محصولات مرتبط
پیش از اینکه قرن هفدهم میلادی به نیمه برسد، درست در سال 1630 میلادی، جوانی ایرانی وارد حیدرآباد در جنوب هند شد. نامش محمد سعید و فرزند یک روغن فروش اردستانی بود. مرد تهیدستی که به زحمت چرخ زندگی اهل و عیالش را می چرخاند. محمد سعید ولی برخلاف رسم آن روزها که پسران دنباله ی کار پدرانشان را می گرفتند، روغن فروش نشد.
محمد سعید به اصفهان رفت و از شانزده سالگی زانوی تلمذ پیش یک جواهرفروش معروف زد. روش کار جواهرفروش این طور بود که هر سال اسب های اصیل ایرانی به حیدرآباد می برد و به جایشان الماس حیدرآبادی می گرفت و به اصفهان می آورد. در یکی از همین سفرها بود که محمد سعید همراه استادش به حیدرآباد رفت و همان جا ماندگار شد. کارش را ولی عوض نکرد و در هند هم پیش یک جواهرفروش مشغول کار شد.
البته هوش و زیرکی که از همان عنفوان کودکی در ناصیه ی محمد سعید هویدا بود، کار خودش را کرد و او به سرعت چم و خم کار تجارت الماس را یاد گرفت و تجارت خانه مستقل خودش را راه انداخت. سال ها بعد، دست روزگار پسر مرد روغن فروش فقیر اردستانی را به بالاترین منصب ها در حیدرآباد و شهر گلکنده ی این ایالت رساند و از مهلکه ی درگیری ها و جنگ قدرت میان حاکمان محلی هند به سلامت عبور داد و...
داستان محمد سعید و ماجراهای واقعی که از سر گذراند، بخشی از روایت های جذاب و خواندنی دیگری است که مهدی میرکیایی در کتاب سفر الماس به نگارش در آورده است.
میرکیایی در این کتاب سرگذشت استعمار را در هند دنبال می کند و از روزنه ی روایت هایی از زندگی مردمان هند، به ایران و افغانستان و... هم سفر می کند، روایت هایی که سررشته ی همه ی آن ها در معادن الماس هندوستان آن روزها است. متاع گران بها و نادری که چشم طمع استمارگران آن روز دنیا را به هندوستان دوخته بود. نمونه اش سال 1661 میلادی که دو استعمارگر مهم دنیا یعنی انگلستان و پرتغال تصمیم گرفتند با هم متحد شوند تا اسپانیا را عقب برانند و خودشان سهم بیشتری از ثروت ملت های دنیا را به جیب بزنند.
البته این پیمان اتحاد پیمانی خشک و خالی نبود. دختر دادن و دختر گرفتن از ابتدای تاریخ بشر رسم و سیره ی رایجی بوده تا پیمان ها را محکم و تضمین کند. این پیمان هم به زیور وصلت فرخنده ی خواهر پادشاه پرتغال، کاترین، با چارلز دوم، پادشاه انگلیس آراسته شد و طبیعتاً مستعمره ها هم باید در این جشن اتحاد به نحوی مشارکت داده می شدند.
برای همین بود که دو پادشاه نشستند و سر در جیب تفکر فرو بردند و ناگهان فکری مثل برق زده ها از جا پراندشان: جهیزیه ی کاترین، شهر بمبئی هند بود که به انگلستان تعلق گرفت و چارلز هم این بندر را به سالی ده لیره به کمپانی هند شرقی اجاره داد و یک از این جیب به آن جیب زیبا و جذاب شکل گرفت تا استعمارگران هند با این سناریو هم تا سال ها خون مردم مظلوم هند را بمکند.
این ها که خواندید، فقط بخشی از واقعیت های تاریخ استعمار در جهان است که میرکیایی با قلمی شیوا و روان برای نوجوان ها جمع آوری و از زاویه نگاهی متفاوت ترسیمشان کرده است.
بی دلیل نیست که مجموعه کتاب سرگذشت استعمار نوشته ی مهدی میرکیایی برگزیده ی جایزه ی کتاب سال 1400 شده است. نوجوان هایی که این مجموعه کتاب را بخوانند، از دریچه ی داستان هایی جالب پا به دنیای واقعیت های دهشتناک استعمار در پهنه ی دنیا در قرن های گذشته می گذارند و با نگاهی واقع گرا به ریشه های اتفاقات امروز جهان پیرامونشان و چپاول نوین ملل مظلوم توسط قدرت های بزرگ معاصر واقف می شوند.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران