کتاب ستاره ها چیدنی نیستند - (برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی)جلدنرم نشر دفتر نشر معارف
- ناشر : دفتر نشر معارف
- تعداد صفحه : 376
- قطع کتاب : رقعی
- نوع جلد : سخت
- سال چاپ : 1403
- دسته بندی : داستان و رمان
- شابک : 9786004414203
محصولات مرتبط
کتاب «ستارهها چیدنی نیستند» بهقلم محمدعلی حبیباللهیان، زندگی دختری آمریکایی را روایت میکند که با مراجعه به مرکز مطالعات اسلامی نیویورک زندگیاش دستخوش تغییرات زیادی میشود. این داستان برگرفته از یک روایت واقعی است. نویسنده در این کتاب تلاش کرده است مسئلۀ حجاب را از جنبههای مختلف مورد بحث قرار دهدو با نگاهی تاریخی، به بسیاری از پرسشهای ذهن مخاطب خود در مورد جایگاه زنان در طول تاریخ پاسخ دهد.
خلاصۀ داستان کتاب «ستارهها چیدنی نیستند»
رمان «ستارهها چیدنی نیستند» در سیزده فصل بهرشتهٔ تحریر در آمده است. قصهٔ کتاب، حول شخصیت اصلی، دختری به نام سارا، شکل میگیرد. سارا فعال حوزهی دفاع از حقوق زنان است و به فعالیتهای فمنیستی مشغول است. شرکت پروژهای جدید به منظور معرفی حجاب بهعنوان امری عجیب و ناخوشایند، اجرا میکند؛ که این موضوع آغاز شکلگیری سوالات بسیاری در ذهن سارا در رابطه با اسلام است. او برای کشف حقیقت اسلام و پاسخی مناسب برای سوالات خود، با مراجعه به مرکز مطالعات اسلامی نیویورک زندگیاش دستخوش تغییرات زیادی میشود. سارا شروع به شرکت در جلساتی با موضوع تفصیل حجاب و شکل و شمایل اجرای آن ادیان مختلف میپردازد؛ میکند.
سارا پس از چندین بار شرکت در جلسات نشست «برای همهی خانمهای دنیا» در مرکز مطالعات اسلامی و پس از مباحثه با سخنران و مدعوین جلسات، اسلام را میپذیرد و پوشش اسلامی را برای خود انتخاب میکند. که این تصمیم، تمسخر و کنایههای خانوادهٔ او و اطرافیانش را بههمراه دارد و مشکلات مختلفی در این زمینه برای او ایجاد میشود. شکلگیری داستان عاطفی سارا در این بین و در خلال این جلسات با آشنایی او با فرهاد شکل میگیرد که مسیر زندگی او را بهطور کلی تغییر میدهد.
داستان از زبان راوی روایت میشود و کتاب با توصیف صحنهای سردرگمکننده و دلهرهآور آغاز میشود: «دستوپای یک دختر به یک صندلی آهنی در کنج یک اتاق طنابپیچ شده بود. دختر التماس میکرد و میخواست که رهایش کنند. مردی که ریش بلند و کلهقندی داشت و پیراهن سفید یقهسهسانتی پوشیده و یک انگشتر بزرگ با نگین قرمز توی انگشتش بود، کمربند را بالا میبُرد و بیهدف به بدن دختر میزد. دختر جیغ میکشید و میگفت و التماس میکرد. مرد دوباره شروع کرد به زدن دختر با کمربند و دختر بلندتر جیغ میکشید...»
چرا باید کتاب «ستارهها چیدنی نیستند» را بخوانید؟
نویسنده تلاش کرده است با استفاده از یک داستان واقعی، بحثهای طبقهبندی شده و مستندی را در موضوع حجاب ارائه دهد و با نگاهی فرادینی و فراملیتی به روایت سبک زندگی بانوان بپردازد. بررسی دقیق و با استدلال منطقی و به دور از تعصب و با ارجاع به بیش از صد منبع مورد تایید موضوع حجاب و حقوق زن در اسلام، از نقاط قوت این کتاب به شمار میرود.
نویسنده در هر فصل به موضوعاتی درباره زنان همچون حقوق زنان در ادیان مختلف، توحش غرب علیه زنان، نگاه جنسیتی به زنان، بهرهگیری دنیای غرب از زنان، عفاف، حجاب و پوشش زنان پرداخته است.
این کتاب به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید پرسش «آیا حجاب آزادی را از زنان میگیرد؟» را واکاوی کرده و به پاسخ مناسبی برسید.
تلفیق روایتهای واقعی و داستان، اتفاقات ماجراجویانه و ترسناک، قصهی عشق و دلدادگی باعث دلنشین شدن روایت کتاب شده و آن را به کتابی خوشخوان و خواندنی تبدیل کرده است.
دربارۀ محمدعلی حبیب اللهیان؛ نویسنده کتاب
حجت الاسلام محمدعلی حبیب اللهیان نویسندهی این کتاب، پژوهشگر و دانشآموختهی حوزهی علمیه است. او به مدت ده سال در حوزه به تدریس دروس مختلف مشغول بوده است و هم اکنون نیز در کنار تدریس، به تحصیل نیز میپردازد. ستارهها چیدنی نیستند اولین اثر محمدعلی حبیب اللهیان است که به مسالهی حجاب و حقوق برابر میان زن و مرد پرداخته است. طبق صحبتهای نویسنده، این کتاب حاصل دو سال تحقیق و فیشبرداری و یک سال نگارش است.
جملات درخشان کتاب ستاره ها چیدنی نیستند:
- ویل دورانت میگه: «اگر حتی ادیان درباره پوشش زن دستوری نداشتند، این خود زن بود که بدون هیچ آموزشی در طول تاریخ، با فطرتش درک کرد که هرچه خود را پوشیدهتر بدارد، دست نایافتنیتر میشود و آنچه دست نایافتنیتر شود، با ارزشتر میشود.»
- پیامبر عزیز خدا در مورد فرهنگ باطلی که متأسفانه هنوز در کل دنیا رایج هست و پسرها رو بر دختران ترجیح میده، هشدار داده که: «هرکس دختری داشته باشد و حقوقش را پایمال و شخصیتش را تحقیر نکند و پسرش را بر او مقدم ندارد، خداوند به واسطهٔ این عمل او را به بهشت میبرد.»
- براساس آماری که مرکز پژوهشهای رسانه ملی اعلام کرده در 56 سریال، بین سالهای 1380 تا 1383، چادر به شکلهای مختلف تحقیر یا تضعیف شده! در موارد بسیاری چادر، پوششی مخصوص زنان فقیر، بیسواد، مستخدم، سالخورده، درمانده، بیوه و همسر مردان معتاد نشان داده شده و یا پوششی است مخصوص حضور در قبرستان، مجالس عزا و یا زندان!»
- «زیبایی با به نمایش گذاشتنِ برجستگیهای بدن و آرایشی که اضطراب درونی و فقدان اعتماد به نفس را پنهان میکند، به دست نمیآید؛ بلکه زیبایی بیش از هر چیز مدیون قدرت تفکر، سلامت جسم و کمال نفس است. چه بسیار دخترانی که به شوق دستیابی به نشانههای زیبایی و زنانگی، به اختلالات روانی و اضطرابهای گوناگون دچار شدند. تصور یک دختر این است که زندگی و آیندهاش به اندازه بینی و یا خمیدگی مژههایش بستگی دارد؛ تا آنجا که حتی یک میلیمتر کوتاهی طول مژهها نیز میتواند به مسئلهای جدی و بحرانی در زندگی او تبدیل شود.»
- «چهقدر خوشبختم که در عصرِ آزادی زندگی میکنم! این روزها یک دختر میتواند، پزشک یا قاضی شود، در ارتش ثبتنام کند، به تیم بسکتبال بپیوندد، مدارج شغلی را طی کند، بچههایش را در مهد کودک رها کند و هرقدر دلش میخواهد، سقط جنین داشته باشد. گزینههای جنسی او نیز دیگر محدود نیستند. روابط نامشروع پیش از ازدواج و پس از ازدواج، برای وی امکانپذیر است. خلاصه یک دختر میتواند هر کاری دلش میخواهد انجام دهد و هرچه میخواهد بشود. تنها یک استثناء وجود دارد، او نمیتواند یک زن باشد.»
- امروزه در زندگی به سبک غربی، یک زن و مرد با هم کار میکنند و هزینههای زندگی را تأمین میکنند؛ اما در اسلام هزینههای خوراک، پوشاک، مسکن و سایر هزینههای زن، فرزندان و حتی گاهی مخارج پدر و مادر برعهده مرد گذاشته شده. پس اگر در مواردی، ارث مرد بیشتر از زن هست، درعوض برخی وظایف اقتصادی، مثل مهریه و نفقه برعهده مردها قرار داده شده. پس تقسیم ارث براساس جنسیت نیست؛ براساس یک نظام حقوقیه که اگه به اجزای اون، بهصورت یه مجموعهٔ بههمپیوسته نگاه کنیم، چیزی جز عدالت بین زن و مرد ازش برداشت نمیشه.
به قلم "زینب هاشم زاده"
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران