محصولات مرتبط
روی تاریخ بشریت یک جایی به سیاهی پوست انسان هایی است که در ادامه ی رویه ی استعمار به بندگی گرفته می شدند و بدترین جنایت ها در حقشان روا داشته می شد. هنوز هم که هنوز است و چند قرن از لغو این رفتار ضدبشری شکل قانونی به خود گرفته، گذشته است، آثار و نتایج این جنایت بشری بر دامان تاریخ خودنمایی می کند.
با اینکه پیش از این هم هر جا جنگی در می گرفت، عده ای اسیرِ طرفِ غالب می شدند و به عنوان نیروی کار رایگان تا آخر عمر در اسارت می ماندند، ماجرای تاریخ پرآشوب برده داری از همان سفرهای قاره گشایی کلید خورد که کشتی های بزرگ بادبانی حامل اروپایی ها، بهویژه درقرن پانزدهم میلادی به سرزمین های دور و نزدیک آغاز کردند. فتح سرزمین ها و دست یافتن به منابع عظیم مردمان آن ها، پا گذاشتن به معادن طلا و نقره و الماس و... و روبهرو شدن با محصولات شگفت انگیز کشاورزی چون ادویه ها و... اکتشافگران اروپایی را به این فکر فرو برد که استخراج و استحصال این ثروت های بزرگ و بارزدن و بردنشان به کشورهای خودشان و جاهای دیگری را که مشتری آن ها بودند، چطور سازماندهی کنند.
قطعاً نیروی کار عظیمی می خواست و چه کسی ارزان تر و در دسترس تر از مردمان همین سرزمین های کشف شده. آدم های نگون بختی که هم سرزمین هایشان غصب شده بود، هم تمام حقوق انسانی شان را از دست داده بودند، هم خودشان تبدیل به کالایی قیمتی شده بودند که به خاطر نیروی کاربودن بدون هرگونه اختیار، بدون دستمزد و 24ساعته، در یک چرخه ی تجارت برده هم دست به دست می شدند و از این سوی نقشه ی زمین به آن سوی نقشه ی زمین و هر جا استعمارگرها نیاز به نیروی کار داشتند، برده می شدند.
و این طوری تجارت برده داری در قرن های شانزدهم تا هجدهم میلادی شکل گرفت. انسان ها شکار شدند تا در معدن ها و زمین های کشاورزی و... به اربابان اروپایی خدمت کنند و تا چند نسلشان طعم اسارت را به تلخ ترین وضع ممکن بچشند.
نویسنده کتاب شکار انسان در کتاب دیگری از مجموعه کتاب های سرگذشت استعمار به این ماجرای سراسر اشک و خون پرداخته است.
مهدی میرکیایی در شکار انسان، از کشتزارهای وسیع تنباکو و توتون و پنبه و نیشکر می گوید که برده های رنگین پوست و بومیان سرزمین های مختلف برای کار در آن ها به اسارت گرفته می شدند. او می نویسد که چطور سربازهای اسپانیایی سرخپوست های کوبایی را به زور شمشیر به کار در مزارع نیشکر وامی داشتند و برای اینکه برق تیزی لبه ی شمشیرهایشان همیشه آن ها را بترساند، با سنگ های چاقوتیزکنی مدام در حال تیز کردن شمشیرهایشان مقابل چشمان برده ها بودند.
نگارنده از خاطرات دلاس کاساس، کشیش این سربازها می گوید که نوشته: «شیطان این سنگ های چاقوتیزکنی را با این سربازان داده بود. صبح آن روز، سربازان در کنار رودخانه صبحانه خوردند و بعد شمشیرها را تیز کردند. سپس شمشیرها را روی بدن کاملاً برهنه و گوشت نرم سرخپوست ها امتحان کردند. حتی یکی از آن ها سرخپوستی را با یک ضربه به دو نیم کرد. آن ها هیچ نفرتی از این سرخپوست ها نداشتند؛ فقط عاشق طلا و ثروت بودند. می خواستند این بومی ها با همه ی وجود در مزارع کار کنند.»
شکار انسان حالا به چاپ چهارم رسیده است و در 96 صفحه، 17 روایت از داستان غمبار برده داری را به عنوان نمود دیگری از استعمار به تصویر کشیده است. مهرداد موسوی طراحی گرافیک این کتاب را انجام داده و ناشرش، مهرک (سوره ی مهر کودک و نوجوان) است.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران