کتاب به دنبال کادی - سرگذشت استعمار 08 نشر سوره مهر

هند سرزمین هفتاد و دو ملت است. تنوع جغرافیایی، طبقات اجتماعی، اقوام و از همه مهم تر، ادیان و مذاهب در این کشور پهناور از آن دسته عواملی است که همیشه هند را سرزمین عجایب و غرایب، تراکم جمعیت بالا، رنگ ها و صداها و نقش ها و سرشت های گوناگون کرده است. 
هند در همیشه ی تاریخ سرزمین شگفتی ها و قصه های باورنکردنی بوده است؛ قصه هایی که آداب و سنن و عادات و خرده فرهنگ های متنوع و رنگ رنگ مردمان این کشور را انعکاس داده اند.
با این همه، تنوع اقوام و ادیان و باورهای مذهبی، از هندوی افراطی بودن تا مسلمان معتدل بودن، مانع از آن نبوده که هند در زمین مقاومت علیه استعمار و ستم متحد و یک پارچه ظاهر شود.
نخستین بار این واسکو دوگامای پرتغالی بود که در سال 1498م در بندر کالیکوت هندوستان پیاده شد و مقدمات ورود هلندی‌ها و انگلیسی‌ها را به هندوستان فراهم کرد. به‌تدریج پایگاه های تجاری انگلیس در شبه قاره هند تأسیس شد و چنگال سیطره ی بریتانیای کبیر در جای جای این کشور به منابع ملت هند گیر کرد و چتر نفوذش روز به روز گسترده تر شد.
این ماجرا ادامه داشت و آن قدر بغرنج شد و تلخ و طاقت فرسا که در اولین روزهای سال 1875، زنان هند را پای تنورهای نان پزی کشاند تا نان های کوچکی به نام «چاییتی» بپزند و به طور وسیع و رایگان پخش کنند؛ نان هایی که یک پیام دیرینه و سنتی مردمان شمال هند را به گوش همه می رساند: «واقعه ی بزرگی در راه است.»
مهدی میرکیانی در «به دنبال کادی» که هشتمین جلد از مجموعه کتاب های «سرگذشت استعمار» است و برای رده سنی کودک و نوجوان نگاشته، صحنه های جالبی از حوادث و روزها و جریان های منتهی به آن واقعه ی بزرگ، یعنی روشن شدن مشعل جنبش استقلال خواهی هند را به تصویر کشیده است. «به دنبال کادی» البته خود نیز دومین کتابی در این مجموعه به شمار می رود که به استعمار هند و مبارزات مردم این سامان علیه استعمارگران اختصاص یافته است.
نویسنده در این کتاب داستان هایی از شگردهای نفوذ انگلیسی به هند و خیزش ملی ضد ستم در این کشور را روایت می کند که با قلمی شیوا نگارش شده و باب طبع نوجوانان و کودکان است.
او از چارلز ناپیر می‌گوید که سال ها تلاش کرد مردم ایالت سند را به این باور برساند که همه ی انگلیسی ها هم بد نیستند، وقتی که باد به غبغب می انداخت و می گفت: «وطن من همه ی جهان است، نه انگلستان و مذهب من انسانیت است، نه مسیحیت»؛ شعارهای دهن پرکن فریبنده ای که اندک اندک حتی با تأکیدهای او برای لزوم قیام مردم علیه انگلیسی ها، این تصور را میان قاطبه ی سندی ها ایجاد می کرد که ناپیر یک انگلیسی متفاوت است و به او راه می دادند تا به واسطه ی مهربانی و انسان دوستی اش در همه جا نفوذ کند و جیب منافعش را هر روز پرتر و پرتر از روز قبل کند.
اتفاق شوکه کننده اما سرانجام افتاد؛ روزی که مردم سند علیه استعمارگران به ‌پا خاستند...
اگر می خواهید بدانید ناپیر چه کرد، قیام نیلوفر چگونه شکل گرفت، استخوان‌ های بافندگان پنبه چگونه سراسر دشت های هند را پوشاند، انگلیسی ها چطور با سیاست «جدایی بینداز و حکومت کن» جای پایشان را در هند محکم کردند و وکیل جوانی که جرقه های قیام بزرگ و تاریخی مردم هند را گیراند، چگونه در دل مردم جا باز کرد و بساط چند قرن حکفرمایی استعمارگران بر جان و دارایی و استقلال ملت هند را برچید، 26 روایت مهدی میرکیانی را در این کتاب دنبال کنید.
زاویه نگاه میرکیانی در خلق این روایت ها نظر خواننده را از همان ابتدا به خود جلب می کند. او می داند چطور مخاطب کودک و نوجوان را پای نقل تاریخ بنشاند. برای همین تاریخ استعمار و مبارزات را از دریچه ی روایت های کوتاه و به خاطر ماندنی بازگو می کند و الهه اکبری پور هم شیرینی خواندن روایت های او را با تصویرسازی و گرافیک جذاب و چشم نواز دو چندان می سازد.
این جلد از مجموعه کتاب های «سرگذشت استعمار» را که سال انتشارش 1398 است و نشر مهرک چاپ سومش را هم در سال 1401 به بازار عرضه کرده، حتماً بخوانید. مطالعه ی تاریخ آینه ی حیات بشر را با همه ی فراز و نشیب هایش پیش روی شما می نهد.