رمان ماهی ها پرواز می کنند، 14 فصل دارد که هر فصل آن با نام یک «شوط» معرفی شده است. به این ترتیب، فصول این کتاب از ابتدا تا انتها عبارت اند از شوط اول تا شوط چهاردهم.
در بخشی از کتاب ماهی ها پرواز می کنند، آمده است: هم سفر معتادتان تلوتلوخوران از جلویت رد می شود و در حالی که سیلاب چشمانش خشک نمی شود، خودش را با زور از زیر دست و پای مردان به کعبه می رساند. رفتنش را به میان مردم می بینی؛ اما از زنده ماندن و بیرون آمدنش خبری نیست. آن شب اخوان در هتل مدینه گفته بود مرد به خیالش خواسته با آمدن به زیارت و دخیل شدن در کنار خانه خدا اعتیادش را ترک کند، برگردد سر کارش و دوباره زنش را عقد کند و برود عروسی دخترش.
حاجی عزتی می گفت نگاه کردن به کعبه هم ثواب دارد. پس آن قدر نگاهش می کنی که تا حس کنی مردمک های آبی ات مانند پرده کعبه سیاه شده و هرچه سیاهی است می خواهد از دلت کوچ کند، اما بال پریدن ندارد. تنها دو پا هستند که کمکت می کنند تمام طبقه ها و گوشه کنارهای مسجدالحرام را بگردی تا هم بچرخی و هم ببینی چشمت به ننه ترلان می افتد یا نه. آخرش هم کنار همان چراغ سبز پیدایش کنی...
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران