با نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی هم به همین موضوع اشاره دارد: 
«‌من اخیراً یک کتابی دیدم که یکی از همین نویسندگان خودمان‌ (مهدی میرکیایی) نوشته، به نام سرگذشت استعمار ؛ پانزده شانزده جلد کتاب 150 صفحه‌ای، 120 صفحه‌ای است؛ تشریح می‌کند که استعمار چگونه در قارّه ‌ی آمریکا و در قارّه ‌ی آسیا توانست ثروت های این ها را از بین ببرد و خودش را ثروتمند کند. کشور انگلیس ثروتمند نبود، فرانسه ثروتمند نبود، کشورهای اروپایی ثروتمند نبودند؛ اینها ثروت کشورهای دیگر را گرفتند.»
مهدی میرکیایی در افطار در کلیسا شرح می دهد که به عنوان نمونه چطور رونق تجارت و آمد و شد بازرگانان از همه جای دنیا در عصر شاه عباس صفوی چشم اروپایی ها را خیره کرده بود و شیفته ی آن بودند که به هر نحوی شده خودشان را به نزدیک ترین جایگاه ممکن به خزانه شاهی برسانند. 
وقتی مستشرقان اروپایی نقل می کردند و می نوشتند که در خزانه ایران ششصد کیسه الماس دیده اند و قطعات فیروزه در این خزانه به شکل خرمن روی هم ریخته می شده، توقع دارید برق این جواهرات و طلا و... چشم حریص اروپایی های استعمارگر را به گنجینه های ایران ندوزد؟ 
نویسنده از ضعف و بی کفایتی شاهان ایران هم به عنوان عاملی مهم در دستیابی استعمارگران به اهدافشان در ایران می نویسد و از تغییر رفتارهای ننگین برخی از آن ها مثل شاه عباس می‌گوید که برای خوشامد اروپایی ها، حتی در روز ماه رمضان به کلیسا رفت و به کشیش ها که به احترام شاه مسلمان و همراهانش شراب به گردش درنیاورده بودند، گفت شراب بیاورند و نه تنها خودش با شراب روزه اش را شکست که به همراهانش هم دستور داد روزه شان را بشکنند!
و اینگونه شد که ایران در طول چند قرن محل تردد قدرت های بزرگ آن روز دنیا شد؛ گروهی به خدعه و فریب و گروهی به جبر و جنگ...
نوجوان ایرانی باید این پرده های خونبار و ننگین از تاریخ کشورمان را ببیند و به خاطر بسپارد و چه کتابی بهتر از افطار در کلیسا که قلم شیوا و روان، انتخاب زاویه نگاه جذاب و لحن قصه گوی مهدی میرکیایی خواندنی و به خاطر سپردنی اش کرده است.
این کتاب نهمین جلد از مجموعه کتاب سرگذشت استعمار و با طراحی گرافیک الهه اکبری پور است که نشر مهرک (سوره ی مهر کودک و نوجوان) به بازار فرستاده است.